پاسخ : صفحه ی 359 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 15 از سوره ی شمس و سوره های لیل و ضحی
(آيه 15)
سپس به گروهى كه وارد اين آتش برافروخته و سوزان مىشوند اشاره كرده، مىفرمايد: «كسى جز بدبختترين مردم وارد آن نمىشود» (لا يصلاها الا الاشقى).
(آيه 16)
و در توصيف اشقى مىفرمايد: «همان كسى كه (آيات خدا را) تكذيب كرد و به آن پشت نمود» (الذى كذب و تولى).
بنابر اين، معيار خوشبختى و بدبختى همان كفر و ايمان است با پيامدهاى عملى كه اين دو دارد و به راستى كسى كه آن همه نشانههاى هدايت و امكانات براى ايمان و تقوا را ناديده بگيرد مصداق روشن «اشقى» و بدبختترين مردم است.
(آيه 17)
سپس سخن از گروهى مىگويد كه از اين آتش شعلهور سوزان بركنارند، مىفرمايد: «به زودى با تقواترين مردم از آن (آتش سوزان) دور داشته مىشود» (و سيجنبها الاتقى).
(آيه 18)
«همان كسى كه مال خود را (در راه خدا) مىبخشد تا پاك شود» (الذى يؤتى ماله يتزكى).
تعبير به «يتزكّى» در حقيقت اشاره به قصد قربت و نيت خالص است خواه اين جمله به معنى كسب نمو معنوى و روحانى باشد، يا به دست آوردن پاكى اموال، چون «تزكيه» هم به معنى «نمو دادن» آمده و هم «پاك كردن».
(آيه 19)
سپس براى تأكيد بر مسأله خلوص نيت آنها در انفاقهايى كه دارند، مىافزايد: «و هيچ كس را نزد او حق نعمتى نيست تا بخواهد (به اين وسيله) او را جزا دهد» (و ما لاحد عنده من نعمة تجزى).
(آيه 20)
«بلكه تنها هدفش جلب رضاى پروردگار بزرگ اوست» (الا ابتغاء وجه ربه الاعلى).
يعنى انفاق مؤمنان پرهيزكار به ديگران نه از روى رياست، و نه به خاطر جوابگوئى خدمات سابق آنها، بلكه انگيزه آن تنها و تنها جلب رضاى خداوند است، و همين است كه به آن انفاقها ارزش فوق العادهاى مىدهد.
(آيه 21)
و سر انجام در آخرين آيه اين سوره به ذكر پاداش عظيم و بىنظير اين گروه پرداخته، و در يك جمله كوتاه، مىگويد: «و به زودى راضى و خشنود مىشود» (و لسوف يرضى).
آرى! همان گونه كه او براى رضاى خدا كار مىكرد خدا نيز او را راضى مىسازد، رضايتى گسترده و نامحدود كه تمام نعمتها در آن جمع است.
«پايان سوره ليل»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread573.html
پاسخ : صفحه ی 359 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 15 از سوره ی شمس و سوره های لیل و ضحی
سوره ضحى [93]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و 11 آيه دارد.
محتوا و فضيلت سوره:
طبق بعضى از روايات وقتى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بر اثر تأخير و انقطاع موقت وحى ناراحت بود، و زبان دشمنان نيز باز شده بود، اين سوره نازل شد و همچون باران رحمتى بر قلب پاك پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نشست.
اين سوره با دو سوگند آغاز مىشود، سپس به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بشارت مىدهد كه خدا هرگز تو را رها نساخته است.
بعد به او نويد مىدهد كه خداوند آنقدر به او عطا مىكند كه خشنود شود.
و در آخرين مرحله، گذشته زندگانى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را در نظر او مجسّم مىسازد كه خداوند چگونه او را هميشه مشمول انواع رحمت خود قرار داده، و در سختترين لحظات زندگى حمايتش نموده است.
و لذا در آخرين آيات به او دستور مىدهد كه (به شكرانه اين نعمتهاى بزرگ الهى) با يتيمان و مستمندان مهربانى كند و نعمت خدا را بازگو نمايد.
در فضيلت اين سوره همين بس كه در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است: «هر كس آن را تلاوت كند از كسانى خواهد بود كه خدا از آنها راضى مىشود و شايسته است كه محمد صلّى اللّه عليه و آله براى او شفاعت كند و به عدد هر يتيم و مسكين سؤال كننده ده حسنه براى او خواهد بود».
و اين همه فضيلت از آن كسى است كه آن را بخواند و در عمل پياده كند.
قابل توجه اين كه مطابق روايات متعددى، اين سوره و سوره آينده (الم نشرح) يك سوره است، و لذا براى اين كه در هر ركعت بعد از سوره حمد بايد يك سوره كامل خوانده شود اين دو سوره را بايد با هم خواند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread574.html
پاسخ : صفحه ی 359 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 15 از سوره ی شمس و سوره های لیل و ضحی
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
در باره شأن نزول اين سوره «ابن عباس» مىگويد: پانزده روز گذشت، و وحى بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نازل نشد، مشركان گفتند: پروردگار محمد، او را رها كرده، و دشمن داشته، اگر راست مىگويد مأموريت او از سوى خداست، بايد وحى بطور مرتب بر او نازل مىشد.
در اينجا سوره مورد بحث نازل گشت- و به سخنان آنها پاسخ گفت.
قابل توجه اين كه طبق حديثى وقتى اين سوره نازل شد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به جبرئيل فرمود: دير كردى در حالى كه سخت به تو مشتاق بودم.
جبرئيل گفت: «من به تو مشتاقتر بودم، ولى من بنده مأمورم و جز به فرمان پروردگار نازل نمىشوم»!
(آيه 1)
در آغاز اين سوره نيز با دو سوگند رو برو مىشويم: سوگند به «نور» و «ظلمت» مىفرمايد: «قسم به روز در آن هنگام كه آفتاب برآيد» و همه جا را فرا گيرد (و الضحى).
(آيه 2)
«و سوگند به شب در آن هنگام كه آرام گيرد» و همه جا را در آرامش فرو برد (و الليل اذا سجى).
«ضحى» از ماده «سجو» به معنى اوائل روز است آن موقعى كه خورشيد در آسمان بالا بيايد و نور آن بر همه جا مسلط شود، و اين در حقيقت بهترين موقع روز است.
«سجى» از ماده «سجو» در اصل به معنى «سكون و آرامش» است، و آنچه در شب مهم است همان آرامشى است كه بر آن حكمفرماست، و طبعا اعصاب و روح انسان را در آرامش فرو مىبرد، و براى تلاش و كوشش فردا و فرداها آماده مىسازد، و از اين نظر نعمت بسيار مهمى است كه شايسته است سوگند به آن ياد شود.
ميان اين دو قسم و محتواى آيه شباهت و رابطه نزديكى وجود دارد، روز همچون نزول نور وحى بر قلب پاك پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است و شب همچون انقطاع موقت وحى كه آن نيز در بعضى از مقاطع لازم است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread574.html
پاسخ : صفحه ی 359 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 15 از سوره ی شمس و سوره های لیل و ضحی
(آيه 3)
و به دنبال اين دو سوگند بزرگ به نتيجه و جواب قسم پرداخته، مىفرمايد: «خداوند هرگز تو را وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده است» (ما ودعك ربك و ما قلى).
اين تعبير دلدارى و تسلّى خاطرى است براى شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه بداند اگر گاهى در نزول وحى تأخير افتد روى مصالحى است كه خدا مىداند، و هرگز دليل بر آن نيست كه طبق گفته دشمنان خداوند نسبت به او خشمگين شده باشد يا بخواهد او را ترك گويد، او هميشه مشمول لطف و عنايات خاصّه خدا، و همواره در كنف حمايت ويژه اوست.
(آيه 4)
سپس اضافه مىكند: «و مسلما آخرت براى تو از دنيا بهتر است» (و للآخرة خير لك من الاولى).
تو در اين جهان مشمول الطاف او هستى، و در آخرت بيشتر و بهتر، نه در كوتاه مدت مورد غضب پروردگار خواهى بود، و نه در دراز مدت، كوتاه سخن اين كه تو هميشه عزيزى، در دنيا عزيز و در آخرت عزيزتر.
(آيه 5)
آنقدر به تو مىبخشد كه خشنود شوى! در اين آيه برترين نويد را به پيامبر داده، مىافزايد: «و به زودى پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد كرد كه خشنود شوى» (و لسوف يعطيك ربك فترضى).
اين بالاترين اكرام و احترام پروردگار نسبت به بنده خاصّش محمد صلّى اللّه عليه و آله است كه مىفرمايد: آنقدر به تو مىبخشيم كه راضى شوى، در دنيا بر دشمنان پيروز خواهى شد و آيين تو جهانگير خواهد گشت، و در آخرت نيز مشمول بزرگترين مواهب خواهى بود.
بدون شك پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به عنوان خاتم انبيا و رهبر عالم بشريت خشنوديش تنها در نجات خويش نيست، بلكه آن زمان راضى و خشنود مىشود كه شفاعتش در باره امتش نيز پذيرفته شود.
لذا در حديثى از امام باقر عليه السّلام از پدرش امام زين العابدين عليه السّلام از عمويش «محمّد بن حنفيه» از پدرش امير مؤمنان عليه السّلام مىخوانيم: رسول اللّه فرمود: «روز قيامت من در موقف شفاعت مىايستم، و آنقدر گنهكاران را شفاعت كنم كه خداوند گويد:
أ رضيت يا محمّد؟ «آيا راضى شدى اى محمّد؟
من مىگويم: رضيت، رضيت راضى شدم، راضى شدم»! سپس امير مؤمنان على عليه السّلام رو به جمعى از اهل كوفه كرده و افزود: «شما معتقديد اميد بخشترين آيات قرآن آيه «قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله اى كسانى كه نسبت به خود زيادهروى كردهايد از رحمت خدا نوميد نشويد» است.
گفتند: آرى! ما چنين مىگوييم.
فرمود: «ولى ما اهل بيت مىگوييم اميد بخشترين آيات قرآن آيه «و لسوف يعطيك ربك فترضى» است»! ناگفته پيداست كه شفاعت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شرائطى دارد، نه او براى هر كس شفاعت مىكند، و نه هر گنهكارى مىتواند چنين انتظارى را داشته باشد «1».
در حديث ديگرى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «رسول خدا وارد خانه فاطمه عليها السّلام شد در حالى كه لباس خشنى از پشم شتر در تن دخترش بود، با يك دست آسيا مىكرد، و با دست ديگر فرزندش را شير مىداد، اشك در چشمان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ظاهر شد، فرمود: دخترم! تلخى دنيا را در برابر شيرينى آخرت تحمل كن، چرا كه خداوند بر من نازل كرده است كه آنقدر پروردگارت به تو مىبخشد كه راضى شوى (و لسوف يعطيك ربك فترضى».
__________________________________________________
(1) مشروح اين بحث را در جلد اول همين تفسير ذيل آيه 48 سوره بقره مطالعه فرماييد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread574.html
پاسخ : صفحه ی 359 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 15 از سوره ی شمس و سوره های لیل و ضحی
(آيه 6)
به شكرانه اين همه نعمت كه خدا به تو داده ...!
چنانكه گفتيم هدف اين سوره تسلّى و دلدارى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و بيان الطاف الهى نسبت به آن حضرت است، لذا در ادامه آيات گذشته كه از اين معنى سخن مىگفت، در اينجا نخست به ذكر سه موهبت از مواهب خاص الهى به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله پرداخته، و سپس سه دستور مهم در همين رابطه به او مىدهد.
مىفرمايد: «آيا او (خداوند) تو را يتيم نيافت و پناه داد» (ا لم يجدك يتيما فآوى).
در شكم مادر بودى كه پدرت عبد اللّه از دنيا رفت، تو را در آغوش جدّت «عبد المطلب» (سيد مكّه) پرورش دادم.
شش ساله بودى كه مادرت از دنيا رفت، و از اين نظر نيز تنها شدى، اما عشق و محبت تو را در قلب «عبد المطلب» افزون ساختم.
هشت ساله بودى كه جدّت «عبد المطلب» از دنيا رفت عمويت «ابو طالب» را به خدمت و حمايتت گماشتم، تا تو را همچون جان شيرين در بر گيرد و محافظت كند.
آرى تو يتيم بودى و من به تو پناه دادم.
(آيه 7)
بعد به ذكر نعمت دوم پرداخته، مىفرمايد: «و تو را گمشده يافت و هدايت كرد» (و وجدك ضالا فهدى).
آرى! تو هرگز از نبوت و رسالت آگاه نبودى، و ما اين نور را در قلب تو افكنديم كه به وسيله آن انسانها را هدايت كنى! چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «تو نه كتاب را مىدانستى و نه ايمان را (از محتواى قرآن و اسلام قبل از نزول وحى آگاه نبودى) ولى ما آن را نورى قرار داديم كه به وسيله آن هر كس از بندگانمان را بخواهيم هدايت مىكنيم» (شورى/ 52).
بنابر اين منظور از «ضلالت» در اينجا نفى ايمان و توحيد و پاكى و تقوا نيست، بلكه نفى آگاهى از اسرار نبوت، و قوانين اسلام، و عدم آشنائى با اين حقايق بود، ولى بعد از بعثت به كمك پروردگار بر همه اين امور واقف شد و هدايت يافت.
(آيه 8)
بعد به بيان سومين نعمت پرداخته، مىفرمايد: «و تو را فقير يافت و بىنياز كرد» (و وجدك عائلا فاغنى).
توجه «خديجه» آن زن مخلص با وفا را به سوى تو جلب نمود تا ثروت سرشارش را در اختيار تو و اهداف بزرگت قرار دهد، و بعد از ظهور اسلام غنائم فراوانى در جنگها نصيب تو كرد آن گونه كه براى رسيدن به اهداف بزرگت بىنياز شدى.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread574.html
پاسخ : صفحه ی 359 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 15 از سوره ی شمس و سوره های لیل و ضحی
(آيه 9)
سپس به عنوان نتيجهگيرى از آيات قبل، سه دستور پر اهميت به پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله مىدهد كه هر چند مخاطب در آن شخص رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله است ولى مسلما همگان را شامل مىشود.
نخست مىفرمايد: «حال كه چنين است يتيم را تحقير مكن» (فاما اليتيم فلا تقهر).
تو هم خود يتيم بودى و رنج يتيمى را كشيدهاى، اكنون از دل و جان مراقب يتيمان باش و روح تشنه آنها را با محبتت سيراب كن.
اين نشان مىدهد كه در مورد يتيمان مسأله اطعام و انفاق گرچه مهم است، ولى از آن مهمتر دلجوئى و نوازش و رفع كمبودهاى عاطفى است، و لذا در حديث معروفى مىخوانيم كه «رسول اللّه» صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «هر كس به عنوان نوازش دست بر سر يتيمى كشد به تعداد هر موئى كه دست او از آن مىگذرد در روز قيامت نورى خواهد داشت».
(آيه 10)
و در اين آيه به دومين دستور پرداخته، مىفرمايد: «و سؤال كننده را از خود مران» (و اما السائل فلا تنهر).
در اين كه منظور از «سائل» در اينجا چه كسى است؟ چند تفسير وجود دارد:
نخست اين كه منظور كسانى است كه سؤالاتى در مسائل علمى و اعتقادى و دينى دارند.
ديگر اين كه: منظور كسانى است كه داراى فقر مادى هستند، و به سراغ تو مىآيند، بايد آنچه در توان دارى به كار گيرى، و آنها را مأيوس نكنى، و از خود مرانى.
سوم اين كه: هم ناظر به فقر علمى است و هم فقر مادى، دستور مىدهد كه به تقاضاى سائلان در هر قسمت پاسخ مثبت ده، اين معنى هم تناسب با هدايت الهى نسبت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دارد و هم سرپرستى از او در زمانى كه يتيم بود.
(آيه 11)
و سر انجام در سومين و آخرين دستور، مىفرمايد: «و نعمتهاى پروردگارت را بازگو كن» (و اما بنعمة ربك فحدث).
بازگو كردن نعمت، گاه با زبان است و تعبيراتى كه حاكى از نهايت شكر و سپاس باشد، نه غرور و برترىجوئى، و گاه با عمل است به اين ترتيب كه از آن در راه خدا انفاق و بخشش كند، بخششى كه نشان دهد خداوند نعمت فراوانى به او عطا كرده است.
البته واژه «نعمت» تمام نعمتهاى معنوى و مادى را شامل مىشود.
لذا در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم كه فرمود: معنى آيه چنين است:
«آنچه را خدا به تو بخشيده و برترى داده و روزى عطا فرموده و نيكى به تو كرده و هدايت نموده همه را بازگو كن».
«پايان سوره ضحى»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread574.html
صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
[golrooz] صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ(1)
آيا براي تو سينه ات را نگشاده ايم(1)
وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ(2)
و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتيم(2)
الَّذِيٓ أَنقَضَ ظَهْرَكَ(3)
[باري] كه [گويي] پشت تو را شكست(3)
وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ(4)
و نامت را براي تو بلند گردانيديم(4)
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا(5)
پس [بدان كه] با دشواري آساني است(5)
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا(6)
آري با دشواري آساني است(6)
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ(7)
پس چون فراغت يافتي به طاعت دركوش(7)
وَإِلَيٰ رَبِّكَ فَارْغَب(8)
و با اشتياق به سوي پروردگارت روي آور(8)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ(1)
سوگند به [كوه] تين و زيتون(1)
وَطُورِ سِينِينَ(2)
و طور سينا(2)
وَهَٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ(3)
و اين شهر امن [و امان](3)
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَٰنَ فِيٓ أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ(4)
[كه] براستي انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم(4)
ثُمَّ رَدَدْنَٰهُ أَسْفَلَ سَٰفِلِينَ(5)
سپس او را به پست ترين [مراتب] پستي بازگردانيديم(5)
إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ(6)
مگر كساني را كه گرويده و كارهاي شايسته كرده اند كه پاداشي بي منت خواهند داشت(6)
فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ(7)
پس چه چيز تو را بعد [از اين] به تكذيب جزا وامي دارد(7)
أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَٰكِمِينَ(8)
آيا خدا نيكوترين داوران نيست(8)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ(1)
بخوان به نام پروردگارت كه آفريد(1)
خَلَقَ الْإِنسَٰنَ مِنْ عَلَقٍ(2)
انسان را از ع ل ق آفريد(2)
اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ(3)
بخوان و پروردگار تو كريمترين [كريمان] است(3)
الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ(4)
همان كس كه به وسيله قلم آموخت(4)
عَلَّمَ الْإِنسَٰنَ مَا لَمْ يَعْلَمْ(5)
آنچه را كه انسان نمي دانست [بتدريج به او] آموخت(5)
كَلَّآ إِنَّ الْإِنسَٰنَ لَيَطْغَيٰٓ(6)
حقا كه انسان سركشي مي كند(6)
أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنَيٰٓ(7)
همين كه خود را بي نياز پندارد(7)
إِنَّ إِلَيٰ رَبِّكَ الرُّجْعَيٰٓ(8)
در حقيقت بازگشت به سوي پروردگار توست(8)
أَرَءَيْتَ الَّذِي يَنْهَيٰ(9)
آيا ديدي آن كس را كه باز مي داشت(9)
عَبْدًا إِذَا صَلَّيٰٓ(10)
بنده اي را آنگاه كه نماز مي گزارد(10)
أَرَءَيْتَ إِن كَانَ عَلَي الْهُدَيٰٓ(11)
چه پنداري اگر او بر هدايت باشد(11)
أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَيٰٓ(12)
يا به پرهيزگاري وادارد [براي او بهتر نيست](12)
أَرَءَيْتَ إِن كَذَّبَ وَتَوَلَّيٰٓ(13)
[و باز] آيا چه پنداري [كه] اگر او به تكذيب پردازد و روي برگرداند [چه كيفري در پيش دارد](13)
أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَيٰ(14)
مگر ندانسته كه خدا مي بيند(14)
كَلَّا لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعًۢا بِالنَّاصِيَةِ(15)
زنهار اگر باز نايستد موي پيشاني [او] را سخت بگيريم (15)
نَاصِيَةٍ كَٰذِبَةٍ خَاطِئَةٍ(16)
[همان] موي پيشاني دروغزن گناه پيشه را(16)
فَلْيَدْعُ نَادِيَهُۥ(17)
[بگو] تا گروه خود را بخواند(17)
سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ(18)
بزودي آتشبانان را فرا خوانيم(18)
كَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِب ۩(19)
زنهار فرمانش مبر و سجده كن و خود را [به خدا] نزديك گردان(19)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
سوره انشراح [94]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 8 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
معروف است كه اين سوره بعد از سوره «و الضحى» نازل شده و محتواى آن نيز همين مطلب را تأييد مىكند چرا كه در اين سوره باز قسمتى از مواهب الهى بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله
شمرده شده است در واقع سه نوع موهبت بزرگ در سوره و الضّحى آمده بود و سه موهبت بزرگ در سوره الم نشرح آمده است مواهب گذشته بعضى مادى و بعضى معنوى بود اما مواهب سه
گانه اين سوره همه جنبه معنوى دارد و عمدتا اين سوره بر سه محور دور مىزند.
يكى بيان همين نعمتهاى سه گانه و ديگر بشارت به پيامبر از نظر برطرف شدن مشكلات دعوت او در آينده و ديگر توجه به خداوند يگانه و تحريص و ترغيب به عبادت و نيايش.
و به همين دليل در روايات اهل بيت عليهم السّلام چنانكه قبلا هم اشاره كردهايم اين دو به منزله يك سوره شمرده شده است و لذا در قرائت نماز براى اين كه يك سوره كامل خوانده شود هر دو را با هم مىخوانند.
در فضيلت تلاوت اين سوره در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم كه فرمود: «هر كس اين سوره را بخواند پاداش كسى را دارد كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله را غمگين ديده و اندوه را از قلب او زدوده است».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread575.html
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
ما تو را مشمول انواع نعمتها ساختيم! لحن آيات آميخته با لطف و محبت فوق العاده پروردگار و تسلّى و دلدارى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله است.
در نخستين آيه به مهمترين موهبت الهى اشاره كرده، مىفرمايد: «آيا ما سينه تو را گشاده نساختيم» (ا لم نشرح لك صدرك).
منظور از «شرح صدر» در اينجا گسترش روح و فكر پيامبر به وسيله نور الهى و سكينه و آرامش خداداد مىباشد، اين توسعه مىتواند مفهوم وسيعى داشته باشد كه هم وسعت علمى پيامبر را از طريق وحى و رسالت شامل گردد و هم بسط و گسترش تحمل و استقامت او در برابر لجاجتها و كارشكنيهاى دشمنان و مخالفان.
و لذا در حديثى آمده است كه پيامبر مىفرمايد: «من تقاضائى از پروردگارم كردم و دوست مىداشتم اين تقاضا را نمىكردم، عرض كردم: خداوندا! پيامبران قبل از من بعضى جريان باد را در اختيارشان قرار دادى، و بعضى مردگان را زنده مىكردند!» خداوند به من فرمود: آيا تو يتيم نبودى پناهت دادم؟
گفتم: آرى! فرمود: آيا گمشده نبودى هدايتت كردم؟
عرض كردم: آرى، اى پروردگار! فرمود: آيا سينه تو را گشاده، و پشتت را سبكبار نكردم؟
عرض كردم: آرى اى پروردگار!».
اين نشان مىدهد كه نعمت «شرح صدر» ما فوق معجزات انبياست، و به راستى اگر كسى حالات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را دقيقا مطالعه كند و ميزان شرح صدر او را در حوادث سخت و پيچيده دوران عمرش بنگرد يقين مىكند كه اين از طريق عادى ممكن نيست، بلكه يك تأييد الهى و ربانى است.
و به خاطر همين «شرح صدر» بود كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به عاليترين وجهى مشكلات رسالت را پشت سر گذاشت، و وظائف خود را در اين طريق به خوبى انجام داد.
(آيه 2)
سپس به ذكر موهبت ديگرى از مواهب عظيم خود به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پرداخته، مىافزايد: «و (آيا) بار سنگين را از تو برنداشتيم»!؟ (و وضعنا عنك وزرك).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread575.html
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
(آيه 3)
«همان بارى كه سخت بر پشت تو سنگينى مىكرد» (الذى انقض ظهرك).
اين كدام بار بود كه خداوند از پشت پيامبرش برداشت؟
قرائن آيات به خوبى نشان مىدهد كه منظور همان مشكلات رسالت و نبوت، و دعوت به سوى توحيد و يكتاپرستى، و برچيدن آثار فساد از آن محيط بسيار آلوده بوده است، نه تنها پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله كه همه پيغمبران در آغاز دعوت با چنين مشكلات عظيمى رو برو بودند، و تنها با امدادهاى الهى بر آنها پيروز مىشدند، منتها شرائط محيط و زمان پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله از جهاتى سختتر و سنگينتر بود.
(آيه 4)
و در بيان سومين موهبت، مىفرمايد: «و آوازه تو را بلند ساختيم» (و رفعنا لك ذكرك).
نام تو همراه اسلام و نام قرآن همه جا پيچيد، و از آن بهتر اين كه نام تو در كنار نام اللّه هر صبح و شام بر فراز مأذنهها و هنگام اذان برده مىشود، و شهادت به رسالت تو، در كنار شهادت به توحيد و يگانگى خداوند نشان اسلام، و دليل پذيرش اين آيين پاك است.
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در تفسير اين آيه مىخوانيم كه فرمود: جبرئيل به من گفت: خداوند متعال مىگويد: هنگامى كه نام من برده مىشود نام تو نيز همراه من ذكر مىشود- و در عظمت مقام تو همين بس.
(آيه 5)
در اين آيه، به پيامبرش مهمترين بشارت را مىدهد و انوار اميد را بر قلب پاكش مىپاشد، مىفرمايد: «به يقين با (هر) سختى آسانى است» (فان مع العسر يسرا).
(آيه 6)
باز تأكيد مىكند: «مسلّما با هر سختى آسانى است» (ان مع العسر يسرا).
غم مخور مشكلات و سختيها به اين صورت باقى نمىماند، كارشكنيهاى دشمنان براى هميشه ادامه نخواهد يافت، و محروميتهاى مادى و مشكلات اقتصادى و فقر مسلمين به همين صورت ادامه نمىيابد.
قابل ذكر است كه، اين دو آيه به صورتى مطرح شده كه اختصاص به شخص پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و زمان آن حضرت ندارد، بلكه به صورت يك قاعده كلى و به عنوان تعليلى بر مباحث سابق مطرح است، و به همه انسانهاى مؤمن مخلص و تلاشگر نويد مىدهد كه هميشه در كنار سختيها آسانيهاست.
در حديثى آمده است كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «بدان كه با سختيها آسانى است، و با صبر پيروزى و با غم و اندوه خوشحالى و گشايش است».
صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread575.html