پاسخ : چه حرفی رو نتونستی بگی ولی دلت میخواست بگی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
عبدالله91
نه بنده نمیگم حرفتو نزن میگم اگه با گفتن حقیقت خودت ناراحت و عصبی میشی پس بهتره این کارو نکنی{اکثر زن و شوهرها هم دقیقا مشکلشون همینه که دنبال حق هستند نه سازش، بر طبل حقانیت می کوبن و ناراحت میشن و راه کج میرن}. حق رو میشه با ملایم بودن هم گرفت. اما جاهایی هست که چاره ای نیست باید ناراحت شد که اینجور مواقع بسیار نادر و کم است.شاید در عمرمان یکی دوبار اتفاق بیفته.
بشر وقتی بزرگترین اشتباهات رو مرتکب شده که شروع کرده از خودش دفاع کنه. اگه در دفاع کردن یه خورده ناراحت بشی دیگه نه تنها حقی نخواهی دید بلکه محکوم هم میشوی. در اکثر مواقع تقریبا99درصدشون نیازی به ناراحتی نیس. بذار طرفت عصبی بشه اما خودت کنترلت رو حفظ کن. یه تمرین بزرگی است که هر کسی موفق نمیشه. گفتنش راحت است اما در عمل تقریبا خیلی سخته اما شدنیه.
خیلی جاها حرفی نزدیم اومدن بعدا عذرخواهی کردن. البته باید بیشتر کار کنم. این توصیه ها رو به خودم کردما.
اتفاقا توصیه های خیلی خوبی کردین بخصوص راجب اینکه بیشتر دنبال حق گرفتنیم نه سازش
بنظرم با کسی میشه حرف زد وحقتو ازش خواست که منطقی باشه واااااااااااااااااای از روزی که گیر آدم بی منطق بیفتی دیگه بقول شما نباید حرفی زد بعدا معذرت خواهی نکرد مسئله ای نیس فقط شرشو کم کنه .
پاسخ : چه حرفی رو نتونستی بگی ولی دلت میخواست بگی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
عبدالله91
عصبانیت و خشم از قدرت تفکر می کاهه. تو دعوا همیشه ناراحتی و عصبانیت هست حتی ماندگاریش بیشتر از زمان ساکت شدنه. پس اگه خواهان تفکر و خلاقیت باشین باید کلا فقرۀ خشم و ناراحتی رو بگذاری کنار.
البته، ولی ترجیح می دم حرفم رو بزنم تا اینکه بعدا بهش فکر کنم که چرا نگفتم منظورم این بود.
مرسی
پاسخ : چه حرفی رو نتونستی بگی ولی دلت میخواست بگی
وختی برای مدت طولانی میخواین ازدوستاتون دورشین چیا بگین بهتره ؟اگه دوستاصمیمی بودن که باید گف دلمون تنگ میشه سعی کنین در ارتباط باشیم خوش بگذره فعلاهمینا [shaad]
پاسخ : چه حرفی رو نتونستی بگی ولی دلت میخواست بگی
لطفا دوستان علاقه مند شرکت کنن من مشابه همین تاپیک هارو توسایتای دیگه دیدم خیلی جالب شده.
پاسخ : چه حرفی رو نتونستی بگی ولی دلت میخواست بگی
می خواستم یکی از دوستام رو راهنمایی کنم
اما انگار کلا دلش نمی خواست حرف های من رو بشنوه
حدود3 سال پیش بود این قضیه
اما تا حالا توی دلم مونده و دوست داشتم بهش بگم تا بلکه استفاده کنه از چیزی که گفتم
میشه گفت که نتونستم بگم
پاسخ : چه حرفی رو نتونستی بگی ولی دلت میخواست بگی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
بحث
منم اعتراف میکنم که چند روز پیش که میخواستیم از دوستامون جدا بشیم وبریم تعطیلات هیچکی حرفی واسه خدافظی پیدا نمیکرد همه فقط هی میگفتن خوش بگذره وبعدم خدافظ [nishkhand]بابا قراره یه مدتی همونبینیم بنظرتون مشکل چیه ینی ما کم آورده بودیم یا روال همونه ؟؟؟؟
سلام عزیزم..بنظره من روال همینه..آن چیز را نپاید..دلبستگی نشاید...
من همیشه با این جمله اول هرچیزی خودمو واسه اخرش آماده میکنم...
البته بعضی کس ها و چیزهارو میشه پایدار نگه داشت...
اون بحثش سواستاااااا
پاسخ : چه حرفی رو نتونستی بگی ولی دلت میخواست بگی
سلام به همه
بله بوده کلمه های زیادی واژه های بیشماری بوده
ولی اینم یه حکمت بوده که گفته نشده شاید اگه گفته میشد خیلی خوب نبود
ولی آدم عاشق خب این چیزا سرش نمیشه باید اگه نگفته دید چرا؟
چون الان همه به هم احساس محبت دارن!
ولی عشق و حرفای عاشقانه باید از طرف لیلی و مجنون باشه نه دوتا .........[golrooz]
پاسخ : چه حرفی رو نتونستی بگی ولی دلت میخواست بگی
میخامش
ولی خفه شدم. چیزی نگفتم
پاسخ : چه حرفی رو نتونستی بگی ولی دلت میخواست بگی
اوووف خیلی زیادن خیلیییییییییی!!!!!!!!
من کلا اکثر اوقات اون حرفی رو که تو دلمه به دلایل مختلف نمی تونم بزنم!!!!!!!
به خاطر احترام...به خاطر ترس...به خاطر اینکه با خودم گفتم من این حقو ندارم!!!!!.....
خیلی صبر می کنم...خیلی حرفارو نمی زنم....خیلی سکوت می کنم.....کلا کم حرفم.....
اما اگه صبرم سر بیاد.......
دیگه هیچی جلومو نمیگیره!!!!!
نابود می کنم!!!!!
اما اکثر اوقات سکوت می کنم و کلمه هارو زورکی قورت می دم!!!.....
گیر می کنن تو گلوم!!!!......
آخرشم میشن ......
بغضی که آخر شب زیر پتو می ترکه!!!.........
پاسخ : چه حرفی رو نتونستی بگی ولی دلت میخواست بگی