پاسخ : صفحه ی 354 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 36 از سوره ی مطففین و آیات 1 تا 11 از سوره ی انشقاق
(آيه 7)
ولى در اينجا انسانها به دو گروه تقسيم مىشوند همان گونه كه مىفرمايد: «پس كسى كه نامه اعمالش به دست راستش داده شود» (فاما من اوتى كتابه بيمينه).
(آيه 8)
«به زودى حساب آسانى براى او مىشود» (فسوف يحاسب حسابا يسيرا).
(آيه 9)
«و خوشحال به اهل و خانوادهاش باز مىگردد» (و ينقلب الى اهله مسرورا).
اينها كسانى هستند كه در مدار اصلى آفرينش، در همان مدارى كه خداوند براى اين انسان و سرمايهها و نيروهاى او تعيين كرده حركت مىكنند، و تلاش و كوشش آنها همواره براى خدا، و سعى و حركتشان به سوى خداست، در آنجا نامه اعمالشان را به دست راستشان مىدهند كه اين نشانه پاكى عمل و صحّت ايمان و نجات در قيامت است، و مايه سر افرازى و سر بلندى در برابر اهل محشر.
منظور از «حساب يسير» حساب سهل و آسان است كه سختگيرى و دقت در آن نباشد، از سيئات بگذرد و حسنات را پاداش دهد و حتى سيئات آنها را به حسنات تبديل كند.
(آيه 10)
آنها كه از شرم نامه اعمال را پشت سر مىگيرند! به دنبال بحثى كه در آيات قبل پيرامون اصحاب اليمين (مؤمنانى كه نامه اعمالشان به دست راستشان داده مىشود) گذشت در اينجا از كفّار و مجرمان و چگونگى نامه اعمال آنها سخن مىگويد.
نخست مىفرمايد: «و اما كسى كه نامه اعمالش به پشت سرش داده شود» (و اما من اوتى كتابه وراء ظهره).
(آيه 11)
«به زودى فرياد مىزند: اى واى بر من كه هلاك شدم»! (فسوف يدعوا ثبورا).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread556.html
صفحه ی 355 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 25 از سوره ی انشقاق و سوره ی بروج
[golrooz]صفحه ی 355 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 25 از سوره ی انشقاق و سوره ی بروج [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَيَصْلَيٰ سَعِيرًا(12)
و در آتش افروخته درآيد(12)
إِنَّهُ كَانَ فِيٓ أَهْلِهِ مَسْرُورًا(13)
او در [ميان] خانواده خود شادمان بود(13)
إِنَّهُ ظَنَّ أَن لَّن يَحُورَ(14)
او مي پنداشت كه هرگز برنخواهد گشت(14)
بَلَيٰٓ إِنَّ رَبَّهُ كَانَ بِهِ بَصِيرًا(15)
آري در حقيقت پروردگارش به او بينا بود(15)
فَلَآ أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ(16)
نه نه سوگند به شفق(16)
وَالَّيْلِ وَمَا وَسَقَ(17)
سوگند به شب و آنچه [شب] فروپوشاند(17)
وَالْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ(18)
سوگند به ماه چون [ب در] تمام شود(18)
لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ(19)
كه قطعا از حالي به حالي برخواهيد نشست(19)
فَمَا لَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ(20)
پس چرا آنان باور نمي دارند(20)
وَإِذَا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْءَانُ لَا يَسْجُدُونَ ۩(21)
و چون بر آنان قرآن تلاوت مي شود چهره بر خاك نمي سايند(21)
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ يُكَذِّبُونَ(22)
[نه] بلكه آنان كه كفر ورزيده اند تكذيب مي كنند(22)
وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُوعُونَ(23)
و خدا به آنچه در سينه دارند داناتر است(23)
فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ(24)
پس آنان را از عذابي دردناك خبر ده(24)
إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍۭ(25)
مگر كساني كه گرويده و كارهاي شايسته كرده اند كه آنان را پاداشي بي منت خواهد بود(25)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالسَّمَآءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ(1)
سوگند به آسمان آكنده ز برج(1)
وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ(2)
و به روز موعود(2)
وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ(3)
و به گواه و مورد گواهي(3)
قُتِلَ أَصْحَٰبُ الْأُخْدُودِ(4)
مرگ بر آدم سوزان خندق(4)
النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ(5)
همان آتش مايه دار [و انبوه](5)
إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ(6)
آنگاه كه آنان بالاي آن [خندق به تماشا] نشسته بودند(6)
وَهُمْ عَلَيٰ مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ(7)
و خود بر آنچه بر [سر] مؤمنان مي آوردند گواه بودند(7)
وَمَا نَقَمُوا۟ مِنْهُمْ إِلَّآ أَن يُؤْمِنُوا۟ بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ(8)
و بر آنان عيبي نگرفته بودند جز اينكه به خداي ارجمند ستوده ايمان آورده بودند(8)
الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ(9)
همان [خدايي] كه فرمانروايي آسمانها و زمين از آن اوست و خدا[ست كه] بر هر چيزي گواه است(9)
إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا۟ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَٰتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا۟ فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ(10)
كساني كه مردان و زنان مؤمن را آزار كرده و بعد توبه نكرده اند ايشان راست عذاب جهنم و ايشان راست عذاب سوزان(10)
إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ لَهُمْ جَنَّٰتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ(11)
كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند براي آنان باغهايي است كه از زير [درختان] آن جويها روان است اين است [همان] رستگاري بزرگ(11)
إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ(12)
آري عقاب پروردگارت سخت سنگين است(12)
إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَيُعِيدُ(13)
هم اوست كه [آفرينش را] آغاز مي كند و بازمي گرداند(13)
وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ(14)
و اوست آن آمرزنده دوستدار [مؤمنان](14)
ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ(15)
صاحب ارجمند عرش(15)
فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ(16)
هر چه را بخواهد انجام مي دهد(16)
هَلْ أَتَيٰكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ(17)
آيا حديث [آن] سپاهيان(17)
فِرْعَوْنَ وَثَمُودَ(18)
فرعون و ثمود بر تو آمد(18)
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ فِي تَكْذِيبٍ(19)
[نه] بلكه آنان كه كافر شده اند در تكذيب اند(19)
وَاللَّهُ مِن وَرَآئِهِم مُّحِيطٌۢ(20)
با آنكه خدا از هر سو بر ايشان محيط است(20)
بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مَّجِيدٌ(21)
آري آن قرآني ارجمند است(21)
فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍۭ(22)
كه در لوحي محفوظ است(22)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 355 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 25 از سوره ی انشقاق و سوره ی بروج
(آيه 12)
«و در شعلههاى سوزان آتش مىسوزد» (و يصلى سعيرا).
«اصحاب اليمين» با سر افرازى و افتخار و مباهات نامه اعمالشان را به دست راست گرفته و صدا مىزنند: هاؤم اقرؤا كتابيه اى اهل محشر! بياييد و نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد» (حاقه/ 19).
اما وقتى مجرمان تبهكار نامه اعمالشان را به دست چپشان مىدهند آنها از شرمسارى و ذلت دست را پشت سر مىگيرند، تا اين سند جرم و فضاحت كمتر ديده شود، ولى چه فايده كه در آنجا چيزى پنهان شدنى نيست.
(آيه 13)
سپس به بيان علت اين سرنوشت شوم پرداخته، مىفرمايد: «چرا كه او در ميان خانوادهاش پيوسته (از كفر و گناه خود) مسرور بود» (انه كان فى اهله مسرورا).
سرورى آميخته با غرور، و غرورى آميخته با غفلت و بىخبرى از خدا، سرورى كه نشانه دلبستگى سخت به دنيا و بىاعتنايى به جهان پس از مرگ بود.
(آيه 14)
و لذا در اين آيه، مىافزايد: اين به خاطر آن است كه «او گمان مىكرد هرگز بازگشت نمىكند» و معادى در كار نيست! (انه ظن ان لن يحور).
در حقيقت منشأ اصلى بدبختى او اعتقاد فاسد و گمان باطلش دائر بر نفى معاد بود، و همين اعتقاد باعث غرور و سرور او شد، او را از خدا دور ساخت و در شهوات و انواع گناهان غوطهور نمود، تا آنجا كه دعوت انبيا را به باد استهزا گرفت، و وقتى به سراغ خانواده خود مىآمد از اين استهزا و سخريه شاد و خوشحال بود، همين معنى در آيه 31 سوره مطففين نيز آمده است.
(آيه 15)
در اين آيه، براى نفى عقائد باطل آنها مىفرمايد: «آرى پروردگارش نسبت به او بينا بود» و اعمالش را براى حساب ثبت كرد! (بلى ان ربه كان به بصيرا).
تعبير اين آيه همانند آيه «يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه».
مىتواند به منزله دليلى بر مسأله معاد محسوب شود، بخصوص اين كه در هر دو آيه روى عنوان «رب» تكيه شده است، چرا كه سير تكاملى انسان به سوى پروردگار هرگز نمىتواند با مرگ متوقف گردد، و زندگى دنيا كمتر از آن است كه هدف چنين سيرى باشد.
و نيز بصير بودن خداوند نسبت به اعمال آدمى، و ثبت و ضبط آنها حتما بايد مقدمهاى براى حساب و جزا باشد و گر نه بيهوده است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread556.html
پاسخ : صفحه ی 355 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 25 از سوره ی انشقاق و سوره ی بروج
(آيه 16)
به دنبال بحثى كه در آيات گذشته پيرامون سير تكاملى انسان به سوى خداوند آمد، در اينجا براى تأكيد اين مطلب و توضيح بيشتر، مىفرمايد:
«سوگند به شفق» (فلا اقسم بالشفق).
(آيه 17)
«و سوگند به شب و آنچه را (از امور پراكنده) جمعآورى مىكند» (و الليل و ما وسق).
(آيه 18)
«و سوگند به ماه آنگاه كه بدر كامل مىشود» (و القمر اذا اتسق).
(آيه 19)
«كه همه شما پيوسته از حالى به حال ديگر منتقل مىشويد» تا به كمال برسيد (لتركبن طبقا عن طبق).
منظور از «شفق» در اينجا همان روشنى آميخته با تاريكى در آغاز شب است.
و از آنجا كه ظهور «شفق» خبر از يك حالت تحول و دگرگونى عميق در جهان مىدهد، و اعلام پايان روز و آغاز شب است، به علاوه جلوه و زيبائى خاصى دارد، و از همه گذشته وقت نماز مغرب است، خداوند به آن سوگند ياد فرموده تا همگان را وادار به انديشه در اين پديده زيباى آسمانى كند.
و اما سوگند به شب به خاطر آثار و اسرار زيادى است كه در آن نهفته شده و در گذشته مشروحا از آن سخن گفتهايم.
تعبير به «ما وسق» با توجه به اين كه «وسق» به معنى جمع كردن پراكندههاست اشاره به بازگشت انواع حيوانات و پرندگان و حتى انسانها به خانهها و لانههاى خود به هنگام شب است، كه نتيجه آن آرامش و آسايش عمومى جانداران مىباشد، و يكى از اسرار و آثار پر اهميت شب محسوب مىشود.
قابل توجه اين كه هر چهار موضوعى كه در آيات فوق به آن سوگند ياد شده است (شفق، شب، موجوداتى كه شب آنها را گردآورى مىكند، ماه در حالت بدر كامل) همه موضوعاتى است مربوط به هم و مكمل يكديگر، و مجموعهاى زيبا و منسجم را تشكيل مىدهد كه انديشه انسان را تحريك مىكند، تا در قدرت عظيم آفرينش بينديشد، و از اين دگرگونيهاى سريع به مسأله معاد و قدرت خداوند بر آن آشناتر شود.
جمله «لتركبنّ طبقا عن طبق» بيانگر حالات مختلفى است كه انسان در مسير زندگى خود يكى پس از ديگرى پيدا مىكند.
از جمله حالات گوناگونى كه انسان در طريق پر رنج و مشقت خود به سوى خداوند و كمال مطلق پيدا مىكند، نخست عالم دنيا، بعد جهان برزخ و سپس رستاخيز و حالات مختلف آن.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread556.html
پاسخ : صفحه ی 355 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 25 از سوره ی انشقاق و سوره ی بروج
(آيه 20)
سپس به عنوان يك نتيجهگيرى كلى از بحثهاى گذشته، مىفرمايد: «پس چرا هنگامى كه آنها ايمان نمىآورند»؟! (فما لهم لا يؤمنون).
با اين كه دلائل حق روشن و آشكار است هم دلائل توحيد و خداشناسى و هم دلائل معاد، هم آيات آفاقى و هم آيات انفسى.
(آيه 21)
سپس از كتاب «تكوين» به سراغ كتاب «تدوين» مىرود، مىافزايد: «و (چرا) هنگامى كه قرآن بر آنها خوانده مىشود سجده نمىكنند»؟
(و اذا قرئ عليهم القرآن لا يسجدون).
قرآنى كه نور اعجاز از جوانب مختلف آن مىدرخشد، و هر ناظر بىطرف مىداند ممكن نيست زائيده مغز بشرى باشد.
(آيه 22)
در اين آيه، مىافزايد: «بلكه كافران پيوسته آيات الهى را تكذيب مىكنند» (بل الذين كفروا يكذبون).
به كار بردن «فعل مضارع» (يكذّبون) در اينجا كه معمولا براى استمرار مىآيد گواه بر اين معنى است كه آنها در تكذيبهاى خود اصرار داشتند، اصرارى كه از روح لجاج و عناد سر چشمه مىگرفت.
(آيه 23)
سپس با لحنى تهديدآميز مىفرمايد: «و خداوند آنچه را در دل پنهان مىدارند به خوبى مىداند» (و الله اعلم بما يوعون).
خداوندا از نيات و اهداف آنها، و انگيزههائى كه سبب اين تكذيبهاى مستمر مىگردد، با خبر است هر قدر آنها بر آن پرده پوشى كنند و سر انجام كيفر همه آن را به آنها خواهد داد.
(آيه 24)
و در اين آيه، مىفرمايد: «پس آنها را به عذابى دردناك بشارت ده» (فبشرهم بعذاب اليم).
تعبير به «بشارت» كه معمولا در خبرهاى خوش به كار مىرود در اينجا نوعى طعن و سرزنش است، اين در حالى است كه مؤمنان را حقيقتا بشارت به نعمتهاى گسترده بهشتى مىدهد، تا تكذيب كنندگان دوزخى در حسرت و اندوه فرو روند.
(آيه 25)
در آخرين آيه اين سوره، به صورت يك استثناء بار ديگر به سرنوشت مؤمنان صالح العمل اشاره كرده، مىفرمايد: «مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند كه براى آنها پاداشى است قطع نشدنى» (الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات لهم اجر غير ممنون).
اين آيه راه بازگشت را به روى كفار مىگشايد، و مىفرمايد: اين عذاب اليم از كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و اعمال صالح انجام دهند قطعا برداشته شده و پاداش دائم و نقصان ناپذير به آنها داده مىشود.
«پايان سوره انشقاق»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread556.html
پاسخ : صفحه ی 355 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 25 از سوره ی انشقاق و سوره ی بروج
سوره بروج [85]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 22 آيه است.
محتواى سوره:
با توجه به اين كه اين سوره از سورههاى «مكّى» است چنين به نظر مىرسد كه هدف اصلى تقويت روحيه مؤمنان در برابر دشمنان و تشويق آنان به پايمردى و استقامت است.
و در همين رابطه در اين سوره داستان «اصحاب اخدود» را نقل مىكند، همانها كه خندقها كندند و آتشهاى عظيمى در آن افروختند، و مؤمنان را تهديد به شكنجه با آتش كردند، گروهى را زنده زنده در آتش سوزاندند، اما آنها از ايمانشان بازنگشتند.
در قسمت ديگرى از اين سوره كافرانى را كه مؤمنان را تحت فشار قرار مىدهند سخت مورد حمله قرار داده و آنها را به عذاب سوزان جهنم تهديد مىكند، در حالى كه مؤمنان را بشارت به باغهاى پر نعمت بهشتى مىدهد.
در مقطع بعد آنها را به گذشته تاريخ باز مىگرداند، و داستان فرعون و ثمود و اقوام زورمند را در برابر ديدگانشان مجسم مىسازد، تا كفّار «مكّه» كه نسبت به آنها قدرت ناچيزى داشتند حساب خود را بكنند، و هم مايه تسلّى خاطر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مؤمنان بوده باشد.
و در آخرين مقطع سوره اشاره به عظمت قرآن مجيد و اهميت فوق العاده اين وحى الهى مىكند، و سوره را با آن پايان مىدهد.
نامگذارى اين سوره به «بروج» به تناسب سوگندى است كه در آيه نخستين آن آمده است.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «هر كس اين سوره را بخواند خداوند به تعداد تمام كسانى كه در نماز جمعه اجتماع مىكنند، و تمام كسانى كه روز عرفه (در عرفات) جمع مىشوند، ده حسنه به او مىدهد، و تلاوت آن انسان را از ترسها و شدائد رهائى مىبخشد».
با توجه به اين كه يكى از تفسيرهاى آيه «و شاهد و مشهود» روز جمعه و روز عرفه است، و نيز با توجه به اين كه سوره حكايت از مقاومت شديد مؤمنان پيشين در برابر شدائد و فشارها مىكند، تناسب اين پاداشها با محتواى سوره روشن مىشود، و در ضمن نشان مىدهد كه اين همه اجر و پاداش از آن كسانى است كه آن را بخوانند و در آن بينديشند و سپس عمل كنند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread557.html
پاسخ : صفحه ی 355 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 25 از سوره ی انشقاق و سوره ی بروج
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
در آغاز سوره، مىفرمايد: «سوگند به آسمان كه داراى برجهاى بسيار است» (و السماء ذات البروج).
برجهاى آسمانى يا به معنى ستارگان درخشان و روشن آسمان است يا به معنى «صورتهاى فلكى» يعنى مجموعهاى از ستارگان كه در نظر ما شباهت به يكى از موجودات زمينى دارد، و برجهاى دوازدهگانه دوازده صورت فلكى است كه خورشيد در مسير سالانه خود در هر ماه محاذى يكى از آنها قرار مىگيرد- البته خورشيد حركت نمىكند بلكه زمين به دور آن مىگردد ولى به نظر مىرسد كه خورشيد جا به جا مىشود و محاذى يكى از اين صورتهاى فلكى مىگردد.
(آيه 2)
سپس مىافزايد: «و سوگند به آن روز موعود» روز رستاخيز (و اليوم الموعود).
همان روزى كه تمام انبيا و پيامبران الهى آن را وعده داده اند و صدها آيه قرآن مجيد از آن خبر مىدهد.
(آيه 3)
و در سومين و چهارمين سوگند، مىفرمايد: «و قسم به شاهد و مشهود» (و شاهد و مشهود).
در اين كه منظور از «شاهد» و «مشهود» چيست؟ مفسران حدود سى تفسير ذكر كردهاند كه مهمترين آنها تفسيرهاى زير است:
1- «شاهد» شخص پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و «مشهود» روز قيامت است.
2- «شاهد» گواهان عمل انسانند، مانند اعضاى پيكر او و «مشهود» انسانها و اعمال آنها هستند.
3- «شاهد» به معنى روز جمعه است كه شاهد اجتماع مسلمين در مراسم بسيار مهم نماز آن روز است. و «مشهود» روز عرفه است كه زائران بيت اللّه الحرام شاهد و ناظر آن روزند.
4- «شاهد» روز عيد قربان و «مشهود» روز عرفه مىباشد.
5- منظور از «شاهد» شبها و روزها، و «مشهود» بنى آدم است كه به اعمال او گواهى مىدهد.
6- منظور از «شاهد» ملائكه و «مشهود» قرآن است.
7- منظور از «شاهد» حجر الاسود و «مشهود» حاجيانند كه در كنار آن مىآيند و دست بر آن مىنهند.
8- «شاهد» خلق است، و «مشهود» حق است.
9- منظور از «شاهد» امت اسلامى است و «مشهود» امتهاى ديگر.
10- «شاهد» پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و «مشهود» ساير انبياء هستند.
11- «شاهد» پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و «مشهود» امير مؤمنان على عليه السّلام است.
البته تناسب اين آيه با آيات قبل ايجاب مىكند كه «شاهد» اشاره به شهود روز قيامت باشد، اعم از پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله يا ساير پيامبران نسبت به امتهاى خود، و ملائكه و فرشتگان و اعضاى پيكر آدمى و شب و روز، و مانند آنها، و «مشهود» انسانها يا اعمال آنهاست.
و به اين ترتيب بسيارى از تفاسير فوق درهم ادغام مىشود و در يك مجموعه با يك مفهوم وسيع خلاصه مىگردد و تضادى ميان آنها وجود ندارد.
چرا كه «شاهد» هرگونه گواه را شامل مىشود، و «مشهود» هر چيزى را كه بر آن گواهى مىدهند.
آرى! آسمان و ستارگان درخشان و برجهاى موزونش همگى نشانه نظم و حساب است و «يوم موعود» صحنه روشنى از حساب و كتاب، و شاهد و مشهود نيز وسيلهاى است براى رسيدگى دقيق به اين حساب، وانگهى همه اين سوگندها براى آن است كه به شكنجه گران ظالم هشدار دهد اعمال آنها در مورد مؤمنان راستين همگى ثبت و ضبط، و براى روز موعود نگهدارى مىشود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread557.html
پاسخ : صفحه ی 355 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 25 از سوره ی انشقاق و سوره ی بروج
(آيه 4)
مؤمنان در برابر كورههاى آدم سوزى! قرآن بعد از اين سوگندها مىفرمايد: «مرگ بر شكنجهگران صاحب گودال» آتش (قتل اصحاب الاخدود).
(آيه 5)
«آتشى عظيم و شعلهور» (النار ذات الوقود).
(آيه 6)
«هنگامى كه در كنار آن نشسته بودند» (اذ هم عليها قعود).
(آيه 7)
«و آنچه را با مؤمنان انجام مىدادند (با خونسردى و قساوت) تماشا مىكردند»! (و هم على ما يفعلون بالمؤمنين شهود).
اين گروه شكنجهگر خندقهاى بزرگى از آتش فراهم ساخته بودند، و مؤمنان را وادار مىكردند كه دست از ايمان خود بردارند، هنگامى كه با مقاومت آنان رو به رو مىشدند آنها را در اين كورههاى آدم سوزى انداخته، به آتش مىكشيدند!
(آيه 8)
سپس مىافزايد: «آنها (شكنجهگران) هيچ ايرادى بر مؤمنان نداشتند جز اين كه به خداوند عزيز و حميد ايمان آورده بودند»؟! (و ما نقموا منهم الا ان يؤمنوا بالله العزيز الحميد).
تعبير به «عزيز» (قدرتمند شكست ناپذير) و «حميد» (شايسته هرگونه ستايش و داراى هرگونه كمال) در حقيقت پاسخى است به جنايتهاى آنها، و دليلى است بر ضد آنان، يعنى مگر ايمان به چنين خدائى جرم و گناه است؟! در ضمن تهديد و هشدارى نيز به اين شكنجهگران در طول تاريخ محسوب مىشود كه خداوند عزيز و حميد در كمين آنهاست.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread557.html
پاسخ : صفحه ی 355 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 25 از سوره ی انشقاق و سوره ی بروج
(آيه 9)
سپس به بيان دو وصف ديگر از اوصاف اين معبود بزرگ پرداخته، مىافزايد: «همان كسى كه حكومت آسمانها و زمين از آن اوست و خداوند بر همه چيز گواه است» (الذى له ملك السماوات و الارض و الله على كل شىء شهيد).
در حقيقت اين چهار وصف از اوصافى است كه شايستگى براى عبوديت را مسلّم مىكند، قدرت و توانائى، واجد هرگونه كمال بودن، مالكيت آسمانها و زمين، و آگاهى از همه چيز.
در ضمن بشارتى است به مؤمنان كه خدا حاضر و ناظر است و صبر و شكيبايى و استقامتشان را در راه حفظ ايمان مىبيند.
و البته توجه به اين حقيقت به آنها نيرو و نشاط مىدهد.
از سوى ديگر تهديدى است براى دشمنان آنها و هشدارى است كه اگر خدا مانع كار آنها نمىشود نه به خاطر ناتوانى است، بلكه به خاطر آزمون و امتحان است، و سر انجام طعم تلخ عذاب دردناك خدا را خواهند چشيد.
اصحاب اخدود چه كسانى بودند؟
«اخدود» به معنى گودال بزرگ يا خندق است، منظور در اينجا خندقهاى عظيمى است كه مملوّ از آتش بود تا شكنجهگران، مؤمنان را در آنها بيفكنند و بسوزانند.
معروف و مشهور آن است كه اين ماجرا مربوط به «ذو نواس» آخرين پادشاه «حمير» «1» در سرزمين «يمن» است.
__________________________________________________
(1) «حمير» قبيلهاى بود از قبايل معروف «يمن».
توضيح اين كه: «ذو نواس» كه آخرين نفر از سلسله گروه «حمير» بود به آيين يهود درآمد، و گروه «حمير» نيز از او پيروى كردند، او نام خود را «يوسف» نهاد، و مدتى بر اين منوال گذشت، سپس به او خبر دادند كه در سرزمين «نجران» (در شمال يمن) هنوز گروهى بر آيين نصرانيتند، هم مسلكان «ذو نواس» او را وادار كردند كه اهل «نجران» را مجبور به پذيرش آيين يهود كند، او به سوى نجران حركت كرد، و ساكنان آنجا را جمع نمود، و آيين يهود را بر آنها عرضه داشت و اصرار كرد آن را پذيرا شوند، ولى آنها ابا كردند حاضر به قبول شهادت شدند. اما حاضر به صرف نظر كردن از آيين خود نبودند.
«ذو نواس» دستور داد خندق عظيمى كندند و هيزم در آن ريختند و آتش زدند، گروهى را زنده زنده به آتش سوزاند، و گروهى را با شمشير كشت و قطعه قطعه كرد، بطورى كه عدد مقتولين و سوختگان به آتش به بيست هزار نفر رسيد! «1» بعضى افزودهاند كه در اين گير و دار يك تن از نصاراى نجران فرار كرد و به سوى روم و دربار قيصر شتافت، و از ذو نواس شكايت كرد و يارى طلبيد.
قيصر گفت: سرزمين شما از من دور است، اما نامهاى به پادشاه حبشه مىنويسم كه او مسيحى است و همسايه شماست، از او مىخواهم شما را يارى دهد، مرد نجرانى نزد سلطان حبشه «نجاشى» آمد، و نجاشى از شنيدن اين داستان سخت متأثر گشت، و از خاموشى شعله آيين مسيح (ع) در سرزمين نجران افسوس خورد، و تصميم بر انتقام شهيدان را از او گرفت.
لشكريان حبشه به جانب يمن تاختند و در يك پيكار سخت سپاه ذو نواس را شكست دادند، و گروه زيادى از آنان كشته شد، و طولى نكشيد كه مملكت يمن به دست نجاشى افتاد و به صورت ايالتى از ايالات حبشه درآمد.
__________________________________________________
(1) اين كورههاى آدم سوزى كه به دست يهود به وجود آمد احتمالا نخستين كورههاى آدم سوزى در طول تاريخ بود، ولى عجب اين كه اين بدعت قساوت بار ضد انسانى سر انجام دامان خود يهود را گرفت، و چنانكه مىدانيم گروه زيادى از آنها در ماجراى آلمان هيتلرى در كوره هاى آدمسوزى به آتش كشيده شدند، و مصداق «عذاب الحريق» اين جهان نيز در باره آنها تحقق يافت.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread557.html
پاسخ : صفحه ی 355 از قرآن کریم شامل آیات 12 تا 25 از سوره ی انشقاق و سوره ی بروج
(آيه 10)
شكنجه گران در برابر مجازات الهى! بعد از بيان جنايت عظيم شكنجهگران اقوام پيشين در اينجا به كيفر سخت الهى نسبت به آنان، و پاداشهاى عظيم مؤمنان اشاره كرده، مىفرمايد: «كسانى كه مردان و زنان با ايمان را شكنجه دادند، سپس توبه نكردند، براى آنها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است» (ان الذين فتنوا المؤمنين و المؤمنات ثم لم يتوبوا فلهم عذاب جهنم و لهم عذاب الحريق).
جمله «ثمّ لم يتوبوا» نشان مىدهد كه راه توبه حتى براى چنين شكنجهگران ستمگرى باز است، و اين نهايت لطف پروردگار را نسبت به گنهكاران نشان مىدهد، و ضمنا هشدارى است به مردم مكه كه تا دير نشده دست از آزار و شكنجه مؤمنان بردارند، و به سوى خدا بازگردند.
قابل توجه اين كه در اين آيه دو گونه عذاب براى آنها ذكر كرده: يكى عذاب جهنم و ديگرى «عذاب حريق» (عذاب آتش سوزان) ذكر اين دو ممكن است به خاطر اين باشد كه در جهنم انواعى از مجازاتها وجود دارد كه يكى از آنها آتش سوزان است، و ذكر آن بالخصوص به خاطر اين است كه شكنجهگران مزبور مؤمنان را با آتش مىسوزاندند و بايد در آنجا با آتش مجازات شوند اما اين آتش كجا و آن آتش كجا.
(آيه 11)
سپس به پاداش مؤمنان پرداخته، مىفرمايد: «و براى كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند باغهايى از بهشت است كه نهرها زير درختانش جارى است، و اين نجات و پيروزى بزرگ است» (ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات لهم جنات تجرى من تحتها الانهار ذلك الفوز الكبير).
چه فوز و پيروزى از اين برتر كه در جوار قرب پروردگار و در ميان انواع نعمتهاى پايدار، با سر بلندى و افتخار جاى گيرند، ولى نبايد فراموش كرد كه كليد اصلى اين پيروزى و فوز كبير، ايمان و عمل صالح است.
(آيه 12)
سپس بار ديگر به تهديد كفار و شكنجهگران پرداخته، مىافزايد:
«گرفتن قهر آميز و مجازات پروردگارت به يقين بسيار شديد است»! (ان بطش ربك لشديد).
(آيه 13)
بعد مىفرمايد: گمان نكنيد قيامتى در كار نيست و يا بازگشت شما مشكل است «اوست كه آفرينش را آغاز مىكند، و باز مىگرداند» (انه هو يبدى و يعيد).
(آيه 14)
سپس به بيان پنج وصف از اوصاف خداوند بزرگ پرداخته، مىگويد: «و او آمرزنده و دوستدار (مؤمنان) است» (و هو الغفور الودود).
(آيه 15)
«صاحب عرش و داراى مجد و عظمت است» (ذو العرش المجيد).
(آيه 16)
«و آنچه را مىخواهد انجام مىدهد» (فعال لما يريد).
در حقيقت ذكر اين اوصاف در برابر تهديدى كه در آيات قبل آمده براى بيان اين حقيقت است كه راه بازگشت به روى گنهكاران باز است، و خداوند در عين شديد العقاب بودن غفور و ودود و رحيم و مهربان است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread557.html