پاسخ : صفحه ی 328 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 13 از سوره ی ممتحنه
(آيه 9)
«تنها شما را از دوستى و رابطه با كسانى نهى مىكند كه در امر دين با شما پيكار كردند و شما را از خانههايتان بيرون راندند يا به بيرون راندن شما كمك كردند و هر كس با آنان رابطه دوستى داشته باشد ظالم و ستمگر است» (انما ينهاكم الله عن الذين قاتلوكم فى الدين و اخرجوكم من دياركم و ظاهروا على اخراجكم ان تولوهم و من يتولهم فاولئك هم الظالمون).
از دو آيه فوق يك اصل كلى و اساسى در چگونگى رابطه مسلمانان با غير مسلمين استفاده مىشود، نه تنها براى آن زمان كه براى امروز و فردا نيز ثابت است، و آن اين كه مسلمانان موظفند در برابر هر گروه و جمعيت و هر كشورى كه موضع خصمانه با آنها داشته باشند و بر ضدّ اسلام و مسلمين قيام كنند، يا دشمنان اسلام را يارى دهند سرسختانه بايستند، و هر گونه پيوند محبت و دوستى را با آنها قطع كنند. اما اگر آنها در عين كافر بودن نسبت به اسلام و مسلمين بىطرف بمانند و يا تمايل داشته باشند، مسلمين مىتوانند با آنها رابطه دوستانه برقرار سازند.
البته نه در آن حد كه با برادران مسلمان دارند، و نه در آن حد كه موجب نفوذ آنها در ميان مسلمين گردد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread522-2.html
پاسخ : صفحه ی 328 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 13 از سوره ی ممتحنه
(آيه 10)
شأن نزول:
در شأن نزول اين آيه و آيه بعد آمده است كه:
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در «حديبيه» با مشركان مكّه پيمانى امضا كرد يكى از موارد پيمان اين بود كه هر كس از اهل مكّه به مسلمانان بپيوندد او را بازگردانند، اما اگر كسى از مسلمانان اسلام را رها كرده به مكّه بازگردد مىتوانند او را برنگردانند.
در اين هنگام زنى به نام «سبيعه» اسلام را پذيرفت، و در همان سرزمين حديبيه به مسلمانان پيوست، همسرش خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمد و گفت: اى محمّد! همسرم را به من بازگردان، چرا كه اين يكى از مواد پيمان ماست، و هنوز مركب آن خشك نشده.
آيه نازل شد و دستور داد زنان مهاجر را امتحان كنيد.
ابن عباس مىگويد: امتحانشان به اين بود كه بايد سوگند ياد كنند هجرت آنها به خاطر كينه با شوهر، يا علاقه به سرزمين جديد، و يا هدف دنيوى نبوده بلكه تنها به خاطر اسلام بوده است.
آن زن سوگند ياد كرد كه چنين است در اينجا رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مهريهاى را كه شوهرش پرداخته بود و هزينههائى را كه متحمل شده بود به او پرداخت و فرمود:
طبق اين ماده قرارداد تنها مردان را باز مىگرداند نه زنان را.
تفسير:
جبران زيانهاى مسلمين و كفار- در آيات گذشته سخن از «بغض فى اللّه» و قطع پيوند با دشمنان خدا بود، اما در اينجا سخن از «حبّ فى اللّه» و برقرار ساختن پيوند با كسانى است كه از كفر جدا مىشوند و به ايمان مىپيوندند.
نخست از زنان مهاجر، سخن مىگويد، و جمعا هفت دستور در اين آيه وارد شده كه عمدتا در باره زنان مهاجر، و قسمتى نيز در باره زنان كافر است.
1- نخستين دستور در باره آزمايش «زنان مهاجرات» است، روى سخن را به مؤمنان كرده، مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه زنان با ايمان به عنوان هجرت نزد شما آيند، آنها را (از خود نرانيد، بلكه) آزمايش كنيد» (يا أيها الذين آمنوا اذا جاءكم المؤمنات مهاجرات فامتحنوهن).
نحوه امتحان چنين بود كه آنها را سوگند به خدا مىدادند كه مهاجرتشان جز براى قبول اسلام نبوده، و يا با پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله بيعت كنند كه راه شرك نپويند، و گرد سرقت و اعمال منافى عفت، و كشتن فرزندان، و مانند آن نروند، و سر تا پا تسليم فرمان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله باشند.
البته ممكن است كسانى در آن سوگند و اين بيعت نيز خلاف بگويند اما مقيّد بودن بسيارى از (مردم) حتّى مشركان در آن زمان به مسأله بيعت و سوگند به خدا سبب مىشد كه افراد كمتر دروغ بگويند.
لذا در جمله بعد مىافزايد: «خداوند به (درون دل آنها و) ايمانشان آگاهتر است» (الله اعلم بايمانهن).
2- در دستور بعد مىفرمايد: «هرگاه (از عهده اين امتحان برآمدند و) آنها را مؤمن يافتيد، آنها را به سوى كفّار بازنگردانيد» (فان علمتموهن مؤمنات فلا ترجعوهن الى الكفار).
- در سومين مرحله كه در حقيقت دليلى است براى حكم قبل اضافه مىكند: «نه آنها بر كفار حلالند، و نه كفار براى آنها حلال» (لا هن حل لهم و لا هم يحلون لهن).
چرا كه ايمان و كفر در يك جا جمع نمىشود، و پيمان مقدس ازدواج نمىتواند رابطه در ميان مؤمن و كافر برقرار سازد.
4- از آنجا كه معمول عرب بود كه مهريه زنان خود را قبلا مىپرداختند در چهارمين دستور مىافزايد: «و آنچه را همسران آنها (براى ازدواج با اين زنان) پرداختهاند به آنان بپردازيد» (و آتوهم ما انفقوا).
درست است كه شوهرشان كافر است اما چون اقدام بر جدائى به وسيله ايمان از طرف زن شروع شده، عدالت اسلامى ايجاب مىكند كه خسارات همسرش پرداخت شود.
البته اين پرداخت مهر در مورد مشركانى بود كه با مسلمانان پيمان ترك مخاصمه در حديبيه يا غير آن امضا كرده بودند.
5- حكم ديگر كه به دنبال احكام فوق آمده اين است كه مىفرمايد: «و گناهى بر شما نيست كه با آنها ازدواج كنيد هر گاه مهرشان را به آنان بدهيد» (و لا جناح عليكم ان تنكحوهن اذا آتيتموهن اجورهن).
بايد توجه داشت كه در اينجا زن بدون طلاق از شوهر كافر جدا مىشود، ولى بايد عدّه نگهدارد.
6- اما هرگاه قضيه بر عكس باشد يعنى شوهر اسلام را بپذيرد و زن بر كفر باقى بماند، در اينجا نيز رابطه زوجيت به هم مىخورد و نكاح فسخ مىشود، چنانكه در ادامه همين آيه مىفرمايد: «و هرگز زنان كافر را در همسرى خود نگه نداريد» (و لا تمسكوا بعصم الكوافر).
7- در آخرين حكم كه در آيه ذكر شده سخن از مهر زنانى است كه از اسلام جدا شوند و به اهل كفر بپيوندند، مىفرمايد اگر كسى از زنان شما كافر شد و به بلاد كفر فرار كرد «حق داريد مهرى را كه پرداختهايد مطالبه كنيد همان گونه كه آنها حق دارند مهر (زنانشان را كه از آنان جدا شدهاند) از شما مطالبه كنند» (و سئلوا ما انفقتم و ليسئلوا ما انفقوا).
و اين مقتضاى عدالت و احترام به حقوق متقابل است.
و در پايان آيه به عنوان تأكيد بر آنچه گذشت، مىفرمايد: «اين حكم خداوند است كه در ميان شما حكم مىكند و خداوند دانا و حكيم است» (ذلكم حكم الله يحكم بينكم و الله عليم حكيم).
احكامى است كه همه از علم الهى سر چشمه گرفته، و آميخته با حكمت است، و توجه به اين حقيقت كه همه از سوى خداست بزرگترين ضمانت اجرائى براى اين احكام محسوب مىشود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread522-2.html
پاسخ : صفحه ی 328 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 13 از سوره ی ممتحنه
(آيه 11)
در اين آيه در ادامه همين سخن مىفرمايد: «و اگر بعضى از همسران شما از دستتان بروند (اسلام را رها كرده به كفّار پيوستند) و شما در جنگى بر آنها پيروز شديد و غنائمى به دست گرفتيد، به كسانى كه همسرانشان رفتهاند همانند مهرى را كه پرداختهاند (از غنائم) بدهيد» (و ان فاتكم شىء من ازواجكم الى الكفار فعاقبتم فآتوا الذين ذهبت ازواجهم مثل ما انفقوا).
و در پايان آيه، همه مسلمانان را به تقوا دعوت كرده، مىفرمايد: «و از (مخالفت) خداوندى كه همه به او ايمان داريد بپرهيزيد» (و اتقوا الله الذى انتم به مؤمنون).
دستور به تقوا در اينجا ممكن است به خاطر اين باشد كه معمولا در تشخيص مقدار مهريه به گفته همسران اعتماد مىشود، چون راهى براى اثبات آن جز گفته خود آنها وجود ندارد، و امكان دارد وسوسههاى شيطانى سبب شود كه بيش از مقدار واقعى ادّعا كنند، لذا آنها را توصيه به تقوا مىنمايد.
(آيه 12)
شرايط بيعت زنان: در تعقيب آيات گذشته كه احكام زنان مهاجر را بيان مىكرد در اين آيه حكم بيعت زنان را با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شرح مىدهد.
بطورى كه مفسران نوشتهاند اين آيه روز فتح مكّه نازل شد، هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بر كوه صفا قرار گرفته بود از مردان بيعت گرفت، زنان مكّه كه ايمان آورده بودند براى بيعت خدمتش آمدند، آيه نازل شد و كيفيت بيعت با آنان را شرح داد.
روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مىفرمايد: «اى پيامبر! هنگامى كه زنان مؤمن نزد تو آيند و با تو بيعت كنند كه چيزى را شريك خدا قرار ندهند، دزدى و زنا نكنند، فرزندان خود را نكشند تهمت و افترائى پيش دست و پاى خود نياورند، و در هيچ كار شايستهاى مخالفت و نافرمانى تو نكنند، با آنها بيعت كن و براى آنها از درگاه خداوند آمرزش بطلب كه خداوند آمرزنده و مهربان است» (يا ايها النبى اذا جاءك المؤمنات يبايعنك على ان لا يشركن بالله شيئا و لا يسرقن و لا يزنين و لا يقتلن اولادهن و لا يأتين ببهتان يفترينه بين ايديهن و ارجلهن و لا يعصينك فى معروف فبايعهن و استغفر لهن الله ان الله غفور رحيم).
در مورد چگونگى بيعت بعضى نوشته اند كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور داد ظرف آبى آوردند، و دست خود را در آن ظرف آب گذارد و زنان هم دست خود را در طرف ديگر ظرف مىگذاردند، و بعضى گفتهاند: پيامبر از روى لباس با آنها بيعت مىكرد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread522-2.html
پاسخ : صفحه ی 328 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 13 از سوره ی ممتحنه
(آيه 13)
چنانكه ديديم اين سوره با مسأله قطع رابطه از دشمنان خدا آغاز شد و با همين امر نيز پايان مىگيرد، مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! با قومى كه خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستى نكنيد» (يا ايها الذين آمنوا لا تتولوا قوما غضب الله عليهم).
شما نبايد آنها را به دوستى برگزينيد و اسرار خود را در اختيار آنها بگذاريد.
تعبير «قوما غضب اللّه عليهم» مفهوم وسيع و گستردهاى دارد كه همه كفار و مشركين را شامل مىشود، و تعبير به «غضب» در قرآن مجيد منحصر به «يهود» نيست، بلكه در مورد منافقان نيز آمده است (فتح/ 6).
سپس به ذكر مطلبى مىپردازد كه در حكم دليل بر اين نهى است، مىفرمايد:
«آنان از (نجات در) آخرت مأيوسند همان گونه كه كافران مدفون در قبرها مأيوس مىباشند» (قد يئسوا من الآخرة كما يئس الكفار من اصحاب القبور).
زيرا مردگان كفار در جهان برزخ نتائج كار خود را مىبينند و راه بازگشت براى جبران ندارند لذا بكلى مأيوسند، اين گروه از زندگان نيز به قدرى آلوده گناهند كه هرگز اميدى به نجات خويش ندارند، درست همانند مردگان از كفار.
«پايان سوره ممتحنه»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread522-2.html
صفحه ی 329 از قرآن کریم شامل سوره ی صف
[golrooz] صفحه ی 329 از قرآن کریم شامل سوره ی صف [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(1)
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه تسبيح خدا ميگويند؛ و او شكستناپذير و حكيم است!(1)
يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ(2)
اي كساني كه ايمان آوردهايد! چرا سخني ميگوييد كه عمل نميكنيد؟!(2)
كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا۟ مَا لَا تَفْعَلُونَ(3)
نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخني بگوييد كه عمل نميكنيد!(3)
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَٰنٌ مَّرْصُوصٌ(4)
خداوند كساني را دوست ميدارد كه در راه او پيكار ميكنند گوئي بنايي آهنيناند!(4)
وَإِذْ قَالَ مُوسَيٰ لِقَوْمِهِ يَٰقَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَد تَّعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زَاغُوٓا۟ أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَٰسِقِينَ(5)
(به ياد آوريد) هنگامي را كه موسي به قومش گفت: «اي قوم من! چرا مرا آزار ميدهيد با اينكه ميدانيد من فرستاده خدا به سوي شما هستم؟!» هنگامي كه آنها از حق منحرف شدند، خداوند قلوبشان را منحرف ساخت؛ و خدا فاسقان را هدايت نميكند!(5)
وَإِذْ قَالَ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ يَٰبَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَيٰةِ وَمُبَشِّرًۢا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنۢ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَآءَهُم بِالْبَيِّنَٰتِ قَالُوا۟ هَٰذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ(6)
و (به ياد آوريد) هنگامي را كه عيسي بن مريم گفت: «اي بني اسرائيل! من فرستاده خدا به سوي شما هستم در حالي كه تصديقكننده كتابي كه قبل از من فرستاده شده [= تورات] ميباشم، و بشارتدهنده به رسولي كه بعد از من ميآيد و نام او احمد است!» هنگامي كه او [= احمد] با معجزات و دلايل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «اين سحري است آشكار»!(6)
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَيٰ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ يُدْعَيٰٓ إِلَي الْإِسْلَٰمِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّٰلِمِينَ(7)
چه كسي ظالمتر است از آن كس كه بر خدا دروغ بسته در حالي كه دعوت به اسلام ميشود؟! خداوند گروه ستمكاران را هدايت نميكند!(7)
يُرِيدُونَ لِيُطْفُِٔوا۟ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَٰهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَٰفِرُونَ(8)
آنان ميخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولي خدا نور خود را كامل ميكند هر چند كافران خوش نداشته باشند!(8)
هُوَ الَّذِيٓ أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَيٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ(9)
او كسي است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه اديان غالب سازد، هر چند مشركان كراهت داشته باشند!(9)
يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَيٰ تِجَٰرَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ(10)
اي كساني كه ايمان آوردهايد! آيا شما را به تجارتي راهنمائي كنم كه شما را از عذاب دردناك رهايي ميبخشد؟!(10)
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَٰلِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(11)
به خدا و رسولش ايمان بياوريد و با اموال و جانهايتان در راه خدا جهاد كنيد؛ اين براي شما (از هر چيز) بهتر است اگر بدانيد!(11)
يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّٰتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ وَمَسَٰكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّٰتِ عَدْنٍ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(12)
(اگر چنين كنيد) گناهانتان را ميبخشد و شما را در باغهايي از بهشت داخل ميكند كه نهرها از زير درختانش جاري است و در مسكنهاي پاكيزه در بهشت جاويدان جاي ميدهد؛ و اين پيروزي عظيم است!(12)
وَأُخْرَيٰ تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ(13)
و (نعمت) ديگري كه آن را دوست داريد به شما ميبخشد، و آن ياري خداوند و پيروزي نزديك است؛ و مؤمنان را بشارت ده (به اين پيروزي بزرگ)!(13)
يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كُونُوٓا۟ أَنصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّۦنَ مَنْ أَنصَارِيٓ إِلَي اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فََٔامَنَت طَّآئِفَةٌ مِّنۢ بَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ وَكَفَرَت طَّآئِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ عَلَيٰ عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا۟ ظَٰهِرِينَ(14)
اي كساني كه ايمان آوردهايد! ياوران خدا باشيد همانگونه كه عيسي بن مريم به حواريون گفت: «چه كساني در راه خدا ياوران من هستند؟!» حواريون گفتند: «ما ياوران خدائيم» در اين هنگام گروهي از بني اسرائيل ايمان آوردند و گروهي كافر شدند؛ ما كساني را كه ايمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تأييد كرديم و سرانجام بر آنان پيروز شدند!(14)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 329 از قرآن کریم شامل سوره ی صف
سوره صف [61]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 14 آيه است.
محتواى سوره:
اين سوره در حقيقت بر دو محور اساسى دور مىزند:
يكى برترى اسلام بر تمام آئينهاى آسمانى، و تضمين بقاء و جاودانگى آن از سوى خداوند، و ديگر لزوم جهاد در طريق حفظ و پيشرفت اين آئين.
اما در يك نظر مىتوان به سه بخش ديگر نيز اشاره كرد.
1- دعوت به هماهنگى گفتار و كردار و پرهيز از سخنان بىعمل.
2- يادآورى از پيمان شكنى بنى اسرائيل و بشارت مسيح به ظهور اسلام.
3- اشاره فشردهاى به زندگى حواريين مسيح و الهام از آنها.
انتخاب نام «صف» براى سوره به خاطر تعبيرى است كه در آيه چهارم اين سوره آمده، گاهى نيز به عنوان سوره «عيسى» و يا سوره «حواريين» ناميده شده است.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم:
«هر كس سوره عيسى (سوره صف) را بخواند حضرت مسيح بر او درود مىفرستد و تا در دنيا زنده است براى او استغفار مىكند و در قيامت رفيق او است».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread523.html
پاسخ : صفحه ی 329 از قرآن کریم شامل سوره ی صف
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
آغاز اين سوره نيز تسبيح خداوند است و به همين جهت آن را جزء سورههاى «مسبّحات» (سورههائى كه با تسبيح خدا شروع مىشود) شمردهاند.
مىفرمايد: «آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، همه تسبيح خدا مىگويند» (سبح لله ما فى السماوات و ما فى الارض).
چرا تسبيح او نگويند و از هر عيب و نقصى منزهش نشمرند با اين كه «او شكست ناپذير، و حكيم است» (و هو العزيز الحكيم).
(آيه 2)
شأن نزول:
جمعى از مؤمنان پيش از آنكه حكم جهاد نازل شود مىگفتند: اى كاش خداوند بهترين اعمال را به ما نشان مىداد تا عمل كنيم، چيزى نگذشت كه خداوند به آنها خبر داد كه «افضل اعمال، ايمان خالص و جهاد است» اما اين خبر آنها را ناخوشايند آمد و تعلل ورزيدند، آيه نازل شد و آنها را ملامت كرد.
تفسير:
اين آيه به عنوان ملامت و سرزنش از كسانى كه به گفتههاى خود عمل نمىكنند، مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چرا سخنى مىگوئيد كه عمل نمىكنيد»؟! (يا ايها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون).
(آيه 3)
سپس در ادامه همين سخن مىافزايد: «نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخنى بگوئيد كه عمل نمىكنيد» (كبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون).
آيه فوق هرگونه تخلف از عهد و پيمان و وعده، و حتى به گفته بعضى نذر را نيز شامل مىشود.
در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «وعده مؤمن به برادرش نوعى نذر است، هر چند كفاره ندارد، و هر كس تخلف وعده كند با خدا مخالفت كرده، و خويش را در معرض خشم او قرار داده، و اين همان است كه قرآن مىگويد: «يا ايها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread523.html
پاسخ : صفحه ی 329 از قرآن کریم شامل سوره ی صف
(آيه 4)
در اين آيه مسأله اصلى را كه مسأله جهاد است پيش كشيده، مىفرمايد: «خداوند كسانى را دوست مىدارد كه در راه او پيكار مىكنند گوئى بنائى آهنيناند» (ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص).
بنابر اين نفس پيكار مطرح نيست، آنچه مهم است اين كه پيكار «فى سبيل اللّه» باشد و آن هم با اتحاد و انسجام كامل همانند سدّى فولادين.
از مهمترين عوامل پيروزى در برابر دشمنان انسجام و به هم پيوستگى صفوف در ميدان نبرد است، نه تنها در نبردهاى نظامى كه در نبرد سياسى و اقتصادى نيز جز از طريق وحدت كارى ساخته نيست.
(آيه 5)
در تعقيب دو دستورى كه در آيات قبل در باره «هماهنگى گفتار و كردار» و «وحدت صفوف» آمده بود در اين آيه براى تكميل اين معنى به گوشهاى از زندگى دو پيامبر موسى و عيسى عليهما السّلام اشاره مىكند كه متأسفانه نمونههاى روشنى از «جدائى گفتار و عمل» و «عدم انسجام صفوف» در زندگى پيروان آن دو ديده مىشود، با سرنوشت شومى كه به دنبال آن پيدا كردند.
نخست مىفرمايد: «به ياد آوريد هنگامى را كه موسى به قومش گفت: اى قوم من! چرا مرا آزار مىدهيد با اين كه مىدانيد من فرستاده خدا به سوى شما هستم»؟! (و اذ قال موسى لقومه يا قوم لم تؤذوننى و قد تعلمون انى رسول الله اليكم).
اين آزار اشاره به نسبتهاى ناروائى است كه به موسى مىدادند و خداوند موسى را از آن مبرا ساخت، در آيه 69 سوره احزاب مىخوانيم: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همانند كسانى نباشيد كه موسى را آزار دادند و خداوند او را (از آنچه در حق او مىگفتند) مبرا ساخت».
ولى اين عمل بدون مجازات نماند چنانكه در پايان آيه مورد بحث مىخوانيم: «هنگامى كه آنها از حق منحرف شدند خداوند قلوبشان را منحرف ساخت، و خدا فاسقان را هدايت نمىكند» (فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم و الله لا يهدى القوم الفاسقين).
از اين تعبير استفاده مىشود كه هدايت و ضلالت، هر چند از ناحيه خداوند است اما زمينهها و مقدمات و عوامل آن، از ناحيه خود انسان است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread523.html
پاسخ : صفحه ی 329 از قرآن کریم شامل سوره ی صف
(آيه 6)
من بشارت ظهور «احمد» را آوردهام! در اين آيه به مسأله رسالت حضرت عيسى (ع) و كارشكنى و تكذيب بنى اسرائيل در مقابل او اشاره كرده، مىافزايد «و (به ياد آوريد) هنگامى را كه عيسى بن مريم گفت: اى بنى اسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم، اين در حالى است كه تصديق كننده كتابى كه قبل از من فرستاده شده [- تورات] مىباشم» (و اذ قال عيسى ابن مريم يا بنى اسرائيل انى رسول الله اليكم مصدقا لما بين يدى من التوراة).
«و بشارت دهنده به رسولى كه بعد از من مىآيد و نام او احمد است» (و مبشرا برسول يأتى من بعدى اسمه احمد).
بنابر اين من حلقه اتّصالى هستم كه امت موسى و كتاب او را به امت پيامبر آينده (پيامبر اسلام) و كتاب او، پيوند مىدهم.
گرچه جمعى از بنى اسرائيل به اين پيامبر موعود ايمان آوردند، اما گروه عظيمى سرسختانه در برابر او ايستادند، و حتّى معجزات آشكار او را انكار كردند و لذا در پايان آيه مىافزايد: «هنگامى كه او [- احمد] با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنان آمد گفتند: اين سحرى است آشكار»! (فلما جاءهم بالبينات قالوا هذا سحر مبين).
عجب اين كه: طايفه يهود، قبل از مشركان عرب، اين پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را شناخته بودند، اما با اين همه بسيارى از بتپرستان، ايمان آوردند ولى بسيارى از يهود بر لجاج و عناد و انكار باقى ماندند.
(آيه 7)
در آيه قبل خوانديم كه چگونه گروهى معاند و لجوج على رغم بشارت پيامبر پيشين حضرت مسيح (ع) در باره ظهور پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله، و على رغم توأم بودن دعوت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله با «بينات» و دلائل روشن و معجزات، چگونه به مقابله و انكار برخاستند، در اينجا عاقبت كار اين افراد، و سرنوشت آنها را تشريح مىكند.
نخست مىفرمايد: «چه كسى ظالمتر است از آن كس كه بر خدا دروغ بسته در حالى كه دعوت به اسلام مىشود» (و من اظلم ممن افترى على الله الكذب و هو يدعى الى الاسلام).
آرى! چنين كسى كه دعوت پيامبر الهى را دروغ، معجزه او را سحر و آئين او را باطل مىشمرد ستمكارترين مردم است، چرا كه راه هدايت و نجات را به روى خود و ساير بندگان خدا مىبندد.
در پايان آيه مى افزايد: «و خداوند گروه ستمكاران را هدايت نمىكند» (و الله لا يهدى القوم الظالمين)
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread523.html
پاسخ : صفحه ی 329 از قرآن کریم شامل سوره ی صف
(آيه 8)
مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند! سپس براى اين كه نشان دهد دشمنان حق قادر نيستند آئين او را برچينند ضمن تشبيه جالبى مىفرمايد: «آنان مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولى خداوند نور خود را كامل مىكند هر چند كافران خوش نداشته باشند»! (يريدون ليطفؤا نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو كره الكافرون).
آرى! همان گونه كه خداوند اراده كرده بود اين نور الهى روز به روز در گسترش است و دامنه اسلام هر زمان نسبت به گذشته وسيعتر مىشود، و آمارها نشان مىدهد كه جمعيت مسلمانان جهان على رغم تلاشهاى مشترك «صهيونيستها»، «صليبيها» و ديگر دشمنان اسلام رو به افزايش است.
(آيه 9)
در اين آيه براى تأكيد بيشتر با صراحت مىگويد: «او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاده تا او را بر همه اديان غالب سازد هر چند مشركان كراهت داشته باشند» (هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون).
و سر انجام اسلام هم از نظر منطق، و هم از نظر پيشرفت عملى بر مذاهب ديگر غالب شد، و دشمنان را از قسمتهاى وسيعى از جهان عقب زد و جاى آنها را گرفت و هم اكنون نيز در حال پيشروى است.
البته مرحله نهائى اين پيشروى به عقيده ما با ظهور حضرت مهدى- عج- تحقق مىيابد كه اين آيات خود دليلى بر آن ظهور عظيم است.
(آيه 10)
تجارتى پرسود و بىنظير! يكى از اهداف مهم اين سوره، دعوت به ايمان و جهاد است، اين آيه و سه آيه بعد نيز تأكيدى است به اين دو اصل، با مثال لطيفى كه انگيزه حركت الهى را در جان انسان به وجود مىآورد.
نخست مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! آيا شما را به تجارتى راهنمائى كنم كه شما را از عذاب دردناك رهائى مىبخشد»؟ (يا ايها الذين آمنوا هل ادلكم على تجارة تنجيكم من عذاب اليم).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread523.html