پاسخ : صفحه ی 317 از قرآن کریم شامل آیات 31 تا 73 از سوره ی الرحمن
(آيه 54)
در آيات پيشين سه قسمت از ويژگيهاى اين دو باغ بهشتى مطرح شد، اكنون به ويژگى چهارم پرداخته، مىفرمايد: «اين در حالى است كه آنها بر فرشهائى تكيه كردهاند با آسترهائى از ديبا و ابريشم» (مُتَّكِئِينَ عَلى فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ).
اين تعبير نشانه آرامش كامل روح بهشتيان است.
در اينجا گران قيمتترين پارچهاى كه در دنيا تصور مىشود آستر اين فرشها ذكر شده، اشاره به اين كه قسمت روئين آن چيزى است كه از لطافت و زيبائى و جذابيت در وصف نمىگنجد.
و بالاخره در پنجمين نعمت به چگونگى نعمتهاى اين باغ بهشتى اشاره كرده، مىگويد: «و ميوههاى رسيده آن دو باغ بهشتى در دسترس است» (وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ).
آرى! زحمتى كه معمولا در چيدن ميوههاى دنيا وجود دارد در آنجا به هيچ وجه نيست.
(آيه 55)
و باز همگان را در اينجا مخاطب ساخته، مىگويد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟ (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 56)
همسران زيباى بهشتى: در آيات گذشته پنج قسمت از مواهب و ويژگيهاى اين دو باغ بهشتى عنوان شده بود، در اينجا ششمين نعمت را بازگو مىكند و آن همسران پاك بهشتى است، مىفرمايد: «در آن باغهاى بهشتى زنانى هستند كه جز به همسران خود عشق نمىورزند» (فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ).
«و هيچ انس و جن پيش از اينها با آنها تماس نگرفته است» (لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ).
بنابر اين آنها دوشيزهاند، و دست نخورده، و پاك از هر نظر.
از «أبو ذر» نقل شده است كه: «همسر بهشتى به شوهرش مىگويد: سوگند به عزت پروردگارم كه در بهشت چيزى را بهتر از تو نمىيابم، سپاس مخصوص خداوندى است كه مرا همسر تو، و تو را همسر من قرار داد».
(آيه 57)
باز در تعقيب اين نعمت بهشتى تكرار مىكند: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟ (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 58)
سپس به توصيف بيشترى از اين همسران بهشتى پرداخته، مىگويد: «آنها همچون ياقوت و مرجانند»! (كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ).
به سرخى و صفا و درخشندگى «ياقوت» و به سفيدى و زيبائى شاخه «مرجان» كه هنگامى كه اين دو رنگ (يعنى سفيد و سرخ شفاف) به هم آميزند زيباترين رنگ را به آنها مىدهند.
(آيه 59)
بار ديگر به دنبال اين نعمت بهشتى مىفرمايد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟ (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509-2.html
پاسخ : صفحه ی 317 از قرآن کریم شامل آیات 31 تا 73 از سوره ی الرحمن
(آيه 60)
و در پايان اين بحث مىگويد: «آيا جزاى نيكى جز نيكى است»؟
(هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ).
آيا آنها كه در دنيا كار نيك كردهاند جز پاداش نيك الهى انتظارى در باره آنها مىرود؟
«احسان» چيزى برتر از عدالت است، زيرا عدالت اين است كه انسان آنچه بر عهده اوست بدهد، و آنچه متعلق به اوست بگيرد، ولى احسان اين است كه انسان بيش از آنچه وظيفه اوست انجام دهد، و كمتر از آنچه حق اوست بگيرد.
(آيه 61)
باز در اينجا از بندگان اقرار مىگيرد كه: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟ (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
چرا كه اين قانون يعنى جزاى احسان به احسان خود نعمتى است بزرگ از ناحيه خداوند بزرگ، و نشان مىدهد كه پاداش او در برابر اعمال بندگان نيز در خور كرم اوست نه در خور اعمال آنها، تازه اگر آنها عملى دارند و اطاعتى مىكنند آن هم به توفيق و لطف خداست و بركاتش نيز به خودشان مىرسد.
(آيه 62)
دو بهشت ديگر با اوصاف شگفت آورش! در ادامه بحث گذشته كه پيرامون دو بهشت خائفان با ويژگيهاى والا سخن مىگفت در اينجا از دو بهشت سخن مىگويد كه در مرحله پايينتر و طبعا براى افرادى است كه در سطح پائينترى از ايمان و خوف از پروردگار قرار دارند، و به تعبير ديگر هدف بيان وجود سلسله مراتب به تناسب ايمان و عمل صالح است.
نخست مىفرمايد: «و پايينتر از آنها دو باغ بهشتى ديگر است» (وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ).
در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم كه در تفسير اين آيه فرمود:
«دو بهشت كه بناى آنها و هر چه در آنهاست از نقره است، و دو بهشت است كه بناى آنها و هر چه در آنهاست از طلاست».
تعبير به طلا و نقره ممكن است اشاره به تفاوت ارزش مواهب آنها باشد.
لذا در حديث ديگرى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمده است: «دو بهشت از طلا است براى مقربان، و دو بهشت از نقره براى اصحاب اليمين».
(آيه 63)
سپس مىافزايد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد» (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 64)
بعد به پنج ويژگى اين دو بهشت- كه بعضى با آنچه در باره دو بهشت سابق گفته شد شباهت دارد و بعضى متفاوت است- پرداخته، مىگويد: «هر دو خرّم و سرسبزند» (مُدْهامَّتانِ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509-3.html
پاسخ : صفحه ی 317 از قرآن کریم شامل آیات 31 تا 73 از سوره ی الرحمن
(آيه 65)
باز در اينجا اضافه مىكند: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟ (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 66)
در اين آيه به توصيف ديگرى پرداخته، مىگويد: «در آنها دو چشمه جوشنده است»ِيهِما عَيْنانِ نَضَّاخَتانِ).
(آيه 67)
دگر بار از جن و انس مىپرسد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 68)
اين آيه در باره ميوههاى اين دو بهشت چنين مىگويد: «در آنها ميوههاى فراوان و درخت خرما و انار است» (فِيهِما فاكِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ).
(آيه 69)
باز همان سؤال را تكرار كرده، مىفرمايد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟ (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 70)
باز هم همسران بهشتى! در ادامه شرح نعمتهاى دو بهشتى كه در آيات سابق آمده است در اينجا نيز به قسمتهاى ديگرى از اين مواهب اشاره شده است.
نخست مىفرمايد: «و در آن باغهاى بهشتى زنانى نيكو خلق و زيبايند» (فِيهِنَّ خَيْراتٌ حِسانٌ). زنانى كه جمع ميان «حسن سيرت» و «حسن صورت» كردهاند.
در رواياتى كه در تفسير اين آيه وارد شده صفات نيك بسيارى براى همسران بهشتى شمرده شده كه مىتواند اشارهاى به صفات عالى زنان دنيا نيز باشد، و الگوئى براى همه زنان محسوب شود، از جمله خوش زبان بودن، نظافت و پاكى، آزار نرسانيدن، نظرى به بيگانگان نداشتن و مانند آن.
(آيه 71)
و به دنبال ذكر اين نعمت باز مىافزايد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟ (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 72)
سپس در ادامه توصيف اين زنان بهشتى اضافه مىكند: «حوريانى كه در خيمههاى بهشتى مستورند» (حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ).
«حور» جمع «حوراء» و «احور» به كسى مىگويند كه سياهى چشمش كاملا مشكى و سفيدى آن كاملا شفاف است، و گاه به زنان سفيد چهره نيز اطلاق شده است.
(آيه 73)
و بار ديگر همان سؤال پر معنى را تكرار كرده، مىگويد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟ (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509-3.html
صفحه ی 318 از قرآن کریم شامل آیات 74 تا 78 از سوره ی الرحمن و آیات 1 تا 44 از سوره ی واقعه
[golrooz] صفحه ی 318 از قرآن کریم شامل آیات 74 تا 78 از سوره ی الرحمن و آیات 1 تا 44 از سوره ی واقعه [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَآنٌّ(74)
هيچ انس و جنّ پيش از ايشان با آنها تماس نگرفته (و دوشيزهاند)!(74)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(75)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(75)
مُتَّكِِٔينَ عَلَيٰ رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ(76)
اين در حالي است كه بهشتيان بر تختهايي تكيه زدهاند كه با بهترين و زيباترين پارچههاي سبزرنگ پوشانده شده است(76)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(77)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(77)
تَبَٰرَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَٰلِ وَالْإِكْرَامِ(78)
پربركت و زوالناپذير است نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو!(78)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ(1)
هنگامي كه واقعه عظيم (قيامت) واقع شود،(1)
لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ(2)
هيچ كس نميتواند آن را انكار كند!(2)
خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ(3)
(اين واقعه) گروهي را پايين ميآورد و گروهي را بالا ميبرد!(3)
إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا(4)
در آن هنگام كه زمين بشدّت به لرزه درميآيد،(4)
وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا(5)
و كوهها در هم كوبيده ميشود،(5)
فَكَانَتْ هَبَآءً مُّنۢبَثًّا(6)
و بصورت غبار پراكنده درميآيد،(6)
وَكُنتُمْ أَزْوَٰجًا ثَلَٰثَةً(7)
و شما سه گروه خواهيد بود!(7)
فَأَصْحَٰبُ الْمَيْمَنَةِ مَآ أَصْحَٰبُ الْمَيْمَنَةِ(8)
(نخست) سعادتمندان و خجستگان (هستند)؛ چه سعادتمندان و خجستگاني!(8)
وَأَصْحَٰبُ الْمَشَْٔمَةِ مَآ أَصْحَٰبُ الْمَشَْٔمَةِ(9)
گروه ديگر شقاوتمندان و شومانند، چه شقاوتمندان و شوماني!(9)
وَالسَّٰبِقُونَ السَّٰبِقُونَ(10)
و (سومين گروه) پيشگامان پيشگامند،(10)
أُو۟لَٰٓئِكَ الْمُقَرَّبُونَ(11)
آنها مقرّبانند!(11)
فِي جَنَّٰتِ النَّعِيمِ(12)
در باغهاي پرنعمت بهشت (جاي دارند)!(12)
ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ(13)
گروه زيادي (از آنها) از امّتهاي نخستينند،(13)
وَقَلِيلٌ مِّنَ الْءَاخِرِينَ(14)
و اندكي از امّت آخرين!(14)
عَلَيٰ سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ(15)
آنها [= مقرّبان] بر تختهايي كه صفكشيده و به هم پيوسته است قراردارند،(15)
مُّتَّكِِٔينَ عَلَيْهَا مُتَقَٰبِلِينَ(16)
در حالي كه بر آن تكيه زده و رو به روي يكديگرند!(16)
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَٰنٌ مُّخَلَّدُونَ(17)
نوجواناني جاودان (در شكوه و طراوت) پيوسته گرداگرد آنان ميگردند،(17)
بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ(18)
با قدحها و كوزهها و جامهايي از نهرهاي جاري بهشتي (و شراب طهور)!(18)
لَّا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ(19)
امّا شرابي كه از آن درد سر نميگيرند و نه مست ميشوند!(19)
وَفَٰكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ(20)
و ميوههايي از هر نوع كه انتخاب كنند،(20)
وَلَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ(21)
و گوشت پرنده از هر نوع كه مايل باشند!(21)
وَحُورٌ عِينٌ(22)
و همسراني از حور العين دارند،(22)
كَأَمْثَٰلِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ(23)
همچون مرواريد در صدف پنهان!(23)
جَزَآءًۢ بِمَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(24)
اينها پاداشي است در برابر اعمالي كه انجام ميدادند!(24)
لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا(25)
در آن (باغهاي بهشتي) نه لغو و بيهودهاي ميشنوند نه سخنان گناه آلود؛(25)
إِلَّا قِيلًا سَلَٰمًا سَلَٰمًا(26)
تنها چيزي كه ميشنوند «سلام» است «سلام»!(26)
وَأَصْحَٰبُ الْيَمِينِ مَآ أَصْحَٰبُ الْيَمِينِ(27)
و اصحاب يمين و خجستگان، چه اصحاب يمين و خجستگاني!(27)
فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ(28)
آنها در سايه درختان «سِدر» بيخار قرار دارند،(28)
وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ(29)
و در سايه درخت «طلح» پربرگ [= درختي خوشرنگ و خوشبو]،(29)
وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ(30)
و سايه كشيده و گسترده،(30)
وَمَآءٍ مَّسْكُوبٍ(31)
و در كنار آبشارها،(31)
وَفَٰكِهَةٍ كَثِيرَةٍ(32)
و ميوههاي فراوان،(32)
لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ(33)
كه هرگز قطع و ممنوع نميشود،(33)
وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ(34)
و همسراني بلندمرتبه!(34)
إِنَّآ أَنشَأْنَٰهُنَّ إِنشَآءً(35)
ما آنها را آفرينش نويني بخشيديم،(35)
فَجَعَلْنَٰهُنَّ أَبْكَارًا(36)
و همه را دوشيزه قرار داديم،(36)
عُرُبًا أَتْرَابًا(37)
زناني كه تنها به همسرشان عشق ميورزند و خوش زبان و فصيح و هم سن و سالند!(37)
لِّأَصْحَٰبِ الْيَمِينِ(38)
اينها همه براي اصحاب يمين است،(38)
ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ(39)
كه گروهي از امّتهاي نخستينند،(39)
وَثُلَّةٌ مِّنَ الْءَاخِرِينَ(40)
و گروهي از امّتهاي آخرين!(40)
وَأَصْحَٰبُ الشِّمَالِ مَآ أَصْحَٰبُ الشِّمَالِ(41)
و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالي (كه نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده ميشود)!(41)
فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ(42)
آنها در ميان بادهاي كشنده و آب سوزان قرار دارند،(42)
وَظِلٍّ مِّن يَحْمُومٍ(43)
و در سايه دودهاي متراكم و آتشزا!(43)
لَّا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ(44)
سايهاي كه نه خنك است و نه آرامبخش!(44)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 318 از قرآن کریم شامل آیات 74 تا 78 از سوره ی الرحمن و آیات 1 تا 44 از سوره ی واقعه
(آيه 74)
اين آيه توصيف ديگرى است در باره حوريان بهشتى، مىفرمايد:
«هيچ، جن و انس پيش از اين با آنها تماس نگرفته» و دوشيزهاند (لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ).
البته چنانكه از آيات ديگر قرآن استفاده مىشود زنان و مردانى كه در اين دنيا همسر يكديگرند هرگاه هر دو با ايمان و بهشتى باشند در آنجا به هم ملحق مىشوند، و با هم در بهترين شرائط و حالات زندگى مىكنند.
و حتى از روايات استفاده مىشود كه مقام اين زنان برتر از حوريان بهشت است به خاطر عبادات و اعمال صالحى كه در اين جهان انجام دادهاند.
(آيه 75)
سپس مىافزايد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟ (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 76)
در آخرين توصيفى كه در اين آيات از نعمتهاى بهشتى كرده، مىگويد: «اين در حالى است كه بهشتيان بر تختهائى تكيه زدهاند كه با بهترين و زيباترين پارچههاى سبز رنگ پوشانده شده است» (مُتَّكِئِينَ عَلى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِيٍّ حِسانٍ).
(آيه 77)
سپس براى آخرين بار (و سى و يكمين مرتبه) اين سؤال را از انس و جن و از تمام افراد مىكند: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟
(فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
نعمتهاى معنوى، يا نعمتهاى مادى، نعمتهاى اين جهان، يا نعمتهاى بهشتى؟ نعمتهائى كه سر تا پاى وجود شما را فرا گرفته و دائما غرق در آنيد، و گاه بر اثر غرور و غفلت همه آنها را به دست فراموشى مىسپريد، و از بخشنده اين همه نعمتها و كسى كه در انتظار نعمتهايش در آينده هستيد غافل مىشويد؟
كداميك را منكريد؟
(آيه 78)
و در آخرين آيه اين سوره مىفرمايد: «پر بركت و زوال ناپذير است نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو» (تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ).
اين تعبير به خاطر آن است كه در اين سوره انواع نعمتهاى الهى، در زمين و آسمان، در خلقت بشر، و در دنيا و آخرت آمده است، و از آنجا كه اينها همه از وجود پر بركت پروردگار افاضه مىشود، مناسبترين تعبير همان است كه در اين آيه آمده است.
جالب اين كه اين سوره با نام خداوند «رحمن» آغاز شد، و با نام پروردگار ذو الجلال و الاكرام پايان مىگيرد، و هر دو هماهنگ با مجموعه محتواى سوره است.
«پايان سوره الرّحمن»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509-3.html
پاسخ : صفحه ی 318 از قرآن کریم شامل آیات 74 تا 78 از سوره ی الرحمن و آیات 1 تا 44 از سوره ی واقعه
سوره واقعه [56]
اين سوره «در مكّه» نازل شده و داراى 96 آيه است.
محتواى سوره:
در «تاريخ القرآن» از «ابن نديم» نقل شده كه سوره «واقعه» چهل و چهارمين سورهاى است كه بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نازل شده قبل از آن سوره «طه» و بعد از آن «شعرا» بوده است.
اين سوره- همان گونه كه از لحن آن پيداست، و مفسران نيز تصريح كردهاند- در مكّه نازل شده است، هر چند بعضى گفتهاند آيه 81 و 82 در مدينه نازل گرديده، ولى دليلى براى اين گفته در دست نيست، و نشانهاى در آيات مزبور بر اين ادعا وجود ندارد.
سوره واقعه چنانكه از نامش پيداست از قيامت و ويژگيهاى آن سخن مىگويد، و اين معنى در تمام آيات 96 گانه سوره مسأله اصلى است، اما از يك نظر مىتوان محتواى سوره را در هشت بخش خلاصه كرد:
1- آغاز ظهور قيامت و حوادث سخت و وحشتناك مقارن آن.
2- گروه بندى انسانها در آن روز و تقسيم آنها به «اصحاب اليمين»، «اصحاب الشمال» و «مقربين».
3- بحث مشروحى از مقامات «مقربين» و انواع پاداشهاى آنها در بهشت.
4- بحث مشروحى در باره «اصحاب اليمين» و انواع مواهب الهى بر آنها.
5- بحثى در باره «اصحاب الشمال» و مجازاتهاى دردناك آنها در دوزخ.
6- ذكر دلائل مختلفى پيرامون مسأله معاد از طريق بيان قدرت خداوند، و خلقت انسان از نطفه ناچيز، و تجلّى حيات در گياهان، و نزول باران.
7- ترسيمى از حالت احتضار و انتقال از اين جهان به جهان ديگر.
8- نظر اجمالى ديگرى روى پاداش و كيفر مؤمنان و كافران.
فضيلت تلاوت سوره:
در باره تلاوت اين سوره روايات زيادى در منابع اسلامى ذكر شده است، از جمله در حديثى از رسول خدا مىخوانيم: «كسى كه سوره واقعه را بخواند نوشته مىشود كه اين فرد از غافلان نيست».
چرا كه آيات سوره آن قدر تكان دهنده و بيدار كننده است كه جائى براى غفلت انسان باقى نمىگذارد.
در حديث ديگرى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم «هر كس سوره واقعه را در هر شب جمعه بخواند خداوند او را دوست دارد و او را نزد همه مردم محبوب مىكند، و هرگز در دنيا ناراحتى نمىبيند، و فقر و فاقه و آفتى از آفات دنيا دامنگيرش نمىشود، و از دوستان امير مؤمنان على عليه السّلام خواهد بود».
روشن است كه تنها نمىتوان با لقلقه زبان اين همه بركات را در اختيار گرفت، بلكه بايد به دنبال تلاوت، فكر و انديشه، و به دنبال آن حركت و عمل باشد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread518.html
پاسخ : صفحه ی 318 از قرآن کریم شامل آیات 74 تا 78 از سوره ی الرحمن و آیات 1 تا 44 از سوره ی واقعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
واقعه عظيم! مسائل مربوط به قيامت در قرآن مجيد معمولا با ذكر حوادث عظيم و انقلابى و كوبنده در آغاز آن توأم است، و اين در بسيارى از سورههاى قرآن كه بحث از قيامت مىكند كاملا به چشم مىخورد در سوره واقعه كه بر محور معاد دور مىزند نيز همين معنى كاملا در نخستين آياتش مشهود است.
در آغاز مىفرمايد: «هنگامى كه واقعه عظيم (قيامت) واقع شود» (إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ).
(آيه 2)
«هيچ كس نمىتواند آن را انكار كند» (لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ).
چرا كه حوادث پيش از آن به قدرى عظيم و شديد است كه آثار آن در تمام ذرات جهان آشكار مىشود.
(آيه 3)
به هر حال رستاخيز نه تنها با دگرگونى كائنات توأم است بلكه انسانها هم دگرگون مىشوند همان گونه كه در آيه مورد بحث مىفرمايد: گروهى را پائين مىآورد و گروهى را بالا مىبرد»! (خافِضَةٌ رافِعَةٌ).
مستكبران گردنكش و ظالمان صدرنشين سقوط مىكنند، و مستضعفان مؤمن و صالح بر اوج قلّه افتخار قرار مىگيرند، گروهى در قعر جهنم سقوط مىكنند، و گروه ديگرى در اعلا عليين بهشت جاى مىگيرند، و اين است خاصيت يك انقلاب بزرگ و گسترده الهى! و لذا در روايتى از امام على بن الحسين عليه السّلام مىخوانيم كه در تفسير اين آيه فرمود: «رستاخيز خافضه است چرا كه به خدا سوگند دشمنان خدا را در آتش ساقط مىكند، و واقعه است چرا كه به خدا سوگند اولياء اللّه را به بهشت بالا مىبرد.»
(آيه 4)
سپس به توصيف بيشترى در اين زمينه پرداخته مىگويد: «در آن هنگام كه زمين به شدت به لرزه در مىآيد» (إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا).
(آيه 5)
اين زلزله به قدرى عظيم و شديد است كه «كوهها درهم كوبيده مىشود» (وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا).
(آيه 6)
«و به صورت غبار پراكنده در مىآيد» (فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا).
اكنون بايد انديشيد كه آن زلزله و انفجار تا چه حد سنگين است كه مىتواند كوههاى عظيم را كه در صلابت و استحكام ضرب المثل است آن چنان متلاشى كند كه تبديل به غبار پراكنده كند، و فريادى كه از اين انفجار عظيم بر مىخيزد از آن هم وحشتناكتر است.
(آيه 7)
بعد از بيان وقوع اين واقعه عظيم و رستاخيز بزرگ به چگونگى حال مردم در آن روز پرداخته، و قبل از هر چيز آنها را به سه گروه تقسيم كرده، مىگويد: «و شما (در آن روز) سه گروه خواهيد بود» (وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread518.html
پاسخ : صفحه ی 318 از قرآن کریم شامل آیات 74 تا 78 از سوره ی الرحمن و آیات 1 تا 44 از سوره ی واقعه
(آيه 8)
در مورد دسته اول مىفرمايد: « (نخست) سعادتمندان و خجستگان (هستند) چه سعادتمندان و خجستگانى»! (فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ).
منظور از «أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ» كسانى هستند كه نامه اعمالشان را به دست راستشان مىدهند و اين امر در قيامت رمز و نشانهاى براى مؤمنان نيكوكار و سعادتمند و اهل نجات است، چنانكه بارها در آيات قرآن به آن اشاره شده.
تعبير به «ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ» (چه گروه سعادتمندى؟) براى بيان اين حقيقت است كه حد و نهايتى براى خوشبختى و سعادت آنها متصور نيست.
(آيه 9)
سپس به ذكر گروه دوم پرداخته، مىافزايد: «گروه ديگر شقاوتمندان و شومانند چه شقاوتمندان و شومانى» (وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ).
گروهى بدبخت و تيره روز و بيچاره و بينوا كه نامههاى اعمالشان را به دست چپشان مىدهند كه خود نشانه و رمزى است براى تيره بختى و جرم و جنايت آنها.
تعبير به «ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ» نيز در اينجا نهايت بدبختى و شقاوت آنها را منعكس مىسازد.
(آيه 10)
سر انجام گروه سوم را چنين توصيف مىكند: «و پيشگامان، پيشگامند» (وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ).
«سابقون» كسانى هستند كه نه تنها در ايمان پيشگامند، كه در اعمال خير و صفات و اخلاق انسانى نيز پيشقدمند، آنها «اسوه» و «قدوه» مردمند، و امام و پيشواى خلقند، و به همين دليل مقربان درگاه خداوند بزرگند.
و اگر در روايات اسلامى گاه «سابقون» به چهار نفر «هابيل» و «مؤمن آل فرعون» و «حبيب نجار» كه هر كدام در امت خود پيشگام بودند، و همچنين امير مؤمنان علىّ بن ابي طالب عليه السّلام كه نخستين مسلمان از مردان بود تفسير شده، در حقيقت بيان مصداقهاى روشن آن است، و به معنى محدود ساختن مفهوم آيه نيست.
(آيه 11)
«آنها مقربانند» (أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ).
(آيه 12)
سپس در يك جمله كوتاه مقام والاى مقربان را روشن ساخته، مىگويد: مقربان «در باغهاى پر نعمت بهشت» جاى دارند (فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ).
تعبير «جَنَّاتِ النَّعِيمِ» انواع نعمتهاى مادى و معنوى بهشت را شامل مىشود.
(آيه 13)
اين آيه به چگونگى تقسيم نفرات آنها در امم گذشته و اين امت اشاره كرده، مىگويد: «گروه زيادى (از آنها) از امتهاى نخستينند» (ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ).
(آيه 14)
«و (گروه) اندكى از امت آخرين» (وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ).
طبق دو آيه فوق گروه زيادى از مقربان از امتهاى پيشينند، و تنها كمى از آنها از امت محمّد صلّى اللّه عليه و آله مىباشند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread518.html
پاسخ : صفحه ی 318 از قرآن کریم شامل آیات 74 تا 78 از سوره ی الرحمن و آیات 1 تا 44 از سوره ی واقعه
(آيه 15)
نعمتهاى بهشتى كه در انتظار مقربان است! در اينجا انواع نعمتهاى بهشتى را كه نصيب گروه سوم يعنى مقربان مىشود بازگو مىكند، نعمتهائى كه هر يك از ديگرى دل انگيزتر و روح پرورتر است، نعمتهائى كه مىتوان آنها را در هفت بخش خلاصه كرد.
نخست مىفرمايد: آنها «بر تختهائى كه صف كشيده و به هم پيوسته است قرار دارند» (عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ).
(آيه 16)
«در حالى كه بر آن تكيه زده و رو به روى يكديگرند» و مجلسى پر از انس و سرور دارند (مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ).
در قرآن مجيد كرارا از تختهاى بهشتى و مجالس دسته جمعى بهشتيان توصيفهاى جالبى شده كه نشان مىدهد يكى از مهمترين لذات آنها همين جلسات انس و انجمنهاى دوستانه است، اما موضوع سخن آنها و نقل محفلشان چيست؟
كسى به درستى نمىداند.
(آيه 17)
سپس از دومين موهبت آنها سخن گفته، مىفرمايد: «نوجوانانى جاودان (در شكوه و طراوت) پيوسته گرداگرد آنان مىگردند» و در خدمت آنها هستند (يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ).
(آيه 18)
اين نوجوانان زيبا «با قدحها و كوزهها و جامهاى (پر از شراب طهور كه) از نهرهاى جارى بهشتى» برداشته شده در اطراف آنها مىگردند و آنان را سيراب مىكنند (بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ).
(آيه 19)
اما نه شرابى كه عقل و هوش را ببرد و مستى آورد، بلكه هنگامى كه بهشتيان آن را مىنوشند «از آن دردسر نمىگيرند و نه مست مىشوند» (لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ).
تنها يك حالت نشئه روحانى توصيف ناپذير به آنها دست مىدهد كه تمام وجودشان را در لذتى بىنظير فرو مىبرد!
(آيه 20)
سپس به چهارمين و پنجمين قسمت از نعمتهاى مادى مقربان در بهشت اشاره كرده، مىگويد: «و ميوههايى از هر نوع كه انتخاب كنند» به آنها تقديم مىكنند (وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread518.html
پاسخ : صفحه ی 318 از قرآن کریم شامل آیات 74 تا 78 از سوره ی الرحمن و آیات 1 تا 44 از سوره ی واقعه
(آيه 21)
«و گوشت پرنده از هر نوع كه مايل باشند» (وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ).
مقدم داشتن ميوه بر گوشت، به خاطر آن است كه از نظر تغذيه بهتر و عاليتر است، به علاوه ميوه قبل از غذا لطف ديگرى دارد.
البته از بعضى ديگر از آيات قرآن استفاده مىشود كه شاخههاى درختان بهشتى كاملا در دسترس بهشتيان است، بطورى كه به آسانى مىتوانند از هرگونه ميوهاى شخصا تناول كنند اين معنى، در باره غذاهاى ديگر بهشتى نيز مسلمان صادق است، ولى شك نيست، كه وقتى خدمتكارانى آن چنان غذاهائى اين چنين را براى آنها بياورند لطف و صفاى ديگرى دارد، و يك نوع احترام و اكرام بيشتر نسبت به بهشتيان و رونق و صفاى افزونتر براى مجالس انس آنهاست.
(آيه 22)
سپس به ششمين نعمت كه همسران پاك و زيبا است اشاره كرده، مىگويد: «و همسرانى از حور العين دارند» (وَ حُورٌ عِينٌ).
(آيه 23)
«همچون مرواريد در صدف پنهان»! (كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ).
آنها از چشم ديگران كاملا مستورند، نه دستى به آنها رسيده، و نه چشمى بر آنها افتاده است!
(آيه 24)
بعد از ذكر اين شش موهبت جسمانى مىافزايد: «اينها همه پاداشى است در برابر اعمالى كه انجام مىدادند» (جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ).
تا تصور نشود اين نعمتهاى بىشمار بهشتى بىحساب به كسى داده مىشود، و يا ادعاى ايمان و عمل صالح براى نيل به آنها كافى است نه، عمل مستمر و خالص لازم است تا اين الطاف نصيب انسان شود.
(آيه 25)
هفتمين و آخرين نعمت آنها كه جنبه معنوى دارد اين است كه: در آن (باغهاى بهشتى) نه لغو و بيهودهاى مىشنوند، نه سخنان گناه آلود» (لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً).
نه در آنجا دروغ و تهمت و افترا وجود دارد، و نه استهزا و غيبت، نه كلمات نيشدار، نه تعبيرات گوش خراش، نه سخنان لغو و بيهوده و بىاساس، هر چه هست در آنجا لطف و صفا و زيبائى و متانت و ادب و پاكى است و چه عالى است محيطى كه سخنان آلوده در آن نباشد.
(آيه 26)
سپس مىافزايد: «تنها چيزى كه در آنجا مىشنوند سلام است سلام»! (إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً).
سلام و درود خداوند و ملائكه مقربين او، و سلام و درود خودشان به يكديگر، در آن جلسات پرشور و پر صفا كه لبريز از دوستى و محبت است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread518.html