صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
[golrooz] صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَيٰ وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا۟ مَسَّ سَقَرَ(48)
در آن روز كه در آتش دوزخ به صورتشان كشيده ميشوند (و به آنها گفته ميشود:) بچشيد آتش دوزخ را!(48)
إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ(49)
البته ما هر چيز را به اندازه آفريديم!(49)
وَمَآ أَمْرُنَآ إِلَّا وَٰحِدَةٌ كَلَمْحٍۭ بِالْبَصَرِ(50)
و فرمان ما يك امر بيش نيست، همچون يك چشم بر هم زدن!(50)
وَلَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ(51)
ما كساني را كه در گذشته شبيه شما بودند هلاك كرديم؛ آيا كسي هست كه پند گيرد؟!(51)
وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ(52)
و هر كاري را انجام دادند در نامههاي اعمالشان ثبت است،(52)
وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ(53)
و هر كار كوچك و بزرگي نوشته شده است(53)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّٰتٍ وَنَهَرٍ(54)
يقيناً پرهيزگاران در باغها و نهرهاي بهشتي جاي دارند،(54)
فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍۭ(55)
در جايگاه صدق نزد خداوند مالك مقتدر!(55)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الرَّحْمَٰنُ(1)
خداوند رحمان،(1)
عَلَّمَ الْقُرْءَانَ(2)
قرآن را تعليم فرمود،(2)
خَلَقَ الْإِنسَٰنَ(3)
انسان را آفريد،(3)
عَلَّمَهُ الْبَيَانَ(4)
و به او «بيان» را آموخت(4)
الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ(5)
خورشيد و ماه با حساب منظّمي ميگردند،(5)
وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ(6)
و گياه و درخت براي او سجده ميكنند!(6)
وَالسَّمَآءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ(7)
و آسمان را برافراشت، و ميزان و قانون (در آن) گذاشت،(7)
أَلَّا تَطْغَوْا۟ فِي الْمِيزَانِ(8)
تا در ميزان طغيان نكنيد (و از مسير عدالت منحرف نشويد)،(8)
وَأَقِيمُوا۟ الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا۟ الْمِيزَانَ(9)
و وزن را بر اساس عدل برپا داريد و ميزان را كم نگذاريد!(9)
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ(10)
زمين را براي خلايق آفريد،(10)
فِيهَا فَٰكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ(11)
كه در آن ميوهها و نخلهاي پرشكوفه است،(11)
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ(12)
و دانههايي كه همراه با ساقه و برگي است كه بصورت كاه درميآيد، و گياهان خوشبو!(12)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(13)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب ميكنيد (شما اي گروه جنّ و انس)؟!(13)
خَلَقَ الْإِنسَٰنَ مِن صَلْصَٰلٍ كَالْفَخَّارِ(14)
انسان را از گِل خشكيدهاي همچون سفال آفريد،(14)
وَخَلَقَ الْجَآنَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ(15)
و جنّ را از شعلههاي مختلط و متحرّك آتش خلق كرد!(15)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(16)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(16)
رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ(17)
او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است!(17)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(18)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(18)
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ(19)
دو درياي مختلف (شور و شيرين، گرم و سرد) را در كنار هم قرار داد، در حالي كه با هم تماس دارند؛(19)
بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ(20)
در ميان آن دو برزخي است كه يكي بر ديگري غلبه نميكند (و به هم نميآميزند)!(20)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(21)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(21)
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ(22)
از آن دو، لؤلؤ و مرجان خارج ميشود(22)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(23)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(23)
وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنشََٔاتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَٰمِ(24)
و براي اوست كشتيهاي ساخته شده كه در دريا به حركت درميآيند و همچون كوهي هستند!(24)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(25)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(25)
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ(26)
همه كساني كه روي آن [= زمين] هستند فاني ميشوند،(26)
وَيَبْقَيٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَٰلِ وَالْإِكْرَامِ(27)
و تنها ذات ذوالجلال و گرامي پروردگارت باقي ميماند!(27)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(28)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(28)
يَسَْٔلُهُ مَن فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ(29)
تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند از او تقاضا ميكنند، و او هر روز در شأن و كاري است!(29)
فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(30)
پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!(30)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
(آيه 48)
«در آن روز كه در آتش دوزخ به صورتشان كشيده مىشود (و به آنها گفته مىشود:) بچشيد آتش دوزخ را» دوزخى كه پيوسته آن را انكار مىكرديد و دروغ و افسانه مىپنداشتيد (يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ).
در روايتى از امام صادق عليه السّلام نقل شده: در جهنّم «درّهاى است به نام سقر كه جايگاه متكبران است، و هر گاه نفس بكشد دوزخ را مىسوزاند»!
(آيه 49)
و از آنجا كه ممكن است خيال شود كه اين عذابها با آن معاصى هماهنگ نيست، در اين آيه مىافزايد: «ما هر چيز را به اندازه آفريديم» (إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ).
آرى! هم عذابهاى دردناك آنها در اين دنيا روى حساب است، و هم مجازاتهاى شديد آنها در آخرت، نه تنها مجازاتها كه هر چيزى را خدا آفريده روى حساب و نظام حساب شده اى است.
(آيه 50)
سپس مىفرمايد: نه تنها اعمال ما از روى حكمت است، بلكه توأم با نهايت قدرت و قاطعيت نيز مىباشد، زيرا «فرمان ما يك امر بيش نيست (و چنان با سرعت انجام مىگيرد) همچون يك چشم بر هم زدن»! (وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ).
بنابر اين آن روز كه فرمان برپا شدن قيامت را صادر مىكنيم با يك چشم بر هم زدن همه چيز در مسير رستاخيز قرار مىگيرد، و حيات نوين در كالبدها دميده مىشود.
همچنين آن روز كه اراده كنيم مجرمان را به وسيله صاعقهها و صيحههاى آسمانى يا زمين لرزهها و طوفانها و تندبادها مجازات كنيم يك فرمان بيشتر لازم نيست.
توجه به اين نكته لازم است كه فرمان او همه جا يك كلمه است كه از يك چشم بر هم زدن نيز سريعتر مىباشد ولى محتواى فرمان متفاوت است كه با توجه به سنّت تدريجى بودن عالم ماده و خاصيت و طبيعت حركت، زمان به خود مىپذيرد.
(آيه 51)
اين آيه بار ديگر مجرمان و كفار را مخاطب ساخته و توجه آنها را به سرنوشت اقوام پيشين معطوف مىدارد، مىگويد: «ما كسانى را كه در گذشته شبيه شما بودند هلاك كرديم، آيا كسى هست كه (متذكر شود و) پند گيرد» (وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا أَشْياعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ).
اين آيه بار ديگر اين حقيقت را تأكيد مىكند كه وقتى اعمال و رفتار و اعتقادات شما با آنها يكى است، دليلى ندارد كه شما سرنوشتى جز سرنوشت آنها داشته باشيد، بيدار شويد و پند گيريد.
(آيه 52)
سپس به اين اصل اساسى اشاره مىكند كه با مرگ اقوام پيشين اعمال آنها نابود نشد، بلكه «هر كارى را انجام دادند در نامه هاى اعمالشان ثبت است» (وَ كُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ).
همين گونه اعمال شما نيز ثبت و ضبط مىشود، و براى يوم الحساب محفوظ است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread508-2.html
پاسخ : صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
(آيه 53)
سپس براى تأكيد بيشتر مىافزايد: «و هر كار كوچك و بزرگى نوشته شده است» (وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ).
بنابر اين حساب اعمال در آن روز يك حساب جامع و كامل است، چنانكه وقتى نامه اعمال مجرمان به دست آنها داده مىشود «فرياد بر مىآورند: كه اى واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى نيست مگر آن را شماره كرده»! (كهف/ 49)
(آيه 54)
و از آنجا كه سنت قرآن مجيد بر اين است كه صالحان و طالحان و نيكان و بدان را در مقايسه با يكديگر معرفى مىكند، چرا كه در مقايسه تفاوتها چشمگيرتر و آشكارتر است در اينجا نيز بعد از ذكر سرنوشت كافران مجرم اشاره كوتاهى به سرنوشت مسرت بخش و روح پرور پرهيزكاران كرده، مىفرمايد:
«پرهيزكاران در باغها و نهرهاى بهشتى (و فضاى گسترده و فيض وسيع خداوند) جاى دارند» (إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ).
(آيه 55)
اين آيه كه آخرين آيه سوره «قمر» است توضيح بيشترى براى جايگاه متقين داده، چنين مىگويد: «در جايگاه صدق نزد خداوند مالك مقتدر» قرار دارند (فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ).
چه توصيف جالبى در اين آيه از جايگاه پرهيزكاران شده است! دو ويژگى دارد كه همه امتيازات در آن جمع است.
نخست اين كه آنجا جايگاه صدق است و هيچ گونه باطل و بيهودگى در آن راه ندارد، سراسر حق است و تمام وعدههاى خداوند در باره بهشت در آنجا عينيت پيدا مىكند، و صدق آنها آشكار مىشود.
ديگر اين كه: در جوار و قرب خداست، همان چيزى كه از كلمه «عند» (نزد) استفاده مىشود كه اشاره به نهايت قرب و نزديكى معنوى است نه جسمانى، آن هم نسبت به خداوندى كه هم مالك است و هم قادر، هرگونه نعمت و موهبتى در قبضه قدرت و در فرمان حكومت و مالكيت اوست، و به همين دليل در پذيرائى اين ميهمانان گرامى فروگذار نخواهد كرد، و تنها خودش مىداند چه مواهبى براى آنها آماده ساخته است.
در اين دو آيه كه سخن از مواهب و پاداشهاى بهشتيان است نخست از مواهب مادى آنها كه باغهاى وسيع و نهرهاى جارى است سخن مىگويد، سپس از پاداش بزرگ معنوى آنها كه حضور در پيشگاه قرب مليك مقتدر است، تا انسان را مرحله به مرحله آماده كند، و روح او را به پرواز درآورد.
آغاز و پايان سوره قمر: قابل توجه اين كه سوره قمر با وحشت و اضطراب و هشدار به نزديك شدن قيامت آغاز شده، و با آرامش مطلقى كه براى مؤمنان راستين در جايگاه صدق در نزد مليك مقتدر بيان فرموده پايان مىگيرد، و چنين است راه و رسم تربيت كه از اضطراب و وحشت شروع مىشود، و به آرامش كامل منتهى مىگردد، افكار پريشان را جمع مىكند، هوسهاى سركش را رام مىنمايد، خوف و اضطراب درونى از عوامل فنا و نابودى و ضلال را برطرف مىسازد و در جوار ابديت پروردگار و در پيشگاه رحمت و قرب او غرق آرامش و سكينه و اطمينان مىكند.
و به راستى توجه به اين كه خداوند مالك بىمنازع و حاكم بىمانع در سرتاسر عالم هستى است، و توجه به اين كه او مقتدر است و قدرتش در همه چيز نافذ است به انسان آرامش بىنظيرى مىبخشد.
«پايان سوره قمر»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread508-2.html
پاسخ : صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
سوره الرّحمن [55]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 78 آيه است.
محتواى سوره:
اين سوره بطور كلى بيانگر نعمتهاى مختلف معنوى و مادى خداوند است كه بر بندگان خود ارزانى داشته، و آنها را غرق در آن ساخته است بطورى كه مىتوان نام اين سوره را «سوره رحمت» يا «سوره نعمت» گذارد، و به همين دليل با نام مبارك «الرّحمن» كه رحمت واسعه الهى را بازگو مىكند آغاز شده، و با جلال و اكرام خداوند پايان گرفته است، و 31 بار جمله «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» كه به وسيله آن از بندگانش اقرار بر نعمتهاى خود مىگيرد در آن ذكر شده.
مىتوان محتواى اين سوره را به چند بخش تقسيم كرد:
بخش اول كه مقدمه و آغاز سوره است از نعمتهاى بزرگ خلقت، تعليم و تربيت، حساب و ميزان، وسائل رفاهى انسان، و غذاهاى روحى و جسمى او سخن مىگويد.
بخش دوم توضيحى است بر مسأله چگونگى آفرينش انس و جنّ.
بخش سوم بيانگر نشانهها و آيات خداوند در زمين و آسمان است.
در بخش چهارم از نعمتهاى دنيوى فراتر رفته، سخن از نعمتهاى جهان ديگر است كه نعمتهاى بهشتى اعم از باغها، چشمهها، ميوهها، همسران زيبا و با وفا، و انواع لباسها، توضيح داده شده است.
و بالاخره در بخش پنجم اين سوره اشاره كوتاهى به سرنوشت مجرمان و قسمتى از مجازاتهاى دردناك آنها آمده است.
تكرار آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» آن هم در مقطعهاى كوتاه جاذبه خيره كنندهاى به سوره داده، لذا جاى تعجب نيست كه در حديثى از پيغمبر گرامى صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است كه فرمود: لكلّ شىء عروس و عروس القرآن سورة الرّحمن جلّ ذكره براى هر چيز عروسى است، و عروس قرآن سوره الرّحمن است».
فضيلت تلاوت سوره:
از آنجا كه اين سوره حس شكرگزارى را در انسانها به عاليترين وجهى برمىانگيزد، فضيلتهاى فراوانى براى تلاوت آن در روايات آمده است، البته تلاوتى كه در اعماق روح انسان نفوذ كند و مبدأ حركت گردد نه مجرد لقلقه زبان.
از جمله در حديثى از رسول خدا مىخوانيم: «هر كس سوره الرّحمن را بخواند خداوند به ناتوانى او (در اداى شكر نعمتها) رحم مىكند، و حق شكر نعمتهايى را كه با او ارزانى داشته خودش ادا مىكند».
و در حديث ديگرى از امام صادق عليه السّلام آمده است: «هر كس سوره الرّحمن را بخواند و هنگامى كه به آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» مىرسد بگويد: «لا بشىء من آلائك ربّ اكذّب خداوندا! هيچ يك از نعمتهاى تو را انكار نمىكنم» اگر اين تلاوت در شب باشد و در همان شب بميرد شهيد خواهد بود، و اگر در روز باشد و در همان روز بميرد نيز شهيد خواهد بود»!
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509.html
پاسخ : صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
سر آغاز نعمتهاى الهى: از آنجا كه اين سوره بيانگر انواع نعمتها و مواهب بزرگ الهى است با نام مقدس «رحمن» كه رمزى از رحمت واسعه اوست آغاز مىشود، چرا كه اگر صفت «رحمانيت» او نبود اين چنين خوان نعمت را براى دوست و دشمن نمىگستراند.
لذا مىفرمايد: «خداوند رحمان» (الرَّحْمنُ).
(آيه 2)
«قرآن را تعليم فرمود» (عَلَّمَ الْقُرْآنَ).
و به اين ترتيب نخستين و مهمترين نعمت را همان «تعليم قرآن» بيان مىكند.
و جالب اين كه نعمت «تعليم قرآن» را حتى قبل از مسأله «خلقت انسان» و «تعليم بيان» ذكر كرده، در حالى كه از نظر ترتيب طبيعى بايد نخست اشاره به مسأله آفرينش انسان، و بعد نعمت تعليم بيان، و سپس نعمت تعليم قرآن شود، اما عظمت قرآن ايجاب كرده كه بر خلاف اين ترتيب طبيعى نخست از آن سخن گويد.
اين آيه در ضمن پاسخى است به مشركان عرب كه وقتى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نام «رحمن» را بيان كرد و آنها را دعوت به سجده براى خداوند رحمن نمود آنها به عنوان بهانه جوئى گفتند: «وَ مَا الرَّحْمنُ رحمن چيست»؟ (فرقان/ 60).
قرآن مىگويد خداوند رحمن كسى است كه قرآن را تعليم فرموده، انسان را آفريده، و تعليم بيان به او كرده است.
به هر حال نام «رحمن» بعد از نام «اللّه» گستردهترين مفهوم را در ميان نامهاى پروردگار دارد، زيرا مىدانيم خداوند داراى دو رحمت است: «رحمت عام» و «رحمت خاص» نام «رحمن» اشاره به «رحمت عام» اوست كه همگان را شامل مىشود، و نام «رحيم» اشاره به «رحمت خاص» اوست كه مخصوص اهل ايمان و طاعت است، و شايد به همين دليل نام «رحمن» بر غير خدا هرگز اطلاق نمىشود- مگر اين كه با كلمه «عبد» همراه باشد- ولى وصف «رحيم» به ديگران نيز گفته مىشود، چرا كه هيچ كس داراى رحمت عام جز او نيست، اما رحمت خاص هر چند به صورت ضعيف در ميان انسانها و موجودات ديگر نيز وجود دارد.
در اين كه خداوند قرآن را به چه كسى تعليم كرده؟ از آنجا كه اين سوره بيانگر رحمتهاى الهى به جن و انس است و لذا 31 بار بعد از ذكر بخشهايى از اين نعمتها از آنها سؤال مىكند «كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد» مناسب است كه بگوئيم خدا اين قرآن را به وسيله پيامبر بزرگش محمد صلّى اللّه عليه و آله به جن و انس تعليم فرمود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509.html
پاسخ : صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
(آيه 3)
بعد از ذكر نعمت بىمثال قرآن به مهمترين نعمت در سلسله بعد پرداخته، مىفرمايد: «انسان را آفريد» (خَلَقَ الْإِنْسانَ).
مسلما منظور از «انسان» در اينجا نوع انسان است نه حضرت «آدم» و گستردگى نعمت «بيان» كه بعد از آن مىآيد نيز شاهدى بر عموميت معنى انسان است.
ذكر نام انسان بعد از قرآن نيز قابل دقت است، چرا كه قرآن مجموعه اسرار هستى به صورت تدوين است، و انسان خلاصه اين اسرار به صورت تكوين است، و هر كدام نسخهاى از اين عالم بزرگ و پهناور!
(آيه 4)
اين آيه به يكى از مهمترين نعمتها بعد از نعمت آفرينش انسان، اشاره كرده، مىافزايد: «به او بيان را آموخت» (عَلَّمَهُ الْبَيانَ).
«بيان» از نظر مفهوم لغت معنى گستردهاى دارد، و به هر چيزى گفته مىشود كه مبين و آشكار كننده چيزى باشد، بنابر اين نه فقط نطق و سخن را شامل مىشود كه حتى كتابت و خط و انواع استدلالات عقلى و منطقى كه مبين مسائل مختلف و پيچيده است همه در مفهوم بيان جمع است، هر چند شاخص اين مجموعه همان «سخن گفتن» است.
اگر نقش «بيان» را در تكامل و پيشرفت زندگى انسانها، و پيدايش و ترقى تمدنها در نظر بگيريم يقين خواهيم كرد كه اگر اين نعمت بزرگ نبود انسان هرگز نمىتوانست تجربيات و علوم خود را به سادگى از نسلى به نسل ديگر منتقل سازد، و باعث پيشرفت علم و دانش و تمدن و دين و اخلاق گردد، و اگر يك روز اين نعمت بزرگ از انسانها گرفته شود جامعه انسانى بسرعت راه قهقرا را پيش خواهد گرفت، و هر گاه بيان را به معنى وسيع آن كه شامل خط و كتابت و حتى انواع هنرها مىشود تفسير كنيم نقش فوق العاده مهم آن در زندگى انسانها روشنتر مىگردد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509.html
پاسخ : صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
(آيه 5)
سپس به سراغ چهارمين نعمت بزرگ از مواهب خداوند رحمن رفته، مىگويد: «خورشيد و ماه با حساب منظمى مىگردند» (الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ).
اصل وجود خورشيد از بزرگترين نعمتها براى انسان است، چرا كه بدون نور و حرارت حاصل از آن زندگى در منظومه شمسى غير ممكن است، نمو و رشد گياهان و تمام مواد غذائى، بارش بارانها، وزش بادها، همه به بركت اين موهبت الهى است.
ماه نيز به سهم خودش نقش مهمى را در حيات انسان ايفا مىكند، علاوه بر اين كه چراغ شبهاى تاريك اوست، جاذبه آن كه سر چشمه جزر و مد در اقيانوسهاست عاملى است براى بقاء حيات در درياها و مشروب ساختن بسيارى از سواحل كه رودخانهها در مجاورت آن به دريا مىريزند.
و افزون بر همه اينها نظام ثابت حركت ماه به دور زمين و حركت زمين به دور خورشيد كه سبب پيدايش منظم شب و روز سال و ماه و فصول مختلف است، سبب نظم زندگى انسانها و برنامه ريزى براى امور تجارى و صنعتى و كشاورزى است كه اگر اين سير منظم نبود زندگى بشر هرگز نظام نمىيافت.
نه تنها حركت اين كرات آسمانى نظام بسيار دقيقى دارد، بلكه مقدار جرم و جاذبه آنها و فاصلهاى كه از زمين، و از يكديگر دارند همه روى حساب و «حسبان» است، و بطور قطع هر كدام از اين امور به هم بخورد اختلالات عظيمى در منظومه شمسى و به دنبال آن در نظام زندگى بشر رخ مىدهد.
اين نكته نيز قابل توجه است كه خورشيد هر چند در وسط منظومه شمسى ظاهرا بدون حركت ثابت مانده است، ولى نبايد فراموش كرد كه آن هم به اتفاق تمام سيارات و اقمارش در دل كهكشانى كه به آن تعلق دارد به سوى نقطه معينى (ستاره معروف وگا) در حركت است و اين حركت نيز نظم و سرعت معينى دارد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509.html
پاسخ : صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
(آيه 6)
در پنجمين موهبت بزرگ از آسمان به زمين نظر مىافكند، و مىفرمايد: «و گياه و درخت براى او سجده مىكنند» (وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ).
«نجم» گاه به معنى ستاره مىآيد، و گاه به معنى گياهان بدون ساقه و در اينجا به قرينه «شجر» (درخت) منظور معنى دوم يعنى گياهان بدون ساقه است.
مىدانيم تمام مواد غذائى انسانها در اصل از گياهان گرفته مىشود، با اين تفاوت كه قسمتى را انسان مستقيما مصرف مىكند، و قسمت ديگرى صرف تغذيه حيواناتى مىشود كه جزء مواد غذائى انسانهاست، اين معنى حتى در مورد حيوانات دريائى نيز صادق است، زيرا آنها نيز از گياهان بسيار كوچكى تغذيه مىكنند كه ميليونها ميليون از آن در هر گوشه و كنار دريا در پرتو نور آفتاب مىرويد و در لابلاى امواج در حركت است.
به اين ترتيب «نجم» انواع گياهان كوچك و خزنده مانند بوته كدو، خيار و امثال آنها و «شجر» انواع گياهان ساقهدار مانند غلات و درختان ميوه و غير آن را شامل مىشود.
و تعبير «يسجدان» (اين دو سجده مىكنند) اشاره به تسليم بىقيد و شرط آنها در برابر قوانين آفرينش، و در مسير منافع انسانهاست.
در ضمن اشاره به اسرار توحيدى آنها نيز هست، چرا كه در هر برگ و هر دانه گياهى آيات عجيبى از عظمت و علم پروردگار وجود دارد.
(آيه 7)
آسمان را برافراشت و براى هر چيز ميزانى قرار داد! اين آيه به ششمين نعمت كه نعمت آفرينش آسمان است اشاره كرده، مىفرمايد: «و (خداوند) آسمان را برافراشت» (وَ السَّماءَ رَفَعَها).
«آسمان» در اين آيه خواه به معنى «جهت بالا» باشد يا «كواكب آسمانى» و يا «جو زمين» هر كدام باشد موهبتى است بزرگ و نعمتى است بىنظير، چرا كه بدون آن زندگى كردن براى انسان محال است و يا ناقص.
آرى! نور و روشنائى كه مايه گرما و هدايت و حيات و حركت است از سوى آسمان مىآيد، باران از طريق آسمان مىبارد، و نزول وحى نيز از آسمان است.
سپس به سراغ نعمت هفتم رفته، مىفرمايد: «و (خداوند) ميزان و قانون (در آن) گذاشت» (وَ وَضَعَ الْمِيزانَ).
«ميزان» به معنى هر گونه وسيله سنجش است، سنجش حق از باطل، سنجش عدالت از ظلم و ستم، و سنجش ارزشها و سنجش حقوق انسانها در مراحل و مسيرهاى مختلف اجتماعى.
«ميزان» هر قانون تكوينى و دستور تشريعى را شامل مىشود، چرا كه همه وسيله سنجشند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509.html
پاسخ : صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
(آيه 8)
در اين آيه نتيجهگيرى جالبى از اين موضوع كرده، مىافزايد هدف از قرار دادن ميزان در عالم هستى اين است: «تا در ميزان طغيان نكنيد» و از مسير عدالت منحرف نشويد (أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ).
چه تعبير جالبى كه از كل عالم هستى به انسان منتقل مىشود، و قوانين حاكم بر آن عالم كبير را با قوانين حاكم بر زندگى انسان و عالم صغير هماهنگ مىشمرد، و اين است حقيقت توحيد كه اصول حاكم همه جا يكى است.
(آيه 9)
بار ديگر روى مسأله عدالت و وزن تكيه كرده، مىگويد: «و وزن را بر اساس عدالت برپا داريد و ميزان را كم نكنيد» (وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ).
اين آيه روى مسأله وزن به معنى خاص آن تكيه كرده، و دستور مىدهد كه در سنجش و وزن اشيا به هنگام معامله چيزى كم و كسر نگذارند.
اهميت ميزان به هر معنى در زندگى و حيات انسان چنان است كه هر گاه همين مصداق محدود و كوچكش يعنى «ترازو» را يك روز از زندگى حذف كنيم براى مبادله اشياء گرفتار چه دردسرها و هرج و مرجها، دعوا و نزاعها خواهيم شد.
از آنچه گفتيم روشن مىشود اين كه در بعضى از روايات «ميزان» به وجود «امام» عليه السّلام تفسير شده به خاطر آن است كه وجود مبارك امام معصوم وسيلهاى است براى سنجش حق از باطل و معيارى است براى تشخيص حقايق، و عامل مؤثرى است براى هدايت.
همچنين تفسير ميزان به «قرآن مجيد» نيز ناظر به همين معنى است.
(آيه 10)
سپس از آسمان به زمين مىآيد و با اشاره به هشتمين نعمت، مىفرمايد: «زمين را براى خلايق آفريد» (وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ).
قرائن موجود و خطاب هاى سوره كه متوجه انس و جن است نشان مىدهد كه منظور از «انام» در اينجا همان انس و جن است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509.html
پاسخ : صفحه ی 316 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 55 از سوره ی قمر و آیات 1 تا 30 از سوره ی الرحمن
(آيه 11)
در اين آيه به سراغ نهمين و دهمين نعمت كه بخشى از مواد غذائى انسان را تشكيل مىدهد رفته، مىگويد: «در آن (زمين) ميوهها و نخلهاى پرشكوفه است» (فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ).
(آيه 12)
و سر انجام از يازدهمين و دوازدهمين مواهبش بدين گونه سخن مىگويد: «و دانههائى كه همراه با ساقه و برگى است كه بصورت كاه در مىآيد و (همچنين) گياهان خوشبو» (وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ).
دانه هاى غذائى خوراك انسان، و برگهاى تر و خشكش خوراك حيواناتى است كه در خدمت انسان، و از شير و گوشت و پوست و پشم آنها بهره مىگيرد، و به اين ترتيب چيزى از آن بىفايده و دور ريختنى نيست.
و از سوى ديگر گياهان خوشبو و گلها را نيز در زمين آفريده كه مشام جسم و جان را معطر مىكند، و روح را آرامش و نشاط مىبخشد، و به اين وسيله نعمتهايش را بر انسان تمام كرده است.
(آيه 13)
پس از ذكر نعمتهاى گوناگون مادى و معنوى در اين آيه جن و انس را مخاطب ساخته، مىگويد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد»؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
نعمتهائى كه هر يك نشانه روشنى از قدرت و لطف و مهر پروردگار است، چگونه ممكن است اينها را تكذيب كرد؟! اين استفهام، استفهام تقريرى است كه در مقام اقرار گرفتن مىآورند، و لذا در روايتى كه در آغاز سوره خوانديم به ما دستور داده شده است كه بعد از ذكر اين جمله عرضه داريم: «لا بشىء من آلائك ربّ اكذّب پروردگارا! ما هيچ يك از نعمتهاى تو را تكذيب نمىكنيم».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread509.html