**دیوار نویسی نخبگان جوان**

یادمان باشد که : محبتی که به دیگری می کنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد.یادمان باشد که : امید، خوشبختانه از دست دادنی نیست.

یادمان باشد که : به جستجوى راه باشم، نه همراه.یادمان باشد که : هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را.
یادمان باشد که : حرف های کهنه از دل کهنه بر می آیند،یادمان باشد که که دلی نو بخریم.
وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید،

لبخندی بزنید و بگویید :چرا می خواهی این را بدانی؟

با شما هستم

این درها را باز کنید

من به دنبال فضایی می گردم [golrooz][golrooz]که در آنجا نفسی تازه کنم

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سرو پايی نكنيم[golrooz]

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش/ بیرون کشید باید از ورطه رخت خویش

hjg

19/4

امروز همه را دوست بدار...

ببخش ,

ایمان داشته باش ,

خدا را صدا بزن.

امروز روز موفقــــــــیت توست به شرط خنـــــــــدیدنت .....


*بخند تو در آغوش خدایی*

هرگز نمی توان با انداختن سنگ های پی در پی

تصویر ماه را ازحافظه اب پاک کرد....

با پول در هر عشقی میتوان نفوذ کرد به جز عشقمــــــادر

http://t0.gstatic.com/images?q=tbn:A...NzkBNKCpDIOKcg

دعا لاستيک يدک نيست که هرگاه مشکل داشتي از ان استفاده کني بلکه فرمان است که تو را به راه درست هدايت مي کند. مي دوني چرا شيشيه جلوي ماشين اونقدر بزرگه ولي آينه عقب اونقدر کوچيکه؟! چون گذشته به اندازه آينده اهميت نداره. بنابراين هميشه به جلو نگاه کن و ادامه بده. دوستي مثل يک کتابه. چند ثانيه طول مي کشه که آتيش بگيره ولي سالها طول مي کشه تا نوشته بشه. تمام چيزها در زندگي موقتي هستند. اگر خوب پيش مي ره ازش لذت ببر، براي هميشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پيش مي ره نگران نباش، براي هميشه دوام نخواهند داشت. دوستهاي قديمي طلا هستند! دوستان جديد الماس. اگر يک الماس به دست آوردي طلا را فراموش نکن چون براي نگه داشتن الماس هميشه به پايه طلا نياز داري. اغلب وقتي اميدت رو از دست مي دي و فکر مي کني که اين اخر خطه، خدا از بالا بهت لبخند مي زنه و ميگه: آرام باش عزيزم، اين فقط يک پيچه نه پايان… وقتي خدا مشکلات تو رو حل مي کنه تو به توانايي هاي او ايمان داري. وقتي خدا مشکلاتت رو حل نمي کنه او به توانايي هاي تو ايمان داره…… شخص نابينايي از سنت آنتوني پرسيد: ممکنه چيزي بدتر از از دست دادن بينايي باشه؟ او جواب داد: بله، از دست دادن بصيرت. وقتي شما براي ديگران دعا مي کنيد، خدا مي شنود و انها را اجابت مي کند و بعضي و قتها که شما شاد و خوشحال هستيد يادتان باشد که کسي براي شما دعا کرده است. نگراني مشکلات فردا را دور نمي کند بلکه تنها آرامش امروز را دور مي کند

بدبختانه اکثر والدین فکر می‌کنند که آنها «مسئول» فرزندان‌شان هستند، و احساس مسئولیت آن‌ها به شکل گفتن اینکه آن‌ها چه «باید» بکنند و چه «نباید» بکنند، چه «باید» بشوند و چه «نباید» بشوند، درآمده است. والدین می‌خواهند فرزندان‌شان موقعیت امنی را در جامعه احراز کنند. آنچه آنان نام مسئولیت بر آن گذاشته‌اند، بخشی از «قابل احترام بودن»ایست که مورد ستایش آن‌هاست و بنظرم اینگونه می‌رسد که جائی که مسئله‌ي محترم بودن مطرح است، احساس مسئولیت حقیقی وجود ندارد، بلکه آنچه که مدنظر والدین است، یک بورژوازی کامل شدن است. هنگامیکه ‏آنان فرزندان‌شان را آماده‌ي خدمت به جامعه می‌کنند، در واقع به جنگ، تضاد و بی‌رحمی تداوم می‌بخشند. آیا شما اسم این را توجه و عشق به فرزندان می‌گذارید؟
‏براستی «توجه» یعنی همان توجهی که شما نسبت به یک درخت، يك گیاه و آب دادن به آن و مطالعه درباره‌ي نیازهای آن گیاه و هم‌چنین انتخاب بهترین و مناسب‌ترین کود برای آن و خلاصه مراقبت از آن با ملایمت و مهربانی می‌کنید. اما هنگامی ‌که شما فرزندان‌تان را برای خدمت در جامعه آماده می‌کنید، در واقع آنها را برای کشته شدن آماده می‌کنید. اگر شما فرزندان‌تان را دوست می‌داشتید، جنگی هم نمی‌داشتند

كريشنا مورتي

گاهی حقيقتي رو نمي خوای بدونی و نمي پرسی،
گاهی هم مي دونی و نمي پرسی!
مرز بين اين دو حالت خيلی باريکه؛
خيلی باريک.

زندگی مثل یه پل قدیمیه
به این فكر نكن كه اگه تنها ازش بگذری دیرتر خراب میشه
به این فكر كن اگه افتادی یكی باشه دستتو بگیره

نه تو می مانی ونه اندوه ونه هیچیک از مردم این آبادی

به حباب ِ نگران ِ لب ِ یک رود قسم

و به کوتاهی ِ آن لحظه ی شادی که گذشت

غصه هم می گذرد

آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند

لحظه ها عریانند

به تن ِ لحظه ی خود

جامه ی اندوه مپوشان هرگز!!!

(سهراب سپهری)

http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:A...b_Uzk1dd54eBFQ

اگر در زندگیت حضور ندارم

دلم ...

دعایم...

همیشه ...

همه جا ...

با توست

خیلی سخته حس کنی . . . دیگه عزیزکسی نیستی . . . .

فرشته ای از یک سنگ پرسید : چرا به خدا نمیگی مثل خاک از تو انسان بسازد ؟ سنگ پاسخ داد: آنقدر سفت نشده ام که چنین خواسته ای بکنم .

شخصی به بودا گفت “من خوشبختی می خواهم”
بودا پاسخ داد : نخست “من” را حذف کن که حکایت از نفس دارد ؛ سپس “میخواهم” را حذف کن که حکایت از میل و خواسته دارد… اکنون آنچه که با تو باقی می ماند خوشبختی است !

سه چیز را با احتیاط بردار : قدم ، قلم ، قسم !
سه چیز را پاک نگه دار : جسم ، لباس ،خیال !
از سه چیز کار بگیر : عقل ، همت ، صبر !
از سه چیز خود را دور نگهدار: افسوس ، فریاد ، نفرین !
سه چیز را آلوده نکن : قلب ، زبان ، چشم !
اما سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن : خدا ، مرگ و دوست …

در زندگی به هیچ کس اعتماد نکن
آیینه با تمام یک رنگیش
دست چپ و راست را
به تو اشتباه نشان می دهد!!!!!!!

بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
ز پشت پرده ی غیبت به ما نظر دارد
بخوان دعای فرج را به یاد خیمه ی سبزی
که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد

- - - به روز رسانی شده - - -

این روزها همه آدمها درد دارند …
درد پول
درد عشق
درد تنهایی
این روزها چقدر یادمان میرود زندگی کنیم !!!

ﯾﺎﺩﻣﻪ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﺳﻌﯽ میکردم ﭘﺎﻡ ﺭﻭ ﻗﺒﺮﺍ ﻧﺮﻩ ؛ ﺗﺎ ﺭﻭ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﺟﯿﮕﺮﻡ ﺁﺗﯿﺶ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ؛ ﭼﺸﺎﻣﻮ ﻣﯽ ﺑﺴﺘﻢ و ﺗﻮی ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺵ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ …
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺖ ، ﻣﻦ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ … ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ، ﻗﺪﯾﻤﯽ ﻫﺎ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ ﺗﺮ و ﺟﺪﯾﺪﯼ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﺷﮑﯿﻞ ﺗﺮ !
ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻭﯼ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﻗﺒﺮ ﭘﺎﻡ ﺭﻓﺖ یا ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪﺗﺎشون ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ ﺍﻣﺎ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ : ﻣﺎ ﮐﻪ ﺩﻟﻤﻮﻥ نمیومد ﺣﺘﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎ ﭘﺎ ﺑﺬﺍﺭﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﺭﺍﺣﺖ ﺭﻭﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺳﺸﻮﻥ ﭘﺎ میزﺍﺭﯾﻢ …
ﮐﺎﺵ ﻫﻤﻮﻥ ﺑﭽﻪ ﻣﯽ ﻣﻮﻧﺪﯾم !

از روزی به دنیا بی اعتماد شدم که کبریتی دستم را سوزاند که روش نوشته بود بی خطر !

گاهی ، گاهی دلم سنگین میشود … کلافه میشود … کفشهایش را به پا میکند … عصای سپیدش را در دست میگیرد … عینکش را به چشم میزند و راهی میشود به دنبال نشانی از گمشده اش و نقطه به نقطه ی دنیا را بو میکشد برای یافتن بویی از آشنای دیرینش ؛ برای یافتن مرهم چشمان بی سویش ؛ برای یافتن بویی از پیراهن یوسفش …
گاهی دست دلم را میگیرم و با هم پی یوسف دلم میگردیم !
تازگی ها دلم یوسفش را پیدا کرده سر همان سجاده ی ترمه ایکه مادربزرگم چندسال پیش برایم از مشهد سوغاتی آورده بود !

http://up.iran30t.com/uploads/1367070438.jpg

[golrooz] آرامش آن است که بدانی در هر گام دست تو در دستان خداوند است...

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانع اند
و اندکی سکوت...

برای همه خوب باش آنکه فهمید ،
همیشه کنارت خواهد بود و آنکس که نفهمید،
روزی دلش برای خوبیهایت تنگ می شود.

خدایا عقیده ام را از دست عقده ام مصون دار[negaran]

آهای روزگار ! برایم مشخص کن این بار کدام سازت را کوک کرده ای تا برایم بزنی !!
میخواهم رقصم را باسازت هماهنگ کنم ...

- - - به روز رسانی شده - - -

زخم هایم با طعنه میگویند : دوستانت چه با نمک اند !!

آدم ها فراموش نمیکنند ....

فقط دیگر ساکت میشوند ٬ همین ....

یادمه توی کتاب درسی دوران مدرسه یه شعر از سهیل محمودی بود که با این مصرع شروع میشد :
دلم شکسته تر از شیشه های شهر شماست
حالا هم وضعیت دلها شبیه شیشه هاش شهره : دوجداره ، ضد صدا ، بدون انتقال حرارت و گاهی مشجر یا یک طرفه !

اگه یه نفر بهمون خیانت کنه ازش متنفر میشیم اما اگه یه نفر به خاطر ما به یه نفر دیگه خیانت کنه عاشقش میشیم … خیلی جالبه !!!

قبل رفتن به جهنم این دیالوگ را خواهم گفت : خدایا ببخش که ناامیدت کردم …

- - - به روز رسانی شده - - -

می خواهی قضاوتم کنی ؟
کفش هایم را بپوش
راهم را قدم بزن
دردهایم را بکش
سال هایم را بگذران
بعد قضاوت کن

.
از درد های کوچک است که آدم می نالد !
وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی . .

گــرگــی دست به خودکشی زد و در وصیت نامه اش نوشته بود :
پوســتم را بسوزانید تا هیچوقت شغالی در آن نقش ما را بازی نکند که
نـِـــــــــفرین بره ای پشت سر ما باشد ....!!

بَعضی وقتا باید از کِنـــار هَمه چیز رد شُد ....
بُــگذار بِگویند نـَــفهمید .....

تو بازی زندگی موقع یارکشی چه خوبه آدم بگه : من و خدا ، شما همه . . .

حقیقت انسان به آنچه اظهار میدارد نیست




بلکه حقیقت او نهفته در آن چیزی است که از اظهار آن عاجز است،


بنابراین اگر خواستی او را بشناسی نه به گفته هایش بلکه به ناگفته هایش گوش کن




(زیگموند فروید)

همیشه با خدا درد دل کن نه با خلق خدا،و فقط به او توکل کن انگاه میبینی که چگونه قبل از اینکه خودت دست به کار شوی،خدا دست به کار شده...

آدمــیزاد در حرف زدن هایش بی ملاحظه است … !
وقتی میخواهد با منطق حرف بزند ؛ احساساتی میشود …
وقتی از احساسش میگوید ؛ آرزوهایش لو میرود …
وقتی از آرزوهایش یاد میکند ؛ حسرتش رو میشود …
وقتی حسرتهایش را روشن میکند ؛ منطق میتراشد …
و اینگونه گند میزند به همه ی روابطش …

بعضیا برای اینکه

ظاهرشونو حفظ کنن
باطنشونو نابود میکنن….!!!