پاسخ : بیماریها و اختلالات معده
سندرم زولینگر - الیسون (گاسترینوما)
سندروم زولينگر - اليسون عبارت است از افزايش ترشح اسيد معده بهعلت تومور توليدکنندهٔ گاسترين (گاسترينوما) اگرچه پانکراس مقادير قابل ملاحظه گاسترين ندارد، اکثر گاسترينوماها در پانکراس ايجاد مىشود؛ ساير موارد در زير مخاط دئودنوم يا بهندرت در آنتروم يا تخمدان ديده مىشود. ضايعات توليدکنندهٔ گاسترين در پانکراس، در ۶۰% موارد کارسينوم سلول جزيرهاى غير B، ۲۵% آدنوم منفرد و ۱۰% هيپرپلازى يا ميکروآدنوم هستند؛ ساير موارد (۵%) ناشى از گاسترينوماهاى زيرمخاطى منفرد در قسمت اول يا دوم دئودنوم هستند. حدود يکسوم بيماران، مبتلا به سندرم نئوپلاسمهاى اندوکرين متعدد نوع MEN I هستند که مشخصهٔ آن سابقهٔ فاميلى بيمارى غدد داخلى و وجود تومور در ساير غدد بهخصوص پاراتيروئيد و هيپوفيز است. بيماران مبتلا به MEN I اغلب گاسترينوماهاى خوشخيم متعدد دارند. بيماران فاقد سندرم MEN I اغلب گاسترينوماهاى منفرد با خصوصيت بدخيم دارند. اين تومورها اغلب کوچک (۳-۲ ميلىمتر) هستند و پيدا کردن آنها مشکل است. |
|
تشخيص سرطانىبودن تومور تنها با نشان دادن متاستاز يا تهاجم به عروق خونى مشخص مىشود، زيرا الگوى بافتشناسى تومورهاى خوشخيم و بدخيم مشابه است. در اکثر بيماران مبتلا به گاسترينوماى بدخيم، بيمارى ناشى از افزايش سطح سرمى گاسترين تهديد جدىترى است تا بيمارى ناشى از رشد و انتشار سلولهاى سرطاني.
|
پاسخ : بیماریها و اختلالات معده
کارسینوم معده
هليکوباکتر پيلوري، در معده گاستريت آتروفيک ايجاد مىکند که ضايعهٔ پيشساز شناختهٔ شده آدنوکارسينوم معده است. مطالعات اپيدميولوژيک نشان داده است که عفونت هليکوباکتر پيلوري، به ميزان ۶/۳ تا ۱۸ برابر (همهٔ بيماران در مقابل زنان) خطر ايجاد کارسينوم تنه يا آنتر معده (نه کارديا) را افزايش مىدهد و اين خطر ارتباط مستقيم با سطح سرمى آنتىبادىهاى ضد هليکوباکتر پيلورى دارد.
|
|
مطالعات اپيدميولوژيک نشان داده است که ميزان بروز کارسينوم معده با مصرف کم سبزيجات و ميوهجات و مصرف زياد نشاسته ارتباط دارد. کارسينوم معده در افراد زير ۴۰ سال نادر است و از اين سن بهبعد خطر ايجاد آن بهتدريج افزايش مىيابد. سن متوسط کشف بيمارى ۶۳ سال است. در مردان دو برابر بيشتر از زنان شايع است. |
|
کانسرهاى اپىتليال معده تقريباً همواره آدنوکارسينوم هستند. تومور سلول سنگفرشى قسمت پروگزيمال معده بهطور ثانويه از تومور مرى ناشى مىشود. پنج زيرگروه مرفولوژيک وجود دارد: |
|
- پيشآگهى: |
ميزان بقاء ۵ ساله با توجه به ميزان گسترش تومور عبارت است از: مرحلهٔ I: هفتاد درصد؛ مرحلهٔ II: سى درصد؛ مرحلهٔ III: ده درصد و مرحلهٔ IV: پنج درصد. |
|
مرگ بهعلت انتشار تومور به ساير اعضاء يا انسداد پيشروندهٔ معده و ايجاد سوءتغذيه رخ مىدهد.
|
پاسخ : بیماریها و اختلالات معده
لنفوم و سود و لنفوم معده
لنفوم دومين تومور اوليهٔ شايع معده است که تنها ۲% کل موارد را تشکيل مىدهد (آدنوکارسينوم: ۹۵% موارد). تقريباً تمام موارد لنفوم غير هوچکين است و اغلب بهعنوان لنفوم سلول B بافت لنفوئيد همراه با مخاط (MALT) طبقهبندى مىشود. حدود ۲۰% بيماران داراى يک تومور اوليهٔ ديگر در يک عضو ديگر هستند.
|
|
علائم اصلى شامل درد اپىگاستر و کاهش وزن (مشابه کارسينوم) است. بهطور مشخص، تومور در زمان تشخيص، حجيم است؛ اما برخلاف آدنوکارسينوما علائم لنفوم معده نسبت به اندازه تومور، خفيفتر است. در ۵۰% بيماران توده قابل لمس در اپىگاستر وجود دارد. راديوگرافى با باريم ضايعه را نشان مىدهد اگرچه در اغلب موارد با آدنوکارسينوم، و در ۱۰% موارد، با يک زخم معده خوشخيم اشتباه مىشود. انجام گاستروسکوپى و بيوپسى با برس، تشخيص قطعى را در ۷۵% موارد قبل از انجام عمل جراحى مشخص مىکند. مرحلهبندى قبل از عمل با استفاده از CTاسکن و بيوپسى مغز استخوان صورت مىگيرد. |
|
درمان لنفوم معده با درجه پائين شامل شيمىدرمانى درازمدت با سيکلوفسفاميد است. رزکسيون جراحى همراه با پرتودرمانى کل شکم ممکن است در درمان بيماران با لنفوم با درجه بالا انجام شود اما هنوز مورد ترديد است. مرحلهبندى حين عمل جراحى شامل بيوپسى سوزنى از هر دو لوب کبد و بيوپسى از غدد لنفاوى سلياک و پاراآئورتيک است. اسپلنکتومى تنها در صورت تهاجم مستقيم به طحال بايد انجام شود. در صورت گسترش تومور به دئودنوم يا مري، رزکسيون اين ارگانها لازم نيست و توصيه مىشود بعد از عمل جراحى درمان کمکى انجام گيرد. اغلب موارد عود در ۲ سال اول بعد از جراحى اتفاق مىافتد. از آنجائىکه دوسوم موارد عود در خارج از شکم رخ مىدهد، انجام شيمىدرمانى بعد از عمل در بيماران با خطر بالاى عود توصيه مىشود. |
|
سودولنفوم معده شامل يک توده بافت لنفوئيد در جدار معده اغلب همراه با يک زخم مخاطى بر روى آن است. اينطور تصور مىشود که اين توده در پاسخ به يک التهاب مزمن بهوجود مىآيد. اين ضايعه بدخيم نيست اما از لحاظ تظاهرات بالينى (شامل درد و کاهش وزن) و مطالعات راديوگرافيک (وجود يک توده در راديوگرافى با باريم) قابل افتراق از ضايعات بدخيم نمىباشد. |
|
درمان سودولنفوم معده رزکسيون است. افتراق آن از لنفوم از طريق بررسى بافتشناسى نمونه است که در سودولنفوم، مراکز ژرمينال بالغ ديده مىشود. بعد از عمل جراحى به هيچ درمانى نياز نيست. |
پاسخ : بیماریها و اختلالات معده
لیومیوم و لیومیوسارکوم معده
ليوميوم ضايعهٔ زيرمخاطى شايعى است که اغلب بدون علامت است اما ممکن است موجب خونريزى شود. ليوميوسارکوم ممکن است بسيار بزرگ شود و اغلب با خونريزى تظاهر مىيابد. از لحاظ راديولوژيک، تومور داراى يک زخم مرکزى است که بهعلت نکروز (در نتيجه رشد به خارج و کاهش خونرساني) ايجاد مىشود. در اغلب موارد، منشاء تومور از قسمت پروگزيمال معده است. اين تومور ممکن است به داخل لومن معده رشد کند، کاملاً در سطح سروزى باقى بماند يا حتى بهداخل حفرهٔ شکمى برجسته شود. انتشار تومور از طريق تهاجم مستقيم يا متاستاز خونى صورت مىگيرد. با استفاده از CTاسکن مىتوان اطلاعات مفيدى از ميزان گسترش خارج معدهاى تومور بهدست آورد. ليوميوم را بايد با هستهبردارى (enucleation) يا رزکسيون گوهاى (Wedge resection) خارج نمود. بهدنبال انجام رزکسيونهاى راديکالتر براى درمان ليوميوسارکوم ميزان بقاء ۵ ساله به ۲۰% مىرسد. ضايعاتى که داراى ده ميتوز يا بيشتر در يک ميدان با قدرتنمائى بالا باشند، بهندرت قابل درمان هستند، اين تومور به پرتودرمانى مقاوم است.
پاسخ : بیماریها و اختلالات معده
ولوولوس معده
معده ممکن است حول محور طولى خود (organo-axial volvulus) يا خطى که وسط انحناء کوچک را به وسط انحناء بزرگ وصل مىکند (mesenterioaxial volvulus) چرخش پيدا کند. حالت اول شايعتر و اغلب همراه با هرنىهياتال پاراازوفاژيال است.
|
|
ولوولوس حاد معده موجب پيدايش درد شديد شکمى همراه باترياد تشخيصى بروچارد Brochardt مىشود که عبارت است از: ۱. استفراغ بهدنبال عقزدن و سپس عدم توانائى در استفراغ کردن؛ ۲. اتساع اپىگاستر؛ و ۳. عدم توانائى در عبور لولهٔ نازوگاستريک. در اينحالت، انجام لاپاراتومى فورى ضرورى است تا از نکروز حاد معده و شوک جلوگيرى شود. انجام راديوگرافى سريال دستگاه گوارش فوقانى بهطور اورژانس، انسداد در محل ولوولوس را نشان مىدهد. ميزان مرگ بالا است. |
|
ولوولوس مزمن شايعتر از حاد است. ممکن است بدون علامت باشد يا موجب درد کرامپى متناوب شود. در صورت وجود هرنىهياتال پاراازوفاژيال، ترميم هرنى و گاستروپکسى قدامى ضرورى است.
|