پاسخ : صفحه ی 324 از قرآن کریم شامل آیات 9 تا 21 از سوره ی مجادله
(آيه 13)
جالب اين كه دستور فوق تأثير عجيبى گذاشت و آزمون جالبى شد و همگى جز يك نفر از دادن صدقه و نجوا خوددارى كردند، و او امير مؤمنان على عليه السّلام بود اينجا بود كه آنچه لازم بود روشن شود شد و آنچه بايد مسلمانان از اين دستور بفهمند و درس گيرند گرفتند.
لذا آيه مورد بحث نازل گرديد و اين حكم را نسخ كرد و فرمود: «آيا ترسيديد فقير شويد كه از دادن صدقات قبل از نجوا خوددارى كرديد»؟! (أ أشفقتم أن تقدموا بين يدى نجواكم صدقات).
معلوم مىشود حب مال در دل شما از علاقه به نجواى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بيشتر است، و نيز معلوم مىشود در اين نجواها غالبا مسائل حياتى مطرح نمىشد، و گر نه چه مانعى داشت كه اين گروه قبل از نجوا صدقهاى مىدادند و نجوا مىكردند، بخصوص اين كه مقدار خاصى براى صدقه نيز تعيين نشده بود و مىتوانستند با مبلغ كمى اين مشكل را حل كنند.
سپس مىافزايد: «اكنون كه اين كار را نكرديد (و خود به تقصير خويشتن پى برديد) و خداوند توبه شما را پذيرفت، نماز را بر پا داريد و زكات را ادا كنيد، و خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد، و (بدانيد) خداوند از آنچه انجام مىدهيد با خبر است» (فاذ لم تفعلوا و تاب الله عليكم فاقيموا الصلاة و آتوا الزكاة و اطيعوا الله و رسوله و الله خبير بما تعملون).
(آيه 14)
حزب شيطان! در اينجا بخشى از توطئههاى منافقان را بر ملا مىسازد، و آنها را با نشانههايشان به مسلمانان معرفى مىكند، و ذكر اين معنى بعد از آيات نجوا شايد به اين مناسبت است كه در ميان نجوا كنندگان با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله افراد منافقى نيز وجود داشتند كه از اين كار به عنوان پوششى براى توطئههاى خود و اظهار نزديكى به پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله استفاده مىكردند همين امر سبب شد كه قرآن به صورت يك امر كلى با آن برخورد كند.
نخست مىفرمايد: «آيا نديدى كسانى را كه طرح دوستى با گروهى كه مورد غضب خدا بودند ريختند»؟! (ا لم تر الى الذين تولوا قوما غضب الله عليهم).
سپس مىافزايد: «آنها نه از شما هستند و نه از آنان» يهود (ما هم منكم و لا منهم).
نه در مشكلات و گرفتاريها ياور شما هستند، و نه دوست صميمى آنها، بلكه منافقانى هستند كه هر روز چهره عوض مىكنند، و هر لمحه به شكلى در مىآيند.
باز در ادامه همين سخن مىافزايد: «سوگند دروغ ياد مىكنند (كه از شما هستند) در حالى كه خودشان مىدانند» دروغ مىگويند (و يحلفون على الكذب و هم يعلمون).
اين راه و رسم منافقان است كه پيوسته براى پوشانيدن چهره زشت و منفور خود به سوگندهاى دروغ پناه مىبرند، در حالى كه عملشان بهترين معرف آنهاست.
(آيه 15)
بعد به عذاب دردناك اين منافقان لجوج اشاره كرده، مىفرمايد:
«خداوند عذاب شديدى براى آنها فراهم ساخته است» (اعد الله لهم عذابا شديدا).
و بدون شك اين عذاب عادلانه است «چرا كه آنها اعمال بدى انجام مىدادند» (انهم ساء ما كانوا يعملون).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread520-2.html
پاسخ : صفحه ی 324 از قرآن کریم شامل آیات 9 تا 21 از سوره ی مجادله
(آيه 16)
سپس براى توضيح بيشتر در مورد نشانههاى اين منافقان مىگويد: «آنها سوگندهاى خود را سپرى قرار دادند و مردم را از راه خدا باز داشتند» (اتخذوا ايمانهم جنة فصدوا عن سبيل الله).
قسم ياد مىكنند كه مسلمانند و هدفى جز اصلاح ندارند در حالى كه زير پوشش اين قسم به انواع فساد و خرابكارى و توطئه مشغولند، و در حقيقت از نام مقدس خدا براى جلوگيرى از راه خدا بهره مىگيرند.
و در پايان آيه مىافزايد: «از اين رو براى آنان عذاب خوار كنندهاى است» (فلهم عذاب مهين).
آنها مىخواستند با اين سوگندهاى دروغين آبرو براى خود فراهم كنند ولى خدا آنها را به عذاب خوار كننده و شديدى مبتلا مىسازد.
(آيه 17)
و از آنجا كه منافقان غالبا به اموال و فرزندان (سرمايههاى اقتصادى و نيروهاى انسانى) خود براى حل مشكلات تكيه مىكنند قرآن در اين آيه مىگويد، «هرگز اموال و اولادشان، آنها را از عذاب الهى حفظ نمىكند» (لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من الله شيئا).
بلكه همين اموال طوق لعنتى برگردن آنها مىشود و مايه عذاب دردناكشان.
و باز در پايان آيه آنها را با اين جمله تهديد مىكند: «آنها اهل آتشند و جاودانه در آن مىمانند» (اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون).
(آيه 18)
و عجب اين كه اين منافقان در قيامت هم دست از منافقگرى خود بر نمىدارند چنانكه در اين آيه مىفرمايد: به خاطر بياوريد «روزى را كه خداوند همه آنها را بر مىانگيزد (و اعمالشان را بر آنها عرضه مىدارد و در دادگاه عدلش از آنها سؤال مىكند) ولى آنان براى خدا نيز سوگند (دروغ) ياد مىكنند همان گونه كه (امروز) براى شما ياد مىكنند» (يوم يبعثهم الله جميعا فيحلفون له كما يحلفون لكم).
قيامت تجليگاه اعمال و روحيات انسان در اين دنياست، و از آنجا كه منافقان اين روحيه را همراه خود به قبر و برزخ بردهاند در صحنه قيامت نيز آشكار مىشود، و بر طبق عادت گذشته سوگند دروغين ياد مىكنند.
سپس مىافزايد: «و گمان مىكنند كارى مىتوانند انجام دهند» (و يحسبون انهم على شىء). ولى اين يك پندار موهوم و خيالى خام بيش نيست! و سر انجام آيه را با اين جمله پايان مىدهد: «بدانيد آنها دروغگويانند» (الا انهم هم الكاذبون).
و به اين ترتيب كوس رسوائى آنها را همه جا مىزنند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread520-2.html
پاسخ : صفحه ی 324 از قرآن کریم شامل آیات 9 تا 21 از سوره ی مجادله
(آيه 19)
در اين آيه سرنوشت نهائى اين منافقان تيرهدل را چنين بيان مىكند: «شيطان بر آنها مسلط شده، و ياد خدا را از خاطر آنها برده است» (استحوذ عليهم الشيطان فانساهم ذكر الله).
به همين دليل «آنان حزب شيطانند» (اولئك حزب الشيطان).
«بدانيد حزب شيطان زيانكارانند» (ألا ان حزب الشيطان هم الخاسرون).
آرى! منافقان دروغگو و مغرور به مال و مقام سرنوشتى جز اين ندارند كه دربست در اختيار شيطان و وسوسههاى او قرار مىگيرند، و خدا را بكلى فراموش مىكنند، نه تنها منحرف مىشوند كه در زمره عمّال شيطان و اعوان و انصار لشكر و حزب او براى گمراه ساختن ديگران قرار مىگيرند.
(آيه 20)
در ادامه بيان صفات و نشانههاى منافقان در اينجا كه آخرين آيات سوره مجادله است نشانههاى ديگرى از آنها را مطرح مىكند، و سرنوشت حتمى آنها را كه شكست و نابودى است روشن مىسازد.
نخست مىفرمايد: «كسانى كه با خدا و رسولش دشمنى مىكنند آنها در زمره ذليلترين افرادند» (ان الذين يحادون الله و رسوله اولئك فى الاذلين).
(آيه 21)
اين آيه در حقيقت دليلى است براى اين معنى، مىفرمايد: «خدا چنين مقرّر داشته كه من و رسولانم پيروز مىشويم» (كتب الله لاغلبن انا و رسلى).
و هيچ شك و ترديدى در آن نيست.
«چرا (چنين نباشد، در حالى) كه خداوند قوى و شكست ناپذير است» (ان الله قوى عزيز).
به همان اندازه كه خداوند قدرتمند است دشمنانش ضعيف و ذليلند، و اگر مىبينيم در آيه قبل تعبير به «اذلّين» (ذليلترين افراد) شده دليلش همين بوده است.
در طول تاريخ اين پيروزى فرستادگان الهى در چهرههاى گوناگونى نمايان شده: در عذابهاى مختلفى همچون طوفان نوح، و صاعقه عاد و ثمود، و زلزلههاى ويرانگر قوم لوط، و مانند آن، و در پيروزى در جنگهاى مختلف، مانند غزوات «بدر» و «حنين» و فتح «مكه» و ساير غزوات پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله.
و از همه مهمتر پيروزى منطقى آنها بر مكاتب شيطانى و دشمنان حق و عدالت بوده است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread520-2.html
صفحه ی 325 از قرآن کریم شامل آیه ی 22 از سوره ی مجادله و آیات 1 تا 7 از سوره ی حشر
[golrooz] صفحه ی 325 از قرآن کریم شامل آیه ی 22 از سوره ی مجادله و آیات 1 تا 7 از سوره ی حشر [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَّا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ يُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوٓا۟ ءَابَآءَهُمْ أَوْ أَبْنَآءَهُمْ أَوْ إِخْوَٰنَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُو۟لَٰٓئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَٰنَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّٰتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا۟ عَنْهُ أُو۟لَٰٓئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَآ إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(22)
هيچ قومي را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمييابي كه با دشمنان خدا و رسولش دوستي كنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند؛ آنان كساني هستند كه خدا ايمان را بر صفحه دلهايشان نوشته و با روحي از ناحيه خودش آنها را تقويت فرموده، و آنها را در باغهايي از بهشت وارد ميكند كه نهرها از زير (درختانش) جاري است، جاودانه در آن ميمانند؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نيز از خدا خشنودند؛ آنها «حزب اللّه»اند؛ بدانيد «حزب اللّه» پيروزان و رستگارانند(22)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(1)
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، براي خدا تسبيح ميگويد؛ و او عزيز و حكيم است!(1)
هُوَ الَّذِيٓ أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِنْ أَهْلِ الْكِتَٰبِ مِن دِيَٰرِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا۟ وَظَنُّوٓا۟ أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَيٰهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا۟ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا۟ يَٰٓأُو۟لِي الْأَبْصَٰرِ(2)
او كسي است كه كافران اهل كتاب را در نخستين برخورد (با مسلمانان) از خانههايشان بيرون راند! گمان نميكرديد آنان خارج شوند، و خودشان نيز گمان ميكردند كه دِژهاي محكمشان آنها را از عذاب الهي مانع ميشود؛ امّا خداوند از آنجا كه گمان نميكردند به سراغشان آمد و در دلهايشان ترس و وحشت افكند، بگونهاي كه خانههاي خود را با دست خويش و با دست مؤمنان ويران ميكردند؛ پس عبرت بگيريد اي صاحبان چشم!(2)
وَلَوْلَآ أَن كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلَآءَ لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْءَاخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ(3)
و اگر نه اين بود كه خداوند ترك وطن را بر آنان مقرّر داشته بود، آنها را در همين دنيا مجازات ميكرد؛ و براي آنان در آخرت نيز عذاب آتش است!(3)
ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ شَآقُّوا۟ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يُشَآقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ(4)
اين به خاطر آن است كه آنها با خدا و رسولش دشمني كردند؛ و هر كس با خدا دشمني كند (بايد بداند) كه خدا مجازات شديدي دارد!(4)
مَا قَطَعْتُم مِّن لِّينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَآئِمَةً عَلَيٰٓ أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيُخْزِيَ الْفَٰسِقِينَ(5)
هر درخت باارزش نخل را قطع كرديد يا آن را به حال خود واگذاشتيد، همه به فرمان خدا بود؛ و براي اين بود كه فاسقان را خوار و رسوا كند!(5)
وَمَآ أَفَآءَ اللَّهُ عَلَيٰ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَآ أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَيٰ مَن يَشَآءُ وَاللَّهُ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(6)
و آنچه را خدا از آنان [= يهود] به رسولش بازگردانده (و بخشيده) چيزي است كه شما براي به دست آوردن آن (زحمتي نكشيديد،) نه اسبي تاختيد و نه شتري؛ ولي خداوند رسولان خود را بر هر كس بخواهد مسلّط ميسازد؛ و خدا بر هر چيز توانا است!(6)
مَّآ أَفَآءَ اللَّهُ عَلَيٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَيٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَيٰ وَالْيَتَٰمَيٰ وَالْمَسَٰكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةًۢ بَيْنَ الْأَغْنِيَآءِ مِنكُمْ وَمَآ ءَاتَيٰكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَيٰكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا۟ وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ(7)
آنچه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان او، و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا (اين اموال عظيم) در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! آنچه را رسول خدا براي شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهي كرده خودداري نماييد؛ و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است!(7)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 325 از قرآن کریم شامل آیه ی 22 از سوره ی مجادله و آیات 1 تا 7 از سوره ی حشر
(آيه 22)
در اين آيه كه آخرين آيه از سوره مجادله، و از كوبندهترين آيات قرآن است، به مؤمنان هشدار مىدهد كه جمع ميان «محبت خدا» و «محبت دشمنان خدا» در يك دل ممكن نيست، و بايد از ميان اين دو يكى را برگزينند، اگر راستى مؤمنند بايد از دوستى دشمنان خدا بپرهيزند و الا ادعاى مسلمانى نكنند! مىفرمايد: «هيچ گروهى را كه ايمان به خدا و روز قيامت دارند نمىيابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند» (لا تجد قوما يؤمنون بالله و اليوم الآخر يوادون من حاد الله و رسوله و لو كانوا آباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشيرتهم).
محبت پدران و فرزندان و برادران و اقوام بسيار خوب است، و نشانه زنده بودن عواطف انسانى است، اما هنگامى كه اين محبت رو در روى محبت خدا قرار گيرد ارزش خود را از دست مىدهد.
سپس به پاداشهاى بزرگ اين گروه كه قلبشان بطور كامل در اختيار عشق خداست پرداخته، و پنج موضوع را كه بعضى به صورت امداد و توفيق است، و بعضى به صورت نتيجه و سر انجام كار بيان مىكند.
در بيان قسمت اول و دوم مىفرمايد: «آنها كسانى هستند كه خدا ايمان را بر صفحه دلهايشان نوشته، و با روحى از ناحيه خودش آنان را تقويت فرموده است» (اولئك كتب فى قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه).
و در سومين مرحله مىفرمايد: «خداوند آنها را در باغهائى از بهشت داخل مىكند كه نهرها از زير (درختانش) جارى است، جاودانه در آن مىمانند» (و يدخلهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها).
و در چهارمين مرحله مىافزايد: «خداوند از آنها خشنود است و آنها نيز از خداوند خشنودند» (رضى الله عنهم و رضوا عنه).
در برابر مواهب مادّى قيامت و جنات و حور و قصور اين بزرگترين پاداش روحانى است كه به اين گروه از مؤمنان داده مىشود.
احساس رضايت مولا و معبودشان كه آنها را پذيرفته، لذتبخشترين احساسى است كه به آنها دست مىدهد، و نتيجهاش خشنودى كامل آنها از خداست.
و در آخرين مرحله به صورت يك اعلام عمومى- كه حاكى از نعمت و موهبت ديگرى است- مىفرمايد: «آنها حزب اللّهاند، بدانيد حزب اللّه پيروزان و رستگارانند» (اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون).
نه تنها پيروزى در سراى ديگر و نيل به انواع نعمتهاى مادى و معنوى در قيامت، بلكه همان گونه كه در آيات قبل آمد در اين دنيا نيز به لطف الهى بر دشمنان پيروزند، و در پايان جهان نيز حكومت حق و عدالت در دست آنهاست.
«پايان سوره مجادله»
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread520-2.html
پاسخ : صفحه ی 325 از قرآن کریم شامل آیه ی 22 از سوره ی مجادله و آیات 1 تا 7 از سوره ی حشر
سوره حشر [59]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 24 آيه است.
محتواى سوره:
اين سوره- كه بيشتر ناظر به داستان مبارزه مسلمانان با جمعى از يهود به نام «يهود بنى نضير» است- از سورههاى مهم و بيدارگر و تكان دهنده قرآن مجيد است، و تناسب بسيار نزديكى با آخرين آيات سوره قبل دارد كه وعده پيروزى در آن به «حزب اللّه» داده شده است.
محتواى اين سوره را مىتوان در شش بخش خلاصه كرد:
در بخش اول كه تنها يك آيه است سخن از تسبيح و تنزيه عمومى موجودات در برابر خداوند عظيم و حكيم است.
در بخش دوم كه از آيه 2 تا 10 مىباشد ماجراى درگيرى مسلمانان را با يهود پيمان شكن مدينه بازگو مىكند.
در بخش سوم كه از آيه 11 تا 17 را تشكيل مىدهد داستان منافقان مدينه آمده است كه با يهود در اين برنامه همكارى نزديك داشتند.
بخش چهارم مشتمل بر يك سلسله اندرزها و نصايح كلى نسبت به عموم مسلمانان است.
بخش پنجم كه فقط يك آيه است، توصيف بليغى است از قرآن.
و بالاخره در بخش ششم قسمت مهمى از اوصاف جمال و جلال خدا و اسماء حسناى او را بر مىشمرد كه به انسان در طريق معرفة اللّه كمك شايان مىكند.
ضمنا نام اين سوره از آيه دوم آن گرفته شده كه سخن از «حشر» يعنى اجتماع يهود براى كوچ كردن از مدينه، و يا حشر مسلمين براى بيرون راندن آنها به ميان آمده است.
و بالاخره اين سوره نيز يكى از سورههاى «مسبّحات» است، كه با تسبيح خداوند شروع شده، و اتفاقا پايان آن نيز با تسبيح الهى است.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر گرامى صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «هر كس سوره حشر را بخواند تمام بهشت و دوزخ و عرش و كرسى و حجاب و آسمانها و زمينهاى هفتگانه و حشرات و بادها و پرندگان و درختان و جنبندگان و خورشيد و ماه و فرشتگان همگى بر او رحمت مىفرستند، و براى او استغفار مىكنند، و اگر در آن روز يا در آن شب بميرد شهيد مرده است».
بدون شك اينها همه آثار انديشه در محتواى سوره است كه از قرائت آن ناشى مىشود و در زندگى انسان پرتو افكن مىگردد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread521.html
پاسخ : صفحه ی 325 از قرآن کریم شامل آیه ی 22 از سوره ی مجادله و آیات 1 تا 7 از سوره ی حشر
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
شأن نزول:
در مورد نزول پنج آيه اول اين سوره شأن نزول مفصلى ذكر كردهاند كه فشرده آن چنين است:
در سرزمين مدينه سه گروه از يهود زندگى مىكردند «بنى نضير» و «بنى قريظه» و «بنى قينقاع» و گفته مىشود كه آنها اصلا اهل حجاز نبودند ولى چون در كتب مذهبى خود خوانده بودند كه پيامبرى از سرزمين مدينه ظهور مىكند به اين سرزمين كوچ كردند، و در انتظار اين ظهور بزرگ بودند.
هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به مدينه هجرت فرمود با آنها پيمان عدم تعرض بست، ولى آنها هر زمان فرصتى يافتند از نقض اين پيمان فروگذار نكردند.
از جمله اين كه بعد از جنگ «احد»- غزوه احد در سال سوم هجرت واقع شد- «كعب بن اشرف» با چهل مرد سوار از يهود به مكّه آمدند و يكسر به سراغ قريش رفتند و با آنها عهد و پيمان بستند كه همگى متحدا بر ضد محمّد صلّى اللّه عليه و آله پيكار كنند.
اين خبر از طريق وحى به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رسيد.
ديگر اين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله روزى با چند نفر از بزرگان و يارانش به سوى قبيله بنى نضير كه در نزديكى مدينه زندگى مىكردند آمد و مىخواست از آنها كمك يا وامى بگيرد، و شايد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و يارانش مىخواستند در زير اين پوشش وضع «بنى نضير» را از نزديك بررسى كنند، مبادا مسلمانان غافلگير شوند.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در بيرون قلعه يهود بود و با «كعب بن اشرف» در اين زمينه صحبت كرد، در اين هنگام در ميان يهوديان بذر توطئهاى پاشيده شد، و با يكديگر گفتند:
يك نفر پشت بام رود و سنگ عظيمى بر او بيفكند و ما را از دست اين مرد راحت كند! يكى از يهود اعلام آمادگى كرد و به پشت بام رفت.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از طريق وحى آگاه شد برخاست و به مدينه آمد، و اينجا بود كه پيمان شكنى يهود بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مسلم شد، و دستور آماده باش براى جنگ به مسلمانان داد.
در بعضى از روايات نيز آمده كه يكى از شعراى بنى نضير به هجو و بدگوئى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پرداخت و اين خود دليل ديگرى بر پيمان شكنى آنها بود.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله براى اين كه ضربه كارى قبلا به آنها بزند به «محمّد بن مسلمه» كه با «كعب بن اشرف» بزرگ يهود آشنائى داشت دستور داد او را به هر نحو بتواند به قتل برساند و او با مقدماتى اين كار را كرد.
كشته شدن «كعب بن اشرف» تزلزلى در يهود ايجاد كرد. به دنبال آن رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داد مسلمانان براى جنگ با اين قوم پيمان شكن حركت كنند، هنگامى كه آنها با خبر شدند، به قلعههاى مستحكم و دژهاى نيرومند خود پناه بردند، و درها را محكم بستند، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور داد بعضى درختان نخل را كه نزديك قلعهها بود بكنند يا بسوزانند.
اين كار فرياد يهود را بلند كرد گفتند: اى محمّد! تو پيوسته از اين گونه كارها نهى مىكردى، پس اين چه برنامهاى است؟
آيه پنجم اين سوره نازل شد و به آنها پاسخ گفت كه اين يك دستور خاص الهى بود.
محاصره چند روز طول كشيد و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله براى پرهيز از خونريزى به آنها پيشنهاد كرد كه سرزمين مدينه را ترك گويند آنها نيز پذيرفتند، مقدارى از اموال خود را برداشته و بقيه را رها كردند باقيمانده اموال و اراضى و باغات و خانههاى آنها به دست مسلمانان افتاد.
تفسير:
اين سوره با تسبيح و تنزيه خداوند و بيان عزت و حكمت او شروع مىشود، مىفرمايد: «آنچه در آسمانها و زمين است براى خدا تسبيح مىگويد، و او عزيز و حكيم است» (سبح لله ما فى السماوات و ما فى الارض و هو العزيز الحكيم).
و اين در حقيقت مقدمهاى است براى بيان سرگذشت يهود «بنى نضير» همانها كه در شناخت خدا و صفاتش گرفتار انواع انحرافات بودند.
تسبيح عمومى موجودات زمين و آسمان اعم از فرشتگان و انسانها و حيوانات و گياهان و جمادات ممكن است با زبان قال باشد يا با زبان حال، چرا كه نظام شگفت انگيزى كه در آفرينش هر ذرهاى به كار رفته با زبان حال بيانگر علم و قدرت و عظمت و حكمت خداست.
و از سوى ديگر به عقيده جمعى از دانشمندان هر موجودى در عالم خود سهمى از عقل و درك و شعور دارد هر چند ما از آن آگاه نيستيم، و به همين دليل با زبان خود تسبيح خدا مىگويد، هر چند گوش ما توانايى شنوائى آن را ندارد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread521.html
پاسخ : صفحه ی 325 از قرآن کریم شامل آیه ی 22 از سوره ی مجادله و آیات 1 تا 7 از سوره ی حشر
(آيه 2)
بعد از بيان اين مقدمه به داستان رانده شدن يهود بنى نضير از مدينه پرداخته، مىفرمايد: «او (خداوند) كسى است كه كافران اهل كتاب را در نخستين برخورد (با مسلمانان) از خانههايشان بيرون راند»! (هو الذى اخرج الذين كفروا من اهل الكتاب من ديارهم لاول الحشر).
منظور از «حشر» در اينجا اجتماع و حركت مسلمانان از مدينه به سوى قلعههاى يهود، و يا اجتماع يهود براى مبارزه با مسلمين است، و از آنجا كه اين نخستين اجتماع در نوع خود بود در قرآن به عنوان «لأوّل الحشر» ناميده شده، و اين خود اشاره لطيفى است به برخوردهاى آينده با يهود «بنى نضير» و يهود «خيبر» و مانند آنها.
سپس مىافزايد: «شما هرگز گمان نمىكرديد كه آنها (از اين ديار) خارج شوند و خودشان نيز گمان مىكردند كه دژهاى محكمشان آنان را از عذاب الهى مانع مىشود» (ما ظننتم ان يخرجوا و ظنوا انهم مانعتهم حصونهم من الله).
آنها چنان مغرور و از خود راضى بودند كه تكيهگاهشان دژهاى نيرومند و قدرت ظاهريشان بود، ولى از آنجا كه خدا مىخواست بر همه روشن سازد كه چيزى در برابر اراده او قدرت مقاومت ندارد حتى بدون آن كه جنگى رخ دهد آنها را از آن سرزمين بيرون راند! لذا در ادامه آيه مىفرمايد: «اما خداوند از آنجا كه گمان نمىكردند به سراغشان آمد، و در دلهايشان ترس و وحشت افكند، به گونهاى كه خانههاى خود را با دست خويش و با دست مؤمنان ويران مىكردند» (فاتاهم الله من حيث لم يحتسبوا و قذف فى قلوبهم الرعب يخربون بيوتهم بايديهم و ايدى المؤمنين).
آرى! خدا اين لشكر نامرئى، يعنى لشكر ترس را كه در بسيارى از جنگها به يارى مؤمنان مىفرستاد بر قلب آنها چيره كرد، و مجال هرگونه حركت و مقابله را از آنها سلب نمود، آنها خود را براى مقابله با لشكر برون آماده كرده بودند بىخبر از آن كه خداوند لشكرى از درون به سراغشان مىفرستد.
و در پايان آيه به عنوان يك نتيجه گيرى كلى مىفرمايد: «پس عبرت بگيريد اى صاحبان چشم»! (فاعتبروا يا اولى الابصار).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread521.html
پاسخ : صفحه ی 325 از قرآن کریم شامل آیه ی 22 از سوره ی مجادله و آیات 1 تا 7 از سوره ی حشر
(آيه 3)
اين آيه مىافزايد: «و اگر نه اين بود كه خداوند ترك وطن را بر آنان مقرّر داشته بود آنها را در همين دنيا مجازات مىكرد» (و لو لا ان كتب الله عليهم الجلاء لعذبهم فى الدنيا).
بدون شك جلاى وطن و رها كردن قسمت عمده سرمايههائى كه يك عمر فراهم كرده بودند خود براى آنها عذابى دردناك بود.
بنابر اين منظور از جمله فوق اين است كه اگر اين عذاب براى آنها مقدر نشده بود عذاب ديگرى كه همان قتل و اسارت به دست مسلمانان بود بر سر آنها فرود مىآمد، خدا مىخواست آنها در جهان آواره شوند، و اى بسا اين آوارگى براى آنها دردناكتر بود، زيرا هر وقت به ياد آن همه دژها و خانههاى مجلل و مزارع و باغات خود مىافتادند كه در دست ديگران است و خودشان بر اثر پيمانشكنى و توطئه بر ضد پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله در مناطق ديگر محروم و سرگردانند گرفتار آزار و شكنجههاى روحى فراوانى مىشدند.
اما اين تنها عذاب دنياى آنها بود، لذا در پايان اين آيه مىافزايد: «و براى آنها در آخرت نيز عذاب آتش است» (و لهم فى الآخرة عذاب النار).
چنين است دنيا و آخرت كسانى كه پشت پا به حق و عدالت زنند و بر مركب غرور و خودخواهى سوار گردند.
(آيه 4)
و از آنجا كه ذكر اين ماجرا علاوه بر بيان قدرت پروردگار و حقانيت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله بايد هشدارى براى تمام كسانى باشد كه اعمالى مشابه يهود بنى نضير دارند تا مسأله در آنها خلاصه نشود در اين آيه مطلب را تعميم داده، مىافزايد: «اين مجازات (دنيا و آخرت) از آن جهت دامنگيرشان شد كه با خدا و رسولش به دشمنى برخاستند» (ذلك بانهم شاقوا الله و رسوله).
«و هر كس به دشمنى با خدا برخيزد (خداوند مجازاتش مىكند زيرا) خدا مجازات شديدى دارد» (و من يشاق الله فان الله شديد العقاب).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread521.html
پاسخ : صفحه ی 325 از قرآن کریم شامل آیه ی 22 از سوره ی مجادله و آیات 1 تا 7 از سوره ی حشر
(آيه 5)
در اين آيه به پاسخ ايرادى مىپردازد كه يهود بنى نضير- چنانكه در شأن نزول نيز گفتيم- به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله متوجه مىساختند، در آن موقع كه دستور داد قسمتى از نخلهاى نزديك قلعههاى محكم يهود را ببرند (تا محل كافى براى نبرد باشد، يا براى اين كه يهود ناراحت شوند و از قلعهها بيرون آيند و درگيرى در خارج قلعه روى دهد).
آنها گفتند: اى محمّد! مگر تو نبودى كه از اين گونه كارها نهى مىكردى؟
آيه نازل شد و گفت: «هر درخت با ارزش نخل را قطع يا آن را به حال خود واگذاشتيد همه به فرمان خدا بود»! (ما قطعتم من لينة او تركتموها قائمة على اصولها فباذن الله).
«و هدف اين بود كه فاسقان را خوار و رسوا كنند» (و ليخزى الفاسقين).
(آيه 6)
شأن نزول:
از آنجا كه اين آيه و آيه بعد نيز تكميلى است بر آيات گذشته، شأن نزول آن نيز ادامه همان شأن نزول است.
توضيح اين كه: بعد از بيرون رفتن يهود «بنى نضير» از مدينه، باغها و زمينهاى كشاورزى و خانهها و قسمتى از اموال آنها در مدينه باقى ماند، جمعى از سران مسلمين خدمت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رسيدند و طبق آنچه از سنت عصر جاهليت به خاطر داشتند عرض كردند: برگزيدههاى اين غنيمت، و يك چهارم آن را برگير و بقيه را به ما واگذار، تا در ميان خود تقسيم كنيم! آيات مورد بحث نازل شد و با صراحت گفت: چون براى اين غنائم، جنگى نشده و مسلمانان زحمتى نكشيدهاند تمام آن تعلق به رسول اللّه (رئيس حكومت اسلامى) دارد و او هرگونه صلاح بداند تقسيم مىكند.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اين اموال را در ميان مهاجرين كه دستهاى آنها در سرزمين مدينه از مال دنيا تهى بود و تعداد كمى از انصار كه نياز شديدى داشتند تقسيم كرد.
تفسير:
حكم غنائمى كه بدون جنگ به دست مىآيد در اين آيه حكم غنائم بنى نضير را بيان مىكند، و در عين حال روشنگر يك قانون كلى در زمينه تمام غنائمى است كه بدون دردسر و زحمت و رنج عائد جامعه اسلامى مىشود كه از آن در فقه اسلامى به عنوان «فيىء» ياد شده است.
مىفرمايد: «و آنچه را خدا از آنان [- يهود] به رسولش بازگردانده (و بخشيده) چيزى است كه شما براى به دست آوردن آن (زحمتى نكشيديد) نه اسبى تاختيد، و نه شترى» (و ما افاء الله على رسوله منهم فما اوجفتم عليه من خيل و لا ركاب).
سپس مىافزايد: چنان نيست كه پيروزيها هميشه نتيجه جنگهاى شما باشد، «ولى خداوند رسولان خود را بر هر كس بخواهد مسلّط مىسازد، و خدا بر همه چيز تواناست» (و لكن الله يسلط رسله على من يشاء و الله على كل شىء قدير).
آرى! پيروزى بر دشمن سرسخت و نيرومندى همچون يهود بنى نضير با امدادهاى غيبى خداوند صورت گرفت، تا بدانيد خداوند بر همه چيز قادر است، اينجاست كه مسلمانان مىتوانند در چنين ميدانهائى هم درس معرفة اللّه بياموزند، و هم نشانه هاى حقانيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را ببينند، و هم برنامه اخلاص و اتكاء به ذات پاك خدا را در تمام مسير راهشان ياد گيرند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread521.html