اینروزها همه آدمها درد دارند؛ درد پول, درد عشق, درد تنهائی …
اینروزها چقدر یادمان می رود زندگی بکنیم ..
نمایش نسخه قابل چاپ
اینروزها همه آدمها درد دارند؛ درد پول, درد عشق, درد تنهائی …
اینروزها چقدر یادمان می رود زندگی بکنیم ..
تنهــا بودن قــدرت مــی خــواهــد
و ایـن قــدرت را کســی بـه مـن داد
کـه روزی مـی گفت
تنهــــایـت نمــی گــذارم !!
خاطرات چقدر عجیبند!
گاهی گریه میکنیم به یاد روزهایی که باهم میخندیدیم !!
گـــــاهی نـــــه گریـــــه آرامت می کنــــد
و نـــــــــــه خنــــــــده
نــــــــه فریـــــــــاد آرامــت می کنــــــــد
و نـــــــه سکــــــــوت
آنجـــــاست کـــــه بـــا چشمانی خیس
رو بـــه آسمـــــان می کنی و می گویی
خدایــــــا
تنهـــــا تــــو را دارم
تنهـــــــایم مگـــــــذار
http://www.upload.tehran98.com/img1/...mxzupv1pvv.jpg
پیری میگفت: اگه میخوای جوان بمونی
دردهای دلتو فقط به کسی بگو که دوسش داری و دوستت داره
خندیدم و گفتم: پس چراتو جوان نموندی؟
پیر لبخندتلخی زد وگفت:
دوستش داشتم
دوستم نداشت
زندگي با همه وسعت خويش
محفل ساكت غم خوردن نيست
حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نيست
اضطراب و هوس ديدن و ناديدن نيست
زندگي خوردن و خوابيدن نيست
زندگي جنبش جاري شدن است
زندگي کوشش و راهي شدن است
از تماشاگه آغاز حيات
تا به جايي كه خدا مي داند.
زندگي چون گل سرخي است
پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطيف،
يادمان باشد اگر گل چيديم،
عطر و برگ و گل و خار،
همه همسايه ديوار به ديوار همند
...
در عجبم از کار روزگار که روزی آینه هم محتاج خاکستر خواهد شد ...
قصد رفع زحمت ندارد به این زودی ها...
میهمان نا خوانده ایست ...
تنهایی
نمی دانم فرهاد از چه می نالید...؟
او که تمام زندگیش "شیرین" بود!
نانوا هم جوش شیرین می زند ... بیچاره فرهاد ...