http://forum.hammihan.com/user_image...2013/30995.png
نمایش نسخه قابل چاپ
http://mihancamp.com/img/2012/10/1512.jpg
- - - به روز رسانی شده - - -
http://dl.dehkadeyedownload.ir/gallery/738-02.jpg
چای هایت را تلخ نخور.یکبار فقط یکبار نگاهم کن تا تمام قند های دلم را برایت اب کنممممممممممممممممممم[golrooz][golrooz][golrooz]
باید ایستاد وفرود امد به استان دری که کوبه ندارد
چراکه اگر به گاه امده باشی
دربان به انتظار توست.
اشکی که بی صداست
پشتی که بی پناه است
دستی که بسته است
پایی که خسته است
حرفی که صادق است
شرمی که آشناست
دل را که عاشق است
دارایی من است
ارزانی شماست
دوستت دارم
عشق یعنی حسرت پنهان دل
زندگی در گوشه ویران دل
عشق یعنی سایه در یک خیال
آرزوی سرکش وگاهی محال
لحظه ها عریانند!
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
*به حباب نگران لب یک رود قسم،*
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز...
"سهراب سپهری"
http://dl.cdmusic.ir/93/12/sasy/sasy.jpg
تو میخواستی ا من یه آدم دیگه بسازی
من میدونستم نمیتونی با هم دیگه بسازیم
صبر میکردم لج میکردی
من میدونستم بری دیگه برنمیگردی
تو هم که رفتی اَی بابا
ما دست رو قلب هر کی که گذاشتیم
فرداش ولمون کرد ما شانس نداشتیم
که نداشتیم تو نذاشتی تو زندانی میخواستی
صبر طولانی میخواستی با هم نمیساختیم
یه یی یه
♫♫♫
تو فک می کردی که بری
دیگه پا نمیگیره این عاشق دیوونه حالا حالا پیگیره
فک میکردی که بعد از تو قید دنیامو زدم
نمیدونستی منم فراموشی بلدم
حالا تنهایی بساز با اشکات با شک هات
قلب می فهمه بزودی کیو از دست داد
طفلکی اون که الان شبها تویی همراش
فک میکنه دوسش داری نمیزاری تنهاش
تو هم که رفتی اَی بابا
ما دست رو قلب هر کی که گذاشتیم
فرداش ولمون کرد ما شانس نداشتیم
که نداشتیم تو نذاشتی تو زندانی میخواستی
صبر طولانی میخواستی با هم نمیساختیم
یه یی یه
http://gallery.roozgozar.com/images/...8%A8-70269.jpg
love is a war
چون غروب خیلی قشنگه، تو خوده خوده غروبی/ چی بگم قحطی واژه ست، هر چی هستی خیلی خوبی...
ای گل چه کشی پا زمن زار و شکسته
خوش باش که در پا نرود خار شکسته
بردوش من خسته مکن دست حمایل
عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته
فرهاد علیپور «جبران» هشتم اسفند سال:89بگذار که با درد دل آزار بسوزم
با درد دلم سازم دلدار بسوزم
دردی که بسوزد به شرر خیمه دلدار
صد خیمه دل سازم صدبار بسوزم
عمریست بود کوس اناالحق بزبانم
منصور زمانم به سر دار بسوزم
ازبی گنهی فرق سرم مشعل داراست
از شعله فرق سر خود، دار بسوزم
عشقی که زند خیمه به دامان اسارت
قانون طبیعت بود این کار بسوزم
صد ناله برآید ز نیستان خیانت
در آتش آن شعله شرربار بسوزم
ناخورده کسی مست نباشد قدح می
در معرکه تهمت اغیار بسوزم
بدمست بود آنکه به میخانه بخوابد
بگذار که در میکده هوشیار بسوزم
کابوس چوبیندهمه در خواب حلاوت
از خواب چنان خیزم وبیدار بسوزم
طومارسیه یک شبه خورشیدچنان بست
میبندم ازآن دفترو طومار بسوزم
افسوس؛ که تا صبح قیامت نرسیدم
«جبران»بطالت نشد این کا ربسوزم
و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر/ شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟؟
ای نامِ تو ارامِ دلِ خلقِ جهانی......
دنبال سکه میگردم میخواهم به گذشته ها زنگ بزنم به روزهای خوب به دلهای بزرگ به پدر پیرم به جوانی مادرم به کودکی که کوچه هارا خاطره کرد میخواهم زنگ بزنم به دوچرخه ی خسته ام به مسیر مدرسه ام که خنده های مرا فراموش کرده به نیمکتهای پرازیادگاری مهر به زمستانی که با زمین قهر نبودمیدانم هیچ سکه ای در هیچ گوشی تلفنی دیگر مرا به انروزها وصل نخواهد کرد........
بی خیال تمام هیاهوی اطراف
بر ساحل زندگی قدم می زنم
بی خیال فکر تو
دنیای خود را نقاشی می کنم
بی خیال تمام آنچه باید باشد
نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم
بی خیال همه رفت ها
به داشته های خود دل می بندم
اما
بگذار قدم بزنم...
قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی
این روزها...
غروب عشق برای من
حیات دوباره خورشید
در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست!
نسیم دریا بر لبانم می نشیند
با خود می اندیشم
گویا
عشق در همین حوالی ست...
و باز می گویم
شاید
تا غروب عشق
نیمروزی باقی ست...
http://gallery.avazak.ir/albums/user...6%D9%87148.jpg