نمایش نسخه قابل چاپ
آدمیزاد در حرف زدنش بی ملاحظه است!
وقتی می خواهد با منطق حرف بزند احساساتی می شود.
وقتی از احساسات می گوید آرزوهایش لو میرود
وقتی از آرزوهایش یاد می کند حسرتش رو می شود.
وقتی حسرتهایش را روشن می کند منطق می تراشد.
و اینگونه گند میزند به تمام روابطش...
دلتنگی هم داستان جالبی دارد...
دلم برایت ارام است، اما تنگ شدنش ...
کاش سربلندت کنم...عشقم.
نه خیر! ظاهرا دست از سر ما بر نمیدارد دلتنگیت!
قلبت یه کجا وصل است که انقدر خواستنی شده؟
این روزها عشق را با دست پس میزنند و با پا پیش می کشند.
حیف از عشق که زیر دست و پاست...
اونی که زود میرنجه ، زود میره زود هم بر میگرده.
اما اونی که دیر میرنجه ، دیر میره اما هیچ وقت بر نمی گرده...
یادش به خیر.. یادت هست برایم نوشتی:جانها چو سیلابی روان تا ساحل دریای جان
از اشنایان منقطع با بحر گشته اشنا
مائیم مست و سرگران، فارغ زکار دیگران
عالم اگر بر هم رود، عشق را بادا بقا!
منم این روزا حالتو رو دارم اگه بگم درکت میکنم بیراه نگفتمنقل قول:
نوشته اصلی توسط setayesh7777
گاهی اوقات فکر میکنم اینکه میگن انسان دارای اختیاره چرنده
چون خدا هرکاری که خودش صلاح میدونه رو برات انجام میده
ولی یادت باشه خدا فراموشمون نکرده فقط داره امتحانمون میکنه
دلم دلتنگ است
دلم اینجا غریبانه میان آب و آتش خاک و خاکستر به دنبال نهان خویش می گردد
اگر می شد رهایی یافت
آزاد مثل پروانه[golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz]
ممنونم عزیزم آره حق با تو ءنقل قول:
نوشته اصلی توسط maede raha
ولی راستش من تحمل این امتحانو ندارم
تحمل عزیزمنقل قول:
نوشته اصلی توسط setayesh7777
زیادم بهش فکر نکن هرجی بیشتر فکر کنی شکننده تر میشی