ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمی شنوندچه تلخ
است !قصه ی عادت!!!!!!!!!!
نمایش نسخه قابل چاپ
ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمی شنوندچه تلخ
است !قصه ی عادت!!!!!!!!!!
گاهی وقتا چقدرساده عروسک میشویم...نه میخندیم..نه گریه میکنیم و نه شکایت...فقط سکوت میکنیم....سکوت
کاش در دهکده عشق فراوانی بود
توی بازار صداقت کمی ارزانی بود
تلخ نوشته هایم را باید محکم بغل بگیرمشان انگار ..
این همه شیرینی دیگر محال است یک جا جمع شود .. !
این روزها
اگر خون هم گریه کنی
عمق همدردی دیگران با تو
یک کلمه است :
" آخـــــــی "
بر سر مزرعه ی سبز فلک
باغبانی به مترسک می گفت :
دل تو چوبین است…
و ندانست که زخم زبان
دل چوب هم می شکند…
یه وقتایی دیگه حسش نیست غصه بخوری /
رسما” غصه تو رو میخوره ! ..
ر از اشکم ولی می خندم به سختی . . .
به قول فروغ که می گفت :
شهامت می خواهد سرد باشی و گرم بخندی !
http://upcity.ir/images2/04017351876260457544.jpg
-- چی شد که سیگاری شدی؟
یه شب بارون میومد … خیلی تنها بودم.
-- چی شد که ترک کردی؟
...یه شب بارون میومد … دیگه تنها نبودم.
-- چی شد الکلی شدی و سیگار رو دوباره شروع کردی؟
یه شب بارون میومد … دوباره تنها شدم.
-- چی شد آوردنت اینجا، بستریت کردن؟
یه شب بارون میومد … خیلی تنها بودم… تو خیابون دیدمش … اون تنها نبود!
- - - به روز رسانی شده - - -
جدیدا با دیوارحرف میزنم!
میدونی........
از شخصیتش خوشم اومده یه جورایی
محکمه...آرومه و صبور!
دنیای غریبی ست...اونی که تورو دوستت داشت وحاضر بود برای رسیدن به تو دست به هرکاری بزنه تو اونو دوستش نداشتی...حالا که تو اونو دوستش داری و برای دیدنش لحظه شماری میکنی اون بی تفاوت از کنارت میگذره....