پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 26)
و از آنجا كه ممكن است وجود اين كيفرهاى سخت و شديد در نظر بعضى عجيب آيد، در اين آيه مىافزايد: «اين مجازاتى است موافق و مناسب» اعمالشان (جزاء وفاقا).
چرا چنين نباشد؟ در حالى كه آنها در اين دنيا قلبهاى مظلومان را سوزاندند، روح و جان آنها را به آتش كشيدند و با ظلم و ستم و طغيان خود بر كسى رحم نكردند.
(آيه 27)
سپس به توضيح علت اين مجازات پرداخته، مىفرمايد: «چرا كه آنها هيچ اميدى به حساب (و ترسى از عقاب خداوند) نداشتند» (انهم كانوا لا يرجون حسابا).
و همين بىاعتنائى به حساب و روز جزا مايه طغيان و سركشى و ظلم و ستم آنها شد، و آن ظلم و فساد چنين سرنوشت دردناكى را براى آنان فراهم ساخت.
چرا كه آنها حساب روز قيامت را از برنامه زندگى خود كاملا حذف كرده بودند.
(آيه 28)
و لذا بلافاصله مىافزايد: «و آيات ما را بكلى تكذيب كردند» (و كذبوا بآياتنا كذابا).
هواى نفس آن چنان بر آنها چيره شده بود كه همه آيات بيدارگر الهى را شديدا انكار كردند، تا به هوسهاى سركش خود ادامه دهند، و به خواستهها و تمنيات نامشروع خويش لباس عمل بپوشانند.
(آيه 29)
سپس به عنوان هشدار به اين طغيانگران و هم براى تأكيد بر مسأله وجود موازنه ميان «جرم» و «جريمه» و حاكميت «جزاى وفاق» مىافزايد:
«و ما همه چيز را شمارش و ثبت كردهايم» (و كل شىء احصيناه كتابا). تا گمان نكنيد چيزى از اعمال شما بىحساب و مجازات مىماند و نيز هرگز فكر نكنيد اين كيفرهاى شديد غير عادلانه است.
اين حقيقت در بسيارى از آيات قرآن منعكس است.
در يك جا مىفرمايد: «هر كارى را كه انجام دادند در نامههاى اعمالشان ثبت است و هر عمل كوچك و بزرگى نوشته مىشود». (قمر/ 52 و 53) و در جاى ديگر مىخوانيم: ما آنچه را از پيش فرستادهاند و همچنين تمام آثار آنها را مىنويسيم». (يس/ 12) و لذا هنگامى كه نامه اعمال مجرمان را به دست آنها مىدهند فريادشان بلند مىشود، مىگويند: «اى واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ كار كوچك و بزرگى نيست مگر اين كه آن را ثبت و شماره كرده است»؟! (كهف/ 49) اين اعتقاد مانع بزرگى ميان انسان و گناه ايجاد مىكند و از عوامل مهم تربيت محسوب مىشود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 30)
در اين آيه، لحن سخن را تغيير داده و از «غيبت» به «خطاب» مبدل نموده، آنها را مخاطب ساخته، و ضمن جمله تهديد آميز و خشم آلود و تكان دهندهاى مىفرمايد: «پس بچشيد كه چيزى جز عذاب بر شما نمىافزائيم»! (فذوقوا فلن نزيدكم الا عذابا).
اين جزاى كسانى است كه وقتى در مقابل دعوت پر مهر انبياى الهى به سوى ايمان و تقوا قرار مىگرفتند، مىگفتند: «براى ما يكسان است مىخواهى اندرز ده، يا اندرز مده»! (شعراء/ 136) در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «اين آيه شديدترين آيهاى است كه در قرآن مجيد در باره دوزخيان آمده است»!
(آيه 31)
بخشى از پاداش عظيم پرهيزكاران در آيات پيشين سخن از سرنوشت طغيانگران و قسمتى از كيفرهاى دردناك آنها و علت اين بدبختى بود، در اينجا به شرح نقطه مقابل آنها پرداخته، از مؤمنان راستين و پرهيزكاران و قسمتى از مواهب آنها در قيامت سخن مىگويد، تا در يك مقايسه رويارو ميان اين دو حقايق روشنتر گردد.
نخست مىفرمايد: «براى پرهيزكاران نجات و پيروزى بزرگى است» (ان للمتقين مفازا).
(آيه 32)
سپس به شرح اين فوز و سعادت پرداخته، مىافزايد: «باغهائى سرسبز و (محفوظ با ميوههائى از) انواع انگورها» (حدائق و اعنابا).
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «بهترين ميوههاى شما انگور است».
(آيه 33)
سپس به همسران بهشتى كه يكى ديگر از مواهب پرهيزكاران است اشاره كرده، مىافزايد: «و (براى آنها) حوريانى بسيار جوان و هم سنّ و سال» است (و كواعب اترابا).
(آيه 34)
سپس چهارمين نعمت بهشتى را كه در انتظار پرهيزكاران است چنين شرح مىدهد: «و جامهائى لبريز و پياپى» از شراب طهور! (و كأسا دهاقا).
اما نه شرابى همچون شرابهاى آلوده دنيا كه عقل را مىزدايد، بلكه شرابى كه عقلآور، و نشاط آفرين و جان پرور و روح افزاست.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 35)
و از آنجا كه سخن از جام و شراب تداعى معنى نامطلوب آن را در دنيا مىكند، در حالى كه شراب بهشتى درست نقطه مقابل شرابهاى شيطانى دنياست بلافاصله مىافزايد: بهشتيان «در آنجا نه سخن لغو و بيهودهاى مىشنوند، و نه دروغى» (لا يسمعون فيها لغوا و لا كذابا).
يكى از مواهب بزرگ معنوى بهشتيان اين است كه در آنجا اثرى از دروغ پردازيها، بيهودهگوييها، تهمتها و افتراها، تكذيب حق و توجيه باطل، و گفتگوهاى ناهنجارى كه قلب پرهيزكاران را در اين دنيا آزار مىدهد وجود نخواهد داشت و به راستى چه زيباست آن محيطى كه اثرى از اين سخنان ناموزون و رنجآور در آن وجود ندارد، و طبق آيه 62 سوره مريم «در آنجا هرگز گفتار لغو و بيهودهاى نمىشنوند و جز سلام در آنجام سخنى نيست».
(آيه 36)
و در پايان ذكر اين نعمتها به نعمت معنوى ديگرى اشاره مىكند كه از همه بالاتر است، مىفرمايد: «اين پاداشى است از سوى پروردگارت، و عطيّهاى است كافى» (جزاء من ربك عطاء حسابا).
چه بشارت و نعمتى از اين برتر و بالاتر كه بنده ضعيف، مورد نوازش و الطاف و محبتهاى مولاى كريم خود قرار گيرد.
و به گفته شاعر:
من كه باشم كه بر آن خاطر عاطر گذرم-----لطفها مىكنى اى خاك درت تاج سرم
(آيه 37)
سپس در اين آيه، مىافزايد: «همان پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دو است، پروردگار رحمان» (رب السماوات و الارض و ما بينهما الرحمن).
در حقيقت، آيه فوق اشارهاى به اين واقعيت است كه اگر خداوند چنين وعدههائى را به متقين مىدهد گوشهاى از آن را در اين دنيا، به صورت رحمت عامش، به اهل آسمانها و زمين نشان داده است.
و در پايان آيه مىفرمايد: «و (در آن روز) هيچ كس حق ندارد بىاجازه او سخنى بگويد» يا شفاعتى كند (لا يملكون منه خطابا).
زيرا آن قدر حساب الهى دقيق و عادلانه است كه جائى براى «چون و چرا» باقى نمىماند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546-2.html
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 38)
در آيات گذشته قسمتهاى قابل ملاحظهاى از كيفرها و مجازاتهاى طغيانگران و مواهب و پاداشهاى پرهيزكاران در روز رستاخيز بيان شد، در اينجا به معرفى آن روز بزرگ پرداخته، بخشى از اوصاف آن روز و حوادث آن را شرح مىدهد.
مىفرمايد: اينها همه در «روزى (است) كه روح و ملائكه در يك صف مىايستند و هيچ يك، جز به اذن خداوند رحمان سخن نمىگويند و (آنگاه كه مىگويند) درست مىگويند» (يوم يقوم الروح و الملائكة صفا لا يتكلمون الا من اذن له الرحمن و قال صوابا).
بدون شك قيام «روح» و «فرشتگان» در آن روز در يك صف، و سخن نگفتن جز به اذن خداوند رحمان، فقط براى اجراى فرمان اوست، آنها در اين جهان نيز «مدبرات امر» و مجرى فرمانهاى او هستند، و در عالم آخرت اين امر آشكارتر و واضحتر و گستردهتر خواهد بود.
و منظور از «روح» در اينجا يكى از فرشتگان بزرگ الهى است كه بر طبق بعضى از روايات حتى از جبرئيل برتر است، چنانكه در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «او فرشتهاى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل»! به هر حال اين مخلوق بزرگ الهى در قيامت همراه ملائكه آماده اطاعت فرمان او هستند، چنان هول و اضطراب محشر، همه را فرا گرفته كه هيچ كس را ياراى سخن گفتن نيست.
در حديثى آمده است كه از امام صادق عليه السّلام در باره اين آيه سؤال كردند، فرمود: «روز قيامت به ما اجازه داده مىشود و سخن مىگوئيم».
راوى سؤال مىكند در آن روز شما چه مىگوئيد؟
فرمود: «تمجيد و ستايش پروردگارمان را مىكنيم، و بر پيامبرمان درود مىفرستيم، و براى پيروانمان شفاعت مىكنيم، و خداوند شفاعت ما را رد نمىكند».
از اين روايت استفاده مىشود كه انبياء و امامان معصوم نيز در صف فرشتگان و روح قرار مىگيرند، و از كسانى كه به آنها اجازه سخن گفتن و مدح و ثناى خداوند و شفاعت داده مىشود آنها هستند.
(آيه 39)
سپس اشاره به اين روز بزرگ- كه هم روز قيامت انسانها و هم فرشتگان و هم يوم الفصل و روز كيفر طاغين و پاداش متقين است- كرده، مىفرمايد: «آن روز حق است» (ذلك اليوم الحق).
«حقّ» به معنى چيزى است كه ثابت است، واقعيت دارد و تحقق مىيابد، و اين معنى در باره قيامت كاملا صادق است بعلاوه روزى است كه «حق» هر كس به او داده مىشود، حقوق مظلومان از ظالمان گرفته خواهد شد، و «حقايق» و اسرار درون به ظهور مىپيوندند، بنابر اين روزى است به تمام معنى حق.
و چون توجه به اين واقعيت مىتواند مؤثرترين انگيزه انسان براى حركت به سوى پروردگار، و اطاعت فرمان او گردد، بلافاصله مىافزايد: «پس هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش بر مىگزيند» و به سوى او باز مىگردد (فمن شاء اتخذ الى ربه مآبا).
يعنى تمام اسباب اين حركت الهى فراهم است، انبيا به قدر كافى ابلاغ فرمان حق كردهاند، عقل انسانى نيز- كه پيامبرى از درون او است- راه او را روشن كرده سرنوشت طاغيان و پرهيزكاران نيز به خوبى تبيين شده، تنها چيزى كه باقى مانده تصميم قاطع انسان است كه با استفاده از اختيارى كه خدا به او داده است راه را برگزيند و پيش رود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546-2.html
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 40) سپس به عنوان تأكيد روى مسأله مجازات مجرمان، و بيان نزديك بودن آن روز بزرگ در برابر كسانى كه آن را دور يا نسيهاش مىپندارند، مىافزايد:
«و ما شما را از عذاب نزديكى بيم داديم»نا انذرناكم عذابا قريبا).
امير مؤمنان على عليه السّلام مىفرمايد: «هر چيزى كه مىآيد قريب و نزديك است».
چرا نزديك نباشد در حالى كه مايه اصلى عذاب الهى اعمال خود انسانها است كه هميشه با آنهاست «و جهنم هم اكنون كافران را احاطه كرده» (عنكبوت/ 54).
و از آنجا كه در آن روز گروه عظيمى غرق حسرت و اندوه شده، نادم و پشيمان مىگردند، حسرتى كه به حالشان سودى نخواهد داشت و ندامتى كه نتيجهاى ندارد، به دنبال اين هشدار مىافزايد: «اين عذاب در روزى خواهد بود كه انسان آنچه را از قبل با دستهاى خود فرستاده مىبيند، و كافر مىگويد: اى كاش خاك بودم» و گرفتار عذاب نمىشدم!وم ينظر المرء ما قدمت يداه و يقول الكافر يا ليتنى كنت ترابا).
اصولا يكى از بهترين پاداشهاى نيكوكاران، و يكى از بدترين كيفرهاى بدكاران همين اعمال مجسم آنهاست كه همراهشان خواهد بود.
آرى! كار انسانى كه اشرف مخلوقات است گاه بر اثر كفر و گناه به جائى مىرسد كه آرزو مىكند در صف يكى از موجودات بىروح و پست باشد.
در آيات قرآن مىخوانيم: كفار و مجرمان هنگامى كه صحنه قيامت و دادرسى پروردگار و جزاى اعمال را مشاهده مىكنند، عكس العملهاى مختلفى نشان مىدهند كه همگى حكايت از شدت تأثر و تأسف آنها مىكند.
گاه مىگويند: «واى بر ما از اين حسرت كه در اطاعت فرمان خدا كوتاهى كرديم» (زمر/ 56).
و گاه مىگويند: «خداوندا! ما را به دنيا بازگردان تا عمل صالح انجام دهيم» (الم سجده/ 12).
و گاه مىگويند: «اى كاش خاك بوديم و هرگز زنده نمىشديم» همان گونه كه در آيات مورد بحث آمده است.
«پايان سوره نبأ»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546-2.html
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
سوره نازعات [79]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 46 آيه است.
محتواى سوره:
محتواى اين سوره در شش بخش خلاصه مىشود:
1- نخست با قسمهاى مؤكدى كه ارتباط با مسأله معاد دارد روى تحقق اين روز بزرگ تأكيد مىكند.
2- سپس به قسمتى از مناظر هول انگيز و وحشتناك آن روز اشاره مىنمايد.
3- و بعد اشاره كوتاه و گذرائى به داستان موسى و سرنوشت فرعون طغيانگر دارد كه هم مايه تسلى خاطر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مؤمنان است و هم هشدار به مشركان طغيانگر، و هم اشارهاى است به اين كه انكار معاد انسان را به چه گناهانى آلوده مىكند.
4- در بخش بعد نمونههايى را از مظاهر قدرت خداوند در آسمان و زمين كه خود دليلى است براى امكان معاد و حيات بعد از مرگ بر مىشمرد.
5- بار ديگر به شرح قسمتى ديگر از حوادث وحشتناك آن روز بزرگ و سرنوشت طغيانگران و پاداش نيكوكاران مىپردازد.
6- سر انجام در پايان سوره بر اين حقيقت تأكيد مىكند كه: هيچ كس از تاريخ آن روز با خبر نيست، ولى همين اندازه مسلم است كه نزديك است.
انتخاب نام «نازعات» براى اين سوره به خاطر نخستين آيه آن است.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است: «كسى كه سوره نازعات را بخواند توقف و حساب او در روز قيامت تنها به اندازه خواندن يك نماز روزانه است، و بعد از آن وارد بهشت مىشود».
مسلم است كسى كه محتواى اين سوره را كه آيات تكان دهندهاش ارواح خفته را بيدار و متوجه وظائف خود مىسازد در جان خويش پياده كند از چنان پاداشهائى برخوردار خواهد شد، نه آنها كه فقط به خواندن الفاظ قناعت مىكنند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
سوگند به اين فرشتگان پر تلاش! در آغاز سوره به پنج موضوع مهم، قسم ياد شده و هدف از اين سوگندها بيان حقانيت و تحقق مسأله معاد و رستاخيز است.
مىفرمايد: «سوگند به فرشتگانى كه (جان مجرمان را بشدت از بدنهايشان) بر مىكشند» (و النازعات غرقا).
(آيه 2)
«و فرشتگانى كه (روح مؤمنان را) با مدارا و نشاط جدا مىسازند» (و الناشطات نشطا).
(آيه 3)
«و سوگند به فرشتگانى كه (در اجراى فرمان الهى) با سرعت حركت مىكنند» (و السابحات سبحا).
(آيه 4)
«و سپس بر يكديگر سبقت مىگيرند» (فالسابقات سبقا).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html
صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
[golrooz] صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
فَالْمُدَبِّرَٰتِ أَمْرًا(5)
و كار [بندگان] را تدبير مي كنند(5)
يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ(6)
آن روز كه لرزنده بلرزد(6)
تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ(7)
و از پي آن لرزه اي [دگر] افتد(7)
قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ(8)
در آن روز دلهايي سخت هراسانند(8)
أَبْصَٰرُهَا خَٰشِعَةٌ(9)
ديدگان آنها فرو افتاده(9)
يَقُولُونَ أَءِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ(10)
گويند آيا [باز] ما به [مغاك] زمين برمي گرديم(10)
أَءِذَا كُنَّا عِظَٰمًا نَّخِرَةً(11)
آيا وقتي ما استخوان ريزه هاي پوسيده شديم [زندگي را از سر مي گيريم](11)
قَالُوا۟ تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ(12)
[و با خود] گويند در اين صورت اين برگشتي زيان آور است(12)
فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَٰحِدَةٌ(13)
و[لي] در حقيقت آن [بازگشت بسته به] يك فرياد است [و بس](13)
فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ(14)
و بناگاه آنان در زمين هموار خواهند بود(14)
هَلْ أَتَيٰكَ حَدِيثُ مُوسَيٰٓ(15)
آيا سرگذشت موسي بر تو آمد(15)
إِذْ نَادَيٰهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًي(16)
آنگاه كه پروردگارش او را در وادي مقدس طوي ندا درداد(16)
اذْهَبْ إِلَيٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَيٰ(17)
به سوي فرعون برو كه وي سر برداشته است(17)
فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَيٰٓ أَن تَزَكَّيٰ(18)
و بگو آيا سر آن داري كه به پاكيزگي گرايي(18)
وَأَهْدِيَكَ إِلَيٰ رَبِّكَ فَتَخْشَيٰ(19)
و تو را به سوي پروردگارت راه نمايم تا پروا بداري(19)
فَأَرَيٰهُ الْءَايَةَ الْكُبْرَيٰ(20)
پس معجزه بزرگ [خود] را بدو نمود(20)
فَكَذَّبَ وَعَصَيٰ(21)
و[لي فرعون] تكذيب نمود و عصيان كرد(21)
ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعَيٰ(22)
سپس پشت كرد [و] به كوشش برخاست(22)
فَحَشَرَ فَنَادَيٰ(23)
و گروهي را فراهم آورد [و] ندا درداد(23)
فَقَالَ أَنَا۠ رَبُّكُمُ الْأَعْلَيٰ(24)
و گفت پروردگار بزرگتر شما منم(24)
فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الْءَاخِرَةِ وَالْأُولَيٰٓ(25)
و خدا [هم] او را به كيفر دنيا و آخرت گرفتار كرد(25)
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّمَن يَخْشَيٰٓ(26)
در حقيقت براي هر كس كه [از خدا] بترسد در اين [ماجرا] عبرتي است(26)
ءَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَآءُ بَنَيٰهَا(27)
آيا آفرينش شما دشوارتر است يا آسماني كه [او] آن را برپا كرده است(27)
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّيٰهَا(28)
سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد(28)
وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَيٰهَا(29)
و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد(29)
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَيٰهَآ(30)
و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد(30)
أَخْرَجَ مِنْهَا مَآءَهَا وَمَرْعَيٰهَا(31)
آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد(31)
وَالْجِبَالَ أَرْسَيٰهَا(32)
و كوهها را لنگر آن گردانيد(32)
مَتَٰعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَٰمِكُمْ(33)
[تا وسيله] استفاده براي شما و دامهايتان باشد(33)
فَإِذَا جَآءَتِ الطَّآمَّةُ الْكُبْرَيٰ(34)
پس آنگاه كه آن هنگامه بزرگ دررسد(34)
يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَٰنُ مَا سَعَيٰ(35)
[آن] روز است كه انسان آنچه را كه در پي آن كوشيده است به ياد آورد(35)
وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَن يَرَيٰ(36)
و جهنم براي هر كه بيند آشكار گردد(36)
فَأَمَّا مَن طَغَيٰ(37)
اما هر كه طغيان كرد(37)
وَءَاثَرَ الْحَيَوٰةَ الدُّنْيَا(38)
و زندگي پست دنيا را برگزيد(38)
فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَيٰ(39)
پس جايگاه او همان آتش است(39)
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَي النَّفْسَ عَنِ الْهَوَيٰ(40)
و اما كسي كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس باز داشت(40)
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَيٰ(41)
پس جايگاه او همان بهشت است(41)
يَسَْٔلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَيٰهَا(42)
در باره رستاخيز از تو مي پرسند كه فرارسيدنش چه وقت است(42)
فِيمَ أَنتَ مِن ذِكْرَيٰهَآ(43)
تو را چه به گفتگو در آن(43)
إِلَيٰ رَبِّكَ مُنتَهَيٰهَآ(44)
علم آن با پروردگار تو است(44)
إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخْشَيٰهَا(45)
تو فقط كسي را كه از آن مي ترسد هشدار مي دهي(45)
كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوٓا۟ إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَيٰهَا(46)
روزي كه آن را مي بينند گويي كه آنان جز شبي يا روزي درنگ نكرده اند(46)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
عَبَسَ وَتَوَلَّى ﴿۱﴾
چهره در هم كشيد و روى گردانيد ﴿۱﴾
أَن جَاءهُ الْأَعْمَى ﴿۲﴾
كه آن مرد نابينا پيش او آمد ﴿۲﴾
وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى ﴿۳﴾
و تو چه دانى شايد او به پاكى گرايد (3)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
(آيه 5)
«و آنها كه امور را تدبير مىكنند» (فالمدبرات امرا).
منظور از اين سوگندها «فرشتگانى» است كه مأمور قبض ارواح كفار و مجرمانند كه آنها را به شدت از بدنهايشان بر مىكشند، ارواحى كه هرگز حاضر به تسليم در برابر حق نبودند.
و فرشتگانى كه مأمور قبض ارواح مؤمنانند كه با مدارا و نرمش و نشاط آنها را جدا مىسازند.
و فرشتگانى كه در اجراى فرمان الهى با سرعت حركت مىكنند.
سپس بر يكديگر پيشى مىگيرند.
و سر انجام امور جهان را به فرمان او تدبير مىكنند.
(آيه 6)
معاد تنها با يك صيحه عظيم رخ مىدهد! بعد از آن كه با قسمهاى مؤكد وقوع قيامت به عنوان يك امر حتمى در آيات گذشته بيان شد، در اينجا به شرح بعضى از نشانهها و حوادث اين روز بزرگ مىپردازد، مىفرمايد: اين بعث و رستاخيز «در آن روز است كه زلزلههاى وحشتناك همه چيز را به لرزه در مىآورد» (يوم ترجف الراجفة).
(آيه 7)
«و به دنبال آن، حادثه دومين [- صيحه عظيم محشر] رخ مىدهد» (تتبعها الرادفة).
منظور از «راجفه» همان صيحه نخستين يا نفخ صور اول است كه شيپور فناى جهان و زلزله نابودى دنياست و «رادفه» اشاره به صيحه دوم يا نفخ صور ثانى است كه نفخه حيات و رستاخيز و بازگشت به زندگى جديد است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html
پاسخ : صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
(آيه 8)
سپس مىافزايد: «دلهائى در آن روز سخت مضطرب است» (قلوب يومئذ واجفة).
دلهاى مجرمان و گنهكاران و طغيانگران همه بشدت مىلرزد، و نگران حساب و جزا و كيفر است.
(آيه 9)
اين اضطراب درونى به قدرى شديد است كه آثار آن در تمام وجود گنهكاران ظاهر مىشود، لذا در اين آيه مىافزايد: «و چشمهاى آنان از شدت ترس فرو افتاده است» (ابصارها خاشعة).
در آن روز چشمها به گودى مىنشيند، از حركت باز مىايستد و خيره مىشود، و گوئى ديد خود را از شدت ترس از دست مىدهد.
(آيه 10)
آنگاه سخن را از قيامت به دنيا مىكشاند، مىفرمايد: ولى امروز «مىگويند: آيا ما به زندگى مجدد باز مىگرديم»؟! (يقولون أ إنا لمردودون فى الحافرة).
(آيه 11)
اين آيه ادامه سخنان آنها را نقل كرده، مىگويد: «آيا هنگامى كه استخوانهاى پوسيدهاى شديم» ممكن است زنده شويم؟ (أ إذا كنا عظاما نخرة).
اين همان چيزى است كه همواره منكران معاد روى آن تكيه مىكردند، و مىگفتند: باور كردنى نيست كه استخوانهاى پوسيده بار ديگر لباس حيات در تن بپوشد، در حالى كه فراموش كرده بودند در آغاز نيز از همان خاك آفريده شدهاند.
(آيه 12)
منكران معاد به اين هم قناعت نمىكنند، بلكه به استهزاى «معاد» برخاسته و به عنوان مسخره، «مىگويند: اگر قيامتى در كار باشد بازگشتى است زيانبار» و حال ما در آن روز سخت و دردناك خواهد بود! (قالوا تلك اذا كرة خاسرة).
(آيه 13)
در اين آيه بار ديگر به مسأله قيام قيامت و برپاشدن رستاخيز باز مىگردد، و با لحنى قاطع و كوبنده، مىفرمايد: «اين بازگشت تنها با يك صيحه عظيم است» (فانما هى زجرة واحدة).
(آيه 14)
«ناگهان همگى بر عرصه زمين ظاهر مىگردند» (فاذا هم بالساهرة).
اين كار پيچيده و مشكلى نيست، همين كه به فرمان خدا نفخه دوم دميده شود و بانگ حيات و زندگى برخيزد، تمام اين خاكها و استخوانهاى پوسيده يك مرتبه جمع مىشوند و جان مىگيرند، و از قبرها بيرون مىپرند!
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html