پاسخ : صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء
(آيه 46)
و از آنجا كه يكى از عوامل انكار معاد پرداختن به لذات زود گذر دنيا، و تمايل به آزادى بىقيد و شرط براى بهرهگيرى از اين لذات است، در اين آيه روى سخن را به مجرمان كرده، با لحنى تهديد آميز مىفرمايد: «بخوريد و بهره گيريد در اين مدت كم (از زندگى دنيا و بدانيد عذاب الهى در انتظار شماست) چرا كه شما مجرميد» (كلوا و تمتعوا قليلا انكم مجرمون).
جمله «انكم مجرمون» (اين تهديد به خاطر آن است كه شما مجرميد) نشان مىدهد كه سر چشمه عذاب الهى جرم و گناه انسان است كه از بىايمانى يا اسارت در چنگال شهوات ناشى مىشود.
(آيه 47)
سپس اين تهديد را بار ديگر با جمله: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» تكميل مىكند (ويل يومئذ للمكذبين).
همانها كه به زرق و برق دنيا و لذات و شهوات آن مغرور و فريفته شدند، و عذاب الهى را براى خود خريدند.
(آيه 48)
در اين آيه به يكى ديگر از عوامل انحراف و بدبختى و آلودگى آنها اشاره كرده، مىافزايد: «و (چنان از باده غرور سرمستند) هنگامى كه به آنان گفته شود (در برابر پروردگار) ركوع كنيد ركوع نمىكنند» (و اذا قيل لهم اركعوا لا يركعون).
آنها نه فقط از ركوع و سجود ابا دارند بلكه اين روح غرور و نخوت در تمامى افكار و زندگيشان منعكس است نه در برابر خدا تسليمند و نه در برابر دستورات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و نه حقوق مردم را به رسميت مىشناسند.
(آيه 49)
و بعد براى دهمين و آخرين بار در اين سوره مىفرمايد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
(آيه 50)
و در آخرين آيه سوره با لحنى آميخته از عتاب، و مملوّ از سرزنش، به صورت يك استفهام آميخته با تعجب مىفرمايد: اگر آنها به اين قرآن- كه دلائل صدقش از تمام آياتش نمايان است، و حقانيتش در تمام تعبيراتش منعكس مىباشد- ايمان نمىآورند «پس به كدام سخن بعد از آن ايمان مىآورند»؟! (فباى حديث بعده يؤمنون).
كسى كه به قرآنى كه اگر بر كوهها نازل مىشد لرزان و خاشع مىشدند و از هم مىشكافتند ايمان نياورد، در برابر هيچ كتاب آسمانى، و هيچ منطق عقلانى تسليم نخواهد شد، و اين نشانه روح عناد و لجاج است.
«پايان سوره مرسلات»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread545.html
پاسخ : صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء
آغاز جزء 30 قرآن مجيد
سوره نبأ [78]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 40 آيه است.
محتواى سوره:
اصولا اكثريت قريب به اتفاق سورههاى جزء آخر قرآن در «مكّه» نازل شده، و بيش از همه چيز روى مسأله مبدأ و معاد، و بشارت و انذار تكيه مىكند.
محتواى اين سوره را مىتوان در چند بخش خلاصه كرد.
1- سؤالى كه در آغاز سوره، از حادثه بزرگ (نبأ عظيم) يعنى روز قيامت مطرح شده است.
2- سپس به بيان نمونههائى از مظاهر قدرت خداوند در آسمان و زمين و زندگى انسانها- به عنوان دليلى بر امكان معاد و رستاخيز- مىپردازد.
3- در بخش ديگر قسمتى از نشانههاى آغاز رستاخيز را بيان مىدارد.
4- در بخش ديگرى گوشهاى از عذابهاى دردناك طغيانگران را.
5- به دنبال آن قسمتى از نعمتها و مواهب بهشتى را شرح مىدهد.
6- سر انجام با انذار شديدى از عذاب قريب، و سپس ذكر سرنوشت غمانگيز كافران سوره پايان مىگيرد.
ضمنا نامگذارى اين سوره به خاطر تعبيرى است كه در آيه دوم آن آمده است، و گاه از آن به عنوان سوره «عمّ» به تناسب آيه نخستين آن تعبير مىشود.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله آمده است:
«كسى كه سوره عمّ يتسائلون را بخواند خداوند از نوشيدنى خنك و گواراى بهشتى در قيامت سيرابش مىكند».
و نيز در حديث ديگرى از آن حضرت نقل شده كه فرمود: «كسى كه آن را بخواند و حفظ كند حساب او در روز قيامت (چنان سريع انجام مىگيرد كه) به مقدار خواندن يك نماز خواهد بود».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
پاسخ : صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
خبر مهم! در نخستين آيه سوره به عنوان يك استفهام آميخته با تعجب مىفرمايد: «آنها از چه چيز از يكديگر سؤال مىكنند»؟ (عم يتساءلون).
(آيه 2)
سپس بىآنكه در انتظار پاسخ آنها باشد خود به پاسخگوئى پرداخته، مىافزايد: «از خبر بزرگ و پراهميّت» رستاخيز (عن النبا العظيم).
(آيه 3)
«همان خبرى كه پيوسته در آن اختلاف دارند» (الذى هم فيه مختلفون).
در اين كه منظور از اين خبر بزرگ «نبأ عظيم» چيست؟
دقت در مجموع آيات اين سوره مخصوصا تعبيراتى كه در آيات بعد آمده و جمله «انّ يوم الفصل كان ميقاتا» كه بعد از ذكر نشانههاى قدرت خداوند در زمين و آسمان آمده و توجه به اين حقيقت كه شديدترين مخالفت مشركان در مسأله «معاد» بود، روى هم رفته تفسير به روز معاد و رستاخيز را تأييد مىكند.
ولى اين مانع نمىشود كه آيه مصداقهاى ديگرى نيز داشته باشد چرا كه قرآن داراى بطون مختلفى است، يعنى يك آيه ممكن است معانى متعددى داشته باشد كه از ميان آنها يك معنى ظاهر است، و معانى ديگر بطون قرآن است كه به كمك قرائن مختلفى از آن استفاده مىشود، لذا در روايات زيادى كه از طرق اهل بيت عليهم السّلام و بعضى از طرق اهل سنت نقل شده «نبأ عظيم» (خبر بزرگ) به مسأله ولايت و امامت امير مؤمنان على عليه السّلام كه مورد اختلاف و گفتگو از سوى جمعى بود، يا به مسأله ولايت بطور اعم تفسير شده است.
(آيه 4)
سپس مىافزايد: «چنين نيست كه آنها فكر مىكنند و به زودى مىفهمند» (كلا سيعلمون).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
[golrooz] صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ(5)
باز هم نه چنان است بزودي خواهند دانست(5)
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَٰدًا(6)
آيا زمين را گهواره اي نگردانيديم(6)
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا(7)
و كوهها را [چون] ميخهايي [نگذاشتيم](7)
وَخَلَقْنَٰكُمْ أَزْوَٰجًا(8)
و شما را جفت آفريديم(8)
وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا(9)
و خواب شما را [مايه] آسايش گردانيديم(9)
وَجَعَلْنَا الَّيْلَ لِبَاسًا(10)
و شب را [براي شما] پوششي قرار داديم(10)
وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا(11)
و روز را [براي] معاش [شما] نهاديم(11)
وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا(12)
و بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا كرديم(12)
وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا(13)
و چراغي فروزان گذارديم(13)
وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَٰتِ مَآءً ثَجَّاجًا(14)
و از ابرهاي متراكم آبي ريزان فرود آورديم(14)
لِّنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا(15)
تا بدان دانه و گياه برويانيم(15)
وَجَنَّٰتٍ أَلْفَافًا(16)
و باغهاي در هم پيچيده و انبوه(16)
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَٰتًا(17)
قطعا وعدگاه [ما با شما] روز داوري است(17)
يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا(18)
روزي كه در صور دميده شود و گروه گروه بياييد(18)
وَفُتِحَتِ السَّمَآءُ فَكَانَتْ أَبْوَٰبًا(19)
و آسمان گشوده و درهايي [پديد] شود(19)
وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا(20)
و كوهها را روان كنند و [چون] سرابي گردند(20)
إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا(21)
[آري] جهنم [از دير باز] كمينگاهي بوده(21)
لِّلطَّٰغِينَ مََٔابًا(22)
[كه] براي سركشان بازگشتگاهي است(22)
لَّٰبِثِينَ فِيهَآ أَحْقَابًا(23)
روزگاري دراز در آن درنگ كنند(23)
لَّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا(24)
در آنجا نه خنكي چشند و نه شربتي(24)
إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا(25)
جز آب جوشان و چركابه اي(25)
جَزَآءً وِفَاقًا(26)
كيفري مناسب [با جرم آنها](26)
إِنَّهُمْ كَانُوا۟ لَا يَرْجُونَ حِسَابًا(27)
آنان بودند كه به [روز] حساب اميد نداشتند(27)
وَكَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا كِذَّابًا(28)
و آيات ما را سخت تكذيب مي كردند(28)
وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَٰهُ كِتَٰبًا(29)
و حال آنكه هر چيزي را برشمرده [به صورت] كتابي در آورده ايم(29)
فَذُوقُوا۟ فَلَن نَّزِيدَكُمْ إِلَّا عَذَابًا(30)
پس بچشيد كه جز عذاب هرگز [چيزي] بر شما نمي افزاييم(30)
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا(31)
مسلما پرهيزگاران را رستگاري است(31)
حَدَآئِقَ وَأَعْنَٰبًا(32)
باغچه ها و تاكستانها(32)
وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا(33)
و دختراني همسال با سينه هاي برجسته(33)
وَكَأْسًا دِهَاقًا(34)
و پياله هاي لبالب(34)
لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّٰبًا(35)
در آنجا نه بيهوده اي شنوند و نه [يكديگر را] تكذيب [كنند](35)
جَزَآءً مِّن رَّبِّكَ عَطَآءً حِسَابًا(36)
[اين است] پاداشي از پروردگار تو عطايي از روي حساب(36)
رَّبِّ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَٰنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا(37)
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است بخشايشگري كه كس را ياراي خطاب با او نيست(37)
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَٰٓئِكَةُ صَفًّا لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَقَالَ صَوَابًا(38)
روزي كه روح و فرشتگان به صف مي ايستند و [مردم] سخن نگويند مگر كسي كه [خداي] رحمان به او رخصت دهد و سخن راست گويد(38)
ذَٰلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَآءَ اتَّخَذَ إِلَيٰ رَبِّهِ مََٔابًا(39)
آن [روز] روز حق است پس هر كه خواهد راه بازگشتي به سوي پروردگار خود بجويد(39)
إِنَّآ أَنذَرْنَٰكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَٰلَيْتَنِي كُنتُ تُرَٰبًۢا(40)
ما شما را از عذابي نزديك هشدار داديم روزي كه آدمي آنچه را با دست خويش پيش فرستاده است بنگرد و كافر گويد كاش من خاك بودم(40)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالنَّٰزِعَٰتِ غَرْقًا(1)
سوگند به فرشتگاني كه [از كافران] به سختي جان ستانند(1)
وَالنَّٰشِطَٰتِ نَشْطًا(2)
و به فرشتگاني كه جان [مؤمنان] را به آرامي گيرند(2)
وَالسَّٰبِحَٰتِ سَبْحًا(3)
و به فرشتگاني كه [در درياي بي مانند] شناكنان شناورند(3)
فَالسَّٰبِقَٰتِ سَبْقًا(4)
پس در پيشي گرفتن [در فرمان خدا] سبقت گيرنده اند(4)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 5)
«باز هم چنين نيست و به زودى مىفهمند» (ثم كلا سيعلمون).
«آن روز با خبر مىشوند كه فرياد وا حسرتاى آنها بلند است، و از تفريط و كوتاهى خود سخت پشيمان مىشوند». (زمر/ 56) آن روز كه امواج عذاب گرداگرد آنها را مىگيرد، و تقاضاى بازگشت به دنيا را مىكنند «آيا راهى به بازگشت وجود دارد». (شورى/ 44) حتى در لحظه مرگ كه حجابها از برابر چشم انسان كنار مىرود و حقايق عالم ديگر در برابر او آشكار مىشود و به برزخ و معاد يقين پيدا مىكند در همان لحظه نيز فريادش بلند مىشود كه:
«مرا بازگردانيد تا عمل صالحى انجام دهم». (مؤمنون/ 99 و 100)
(آيه 6)
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار ...
از اين آيه به بعد در حقيقت پاسخى است به سؤالاتى كه منكران معاد و اختلاف كنندگان در اين نبأ عظيم داشتهاند، زيرا در اين آيات گوشهاى از نظام حكيمانه اين عالم هستى كه نقش بسيار مؤثرى در زندگى انسانها دارد بيان شده است، كه از يك سو دليل روشنى بر قدرت خدا بر همه چيز و از جمله تجديد حيات مردگان است و از سوى ديگر اشاره به اين است كه اين نظام حكيمانه نمىتواند بيهوده و عبث باشد، در حالى كه اگر با پايان اين زندگى مادّى دنيا همه چيز پايان يابد، مسلما طرحى عبث و بيهوده خواهد بود.
و به اين ترتيب از دو جهت، استدلال براى مسأله معاد محسوب مىشود، از طريق «برهان قدرت» و «برهان حكمت».
و در يازده آيه به دوازده نعمت مهم، با تعبيراتى آميخته با لطف و محبت، و توأم با استدلال و تحريك عواطف، اشاره شده است، نخست از زمين شروع كرده، مىفرمايد: «آيات زمين را محل آرامش (شما) قرار نداديم»؟! (ا لم نجعل الارض مهادا).
انتخاب اين تعبير براى زمين، بسيار پر معنى است، چرا كه از يكسو قسمتهاى زيادى از زمين آن چنان نرم و صاف و مرتب است كه انسان به خوبى مىتواند در آن خانه سازى كند، زراعت و باغ احداث نمايد.
از سوى ديگر همه نيازمنديهاى او بر سطح زمين يا در اعماق آن به صورت مواد اوليه و معادن گرانبها نهفته است.
و از سوى سوم مواد زائد او را به خود جذب مىكند و اجساد مردگان با دفن در آن به زودى تجزيه و متلاشى مىشوند و انواع ميكربها به واسطه اثر مرموزى كه دست آفرينش در خاك نهاده است نابود مىگردد.
و از سوى چهارم با حركت نرم و سريع به دور خورشيد و به دور خود، شب و روز و فصول چهارگانه را كه نقش عمدهاى در حيات انسان دارند مىآفريند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 7)
و از آنجا كه ممكن است در برابر نرمى زمينهاى مسطح، اهميت كوهها و نقش حياتى آنها، فراموش شود، در اين آيه مىافزايد: «و (آيا) كوهها را ميخهاى زمين» قرار نداديم؟ (و الجبال اوتادا).
كوهها علاوه بر اين كه ريشههاى عظيمى در اعماق زمين دارند، و همچون زرهى پوسته زمين را در برابر فشار ناشى از مواد مذاب درونى، و تأثير جاذبه جزر و مد آفرين ماه از بيرون حفظ مىكنند، ديوارهاى بلندى در برابر طوفانهاى سخت و سنگين محسوب مىشوند.
و از سوى سوم كانونى هستند براى ذخيره آبها و انواع معادن گرانبها.
علاوه بر همه اينها در اطراف كره زمين قشر عظيمى از هوا وجود دارد كه بر اثر وجود كوهها كه به صورت دندههاى يك چرخ، پنجه در اين قشر عظيم افكندهاند همراه زمين حركت مىكنند، دانشمندان مىگويند: اگر سطح زمين صاف بود، قشر هوا به هنگام حركت زمين روى آن مىلغزيد، و طوفانهاى عظيم ايجاد مىشد، و هم ممكن بود اين اصطكاك دائمى سطح زمين را داغ و سوزان و غير قابل سكونت كند.
(آيه 8)
بعد از بيان اين دو نمونه از مواهب و آيات آفاقى به سراغ مواهب درونى وجودى انسان و آيات انفسى مىرود، مىفرمايد: «و شما را به صورت زوجها آفريديم» (و خلقناكم ازواجا).
«ازواج» جمع «زوج» به معنى جفت، و جنس «مذكر و مؤنث» است، و آفرينش انسان از اين دو جنس علاوه بر اين كه ضامن بقاى نسل اوست، سبب آرامش جسم و جان او محسوب مىشود، چنانكه در آيه 21 سوره روم مىخوانيم: «از نشانههاى (عظمت) خداوند اين است كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد، تا در كنار آنها آرامش بيابيد، و در ميان شما محبت و رحمت قرار داد.»
(آيه 9)
سپس به پديده «خواب» كه از مواهب بزرگ الهى بر انسان است و نقش عظيمى در سلامت جسم و جان او دارد اشاره كرده، مىافزايد: «و خواب شما را مايه آرامشتان قرار داديم» (و جعلنا نومكم سباتا).
با اين كه يك سوم زندگى انسان را «خواب» فرا گرفته، و هميشه انسان با اين مسأله مواجه بوده، هنوز اسرار خواب به خوبى شناخته نشده است، و حتى اين كه چه عاملى سبب مىشود كه در لحظه معينى بخشى از فعاليتهاى مغزى از كار بيفتد، و سپس پلك چشمها بر هم آمده، و تمام اعضاى تن در سكون و سكوت و استراحت فرو رود، هنوز به درستى روشن نيست! گرچه آيه فوق ناظر به خواب به عنوان يك نعمت الهى است، ولى از آنجا كه «خواب» شباهت به «مرگ» و «بيدارى» شباهتى به «رستاخيز» دارد، مىتواند اشارهاى به اين مطلب نيز باشد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 10)
سپس در رابطه با مسأله خواب سخن از موهبت «شب» به ميان آورده، مىفرمايد: «و شب را پوششى (براى شما) قرار داديم» (و جعلنا الليل لباسا).
(آيه 11)
و بلافاصله مىافزايد: «و روز را وسيلهاى براى زندگى و معاش» (و جعلنا النهار معاشا).
مطابق آيات فوق پرده شب لباس و پوششى است بر اندام زمين، و تمام موجودات زندهاى كه روى آن زيست مىكنند، فعاليتهاى خسته كننده زندگى را به حكم اجبار تعطيل مىكند، و تاريكى را كه مايه سكون و آرامش و استراحت است بر همه چيز مسلط مىسازد، تا اندامهاى فرسوده مرمّت گردد و روح خسته تجديد نشاط كند، چرا كه خواب آرام جز در تاريكى ميسّر نيست.
از اين گذشته با فرو افتادن پرده شب، نور آفتاب برچيده مىشود كه اگر بطور مداوم بتابد تمام گياهان و حيوانات را مىسوزاند، و زمين جاى زندگى نخواهد بود! آخرين سخن اين كه آمد و شد شب و روز و نظام دقيق تغييرات تدريجى آنها يكى از آيات خلقت و نشانههاى خداست، به علاوه سر چشمه پيدايش يك تقويم طبيعى براى نظام بندى زمانى زندگى انسانها محسوب مىشود.
(آيه 12)
پس از زمين به «آسمان» پرداخته، مىفرمايد: «و بر فراز شما هفت (آسمان) محكم بنا كرديم» (و بنينا فوقكم سبعا شدادا).
عدد «هفت» در اينجا ممكن است عدد تكثير و اشاره به كرات متعدد آسمان، و مجموعههاى منظومهها و كهكشانها و عوالم متعدد جهان هستى باشد، كه داراى خلقتى محكم و ساختمانى عظيم و قوى هستند و يا عدد تعداد. به اين ترتيب كه آنچه ما از ستارگان مىبينيم همه به حكم آيه 6 سوره صافّات: «ما آسمان پايين را با ستارگان زينت بخشيديم» متعلق به آسمان اول است و ماوراى آن شش عالم و آسمان ديگر وجود دارد كه از دسترس علم بشر بيرون است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 13)
بعد از اشاره اجمالى به آفرينش آسمانها به سراغ نعمت بزرگ آفتاب عالمتاب رفته، مىفرمايد: «و چراغى روشن و حرارتبخش آفريديم» (و جعلنا سراجا وهاجا).
«وهاج» از ماده «وهج» به معنى نور و حرارتى است كه از آتش صادر مىشود بنابر اين، ذكر اين وصف براى اين چراغ پر فروغ آسمانى اشارهاى به دو نعمت بزرگ است كه خمير مايه همه مواهب مادى اين جهان است «نور» و «حرارت».
نور خورشيد نه تنها صحنه زندگى انسان و تمام منظومه شمسى را روشن مىسازد، بلكه تأثير عميقى در پرورش موجودات زنده دارد.
حرارت آن نيز علاوه بر تأثيرى كه در حيات انسان و حيوان و گياه بطور مستقيم دارد، منبع اصلى وجود ابرها، وزش بادها، نزول بارانها و آبيارى سرزمينهاى خشك است.
خورشيد به خاطر اشعه مخصوص «ماوراء بنفش» تأثير فراوانى در كشتن ميكربها دارد، و نورى سالم و مجانى و دائمى و از فاصلهاى مناسب، نه چندان گرم و سوزان، و نه سرد و بىروح، در اختيار همه ما مىگذارد.
(آيه 14)
به دنبال نعمت نور و حرارت از ماده حياتى مهم ديگرى كه ارتباط نزديكى با تابش خورشيد دارد سخن به ميان آورده، مىافزايد: «و از ابرهاى بارانزا آبى فراوان نازل كرديم» (و انزلنا من المعصرات ماء ثجاجا).
(آيه 15)
گرچه نزول باران به خودى خود مايه خير و بركت است، هوا را لطيف مىكند، آلودگيها را مىشويد، كثافات را با خود مىبرد، گرماى هوا را فرو مىنشاند و حتى سرما را تعديل مىكند، از عوامل بيمارى مىكاهد و به انسان روح و نشاط مىدهد، ولى با اين همه در آيات بعد به سه فايده مهم آن اشاره كرده، مىفرمايد: هدف از نزول باران اين است «تا به وسيله آن دانه و گياه بسيار برويانيم» (لنخرج به حبا و نباتا).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 16)
«و باغهايى پر درخت» (و جنات الفافا).
در دو آيه فوق به تمام مواد غذائى كه انسان و حيوان از آن استفاده مىكنند، و از زمين مىرويد، اشاره شده است، زيرا قسمت مهمى از آنها را دانههاى غذائى تشكيل مىدهد (حبّا) و قسمت ديگرى سبزيها و ريشههاست (و نباتا) و بخش ديگرى نيز ميوهها مىباشد (و جنات).
(آيه 17)
سر انجام روز موعود فرا مىرسد در آيات قبل اشاراتى به دلايل مختلف معاد آمده بود، در اين آيه به عنوان يك نتيجهگيرى، مىفرمايد: «روز جدائى (روز رستاخيز) ميعاد همگان است» (ان يوم الفصل كان ميقاتا).
تعبير به «يوم الفصل» تعبير بسيار پرمعنائى است كه بيانگر جدائيها در آن روز عظيم است:
جدائى حق از باطل.
جدائى صفوف مؤمنان صالح از مجرمان بدكار.
جدائى پدر و مادر از فرزند، و برادر از برادر.
(آيه 18)
سپس به شرح بعضى از ويژگيها و حوادث آن روز بزرگ پرداخته، مىگويد: «روزى كه در صور دميده مىشود، و شما فوج فوج به (محشر) مىآييد» (يوم ينفخ فى الصور فتأتون افواجا).
از آيات قرآن به خوبى استفاده مىشود كه دو حادثه عظيم به عنوان «نفخ صور» واقع مىشود، در حادثه اول نظام جهان هستى به هم مىريزد، و تمام اهل زمين و همه كسانى كه در آسمانها هستند مىميرند، و در حادثه دوم، جهان نوسازى مىشود، و مردگان به حيات جديد باز مىگردند و رستاخيز بزرگ انجام مىگيرد.
و اين آيه اشاره به نفخ دوم است.
(آيه 19)
و به دنبال آن مىافزايد: «و آسمان گشوده مىشود، و به صورت درهاى متعددى در مىآيد» (و فتحت السماء فكانت ابوابا).
ممكن است منظور از اين «درها» و گشوده شدن آنها اين باشد كه: درهاى عالم «غيب» به عالم «شهود» گشوده مىشود، حجابها كنار مىرود، و عالم فرشتگان به عالم انسان راه مىيابد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 20)
و بالاخره در اين آيه وضع كوهها را در قيامت، منعكس كرده، مىفرمايد: «و كوهها به حركت در مىآيد و به صورت سرابى مىشود»! (و سيرت الجبال فكانت سرابا).
بطورى كه از جمعبندى آيات مختلف قرآن در باره سرنوشت كوهها در قيامت به دست مىآيد، كوهها مراحلى را طى مىكند، نخست كوهها به حركت در مىآيد. (طور/ 10) سپس از جا كنده و سخت در هم كوفته خواهد شد. (حاقّه/ 14) و بعدا به صورت تودهاى از شنهاى متراكم در مىآيد. (مزّمّل/ 14) و بعد به صورت پشم زده شده در مىآيد كه با تندباد حركت مىكند. (قارعه/ 5) و سپس به صورت گرد و غبار در مىآيد كه در فضا پراكنده مىشود. (واقعه/ 5 و 6) و بالاخره چنان كه در آيه مورد بحث آمده تنها اثرى از آن باقى مىماند و همچون سرابى از دورنمايان خواهد شد.
(آيه 21)
جهنم كمينگاه بزرگ! بعد از بيان بعضى از دلايل معاد، و قسمتى از حوادث رستاخيز، به سراغ سرنوشت دوزخيان و بهشتيان مىرود، نخست از دوزخيان شروع كرده، مىفرمايد: «مسلما (در آن روز) جهنم كمينگاهى است بزرگ» (ان جهنم كانت مرصادا).
از اين گذرگاه عمومى احدى از سركشان نمىتوانند بگذرند، يا فرشتگان عذاب آنها را مىربايند، و يا جاذبه شديد جهنم.
(آيه 22)
«و محل بازگشتى براى طغيانگران»! (للطاغين مآبا).
(آيه 23)
«مدتهاى طولانى در آن مىمانند» (لابثين فيها احقابا).
(آيه 24)
سپس به گوشه كوچكى از عذابهاى بزرگ جهنم اشاره كرده، مىافزايد: «در آنجا نه چيز خنكى مىچشند (كه گرماى وحشتناك دوزخ را فرو نشاند) و نه نوشيدنى گوارائى» كه عطش شديد آنها را تسكين بخشد (لا يذوقون فيها بردا و لا شرابا).
(آيه 25)
«جز آبى سوزان و مايعى از چرك و خون» (الا حميما و غساقا).
و جز سايه دودهاى غليظ و داغ و خفقانآور آتش كه در آيه 43 سوره واقعه آمده است «و ظل من يحموم».
اين در حالى است كه بهشتيان از چشمه هاى گواراى شراب طهور به وسيله پروردگارشان سيراب مىشوند. (دهر/ 21)
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html