پاسخ : صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
(آيه 14)
آفرينش انسان از خاكى همچون سفال! خداوند بعد از ذكر نعمتهاى گذشته از جمله آفرينش انسان به صورت سر بسته، در اينجا نخست به شرحى پيرامون آفرينش انس و جن مىپردازد شرحى كه هم نشانه قدرت عظيم اوست و هم درسهاى عبرتى براى همگان در بر دارد.
مىفرمايد: «انسان را از گل خشكيدهاى همچون سفال آفريد» (خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ).
از آيات مختلف قرآن و تعبيرات گوناگونى كه در باره مبدأ آفرينش انسان آمده به خوبى استفاده مىشود كه انسان در آغاز خاك بوده (حج/ 5) سپس با آب آميخته شده، و به صورت گل درآمده (انعام/ 2) و بعد به صورت «گل بدبو» (لجن) درآمد (حجر/ 28) سپس حالت «چسبندگى» پيدا كرد (صافات/ 11) و بعدا به صورت «خشكيده» درآمد، و حالت «صلصال كالفخّار» به خود گرفت- آيه مورد بحث.
اين مراحل از نظر بعد زمانى چه اندازه طول كشيد؟ و انسان در هر مرحلهاى چقدر توقف كرد؟ و اين حالتهاى انتقالى تحت چه عواملى به وجود آمد؟ اينها مسائلى است كه از علم و دانش ما مخفى است، و تنها خدا مىداند و بس.
(آيه 15)
سپس به آفرينش «جنّ» پرداخته، مىگويد: «و جنّ را از شعلههاى مختلط و متحرك آتش آفريد» (وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ).
باز در اينجا دقيقا براى ما روشن نيست كه آفرينش «جن» از اين آتشهاى رنگارنگ چگونه بوده است؟ همان گونه كه خصوصيات ديگر آن نيز از طريق وحى صادق يعنى قرآن مجيد و وحى آسمانى براى ما ثابت شده است، محدود بودن معلومات ما در برابر مجهولات هرگز به ما اجازه نمىدهد كه اين حقايق را انكار كنيم يا ناديده بگيريم، بعد از آن كه از طريق وحى اثبات گردد، هر چند علم به آن راهى نيابد «1».
(آيه 16)
باز به دنبال نعمتهائى كه در آغاز آفرينش انسان بوده اين جمله را تكرار مىكند: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد» (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
__________________________________________________
(1) به خواست خدا شرح بيشتر در باره آفرينش «جن» و خصوصيات اين مخلوق در تفسير سوره جن خواهد آمد
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509.html
پاسخ : صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
(آيه 17)
در اين آيه به بيان يكى ديگر از نعمتهاى الهى پرداخته، مىگويد: «او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است» (رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ).
درست است كه خورشيد در هر روزى از ايام سال از نقطهاى طلوع و درنقطهاى غروب مىكند، و به اين ترتيب به تعداد روزهاى سال مشرق و مغرب دارد، ولى با توجه به حد اكثر «ميل شمالى» آفتاب، و «ميل جنوبى» آن، در حقيقت دو مشرق و دو مغرب دارد، و بقيه در ميان اين دو مىباشد.
اين نظام كه مبدأ پيدايش فصول چهارگانه سال با بركات فراوانى است در حقيقت تأكيد و تكميلى است براى آنچه در آيات قبل آمده، آنجا كه سخن از حساب سير خورشيد و ماه در ميان است، و همچنين سخن از وجود ميزان در آفرينش آسمانها، و در مجموع هم بيانگر نظام دقيق آفرينش و حركت زمين و ماه و خورشيد مىباشد، و هم اشارهاى است به نعمتها و بركاتى كه از اين رهگذر عايد انسان مىشود.
(آيه 18)
به هر حال بعد از ذكر اين نعمت باز جن و انس را مخاطب ساخته، مىگويد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 19)
درياها با ذخائر گرانبهايشان! در ادامه شرح نعمتهاى پروردگار سخن از درياها به ميان مىآورد، اما نه همه درياها بلكه كيفيت خاصى در پارهاى از درياها كه هم پديدهاى است عجيب و نشانهاى است از قدرت بىپايان حق، و هم وسيلهاى است براى پديد آمدن بعضى از متاعهاى مورد استفاده انسانها.
مىفرمايد: «دو درياى مختلف (شور و شيرين، گرم و سرد) را در كنار هم قرار داد در حالى كه با هم تماس دارند» (مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509.html
پاسخ : صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
(آيه 20)
در ميان آن دو، برزخى است كه يكى بر ديگرى غلبه نمىكند» و به هم نمىآميزند (بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ).
منظور از اين دو دريا به گواهى آيه 53 سوره فرقان دو درياى آب «شيرين» و «شور» است، آنجا كه مىفرمايد: «او كسى است كه دو دريا را در كنار هم قرار داد يكى گوارا و شيرين است و ديگرى شور و تلخ، و در ميان آنها برزخى قرار داد تا با هم مخلوط نشوند».
رودخانههاى عظيم آب شيرين هنگامى كه به درياها و اقيانوسها مىريزند معمولا دريائى از آب شيرين در كنار ساحل تشكيل مىدهند آب شور را به عقب مىرانند و عجب اين كه تا مدت زيادى اين دو آب شيرين و شور به خاطر تفاوت درجه غلظت به هم آميخته نمىشوند و هزاران كيلومتر راه را به همان صورت مىپيمايند.
(آيه 21)
بار ديگر بندگان را مخاطب ساخته و در برابر اين نعمتها از آنها سؤال كرده، مىفرمايد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 22)
سپس در ادامه همين سخن مىافزايد: «از آن دو (دريا) لؤلؤ و مرجان خارج مىشود»! (يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ).
(آيه 23)
«پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
«لؤلؤ» مرواريد دانه شفاف و قيمتى است كه در درون صدف در اعماق درياها پرورش مىيابد، و هر قدر درشتتر باشد گرانبهاتر است.
و «مرجان» موجود زندهاى است شبيه شاخه كوچك درخت كه در اعماق درياها مىرويد، و تا مدتها دانشمندان آن را نوعى «گياه» مى پنداشتند، ولى بعدا روشن شد كه نوعى حيوان است.
بهترين نوع مرجان زينتى «مرجان سرخ رنگ» است و هر قدر سرختر باشد قيمتى تر است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509.html
پاسخ : صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
(آيه 24)
باز در ادامه همين بخش از نعمتها به مسأله كشتيها كه در حقيقت بزرگترين و مهمترين وسيله حمل و نقل بشر در گذشته و حال بوده است اشاره كرده، مىفرمايد: «و براى اوست كشتيهاى ساخته شده كه در دريا به حركت در مىآيند و همچون كوهى هستند»! (وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ).
جالب اين كه در عين تعبير به «منشئات» كه حكايت از مصنوع بودن كشتى به وسيله انسان مىكند مىفرمايد «و له» (از براى خداست) اشاره به اين كه مخترعان و سازندگان كشتى از خواص خداداد كه در مصالح مختلفى كه در كشتيها به كار مىرود استفاده مىكنند همچنين از خاصيت سيّال بودن آب درياها، و نيروى وزش بادها بهره مىگيرند، و خداست كه در آن مواد، و در دريا و باد اين خواص و آثار را آفريده.
(آيه 25)
و بار ديگر اين سؤال پر معنى را تكرار كرده، مىفرمايد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟ (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 26)
ما همه فانى و بقا بس تو را است! باز در ادامه شرح نعمتهاى الهى در اينجا مىافزايد: «همه كسانى كه روى آن [- زمين] هستند فانى مىشوند» (كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ).
اما چگونه «مسأله فنا» مىتواند در زمره نعمتهاى الهى قرار گيرد؟ ممكن است از اين نظر باشد كه اين فنا به معنى فناى مطلق نيست، بلكه دريچهاى است به عالم بقا و دالان و گذرگاهى است كه شرط وصول به سراى جاويدان عبور از آن است.
و يا از اين نظر كه ذكر نعمتهاى فراوان گذشته ممكن است مايه غفلت و غرق شدن گروهى در زندگى دنيا و انواع خوردنيها و نوشيدنيها و لؤلؤ و مرجان و مركبهاى را هوارش گردد، لذا يادآورى مىكند كه اين دنيا جاى بقا نيست، و اين تذكر خود نعمتى است بزرگ.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509.html
پاسخ : صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
(آيه 27)
در اين آيه مىافزايد «تنها ذات ذو الجلال و گرامى پروردگارت باقى مىماند» (وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ).
«وجه» از نظر لغت به معنى صورت است كه به هنگام مقابله با كسى با آن مواجه و رو برو مىشويم، ولى هنگامى كه در مورد خداوند به كار مىرود منظور ذات پاك او است.
اما «ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ» كه توصيفى است براى «وجه» اشاره به صفات جمال و جلال خداست، زيرا ذو الجلال از صفاتى خبر مىدهد كه خداوند «اجل» و برتر از آن است (صفات سلبيه) و «اكرام» به صفاتى اشاره مىكند كه حسن و ارزش چيزى را ظاهر مىسازد و آن «صفات ثبوتيه» خداوند مانند علم و قدرت و حيات اوست.
بنابر اين معنى آيه روى هم رفته چنين مىشود تنها ذات پاك خداوندى كه متصف به صفات ثبوتيه و منزه از صفات سلبيه است در اين عالم باقى و برقرار مىماند.
(آيه 28)
بار ديگر خلايق را مخاطب ساخته، مىفرمايد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 29)
محتواى اين آيه در واقع نتيجهاى است از آيات قبل، زيرا مىفرمايد: «تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند همواره (نيازهاى خود را) از او تقاضا مىكنند» (يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
چرا چنين نباشد؟ در حالى كه همه فانيند و او باقى و اگر لحظهاى نظر لطفش را از كائنات برگيرد «فرو ريزند قالبها»! با اين حال مگر كسى جز او هست كه اهل آسمانها و زمين از وى تقاضا كنند؟! سپس مىافزايد: «و او (خداوند) هر روز در شأن و كارى است» (كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ).
آرى! خلقت او دائم و مستمر است، و پاسخگوئى او به نيازهاى سائلان و نيازمندان نيز چنين است، و هر روز و هر زمان طرح تازهاى ابداع مىكند.
يك روز اقوامى را قدرت مىدهد، روز ديگرى آنها را بر خاك سياه مىنشاند، يك روز سلامت و جوانى مىبخشد، روز ديگر ضعف و ناتوانى مىدهد، يك روز غم و اندوه را از دل مىزدايد، روز ديگر مايه اندوهى مىآفريند، خلاصه هر روز طبق حكمت و نظام احسن، پديده تازه و آفرينش و حادثه جديدى دارد.
توجه به اين حقيقت، از يكسو نياز مستمر ما را به ذات پاك او روشن مىكند، و از سوى ديگر پردههاى يأس و نوميدى را از دل كنار مىزند.
و از سوى سوم غرور و غفلت را درهم مىشكند.
(آيه 30)
و باز به دنبال اين نعمت مستمر و پاسخگوئى به نيازهاى همه مخلوقات و اهل آسمانها و زمين تكرار مىكند كه «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ)
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509-2.html
صفحه ی 317 از قرآن کریم شامل آیات 31 تا 73 از سوره ی الرحمن
[golrooz] صفحه ی 317 از قرآن کریم شامل آیات 31 تا 73 از سوره ی الرحمن [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ(31)
بزودي به حساب شما ميپردازيم اي دو گروه انس و جنّ!(31)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(32)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(32)
يَٰمَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا۟ مِنْ أَقْطَارِ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا۟ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَٰنٍ(33)
اي گروه جنّ و انس! اگر ميتوانيد از مرزهاي آسمانها و زمين بگذريد، پس بگذريد، ولي هرگز نميتوانيد، مگر با نيرويي (فوق العاده)!(33)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(34)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(34)
يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ(35)
شعلههايي از آتش بيدود، و دودهايي متراكم بر شما فرستاده ميشود؛ و نميتوانيد از كسي ياري بطلبيد!(35)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(36)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(36)
فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَآءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ(37)
در آن هنگام كه آسمان شكافته شود و همچون روغن مذاب گلگون گردد (حوادث هولناكي رخ ميدهد كه تاب تحمل آن را نخواهيد داشت)!(37)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(38)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(38)
فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسَْٔلُ عَن ذَنۢبِهِۦٓ إِنسٌ وَلَا جَآنٌّ(39)
در آن روز هيچ كس از انس و جنّ از گناهش سؤال نميشود (و همه چيز روشن است)!(39)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(40)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(40)
يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَٰهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَٰصِي وَالْأَقْدَامِ(41)
مجرمان از چهرههايشان شناخته ميشوند؛ و آنگاه آنها را از موهاي پيش سر، و پاهايشان ميگيرند (و به دوزخ ميافكنند)!(41)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(42)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(42)
هَٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ(43)
اين همان دوزخي است كه مجرمان آن را انكار ميكردند!(43)
يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ ءَانٍ(44)
امروز در ميان آن و آب سوزان در رفت و آمدند!(44)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(45)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(45)
وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ(46)
و براي كسي كه از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ بهشتي است!(46)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(47)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(47)
ذَوَاتَآ أَفْنَانٍ(48)
(آن دو باغ بهشتي) داراي انواع نعمتها و درختان پرطراوت است!(48)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(49)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(49)
فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ(50)
در آنها دو چشمه هميشه جاري است!(50)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(51)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(51)
فِيهِمَا مِن كُلِّ فَٰكِهَةٍ زَوْجَانِ(52)
در آن دو، از هر ميوهاي دو نوع وجود دارد (هر يك از ديگري بهتر)!(52)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(53)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(53)
مُتَّكِِٔينَ عَلَيٰ فُرُشٍۭ بَطَآئِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَي الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ(54)
اين در حالي است كه آنها بر فرشهايي تكيه كردهاند با آسترهائي از ديبا و ابريشم، و ميوههاي رسيده آن دو باغ بهشتي در دسترس است!(54)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(55)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(55)
فِيهِنَّ قَٰصِرَٰتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَآنٌّ(56)
در آن باغهاي بهشتي زناني هستند كه جز به همسران خود عشق نميورزند؛ و هيچ انس و جنّ پيش از اينها با آنان تماس نگرفته است(56)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(57)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(57)
كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ(58)
آنها همچون ياقوت و مرجانند!(58)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(59)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(59)
هَلْ جَزَآءُ الْإِحْسَٰنِ إِلَّا الْإِحْسَٰنُ(60)
آيا جزاي نيكي جز نيكي است؟!(60)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(61)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(61)
وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ(62)
و پايين تر از آنها، دو باغ بهشتي ديگر است(62)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(63)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(63)
مُدْهَآمَّتَانِ(64)
هر دو خرّم و سرسبزند!(64)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(65)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(65)
فِيهِمَا عَيْنَانِ نَضَّاخَتَانِ(66)
در آنها دو چشمه جوشنده است!(66)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(67)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(67)
فِيهِمَا فَٰكِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ(68)
در آنها ميوههاي فراوان و درخت خرما و انار است!(68)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(69)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(69)
فِيهِنَّ خَيْرَٰتٌ حِسَانٌ(70)
و در آن باغهاي بهشتي زناني نيكو خلق و زيبايند!(70)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(71)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(71)
حُورٌ مَّقْصُورَٰتٌ فِي الْخِيَامِ(72)
حورياني كه در خيمههاي بهشتي مستورند!(72)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(73)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(73)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 317 از قرآن کریم شامل آیات 31 تا 73 از سوره ی الرحمن
(آيه 31)
نعمتهائى كه تاكنون در آيات اين سوره مطرح شده مربوط به اين جهان بوده است، ولى در اينجا از محاسبه قيامت و بعضى ديگر از خصوصيات معاد سخن مىگويد كه در عين تهديد بودن براى مجرمان وسيله تربيت و آگاهى و بيدارى و هم وسيله تشويق و دلگرمى مؤمنان است، و به همين جهت نعمت محسوب مىشود، لذا بعد از ذكر هر كدام همان سؤال را كه در باره نعمتهاست تكرار مىكند.
نخست مىفرمايد: «به زودى به حساب شما مىپردازيم اى دو گروه انس و جن»! (سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلانِ).
آرى! در آن روز خداوند عالم قادر دقيقا همه اعمال و گفتار و نيات انس و جن را مورد بررسى و حساب دقيق قرار داده، و كيفر و پاداش مناسب را براى آنها تعيين مىكند.
(آيه 32)
بعد از ذكر اين معنى باز اين سؤال را تكرار مىفرمايد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد» (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 33)
در تعقيب آيه قبل كه از مسأله حساب دقيق الهى سخن مىگفت باز جن و انس را مخاطب ساخته، مىگويد: «اى گروه جن و انس! (هر گاه به راستى مىخواهيد از مجازات و كيفر الهى بر كنار مانيد) اگر مىتوانيد از مرزهاى آسمانها و زمين بگذريد (و از حيطه قدرت او خارج شويد) پس بگذريد ولى هرگز نمىتوانيد مگر با نيروئى» الهى و فوق العاده اما چنين نيروئى در اختيار شما نيست (يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ).
به اين ترتيب شما هرگز ياراى فرار از دادگاه عدل خدا و پيامدهاى آن را نداريد، هر جا برويد ملك خداست، و هر كجا باشيد محل حكومت اوست، آرى اين موجود ضعيف و ناتوان كجا مىتواند از عرصه قدرت خداوند بگريزد همان گونه كه امير مؤمنان على عليه السّلام در دعاى روح پرور كميل عرضه مىدارد:
«و لا يمكن الفرار من حكومتك پروردگارا! فرار از حكومت تو ممكن نيست»!
البته به نظر مىرسد كه اين آيه مربوط به فرار از چنگال عدالت الهى در قيامت باشد، و مؤيد آن بعضى از اخبار است كه در منابع اسلامى در اين زمينه نقل شده از جمله در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «روز قيامت خداوند بندگان را در محل واحدى جمع مىكند و به فرشتگان آسمان پائين وحى مىفرستد فرود آييد، آنها- كه دو برابر جمعيت روى زمين از جن و انس هستند- فرود مىآيند، سپس اهل آسمان دوم كه آنها نيز دو برابر همه مىباشند فرود مىآيند، و به همين ترتيب فرشتگان هفت آسمان فرود مىآيند و همچون هفت حجاب گرداگرد انس و جن را احاطه مىكنند، اينجاست كه منادى صدا مىزند: اى جمعيت جن و انس اگر مىتوانيد از اقطار آسمانها و زمين بگذريد، اما هرگز نمىتوانيد جز با قدرت الهى و در اينجا مىبينند اطراف آنها را هفت گروه عظيم از فرشتگان فرا گرفتهاند- و راهى براى فرار از چنگال عدالت نيست.»
(آيه 34)
باز در اينجا دو گروه را مخاطب ساخته، مىگويد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
درست است كه تهديد فوق به ظاهر در مسير مجازات و كيفر است، ولى از آنجا كه ذكر آن هشدارى است به همه انسانها، و عاملى است براى اصطلاح و تربيت، طبعا لطف و نعمتى محسوب مىشود، و اصولا وجود حساب در هر دستگاه نعمت بزرگى است چرا كه به خاطر آن سرهاى همه به حساب خواهد آمد!
(آيه 35)
اين آيه براى تأكيد آنچه در آيه قبل دائر بر عدم قدرت انس و جن بر فرار از چنگال عدالت آمده، مىافزايد: «شعلههائى از آتش بىدود، و دودهائى متراكم بر شما فرستاده مىشود (و آن چنان شما را از هر سو احاطه مىكنند كه راهى براى فرار نيست) و نمىتوانيد از كسى يارى بطلبيد» (يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ).
از يكسو فرشتگان شما را احاطه كردهاند و از سوى ديگر شعلههاى گرم و سوزان آتش و دودهاى تيره و تار و خفقان آور اطراف محشر را فرا مىگيرد و راهى براى گريز نيست.
(آيه 36)
باز مىفرمايد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
تعبير به نعمت در اينجا نيز به خاطر همان لطفى است كه در آيه قبل به آن اشاره شد.
(آيه 37)
در تعقيب آيات گذشته كه بعضى از حوادث رستاخيز را بازگو مىكرد، در اينجا همچنان ادامه همان بحث و ذكر خصوصيات ديگرى از صحنه قيامت، و چگونگى حساب، و مجازات، و كيفر است.
نخست مىفرمايد: «در آن هنگام كه آسمان شكافته شود، و همچون روغن مذاب گلگون گردد» حوادث هولناكى رخ مىدهد كه تاب تحمل آن را نخواهيد داشت (فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَكانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهانِ).
از مجموع آيات «قيامت» به خوبى استفاده مىشود كه در آن روز نظام كنونى جهان بكلى در هم مىريزد، و حوادث بسيار هولناكى در سرتاسر عالم رخ مىدهد، كواكب و سيارات و زمين و آسمان دگرگون مىشوند، و مسائلى كه تصور آن امروز براى ما مشكل است واقع مىگردد، از جمله چيزى است كه در آيه فوق آمده كه كرات آسمانى از هم مىشكافد و به رنگ سرخ و به صورت مذاب همچون روغن در مىآيد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509-2.html
پاسخ : صفحه ی 317 از قرآن کریم شامل آیات 31 تا 73 از سوره ی الرحمن
(آيه 38)
و از آنجا كه اعلام وقوع اين حوادث هولناك در صحنه قيامت، و يا قبل از آن هشدارى است به همه مجرمان و مؤمنان، و لطفى است از الطاف الهى، بعد از آن، همان جمله سابق را تكرار فرموده، مىگويد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 39)
در اين آيه از حوادث تكوينى قيامت، به وضع انسان گنهكار در آن روز، پرداخته، مىافزايد: «در آن روز هيچ كس از انس و جن از گناهش سؤال نمىشود» (فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ).
چرا سؤال نمىكنند؟ براى اين كه همه چيز روشن است، و در چهره انسانها همه چيز خوانده مىشود.
قيامت يك روز بسيار طولانى است، و انسان از مواقف و گذرگاههاى متعددى بايد بگذرد و در هر صحنه و موقفى بايد مدتى بايستد، در بعضى از اين مواقف مطلقا سؤالى نمىشود.
و در بعضى از مواقف مهر بر دهان انسان گذارده مىشود و اعضاى بدن به شهادت بر مىخيزند. و در بعضى، از انسانها دقيقا پرسش مىشود.
خلاصه هر صحنهاى شرايطى دارد.
(آيه 40)
و باز در تعقيب آن همگان را مخاطب ساخته، مىگويد «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 41)
آرى در آن روز سؤال نمىشود، بلكه «مجرمان از چهرههايشان شناخته مىشوند» (يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ).
گروهى داراى چهرههاى بشاش نورانى و درخشانند كه بيانگر ايمان و عمل صالح آنهاست، و گروهى ديگر صورتهائى سياه و تاريك و زشت و عبوس دارند كه نشانه كفر و گناه آنهاست، چنانكه در آيات 39 تا 41 سوره عبس مىخوانيم: «در آن روز چهرههائى درخشان و نورانيند، و چهرههائى تاريك، كه سياهى مخصوصى آن را پوشانيده».
سپس مىافزايد: «و آنگاه آنها را از موهاى پيش سر، و پاهايشان مىگيرند» و به دوزخ مىافكنند! (فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ).
گرفتن مجرمان با موى پيش سر، و پاها، ممكن است به معنى حقيقى آن باشد كه مأموران عذاب اين دو را مىگيرند و آنها را از زمين برداشته، با نهايت ذلت به دوزخ مىافكنند، و يا كنايه از نهايت ضعف و ناتوانى آنها در چنگال مأموران عذاب الهى است، كه اين گروه را با خوارى تمام به دوزخ مىبرند، و چه صحنه دردناك و وحشتناكى است آن صحنه!
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509-2.html
پاسخ : صفحه ی 317 از قرآن کریم شامل آیات 31 تا 73 از سوره ی الرحمن
(آيه 42)
باز از آنجا كه يادآورى اين مسائل در زمينه معاد هشدار و لطفى است به همگان مىافزايد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 43)
در اين آيه مىفرمايد: «اين همان دوزخى است كه مجرمان پيوسته آن را انكار مىكردند» (هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ).
(آيه 44)
باز در توصيف جهنم و عذابهاى دردناك آن مىافزايد: مجرمان «امروز در ميان آن و آب سوزان در رفت و آمدند» (يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ).
آنها از يكسو در ميان شعلههاى سوزان جهنم مىسوزند و تشنه مىشوند و تمناى آن مىكنند و از سوى ديگر آب جوشان به آنها مىدهند (يا بر آنها مىريزند) و اين مجازاتى است دردناك.
از آيات 71 و 72 سوره مؤمن استفاده مىشود كه چشمه سوزان حميم در كنار جهنم است كه نخست دوزخيان را در آن مىبرند و سپس در آتش دوزخ مىافكنند.
(آيه 45)
باز به دنبال اين هشدار و اخطار شديد بيدار كننده كه لطفى است از ناحيه خداوند، مىفرمايد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 46)
اين دو بهشت در انتظار خائفان است! در اينجا دوزخيان را به حال خود رها كرده، به سراغ بهشتيان مىرود، و از نعمتهاى دلپذير و بىنظير و شوق انگيز بهشت قسمتهائى را بر مىشمرد، تا در مقايسه با كيفرهاى شديد و دردناك دوزخيان اهميت هر كدام روشنتر گردد.
مىفرمايد: «براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشتى است» (وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ).
خوف از پروردگار سر چشمههاى مختلفى دارد: گاه همان اعمال ناپاك و افكار آلوده است، و گاه براى مقربان، به خاطر قرب به ذات پاكش كمترين ترك اولى و غفلت مايه وحشت آنهاست، و گاه بدون همه اينها هنگامى كه تصور آن ذات نامحدود و عظمت بىانتها را مىكنند در مقابل او احساس حقارت كرده و حالت خوف به آنها دست مىدهد، اين خوفى است كه از نهايت معرفت پروردگار حاصل مىشود و مخصوص عارفان و مخلصان درگاه اوست.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509-2.html
پاسخ : صفحه ی 317 از قرآن کریم شامل آیات 31 تا 73 از سوره ی الرحمن
(آيه 47)
باز به دنبال اين نعمت بزرگ همگان را مخاطب ساخته، مىگويد:
«پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 48)
سپس در توصيف اين دو بهشت مىافزايد: «داراى انواع نعمتها و درختان پرطراوت است» (ذَواتا أَفْنانٍ).
(آيه 49)
و به دنبال اين نعمت باز همان سؤال تكرار مىشود كه: «كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 50)
از آنجا كه يك باغ سرسبز و خرّم و پرطراوت، علاوه بر درختان، بايد چشمههاى آب جارى داشته باشد در اين آيه مىافزايد: «در آن دو (بهشت) دو چشمه هميشه جارى است» (فِيهِما عَيْنانِ تَجْرِيانِ).
(آيه 51)
باز در برابر اين نعمت همان سؤال مطرح مىشود: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد» (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
(آيه 52)
در اين آيه كه نوبت به ميوههاى اين دو باغ بهشتى مىرسد، مىفرمايد: «در آن دو از هر ميوهاى دو نوع وجود دارد» هر يك از ديگرى بهتر (فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ).
نوعى كه در دنيا نمونه آن را ديدهايد، و نوعى كه هرگز شبيه و نظير آن را در اين جهان نديدهايد.
(آيه 53)
باز مىافزايد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509-2.html