-
پاسخ : عشق ممنوع
به اين روزاي بد عادت ندارم به اينكه باشي و دلگير باشي
به اینکه زیر بارون زمستون يه شب پيدا شي و دلگير باشي
يه شب پيدا شي و بارون بگيره يه شب بارون بياد و دورتر شي
ببینی آسمونم بغض کرده، بترسی پای پائیزم هدر شی
بترسی خونه باشی و کسی از غم روزای پائیری نپرسه
بترسی بعد از این روزا؛ بری و کسی از رفتنت چیزی نپرسه
به اين حال بد عاد ت كن، به بغضی که تو چشمامه
به خوابی که نمی بینم، به حسی که هنوز بامه
به این حال بد عادت کن، به آغوشی که وا مونده
به قلبی که هنوزم توی دستای تو جا مونده
به اين روزاي بد عادت ندارم به دنيايي كه دستاتو نداره
به روزایی که دستاتو نگیرم، به روزایی که آرامش نیاره
به این روزا که شاید هر دقیقه ش، به تنها تر شدن مجبور تر شی
به این روزا که توی خواب شاید، يه شب بارون بياد و دورتر شي
بترسی خونه باشی و کسی از غم روزای پائیری نپرسه
بترسی بعد از این روزا؛ بری و کسی از رفتنت چیزی نپرسه
به اين حال بد عادت كن، به بغضی که تو چشمامه
به خوابی که نمی بینم، به حسی که هنوز بامه
به این حال بد عادت کن، به آغوشی که وا مونده
به قلبی که هنوزم توی دستای تو جا مونده
-
پاسخ : عشق ممنوع
به چيزي فك نكن، بيرون سنگر، زمينامونو به صُلّابه بسته ن
كجاي كار دنيا گير كردي؟ كه نخلا تو غمت چله نشسته ن
به چيزي فك نكن، جز من كه فردا، توي خاكستر نخلا غريبم
مني كه كوچه هامون پيش رومه، ولي حس مي كنم اينجا غريبه م
مگه قصد چيو كردي كه اين خاك، به دست و پات مي افته بموني؟
داری سمت کدوم آغوش می ری؟ منو داری کجاها می کشونی؟
داری سمت کدوم آغوش می ری، که امشب قصد کردی بر نگردی؟
کدوم حاجت تو دستت جا نمی شد، که حتی دست و پاتم نذر کردی؟
به چیزی فک نکن، جز کوچه هایی که حتی اسمشونم از تو دارن
به چیزی فک نکن جز سنگرایی که دارن سر روی شونه ت می ذارن
مگه قصد چيو كردي كه اين خاك، به دست و پات مي افته بموني؟
داری سمت کدوم آغوش می ری؟ منو داری کجاها می کشونی؟
محمد نویری
-
پاسخ : عشق ممنوع
شبیه کدوم آرزوی توام، که تا پا می گیرم خَطَم می زنی؟
کدوم کوچه ی تنگ و تارم که تا به من می رسی، فکر برگشتنی؟
کدوم آسمونم که آهت منو، گرفت و گرفتم، پر از مِه شدم
کدوم خِش خِش ام از کدوم فصلِِ زرد، که زیر سکوتِ شبت لِه شدم؟
به یاد تب و پرسه و کوچه ها، به یاد شبایی که خوابت نبُرد
به یاد لبایی که از من نخوند، به یاد صدایی که بعد از تو مُرد
خداحافظ ای خوب برگشتنی، برای همیشه، به یاد قدیم
برو جاده ها چش بِراتن هنوز، برو قسمت اینه که تنها بشیم
برو تا ندونم کدوم آرزو، کدوم خِش خِش ام از کدوم فصلِ زرد
برو جاده ها رو بذار زیرپات، برو نازنینم، برو، برنگرد
خواننده: سلیم رهبر
-
پاسخ : عشق ممنوع
خداحافظ، برو بانو، برو که وقت پروازه
برو که دیدن اشکات، منو به گريه مي ندازه
نگا کن، آخر راهم، نگا کن آخر جاده ست
نمي شه بعد تو بوسيد، نمي شه بعد تو دل بست
منو تنها بذار، اينجا، تو اين روزاي بي لبخند
که بايد بي تو پرپر شد، که بايد از نگات دل کَند
حلالم کن اگه ميري، اگه دوري اگه دورم
اگه تو گريه مي خندم، حلالم کن، که مجبورم
نگو عادت کنم، بانو، که مي دوني نميتونم
که مي دوني نفسهامو به ديدار تو مديونم
فداي عطر آغوشت، برو که وقت پروازه
برو که بدرقه داره، منَم به گريه ميندازه
برو بانو، خداحافظ برو، تو گريه لالم کن
خداحافظ، برو اما، حلالم کن، حلالم کن
خوانندهُ آهنگساز و تنظیم کننده:امید عراقی
-
پاسخ : عشق ممنوع
نه بي اعتمادم نه بي اعتنا،فقط خسته از اين همه دوري ام
دلم خونه از اين همه فاصله، ببخشيــد چن وقته اين جوري ام
ببخشيد اگه جاي دستاي تو، تو دستام بليط خط واحده
اگه اين روزا هر كي از راه مياد مي خواد عشقشو تو دلم جابده
اگه زندگي مون يه ربع ديره و تو چنگ چراغا نفس مي بريم
اگه وقتايي كه به ياد هميم تو دود و ترافيك فحش مي خوريم
اگه از رو تقويم توي اتاق، فقط وام و اقساط یادم میاد
اگه هر چي هديه ت كنم آخرش یه چیزی ته هفته مون كم مياد
نه بي اعتمادم نه بي اعتنا،فقط خسته از اين همه دوري ام
دلم خونه از اين همه فاصله، ببخشيد چن وقته اين جوري ام
ببخشيد اگه پابه پاتم هنوز، ولي بودنت مرده تو باورم
اگه از من بعد تو خسته م و اگه از من خسته عاشق ترم
-
پاسخ : عشق ممنوع
نترس از سنگسار آرزوها، منو تو خوابِ مردن آرزو كن
مث كابوسِ اين روزا بمون و منو تو دستِ سنگا زير و رو كن
تماشا كن چه بي وحشت هنوزم، اسير كينه ي اين پاره سنگام
تماشا كن، تماشا كن هنوزم، بجز دستاي تو چيزي نمي خوام
اگه تقديره دور از تو بمونم، اگه ممنوعه دستاتو بگيرم
همون بهتر كه تو سنگا بمونم، همون بهتر كه اين جوري بميرم
ببين تا سينه تو خاكم مث سنگ، ببين قلبِ منم مثل تو خونه
ببين اين بار شوخي نيست حالا ديگه پاي من و تو در ميونه
نترس از سنگسارِ لحظه هامون،به من مثل شباي رفته خو كن
منو تو خاكِ برگشتن ببين و منو تو دست سنگا زير و رو كن
خواننده و آهنگساز: شهریار طبری
-
پاسخ : عشق ممنوع
نگو دلواپس این لحظه هایی، که رنگ پوکه و ترکش ندارن
نگو دلواپس ابرای تاری، که با چشما سر سازش ندارن
نگو دلواپسی دلواپس من، که دیگه تو رگم غیرت نمونده
که حرفاتو نمی فهمم که غربت منو تا مرز بیزاری کشونده
نگو پابند این خاکی که دیگه، تن این خاک بوی خون نمی ده
دیگه هیچکی نمونده روی خاک و کسی واسه من و تو جون نمی ده
کسی اینجا پلاکای غریبو به سمت آسمون راهی نکرده
کسی تو سنگرای بی سرانجام منو تا گریه همراهی نکرده
کسی باور نکرده این صدا رو کسی این خاک خونی رو نمی خواد
نگو تا کربلا راهی نمونده، که هیچکی این نشونی رو نمی خواد
حالا من موندم و تنهایی تو، تو و پاهای جا مونده تو سنگر
حالا من موندم و این پوکه هایی، که تیرش توی پاهاته برادر
نگو چین و چروک این دو تا دست،دلیل گریه های تو نمی شه
دروغه این عصاهای دروغی برای من که پای تو نمی شه
هنوزم رمز ما، فریاد درد و هنوزم بوی خون تو بغضمونه
هنوزم زیر پامون باغ مین و تو چشمامون سیاهِ آسمونه
نگو دلواپس این لحظه هایی، که رنگ پوکه و ترکش ندارن
نگو دلواپس ابرای تاری، نگو دلواپسی دلواپس من
-
پاسخ : عشق ممنوع
دعا كن، آرزوهاي من و تو مث موهای تو آزاد باشه
دعا كن قسمت دستاي سردم همون كه خوب من مي خواد باشه
منو از اين شب ابري صدا كن تموم امشبو همراه من باش
دعا كن تا سكوتم زير و رو شه مث هر شب رفيق راه من باش
غمامو گریه کن تا جون بگیرم بذار دستام از عشقت خون بگیره
هنوزم تشنَمه اخماتو وا کن یه کاری کن چشام بارون بگیره
دعا کن تا ورق جوری نگرده كه پاييزاي كهنه پا بگيره
دعا كن، بازي تقويم و تقدير نتونه امشبو از ما بگيره
تو می دونی که با این کوچه ی تار صدایی جز قدمهات آشنا نیست
تو می دونی به جز اشكام بي تو چراغی بي قرار كوچه ها نیست
دعا کن تا کسی چیزی نفهمه از اين پس كوچه های بي تو بودن
دعا کن امشبو با هم بمونيم دعا کن آرزوها پا بگیرن
دعا کن تا ورق جوری نگرده كه پاييزاي كهنه پا بگيره
دعا كن، بازي تقويم و تقدير نتونه امشبو از ما بگيره
-
پاسخ : عشق ممنوع
بگو نيستم، بگو رفته، بگو دستاشو شکسته ن
بگو دنيا شو گرفته ن، پُلِ روياشو شکسته ن
بگو رفته تا نباشه، قسمِ رفتنو خورده
بگو رفته تا ...نه! اصلا... چه مي دونم؟ ... بگو مُرده
تا لبم خواست بگه نه، با تَو سَري گفتن: "هيس!
حرف نزن، هيچي نگو، فقط بشين و بنويس
بنويس:هيچ کاري از دست کسي بر نمياد
بنويس از اين شب سيا سياتر نمياد
بنويس هر چي رو بايد بنويسي، بنويس "
ولي تا نوشتم از حق خودم، گفتن: "هيس"!
نه ديگه، خسته شدم، وقتشه از اينجا برم!
دل به دریا بزنم، از دل این شبا برم!
مي رم و اگر کسي جاي منو خالي ديد
اگه درباره ی من دوباره چیزی پرسید:
بگو نيستم، بگو رفته، بگو دستاشو شکسته ن
بگو دنيا شو گرفته ن، پل روياشو شکسته ن
بگو رفته تا نباشه، قسمِ رفتنو خورده
بگو رفته تا ...نه! اصلا... چه ميدونم... بگو مُرده
آهنگسار، خواننده و تنظیم کننده: حمیدرضا خجندی
-
پاسخ : عشق ممنوع
کدوم حرفا؟ کدوم دردا کدوم دل؟ دلی دیگه تو این سینه نمونده
به چی دل خوش کنم وقتی تو نیستی به غربت یا به شعرای نخونده؟
ببین غم راه چشمامو گرفته، نگاه کن غصه تا اینجام رسیده
نگو فردا؟ کدوم فردا؟ کدوم ما؟ کسی خوابی برای ما ندیده
پر از دردم، اگه چیزی نمی گم هنوز دلواپس تنهاییاتم
هنوزم هر جا باشی نازنینی هنوزم هر جا مي ري پابه پاتم
ببین از شرم این دستای خالی تموم خونه مونو غم گرفته
ببین پس کوچه ها باور ندارن ازم دلگیری و گریه م گرفته
پر از حرفم اگه چیزی نمی گم نمی خوام هیچ کسی چیزی بدونه
اگه از آرزوهامون نمی گم نمی خوام حسرتش واسه ت بمونه
نپرس از دل، نپرس از آرزوهام فقط این لحظه ها رو پا به پام باش
نترس از گریه های بی بهونه م فقط دلواپس تنهاییام باش
Forum Modifications By
Marco Mamdouh