پاسخ : صفحه ی 319 از قرآن کریم شامل آیات 45 تا 89 از سوره ی واقعه
(آيه 74)
در اين آيه به عنوان نتيجهگيرى مىفرمايد: «حال كه چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح كن» و او را پاك و منزه بشمار (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ).
آرى! خداوندى كه اين همه نعمت را آفريده، و هر كدام يادآور توحيد و معاد و قدرت و عظمت اوست شايسته تسبيح و تنزيه از هر گونه عيب و نقص است.
او هم «ربّ» است و پروردگار، و هم «عظيم» است و قادر و مقتدر گر چه مخاطب در اين جمله پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است ولى ناگفته پيداست كه منظور همه انسانها مىباشد.
(آيه 75)
تنها پاكان به حريم قرآن راه مىيابند! در تعقيب بحثهاى فراوانى كه در آيات قبل با ذكر هفت دليل در باره معاد آمد در اينجا سخن از اهميت قرآن مجيد است، چرا كه مسأله نبوت و نزول قرآن بعد از مسأله مبدأ و معاد مهمترين اركان اعتقادى را تشكيل مىدهد.
نخست با يك سوگند عظيم سخن را شروع كرده، مىفرمايد: «سوگند به جايگاه ستارگان» و محل طلوع و غروب آنها (فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ).
هنگامى كه به اين نكته توجه كنيم كه طبق گواهى دانشمندان تنها در كهكشان ما حدود يك هزار ميليون ستاره وجود دارد! و در جهان، كهكشانهاى زيادى موجود است كه هر كدام مسير خاصى دارند، به اهميت اين سوگند قرآن آشناتر مىشويم.
(آيه 76)
و به همين دليل در اين آيه مىافزايد: «و اين سوگندى است بسيار بزرگ اگر بدانيد» (وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ).
و اين خود يك اعجاز علمى قرآن محسوب مىشود كه در عصرى كه شايد هنوز عدهاى مىپنداشتند ستارگان ميخهاى نقرهاى هستند كه بر سقف آسمان كوبيده شدهاند! يك چنين بيانى، آن هم در محيطى كه به حق محيط جهل و نادانى محسوب مىشد از يك انسان عادى محال است صادر شود.
(آيه 77)
اكنون ببينيم اين قسم عظيم براى چه منظورى ذكر شده؟ آيه مورد بحث پرده از روى آن برداشته، مىگويد: «آن (چه محمد صلّى اللّه عليه و آله آورده) قرآن كريمى است» (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ).
و به اين ترتيب به مشركان لجوج كه پيوسته اصرار داشتند اين آيات نوعى از كهانت است، و يا- العياذ باللّه- سخنانى است جنون آميز، يا همچون اشعار شاعران، يا از سوى شياطين است، پاسخ مىگويد: كه اين وحى آسمانى است و سخنى است كه آثار و عظمت و اصالت از آن ظاهر و نمايان است، و محتواى آن حاكى از مبدأ نزول آن مىباشد.
آرى! هم گوينده قرآن، كريم است، و هم خود قرآن، و هم آورنده آن، و هم اهداف قرآن كريم است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread518-2.html
پاسخ : صفحه ی 319 از قرآن کریم شامل آیات 45 تا 89 از سوره ی واقعه
(آيه 78)
سپس به توصيف دوم اين كتاب آسمانى پرداخته، مىافزايد: اين آيات «در كتاب محفوظى جاى دارد» (فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ).
در همان «لوح محفوظ» در «علم خدا» كه از هر گونه خطا و تغيير و تبديل محفوظ است.
(آيه 79)
و در سومين توصيف مىفرمايد: «اين كتاب را «جز پاكان نمىتوانند به آن دست زنند» [- دست يابند] (لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ).
بسيارى از مفسران به پيروى از رواياتى كه از امامان معصوم عليهم السّلام وارد شده اين آيه را به عدم جواز مس كتابت قرآن بدون غسل و وضو تفسير كردهاند.
از سوى ديگر حقايق و مفاهيم عالى قرآن را جز پاكان درك نمىكنند و حد اقل پاكى كه روح «حقيقت جوئى» است براى درك حد اقل مفاهيم آن لازم است، و هر قدر پاكى و قداست بيشتر شود درك انسان از مفاهيم قرآن و محتواى آن افزون خواهد شد.
(آيه 80)
در چهارمين و آخرين توصيف از قرآن مجيد مىفرمايد: اين قرآن «از سوى پروردگار عالميان نازل شده» (تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ).
خدائى كه مالك و مربى تمام جهانيان است اين قرآن را براى تربيت انسانها بر قلب پاك پيامبرش نازل كرده است، و همان گونه كه در جهان تكوين مالك و مربى اوست، در جهان تشريع نيز هر چه هست از ناحيه او مىباشد.
(آيه 81)
سپس مىافزايد: «آيا اين سخن را [- قرآن را با اوصافى كه گفته شد] سست و كوچك مىشمريد»؟! (أَ فَبِهذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ).
در حالى كه نشانههاى صدق و حقانيت از آن به خوبى آشكار است و بايد كلام خدا را با نهايت جديت پذيرفت و به عنوان يك واقعيت بزرگ با آن رو برو شد.
(آيه 82)
در اين آيه مىفرمايد: «و به جاى شكر روزيهائى كه به شما داده شده آن را تكذيب مىكنيد»؟ (وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread518-2.html
پاسخ : صفحه ی 319 از قرآن کریم شامل آیات 45 تا 89 از سوره ی واقعه
(آيه 83)
هنگامى كه جان به گلوگاه مىرسد! از لحظات حساسى كه آدمى را سخت در فكر فرو مىبرد، لحظه احتضار و پايان عمر انسانهاست، در آن لحظه كه كار از كار گذشته، و اطرافيان مأيوس و نوميد به شخص محتضر نگاه مىكنند، و مىبينند همچون شمعى كه عمرش پايان گرفته آهسته آهسته خاموش مىشود، با زندگى وداع مىگويد، و هيچ كارى از دست هيچ كس ساخته نيست.
قرآن مجيد در تكميل بحثهاى معاد و پاسخگوئى به منكران و مكذبان، ترسيم گويائى از اين لحظه كرده، مىگويد: «پس چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مىرسد» توانائى بازگرداندن آن را نداريد؟! (فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ).
(آيه 84)
«و شما در اين حال نظاره مىكنيد» و كارى از دستتان ساخته نيست (وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ).
مخاطب در اينجا اطرافيان محتضرند، از يكسو نظاره حال او را مىكنند، و از سوى ديگر ضعف و ناتوانى خود را مشاهده مىنمايند و از سوى سوم توانائى خدا را بر همه چيز و بودن مرگ و حيات در دست او، و نيز مىدانند خودشان هم چنين سرنوشتى را در پيش دارند.
(آيه 85)
سپس مىافزايد: «و ما از شما به او نزديكتريم (و فرشتگان ما كه آماده قبض روح او هستند نيز نزديكتر از شما مىباشند) ولى شما نمىبينيد» (وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ).
ما به خوبى مىدانيم در باطن جان محتضر چه مىگذرد؟ و در عمق وجودش چه غوغائى برپاست؟ و مائيم كه فرمان قبض روح او را در سر آمد معينى صادر كردهايم، ولى شما تنها ظواهر حال او را مىبينيد، و از چگونگى انتقال او از اين سرا به سراى ديگر بىخبريد.
به هر حال نه تنها در اين موقع بلكه در همه حال خداوند از همه كس به ما نزديكتر است حتى او نزديكتر از ما به ماست.
(آيه 86)
سپس براى تأكيد بيشتر، و روشن ساختن همين حقيقت، مىافزايد:
«اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمىشويد ...» (فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ).
(آيه 87)
«پس آن (روح) را باز گردانيد اگر راست مىگوئيد» (تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).
اين ضعف و ناتوانى شما دليلى است بر اين كه مالك مرگ و حيات ديگرى است، و پاداش و جزا در دست اوست، و اوست كه مىميراند و زنده مىكند.
(آيه 88)
سر انجام نيكوكاران و بدكاران! قرآن در اينجا يك نوع جمعبندى از آيات آغاز سوره و آيات اخير مىكند، و تفاوت حال انسانها را به هنگامى كه در آستانه مرگ قرار مىگيرند مجسم مىسازد كه چگونه بعضى در نهايت آرامش و راحتى و شادى چشم از جهان مىپوشند، و جمعى ديگر با مشاهده دورنماى آتش سوزان جهنم با چه اضطراب و وحشتى جان مىدهند؟
نخست مىفرمايد: كسى كه در حالت احتضار و واپسين لحظات زندگى قرار مىگيرد «پس اگر او از مقربان باشد ...» (فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ).
(آيه 89)
«در روح و ريحان و بهشت پرنعمت است» (فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِيمٍ).
«روح» و «ريحان» الهى شامل تمام وسائل راحتى و آرامش انسان و هرگونه نعمت و بركت الهى مىگردد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread518-2.html
صفحه ی 320 از قرآن کریم شامل آیات 90 تا 96 از سوره ی واقعه و آیات 1 تا 10 از سوره ی حدید
[golrooz] صفحه ی 320 از قرآن کریم شامل آیات 90 تا 96 از سوره ی واقعه و آیات 1 تا 10 از سوره ی حدید [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَأَمَّآ إِن كَانَ مِنْ أَصْحَٰبِ الْيَمِينِ(90)
امّا اگر از اصحاب يمين باشد،(90)
فَسَلَٰمٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَٰبِ الْيَمِينِ(91)
(به او گفته ميشود:) سلام بر تو از سوي دوستانت كه از اصحاب يمينند!(91)
وَأَمَّآ إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّآلِّينَ(92)
امّا اگر او از تكذيبكنندگان گمراه باشد،(92)
فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ(93)
با آب جوشان دوزخ از او پذيرايي ميشويد!(93)
وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ(94)
و سرنوشت او ورود در آتش جهنّم است،(94)
إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ(95)
اين مطلب حقّ و يقين است!(95)
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ(96)
پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح كن (و او را منزّه بشمار)!(96)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(1)
آنچه در آسمانها و زمين است براي خدا تسبيح ميگويند؛ و او عزيز و حكيم است(1)
لَهُ مُلْكُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِ وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(2)
مالكيّت (و حاكميّت) آسمانها و زمين از آن اوست؛ زنده ميكند و ميميراند؛ و او بر هر چيز توانا است!(2)
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْءَاخِرُ وَالظَّٰهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ(3)
اوّل و آخر و پيدا و پنهان اوست؛ و او به هر چيز داناست(3)
هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَيٰ عَلَي الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَآءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(4)
او كسي است كه آسمانها و زمين را در شش روز [= شش دوران] آفريد؛ سپس بر تخت قدرت قرار گرفت (و به تدبير جهان پرداخت)؛ آنچه را در زمين فرو ميرود ميداند، و آنچه را از آن خارج ميشود و آنچه از آسمان نازل ميگردد و آنچه به آسمان بالا ميرود؛ و هر جا باشيد او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام ميدهيد بيناست!(4)
لَّهُ مُلْكُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَي اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ(5)
مالكيّت آسمانها و زمين از آن اوست؛ و همه كارها به سوي او بازميگردد(5)
يُولِجُ الَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي الَّيْلِ وَهُوَ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ الصُّدُورِ(6)
شب را در روز ميكند و روز را در شب؛ و او به آنچه در دل سينهها وجود دارد داناست(6)
ءَامِنُوا۟ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا۟ مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مِنكُمْ وَأَنفَقُوا۟ لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ(7)
به خدا و رسولش ايمان بياوريد و از آنچه شما را جانشين و نماينده (خود) در آن قرار داده انفاق كنيد؛ (زيرا) كساني كه از شما ايمان بياورند و انفاق كنند، اجر بزرگي دارند!(7)
وَمَا لَكُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا۟ بِرَبِّكُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِيثَٰقَكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(8)
چرا به خدا ايمان نياوريد در حالي كه رسول (او) شما را ميخواند كه به پروردگارتان ايمان بياوريد، و از شما پيمان گرفته است (پيماني از طريق فطرت و خِرد)، اگر آماده ايمانآوردنيد(8)
هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَيٰ عَبْدِهِۦٓ ءَايَٰتٍۭ بَيِّنَٰتٍ لِّيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَٰتِ إِلَي النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ(9)
او كسي است كه آيات روشني بر بندهاش [= محمد] نازل ميكند تا شما را از تاريكيها به سوي نور برد؛ و خداوند نسبت به شما مهربان و رحيم است(9)
وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنفِقُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَٰثُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ لَا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَٰتَلَ أُو۟لَٰٓئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا۟ مِنۢ بَعْدُ وَقَٰتَلُوا۟ وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَيٰ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(10)
چرا در راه خدا انفاق نكنيد در حالي كه ميراث آسمانها و زمين همه از آن خداست (و كسي چيزي را با خود نميبرد)! كساني كه قبل از پيروزي انفاق كردند و جنگيدند (با كساني كه پس از پيروزي انفاق كردند) يكسان نيستند؛ آنها بلندمقامتر از كساني هستند كه بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد كردند؛ و خداوند به هر دو وعده نيك داده؛ و خدا به آنچه انجام ميدهيد آگاه است(10)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 320 از قرآن کریم شامل آیات 90 تا 96 از سوره ی واقعه و آیات 1 تا 10 از سوره ی حدید
(آيه 90)
سپس مىافزايد: «اما اگر از اصحاب يمين باشد» (وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ).
همان مردان و زنان صالحى كه نامه اعمالشان به نشانه پيروزى و قبولى به دست راستشان داده مىشود.
(آيه 91)
به او گفته مىشود: «سلام بر تو از سوى دوستانت كه از اصحاب يمينند» (فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ).
به اين ترتيب فرشتگان قبض روح در آستانه انتقال از دنيا سلام يارانش را به او مىرسانند، همان گونه كه در آيه 26 همين سوره در توصيف اهل بهشت خوانديم: «إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً».
(آيه 92)
سپس به سراغ گروه سوم مىرود كه در اوائل سوره از آنها به عنوان اصحاب الشمال ياد شده بود، مىفرمايد: «اما اگر او از تكذيب كنندگان گمراه باشد» (وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ).
تعبير «مكذّبين ضالّين» مىتواند اشاره به اين نكته باشد كه در ميان گمراهان افرادى هستند مستضعف و جاهل قاصر، و عناد و لجاجتى در برابر حق ندارند، آنها ممكن است مشمول الطاف الهى گردند، اما تكذيب كنندگان لجوج و معاند حتما گرفتار عذاب الهى مىشوند.
(آيه 93)
«با آب جوشان دوزخ (و حرارت و سموم آن) از او پذيرايى مىشود»! (فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ).
«و سرنوشت او ورود در آتش جهنم است» (وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ).
آرى! در همان آستانه مرگ نخستين عذابهاى الهى را مىچشند و طعم تلخ كيفرهاى قيامت در قبر و برزخ در كام جانشان فرو مىرود.
(آيه 94)
و در پايان اين سخن، مىافزايد: «اين مطلب حق و يقين است» (إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ).
«هذا» اشاره به احوال گروههاى سهگانهاى است كه قبلا ذكر شده.
(آيه 95)
«حال كه چنين است: «پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح كن» و او را منزه بشمار (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ).
تعبير به «فسبّح» (پس تسبيح كن) اشاره به اين حقيقت است كه آنچه در باره اين گروههاى سه گانه گفته شد عين عدالت است، و بنابر اين خداوندت را از هرگونه ظلم و بىعدالتى پاك و منزه بشمار، و يا اين كه اگر مىخواهى به سرنوشت گروه سوم گرفتار نشوى او را از هر گونه شرك و بىعدالتى كه لازمه انكار قيامت است پاك و منزه بدان.
بسيارى از مفسران نقل كردهاند كه پس از نزول اين آيه پيامبر فرمود: «آن را در ركوع خود قرار دهيد» سبحان ربّى العظيم بگوئيد.
«پايان سوره واقعه»
منبع :
http://www.qurangloss.ir/thread518-2.html
پاسخ : صفحه ی 320 از قرآن کریم شامل آیات 90 تا 96 از سوره ی واقعه و آیات 1 تا 10 از سوره ی حدید
سوره حديد [57]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 29 آيه است.
محتواى سوره:
محتواى اين سوره را به هفت بخش مىتوان تقسيم كرد:
1- آيات نخستين سوره بحث جامع و جالبى پيرامون توحيد و صفات خدا دارد و در حدود بيست صفت از صفات الهى در آن منعكس است.
2- بخش ديگرى از عظمت قرآن اين نور الهى كه در ظلمات شرك تابيد سخن مىگويد.
3- در بخش سوم از وضع مؤمنان و منافقان در قيامت كه گروه اول در پرتو نور ايمان راه خود را به سوى بهشت مىگشايند، و گروه دوم در ظلمات شرك و كفر مىمانند، بحث مىكند.
4- در بخش ديگرى دعوت به ايمان و خروج از شرك، و سرنوشت جمعى از اقوام كافر پيشين منعكس شده است.
5- بخش مهمى از اين سوره پيرامون انفاق در راه خدا و مخصوصا براى تقويت پايههاى جهاد فى سبيل اللّه، و بىارزش بودن اموال دنيا مىباشد.
6- در بخشى كوتاه، اما گويا و مستدل، سخن از عدالت اجتماعى به ميان آمده كه يكى از اهداف مهم انبياست.
7- و بالاخره در بخش ديگرى مسأله رهبانيت و انزواى اجتماعى مورد مذمت قرار گرفته، و جدائى خط اسلام از آن مشخص شده است.
ضمنا نامگذارى اين سوره به «حديد» به خاطر تعبيرى است كه در آيه 25 سوره آمده است.
فضيلت تلاوت سوره:
در روايات اسلامى نكتههاى جالب توجهى پيرامون فضيلت تلاوت اين سوره آمده، البته تلاوتى كه توأم با فكر، و تفكرى كه توأم با عمل باشد.
در حديثى از پيامبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله نقل شده كه قبل از خواب «مسبحات» را تلاوت مىفرمود (مسبّحات سورههائى است كه با «سبح للّه» يا «يسبح للّه» آغاز مىشود و آن پنج سوره است: سوره حديد، حشر، صف، جمعه و تغابن) و مىفرمود: «در آنها آيهاى است كه از هزار آيه برتر است»! در حديث ديگرى از امام باقر عليه السّلام مىخوانيم: «كسى كه «مسبحات» (سورههاى پنج گانه فوق) را پيش از خواب بخواند از دنيا نمىرود تا حضرت مهدى عليه السّلام را درك كند، و اگر قبلا از دنيا برود در جهان ديگر در همسايگى رسول خدا خواهد بود».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread519.html
پاسخ : صفحه ی 320 از قرآن کریم شامل آیات 90 تا 96 از سوره ی واقعه و آیات 1 تا 10 از سوره ی حدید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
آيات ژرف انديشان! گفتيم اين سوره با يك بخش توحيدى كه جامع حدود «بيست وصف» از اوصاف الهى است آغاز مىشود، اوصافى كه شناخت آنها سطح معرفت انسانى را بالا مىبرد و به ذات مقدس او آشنا مىكند، و هر قدر انديشمندان بيشتر در آن بينديشند به حقايق تازهاى دست مىيابند.
در حديثى از امام على بن الحسين عليه السّلام مىخوانيم: كه فرمود: «خداوند متعال مىدانست كه در آخر زمان اقوامى مىآيند كه در مسائل تعمق و دقت مىكنند، لذا سوره قل هو اللّه احد و آيات آغاز سوره حديد را نازل فرمود.
به هر حال، نخستين آيه اين سوره از تسبيح و تنزيه خدا شروع كرده، مىفرمايد: «آنچه در آسمانها و زمين است براى خدا تسبيح مىگويند، و او عزيز و حكيم است» (سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ).
(آيه 2)
بعد از ذكر دو وصف از صفات ذات پاك خداوند يعنى «عزّت» و «حكمت» به «مالكيت و تدبير و تصرفش در عالم هستى» كه لازمه قدرت و حكمت است پرداخته، مىافزايد: «مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين از آن اوست» (لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
او «زنده مىكند و مىميراند» (يُحْيِي وَ يُمِيتُ). آرى حيات و مرگ در تمام اشكالش به دست قدرت اوست.
«و او بر هر چيز تواناست» (وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ).
مالكيت خداوند نسبت به عالم هستى مالكيت اعتبارى و تشريعى نيست، بلكه مالكيت حقيقى و تكوينى است، يعنى او به همه چيز احاطه دارد و همه جهان در قبضه قدرت او، و تحت اراده و فرمان اوست، لذا به دنبال آن سخن از زنده كردن و ميراندن و توانائى بر هر چيز به ميان آمده است.
تفاوت «عزت» و «قدرت» در اين است كه عزت بيشتر توجه به درهم شكستن مدافع دارد، و قدرت توجه به ايجاد اسباب، بنابر اين دو وصف مختلف محسوب مىشوند، هر چند در ريشه توانائى با هم مشتركند- دقت كنيد.
(آيه 3)
سپس به بيان پنج وصف ديگر پرداخته، مىفرمايد: «اوّل و آخر و پيدا و پنهان اوست و او به هر چيز داناست» (هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ).
توصيف به اول و آخر بودن تعبير لطيفى است از ازليت و ابديت او، زيرا مىدانيم او وجودى است بىانتها و واجب الوجود، يعنى هستيش از درون ذات اوست نه از بيرون، تا پايان گيرد يا آغازى داشته باشد، و بنابر اين از ازل بوده و تا ابد خواهد بود.
او سر آغاز و ابتداى عالم هستى است، و اوست كه بعد از فناى جهان نيز خواهد بود.
بنابر اين تعبير به اول و آخر هرگز زمان خاصى را در بر ندارد و اشاره به مدت معينى نيست.
توصيف به ظاهر و باطن نيز تعبير ديگرى از احاطه وجودى او نسبت به همه چيز است، از همه چيز ظاهرتر است چرا كه آثارش همه جا را گرفته، و از همه چيز مخفىتر است چون كنه ذاتش بر كسى روشن نيست.
و يكى از نتائج اين امور همان است كه در پايان آيه آمده: «وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» زيرا كسى كه از آغاز بوده و تا پايان باقى است و در ظاهر و باطن جهان است چنين كسى قطعا از همه چيز آگاه مىباشد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread519.html
پاسخ : صفحه ی 320 از قرآن کریم شامل آیات 90 تا 96 از سوره ی واقعه و آیات 1 تا 10 از سوره ی حدید
(آيه 4)
او هميشه بر تخت قدرت است! به دنبال اوصاف يازدهگانهاى كه در آيات قبل در باره ذات پاك پروردگار ذكر شد در اينجا اوصاف ديگرى بيان شده.
نخست از مسأله خالقيت سخن مىگويد و مىفرمايد: «او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز [- شش دوران] آفريد» (هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ).
مسأله «خلقت در شش روز» هفت مرتبه در قرآن مجيد ذكر شده است كه نخستين مرتبه در آيه 54 سوره اعراف، و آخرين مورد آن همين آيه مىباشد.
منظور از «يوم» (روز) در اين آيات روز معمولى نيست، بلكه منظور از آن «دوران» است خواه اين دوران كوتاه باشد، و يا طولانى هر چند ميليونها سال به طول انجامد.
بعد به مسأله حكومت و تدبير جهان پرداخته، مىافزايد: «سپس (بر تخت قدرت قرار گرفت» و به تدبير جهان پرداخت (ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ).
بدون شك خداوند نه جسم است و نه «عرش» به معنى «تخت سلطنت» مىباشد، بلكه اين تعبير كنايهاى است لطيف از حاكميت مطلقه خداوند و نفوذ تدبير او در عالم هستى و موجودات بطورى كه اگر يك لحظه نظر لطف از آنها برگيرد، و فيضش را قطع كند «فرو ريزند قالبها»! سپس شاخه ديگرى از علم بىپايانش را بيان كرده، مىافزايد: «آنچه را در زمين فرو مىرود مىداند و از آن خارج مىشود، و آنچه از آسمان نازل مىگردد، و آنچه به آسمان بالا مىرود» همه را مىداند (يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها).
و بالاخره در چهارمين و پنجمين توصيف روى نقطه حساسى تكيه كرده، مىفرمايد: «و هر جا باشيد او با شماست» (وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ).
«و خداوند به آنچه انجام مىدهيد بيناست» (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ).
چگونه او با شما نباشد در حالى كه ما نه تنها در وجود كه در بقاء خود لحظه به لحظه به او متكى هستيم و از وى مدد مىگيريم، او روح عالم هستى است، او جان جهان است، بلكه او برتر از اين و آن است! راستى اين احساس كه او همه جا با ماست از يكسو به انسان عظمت و شكوه مىبخشد و از سوى ديگر اطمينان و اعتماد به نفس مىدهد و شجاعت و شهامت در او مىآفريند، و از سوى سوم احساس مسؤوليت شديد مىبخشد، چرا كه او همه جا حاضر و ناظر و مراقب است. آرى! اين اعتقاد ريشه اصلى تقوا و پاكى و درستكارى انسان است.
(آيه 5)
بعد از مسأله حاكميت و تدبير، سخن به مسأله مالكيت او در كل جهان هستى مىرسد، مىفرمايد: «مالكيت آسمانها و زمين از آن اوست» (لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
و سر انجام به مسأله مرجعيت او اشاره كرده، مىافزايد: «و همه كارها به سوى او باز مىگردد» (وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ).
آرى وقتى او خالق و مالك و حاكم و مدبّر ماست و همه جا با ما مىباشد مسلما بازگشت همه ما و همه كارها نيز به سوى اوست.
(آيه 6)
در اين آيه به دو وصف ديگر نيز اشاره كرده، مىفرمايد:
«شب را در روز داخل مىكند و روز را در شب» (يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ).
آرى! تدريجا از يكى مىكاهد و به ديگرى مىافزايد و طول شب و روز را در سال تغيير مىدهد، همان تغييرى كه همراه با فصول چهارگانه سال است با تمام بركاتى كه براى انسانها در اين فصول نهفته است.
و در پايان مىافزايد: «و او به آنچه در دلها وجود دارد داناست» (وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).
همان گونه كه اشعه حياتبخش آفتاب و روشنائى روز در اعماق تاريكى شب نفوذ مىكند و همه جا را روشن مىسازد، علم پروردگار نيز در تمام زواياى قلب و جان انسان نفوذ مىكند و همه اسرار آن را روشن مىسازد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread519.html
پاسخ : صفحه ی 320 از قرآن کریم شامل آیات 90 تا 96 از سوره ی واقعه و آیات 1 تا 10 از سوره ی حدید
(آيه 7)
ايمان و انفاق دو سرمايه بزرگ نجات و خوشبختى! بعد از بيان قسمتى از دلائل عظمت خداوند در عالم هستى و اوصاف جمال و جلال او، اوصافى كه انگيزه حركت به سوى اللّه است، در اينجا از آنها نتيجهگيرى كرده و همگان را دعوت به ايمان و عمل مىنمايد.
نخست مىفرمايد: «به خدا و رسولش ايمان بياوريد» (آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ).
اين دعوت يك دعوت عام است كه شامل همه انسانها مىشود، مؤمنان را به ايمانى كاملتر و راسختر، و غير مؤمنان را به اصل ايمان دعوت مىكند، دعوتى كه توأم با دليل است و دلائلش در آيات توحيدى قبل گذشت.
سپس به يكى از آثار مهم ايمان كه «انفاق فى سبيل اللّه» است دعوت كرده مىگويد: «و از آنچه شما را جانشين و نماينده (خود) در آن قرار داده انفاق كنيد» (وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ).
«انفاق» مفهوم وسيعى دارد كه منحصر به مال نيست، بلكه علم و هدايت و آبروى اجتماعى و سرمايههاى معنوى و مادى ديگر را نيز شامل مىشود.
سپس براى تشويق بيشتر مىافزايد: «كسانى كه از شما ايمان بياورند و انفاق كنند اجر بزرگى دارند» (فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ).
توصيف اجر به بزرگى، اشارهاى به عظمت الطاف و مواهب الهى، و ابديت و خلوص و دوام آن است، نه تنها در آخرت كه در دنيا نيز قسمتى از اين اجر بزرگ عائد آنها مىشود.
(آيه 8)
بعد از امر به «ايمان» و «انفاق» در باره هر يك از اين دو به بيانى مىپردازد كه به منزله استدلال و برهان است.
نخست به صورت يك استفهام توبيخى علّت عدم پذيرش دعوت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را در مورد ايمان به خدا جويا شده، مىفرمايد: «چرا به خدا ايمان نياوريد در حالى كه رسول (او) شما را مىخواند كه به پروردگارتان ايمان بياوريد و از شما پيمان گرفته است (پيمانى از طريق فطرت و خرد) اگر آماده ايمان آوردنيد» (وَ ما لَكُمْ لا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَ قَدْ أَخَذَ مِيثاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ).
يعنى، اگر به راستى شما آمادگى براى پذيرش حق داريد دلائلش روشن است، هم از طريق فطرت و عقل، و هم از طريق دليل نقل.
(آيه 9)
اين آيه براى تأكيد و توضيح بيشتر پيرامون همين معنى مىافزايد: «او كسى است كه آيات روشنى بر بندهاش [- محمد] نازل مىكند، تا شما را از تاريكيها به سوى نور برد و خداوند نسبت به شما مهربان و رحيم است» (هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلى عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ).
(آيه 10)
سپس به استدلالى براى مسأله انفاق پرداخته، مىفرمايد: «چرا در راه خدا انفاق نكنيد در حالى كه ميراث آسمانها و زمين از آن خداست»؟
(وَ ما لَكُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
يعنى، سر انجام همه شما چشم از جهان و مواهبش مىپوشيد، و همه را مىگذاريد و مىرويد، پس اكنون كه در اختيار شماست چرا بهره خود را نمىگيريد! و از آنجا كه انفاق در شرائط و احوال مختلف ارزشهاى متفاوتى دارد در جمله بعد مىافزايد: «كسانى كه قبل از پيروزى انفاق كردند و جنگيدند و پيكار نمودند (با كسانى كه بعد از پيروزى انفاق كردند) يكسان نيستند» (لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ).
يعنى، آنها كه در مواقع بحرانى از بذل مال و جان ابا نداشتند از آنها كه بعد از فرو نشستن طوفانها به يارى اسلام شتافتند برترند.
لذا براى تأكيد بيشتر مىافزايد: «آنها بلند مقامتر از كسانى هستند كه بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد كردند» (أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا).
و از آنجا كه هر دو گروه با تفاوت درجه مشمول عنايات حقند در پايان آيه مىافزايد: «و خداوند به هر دو وعده نيك داده است» (وَ كُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى).
اين يك قدردانى براى عموم كسانى است كه در اين مسير گام برداشتند.
تعبير «حسنى» هرگونه ثواب و پاداش نيك دنيا و آخرت را در بر مىگيرد.
و از آنجا كه ارزش عمل به خلوص آن است، در پايان آيه مىافزايد:
«و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است» (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ).
هم از كميت و كيفيت اعمال شما با خبر است و هم از نيات و ميزان خلوص شما.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread519.html
صفحه ی 321 از قرآن کریم شامل آیات 11 تا 20 از سوره ی حدید
[golrooz] صفحه ی 321 از قرآن کریم شامل آیات 11 تا 20 از سوره ی حدید [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَٰعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ(11)
كيست كه به خدا وام نيكو دهد (و از اموالي كه به او ارزاني داشته انفاق كند) تا خداوند آن را براي او چندين برابر كند؟ و براي او پاداش پرارزشي است!(11)
يَوْمَ تَرَي الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَٰتِ يَسْعَيٰ نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَٰنِهِم بُشْرَيٰكُمُ الْيَوْمَ جَنَّٰتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(12)
(اين پاداش بزرگ) در روزي است كه مردان و زنان باايمان را مينگري كه نورشان پيشرو و در سمت راستشان بسرعت حركت ميكند (و به آنها ميگويند:) بشارت باد بر شما امروز به باغهايي از بهشت كه نهرها زير (درختان) آن جاري است؛ جاودانه در آن خواهيد ماند! و اين همان رستگاري بزرگ است!(12)
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَٰفِقُونَ وَالْمُنَٰفِقَٰتُ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا۟ وَرَآءَكُمْ فَالْتَمِسُوا۟ نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌۢ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَٰهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ(13)
روزي كه مردان و زنان منافق به مؤمنان ميگويند: «نظري به ما بيفكنيد تا از نور شما پرتوي برگيريم!» به آنها گفته ميشود: «به پشت سر خود بازگرديد و كسب نور كنيد!» در اين هنگام ديواري ميان آنها زده ميشود كه دري دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب!(13)
يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ قَالُوا۟ بَلَيٰ وَلَٰكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّيٰ جَآءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ(14)
آنها را صدا ميزنند: «مگر ما با شما نبوديم؟!» ميگويند: «آري، ولي شما خود را به هلاكت افكنديد و انتظار (مرگ پيامبر را) كشيديد، و (در همه چيز) شكّ و ترديد داشتيد، و آرزوهاي دور و دراز شما را فريب داد تا فرمان خدا فرا رسيد، و شيطان فريبكار شما را در برابر (فرمان) خداوند فريب داد!(14)
فَالْيَوْمَ لَا يُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْيَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ مَأْوَيٰكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَيٰكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ(15)
پس امروز نه از شما فديهاي پذيرفته ميشود، و نه از كافران؛ و جايگاهتان آتش است و همان سرپرستتان ميباشد؛ و چه بد جايگاهي است!(15)
۞ أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا۟ كَالَّذِينَ أُوتُوا۟ الْكِتَٰبَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَٰسِقُونَ(16)
آيا وقت آن نرسيده است كه دلهاي مؤمنان در برابر ذكر خدا و آنچه از حقّ نازل كرده است خاشع گردد؟! و مانند كساني نباشند كه در گذشته به آنها كتاب آسماني داده شد، سپس زماني طولاني بر آنها گذشت و قلبهايشان قساوت پيدا كرد؛ و بسياري از آنها گنهكارند!(16)
اعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْءَايَٰتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(17)
بدانيد خداوند زمين را بعد از مرگ آن زنده ميكند! ما آيات (خود) را براي شما بيان كرديم، شايد انديشه كنيد!(17)
إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَٰتِ وَأَقْرَضُوا۟ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَٰعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ(18)
مردان و زنان انفاقكننده، و آنها كه (از اين راه) به خدا «قرض الحسنه» دهند، (اين قرض الحسنه) براي آنان مضاعف ميشود و پاداش پرارزشي دارند!(18)
وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِۦٓ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَآءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَكَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَآ أُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ الْجَحِيمِ(19)
كساني كه به خدا و رسولانش ايمان آوردند، آنها صدّيقين و شهدا نزد پروردگارشانند؛ براي آنان است پاداش (اعمال)شان و نور (ايمان)شان؛ و كساني كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، آنها دوزخيانند(19)
اعْلَمُوٓا۟ أَنَّمَا الْحَيَوٰةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌۢ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَٰلِ وَالْأَوْلَٰدِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَيٰهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَٰمًا وَفِي الْءَاخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَٰنٌ وَمَا الْحَيَوٰةُ الدُّنْيَآ إِلَّا مَتَٰعُ الْغُرُورِ(20)
بدانيد زندگي دنيا تنها بازي و سرگرمي و تجمّل پرستي و فخرفروشي در ميان شما و افزون طلبي در اموال و فرزندان است، همانند باراني كه محصولش كشاورزان را در شگفتي فرو ميبرد، سپس خشك ميشود بگونهاي كه آن را زردرنگ ميبيني؛ سپس تبديل به كاه ميشود! و در آخرت، عذاب شديد است يا مغفرت و رضاي الهي؛ و (به هر حال) زندگي دنيا چيزي جز متاع فريب نيست!(20)
صدق الله العلي العظيم