سلام
خوب شاید این دوستمون هم منظورش همین هیچیه.
من احساس پوچی و مردن میکردم
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
خوب شاید این دوستمون هم منظورش همین هیچیه.
من احساس پوچی و مردن میکردم
اگه تو اين لحظه بودم دنبال يه نقطه ميگشتم تا به سمتش حركت كنم!اگه نبود
اگه تو اين لحظه بودم دنبال نويسنده ي اگه تو اين...ميگشتم و يه امپول هوا ميزدم بهش حالش جا بياد واقعا چشماش همين سفيدي رو احساس كنه!![khande][nishkhand][naomidi]
میترسیدم!!!!!!!!!!!!
از هیچ بودن باید ترسید......