پاسخ : صفحه ی 346 از قرآن کریم شامل آیات 31 تا 56 از سوره ی مدثر و آیات 1 تا 9 از سوره ی قیامت
(آيه 7)
در آيه قبل سخن به سؤالى كه منكران رستاخيز در باره قيامت داشتند منتهى شد.
در اين آيه، نخست به حوادث قبل از رستاخيز يعنى تحول عظيمى كه در دنيا پيدا مىشود و نظام آن متلاشى مىگردد اشاره كرده، مىفرمايد: «در آن هنگام كه چشمها از شدّت وحشت به گردش درآيد» (فاذا برق البصر).
(آيه 8)
«و ماه بىنور گردد» (و خسف القمر).
(آيه 9)
«و خورشيد و ماه يكجا جمع شوند» (و جمع الشمس و القمر).
در مورد جمع ماه و خورشيد اين احتمال وجود دارد كه ماه تدريجا تحت تأثير جاذبه خورشيد به آن نزديك و سر انجام به سوى آن جذب و جمع مىشود، و هر دو بىفروغ مىگردند.
در آيه 1 سوره تكوير مىفرمايد: «اذا الشمس كورت هنگامى كه خورشيد تاريك گردد» و مىدانيم نور ماه از خورشيد است، هنگامى كه خورشيد تاريك شود ماه نيز تاريك مىگردد. در نتيجه كره زمين در ظلمت و تاريكى وحشتناكى فرو مىرود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread538.html
صفحه ی 347 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 39 از سوره ی قیامت و آیات 1 تا 8 از سوره ی انسان
[golrooz] صفحه ی 347 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 39 از سوره ی قیامت و آیات 1 تا 8 از سوره ی انسان [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يَقُولُ الْإِنسَٰنُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ(10)
آن روز انسان گويد:«]راه[ گريز كجاست؟»(10)
كَلَّا لَا وَزَرَ(11)
حاشا! پناهگاهي نيست!(11)
إِلَيٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ(12)
آن روز، قرارگاه ]نهايي[ به سوي پروردگار توست!(12)
يُنَبَّؤُا۟ الْإِنسَٰنُ يَوْمَئِذٍۭ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ(13)
آن روز است كه انسان را از آنچه از ديرباز يا پس از آن انجام داده آگاهي دهند(13)
بَلِ الْإِنسَٰنُ عَلَيٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ(14)
بلكه انسان خود بر نفس خويشتن بيناست،(14)
وَلَوْ أَلْقَيٰ مَعَاذِيرَهُۥ(15)
هرچند دست به عذرتراشي زند(15)
لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِۦٓ(16)
زبانت را ]در هنگام وحي[ زود به حركت درنياور تا در خواندن ]قرآن[ شتابزدگي به خرج دهي(16)
إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْءَانَهُۥ(17)
در حقيقت گردآوردن و خواندن آن بر ]عهدة[ ماست(17)
فَإِذَا قَرَأْنَٰهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُۥ(18)
پس چون آن را برخوانديم ]همان گونه[ خواندن آن را دنبال كن(18)
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُۥ(19)
سپس توضيح آن ]نيز[ بر عهدة ماست(19)
كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ(20)
ولي نه ]شما دنياي[ زودگذر را دوست داريد،(20)
وَتَذَرُونَ الْءَاخِرَةَ(21)
و آخرت را وا مي گذاريد(21)
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ(22)
در آن روز چهره هايي شاداب اند،(22)
إِلَيٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ(23)
به سوي پروردگار خود مي نگرند(23)
وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍۭ بَاسِرَةٌ(24)
و در آن روز چهره هايي دژم باشند(24)
تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ(25)
]چرا كه[ دانند مورد عذابي كمرشكن قرار خواهند گرفت(25)
كَلَّآ إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ(26)
نه چنين است ]كه او پندارد، زيرا[ آنگاه كه جان ميان گلوگاهش رسد،(26)
وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ(27)
و گفته شود: «چاره ساز كيست؟»(27)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ(28)
و داند كه همان ]زمان[ فراق است،(28)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ(29)
و ]محتضر را[ ساق به ساق ديگر پيچد،(29)
إِلَيٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ(30)
آن روز است كه به سوي پروردگارت سوق دادن باشد(30)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّيٰ(31)
پس ]گويند[ تصديق نكرد و نماز برپا نداشت،(31)
وَلَٰكِن كَذَّبَ وَتَوَلَّيٰ(32)
بلكه تكذيب كرد و روي گردانيد(32)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَيٰٓ أَهْلِهِ يَتَمَطَّيٰٓ(33)
پس خرامان به سوي اهل خويش رفت!(33)
أَوْلَيٰ لَكَ فَأَوْلَيٰ(34)
واي بر تو! پس واي ]بر تو![(34)
ثُمَّ أَوْلَيٰ لَكَ فَأَوْلَيٰٓ(35)
باز هم واي بر تو! واي بر تو!(35)
أَيَحْسَبُ الْإِنسَٰنُ أَن يُتْرَكَ سُدًي(36)
آيا انسان پندارد كه بيهوده رها مي شود؟!(36)
أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَيٰ(37)
مگر او ]قبلاً[ نطفه اي نبود كه ]در رحم[ ريخته مي شود؟!(37)
ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّيٰ(38)
پس عَلَقه ]= آويزك[ شد و ]خدايش[ شكل داد و درست كرد؟!(38)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَيٰٓ(39)
و از آن دو جنس نر و ماده را قرار داد!(39)
أَلَيْسَ ذَٰلِكَ بِقَٰدِرٍ عَلَيٰٓ أَن يُحْۦِيَ الْمَوْتَيٰ(40)
آيا چنين ]خدايي[ نتواند كه مردگان را زنده گرداند؟!(40)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
هَلْ أَتَيٰ عَلَي الْإِنسَٰنِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَئًْا مَّذْكُورًا(1)
آيا زماني طولاني بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكري نبود(1)
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَٰنَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَٰهُ سَمِيعًۢا بَصِيرًا(2)
ما انسان را از نطفه مختلطي آفريديم و او را مي آزماييم بدين جهت او را شنوا و بينا قرار داديم(2)
إِنَّا هَدَيْنَٰهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا(3)
ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس(3)
إِنَّآ أَعْتَدْنَا لِلْكَٰفِرِينَ سَلَٰسِلَا۟ وَأَغْلَٰلًا وَسَعِيرًا(4)
ما براي كافران زنجيرها و غلها و شعله هاي سوزان آتش آماده كرده ايم(4)
إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا(5)
به يقين ابرار و نيكان از جامي مي نوشند كه با عطر خوشي آميخته است(5)
عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا(6)
چشمه اي كه بندگان خدا از آن مي نوشند و [به دلخواه خويش] جاريش مي كنند(6)
يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا(7)
[همان بندگاني كه] به نذر خود وفا مي كردند و از روزي كه گزند آن فراگيرنده است مي ترسيدند(7)
وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَيٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا(8)
و به [پاس] دوستي [خدا] بينوا و يتيم و اسير را خوراك مي دادند(8)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 347 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 39 از سوره ی قیامت و آیات 1 تا 8 از سوره ی انسان
(آيه 10)
به اين ترتيب با يك انقلاب و تحول عظيم، جهان پايان مىيابد سپس با تحول عظيم ديگرى (با نفخه صور دوم كه نفخه حيات است) رستاخيز انسانها آغاز مىگردد «آن روز انسان مىگويد: راه فرار كجاست!» (يقول الانسان يومئذ اين المفر).
آرى! انسانهاى كافر و گنهكار كه روز قيامت را تكذيب مىكردند آن روز از شدت خجالت و شرم پناهگاهى مىجويند، و از سنگينى بار گناه و ترس از عذاب راه فرار مىطلبند.
(آيه 11)
ولى به زودى به آنها گفته مىشود: «هرگز چنين نيست، راه فرار و پناهگاهى وجود ندارد» (كلا لا وزر).
(آيه 12)
«آن روز قرارگاه نهائى تنها به سوى پروردگار تو است» (الى ربك يومئذ المستقر).
(آيه 13)
سپس مىافزايد: «در آن روز انسان را از تمام كارهائى كه از پيش يا پس فرستاده آگاه مىكنند» (ينبؤا الانسان يؤمئذ بما قدم و اخر).
منظور از اين دو تعبير اعمالى است كه در حيات خود از پيش فرستاده، يا آثارى كه بعد از مرگ از او باقيمانده، اعم از سنت نيك و بد كه در ميان مردم گذاشته و به آن عمل مىكنند و حسنات و سيئاتش به او مىرسد، و يا كتاب و نوشتهها، و بناهاى خير و شر، و فرزندان صالح و ناصالح، كه آثارش به او مىرسد.
در حديثى از امام باقر عليه السّلام در تفسير اين آيه آمده است كه فرمود: «در آن روز به انسان خبر مىدهند آنچه از خير و شر را مقدم داشته، و آنچه مؤخر نموده است، از سنتهائى كه از خود به يادگار گذارده، تا كسانى كه بعد از او مىآيند به آن عمل كنند، اگر سنت بدى بوده به اندازه گناه عمل كنندگان بر او خواهد بود، بىآنكه چيزى از گناه آنان بكاهد، و اگر سنّت خيرى بوده همانند پاداشهاى آنها براى او خواهد بود بىآنكه چيزى از اجر آنها كاسته شود».
(آيه 14)
در اين آيه مىافزايد: گرچه خداوند و فرشتگان او، انسان را از تمام اعمالش آگاه مىكنند، ولى نيازى به اين اعلام نيست، «بلكه انسان خودش از وضع خود آگاه است» (بل الانسان على نفسه بصيرة). و خود و اعضايش در آن روز بزرگ شاهد و گواه او هستند.
(آيه 15)
«هر چند (در ظاهر) براى خود عذرهائى بتراشد» (و لو القى معاذيره).
اين آيات در حقيقت همان چيزى را مىگويد كه در آيات ديگر قرآن در باره گواهى اعضاى انسان بر اعمال او آمده است، مانند آيه 20 سوره فصّلت كه مىگويد:
«گوشها و چشمها و پوستهاى تنشان به آنچه انجام مىدادند گواهى مىدهند».
بنابر اين، در آن دادگاه بزرگ قيامت بهترين گواه بر اعمال انسان، خود اوست، چرا كه او از همه بهتر از وضع خويشتن آگاه است.
اين آيات عالم دنيا را نيز شامل مىشود، در اينجا نيز مردم از حال خود آگاهند، هر چند گروهى با دروغ و پشت هم اندازى و ظاهر سازى و رياكارى چهره واقعى خويش را مكتوم مىدارند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread538.html
پاسخ : صفحه ی 347 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 39 از سوره ی قیامت و آیات 1 تا 8 از سوره ی انسان
(آيه 16)
جمع و حفظ قرآن بر عهده ماست! اين آيه و سه آيه بعد از آن به منزله جمله معترضهاى است كه گاه گوينده در لابهلاى سخن خويش مىآورد.
خداوند موقتا رشته سخن در باره قيامت و احوال مؤمنان و كافران را رها كرده، و تذكر فشردهاى به پيامبرش در باره قرآن مىدهد، مىفرمايد: «زبانت را به خاطر عجله براى خواندن آن [- قرآن] حركت مده» (لا تحرك به لسانك لتعجل به).
در تفسير اين آيه، تفسير معروفى است كه از ابن عباس در كتب حديث و تفسير نقل شده است، و آن اين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به خاطر عشق و علاقه شديدى كه به دريافت و حفظ قرآن داشت، هنگامى كه پيك وحى، آيات را بر او مىخواند، همراه او زبان خود را حركت مىداد و عجله مىكرد، خداوند او را نهى فرمود كه اين كار را مكن، خود ما آن را براى تو جمع مىكنيم.
(آيه 17)
سپس مىافزايد: «چرا كه جمع كردن و خواندن آن بر عهده ماست»! و اين كار به وسيله پيك وحى انجام مىشود (ان علينا جمعه و قرآنه).
(آيه 18)
«هر گاه آن را خوانديم، از خواندن آن پيروى كن» (فاذا قرأناه فاتبع قرآنه).
(آيه 19)
«سپس بيان (و توضيح) آن (نيز) بر عهده ماست» (ثم ان علينا بيانه).
بنابر اين هم جمع قرآن، و هم تلاوت آن بر تو، و هم تبيين و تفصيل معانى آن هر سه بر عهده ماست، به هيچ وجه نگران مباش، آن كس كه اين وحى را نازل كرده، در تمام مراحل حافظ آن است.
اين آيات در ضمن بيانگر اصالت قرآن، و حفظ آن از هرگونه تحريف و دگرگونى است، چرا كه خداوند وعده جمع و تلاوت و تبيين آن را داده است.
(آيه 20)
در اينجا بار ديگر به ادامه بحثهاى مربوط به معاد باز مىگردد، و ويژگيهاى ديگرى را از قيامت، و همچنين علل انكار معاد را بيان مىكند.
مىفرمايد: «چنين نيست كه شما مىپنداريد (و دلايل معاد را كافى نمىدانيد) بلكه شما اين دنياى زود گذر را دوست داريد» و هوسرانى بىقيد و شرط را (كلا بل تحبون العاجلة).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread538.html
پاسخ : صفحه ی 347 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 39 از سوره ی قیامت و آیات 1 تا 8 از سوره ی انسان
(آيه 21)
«و (به همين دليل) آخرت را رها مىكنيد» (و تذرون الآخرة).
دليل اصلى انكار معاد شك در قدرت خداوند و جمعآورى «عظام رميم» و خاكهاى پراكنده نيست، بلكه علاقه شديد شما به دنيا، و شهوات و هوسهاى سركش سبب مىشود كه هرگونه مانع و رادعى را از سر راه خود برداريد، و از آنجا كه پذيرش معاد و امر و نهى الهى، موانع و محدوديتهاى فراوانى بر سر اين راه ايجاد مىكند، لذا به انكار اصل مطلب بر مىخيزيد، و آخرت را بكلى رها مىسازيد.
دو آيه فوق در حقيقت تأكيدى است بر آنچه در آيات قبل گذشت كه مىفرمود: (بل يريد الانسان ليفجر امامه يسئل ايان يوم القيامة).
(آيه 22)
چهره هاى خندان و چهرههاى عبوس در صحنه قيامت! سپس به بيان حال مؤمنان نيكوكار، و كافران بدكار، در آن روز پرداخته، چنين مىگويد: «در آن روز صورتهائى شاداب و مسرور است» (وجوه يومئذ ناضرة).
(آيه 23)
اين از نظر پاداشهاى مادى، و اما در مورد پاداشهاى روحانى آنها مىفرمايد: «و به پروردگارش مىنگرد»! (الى ربها ناظرة).
نگاهى با چشم دل و از طريق شهود باطن، نگاهى كه آنها را مجذوب آن ذات بىمثال، و آن كمال و جمال مطلق مىكند.
پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «هنگامى كه اهل بهشت وارد بهشت مىشوند خداوند مىفرمايد: چيز ديگرى مىخواهيد بر شما بيفزايم؟
آنها مىگويند: (پروردگارا! همه چيز به ما دادهاى) آيا روى ما را سفيد نكردى؟ آيا ما را وارد بهشت ننمودى؟ و رهائى از آتش نبخشيدى؟
در اين هنگام حجابها كنار مىرود (و خداوند را با چشم دل مشاهده مىكنند) و در آن حال چيزى محبوبتر نزد آنان از نگاه به پروردگارشان نيست».
(آيه 24)
و در نقطه مقابل اين گروه مؤمنان «صورتهايى، عبوس و درهم كشيده است» (و وجوه يومئذ باسرة).
آنها وقتى كه نشانههاى عذاب را مىنگرند، و نامه هاى اعمال خويش را خالى از حسنات و مملو از سيئات، مشاهده مىكنند، سخت پريشان و محزون و اندوهگين مىشوند، و چهره درهم مىكشند.
(آيه 25)
«زيرا مىداند عذابى در پيش دارد كه پشت را درهم مىشكند» (تظن ان يفعل بها فاقرة).
اين تعبير كنايه از انواع مجازاتهاى سنگينى است كه در دوزخ در انتظار اين گروه است، اين گروه انتظار عذابهاى كمرشكن را مىكشند در حالى كه گروه سابق در انتظار رحمت پروردگار، و آماده لقاى محبوبند اينها بدترين عذاب را دارند، و آنها برترين نعمت جسمانى و موهبت و لذت روحانى را.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread538.html
پاسخ : صفحه ی 347 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 39 از سوره ی قیامت و آیات 1 تا 8 از سوره ی انسان
(آيه 26)
در ادامه بحثهاى مربوط به جهان ديگر و سرنوشت مؤمنان و كافران، در اينجا سخن از لحظه دردناك مرگ است كه دريچهاى است به سوى جهان ديگر.
مىفرمايد: «چنين نيست (كه انسان مىپندارد، او ايمان نمىآورد) تا موقعى كه جان به گلوگاهش برسد» (كلا اذا بلغت التراقى).
آن روز است كه چشم برزخى او باز مىشود، حجابها كنار مىرود، نشانههاى عذاب و كيفر را مىبيند، و به اعمال خود واقف مىشود، و در آن لحظه ايمان مىآورد، ولى ايمانى كه هرگز مفيد به حال او نخواهد بود.
(آيه 27)
در اين هنگام اطرافيان او سراسيمه و دستپاچه به دنبال راه نجاتى مىگردند «و گفته مىشود: آيا كسى هست كه (اين بيمار را از مرگ) نجات دهد»؟
(و قيل من راق).
اين سخن را از روى عجز و يأس و بيچارگى مىگويند، در حالى كه مىدانند كار از كار گذشته است، و از دست طبيب نيز كارى ساخته نيست.
(آيه 28)
در اين آيه به يأس كامل «محتضر» اشاره كرده، مىگويد: در اين حال او از زندگى بطور مطلق مأيوس شده «و به جدائى از دنيا يقين پيدا كند» (و ظن انه الفراق).
(آيه 29)
«و ساق پاها (از سختى جان دادن) به هم بپيچد» (و التفت الساق بالساق).
اين به هم پيچيدگى، يا به خاطر شدت ناراحتى جان دادن است، يا در نتيجه از كار افتادن دست و پا و بر چيده شدن روح، از آنها.
لحظه دردناك مرگ!
از قرآن به خوبى استفاده مىشود لحظه مرگ، لحظه سخت و دردناكى است ولى از روايات اسلامى استفاده مىشود كه اين لحظه بر مؤمنان راستين آسان مىگذرد، در حالى كه براى افراد بىايمان سخت دردناك است.
از جمله در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم كه فرمود: «مرگ نسبت به مؤمن همچون عطر بسيار خوشبوئى است كه آن را مىبويد و حالتى شبيه خواب به او دست مىدهد، و درد و رنج بكلى از او قطع مىشود! و نسبت به كافر مانند گزيدن افعىها و عقربها و يا شديدتر از آن است»!
(آيه 30)
در اين آيه، مىفرمايد: «مسير (همه خلايق) در آن روز به سوى (دادگاه) پروردگار توست» (الى ربك يومئذ المساق).
آرى! همه به سوى او باز مىگردند و در دادگاه عدل او حاضر مىشوند و تمام خطوط به او منتهى خواهد گشت.
اين آيه هم تأكيدى بر مسأله معاد و رستاخيز عمومى بندگان است، و هم مىتواند اشارهاى به جهتگيرى حركت تكاملى خلايق به سوى ذات پاك او كه ذاتى است بىنهايت از هر جهت، بوده باشد.
(آيه 31)
در ادامه بحثهاى مربوط به «مرگ» و نخستين گام در سفر آخرت كه در آيات گذشته آمده، در اينجا از خالى بودن دست كافران از توشه اين مسافرت سخن مىگويد، مىفرمايد: « (در آن روز گفته مىشود:) او هرگز ايمان نياورد و نماز نخواند» (فلا صدق و لا صلى).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread538.html
پاسخ : صفحه ی 347 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 39 از سوره ی قیامت و آیات 1 تا 8 از سوره ی انسان
(آيه 32)
«بلكه تكذيب كرد و روى گردان شد» (و لكن كذب و تولى).
(آيه 33)
در اين آيه مىافزايد: «سپس به سوى خانواده خود بازگشت، در حالى كه متكبرانه قدم بر مىداشت» (ثم ذهب الى اهله يتمطى).
او به گمان اين كه با بىاعتنائى و تكذيب پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و آيات الهى، پيروزى مهمى به دست آورده، از باده غرور سرمست بود، و به سراغ خانواده خود مىآمد تا طبق معمول مسائل افتخار آميز را كه در خارج خانه رخ داده براى آنها بازگو كند، حتى راه رفتن و حركت
اعضاى پيكرش همگى بيانگر اين كبر و غرور بود.
(آيه 34)
سپس اين گونه افراد بىايمان را مخاطب ساخته، و به عنوان تهديد مىگويد: با اين اعمال «عذاب الهى براى تو شايستهتر است، شايستهتر»! (اولى لك فأولى).
(آيه 35)
«سپس عذاب الهى براى تو شايستهتر است، شايستهتر»! (ثم اولى لك فاولى).
در روايات آمده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست ابو جهل را گرفت (و طبق بعضى از روايات گريبان او را گرفت) و فرمود: «أولى لك فاولى ثم اولى لك فاولى» ابو جهل گفت: «مرا به چه تهديد مىكنى، نه تو مىتوانى و نه پروردگارت مىتواند به من زيانى برساند، من قدرتمندترين افراد اين سرزمين هستم»! اينجا بود كه همين جملهها بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به صورت آيات قرآنى نازل شد.
(آيه 36)
خدائى كه انسان را از نطفه بىارزشى آفريد ...!
در اينجا به دو استدلال جالب در باره معاد مىپردازد كه يكى از طريق بيان «هدف آفرينش» و حكمت خداوند است، و ديگرى از طريق بيان «قدرت» او به استناد تحول و تكامل نطفه انسان در مراحل مختلف عالم جنين.
در مرحله اول مىفرمايد: «آيا انسان گمان مىكند كه بىهدف رها مىشود»؟! (ا يحسب الانسان ان يترك سدى).
منظور از «انسان» در اين آيه همان انسانى است كه منكر معاد و رستاخيز مىباشد، آيه مىگويد: او چگونه باور مىكند خداوند اين جهان پهناور را، با اين عظمت، و اين همه شگفتيها، براى انسان بيافريند، ولى در آفرينش انسان هدفى نباشد؟ چگونه مىتوان باور كرد، كه هر عضوى از اعضاى انسان براى هدف خاصى آفريده شده باشد ولى براى مجموع وجود او هيچ هدفى در كار نباشد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread538-2.html
پاسخ : صفحه ی 347 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 39 از سوره ی قیامت و آیات 1 تا 8 از سوره ی انسان
(آيه 37)
سپس به بيان دليل دوم پرداخته، مىافزايد: «آيا او نطفهاى از منى كه در رحم ريخته مىشود نبود»! (ا لم يك نطفة من منى يمنى).
(آيه 38)
«سپس (اين مرحله را پشت سر گذارد) و به صورت خون بسته درآمد، و خداوند او را آفريد و موزون ساخت» (ثم كان علقة فخلق فسوى).
(آيه 39)
باز در اين مرحله متوقف نماند «و از او دو زوج مرد و زن آفريد» (فجعل منه الزوجين الذكر و الانثى).
(آيه 40)
آيا كسى كه نطفه كوچك و بىارزش را در ظلمتكده رحم مادر، هر روز آفرينش جديدى مىبخشد، و لباس تازهاى از حيات زندگى در تن او مىكند، و چهره نوينى به او مىدهد، تا سر انجام انسان مذكر يا مؤنث كاملى مىشود و از مادر متولد مىگردد «آيا چنين كسى قادر نيست كه مردگان را زنده كند»؟! (ا ليس ذلك بقادر على ان يحيى الموتى).
اين بيان در حقيقت در مقابل منكرانى است كه در مسأله معاد جسمانى غالبا دم از محال بودن مىزدند، و امكان بازگشت به زندگى را بعد از مردن و خاك شدن نفى مىكردند.
«پايان سوره قيامت»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread538-2.html
پاسخ : صفحه ی 347 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 39 از سوره ی قیامت و آیات 1 تا 8 از سوره ی انسان
سوره دهر (انسان) [76]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و 31 آيه دارد.
محتواى سوره:
اين سوره از يك نظر به پنج بخش تقسيم مىشود:
در بخش اول از آفرينش انسان و خلقت او از نطفه «امشاج» (مختلط) و سپس هدايت و آزادى اراده او سخن مىگويد.
در بخش دوم سخن از پاداش ابرار و نيكان است كه شأن نزول خاصى در مورد اهل بيت عليهم السّلام دارد كه به آن اشاره خواهد شد.
در بخش سوم: دلائل استحقاق اين پاداشها را در جملههايى كوتاه و مؤثر بازگو مىكند.
در بخش چهارم به اهميت قرآن، و طريق اجراى احكام آن، و راه پرفراز و نشيب خودسازى اشاره شده.
و در بخش پنجم سخن از حاكميت مشيت الهى (در عين مختار بودن انسان) به ميان آمده است.
براى اين سوره نامهاى متعددى است كه مشهورترين آنها سوره «انسان» و سوره «دهر» و سوره «هل اتى» است كه هر كدام از آنها از يكى از كلمات اوائل سوره گرفته شده، هر چند در رواياتى كه بعدا در فضيلت سوره مىخوانيم تنها از «هل اتى» ياد شده است.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است: «كسى كه سوره هل اتى را بخواند پاداش او بر خداوند بهشت و لباسهاى بهشتى است».
و در حديثى از امام باقر عليه السّلام آمده كه «يكى از پاداشهاى كسى كه سوره هل اتى را در هر صبح پنجشنبه بخواند اين است كه در قيامت با پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله خواهد بود».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread539.html
پاسخ : صفحه ی 347 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 39 از سوره ی قیامت و آیات 1 تا 8 از سوره ی انسان
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
با اين كه بيشترين بحثهاى اين سوره پيرامون قيامت و نعمتهاى بهشتى است، ولى در آغاز آن سخن از آفرينش انسان است چرا كه توجه به اين آفرينش زمينه ساز توجه به قيامت و رستاخيز است، مىفرمايد: «آيا (چنين نيست كه) زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود»! (هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا).
منظور از «انسان» در اينجا نوع انسان است، و عموم افراد بشر را شامل مىشود.
(آيه 2)
بعد از اين مرحله، نوبت آفرينش انسان، و موجود قابل ذكر شدن است. مىفرمايد: «ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم، و او را مىآزمائيم، (بدين جهت) او را شنوا و بينا قرار داديم» (انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتليه فجعلناه سميعا بصيرا).
آفرينش انسان از «نطفه مخلوط» ممكن است اشاره به اختلاط نطفه مرد و زن و تركيب «اسپرم» و «اوول» بوده باشد همان گونه كه در روايات اهل بيت عليهم السّلام اجمالا به آن اشاره شده است.
يا اشاره به استعدادهاى مختلفى كه در درون نطفه از نظر عامل وراثت از طريق ژنها و مانند آن وجود دارد، و يا اشاره به اختلاط مواد مختلف تركيبى نطفه است، چرا كه از دهها ماده مختلف تشكيل يافته، و يا اختلاط همه اينها با يكديگر.
معنى اخير از همه جامعتر و مناسبتر است.
جمله «نبتليه» اشاره به رسيدن انسان به مقام «تكليف و تعهد و مسؤوليت و آزمايش و امتحان» است و از آنجا كه «آزمايش و تكليف» بدون «آگاهى» ممكن نيست، در آخر آيه اشاره به ابزار شناخت و چشم و گوش مىكند كه در اختيار انسانها قرار داده است.
(آيه 3)
و از آنجا كه تكليف و آزمايش انسان علاوه بر مسأله آگاهى و ابزار شناخت نياز به دو عامل ديگر يعنى «هدايت» و «اختيار» دارد- اين آيه به آن اشاره كرده، مىفرمايد: «ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس» (انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا).
«هدايت» در اينجا معنى وسيع و گستردهاى دارد كه هم هدايت «تكوينى» را شامل مىشود و هم هدايت «فطرى» و هم «تشريعى» را هر چند سوق آيه بيشتر روى هدايت تشريعى است.
(آيه 4)
در اين آيه، اشاره كوتاه و پرمعنائى به سرنوشت كسانى كه راه كفر و كفران را مىپويند كرده، مىفرمايد: «ما براى كافران زنجيرها و غلها و شعلههاى سوزان آتش آماده كرده ايم» (انا اعتدنا للكافرين سلاسل و اغلالا و سعيرا).
ذكر غل و زنجير، و سپس شعله هاى سوزان آتش بيانگر مجازات عظيم اين گروه است كه در آيات ديگر قرآن نيز به آن اشاره شده، و عذاب و اسارت در آن جمع است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread539.html