عاشقی اسارت شیرینی است
نمایش نسخه قابل چاپ
عاشقی اسارت شیرینی است
سيـب سـرخي را بـه من بخشيـد و رفـت
عاقبـت بر عشـق مـن خنـديـد و رفـت
اشـك در چشمــان سـردم حلقــه زد
بـي مـروت گريـه ام را ديــد و رفـت
چشـم از مـن كنـد و دل از مـن بريـد
حـال بيمـار مــرا فهـميــد و رفـت
بـا غـم هجــرش مــدارا مـي كنـم
گـر چـه بر زخمــم نمك پاشيد و رفـت
تنهایی یعنی:
بری عطری رو که اون میزده رو بخری
و بزنی به خودت
تا فکر کنی کنارته
http://fc03.deviantart.net/fs29/i/20...enenigma09.jpg
عاشقت خواهم ماند
بي آنکه بداني دوستت خواهم داشت
بي آنکه بگويم درد دل خواهم گفت
بي هيچ گماني گوش خواهم داد
بي هيچ سخني در آغوشت
خواهم گريست
بي آنکه حس کني در تو ذوب خواهم شد
بي هيچ حراراتي
اينگونه شايداحساسم نميرد
http://fc03.deviantart.net/fs44/f/20...y_andradaa.jpg
صبر کردن گاهی معجزه میکند
تنهایی هایتان را پیش فروش نکنید
فصل اش که برسد به قیمت میخرند...
http://p30upload.com/download.php?im...77yycc_-11.jpg
دیریست دلم گرفته باران
اشکم که ز غم سرشته باران
چندیست "اسیر دست اویم"
بر لوح دلم نوشته باران!
باران! دل من چو راز دارد،
از او طلب نیاز دارد،
آن ماه سفر کرده ی دیروز،
مرغیست خموش و ناز دارد.
باران به دلم غمی نشسته
من بال و پرم. ولی شکسته!
باران مه من چه حال دارد؟؟؟
این دل ز تو هم سوال دارد!
باران برِ من ببار باران
از او خبری بیار باران
آه ای دل ناصبور، صبری
آرام بمان، قرار قدری...
very GOOD
کلاغ پر ...
گنجشک پر ...
من خیلی وقته پریده ام .
زودتر از تمام کلاغها و گنجشکها !!!
کــآش میفـَهمیدی،
وَقــتی میگویـــَم میرَوَمـــ،خــُداحافــِظ،
تــَنهـآ بــَرای اینکهـ دَستــَم را مــُحکم تر بگیــری
و بگیـــ،
"نــــَرو"
دل من تنگ تو است
صندلیهای حیاط
پر برف دیشب …
و تو کی می آیی؟
که شود آب همه برفهایی
که نبودت را فریاد زده !
دیشب که نمیدانستم به کدام یک از گریه هایم بگریم! خندیدم
بیزارم از این خواب ها
که هرشب مرا به اغوش تو می اورند
و صبح با اشک
از تو
جدایم می کنند
صدای قــلــــب نیست ...
صدای پای تو است كه شب ها در سینه ام می دوی ....!!
كافیست كمی خسته شوی .....
كافیست كمی بایستی ....!
هــر کس یـا شب میمیرد یــــا روز..... مـــن شبانه روز
تمـــام غصــه هــایــی را کـــه بــرایـــت خـــوردم
بـــــالا اوردم!
طـــعـــم بـــیهودگـــی مــیــداد.....!
دلــــم را بـــالا مــی اورم
بــا ایـــن انــتخـــابــــش........!
نه از فلسفه کلامی می دانم
و نه منطق می گنجد در کلامم ،
بی استدلال
دوستت دارم . .
http://fc04.deviantart.net/fs71/i/20...om-d46fm5d.jpg
ميدوني سخت ترين لحظه تو زندگيت چيه؟
اينكه ببيني
پناه لحظه هات
پناه ديگه اي داره؟؟؟!
خيلي سخته نــــــــــــــــــــه؟؟؟
یـادت ای دوسـت بخیــر...
نـازنینــم خــوبـی؟!
دل مـن مـی خــواهـد کـه بـدانـی بـی تـو..
دلـم انـدازه ی دنیـا تنـگ اسـت...
جـای مـن یـک دل سیــر،
چشــم در آینــه انداز و بگــو:
بهتــرینــم؛ ای دوسـت..
"یـادگـار دیـروز"
دل مـن سیــر بـرایـت تنـگ اسـت...
http://fc02.deviantart.net/fs70/i/20...aa-d4gyvko.jpg
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود، گر نشود
حرفی نیست
امــا . . .
نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست!
شیرین بهانه بود!
فرهاد تیشه میزد تا نشنود،
صدای مردمانی که در گوشش میخواندند : دوستت ندارد...
همه چیز را هم
که تقصیر من بیندازی
عاشق شدن من
تقصیر توست...
جدایی
دلم را در این ویرانه تنها نگذار
امشب را هم پیش خود نگهدار
ای دل ربایم سویم نظر كن
دلم را برده ایی مرا صدا كن
دلم دیوانه تو گشته آزارش مده
با او هر چه خواهی كن ولی جدای مكن
از جدایی ها خاطرات تلخ دارم
جدایی ها دنیایی مرا شكستادند
آرزوها و دنیای مرا به آب انداختند
جدایی ها مرا خاك راه كردند
زیر پای هر كس لگد مال كردند ...
مــَـن بـی تــو
شعـــر خــواهــم نــوشتـــ؛
تـــو بــی مـَـن
چــِـه خــواهــی كــــرد؟
اصـــلا"
يــــادت هَستـــ
كــِــه نيستــَـمــ ...؟!
http://fc08.deviantart.net/fs40/i/20...aTaYGENCAY.jpg
عاشق ترین مرد …
آدم بود
که بهشت را
به لبخند حوا فروخت!!
دلگــــــير نشو
از حرفـــــــــــــ آدمـهــــــــا !
نیش زدن طبيعتشونه !
سال هاست که به هوای بارانی مي گویند : "هـــــوای خــــــراب...!
قطار می رود....
تو می روی.....
تمام ایستگاه می رود............
و من چقدر ساده ام که سالهای سال ،در انتظار توکنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!!
می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست
آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسستمی روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سردآن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکستمی روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند
از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته استراســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم توتاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشستطـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بودروی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست
نمی دانم چه می خواهم خدایا ، به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من ، چرا افسرده است این قلب پرسوزز جمع آشنایان می گریزم ، به کنجی می خزم آرام و خاموشنگاهم غوطه ور در تیرگیها ، به بیمار دل خود می دهم گوش
گریزانم از این مردم که با من، به ظاهر همدم و یکرنگ هستندولی در باطن از فرط حقارت ، به دامانم دو صد پیرایه بستنداز این مردم که تا شعرم شنیدند ، برویم چون گلی خوشبو شکفتندولی آن دم که در خلوت نشستند ، مرا دیوانه ای بدنام گفتنددل من ای دل دیوانه من ، که می سوزی از این بیگانگی هامکن دیگر ز دست غیر فریاد ، خدا را بس کن این دیوانگی ها
کسی آمد که حرف عشقو با ما زد
دل ترسوی ما هم دل به دریا زدبه یک دریای طوفانی دل ما رفته مهمانیچه دوره ساحلش از دور پیدا نیستیه عمری راهه و در قدرت ما نیست
باید پارو نزد وا دادباید دل رو به دریا دادخودش می بردت هرجا دلش خواستبه هر جا برد بدون ساحل همون جاست
باز امشب قلب من٬ دیوانگی از سر گرفت
شعله های خفته من آتش دیگر گرفتروح من آزاده بود در کهکشان بیکرانلیک جسم خاکی یکدم مرا در بر گرفتما و دل در انتظار لحظه ی دیدار هامیتپیم و یادی او این خانه را در بر گرفتسرنوشت وهستی من دفتر فریاد هاستای دریغا نعره در سینه ام آخر گرفت
خنده بر لب٬داغ بر دل همچو لاله٬ در بهارآتش تنهای اخر شعله در پیکر گرفتزنده گی مجموعه ی اوراق گوناگون بودای خوشا آن کس کین اوراق را کمتر گرفتشمع مرد و شب گذشت و راز دل نا گفته ماندعشق تو عقده بردل شکوه ی دیگر گرفت
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
آره باز منم همون دیوونه ی همیشگیفدای مهربونیات چه می کنی با سرنوشتدلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشتحال من رو اگه بخوای رنگ گلای قالیهجای نگاهت بد جوری تو صحن چشمام خالیهابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمهاز غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمهدیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمونفریاد زدم یا تو بیا یا من و پیشت برسونفدای تو! نمی دونی بی تو چه دردی کشیدمحقیقت رو واست بگم به آخر خط رسیدمرفتی و من تنها شدم با غصه های زندگیقسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگینمی دونی چه قدر دلم تنگه برای دیدنتبرای مهربونیات نوازشات بوسیدنتبه خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهتهیه قلب تنها و کبود هلاک یه نگاهتهمن می دونم همین روزا عشق من از یادت میرهبعدش خبر میدن بیا که داره دوستت میمیرهروزات بلنده یا کوتاه دوست شدی اونجا با کسیبیشتر از این من و نذار تو غصه و دلواپسییه وقت من و گم نکنی تو دود اون شهر غریبیه سرزمین غربته با صد نیرنگ و فریبفدای تو یه وقت شبا بی خوابی خستت نکنهغم غریبی عزیزم زرد و شکستت نکنهچادر شب لطیف تو از روت شبا پس نزنیتنگ بلور آب تو یه وقت ناغافل نشکنیاگه واست زحمتی نیست بر سر عهد مون بمونمنم تو رو سپردم دست خدای مهربونراستی دیروز بارون اومد من و خیالت تر شدیمرفتیم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شدیماز وقتی رفتی آسمونمون پر کبوترهزخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بد ترهغصه نخور تا تو بیای حال منم این جوریهسرفه های مکررم مال هوای دوریهگلدون شمعدونی مونم عجیب واست دلواپسهمثه یه بچه که بار اوله میره مدرسهتو از خودت برام بگو بدون من خوش میگذره ؟دلت می خواد می اومدم یا تنها رفتی بهترهاز وقتی رفتی تو چشام فقط شده کاسه خون
همش یه چشمم به دره چشم دیگم به آسمونیادت می آد گریه هامو ریختم کنار پنجرهداد کشیدم تو رو خدا نامه بده یادت نرهیادت میآد خندیدی و گفتی حالا بذار برمتو رفتی و من تا حالا کنار در منتظرمامروز دیدم دیگه داری من رو فراموش می کنیفانوس آرزوهامونو داری خاموش میکنیگفتم واست نامه بدم نگی عجب چه بی وفاستبا این که من خوب می دونم جواب نامه با خداستعکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمهیه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمهتنها دلیل زندگی با یه غمی دوست دارمداغ دلم تازه میشه اسمت و وقتی می آرموقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیرمگه نگفتم چشمات رو از چشم من هیچ وقت نگیرحرف منو به دل نگیر همش مال غریبیهتو رفتی و من غریب شدم چه دنیای عجیبیهزودتر بیا بدون تو اینجا واسم جهنمهدیوار خونمون پر از سایه ی غصه و غمهتحملی که تو دادی دیگه داره تموم میشهمگه نگفتی همه جا ماله منی تا همیشهدلم واست شور می زنه این دل و بی خبر نذارتو رو خدا با خوبیات رو هیچ دلی اثر نذارفکر نکنی از راه دور دارم سفارش میکنمبه جون تو فقط دارم یه قدری خواهش میکنماگه بخوام برات بگم شاید بشه صد تا کتابکه هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذابمی گم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنننورشونو بدرقه پاکی خنده هات کننیه شب تو پاییز که غمت سر به سر دل می ذارهبهار همون کسی که بیشتر از همه دوست داره
وزن دار نمیگویم
قافیه هم نمیگذارم
بی پرده و رک میگویم
دلتنــــــــــگم
تنهــایــی هـــایــم را دانــه دانـــه میشمارم . . . !چه کـــــم میشوم از حس عاشقی . . . !و چه راحـت میشوم از تعلق خاطر . . . !چه آسوده میشوم از دغدغه . . . !و آرام . . .آرام میشوم از تنهــایی ام . . .
مطمئن باش برو
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت به من و سادگی ام
خندیدی
به من و عشقی پاک
که پر از یاد تو بود
...
و به یک قلب یتیم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود
تو برو
برو تا راحت تر تکه های دل خود
را
آرام سر هم بند
زنم
http://images.persianblog.ir/438213_PqGWLGX3.jpg
چقدر دوست دارم با خیال
راحت
یک نفس عمیق
بکشم
نفسی که پر
باشد
از بوی آرامش
وجود تـــو
http://up.patoghu.com/images/mzl2bue1pkn9yc6s2x4y.jpg
دلـــم کــوچکـــ استـــ
...
ولی آن قدر جا
دارد که بــــرای عـــزیـــزی که دوستـــش دارمـ نیمکــتی بگذارم بـــرای
همیشـــــه ...
http://www.pic1.iran-forum.ir/images...5496269967.jpg
زمستان
برای
ماهی کوچولوی تُنگ دل من
به چشم برهم زدنی
میگذرد
بهار
در راه است.
http://www.photographyblogger.net/wp...in-Water14.jpg
زمستان
برای
ماهی کوچولوی تُنگ دل من
به چشم برهم زدنی
میگذرد
بهار
در راه است.
http://www.photographyblogger.net/wp...in-Water14.jpg
بگو با من چه کردی مهربانم
که ابری شد تمام آسمانم
بیا آتش بزن خاکسترم کن
بدون تو نمیخواهم بمانم .
خسته ام از این زندان که نامش زندگیست!
پس قشنگی های دنیا مال کیست؟!
باختیم در عشق اما باختن تقدیر نیست!
ساختیم با درد تنهایی مگر تقدیر چیست؟
http://www.renzwertig.com/images/2009/ILoveYou.jpg
میـــدآنـــی ،
بعـــد از رفتنـــت
جـــای خـــآلیـــت در دلــــم
مثـــل کفــــش های سیندرلآ
اندازهـ ی هیـــچ کـــدام از مــــردم شهـــــر نشــــد ... !
http://massagee.persiangig.com/0A85E...4C93_15611.gif
دلم درد می کند
انگار
خام بودند
خیال هایی که به خوردم داده بودی . . .
.
زخمی بر پهلویم است روزگار نمک میپاشد و من پیچ و تاپ میخورم
وهمه گمان میکنند میرقصم ..............
دنیای قشنگی نیست آدمها مثل رودخانه ها جاریند
زلال که باشی سنگهایت را میبینند بر میدارند و نشانه میگیرند درست به سمت خودت ......
هم بازی قدیم
چشم نگذار
آنقدر دورم که
با شمردن
همه اعداد هم
پیدایم نمی کنی...