پاسخ : صفحه ی 356 از قرآن کریم شامل سوره ها ی طارق و سوره ی اعلی و آیات 1 تا 3 از سوره ی غاشیه
(آيه 4)
در مرحله بعد اشاره به گياهان و مخصوصا مواد غذائى چهارپايان كرده، مىافزايد: «و آن كسى كه چراگاه را به وجود آورد» و از دل زمين بيرون فرستاد (و الذى اخرج المرعى).
(آيه 5)
و بعد مىافزايد: «سپس آن را خشك و تيره قرار داد» (فجعله غثاء احوى).
«غثاء احوى» (گياهان خشكيده تيره رنگ) هم بازگو كننده فناى دنياست و هم منافع زيادى در بر دارد هم غذاى مناسبى است براى زمستان حيوانات، و هم وسيلهاى است براى سوخت و سوز انسان، و هم كود مناسبى براى زمينها.
(آيه 6)
در آيات گذشته سخن از ربوبيت و «توحيد» پروردگار بود و به دنبال آن در اينجا سخن از قرآن و «نبوت» پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است، در آيات گذشته سخن از «هدايت عمومى» موجودات بود، و در اينجا سخن از «هدايت نوع انسان» است، و بالاخره در آيات گذشته تسبيح پروردگار «على اعلى» آمده بود، و در اينجا از قرآن كه بيانگر اين تسبيح است سخن به ميان مىآورد.
مىفرمايد: «ما به زودى (قرآن را) بر تو مىخوانيم و هرگز فراموش نخواهى كرد» (سنقرئك فلا تنسى).
بنابر اين هنگام نزول وحى عجله مكن، و هرگز نگران فراموش كردن آيات الهى مباش، آن كس كه اين آيات بزرگ را براى هدايت انسانها بر تو فرستاده، هم او حافظ و نگاهبان آنهاست.
در جاى ديگر مىفرمايد: «براى خواندن قرآن پيش از آنكه وحى آن بر تو تمام شود عجله مكن، و بگو: پروردگارا! علم مرا افزون كن» (طه/ 114).
(آيه 7)
سپس براى اثبات قدرت خداوند و اين كه هر خير و بركتى است از ناحيه اوست، مىافزايد: تو چيزى از آيات الهى را فراموش نمىكنى «مگر آنچه را خدا بخواهد كه او آشكار و پنهان را مىداند» (الا ما شاء الله انه يعلم الجهر و ما يخفى).
مفهوم اين تعبير آن نيست كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چيزى از آيات الهى از فراموش مىكند بلكه هدف بيان اين حقيقت است كه موهبت حفظ آيات الهى از سوى خداست، و لذا هر لحظه بخواهد مىتواند آن را از پيامبرش بگيرد.
و اين يكى از معجزات پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله است كه آيات و سورههاى طولانى را با يكبار تلاوت جبرئيل به خاطر مىسپرد، و هميشه به خاطر داشت، و چيزى را فراموش نمىكرد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread568.html
پاسخ : صفحه ی 356 از قرآن کریم شامل سوره ها ی طارق و سوره ی اعلی و آیات 1 تا 3 از سوره ی غاشیه
(آيه8)
سپس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را دلدارى داده، مىافزايد: «و ما تو را براى هر كار خير آماده مىكنيم» (و نيسرك لليسرى).
و به تعبير ديگر هدف بيان اين حقيقت است كه در راهى كه تو در پيش دارى مشكلات و سختيها فراوان است، هم در راه گرفتن وحى و حفظ آن، و هم در تبليغ رسالت و اداى آن، و هم در انجام كارهاى خير و عمل به آن ما در تمام اين امور (دريافت وحى و ابلاغ و نشر و تعليم و عمل كردن به آن) به تو يارى مىدهيم و مشكلات را بر تو آسان مىسازيم.
(آيه 9)
بعد از بيان موهبت وحى آسمانى به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله، و وعده توفيق و تسهيل امور براى او، به ذكر مهمترين وظيفه او پرداخته، مىفرمايد: «پس تذكّر ده اگر تذكر مفيد باشد» (فذكر ان نفعت الذكرى).
منظور اين است كه تذكر به هر حال سودمند است، و افرادى كه به هيچ وجه از آن منتفع نشوند كمند، به علاوه حد اقل موجب اتمام حجت بر منكران مىشود كه اين خود منفعت بزرگى است.
و لذا پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله براى تبليغات و تذكرات خود هيچ قيد و شرطى قائل نبود و همگان را وعظ مىكرد و انذار مىنمود.
(آيه 10)
سپس به عكس العمل مردم در برابر تذكر، وعظ و انذار پرداخته، و آنها را به دو گروه تقسيم مىكند، مىفرمايد: «و به زودى كسى كه از خدا مىترسد (و احساس مسؤوليت مىكند) متذكر مىشود» (سيذكر من يخشى).
آرى! تا روح «خشيت» و ترس و يا به تعبير ديگر روح «حق طلبى» و «حق جوئى» كه مرتبهاى از تقواست در انسان وجود نداشته باشد از مواعظ الهى و تذكرات پيامبران نفعى نمىبرد، لذا در آغاز سوره بقره قرآن را مايه هدايت براى پرهيزگاران شمرده مىگويد: (هدى للمتقين).
(آيه 11)
و در اين آيه به گروه دوم پرداخته، مىافزايد: «اما بدبختترين افراد از آن دورى مىگزيند» يتجنبها الاشقى).
(آيه 12)
در اين آيه سرنوشت گروه اخير را چنين بيان مىكند «همان كسى كه در آتش بزرگ وارد مىشود» (الذى يصلى النار الكبرى).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread568.html
پاسخ : صفحه ی 356 از قرآن کریم شامل سوره ها ی طارق و سوره ی اعلی و آیات 1 تا 3 از سوره ی غاشیه
(آيه 13)
«سپس در آن آتش (براى هميشه مىماند) نه مىميرد، و نه زنده مىشود»! (ثم لا يموت فيها و لا يحيى).
يعنى نه مىميرد كه آسوده گردد، و نه حالتى را كه در آن است مىتوان زندگى نام نهاد، بلكه دائما در ميان مرگ و زندگى دست و پا مىزند، و اين بدترين بلا و مصيبت براى آنهاست.
توصيف آتش جهنّم به «كبرى» در مقابل آتش «صغرى» يعنى آتشهاى اين دنيا مىباشد، همانگونه كه در حديثى آمده كه امام صادق عليه السّلام فرمود: «اين آتش شما جزئى از هفتاد جزء از آتش دوزخ است، كه هفتاد مرتبه با آب خاموش شده، باز شعلهور گرديده و اگر چنين نبود هيچ انسانى قدرت تحمل آن را نداشت و نمىتوانست در كنار آن قرار گيرد.
(آيه 14)
در آيات قبل اشارهاى به مجازات سخت كفار معاند، و دشمنان حق شده بود، و در اينجا به نجات اهل ايمان و عوامل اين نجات اشاره كرده، مىفرمايد: «به يقين كسى كه پاكى جست (و خود را تزكيه كرد)، رستگار شد» (قد افلح من تزكى).
(آيه 15)
«و (آن كه) نام پروردگارش را ياد كرد سپس نماز خواند» (و ذكر اسم ربه فصلى).
به اين ترتيب عامل فلاح و رستگارى و پيروزى و نجات را سه چيز مىشمرد، «تزكيه» و «ذكر نام خداوند» و سپس «به جا آوردن نماز».
«تزكيه» معنى وسيعى دارد كه هم پاكسازى روح از آلودگى شرك، و هم پاكسازى نفس از اخلاق رذيله، و هم پاكسازى عمل از محرمات و هرگونه ريا، و هم پاكسازى مال و جان به وسيله دادن زكات در راه خدا را شامل مىشود.
(آيه 16)
سپس به عامل اصلى انحراف از اين برنامه فلاح و رستگارى اشاره كرده، مىافزايد: «ولى شما زندگى دنيا را مقدم مىداريد» (بل تؤثرون الحياة الدنيا).
پاسخ : صفحه ی 356 از قرآن کریم شامل سوره ها ی طارق و سوره ی اعلی و آیات 1 تا 3 از سوره ی غاشیه
(آيه 17)
«در حالى كه آخرت بهتر و پايدارتر است» (و الآخرة خير و ابقى).
و اين در حقيقت همان مطلبى است كه در احاديث نيز آمده: «محبت دنيا سر چشمه هر گناهى است».
بنابر اين براى قطع ريشههاى گناه راهى جز اين نيست كه حب و عشق دنيا را از دل بيرون كنيم و به دنيا همچون وسيله و يا مزرعهاى بنگريم.
(آيه 18)
و سر انجام در پايان سوره مىفرمايد: «اين دستورها (كه گفته شد منحصر به اين كتاب آسمانى نيست، بلكه) در كتب آسمانى پيشين (نيز) آمده است» (ان هذا لفى الصحف الاولى).
(آيه 19)
«در كتب ابراهيم و موسى» (صحف ابراهيم و موسى).
تعبير به «صحف اولى» در مورد كتابهاى ابراهيم و موسى در برابر صحف اخير است كه بر حضرت مسيح و پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نازل شده است.
آيات فوق نشان مىدهد كه حضرت ابراهيم و موسى عليهما السّلام نيز داراى كتابهاى آسمانى بودهاند.
در روايتى از أبو ذر مىخوانيم كه مىگويد:
به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله عرض كردم: انبيا چند نفر بودند؟
فرمود: 124 هزار نفر.
گفتم: رسولان آنها چند نفر بودند؟
فرمود: 313 نفر، و بقيه فقط «نبى» بودند.
عرض كردم: آدم «نبى» بود؟
فرمود: بله، خداوند با او سخن گفت و او را با دست خود آفريد.
سپس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله افزود: اى أبو ذر! چهار نفر از انبياء عرب بودند: هود و صالح و شعيب و پيامبر تو.
گفتم: اى رسول خدا! خداوند چند كتاب نازل فرمود؟
فرمود: 104 كتاب، ده كتاب بر «آدم» پنجاه كتاب بر «شيث» و بر «اخنوخ» كه ادريس است سى كتاب، و او نخستين كسى است كه با قلم نوشت و بر «ابراهيم» ده كتاب و نيز تورات و انجيل و زبور و فرقان را (بر موسى و مسيح و داود و پيامبر اسلام نازل كرد.)
«پايان سوره اعلى»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread568.html
پاسخ : صفحه ی 356 از قرآن کریم شامل سوره ها ی طارق و سوره ی اعلی و آیات 1 تا 3 از سوره ی غاشیه
سوره غاشيه [88]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و 26 آيه دارد.
محتواى سوره:
اين سوره عمدتا بر سه محور دور مىزند: محور اول بحث «معاد» است، مخصوصا كيفرهاى دردناك مجرمان و پاداشهاى شوق انگيز مؤمنان.
محور دوم بحث «توحيد» است كه با اشاره به آفرينش آسمان و خلقت كوهها و زمين و توجه انسانها به اين سه موضوع اسرار آميز بيان شده.
و محور سوم بحث از «نبوت» و گوشهاى از وظائف پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله است.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «هر كس آن را تلاوت كند خداوند حساب او را در قيامت آسان مىكند».
و در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «كسى كه مداومت بر قرائت اين سوره در نمازهاى فريضه يا نافله كند خداوند او را تحت پوشش رحمت خود در دنيا و آخرت قرار مىدهد، و در قيامت او را از عذاب آتش امان مىبخشد».
مسلما اين همه ثواب و فضيلت در صورتى عائد مىشود كه تلاوت انگيزه انديشه و عمل گردد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread569.html
پاسخ : صفحه ی 356 از قرآن کریم شامل سوره ها ی طارق و سوره ی اعلی و آیات 1 تا 3 از سوره ی غاشیه
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
خستگان بىنصيب! در آغاز اين سوره به نام تازهاى در باره قيامت برخورد مىكنيم كه آن «غاشيه» است، مىفرمايد: «آيا داستان غاشيه [- روز قيامت كه حوادث وحشتناكش همه را مىپوشاند] به تو رسيده است»؟! (هل اتاك حديث الغاشية).
«غاشيه» از ماده «غشاوة» به معنى پوشاندن است، انتخاب اين نام براى قيامت به خاطر آن است كه حوادث وحشتناك آن ناگهان همه را زير پوشش خود قرار مىدهد.
(آيه 2)
سپس به بيان چگونگى حال مجرمان پرداخته، مىگويد:
«چهره هائى در آن روز خاشع و ذلتبارند» (وجوه يومئذ خاشعة).
ذلت و ترس از عذاب و كيفرهاى عظيم آن روز تمام وجود آنها را فرا گرفته، و از آنجا كه حالات روحى انسان بيش از همه جا در چهره او منعكس مىشود، اشاره به خوف و ذلت و وحشتى مىكند كه سراسر چهره آنها را مىپوشاند.
(آيه 3)
آنگاه مىافزايد: «آنها كه پيوسته عمل كرده و خسته شدهاند» (عاملة ناصبة).
تلاش و كوشش زيادى در زندگى دنيا به خرج مىدهند، ولى هيچ فايدهاى جز خستگى نصيبشان نمىشود، نه عمل مقبولى در درگاه خدا دارند، و نه چيزى از آن همه ثروتهائى كه اندوختهاند مىتوانند با خود ببرند، و نه نام نيكى از خود به يادگار مىگذارند، و نه فرزند صالحى، آنها زحمتكشان خسته و بينوايند، و چه تعبير رسائى است جمله «عاملة ناصبة» در حق آنان.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread569.html
پاسخ : صفحه ی 357 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 26 از سوره ی غاشیه و آیات 1 تا 22 از سوره ی فجر
(آيه 4)
«و (سر انجام اين زحمتكشان خسته و بيهودهگر) در آتش سوزان وارد مىگردند» و با آن مىسوزند (تصلى نارا حامية).
(آيه 5)
ولى مجازات آنها به همين جا ختم نمىگردد، بلكه هنگامى كه بر اثر حرارت آتش تشنه مىشوند «از چشمهاى بسيار داغ به آنها مىنوشانند» (تسقى من عين آنية).
در آيه 29 سوره كهف مىخوانيم: «و اگر تقاضاى آب كنند آبى براى آنها مىآورند مانند فلز گداخته كه صورتهايشان را بريان مىكند، چه بد نوشيدنى است و چه بد محل اجتماعى»؟!
(آيه 6)
و در اين آيه در باره خوراك آنها به هنگامى كه گرسنه مىشوند مىافزايد: «غذايى جز از ضريع [- خار خشك تلخ و بدبو] ندارند» (ليس لهم طعام الا من ضريع).
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «ضريع چيزى است كه در آتش دوزخ، شبيه خار، تلختر از «صبر» و متعفنتر از مردار، و سوزندهتر از آتش، خداوند آن را ضريع نام نهاده است».
(آيه 7)
سپس مىافزايد: «غذائى كه نه آنها را فربه مىكند و نه از گرسنگى مىرهاند» (لا يسمن و لا يغنى من جوع).
آنها كه در اين دنيا انواع غذاهاى لذيذ و چرب و شيرين را از طريق ظلم و تجاوز به حقوق ديگران فراهم كردند، و آنها كه اجازه ندادند محرومان جز از غذاهاى گلوگير و ناگوار استفاده كنند، بايد در آنجا غذائى داشته باشند كه «عذاب اليم» آنها گردد.
(آيه 8)
دورنمايى از نعمتهاى روح پرور بهشتى: به دنبال توصيفى كه در آيات گذشته از حال مجرمان و بدكاران در جهان ديگر و عذابهاى دوزخى آمده، در اينجا به شرح حال مؤمنان نيكوكار، و توصيف نعمتهاى بىنظير بهشتى مىپردازد، تا «قهر» را با «مهر» بياميزد، و «انذار» را با «بشارت» همراه سازد.
مىفرمايد: «چهرههائى در آن روز شاداب و باطراوتند» (وجوه يومئذ ناعمة).
به عكس چهره بدكاران كه در آيات قبل به آن اشاره شده بود كه غرق ذلت و اندوه است.
(آيه 9)
اين چهرهها چنان مىنمايد كه: «از سعى و تلاش خود خشنودند» (لسعيها راضية).
به عكس دوزخيان كه از تلاش و كوشش خود جز خستگى و رنج بهرهاى نبردند، بهشتيان نتايج تلاش و كوشش خود را به احسن وجه مىبينند و كاملا راضى و خشنودند.
تلاشهائى كه در پرتو لطف خدا به اضعاف مضاعف، گاه ده برابر، و گاه هفتصد برابر، و گاه بيشتر، رشد و نمو يافته، و گاهى با آن جزاى بىحساب را خريدارى كرده اند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread569.html
پاسخ : صفحه ی 357 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 26 از سوره ی غاشیه و آیات 1 تا 22 از سوره ی فجر
(آيه 10)
سپس به شرح اين مطلب پرداخته، مىگويد: «در بهشتى عالى جاى دارند» (فى جنة عالية).
آرى! آنها در طبقات عالى و مقامات بالاى بهشتند.
(آيه 11)
بعد به توصيف ديگرى از اين بهشت كه جنبه روحانى و معنوى دارد پرداخته، مىافزايد: «در آنجا هيچ سخن لغو و بيهودهاى نمىشنوند» (لا تسمع فيها لاغية).
و چه آرام بخش است محيطى كه از همه اين سخنان پاك باشد، و اگر درست بينديشيم قسمت عمده ناراحتيهاى زندگى دنيا از شنيدن اين گونه سخنان است كه آرامش روح و جان و نظامات اجتماعى را برهم مىزند و آتش فتنهها را شعلهور مىسازد.
(آيه 12)
بعد از ذكر اين نعمت روحانى و آرامش كه بر روح و جان بهشتيان به خاطر نبودن سخنان لغو و بيهوده حكم فرماست به بيان قسمتى از نعمتهاى مادى بهشت پرداخته، مىگويد: «در آن چشمهاى جارى است» (فيها عين جارية).
چشمهاى كه مطابق ميل بهشتيان به هر طرف كه بخواهند جريان پيدا مىكند، و نيازى به شكافتن نهر و ساختن بستر ندارد.
وجود چشمه هاى متعدد علاوه بر افزودن بر زيبائى و طراوت، اين فايده را نيز دارد كه هر كدام نوشابه مخصوصى دارد و ذائقه بهشتيان را هر زمان با انواع شراب طهور شيرين و معطر مىكند.
(آيه 13)
بعد از ذكر چشمهها به سراغ تختهاى بهشتى مىرود، مىفرمايد:
«در آن (باغهاى بهشتى) تختهاى زيباى بلندى است» (فيها سرر مرفوعة).
بلند بودن اين تختها به خاطر آن است كه بهشتيان بر تمام مناظر و صحنههاى اطراف خود مسلط باشند، و از مشاهده آن لذت برند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread569.html
پاسخ : صفحه ی 357 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 26 از سوره ی غاشیه و آیات 1 تا 22 از سوره ی فجر
(آيه 14)
و از آنجا كه استفاده از آن چشمههاى گوارا و شرابهاى طهور بهشتى، نياز به ظرفهايى دارد، در اين آيه مىافزايد: «و قدحهايى (كه در كنار اين چشمه) نهاده» (و اكواب موضوعة).
هر زمان اراده كنند قدحها از چشمهها پر مىشود، تازه به تازه مىنوشند، و سيراب مىشوند و لذت مىبرند، لذتى كه توصيفش براى ساكنان دنيا غير ممكن است.
(آيه 15)
باز به نكتههاى بيشترى از جزئيات نعمتهاى بهشتى پرداخته، اضافه مىكند: «و بالشها و پشتيهاى صف داده شده» (و نمارق مصفوفة).
تعبير به «مصفوفه» اشاره به تعدد و نظم خاصى است كه بر آنها حاكم است، اين تعبير نشان مىدهد كه آنها جلسات انس دسته جمعى تشكيل مىدهند.
(آيه 16)
و در اين آيه، به فرشهاى زيباى بهشتى اشاره كرده، مىفرمايد:
«و (در آنجا) فرش هاى فاخر گسترده شده» (و زرابى مبثوثة).
(آيه 17)
به شتر نگاه كن كه خود آيتى است! در آيات گذشته بحثهاى فراوانى پيرامون بهشت و نعمتهايش آمده بود، اما در اينجا سخن از كليد اصلى وصول به آن همه نعمتها كه «معرفة اللّه» است به ميان آمده، و با ذكر چهار نمونه از مظاهر قدرت خداوند، از خلقت بديع خدا، و دعوت انسان به مطالعه در باره آنها راه ورود به بهشت را نشان مىدهد، در ضمن اشارهاى است به قدرت بىپايان خدا كه كليد حل مسأله «معاد» است.
نخست مىفرمايد: «آيا آنان به شتر نمىنگرند كه چگونه آفريده شده است»؟
(ا فلا ينظرون الى الابل كيف خلقت).
پيداست كه روى سخن در مرحله اول به اعراب «مكّه» بود كه «شتر» همه چيز زندگى آنها را تشكيل مىداد، و شب و روز با آن سر و كار داشتند.
از اين گذشته اين حيوان ويژگيهاى عجيبى دارد كه او را از حيوانات ديگر ممتاز مىكند، و به حق آيتى است از آيات خدا، از جمله اين كه:
1- شتر حيوانى است كه هم گوشتش قابل استفاده است، و هم شيرش، هم از آن براى سوارى و هم باربرى استفاده مىشود.
2- شتر نيرومندترين و با مقاومتترين حيوان اهلى است.
3- شتر مىتواند روزهاى متوالى (حدود يك هفته الى ده روز) تشنه بماند، و در مقابل گرسنگى نيز تحمل بسيار دارد.
4- شتر مىتواند هر روز مسافتى طولانى را طى كند، و از زمينهاى صعب العبور، و شنزارهائى كه هيچ حيوانى قادر بر عبور از آن نيست بگذرد، و به همين دليل عربها آن را «كشتى بيابانها» مىنامند.
5- از نظر تغذيه بسيار كم خرج است و هرگونه خار و خاشاكى را مىخورد.
خلاصه اين كه ويژگيهاى اين حيوان چنان است كه دقت در آفرينش او انسان را متوجه خالق بزرگى مىكند كه آفريننده چنين موجودى است.
ناگفته پيداست منظور از «نظر» در جمله «ا فلا ينظرون» نگاه كردن عادى نيست، بلكه نگاهى است توأم با تفكر و انديشه و دقت.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread569.html
پاسخ : صفحه ی 357 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 26 از سوره ی غاشیه و آیات 1 تا 22 از سوره ی فجر
(آيه 18)
و بعد از آن به آسمان پرداخته، مىفرمايد: «و (آيا) به آسمان نگاه نمىكنند كه چگونه برافراشته شده»؟! (و الى السماء كيف رفعت).
چگونه اين كرات عظيم هر يك در مدار خود ميخكوب شدهاند؟ و بدون ستونى در جاى خود قرار گرفتهاند؟ ميليونها سال بر كرات منظومه شمسى مىگذرد و محورهاى اصلى حركت اين كرات تغيير نمىيابد.
آيا نبايد در باره خالق و مدبر اين جهان بزرگ انديشيد و به اهداف بزرگ و والاى او نزديك شد؟!
(آيه 19)
سپس مىافزايد: «و (آيا) به كوهها نگاه نمىكنند كه چگونه در جاى خود نصب گرديده»؟! (و الى الجبال كيف نصبت).
كوههائى كه ريشههاى آن به يكديگر متصل است، و همچون حلقههاى زره گرداگرد زمين را فرا گرفته، و لرزشهاى ناشى از مواد مذاب درونى، و جذر و مد ناشى از جاذبههاى ماه و خورشيد را به حد اقل مىرساند.
«نصبت» از ماده «نصب» به معنى ثابت قرار دادن است، و ممكن است اين تعبير ضمنا اشارهاى به كيفيت خلقت كوهها در آغاز آفرينش نيز بوده باشد، همان چيزى كه علم امروز پرده از آن برداشته، و پيدايش كوهها را به عوامل متعددى نسبت مىدهد، و انواع و اقسامى براى آن قائل است:
كوههائى كه بر اثر چين خوردگى زمين پيدا شده.
كوههائى كه از آتشفشانها به وجود آمده.
كوههائى كه نتيجه آبرفتهاى ناشى از باران است.
و كوههائى كه در دل درياها تكوين مىيابد و مجموعهاى است از رسوبات دريا و باقى مانده حيوانات آن- مانند كوهها و جزائر مرجانى.
آرى! هر كدام از اين كوهها، و آثار و بركات آنها براى انسانهاى بيدار نشانه هاى زنده اى است از قدرت پروردگار.
(آيه 20)
سپس به زمين پرداخته، مىگويد: «و (آيا) به زمين (نگاه نمىكنند) كه چگونه گسترده و هموار گشته است»؟ (و الى الارض كيف سطحت).
چگونه بارانهاى مداوم كوهها را شسته، و ذرات خاك را به وجود آورده، سپس در گودالها پهن كرده و زمينهاى صافى كه هم آماده كشاورزى است و هم قابل هرگونه ساختمان، در اختيار انسان قرار داده است؟
اگر به راستى كره زمين تماما كوه و دره بود زندگى كردن بر آن چقدر مشكل و طاقت فرسا بود؟ چه كسى آن را پيش از تولد ما مسطح و قابل استفاده ساخت؟
امور چهارگانهاى كه در آيات فوق آمده- شتر، آسمان، كوهها، زمين- زير بناى زندگى انسان را تشكيل مىدهد:
آسمان كانون نور است و باران و هوا، و زمين مركز پرورش انواع مواد غذائى، كوهها رمز آرامش و ذخيره آب و مواد معدنى، و شتر نمونه روشنى از چهارپايان اهلى كه در اختيار بشر قرار دارد.
به اين ترتيب هم مسائل كشاورزى، هم دامدارى و هم صنعتى در اين امور چهارگانه نهفته شده است، و انديشه در اين نعمتهاى گوناگون، خواه ناخواه انسان را به شكر منعم وا مىدارد، و شكر منعم او را به معرفت اللّه و شناخت خالق نعمت دعوت مىكند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread569.html