پاسخ : بهترین سروده قرن : (( باز جُست روزگار وصل ))
داستان سازی، دگراندیش باش / وز دگرها پیش بودی بیش باش
رمزها از رازداری ها نهفت / بازگوی آن را که بتوانیش گفت
آرزو دارم که سرخوش بینمت / می نخواهم که خامُش بینمت
پُر حوادث داستان داری به یاد / از حماسه ی باستان داری به یاد
باز هم زان پهلوانی یاد کن / زان چه دانی، تا توانی یاد کن
خیز و درده باز هم داد سخن / از شگفتی های این قوم کهن
گام تو در تاختن فرسنگ بود / پهنه بی پهنا، فراخا تنگ بود
قصّه از تاریخ و از فرهنگ گوی / در دو گام این راه صد فرسنگ پوی
گفته ای بسیار از ناگفته ها / خیز و در بگشای بر بنهفته ها
خیز و آن گنجینه در را باز کن / باز هم گوهرگری آغاز کن
نقطه های دور را ای نیک بین / با دو چشم دوربین، نزدیک بین
کوه کندیع کانِ دانش یافتی / زر برون کردی و گوهر یافتی
باز در کاوش گری نستوه باش / سربلند و دیرپا چون کوه باش
باش چون فرهاد ای شیرین سخن / تیشه ها ز اندیشه ات بر کوه زن
کوه کاوی کن که زر بیرون کنی / زان چه جُستی بیشتر بیرون کنی
کام جان سرمست جام ناب کن / ز ابر باران ریز خود سیراب کن
ای تکاور، در تک آور گام را / بگسل این پیوندِ بام و شام را
چون عقاب آسمان پر باز کن / در فراسوی زمان پرواز کن
نیک می دانی که تا من بوده ام / ناسزا را ناسزا نستوده ام
گر ستودم علم و دانش را ستود / برتر از این عالم در این عالَم که بود
هرچه پنداری که آن والاتر است / علم را رتبت از آن بالاتر است
زان به بام آسمان ها بر شوند / سقف بشکافند و آن سو تر شوند
هر که جان روشن از این نور نیست / روزکورست او اگر شبکور نیست
این نه تنها من که بسیار از کسان / همچو من در وصف تو رَطب الّلسان
زان همه پیگیری و پر کاریت / شب، همه شب تا سحر بیداریت
(( روزها گر رفت گو رو باک نیست / تو بمان ای که چون تو پاک نیست ))
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منبع :کتاب مشاهیر نور - شرح و احوال و آثار مشاهیر شهرستان نور - نقی رضایی
پایان
پاسخ : بهترین سروده قرن : (( باز جُست روزگار وصل ))
دکتر حسین خطیبی نوری، نویسنده، محقق و شاعر معاصر در تاریخ سی و یکم تیر ماه 1295 خورشیدی در تهران به دنیا آمد. او از کودکی نزد پدر شاهنامه را آموخت.
پس از گذراندن دورة ابتدایی، در دبیرستان اقدسیه نام نویسی کرد و دورة دوم متوسطه را در رشتة ادبی دارالفنون در 1313 تکمیل کرد. در سال 1313 در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد.
در سال 1316 در نخستین دورة دکتری زبان و ادبیات فارسی پذیرفته شد و پس از دو سال دروس دورة دکتری را به پایان برد و موضوع رسالة خود را با عنوان نثر فنی فارسی از آغاز تا پایان قرن هفتم هجری به راهنمایی ملک الشعرای بهار انتخاب کرد.
او پس از درگذشت بهار در اردیبهشت 1330، در مقام استادی به تدریس سبک شناسی تا بهمن 1357 پرداخت. خطیبی ضمن ارتباط با علی اکبر دهخدا، مقدمات آماده سازی لغت نامه را فراهم کرد و با تشویق شماری از نمایندگان مجلس چهاردهم، در ارائة طرحی به منظور طبع و نشر لغت نامه با بودجة مجلس همت گماشت و خود، کارهای مالی و اداری آن را عهده دار گردید و مقدمة چاپ نخست جلد اول لغت نامه را نگاشت .
در سال 1326 به تشویق دکتر عبدالله معظمی به سوی جمعیت شیر و خورشید سرخ کشیده شد. ابتدا به سمت رئیس بخش تبلیغات و پس از آن، در سال 1327 به عضویت هیئت مدیره درآمد و از اردیبهشت سال 1328 به سمت مدیرعامل جمعیت مذکور برگزیده شد.
دکتر خطیبی چند منظومه در مثنوی به رشتة نظم کشید که از آن میان منظومة مفصل او در فرهنگ ایران و نقش زبان فارسی در گسترش آن با عنوان «ای زبان پارسی افسونگری» قابل ذکر است.
مهم ترین اثر تحقیقی ـ ادبی او کتاب فن نثر در ادب پارسی است که آن را به توصیه و سفارش استاد خود، بهار در دو جلد نوشت.
دکتر حسین خطیبی در 31 شهریور 1381 در اثر ابتلا به سرطان کبد در سن 86 سالگی درگذشت و در جوار امام زاده طاهر در کرج به خاک سپرده شد.
پاسخ : بهترین سروده قرن : (( باز جُست روزگار وصل ))
گفت و گو با همسر مرحوم دكتر حسين خطيبي
زنده ياد دكتر حسين خطيبي آخرين فرد از نسل ادباي متجدد بود كه بعد از استادان نامآوري چون ملكالشعراي بهار ، بديع الزمان فروزانفر ، جلال الدين همايي و . . . به تدريس زبان شيواي فارسي پرداخت و شاگردان بيشماري كه اكنون استاداني سرشناس، در داخل و خارج كشور هستند در كلاس او حضور يافتند و از محضر او بهرهها گرفتند .
استاد فرزانه، در طول 50 سال تلاش و زحمت در مسئوليتهاي مختلف از قبيل معاون و سپس رياست روزنامه رسمي وابسته به مجلس شوراي ملي، رياست كل دفتر نخست وزيري در زمان دكتر مصدق و نمايندگي مجلس و از همه والاتر و ماندگارتر 30 سال خدمت بيريا و رايگان در سمت مدير عامل جمعيت شير و خورشيد سرخ ايران (هلال احمر فعلي) تو.انست گامهاي اساسي و ماندگاري در جهت گسترش و اعتلاي جمعيت به انجام رساند.
او با هدف نوع دوستي و كمك به نيازمندان كوشيد تا جمعيتي توانمند بوجود آورد. نهالي را كه او باغبان آن بود، اينك ميرود تا بار ديگر بهدست فرزندان كساني كه او به آنها انساندوستي را آموخت آبياري شود. تا عطر آن نه تنها ايران زمين را بلكه تمام جهان را آكنده سازد.
دكتر در خاطرات خود تاريخ تولدش را چنين بيان ميدارد: من به استناد آنچه پدرم در حاشية قرآني كه هميشه آن را تلاوت ميكردم يادداشت كرده است در بامداد روز سهشنبه سيويكم تيرماه 1295 بهدنيا آمدهام.
وي در دامن خانوادهاي كه اهل علم و فضل بودند تربيت يافت و عاشقانه ره علم و ادب را در پيشگاه بزرگان ادب فارسي همچون مرحوم دكتر بهار، جلال الدين همايي، يغمايي، شيخ محمد حسن فاضل توني فرا گرفت و پس از اخذ دانشنامة دكتراي زبان و ادبيات فارسي، آنچه در كف داشت به طبق اخلاص نهاد و به فرزندان ايران زمين ارزاني داشت و سرانجام در صبحدم 31 شهريور 1380 ديده به تيره خاك نهاد.
«روحش شاد و نامش جاودان باد»
گفتگويي انجام دادهايم با سركار خانم عزت كاشاني (نوه آيت الله كاشاني) همسر مرحوم دكتر خطيبي كه از نگاه شما ميگذرد.
از اينكه ما را به خدمت پذيرفتيد و دقايقي از وقتتان را در اختيار ما گذاشتيد صميمانه سپاسگذاريم و قبل از همه جا دارد يادي كرده باشيم از مرحوم دكتر خطيبي و بزرگاني كه در راه پيشرفت و سربلندي كشورمان از هيچ زحمتي فروگذاري نكردند و برگهاي زريني را براي ما به افتخار نهادند.
پيام هلال : بفرمائيد از چه سالي با دكتر آشنا شديد و آيا قبل از آشنايي شما، ايشان ارتباطي با جمعيت شير و خورشيد داشتند؟
من قبل از اينكه با دكتر ازدواج كنم، آشنايي با فعاليتهاي ايشان در جمعيت شير و خورشيد داشتم و ميدانستم كه ايشان قبل از اينكه با من ازدواج كند با جمعيت ازدواج كرده است. يادم هست كه در روزهاي اول آشنايمان با جمعي از بستگان به مشهد رفته بوديم، در آن زمان ايشان مدير عامل جمعيت بودند و در آنجا به ايشان اطلاع دادند كه در گناباد زلزله آمده است. وي بيدرنگ ما را تنها گذاشتند و به كمك آسيبديدگان شتافت و در روزهاي آخر كه ما قصد برگشتن به تهران را داشتيم به جمع ما پيوست و روكرد به امام رضا(ع) و دعا كرد و از او خواست كه در اين زندگي مشترك به او توفيق بيشتري بدهد تا بتواند به مردم خدمت كند.
پيام هلال : از چه سالي ايشان به مدير عامل جمعيت انتخاب شدند و تا چه سالي در اين سمت فعاليت داشتند؟
وي در سال 1327 با توجه به شايستگيهايي كه داشتند به عنوان مدير عامل جمعيت شير و خورشيد سرخ انتخاب شدند و تا سال 1357 در اين سمت فعاليت داشتند.
پيام هلال : چه خاطرهاي از فعاليتهاي ايشان در جمعيت داريد؟
آنقدر درگير مسائل جمعيت بود كه در بعضي مواقع مسايل خانه را فراموش ميكردند. همزمان با فروريختن سقف فرودگاه مهرآباد بر اثر ريزش برف، ديوار يكي از اتاقهاي خانهمان نيز فرو ريخته بود، ايشان آنقدر درگير مسائل جمعيت بودند كه خرابي اين اتاق به چشمشان نخورده بود. هروقت بيموقع تلفن زنگ ميزد، دكتر سراسيمه برميخواست و تلفن را جواب ميداد و چنانچه حادثهاي در جايي اتفاق افتاده بود، شب تا صبح نميخوابيد و به مراكز و شهرستانهايي كه در نزديكي محل حادثه حضور داشتند تماس ميگرفت و هماهنگ ميكرد تا هرچه زودتر به فرياد آسيبديدگان بشتابند.
در زمان زلزله طبس خاطرم هست كه دكتر چند روزي بود كه به محل حادثه رفته بودند و بچهها خيلي بيتابي ميكردند، من از طريق ارتباطات بيسيمي كه در جمعيت بود با ايشان تماس گرفتم و جوياي احوالشان شدم، آنقدر ايشان صحبت كرده بود و گرد و خاك خورده بود كه صدايش بهسختي بهگوش ميرسيد و هنوز كه هنوز است اين صداها در گوش من طنينانداز است.
پيام هلال : ايشان در هر جايي كه فعاليت داشتند مورد توجه بودهاند، چه خصوصيتي اين توجهات را بهخود جلب ميكرد؟
ايشان از حافظة فوقالعادهاي برخوردار بودند و در جمع دوستان و آشنايان به داشتن حافظة قوي مشهور بود و با توجه به اطلاعات عمومي خوبي كه داشتند و همچنين خوشفكري و دورانديشي هميشه در جمع سرآمد افراد بود. علاوه بر اين ايشان خطيب شيرين سخني بودند.
پيام هلال : با توجه به اين همه گرفتاري رفتار ايشان در خانه چگونه بود ؟
هيچ موقع نبود كه مشكلات ادارهاش را به خانه بياورد. با بچهها خيلي صميمي بود و عاشق آنان بود. وقتي به خانه ميرسيد، بچهها را در آغوش ميگرفت و به آنها محبت ميورزيد تا زماني كه بچهها در كنارش بودند دستان آنها در دستش بود و كمتر پدري را ميديدم، آنقدر به بچههايش عشق بورزد و زماني كه ايشان دنيا را وداع گفتند، اطرافيان به ما ميگفتند كه چطور بچهها ميتوانند دوري پدرشان را تحمل كنند و اين باورش براي من هم خيلي دشوار بود.
پيام هلال : نقل ميكنند كه انسان بيتوقعي بود، در اين زمينه چه صحبتي داريد؟
حقيقت امر همين بود، زندگي در سطح عادي داشتند، خيلي ساده زندگي ميكرد و ساده زيستي از ويژگيهاي ايشان بود. به دنيا زياد بها نميداد و در بند ماديات نبود. براي اين خاطره 31 سال عمر خود را صرف جمعيت شير و خورشيد و خدمت به مردم كرد و بابت فعاليتي كه در جمعيت داشت حتي يك ريال حقوق و مزايا دريافت نكرد و حاصل سالها تلاش ايشان همين يك باب ساختمان ميباشد.
شايان ذكر است: بعد از انقلاب همسرشان با داير كردن مهد كودك در منزل مسكوني كه در آن سكونت داشتند امور خانواده را ميگذرانند و ما هم براي انجام مصاحبه به اين محل رفتيم و از نزديك شاهد تلاش و فداكاري اين خانواده بوديم و اين افتخار بزرگي است براي مسئوليني كه سالها صادقانه براي اين مرز و بوم زحمت كشيدند و به اندك سرمايهاي كه بتوانند امورات عادي خود را بگذرانند اكتفا كردند و به جز نام نيك چيزي از خود جاي نگذاشتند.
پيام هلال : علاوه بر فعاليتهايي كه در جمعيت داشتند چه فعاليت علمي به انجام رسانيدهاند؟
از زماني كه وارد كار اجرايي در جمعيت شد، در دانشگاه تهران نيز در كرسي استادي تدريس ميكرد و در طول مدتي كه در جمعيت فعاليت داشت به محض اينكه به خانه ميآمد مطالعه ميكرد ولي اين مجال را پيدا نكرد كه آثاري خلق كند.
ولي پس از اينكه به زندان رفت، در زندان شروع به سرودن اشعاري كرد كه اين اشعار در كتابي به نام «چند منظومه» گردآوري شده و به چاپ رسيده است. پس از زندان، ايشان كتاب «فن نثر» را تأليف نمودند كه مورد استقبال دانشمندان و فرهيختگان قرار گرفت. دكتر علاوه بر اين، نوشتههاي زيادي دارند كه تاريخ معاصر ايران در صدد چاپ آنها ميباشد.
پيام هلال : چه خاطرهاي از عكس العمل مردم در قبال خدمات ايشان سراغ داريد؟
در سال 1339 كه زلزله شهر لار شيراز را ويران كرد، جمعيت در اسرع وقت شهر جديدي را در آنجا احداث نمود و مردم آن خطه، به پاس خدمات دكتر ايشان را به نمايندگي شهر لار انتخاب كردند و به مجلس شوراي ملي راه يافت. زماني كه ايشان در مجلس بود نيز جمعيت را فراموش نكرد و لوايحي را بهتصويب رساند كه قسمت عمدة هزينههاي جمعيت را تأمين ميكرد و از آن زمان جمعيت جايگاه خود را پيدا كرد و در سطح ملي و بين المللي مطرح و مورد پذيرش قرار گرفت. مردم نجيب ايران به مناسبت اعتقاد و اعتمادي كه به جمعيت شير و خورشيد سرخ پيدا كرده بودند كمكهاي فراواني بصورت وقف و غيره ميكردند كه در كتاب ميراث ماندگار كه به همت جمعيت هلال احمر چاپ شده است درج گرديده.
جا دارد اينجا به اين مطلب اشاره كنم. در زمان فوت ايشان، جمعيت زيادي در مراسم تشييع و تدفين و مراسم ترحيم ايشان شركت كرده بودند و از اينهمه اظهار همدردي كه مردم به ما كردند صميمانه تشكر ميكنم.
پيام هلال : چه توصيهاي به شما و بچهها داشتند؟
انسان وارستهاي بود و وقتي كه ميخواست به ما خطابي بكند، هميشه ميگفت: من به شما وصيت ميكنم نه نصيحت و به بچهها نيز سفارش ميكرد كه در زندگي هيچ موقع اطرافيان خود را فراموش نكنيد.
ايشان هميشه به ما ميگفت كه ثروت من حيثيت من است و من بايستي اين حيثيت را حفظ كنم.
در طول عمر چند صباح خود نيز به بهترين وجه از اين درّ گرانبها حراست نمود و با عظت و عظمت و شرافت دنيا را وداع نمود.
پيام هلال : چه انتظاري از جمعيت داريد؟
آرزو دارم كه هميشه جمعيت در پيشبرد اهداف عاليه خود موفق تراز گذشته باشد، اهدافي كه همسرم هميشه از آن اسم ميبرد (كمك به مجروحين، بيچارگان و آسيبديدگان).
من فقط گه گاهي از طريق اين مجله با هلال احمر در ارتباط ميباشم و احساس ميكنم با آمدن دكتر نوربالا جمعيت متحول شده و از خداوند براي ايشان آرزوي موفقيت ميكنم.
از فرصتي كه در اختيار ما گذاشتيد سپاسگذاريم.
منبع:
موج پیشرو