در رابطه با i see u يه چيزي يادم رفت بگم
هر چيزي كه درك مي كردند و باهاش ارتباط ذهني و روحي برقرار مي كردند مي گفتند i see u
البته نام خدا نبود !
نمایش نسخه قابل چاپ
در رابطه با i see u يه چيزي يادم رفت بگم
هر چيزي كه درك مي كردند و باهاش ارتباط ذهني و روحي برقرار مي كردند مي گفتند i see u
البته نام خدا نبود !
واقعا موضوع جالبی بود {applause}
تا حالا دقت نکرده بودم
از دیالوگ فیلم های زیادی لذت بردم که متاسفانه نمیتونم اسم اونها رو به خاطر بیارم
واقعا بعضی دیالوگ ها انسان رو به عرش میبره
و بعضی آدم رو از تماشلی فیلم پشیمون میکنه
چقدر مهم
اگه خاطرم اومد حتمی میگم@};-
گالیور نقشه بده بیاد {big green}
من مي دونستم !{tongue}
حميد هامون: لاكردار اگه بدوني هنوز چقد دوست دارم
[ هامون - داريوش مهرجويي ]
يه بوس كوچولو (بهمن فرمانآرا)
راننده (پيام دهكردي) : مرگ ... مثل يه بوس كوچولو ميمونه
سلطان (مسعود كيميايي)
سلطان ( فريبرز عربنيا) : خونهمون ... اينجا بود ... اينجا پنج تا اتاق ... دو تا باغچه و يه حوض بود ... بزرگ نبود ... اما بود
قیصر كجایی كه داشتو كشتن{worried}
خیلی تاپیک جالبی هست {big green}
تشکر از مهسا خانم{big hug}
باید فکر کنم یادم بیاد اول{big green}
با سلام :
يادش بخير تو جبهه با ماژيك پشت لباسمون نوشته بوديم : ( ورود هر گونه تير و تركش اكيدا ممنوع ) !!!
اما از اونجايي كه اينا خيلي نفهم بودن چند تاشون به بدن ما تشريف آوردن و به هشدارهاي ما هم گوش نكردند .
و براي بنده هميشه / مثنوي شهادت .
مرا اسب سفيدي بود روزي
شهادت آرزويي بود روزي
در باغ شهادت را نبنديد
به ما بيچارگان زان سو نخنديد
در باغ شهادت را كه بستند
كليدش را چرا يارب شكستند
..
..
..
دیالوگای زیادی بوده که خوشم اومده اما الان اصلا یادم نیست :-/
اگه یادم اومد میگم خدمتتون {big green}