پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
من يک پخمه و يک بي شعور هستم![shaad]
نخبه ها را فراري مي دهم، با فرار آنها جا براي من باز مي شود تا بتوانم موقعيت هاي خوب را در اين کشور ثروتمند تصاحب کنم[khande]
البته براي آنها هم بد نمي شود! چون اينجا قدر آنها را نمي دانند و مي روند آن ور، هم قدرشان را مي دانند و استعدادهايشان شکوفا مي شود.[nishkhand]
خوب مي ماند مردم عادي!
خوب ..... آهاي مردم عادي! يک فکري بکنيد! جان بکنيد و زحمت بکشيد و با امثال من مبارزه و خلع يدمان کنيد! نخبه ها که نبايد اين کار را بکنند! آنها آقا هستند و اين کارها کسر شأن آنها است.
بعد که امثال من را شکست داديد براي نخبگان فرش قرمز پهن کنيد که با سلام و صلوات و دبدبه و کبکبه و فخر فروشي به کشور برگردند![bamazegi]
البته اگر بتوانيد از پس امثال من برآييد! شده جانتان را هم بگيريم نمي گذاريم به اين راحتي بر ما پيروز شويد.
البته با اينکه منافع ما و شما با هم در تضاد است ولي باز هم يک نصيحت برايتان دارم! اگر هم بر ما پيروز شديد و خواستيد نخبگان برگردند و در فضايي که شما با جانفشاني محيا کرده ايد خدمت کنند، در انتخاب آنهايي که بايد برگردند خيلي دقت کنيد و همه را راه ندهيد، شايد خيلي هايشان از ما بدتر باشند![negaran]
مي دانيد چرا اين را مي گويم؟ .... چون:
راستش آن ور دنيا هم پخمه و بي شعور مثل من بسيار است اتفاقا" اغلبشان هم مثل من در راس کارند ولي فرقشان اين است که خيلي زبلند خودشان را لو نمي دهند! استعدادهاي اينور را جذب کرده و هندوانه زير بغلشان مي گذارند و البته امکانات هم در اختيارشان مي گذارند تا به پيشرفت علم کمک کنند و بعد از همان علم که استعدادهاي فراري ما در بدست آمدنش تلاش کرده اند براي چاپيدن کشور خود نخبگان بهره مي برند! در اصل شايد آن به اصطلاح نخبه ها! بيشتر از ما به شما ضرر زده باشند! بعد شما با اين جانفشاني جاده صاف کن آنها شده ايد و بعد هم اغلبشان که بر مي گردند جوري با شما برخورد خواهند کرد که انگار شما نوکر آنها بوده ايد و وظيفه داشته ايد که شرايط را براي آنها محيا کنيد. ......... پس دقت کنيد.
-----------------------------------------
تذکر: مطلب فوق در قالب طنز بيان شده از اين رو در آن قدري بزرگ نمايي به کار گرفته شده، البته هدف نويسنده تلنگري بوده تا بلکه يک مقدار موشکافانه تر به اين ماجرا نگاه کنيم و نويسنده ادعاي اينکه يک تفسير جامعه شناختي صد در صد درست از موضوع ارائه نموده باشد را ندارد.
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
پروفسور حسابی می گوید:
اگر می خواهید مملکتتان را آباد کنید خانه خود را خراب کرده اید و اگر بخواهید خانه خودتان را آباد کنید مملکتتان را خراب نموده اید.
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hossien
پروفسور حسابی می گوید:
اگر می خواهید مملکتتان را آباد کنید خانه خود را خراب کرده اید و اگر بخواهید خانه خودتان را آباد کنید مملکتتان را خراب نموده اید.
قصه اش جالبه، پروفسور حسابی در یکی از خاطراتش می گوید:
روزي در آخر ساعت درس، يك دانشجوي دوره دکتراي نروژي ، سوالي مطرح
کرد: استاد؛ شما می فرمائید از جهان سوم مي آييد، جهان سوم کجاست ؟؟
فقط چند دقيقه به آخر کلاس مانده بود. من در جواب مطلبي را في البداهه
گفتم که روز به روز بيشتر به آن اعتقاد پيدا مي کنم. به آن دانشجو گفتم:
جهان سوم جايي است که هر کس بخواهد مملكتش را آباد کند، خانه اش
خراب مي شود و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد، بايد در تخريب
مملكتش بكوشد!
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hossien
پروفسور حسابی می گوید:
اگر می خواهید مملکتتان را آباد کنید خانه خود را خراب کرده اید و اگر بخواهید خانه خودتان را آباد کنید مملکتتان را خراب نموده اید.
و جناب پروفسور کدام را برگزید ؟
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
؛ شادی ؛
و جناب پروفسور کدام را برگزید ؟
خودتان چه فکر می کنید؟
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
البته مشکل ما فرار مغزها نیست
حکومت بی مغزهاست
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
سلام
من يك فرضيه اي تو ذهنم هست كه ازتون ميخام براي درستي و نادرستيش استدلال و دليل بيارين
من فكر ميكنم بعداز يك برهه , تب رفتن در بين افراد ايجاد مي شود .
چه بسا شرايط و روال براي يك فرد مهيا باشد , ديدگاه رفتن برايش دروني شده مي باشد.
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
والا قطعا رفتن بهتر هست تا موندن آدم باید جایی بره که براش ارزش قائل باشند نه اینکه کلی زحمت بکشه آخرش هم یک بی مغز بشه مسئولش و همه طرحها و کارهای علمیش رو بدرد نخور بدونه
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نارون1
سلام
من يك فرضيه اي تو ذهنم هست كه ازتون ميخام براي درستي و نادرستيش استدلال و دليل بيارين
من فكر ميكنم بعداز يك برهه , تب رفتن در بين افراد ايجاد مي شود .
چه بسا شرايط و روال براي يك فرد مهيا باشد , ديدگاه رفتن برايش دروني شده مي باشد.
تب رفتن نه ، نمی توان این گونه گفت معمولا به چند طریق صورت می گیره رفتن.
1-نفرات برتر دانشگاه هایی مثل شریف ، امیرکبیر و ... یا جشنواره خوارزمی و .... هسنتد که خود خارجی ها میان می برند اینا عاقبت بخیر میشن .
وقتی در دسته اول نباشیم دوحالت پیش میاد
2-مهندس شدم نمی تونم این جا دکترا قبول شم یا می خوام برم دانشگاه ازاد و یا سراسری پول بدم بخونم می رم خارج درس بخونم و اونجا می مونم.
3-اینجا نمی تونم کاری کنم و از شان مهندسی نمی تونم پایین بیام کارهای غیر مهندسی یا مهندسی کوچک از دیدگاه خودم انجام بدم می رم خارخ اخرش یک کار درپیتی انجام می دم.
مشکل 90 درصد بالا برای اینکه کار را یا خیلی موارد را به ما یاد ندادن و آب دو خیاری همه چیز یاد گرفتیم و فقط و فقط می گیم همین که من می دونم هست
ااز طراحی 10 درصد فهمیدیم از ساخت 50 درصد تولید 50 درصد و پشتیبانی 20 درصد و از کارهای تحقیقاتی 30%
اما هیچ کدومم نرفتیم تا انتهای کار را یاد بگیریم یا خودمان خالق کاری باشیم سبکی داشته باشیم.
مثال بزنم تو ایران بگین طراحی مفهومی هزاران مدل و الگو بهتون می دن می گن این طراحی مفهومی هست و معمولا نهایتا 1 ماه وقت می زارن و میرن مرحله بعدی کار
پس این دسته هم فرار می کنه می ره خارج
البته بیشترشون هم موفق می شن البته اینو نمی تونم 100 درصد بگم نسبی هست چون شرایط و محیط در سرنوشت فرد تاثیر بسزایی داره چه ایرانه باشه چه خارج
در اینجا فک کنم فقط بند 1 مغز هستن که دارن می رن نه موارد دیگه با این اهداف برن
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
ریپورتر
والا قطعا رفتن بهتر هست تا موندن آدم باید جایی بره که براش ارزش قائل باشند نه اینکه کلی زحمت بکشه آخرش هم یک بی مغز بشه مسئولش و همه طرحها و کارهای علمیش رو بدرد نخور بدونه
اون مسئول بی مغز و بیشعور را کی اونجا گذاشته به نظر شما؟
به نظر من کارهای خودمان این افراد را در این جایگاه ها گذاشتن.
انیشتن می گوید:
بدون تغییر در الگوهای تفکر خود، قادر نخواهیم بود مسایلی را حل کنیم که با سطح تفکر فعلی خود، ایجاد کرده ایم.
یا امام علی (ع) می فرماید:
نادانی انسان به عیب های خود، از بزرگترین گناهان اوست.
یا
دیوانگی آن است که بارها و بارها به یک شیوه عمل کنیم و انتظار کسب نتایج متفاوت داشته باشیم
اینا رو گفتم اگر بخواهیم مدیر یا مسئولی که درک کار درست داشته باشه یا تفکر اونو تغییر بدیم پدر خودمان در می آید و با فرهنگ سازی می توان انجام داد و اینجا هم مثل کشورهای پیشرفته میشه.