نمایش نسخه قابل چاپ
خواستگاری رو گذاشتن برا توافق. مهریه ای که در زندگی فکر کنم در توان بنده باشه مابین 5 الی 14 تا هست. اگه زیاد توان داشته باشم خودم اضافه میدم اما شاید در توانم نباشه. اگه خانم و خونواده اش فوقش 14 تا قبول کردن به توافق می رسیم اگه قبول نکردن خب هر کسی طبق عقایدش و توانش میره دنبال فردی که با توانش برابری کنه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط masoume.a.92
مهریه برام یه اصل هست و این مهریه نشون از مهر و علاقه میده پس بیشترشو قبول ندارم چون توان ندارم. اگه توانش اومد به شکل هدیه داده میشه.
اصلا اینجوری نیس. دیدی که دربارۀ زندگی داری مهمه. همون دیدت زندگی رو خواهد ساخت.نقل قول:
نوشته اصلی توسط heavenly
چنین آدمایی به خودشون اعتماد دارن و اعتقاد دارن اگه انتخابشون اشتباه باشه همون اوایل حتی همین مقدار رو نمیگیرن. میگن ما رفتیم تو بمون و اعتقاداتت. چنین دخترایی به توانایی خودشون اعتماد دارن. بنده سراغ دارم چنین دختری که حتی 14 تارو نگرفت و گفت نمی توانم با اعتقادات پسر زندگی کنم. همون اوایل قبل از رفتن به خونۀ پسر ازش جدا شد.
چنین فردی که میبینی نمیشه با عقایدش زندگی کرد ارزش نداره که بشینی و بخاطر مهریه باهاش چونه بزنی.
اونوقت اگه توان دادن مهریه به خانوم مورد علاقتون رو نداشته باشید چی؟باز هم میرید سراغ یکی دیگه؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط عبدالله91
خب آره. هر کس یه اعتقادی داره.نقل قول:
نوشته اصلی توسط masoume.a.92
اگه واقعا به طرف مقابل علاقه داشته باشین راضی نمیشین کنار بیاین و هرچی اونا گفتن قبول کنین؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط عبدالله91
مگه نمیگین اعتماد متقابل مهمه میان طرفین. خب شما هم اعتماد کنین و هرچی خانواده خانوم گفتن قبول کنین؟ بیشتر از5 تا 14 تا
خب از نظر منم همه چی به توافق بستگی داره. ولی مهریه فقط نشانه مهر و محبت نیست! بلکه با مردای امروزی پشتوانه زن هم هست که بعضی مردا با هر اتفاق کوچکی نگن باشو بریم طلاقت بدم!!!نقل قول:
نوشته اصلی توسط عبدالله91
بحثو تمومش کنیم ازدواج اگه با چشم باز صورت بگیره و زن و مرد به گفته قرآن (کاملا) "هم شان باشن" (از همه نظر به هم بخورن) مهریه رو میشه دوطرفه کوتاه اومد و اون ازدواج هم ازدواجی نمیشه که به طلاق هم بکشه...
زندگی انتخاب است. بعضی وقتا سنگ میفته جلومون تا بهمون بگه از راه دیگه بریم. وقتی بنده با تمام ذوق و شوقم میرم تا از یه دختر خانمی خواستگاری کنم خب وقتی ایشون حد توان منو در نظر نگیره خب مجبورم برم.چنین اتفاقی هم برام چند سال پیش افتاد. آخرش گفتیم در توانم نیس.خیلی راحت. من باید توانمو در نظر بگیرم اگه در نظر نگیرم میشم دروغگو. دروغگویی همون اوایل شروع میشه. وقتی من نتونم وزنۀ هزار کیلویی رو بردارم چطور بگم قبول؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط parnian 80
عشق در زندگی شکل میگیره. قبلش رو زیاد اعتقاد ندارم.
جلل خالق داداشاتون اون همه خواهراتون انقد؟ اون تفاوتی که گفتین بین خواهر برادرا وجود داره الان دارم میبینم! [nishkhand]نقل قول:
نوشته اصلی توسط عبدالله91
پشتوانۀ زن خانمیش هست نه مهریه. اگه بخاطر مهریه مردی بخواد زنش رو نگه داره چنین مردی آیا لیاقت داره باهاش زندگی کنی؟ هر کاری از دست این مرد برمیاد. خیانت هم میکنه و حتما روزانه چندین بار به همسر خیانت میکنه.البته اینا نظر شخصی بنده هست شاید خیلی از عزیزان قبول نکنن و حتما هم اینجوریه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط masoume.a.92
من زنمو دوس دارم چون حتی یه لقمه غذا تو دهن زن گذاشتن اجر بسیار بالایی داره . اینارو از مکتبم یاد گرفتم. دلیلی نمیبینم مادیات مارو کنار هم نگهداره. بخاطر مادیات بود که از ازدواج با یکی منصرف شدیم.
بدون مادیات میشه ازدواج کرد و خوشبخت شد اما بدون معنویات خیلی خیلی سخته.
خب پدرم وقتی میره خواستگاری تقریبا حرف پسراشو میزنه. وقتی پسرش راضی به زیاد هست خب خودش هم همونو میگه البته سعی میکنه یه کم کمتر باشه. پدرم به نظریاتمون احترام میذارهنقل قول:
نوشته اصلی توسط masoume.a.92
مهم اینه که پسر برا آینده اش چه برنامه ای داره. شاید یکی راضی به هزاران سکه بشه اما بدون برنامه
مهریه باید به توان پرداخت هم مربوط باشه تا دروغ حساب نشه. مهریۀ زیاد هم دروغ هست و هم سادگی زندگی رو از بین میبره. زندگی شاهنشاهی به هیچ دردی نمیخوره. مکتب بنده ساده زیستی رو توصیه کرده. و من هم میخوام خوشبخت و در آسایش زندگی کنم. مهریۀ زیاد فقط پز حساب میشه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط heavenly
بله. بنده نگفتم وقتی مهریه زیاد باشه اعتما نمیکنم. میگم زیادشو در حد خودم نمی بینم. اعتماد سر جاش. میگم باید مهریه رو به خانمم بدم چه بخواد چه نخواد باید پرداخت بشه.وقتی زیاد باشه با اعتماد کامل بهشون میگم در توان ندارم و این اتفاق برام افتادهنقل قول:
نوشته اصلی توسط heavenly
من منظورم تا اون حد اختافات ناجور که نبود. گفتم اختلاف کوچیک. که نخواد اسم طلاقو بیاره به فکر درست کردن زندگی بیفته نه اینکه چون طلاق دادن راحته به فکر طلاق بیفته. منظورم اینه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط عبدالله91
خب حرف شمام درسته همچین زندگی ارزش ادامه دادن نداره و حق همچون مردی اینه که زن مهریشو بذاره اجرا. [khande]
ببخشید؟ من اولش اشتباه متوجه شدم. خوبه که خواسته های پسراشونو قبول میکنن. پدرتون وقتی به خواسته شما احترام بذارن کار عاقلانه ای کردن به نفع خودشونو پسرشونه ولی آیا وقتی خواستگار اومد واسه دخترش به دخترش اجازه میده 1 دونه سکه بذاره؟ اگه اونم قبول کنن میشه انصاف.نقل قول:
نوشته اصلی توسط عبدالله91
گفتم که مهریه خواهرام چقد هستن. پس اجازه میدن که کم بوده. خب اینجاهاش کشید به خونواده ی بنده و تاپیک شخصی شد با این حال اما میگم . پدرم در بعضی مواقع اونم با حرف اکثریت خانواده تصمیم میگیره در جاهای دیگه فقط پیشنهاد دهنده است. مثلا در انتخاب عروس دخالت نمیکنه. میگه هر کسی رو که خودتون بگین میرم همون خونه رو در میزنم. اگه دادن که دادن اگه ندادن که هیچ.نقل قول:
نوشته اصلی توسط masoume.a.92
پدر بنده خدا میدونه که عاشق عروس هاش هست. بهشون نهایت احترام رو میذاره. برادرهام هم در این صفت به پدرم رفتن که زنهاشونو خیلی دوس دارن.
خواهرام هم خیلی سربه زیرتر از این حرفا بودن که مهر تعیین کنن یا حتی در موردش حرف بزنن پدرم هم به مادرم میگفت و می پرسید که نظر دختراش چی هست . اصلا وقتی خواستگار می اومد خواهرام اتاق دیگه ای می رفتن و بعده رفتن خواستگارا هم پیش پدرم نمی اومدن. خانواده ما سنتی هست. پدرم احترام کسی رو نمیشکنه و کسی حرمت پدرمو نشکونده. ما با عنایت خدا با صدای تلاوت قرآن پدر، بزرگ شدیم.پدرم روحانی نیس اما منبر میره و مداح اهل بیت است و هرچقد پول می یارن یه قرون هم برنمیداره میگه من بخاطر خدا منبر میرم و مداحی میکنم. البته الان کم منبر میره اما مداحی میکنه. به اهالی منطقه گف آخوند بیارین.
اینارو گفتم تا اگه سوالی داشتین جوابتونو بگیرین . این تاپیک برامون مسأله ساز شده. عزیزانی موجب ناراحتیشون شده. هدف فعالیت ناراحت کردن کسی نیست . برا همین بهتره زیاد به موضوع نپردازیم .
اما اگه دختر همچین مهریه ای بزاره اما پسر موافق نباشه و اصرار براین کار خیر باعث شر بشه چی؟[soal]
خوب آدم با کسی ازدواج می کنه که عقایدش به خودش شبیه باشه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط آن شرلی
ممنون از پاسخت...نقل قول:
نوشته اصلی توسط parnian 80
اما نمیشه اصرار کرد...شاید ب هردلیلی قبول نکنند!
[tafakor]
ببین من میگم اصلا از ریشه شما با آدمی ازدواج نمی کنی که حرفات رو قبول نداشته باشه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط آن شرلی
آخی چه کاره زیبایی خداکنه ماهم توفیقه این کارارو داشته باشیم...[golrooz]