یه چیزی شبیه بغض ,همینجا!بیخ گلوم و گرفته!
دلم میخواد برم سر خاکش
برم بگم بیمعرفت نبودی!
بد قول نبودی!
نمایش نسخه قابل چاپ
یه چیزی شبیه بغض ,همینجا!بیخ گلوم و گرفته!
دلم میخواد برم سر خاکش
برم بگم بیمعرفت نبودی!
بد قول نبودی!
و نترسیم از مرگ
مرگ پایان کبوتر نیست
مرگ وارونه یک زنجره نیست
مرگ در ذهن اقاقی جاری است
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید
مرگ با خوشه انگور می آید به دهان
مرگ در حنجره سرخ – گلو می خواند
مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است
مرگ گاهی ریحان می چیند
مرگ گاهی ودکا می نوشد
گاه در سایه نشسته است به ما می نگرد
و همه می دانیم
ریه های لذت ، پر اکسیژن مرگ است
"روی جعبه ی دلم نوشتم"
دیگر احتیاط لازم نیست...شکستنی ها شکست...
هرجور مایلید حمل کنید...
گاهی یک ها، دنیا را زیرو رو می کنند.
می شود تنها با یک محبت، عشق را برای دنیا معنا کرد
تنها با یک بخشش، تمام هستی را از آن خود کرد
با یک گذشت، نفرت ها را به دوستی ابدی مبدل کرد
و تنها با یک لبخند در قلب ها جاودانه شد
اما تو ای مهربانم!
میدانی! وقتی لبخند بر لبانت نقش می بندد،
دنیا دیگر، برایم معنایی نمی یابد.
انگارجمعہ ب دنیا آمدہ باشمدل ب ھرچہ میبندم تعطیل است..
همیشه یادمون باشه سخت ترین سیلی رو از کسی میخوریم که روزی بهترین نوازشگر بود
خدای مهربان من !
تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت !
تو را سپاس برای همه ی موهبت هایت ای بی کران مهربان !
خدای قدرتمند من ! من بی صبرانه در انتظار معجزه ی زندگی ام هستم ! همان معجزه ی عشق و آرامش و خوشبختی !
خدای من ! ای که بر همه احوال من آگاهی ! تو را سپاسی از اعماق وجودم می گویم برای ناب ترین معجزه ی زندگی ام ! که خیلی زود و خیلی خوب به من هدیه می دهی !
سپاس تو را ای خدای قادر متعال و ای خدای رحمت ها و موهبت ها !
عاشقم بر تو ای خدای بزرگ و مهربانم ! بیش از عشق ! و بیش از هر زمان دیگری !
عاشقم بر تو ای ناب تر از هر ناب و ای خدای قدرتمند و رحیم .
به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به اسمان نگاه کن کسی هست که عاشقانه تو را می نگرد و منتظر توست اشکهای تو را پاک می کند و دستهایت را صمیمانه می فشارد تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به اسمان نگاه کن
و اگر باور داشته باشی می بینی ستاره ها هم با تو حرف میزنند
باور کن که با او هرگز تنها نیستی هرگز
فقط کافی است عاشقا نه به اسمان نگاه کنی
دلم میگیرد...
از کسانی که نزدیک و دوست می نمایند...
اما هیچ نزدیک نیستند...
اصلا نزدیک نیستند!!...
و من را تنها و غریب با خیالی از دوستان نزدیک...
در دوردست ها جاگذاشته اند...
shiny7
به خدا گفتم اگر سرنوشتم را تو نوشتي پس چرا آرزو كنم؟
خدا با لبخندي گفت : شايد نوشته باشم هرچه آرزو كند.