پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
(آيه 7)
سپس در اين آيه، مىفرمايد: «پس هنگامى كه از كار مهمى فارغ مىشوى به مهم ديگرى پرداز» (فاذا فرغت فانصب).
هرگز بيكار نمان، تلاش و كوشش را كنار مگذار، پيوسته مشغول مجاهده باش و پايان مهمى را آغاز مهم ديگر قرار ده.
(آيه 8)
و در تمام اين احوال به خدا تكيه كن «و به سوى پروردگارت توجه كن» (و الى ربك فارغب). رضايت او را بطلب، و خشنودى او را جستجو كن، و به سوى قرب جوارش بشتاب.
مطابق آنچه گفته شد آيه مفهوم گستردهاى دارد كه فراغت از هر مهمى، و پرداختن به مهم ديگر را شامل مىشود، و جهتگيرى تمام تلاشها را به سوى پروردگار توصيه مىكند.
به هر حال مجموعه اين سوره بيانگر عنايت خاص الهى به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و تسلى او در برابر مشكلات، و وعده نصرت و تأييد او در برابر مشكلات و فراز و نشيبهاى راه رسالت
است. و در عين حال مجموعه اى است اميد بخش سازنده و حيات آفرين براى همه انسانها و همه رهروان راه حق.
«پايان سوره انشراح»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread575.html
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
سوره تين [95]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 8 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
اين سوره در حقيقت بر محور آفرينش زيباى انسان، و مراحل تكامل، و انحطاط او دور مىزند، و اين مطلب با سوگندهاى پر معنائى در آغاز سوره شروع شده است، و بعد از شمردن عوامل پيروزى و
نجات انسان، سر انجام تأكيد بر مسأله معاد و حاكميت مطلقه خداوند پايان مىگيرد.
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است: «هر كس اين سوره را بخواند خداوند دو نعمت را مادامى كه در دنياست به او مىبخشد: سلامت و يقين، و هنگامى كه از دنيا برود به
تعداد تمام كسانى كه اين سوره را خوانده اند ثواب يك روز روزه به عنوان پاداش به او مىبخشد».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread576.html
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
در آغاز اين سوره به چهار سوگند پر معنى برخورد مىكنيم كه مقدمه براى بيان معنى پراهميتى است.
مىفرمايد: «قسم به انجير و زيتون [- يا قسم به سرزمين شام و بيت المقدس]» (و التين و الزيتون).
(آيه 2)
«و سوگند به طور سينين» (و طور سينين).
(آيه 3)
«و قسم به اين شهر امن» [- شهر مكه] (و هذا البلد الامين).
«تين» در لغت به معنى «انجير» و «زيتون» همان زيتون معروف است كه ماده روغنى مفيدى از آن مىگيرند.
در اين كه آيا منظور سوگند به همين دو ميوه معروف است يا چيز ديگر؟
بعضى آن را اشاره به همان دو ميوه معروف مىدانند كه خواص غذائى و درمانى فوق العاده زيادى دارد، بعضى ديگر معتقدند كه منظور از آن، دو كوهى است كه شهر «دمشق» و «بيت المقدس» بر آنها قرار گرفته، چرا كه اين دو سرزمين، محل قيام بسيارى از انبيا و پيامبران بزرگ خداست، و اين تفسير با سوگندهاى سوم و چهارم كه از سرزمينهاى مقدسى ياد مىكند هماهنگ است.
و اما «هذا البلد الامين» مسلما اشاره به سرزمين «مكّه» است سرزمينى كه حتى در عصر جاهليت به عنوان منطقه امن و حرم خدا شمرده مىشد، و كسى در آنجا حق تعرض به ديگرى نداشت.
و هر گاه اين دو قسم (تين و زيتون) را بر معنى ابتدائى آنها حمل كنيم يعنى انجير و زيتون معروف، باز سوگند پر معنائى است زيرا:
«انجير» داراى ارزش غذائى فراوانى است و لقمهاى است مغذى و مقوى براى هر سن و سال و خالى از پوست و هسته و زوائد.
در حديثى از امام على بن موسى الرضا عليه السّلام آمده است: «انجير بوى دهان را مىبرد، لثهها و استخوانها را محكم مىكند، مو را مىروياند درد را برطرف مىسازد، و با وجود آن نياز به دارو نيست.»
و نيز فرمود: «انجير شبيهترين اشيا به ميوه بهشتى است.»
و غذاشناسان و دانشمندان بزرگ براى زيتون و روغن آن اهميت فوق العادهاى قائلند، و معتقدند كسانى كه مىخواهند همواره سالم باشند بايد از اين اكسير حياتى استفاده كنند.
روغن زيتون دوست صميمى كبد آدمى، و براى رفع عوارض كليهها و سنگهاى صفراوى، و قولنجهاى كليوى، و كبدى و رفع يبوست بسيار مؤثر است.
روغن زيتون سرشار از انواع ويتامينها است و داراى فسفر، كلسيم و پتاسيم و منگنز است در حديثى از امام علىّ بن موسى الرضا عليه السّلام آمده است: «روغن زيتون غذاى خوبى است، دهان را خوشبو و بلغم را برطرف مىسازد، رنگ صورت را صفا و طراوت مىبخشد، اعصاب را تقويت كرده، بيمارى و درد و ضعف را از ميان مىبرد و آتش خشم را فرو مىنشاند».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread576.html
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
(آيه 4)
ما انسان را در بهترين صورت آفريديم! بعد از ذكر اين قسمهاى پرمحتواى چهارگانه به جواب قسم پرداخته، مىفرمايد: «مسلما ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم» (لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم).
«تقويم» به معنى درآوردن چيزى به صورت مناسب، و نظام معتدل و كيفيت شايسته است، و گستردگى مفهوم آن اشاره به اين است كه خداوند انسان را از هر نظر موزون و شايسته آفريد، هم از نظر جسمى، و هم از نظر روحى و عقلى، چرا كه هرگونه استعدادى را در وجود
او قرار داده، و او را براى پيمودن قوس صعودى بسيار عظيمى آماده ساخته، و با اين كه انسان «جرم صغيرى» است، «عالم كبير» را در او جا داده و آنقدر شايستگيها به او بخشيده كه لايق خلعت «و لقد كرمنا بنى آدم ما فرزندان آدم را كرامت و عظمت بخشيديم» «1» شده
است.
(آيه 5)
ولى همين انسان با تمام اين امتيازات اگر از مسير حق منحرف گردد چنان سقوط مىكند كه به «اسفل سافلين» كشيده مىشود، لذا در آيه مورد بحث، مىفرمايد: «سپس او را به پايينترين مرحله باز گردانديم» (ثم رددناه اسفل سافلين).
چرا چنين نباشد در حالى كه موجودى است مملوّ از استعدادهاى سرشار كه اگر در طريق صلاح از آن استفاده كند بر بالاترين قله افتخار قرار مىگيرد، و اگر اين همه هوش و استعداد را در طريق فساد به كار اندازد بزرگترين مفسده را مىآفريند و طبيعى است كه به «اسفل
سافلين» كشيده شود.
__________________________________________________
(1) سوره اسراء (17) آيه 70.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread576.html
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
(آيه 6)
ولى در اين آيه، مىافزايد: «مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند كه براى آنها پاداشى تمام نشدنى است» (الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات فلهم اجر غير ممنون).
(آيه 7)
در اين آيه، اين انسان ناسپاس و بىاعتنا به دلائل و نشانههاى معاد را مخاطب ساخته، مىگويد: «پس چه چيز سبب مىشود كه بعد از اين همه (دلائل روشن) روز جزا را انكار مىكنى»؟! (فما يكذبك بعد بالدين).
ساختمان وجود تو از يكسو، و ساختمان اين جهان پهناور از سوى ديگر، نشان مىدهد كه زندگى چند روزه دنيا نمىتواند هدف نهائى آفرينش تو و اين عالم بزرگ باشد.
اينها همه مقدمهاى است براى جهانى وسيعتر و كاملتر، و به تعبير قرآن در آيه 62 سوره واقعه «نشئه اولى» خود خبر از «نشئه ديگرى» مىدهد، چرا انسان متذكر نمىشود.
(آيه 8)
و در آخرين آيه سوره، مىفرمايد: «آيا خداوند بهترين حكم كنندگان و داوران نيست»؟! (ا ليس الله باحكم الحاكمين).
در حديثى آمده است هنگامى كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله سوره «و التين» را تلاوت مىفرمود وقتى به آيه «ا ليس الله باحكم الحاكمين» مىرسيد، مىفرمود: «بلى و انا على ذلك من
الشّاهدين آرى خداوند بهترين حكم كنندگان است و من بر اين امر گواهم».
«پايان سوره تين»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread576.html
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
سوره علق [96]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 19 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
مشهور در ميان مفسران اين است كه اين سوره نخستين سورهاى است كه بر پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله نازل شده، و محتواى آن نيز مؤيد همين معنى است.
در آغاز به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله دستور قرائت و تلاوت مىدهد و سپس از آفرينش اين انسان با عظمت، از يك قطعه خون بىارزش، سخن مىگويد.
در مرحله بعد از تكامل انسان در پرتو لطف و كرم پروردگار، و آشنائى او به علم و دانش و قلم بحث مىكند.
و در مرحله بعد، از انسانهاى ناسپاسى كه على رغم اين همه موهبت و اكرام الهى راه طغيان را پيش مىگيرند سخن به ميان مىآورد.
و سر انجام به مجازات دردناك كسانى كه مانع هدايت مردم و اعمال نيكند اشاره مىكند و سوره را با دستور سجده و تقرب به درگاه پروردگار پايان مىدهد.
در فضيلت تلاوت اين سوره از امام صادق عليه السّلام نقل شده است كه فرمود:
«هر كس در روز يا شب سوره «اقرا باسم ربّك» را بخواند، و در همان شب يا روز بميرد شهيد از دنيا رفته است و خداوند او را شهيد مبعوث مىكند و در صف شهيدان جاى مىدهد، و در قيامت
همچون كسى است كه با شمشير در راه خدا همراه پيامبر خدا جهاد كرده است.»
اين سوره به مناسبت تعبيرهاى مختلفى كه در آغاز آن است به نام سوره «علق»، «اقرا»، «قلم» ناميده شده.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread577.html
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
شأن نزول:
در روايات آمده است كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به كوه «حرا» رفته بود جبرئيل آمد و گفت: اى محمّد بخوان! پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من قرائت كننده نيستم.
جبرئيل او را در آغوش گرفت و فشرد، و بار ديگر گفت: بخوان! پيامبر صلّى اللّه عليه و آله همان جواب را تكرار كرد، بار دوم نيز جبرئيل اين كار را كرد، و همان جواب را شنيد، و در سومين بار گفت: (اقرأ باسم ربك الذى خلق ...) (تا آخر آيات پنج گانه).
اين سخن را گفت و از ديده پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پنهان شد.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه با دريافت نخستين اشعه وحى سخت خسته شده بود به سراغ خديجه آمده، و فرمود: «زمّلونى و دثّرونى مرا بپوشانيد و جامهاى بر من بيفكنيد تا استراحت كنم».
«طبرسى» در «مجمع البيان» نيز نقل مىكند كه: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به خديجه فرمود: هنگامى كه تنها مىشوم ندائى مىشنوم (و نگرانم!).
خديجه عرض كرد: خداوند جز خير در باره تو كارى نخواهد كرد، چرا كه به خدا سوگند تو امانت را ادا مىكنى، صله رحم به جا مىآورى، در سخن گفتن راستگو هستى.
«خديجه» مىگويد: بعد از اين ماجرا ما به سراغ «ورقة بن نوفل» رفتيم (او از آگاهان عرب و عمو زاده خديجه بود) رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله آنچه را ديده بود براى «ورقه» بيان كرد، ورقه گفت: هنگامى كه آن منادى به سراغ تو مىآيد دقت كن ببين چه
مىشنوى؟ سپس براى من نقل كن.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در خلوتگاه خود اين را شنيد كه مىگويد: اى محمّد بگو: بسم اللّه الرّحمن الرّحيم الحمد للّه ربّ العالمين- تا- و لا الضّالّين، و بگو: لا اله الّا اللّه، سپس حضرت به سراغ ورقه آمد و مطلب را براى او بازگو كرد.
«ورقه» گفت: بشارت بر تو، باز هم بشارت بر تو، من گواهى مىدهم تو همان هستى كه «عيسى بن مريم» بشارت داده است! و تو شريعتى همچون «موسى» دارى تو پيامبر مرسلى، و به زودى بعد از اين روز مأمور به جهاد مىشوى و اگر من آن روز را درك كنم
در كنار تو جهاد خواهم كرد! هنگامى كه «ورقه» از دنيا رفت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «من اين روحانى را در بهشت (بهشت برزخى) ديدم در حالى كه لباس حرير بر تن داشت، زيرا او به من ايمان آورد و مرا تصديق كرد».
البته در بعضى از كلمات مفسرين، يا كتب تاريخ، مطالب ناموزونى در باره اين فصل از زندگى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به چشم مىخورد كه مسلما از احاديث مجعول و اسرائيليات است.
به نظر مىرسد اين گونه روايات ضعيف و ركيك، ساخته و پرداخته دشمنان اسلام است كه خواستهاند هم اسلام را زير سؤال برند و هم شخص پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread577.html
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
(آيه 1)
بخوان به نام پروردگارت! در نخستين آيه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را مخاطب ساخته، مىگويد: «بخوان به نام پروردگارت كه (جهان را) آفريد» (اقرأ باسم ربك الذى خلق).
قابل توجه اين كه در اينجا قبل از هر چيز تكيه روى مسأله «ربوبيت» پروردگار شده است، و مىدانيم «رب» به معنى «مالك مصلح» است كسى كه هم صاحب چيزى است و هم به اصلاح و تربيت آن مىپردازد.
سپس براى اثبات ربوبيت پروردگار روى مسأله خلقت و آفرينش جهان هستى تكيه شده، چرا كه بهترين دليل بر ربوبيت او خالقيت اوست، كسى عالم را تدبير مىكند كه آفريننده آن است.
اين در حقيقت پاسخى است به مشركان عرب كه «خالقيت» خدا را پذيرفته بودند، اما ربوبيت و تدبير را براى بتها قائل بودند! به علاوه ربوبيت خداوند و تدبير او در نظام هستى بهترين دليل بر اثبات ذات مقدّس اوست.
(آيه 2)
سپس از ميان مخلوقات روى مهمترين پديده جهان خلقت و گل سرسبد آفرينش يعنى «انسان» تكيه كرده، و آفرينش او را يادآور شده، مىفرمايد:
«همان كس كه انسان را از خون بستهاى خلق كرد» (خلق الانسان من علق).
از آنجا كه نطفه بعد از گذراندن دوران نخستين در عالم جنين، به شكل قطعه خون بسته چسبندهاى در مىآيد كه در ظاهر بسيار كم ارزش است، مبدأ آفرينش انسان را در اين آيه همين موجود ناچيز مىشمرد، تا قدرت نمائى عظيم پروردگار روشن شود كه از موجودى چنان بىارزش مخلوقى چنين پرارزش آفريده است.
بعضى نيز گفتهاند: منظور از «علق» در اينجا «گل» آدم است كه آن هم حالت چسبندگى داشت، بديهى است خدائى كه اين مخلوق عجيب را از آن قطعه «گل چسبنده» به وجود آورد، شايسته هرگونه ستايش است.
گاه «علق» را به معنى موجود «صاحب علاقه» دانستهاند كه اشارهاى است به روح اجتماعى انسان، و علقه آنها به يكديگر كه در حقيقت پايه اصلى تكامل بشر و پيشرفت تمدّنها را تشكيل مىدهد.
بعضى نيز «علق» را اشاره به «نطفه نر» (اسپرم) مىدانند كه شباهت زيادى به «زالو» دارد، اين موجود ذره بينى در آب نطفه شناور است، و به سوى «نطفه زن» در رحم پيش مىرود، و به آن مىچسبد، و از تركيب آن دو، نطفه كامل انسان به وجود مىآيد.
درست است كه در آن زمان اين گونه مسائل هنوز شناخته نشده بود، ولى قرآن مجيد از طريق اعجاز علمى پرده از روى آن برداشته است.
از ميان اين تفسيرهاى چهارگانه تفسير اول روشنتر به نظر مىرسد، هر چند جمع ميان چهار تفسير نيز مانعى ندارد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread577.html
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
(آيه 3)
بار ديگر براى تأكيد مىافزايد: «بخوان كه پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است» (اقرأ و ربك الاكرم).
تعبير اين آيه در حقيقت پاسخى است به گفتار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در جواب جبرئيل كه گفت: من قرائت كننده نيستم، يعنى «از بركت پروردگار فوق العاده كريم و بزرگوار، تو توانائى بر قرائت و تلاوت دارى».
(آيه 4)
سپس به توصيف خداوندى كه اكرم الاكرمين است پرداخته، مىفرمايد: «همان كسى كه به وسيله قلم تعليم نمود» (الذى علم بالقلم).
(آيه 5)
«و به انسان آنچه را نمىدانست ياد داد» (علم الانسان ما لم يعلم).
در حقيقت اين آيات نيز پاسخى است به همان گفتار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه فرمود «من قرائت كننده نيستم» يعنى همان خدائى كه به وسيله قلم انسانها را تعليم داد، و به انسان آنچه را نمىدانست آموخت، قادر است كه به بندهاى درس نخوانده همچون تو نيز قرائت و تلاوت را بياموزد.
جمله «الذى علم بالقلم» تاب دو معنى دارد، نخست اين كه: خداوند نوشتن و كتابت را به انسان آموخت و قدرت و توانائى اين كار عظيم را كه مبدأ تاريخ بشر، و سر چشمه تمام علوم و فنون و تمدّنهاست، در او ايجاد كرد.
ديگر اين كه: منظور اين است كه علوم و دانشها را از اين طريق و با اين وسيله به انسان آموخت.
و در هر حال تعبيرى است پر معنى كه در آن لحظات حساس نخستين نزول وحى در اين آيات بزرگ و پر معنى منعكس شده است.
پايه اسلام از همان آغاز بر علم و قلم گذارده شده، و بىجهت نيست كه قومى چنان عقب مانده بقدرى در علوم و دانشها پيش رفتند كه علم و دانش را- به اعتراف دوست و دشمن- به همه جهان صادر كردند، و به اعتراف مورخان معروف اروپا اين نور علم و دانش مسلمين بود كه بر صفحه اروپاى تاريك قرون وسطى تابيد، و آنها را وارد عصر تمدن ساخت.
چقدر نازيباست ملّتى اين چنين، و آئينى آن چنان، در ميدان علم و دانش عقب بمانند و نيازمند ديگران و حتى وابسته به آنها شوند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread577.html
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
(آيه 6)
در تعقيب آيات گذشته- كه در آن اشاره به نعمتهاى مادى و معنوى پروردگار نسبت به انسان شده بود، و لازمه يك چنين نعمت گستردهاى سپاسگزارى انسان تسليم او در برابر خداوند است- در اين آيه مىفرمايد:
«چنين نيست (كه نعمتهاى الهى روح شكرگزارى را هميشه در او زنده كند، بلكه) به يقين انسان طغيان مىكند» (كلا ان الانسان ليطغى).
(آيه 7)
«به خاطر اين كه خود را بىنياز ببيند» (ان رآه استغنى).
اين طبيعت غالب انسانهاست، طبيعت كسانى كه در مكتب عقل و وحى پرورش نيافتهاند كه وقتى به غلط خود را مستغنى مىپندارند، شروع به سركشى و طغيان مىكنند. نه خدا را بندهاند، نه احكام او را به
رسميت مىشناسند، نه به نداى وجدان گوش فرا مىدهند، و نه حق و عدالت را رعايت مىكنند.
به هر حال چنين به نظر مىرسد كه هدف آيه اين است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله انتظار نداشته باشد مردم به زودى دعوتش را پذيرا شوند، بلكه بايد خود را براى انكار و مخالفت مستكبران طغيانگر، آماده
سازد، و بداند راهى پرفراز و نشيب در پيش روى اوست.
(آيه 8)
سپس اين طاغيان مستكبر را مورد تهديد قرار داده، مىفرمايد:
«و به يقين بازگشت (همه) به سوى پروردگار تو است» (ان الى ربك الرجعى).
و اوست كه طغيانگران را به كيفر اعمالشان مىرساند.
و همان گونه كه بازگشت همه چيز به سوى اوست، و همه مىميرند «و ميراث آسمان و زمين براى ذات پاك او مىماند» (آل عمران/ 180).
در آغاز نيز همه چيز از ناحيه او بوده، و جاى اين نيست كه انسان خود را بىنياز بشمرد و مغرور گردد، و طغيان كند.
(آيه 9)
سپس به قسمتى از كارهاى طغيانگران مغرور، ممانعت آنها از سلوك راه حق و پيمودن طريق هدايت و تقوا پرداخته، مىافزايد: «به من خبر ده آيا كسى كه نهى مىكند» (ا رايت الذى ينهى).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread577.html