پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
کروژن
کروژن به مواد آلی فاسد نشده در رسوبها گفته میشود. کروژن در حلالهای متعارف مواد نفتی مانند بیسولفید کربن غیر قابل حل است. کروژن مشتمل بر کربن ، هیدروژن و اکسیژن بوده و به مقدار کمتر دارای سولفید و گاز ازت میباشد.
● طرز تشکیل کروژن
مواد آلی راسب شده در حوضههای رسوبی با گذشت زمان در لابهلای رسوبات دفن میشود. ازدیاد عمق دفنشدگی با افزایش فشار و دمای محیط ارتباط مستقیم دارد. تیسوت ( ۱۹۷۷) تحولات مواد آلی در مقابل افزایش عمق را تحت سه مرحله به شرح زیر تشریح میکند :
▪ مرحله دیاژنز :
تحولات مواد آلی در مرحله دیاژنز در بخشهای کم عمقتر زیر زمین و تحت دما و فشار متعارف انجام میشود. این تحولات شامل تخریب بیولوژیکی توسط باکتریها و فعل و انفعالات غیر حیاتی میباشد. متان ، دیاکسید کربن و آب از ماده آلی جدا شده و مابقی به صورت ترکیب پیچیده هیدروکربوری تحت عنوان کروژن باقی میماند. در مرحله دیاژنز محتویات اکسیژن ماده آلی کاسته میشود ولی نسبت هیدروژن به کربن ماده آلی کم و بیش بدون تغییر باقی میماند.
▪ مرحله کاتاژنز :
تحولات مواد آلی در مرحله کاتاژنز در عمق بیشتر تحت دمای زیادتر صورت میگیرد. جدایش مواد نفتی از کروژن در مرحله کاتتاژنز به وقوع میپیوندد. در ابتدا نفت و سپس گاز طبیعی از کروژن مشتق میشود. نسبت هیدروژن به کربن ماده آلی کاهش یافته ولی در مقدار اکسیژن به کربن تغییر عمدهای صورت نمیگیرد.
▪ مرحله متاژنز :
تحولات ماده آلی در مرحله متاژنز تحت دما و فشار بالاتر نسبت به مراحل قبلی انجام میشود. بقایای هیدروکربن بخصوص متان از ماده آلی جدا میشود. نسبت هیدروژن به کربن کاهش یافته ، به نحوی که در نهایت کربن به صورت گرافیت باقی خواهد ماند. تخلخل و تراوایی سنگ در این مرحله به حد قابل چشم پوشی میرسد.
● انواع کروژن
بطور کلی سه نوع کروژن قابل تشخیص است. وجه تمایز این سه نوع کروژن به نوع ماده آلی تشکیل دهنده و ترکیب شیمیایی آن بستگی دارد.
▪ کروژن نوع اول :
این نوع کروژن دارای منشا جلبکی بوده و نسبت هیدروژن به کربن موجود در آن از سایر کروژنها بیشتر میباشد ( نسبت هیدروژن به کربن حدود ۱.۲ تا ۱.۷ است ).
▪ کروژن نوع دوم :
کروژن نوع دوم یا لیپتینیکها نوع حد واسط کروژن محسوب میشود. نسبیت هیدروژن به کربن نوع دوم ، بیش از ۱ میباشد. قطعات سر شده جلبکی و مواد مشتق شده از فیتو پلانکتونها و زئوپلانکتونها متشکلین اصلی (کروژن ساپروپل) کروژن نوع دوم است.
▪ کروژن نوع سوم :
کروژن نوع سوم یا هومیک دارای نسبت هیدروژن به کربن کمتر از ۸۴ % میباشد. کروژن نوع سوم از لیگنیت و قطعات چوبی گیاهان که در خشکی تولید میشود به وجود میآید.
● رسیدگی کروژن
نفت و گاز در مرحله کاتاژنز از کروژن نیمه رسیده مشتق میشوند. اشتقاق هیدروکربور از کروژن نارس امکان پذیر نیست. به دنبال رسیدگی کروژن در ابتدا نفت و سپس گاز طبیعی از کروژن جدا میشود. هنگامی که کروژن کاملا برسد دیگر نفت و گازی از آن به وجود نمیآید. رسیدگی کروژن به دما ، زمان و احتمالا فشار بستگی دارد.
تولید عمده نفت از کروژن در دمای ۶۰ تا ۱۲۰ درجه سانتیگراد صورت میگیرد. تولید عمده گاز از کروژن در دمای ۱۲۰ تا ۲۲۵ درجه سانتیگراد است. کروژن در دمای بالاتر از ۲۳۰ درجه سانتیگراد کلیه مواد هیدروکربوری خود را از دست میدهد و تنها به صورت گرافیت باقی میماند.
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
اندازه دانههای رسوبی
دانههای رسوبی از نظر اندازه بسیار متنوع میباشند و در اندازههای مختلف قابل مشاهده هستند. طبقه بندی دانهها از روی بلندترین قطر آنها صورت میگیرد که برای اولین بار توسط ادون و ونتورت ارائه شده است. مقیاس ونتورت یک مقیاس لگاریتمی است که در آن ، حد هر درجه دو برابر بزرگتر از حد درجه کوچکتر بعدی است. مقیاس لگاریتمی برای تقسیم بندی قطر دانهها وجود دارد که از تبدیل مقیاس ذکر شده بوجود آمده است و آنرا فی مینامند. مقیاس فی عبارت است از لگاریتم منفی قطر ذره مبنای دو.
● روشهای اندازه گیری قطر دانهها
گرانومتری یا اندازه گیری قطر ذرات عبارت است از اندازه گیری تراکم ذرات در قطرهای مختلف. روشهای اندازه گیری برای قطرهای مختلف ذرات متفاوتند و دقت در عمل نسبت عکس با قطر ذره مورد مطالعه دارد، یعنی هر قدر ذرات کوچکتر باشند دقت در اندازه گیری بیشتر و مطالعه مشکل تر خواهد بود.
▪ اندازه گیری قطر ذرات درشت
قطر دانههای درشت (گراول) را میتوان مستقیما اندازه گیری کرد. این کار توسط ابزارهای مخصوص اندازه گیری قطر مثل کولیس انجام میشود. روش دیگری نیز برای اندازه گیری قطر ذرات دشت وجود دارد و آن عکسبرداری از نمونهها است. ولی اشکالی که در این روش وجود دارد این است که در عکس بعد دوم مشخص نبوده و حجم واقعی ذرات را نمیتوان پیدا کرد.
▪ اندازه گیری قطر ذرات در حد ماسه
ــ روش غربال کردن
قطر ذزات را با روشهای مختلفی بدست میآورند. معمولترین روش برای منظور غربال کردن نمونهها میباشد. در روش غربال کردن ، ابتدا نمونه را وزن کرده و سپس مواد اضافی را شسته و پس از وزن کردن مجدد نمونه آن را در کوره با حرارت ۴۰ درجه سانتیگراد خشک میکنند. سپس مقداری از رسوبات را وزن کرده و روی بالاترین غربال قرار میدهند. غربالها را طوری روی یکدیگر قرار میدهند که منافذ کوچکتر در پایین باشد.
بعد از اینکه غربالها را به مدت ۱۵ دقیقه توسط ماشین تکان دهنده ، تکان میدهند. بعد از متوقف کردن ماشین ، مقدار رسوب باقیمانده در هر غربال را به دقت وزن میکنند. در این روش هر غربال دارای قطر معینی است و دانههای باقیمانده در سطح هر غربال قطر بیشتری از غربال دارد ولی کوچکتر از قطر غربال بالایی میباشد و بدین طریق قطر دانهها محاسبه میگردد.
ـ مقاطع میکروسکوپی
در این روش برای اندازه گیری دانهها از مقاطع میکروسکوپی استفاده میکنند. اندازههای بدست آمده در این روش برای محاسبات آماری مفید نمیباشند. زیرا با گرفتن مقطع از سنگ در جهات مختلف دانهها ، اندازههای متفاوتی بدست خواهد آمد.
▪ اندازه گیری قطر ذرات در حد سیلیت و رس
ذرات دانه ریز در حد سیلت و رس را بوسیله پیپت و هیدرومتر اندازه گیری میکنند. چون ذرات کوچک رس و سیلت دارای نیروی چسبندگی زیادی هستند و به هم میچسبند لذا نمیتوان برای گرانولوتر این ذرات از غربال استفاده کرد. برای اندازه گیری قطر این ذرات لازم است، ابتدا مواد آلی موجود در آن را بوسیله اسید کلریدریک رقیق حل کرده و از محیط خارج میکنند. پس از انجام مراحل فوق برای کاهش میزان چسبندگی بین ذرات از مواد معلق کننده استفاده کرده این مواد را به مخلوط آب و رسوب اضافه میکنند. سپس بر اساس سرعت سقوط ذره (با استفاده از قانون استوکس) اندازه ذرات را محاسبه میکنند.
● قانون قوط ذرات در مایع (قانون استوکس)
قانون استوکس بر اساس تاثیر غلظت در سقوط ذرات در آب بنا شده که بدین روش اندازه ذرات دانه ریز محاسبه میشود. زمانی که ذره در آب با سرعت ثابتی رسوب کند، این سرعت به نام سرعت سقوط نامیده میشود. در چنین حالتی نیروی مقاومتی که از طرف آب بر ذره وارد شده و از رسوبگذاری آن جلوگیری میکند برابر است با نیروی جاذبه که در جهت مخالف عمل میکند. بنابراین ذره از روی سرعت اولیه خود با سرعتی ثابت شروع به سقوط میکند.
بر طبق این قانون و سرعت سقوط ذرات میتوان قطر ذرات را حساب کرد. در واقع سرعت سقوط یک ذره به قطر ذره ، چگالی ذره و چگالی مایع بستگی دارد. هر چه قطر ذره و چگالی آن زیاد باشد، سرعت سقوط آن نیز بیشتر خواهد بود.
● نامگذاری رسوبات بر اساس اندازه دانهها
فولک در سال ۱۹۵۴ بر اساس اندازه دانههای تشکیل دهنده رسوبات و سنگهای رسوبی دو نمودار مثلثی برای نامگذاری آنها ارائه کرده است. مثلث اول برای نامگذاری رسوبات دانه درشت تر بکار برده میشود که در سه گوشه آن گراول (دانههای درشت تر از ۲ میلیمتر) ، ماسه (دانههای بین ۰.۰۶۲۵ تا ۲ میلیمتر) و گل (ذرات کوچکتر از ۰.۰۶۲۵ میلیمتر) قرار میگیرد. در این مثلث بر اساس نسبت فراوانی دانههای ذکر شده در رسوبات ، پانزده گروه بافتی اصلی مشخص شده است. نام رسوب در این مثلث توسط دو فاکتور زیر تعیین میشود که یکی مقدار گراول موجود در رسوب و دیگری نسبت ماسه به گل میباشد
برای نامگذاری رسوبات دانه ریزتر که فاقد هر گونه گراولی میباشند از مثلث دیگری که در سه گوشه آن ماسه ، سیلت و رس نوشته شده است، استفاده میکنیم. در این مثلث ده محدود وجود دارد که بر اساس نسبتهای مختلفی از ماسه و رس و سیلت بوجود آمدهاند. و هر یک از این محدودهها متعلق به رسوبی با نسبتهای مشخص از این ذرات میباشد. به عنوان مثال اگر ۹۰% ذرات از ماسه تشکیل شده باشد رسوب حاصله ماسه مینامند و یا اگر از ۵۰% ماسه ، ۱۶% و سیلت ۳۲% رس بوجود آمده باشد ماسه رسی نامیده شود.
● بررسی اندازه دانهها
بررسی توزیع دانههای رسوبی برای مقایسه نمونههای مختلف با یکدیگر از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا بدین طریق میتوان به ویژگیهای مختلف رسوبات و عوامل موثر در بوجود آمدن آنها پی برد و ذرات رسوبی بیشتر توسط آب و هوا حمل شده و حرکت میکنند و با کاهش شدت جریان ذرات به تدریج رسوب میکنند. اندازه ذرات موجود در رسوبات در واقع موید انرژی عامل حمل و نقل میباشد. چنانچه در یک توده از رسوبات فراوانی با دانههای درشت (در حد گراول) باشد، این فراوانی میتواند نشانگر حداکثر سرعت جریان در هنگام رسوبگذاری باشد.
همچنین مسافتی را که این رسوبات طی کردهاند اندک میباشد چون با زیاد شدن مسافت حمل و نقل از انرژی عامل آن کاسته شده و ذرات درشت تر رسوب میکنند. و این ذرات درشت به دلیل برخورد با یکدیگر و یا با بستر ، شکسته و ریزمیشوند. در واقع با تعیین مقدار ذرات گراولی ، ماسهای و گلی میتوانیم به تعبیر و تفسیر انرژی محیط بپردازیم. برای درک بهتر توزیع دانهها در رسوبات از یک سری واژههای آماری استفاده میشود.
محاسبات آماری آنالیز و بررسی دانهها به چند طریق انجام میشود که یکی از آنها رسم منحنی و محاسبات به روش ترسیمی میباشد. انواع منحنیهایی که برای این منظور رسم میشود عبارتند از منحنی هیستوگرام ، توزیع عادی و تجمعی که در هر کدام از این نمودار محور x برابر با اندازه ذرات و محور y برابر با درصد فراوانی و یا تغییراتی که در میزان فراوانی رسوبات برای انجام کارهای آماری میدهند، میباشد.
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
پکستون (Pack stone)
پکستون عبارت است از سنگ آهکي است که داراي دانه و مقداري گل کربناته باشد. تعبير و تفسير اين سنگها چون حاوي دانه که در محيط آشفته تشکيل ميشود و گل که در محيطهاي آرام رسوب ميکنند کمي پيچيده و مشکل ميباشد و به مطالعات و بررسيهاي دقيقتري احتياج دارد. بر طبق گفته دانهام اين سنگها ممکن است بر اثر فشردگي سنگهاي وکستون حاصل شده و بين دانهها بوسيله رسوبات گلي پر شده باشد. همچنين ممکن است بر اثر رسوبگذاري ذرات دانه درشت در روي رسوبات دانه ريز که قبلا گذاشته شدهاند اين ذرات تشکيل گردند يا اينکه ذرات درشت و ريز در اثر تغييرات شرايط محيطي با يکديگر رسوب کرده باشند. البته احتمال اينکه اختلاط ذرات دانه ريز و درشت موجود در طبقات مختلف توسط موجودات زنده انجام گرفته باشد و اين موجودات باعث به هم ريختگي و اختلاط در اين طبقات گردند، وجود دارد.
وکستون (wackestone)
اين واژه براي سنگهاي آهکي گلي که حاوي بيش از 10 درصد دانه هستند بکار ميرود. در اين سنگها دانهها توسط ماتريکس گلي به يکديگر متصل شدهاند. وکستونها تا حدودي هم ارز سنگهاي آهکي کالک آرنايت و کلسي لوتايت ميباشند.
مادستون (mudstone)
سنگهاي آهکي را که داراي کمتر از 10 درصد دانه باشد مادستون مينامند. ذرات اين سنگها نيز مانند وکستونها توسط ماتريکس گلي به هم متصل شدهاند. مادستونها مترادف سنگهاي کلسي لوتايت ميباشند. البته بايد توجه داشت که مادستونها نشانگر ترکيب کاني شناسي سنگ را که ممکن است کلسي لوتايت دولوميتدار و همچنين منشا گل را که ممکن است آواري باشد را مشخص نمينمايد. مادستونها علاوه بر اينکه نشان دهنده رسوبگذاري در محيطهاي آرام ميباشند بيانگر عدم وجود ارگانيسم هاي مولد دانه در آب نيز هستند.
کربناتهاي بلورين
علاوه بر دو دسته سنگهاي بلورين آهکي که بر اساس بافت رسوبي در هنگام رسوبگذاري تقسيمبندي شدهاند. گروه ديگري از سنگهاي آهکي وجود دارد که بافت رسوبي در آنها قابل تشخيص نميباشد. اين دسته از سنگها را کربناتهاي بلورين نامگذاري کرده اند مانند سنگ آهک کريستالين. اگر چه اين سنگها فاقد بافت رسوبي هستند ولي معمولا از روي آثار باقي مانده و شکل دانههاي متبلور موجود در سنگ ميتوان آنها را بر مبناي منشا تشکيل دانهها نامگذاري کرد
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
کربناتها
مقدمه:
کاني هاي کربناته شامل كلسيت، آراگونيت و دولوميت مي باشند.
سنگ هاي كربناته 50% مخازن نفت و گاز دنيا و 95% مخازن نفت و گاز ايران را شامل مي شوند.
در تشكيل سنگ هاي كربناته فرآيندهاي بيولوژيكي و شيميايي تأثير گذار هستند. غالب آهك ها از ته نشست غير آلي CaCO3 از آب دريا انجام مي گيرند . تراورتن و آهك هاي كاليچي از انواع سنگ هاي كربناته خشكي مي باشند.
سنگ هاي كربناته در مناطقي كه آب داراي گرماي مناسب و فاقد ذرات ريز تخريبي است، تشكيل مي شوند. در يك محيط مساعد ابتدا آراگونيت تشكيل مي شود بنابراين غلظت کلسيم پائين آمده و غلظت منيزيم بالا مي رود و شرايط براي تشكيل كلسيت پر منيزيم فراهم مي شود، سپس كلسيت كم منيزيم و در انتها دولوميت به صورت نادر ايجاد مي شود (اوليه).
سنگ آهك (Limestone) يا كربنات:
بندرت به صورت آهك خالص در طبيعت پيدا مي شود. اين سنگ، بيشتر به صورت آهك رسي، آهك ماسه اي و دولوميت يافت مي گردد. ناخالصيهاي مهم سنگ آهك عبارتند از:
منيزيم، سيليس، آلومينيوم و منگنز
سنگ آهك خالص در دماي حدود 1000 درجه سانتي گراد كلسينه (Calcination) مي شود:
CaCO3: CaO + CO2
چنانچه به آهك زنده (Quick lime) آب افزوده گردد، هيدراته خواهد شد و گرما خواهد داد:
گرما + Ca(OH)2: H2O + CaO
(آهك هيدراته) (آهك زنده)
به آهك هيدراته (Hydrated lime) آهک شكفته نيز مي گويند. آهك زنده در برابر هوا و رطوبت ناپايدار است و از اين روي نمي توان آن را براي مدتي دراز نگهداري كرد. آهك هيدراته را مي توان مدتي طولاني انبار نمود.
كاني هاي مهم:
اجزاء تشكيل دهنده رسوبات كربناته:
رسوبات كربناته از كلسيت (كم يا پرمنيزيم) يا آراگونيت و مقداري نيز دولوميت، پيريت و كوارتز ، تشكيل شده اند.
كلسيت:
كلسيت كم منيزيم داراي كمتر از 4% مول MgCO3 و كلسيت پرمنيزيم داراي بيش از 4% مول MgCO3 مي باشد.
آراگونيت:
آراگونيت منيزيم كمي دارد و به جاي آن استرانسيوم مي تواند جانشين شود .
از لحاظ پايداري كلسيت كم منيزيم پايدارتر از كلسيت پرمنيزيم و كلسيت پرمنيزيم پايدارتر از آراگونيت مي باشد.
آراگونيت > كلسيت پرمنيزيم> كلسيت كم منيزيم> دولوميت
افزايش پايداري
پوسته هر كدام از موجودات آهك ساز از يكي از جزء بالا تشكيل شده است:
دوكفه اي ها: آراگونيت و كلسيت كم منيزيم يا تركيبي از آنها اما اكثراً آراگونيتي
گاستروپودرها: آراگونيتي يا آراگونيت + كلسيت پرمنيزيم
براكيوپودها: اكثراً كلسيت كم منيزيم
سفالوپودها (سرپايان): آراگونيت مثل آمونيت
پتروپودها: آراگونيت
اكينودرم ها (خارپوستان): كلسيت پرمنيزيم
بريوزوآ: آراگونيت و كلسيت پرمنيزيم
فرامينفرها: كلسيت پرمنيزيم (انواع بنيتك) و كلسيت كم منيزيم (انواع پلاژيك)
مرجان ها: هگزاكورال ها (آراگونيت) و تتراكورال (كلسيت كم منيزيم)
تريلوبيت: كلسيت كم منيزيم
جلبك ها :
جلبك قرمز (آراگونيت و كلسيت پرمنيزيم)
جلبك سبز (آراگونيت)
جلبك زرد- سبز (كلسيت كم منيزيم)
جلبك آبي- سبز (كلسيت كم منيزيم)
دولوميت:
دولوميت يکي از کاني هاي رايج سازنده سنگهاي رسوبي با ساختار شيميايي متشکل از کربنات کلسيم و منيزيم
CaMg (CO3) 2 مي باشد که در سيستم رومبوئدريک متبلور شده و در سه جهت رخ کامل دارند . اکثر دولوميت ها به رنگ هاي خاکستري مايل به کرم و سفيد مايل به خاکستري يافت مي شوند ولي برخي به رنگ هاي چون سفيد ، زرد ، سبز و سياه هم ديده مي شوند .
وزن مخصوص اين ماده معدني حدود 6/2 گرم بر سانتيمترمکعب ، سختي آن 4-5/3 و داراي جلاي شيشه اي يا مرواريدي است .
عناصر تشکيل دهنده دولوميت عمدتاً اکسيد منيزيم (MgO) و آهک (CaO) مي باشد ولي ممکن است عناصر ديگري چون اکسيد هاي آهن ، سديم و پتاسيم نيز در ساختمان آنها يافت شود. اين کاني حاوي
4/30 % اکسيد کلسيم، 92/21 % اکسيد منيزيم و 7/47 % دي اکسيد کربن مي باشد.
دولوميت به صورت لايه هاي عظيم با ضخامت هاي چند ده فوتي يافت مي شود . دولوميتها حدود 15 % پوسته زمين را مي سازند و به مقدار زياد در تمام نقاط دنيا يافت شده و به عنوان يکي از اجزاء رايج سکانسهاي رسوبي شناخته مي شوند. سنگ هاي حاوي دولوميت را با همان نام دولوميت يا سنگ آهک دولوميتي مي شناسند.
دولوميت شکري، دولوميتي درشت بلور با منشأ دياژنز مؤخر مي باشد.
دولوميت فوق العاده ريزبلور بر اثر دياژنز بلافاصله بعد از رسوبگذاري ايجاد شده است.
دولوميت يکي از سنگ هاي کربناتي است که از رسوبات عادي دريايي به شمار مي آيند . اختلاف نظر فراواني بر سر نحوه تشکيل لايه هاي دولوميتي وجود دارد. به نظر مي رسد که دولوميت ها از معدود سنگ هاي رسوبي هستند که تغييرات مينرالوژيکي مهمي را تحمل کرده اند. دولوميت ها در اصل به صورت سنگ آهک هاي غني از کلسيت و يا آراگونيت نهشته مي شوند اما طي فرايندي که دياژنز ناميده مي شود کلسيت يا آراگونيت به دولوميت آلتره مي شوند. آبهاي زير زميني غني از منيزيم که به ميزان کافي شور باشند مي توانند منابع مهم سازند هاي دولوميتي باشند.
بخش اعظم دولوميت ها در شرايط بيروني از طريق رسوب از آب دريا در شرايط آب و هواي گرم و خشک و در وضعيتي که آب دريا حاوي نمک فراوان و هوا حاوي مقادير زيادي دي اکسيد کربن باشد ، به وجود مي آيد.
دولوميت هاي دياژنتيکي در نتيجه جايگزيني متاسوماتيک کلسيت با دولوميت در جريان دياژنز تشکيل مي شوند.دولوميت هاي مناسب در صنعت در مجموعه هاي کربناته پلاتفرمي ، نواحي چين خورده و فرورفتگي هاي بين کوهها يافت مي شوند .
رده بندي سنگ هاي کربناته :
1) رده بندي گرابو :
الف) کلسي رودايت Calcirudite (بيشتر دانه ها بيش از 2 ميلي متر) ، آهك هاي درشت دانه كه اندازه دانه ها در حد گراول است.
ب) كلك آرنيت Calcarenite (بيشتر دانه ها بين 2 ميلي متر و 62 ميكرون) ، آهك هاي متوسط دانه كه اندازه دانه ها در حد ماسه است.
ج) کلسي لوتايتCalcilutite (بيشتر دانه ها کمتر از 62 ميكرون) ، آهك هاي ريز دانه كه اندازه دانه ها در حد سيلت و رس است.
2) رده بندي فولك:
عمدتاً بر اساس تركيب بوده و اجزا تشكيل دهنده را به دو دسته آلوكم ها و ارتوكم ها تقسيم كرده است.
اجزاء سنگ هاي آهكي عبارتند از :
* آلوكم:
آلوكم عبارتند از دانه هاي تخريبي با منشأ برجا كه شامل دانه هاي اسكلتي و غيراسكلتي است.
ذرات غير اسكلتي:
اين ذرات شامل اووئيدها، پيزوئيدها، پلت ها، اينتراکلست و اگرگات مي باشد.
اووئيد ، Ooide:
دانه هاي كروي يا بيضوي شكل كه اندازه آنها كمتر از 2 ميلي متر است و داراي يك هسته از جنس خرده هاي اسكلتي، پلت يا ذرات آواري از قبيل كوارتز مي باشند.
اووئيدها انواع متقارن و نامتقارن دارند. اووئيدي كه داراي يك لايه در اطراف هسته است Surficial ناميده مي شود. در اووئيدهاي نامتقارن ضخامت لايه ها در بخش زيرين اووئيد بيشتر است.
در محيط هاي رسوبي عهد حاضر اگر محور بلند آراگونيت مماس بر حلقه يا لايه زيرين قرار گيرد، ساختمان متحدالمركز Concentric تشكيل مي گردد ولي اگر اين محورها به طور عمودي نسبت به سطح زيرين قرار گيرد ، فابريك شعاعي Radial Fabric به وجود مي آيد.
اووئيدهاي عهد حاضر داراي فابريك شعاعي هستند و در آبهاي با درجه شوري بالا و محيط هاي دياژنز تشكيل مي گردند. اووئيدهاي داراي فابريك شعاعي در محيط هاي آرام و كم انرژي و اووئيدهاي مماسي در محيط هاي پرانرژي تشكيل مي شوند. مواد و تركيبات آلي وسيله اي براي تشكيل فابريك شعاعي اووئيدها مي باشد. تركيب اووئيدها از آراگونيت، كلسيت كم و پرمنيزيم مي باشد و نسبت به زمان تغيير مي كند. زماني كه سطح آب دريا بالاست و كف اقيانوس در حال گسترش است ، تغيير مي كند. از طرف ديگر زماني که عمل فرورانش پوسته صورت مي گيرد و اين عمل با دگرگوني سنگ ها و ايجاد CO2 همراه است و در محل باز شدن دو پوسته، بازالتها با آب تماس پيدا كرده و در نتيجه Mg+2 آب براي تشكيل كلريت مصرف مي شود اين عمل باعث مي شود نسبت Mg/Ca كم شده و لذا كلسيت كم منيزيم غالب شود. اووئيدهايي كه آراگونيتي هستند تشكيل قالب هاي اووئيد را مي دهند.
پيزوئيد:
پيزوئيد ها دانه هاي كروي يا بيضوي شكل كه بزرگتر از 2 ميلي متر هستند مي باشد.
اختلاف بين اووئيدها و پيزوئيدها علاوه بر اندازه آنها، در چگونگي تشكيل آنها نيز مي باشد. دو نوع پيزوئيد به نام هاي پيزوئيد جلبكي و پيزوئيد كاليچي شناخته شده اند.
پيزوئيدهاي جلبكي (آنكوليت) در محيط هاي كم عمق دريا با درجه شوري بالا تشكيل مي شوند. پيزوئيدهاي كاليچي (پيزوئيد وادوز ) در مناطق نيمه خشك و بالاي سطح ايستابي تشكيل مي گردد.
پلوئيدها ( پلت ها ):
دانه هاي كروي، بيضوي يا زاويه دار كه كوچكتر از 2 ميلي متر بوده و فاقد ساختمان داخلي اند مي باشند. پلت ها معمولاً بر اثر فرآيندهاي دياژنتيكي از بين مي روند و ممكن است سنگ هاي آهكي بافت تجمعي يا لخته شده اي را نشان دهند كه تحت عنوان ساخت گروملوس خوانده مي شود.
تشکيل پلت به صورت هاي ذيل مي باشد:
جانوران كرمي شكل كه در لجن آهكي زندگي مي كنند، مواد غذايي و آلي را بلعيده و مواد گوارش يافته را به صورت (كلسيت دانه ريز و تيره) به نام فيكال پلت Fical از خود دفع مي نمايند. اين پلت ها نشان گر اندازه نوع جانور توليد كننده است و پلت مدفوعي ناميده مي شود. برخي از محققين منشأ پلوئيدها را نامشخص مي دانند.
دانه كلسيتي (فسيل و غير فسيل ) در بخش هاي كم عمق دريا، توسط جلبك هايي در سطح خارجي آنها زندگي مي كنند، تخريب شده و ميکريتي مي شوند (Micritization) .
پلت ها از تخريب سنگ هاي قديمي تر يا دانه هاي ميكريتي ايجاد مي شوند و پلت ليتيك ناميده مي شوند.
اينتراكلست:
اينتراکلست به دانه هاي در حد ماسه يا بزرگتر داراي ساختمان داخلي كه از نظر بافتي شبيه خرده سنگ ها در سنگ هاي آواري هستند، اطلاق مي شود. اين دانه ها بر اثر شكسته شدن مواد سختي كه قبلاً در حوضه رسوبي تجمع حاصل كرده اند، تشكيل مي شوند. اينتراکلست ها نشان دهنده انرژي بالاي محيط و بالا آمدگي تكتونيكي مي باشند .
گريپستون:
گريپستون ( اگرگات ) در اثر پيوستن خرده هاي اسكلتي، اووئيدها و پلت ها توسط سيمان به يكديگر تشكيل شده اند. اين دانه ها در محيط هايي كه براي مدت كوتاهي آشفته بوده و سپس براي مدت طولاني آرام مي باشد، تشكيل مي گردند. اين دانه ها در سنگ هاي آهكي قديمي غالباً يافت نمي شود.
ذرات اسكلتي:
ذرات اسکلتي ، ذراتي هستند كه در اثر فعاليت هاي متابوليكي موجودات زنده ترشح شده اند و از جنس كربنات كلسيم و سيليس مي باشند. خرده هاي اسكلتي كربنات كلسيم به 2 گروه در حد ماسه و گراول و خرده هاي دانه ريز كربنات كلسيم تقسيم مي شوند.
فراواني ذرات اسكلتي سيليسي به 3 عامل زير بستگي دارد:
ميزان توليد پوسته هاي سيليسي (فراواني دياتومه ها، راديولرها، اسفنج ها، داينوفلاژنها )
فراواني اين پوسته ها نسبت به مقدار ذرات آواري و كربناته موجود در درياها
انحلال پوسته هاي سيليسي در كف اقيانوس ها
استروماتوليت ها:
از تجمع جلبك هاي سيانوباكتري تشكيل مي شوند و ناحيه وسيعي را به صورت پوشش جلبكي مي پوشانند. بيشتر در نواحي بين جذر و مدي تا خارج جذر و مدي به صورت لايه هاي تيره و روشن وجود دارند.
استروماتوليت ها انواع مختلفي دارند. (مسطح ، موج دار، گنبدي و ستوني) با افزايش انرژي محيط استروماتوليت ها از شکل لايه اي به شکل ستوني تبديل مي گردند.
استروماتوليت ها با لاميناسيون ضعيف و بافت توده اي را ترومبوليت Thrombolite مي نامند كه در نواحي بين جذر و مدي زيست مي كنند. استروماتوليت هاي مسطح يكي از شواهد رخساره هاي بالاي جذر و مدي هستند. كمبود استروماتوليت هاي گنبدي و ستوني در فانزوزوئيك خصوصاً در رخساره هاي كم عمق دريايي نرمال ، به فعاليت هاي گريزينگ موجودات به ويژه شكم پايان نسبت داده مي شود.
ارتوكم:
ارتوكم ها شامل ماتريكس (عمدتاً ميكريت) و سيمان ( معمولاً اسپارايت ) هستند. اگر اندازه ذرات كمتر از 4 ميكرون باشد، ماتريكس يا ميكرايت و اگر اندازه ذرات بيش از 4 ميكرون (در حدود 10 ميكرون يا بيشتر ) باشد ، به آنها اسپار يا سيمان مي گويند.
گل آهكي (ميكريت):
به ذرات آهكي كوچكتر از 4 ميكرون گفته مي شود. ميكريت همگن نيست و مستعد دگرساني و دياژنتيك مي باشد. منابع تأمين آن متعدد مي باشد و بخش اعظم آن از تخريب جلبك ها سبز تشكيل مي شود.
گل هاي آهكي كه مقدار بالايي آراگونيت دارند، حساسيت بيشتري به نئومورفيسم و تشكيل ميكرواسپار و پسودواسپار خواهند داشت. اگر نسبت 2> Mg/Sr باشد، منشأ جلبكي و در صورتي كه بيش از 2 باشد، منشأ غير جلبكي را نشان مي دهند.
بر اين اساس 4 نوع سنگ آهك تشخيص داده مي شود:
آهك هاي نوع اول (I)، نوع دوم (II)، نوع سوم(III) و نوع چهارم (IV)
نوع I: نوع آلوكم دار اسپاري (محيط پرانرژي) که در آن آلوکم بيش از 50% به همراه سيمان ديده مي شود.
نوع II: نوع آلوكم دار ميكريتي (محيط كم انرژي ) که در آن آلوکم بيش از 10% به همراه ماتريکس ديده مي شود.
نوع III: آهك هاي ميكريتي كه معيار آن داشتن كمتر از 10 درصد آلوكم است (كم انرژي ). براي رده بندي دقيقتر بايد به تركيب و نسبت سيمان به ماتريكس و درصد آلوكم ها توجه نمود. بر اين اساس يا مقدار آلوكم در سنگ بيش از 10 درصد يا كمتر از 10 درصد است .
انواعي که در آن آلوکم کمتر از 10% به همراه ماتريکس ديده مي شود به دو بخش تقسيم مي شوند:
- آلوکم بين 1- 0% به همراه ماتريکس که ميکرايت Micrite ناميده مي شود.
- آلوکم بين 10- 1% به همراه ماتريکس ( Bearing Micrite + نام آلوکم)
برخي مانند اوواسپاريت و اينترااسپاريت بيشتر از اووميكريت و اينتراميكريت مشاهده مي شوند. بيوميكريت و بيواسپاريت هر دو در طبيعت معمولند.
- اگراندازه دانه بيش از mm 2 باشد پسوند رودايت اضافه مي شود.
- ديس ميكريت كه داراي حفره است، حفرات با كلسيت درشت بلور پر شده و حالت چشم پرنده اي از خود نشان ميدهند كه بيانگر خروج گاز از سنگ است.
نوع IV : يا آهك هاي بر جا که توسط موجودات ريف ساز مانند مرجان ها و بريوزوئرها ساخته مي شوند. اين سنگ ها را بنام بيوليتايت Biolitite مي نامند كه جزء سنگ هاي آتوكتون مي باشند. اين سنگ هاي معادل باندستون Boundstone در طبقه بندي دانهام مي باشند.
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
رسوبگذاری یعنی موادی که در اثر مراحل مختلف فرسایش ، خرد شده و در نتیجه عوامل مختلف ، حمل و نقل شدهاند، بلاخره در محیطهای مختلف رسوب میکنند. بدین ترتیب اثر عومل خارجی که هموار کردن زمین است، در این مرحله خاتمه مییابد و به عبارت دیگر با پر شدن قسمتهای گود زمین از رسوبات و فرسوده شدن قسمتهای مرتفع ، اختلاف ارتفاع بین این دو قسمت کم میشود.
رسوبگذاری در قارهها
بطور کلی رسوبگذاری در قارهها یا خشکیها در محیطهای مختلفی صورت میگیرد که در زیر زمین مختصر به نحوه رسوبگذاری در هر یک از این محیطهای قارهای میپردازیم.
مناطق کوهپایهای
در این مناطق رسوبات در اثر خرد شدن کوه و فروریختن آن در دامنه کوهستانها تشکیل میشود.
محیطهای بادی
هر عاملی که باعث کاهش سرعت باد شود موجب میشود، موادی که بوسیله باد حمل میشوند رسوب کنند. مواد به صورتهای مختلف بوسیله باد حمل میشوند که سرعت حمل آنها نیز متفاوت است. مثلا موادی که به حالت جهش و غلتیدن حمل میشوند، نسبت به موادی که به حالت شناور حمل میشوند سرعت کمتری دارند و سریعتر از آنها ته نشست میکنند.
محیطهای رودخانهای و جویبارها
موادی که بوسیله رودخانهها حمل میشوند، خواه و ناخواه پس از مدتی ، در اثر کاهش قدرت حمل و نقل رودخانه رسوب میکنند. بطور کلی علل رسوب مواد در رودخانه را میتوان در دو عامل کاهش سرعت آب و کم شدن آب رودخانه خلاصه کرد.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/s...e.php?id=20854
رسوبگذاری بوسیله یخچالهای طبیعی
مواد همراه یخچالها نیز بالاخره از آن جدا میشوند و رسوب میکنند. رسوبگذاری از یخچالها به دو حالت انجام میگیرد. یکی اینکه رسوبات مستقیما از خود یخچال در اثر ذوب یخ جدا شده و ته نشست میکنند و دیگری اینکه رسوبات توسط رودخانههایی که از ذوب یخچالها تشکیل میشوند، رسوب میکنند.
رسوبگذاری در دریاچهها
بطور کلی رسوبگذاری در دریاچه ها به صورت رسوبگذاری به صورت مواد آواری و رسوبگذاری شیمیایی و بیوشیمیایی تقسیم میشود. در رسوبگذاری به صورت مواد آواری ، رسوبات دانهریز مثل سیلت و رس به فرم معلق به نواحی مرکزی دریاچه حمل میگردد و در یک محیط آرام رسوب میکنند. رسوباتی که به صورت شیمیایی و بیوشیمیایی تشکیل میشوند به علت تغییر درجه حرارت ، شوری و یا غلظت آب و نیز فعالیت باکتریها و موجودات زنده در دریاچهها ایجاد میشوند.
رسوبگذاری بوسیله آبهای زیرزمینی
آب زیرزمینی نمکهای مختلف را در خود حل و با خود حمل میکند و اگر ضمن حمل و نقل این مواد ، شرایط مناسب جهت رسوب آنها فراهم شود، رسوب میکنند. رسوبگذاری معمولا به طریقه شیمیایی صورت میگیرد. مثل رسوبگذاری در غارها و تشکیل استالاکمیت و استالاکتیت.
رسوبگذاری در محیطهای حد واسط
محیطهای حد واسط ، محیطهایی هستند که حد فاصل محیطهای دریایی و خشکی هستند و رسوبگذاری در این محیطها به طرق مختلف صورت میگیرد که در زیر به صورت خلاصه به انواع رسوبگذاری در این محیطها می پردازیم.
رسوبگذاری در محیطهای کرانهای
محیطهای کرانهای قسمتی از سواحل است که بین دو حد جزر و مد قرار دارد و رسوبگذاری در این مناطق به صورت ته نشست اجزای آواری صورت میگیرد.
رسوبگذاری در محیطهای کولابی
رسوبگذاری در این محیطها به صورتهای مختلف باعث تشکیل رسوبات میشود در زیر نحوه رسوبگذاری را در هر یک از رسوبات تشکیل شده در این محیطها بررسی میکنیم.
* رسوبات آواری : مثل ماسه ، سیلت و رس که توسط رودخانه وارد قسمت کولاب میشود و در آنجا در اثر کاهش سرعت ، جریان رسوبگذاری صورت میگیرد.
* کربناتها : در اثر فعالیت جانوران و گیاهان و در نتیجه تصاعد دیاکسید کربن ، کربناتها ایجاد میشوند.
* رسوبات تبخیری : این دسته رسوبات در کولابهایی رسوب میکنند که آب شیرین وارده ، برای جبران آب تبخیر شده کافی نیست و در نتیجه آنقدر شوری بالا میرود که منجر به رسوبگذاری املاح میشوند.
* رسوبات زیستی : در نتیجه فعالیت باکتریهای غیر هوازی موجود در کولاب ، سولفاتهای موجود احیا و اسید سولفوریک تولید میشود که در مرحله بعد ، ممکن است منجر به رسوب سولفور آهن شود.
رسوبگذاری در دلتاها
هنگامی که رودخانه وارد دریا میشود، سرعت آن بطور ناگهانی کاهش مییابد و در نتیجه ، مقدار زیادی از مواد که توسط آن حمل میشود، در مدخل دریا رسوب میکند.
رسوبگذاری در محیط های دریایی
دریاها مهمترین محیطهای رسوبگذاری هستند و قسمت اعظم سنگهای رسوبی در آنها تشکیل میشود. رسوبگذاری در دریاها را بطور کلی میتوان به رسوبگذاری مواد آواری و رسوبگذاری مواد غیر آواری تقسیم کرد.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/s...e.php?id=20853
رسوبگذاری مواد آواری
موادی که توسط رودخانهها و یا عوامل مختلف موادی که توسط رودخانهها و یا عوامل مختلف حمل و نقل به دریا وارد میشوند. پس از گذشت زمان در اثر کاهش سرعت ، عمل رسوبگذاری صورت میگیرد بدین صورت که ذر ات درشت تر در نزدیکی ساحل و ذرات ریزتر در نواحی دورتر از ساحل رسوب میکنند.
رسوبگذاری مواد غیر آواری
منظور از رسوبگذاری مواد غیرآواری ، رسوبگذاری موادی است که به صورت محلول در آب دریا موجود است و شامل مواد زیر میباشد.
رسوبگذاری مواد غیر آواری
منظور از رسوبگذاری مواد غیرآواری ، رسوبگذاری موادی است که به صورت محلول در آب دریا موجود است و شامل مواد زیر میباشد.
* رسوبگذاری شیمیایی : رسوبگذاری در این حالت در اثر تغییر شرایط شیمیایی محیط صورت میگیرد. از جمله این شرایط میتوان تغییر PH و Eh محیط را نام برد.
* رسوبگذاری زیستی : رسوبگذاری در اثر فعالیت موجودات زنده صورت میگیرد که از آن جمله میتوان طریقه تشکیل ریفها را نام برد.
رسوبگذاری تبخیری
هنگامی که قسمتی از دریا به عللی از آن جدا شود در اثر تبخیر ، غلظت مواد موجود در آن بالا میرود و اگر این حالت تا مدتی ادامه پیدا کند، به حالت اشباع میرسد که در نتیجه آن ، املاح مختلف ته نشست میشوند. از جمله این رسوبات میتوان از گچ و نمکهای مختلف نام برد.
دانشنامه رشد
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
رسوشناسي - مطالعات صحرائي
رسوشناسي - مطالعات صحرائي
مطالعات صحراي يا سطح الارضي :در صورت نبودن نقشه زمين شناسي ابتدا بايد نقشه منطقه تهيه گردد .سپس نيمرخ و پروفيل ،يا شماتيكي از توپو گرافي منطقه را رسم كرده مقطع چينه شناسي را در جهت نيمرخ اندازه گيري نمود.
در هنگام مقطع گيري توصيف رسوبات به شرح زير است :
تعيين رنگ رسوبات با استفاده از جدولهاي( استاندارد براي سطح هوازده و سطح تازه سنگ بطور جداگانه) .
اختصاصات طبقات از قبيل ضخامت ،ادامه دار بودن ،لاميناسيون و...
كنتاكت بين طبقات (مشخص يا تدريجي )
نمونه برداري از رسوبات يا سنگها در فواصل مشخص يا محل ها كه تغييرات سنگ شناسي يا بافتي بطور واضح قابل روئيت است (نمونه هايي كه بطور پراكنده برداشت شود براي تعبير و تفسير ارزش زيادي نخواهد داشت ) .
مطالعه بافت يا تكستور كه شامل قسمتهاي زير است:
اندازه ذرات و تغييرات انها در طبقات
مطالعه گردشدگي و كرويت دانه ها
جورشدگي
بررسي بافت سطح دانه ها ،شيارهاي موجود در سطح پبلهاي رسوبات يخچالي
جهت يافتگي ذرات دانه درشت (پبلها)ودر صورت امكان اندازه گيري شيب و جهت اين ذرات در صورت امكان توصيف مچوريتي بافتي
توصيف ساختمانهاي (فيزيكي،بيولوژيكي وشيميايي)از قبيل رپيل مارك،تركهاي گلي ،شيار ، فلوت كست ،... . اندازه گيري شيب و جهت در ان دسته از ساختمانها كه بعدا براي تعبير و تفسير مورد استفاده قرار مي گيرد .
سيمان ،ماتريكس و فسيلهاي موجود در سنگها
نامگذاري سنگ ، در صورت امكان تعيين مينرالوژي ماسه سنگهابا استفاده از لوپ
مقاومت طبقات رسوبي در مقابل عمل فرسايش .
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
رسوب شناسی محیط های دریایی:
خصوصیات محیطهای دریایی:
▪ وجود فسیلهای جانوری و گیاهی متعدد و گوناگون.
▪ عدم وجود ساختمانهای خروجی (Emersion structures ) جز در مورد جزر و مدی یا اینترتایدان (Intertidal Zone)
▪ وجود شوری قدیمی همیشگی (پایدار جز در مناطق کولابی و مردابی)
▪ وجود رسوبات شیمیایی و بیوشیمیایی (مخصوصاً کربناته) که بیشتر از رسوبات آواری و تخریبی هستند.
▪ وجود پیوستگی افقی لایهها در زیر توده وسیع و دائمی آب.
▪ وجود واحدهای رسوبی عموما کم عمق ، فراوانتر بودن چینه بندیهای متقاطع (Cross bedding) صفحهای و افقی نسبت به انواع انحنادار و مقعر.
▪ فقدان تقریبا کامل رنگ قرمز در رابطه با اکسیدهای آهن موجود در محیط به استثنای رسوبات قرمز رنگ گلی (Red clay) و دادیولاریتهای مربوط به اعماق بیشتر از رسوبگذاری کربنات کلسیم.
▪ رخسارههای محیط دریایی (Marin Facies) :
شناسایی رخسارههای دریایی مستلزم شناخت محیطهای مختلف تشکیل آنها در دریاهاست.
● اساس تقسیم بندی محیطهای دریایی
▪ تقسیم بندی محیطهای دریایی از نظر شکل شناسی
ـ فلات قاره :
کرانه دریاها معمولا از یک قسمت کم و بیش مسطح یا دارای شیب ملایم به طرف دریا تشکیل میگردد که به آن فلات قاره میگویند.
ـ شیب قاره :
دنباله فلات قاره که دارای شیب تند بوده و به اعماق دریا منتهی میگردد اصطلاحا آن را شیب قاره میگویند.
● تقسیم بندی محیطهای دریایی از نظر عمق
▪ منطقه ساحلی بین جزر و مد (Intertidal) :
در این منطقه تغییرات سطح آب معمولا بین جزر و مد است.
▪ منطقه کم عمق (Littoral Zone) :
این منطقه بین ۲۰۰ تا ۲۰۰۰ متر و از نظر بعضی زمین شناسان تا ۴۰۰۰ متر عمق واقع بوده و شیب قاره را شامل میگردد.
▪ منطقه بسیار عمیق (Abyssal Zone) :
این منطقه شامل قسمتی از دریاست که عمق آن بیشتر از ۳۰۰۰ متر تا ۴۰۰۰ میباشد.
● تقسیم بندی محیطهای دریایی از نظر نوع رسوبات
تقسیم بندی محیط دریایی از نظر نوع رسوبات مبتنی بر نزدیکی یا دوری رسوبات از کرانه دریا بوده و به محیطهای مختلفی چون محیط ساحلی (اینترتایدال) ، محیط ساب تایدال یا نریتیک ، محیط همی پلاژیک و محیط هولوپلاژیک تقسیم میشود.
▪ یط اینترتایدال :
این منطقه بین جزر و مد دریا محصور است و رسوبات آن مخلوطی از رسوبات زمینی (Terigenous) و دریایی بوده و شامل قطعه سنگها ، قلوه سنگها ، ماسهها ، گلها و رسوبات آلی میباشد.
▪ محیط نریتیک (Neritic) یا ساب تایدال :
رسوبات این محیط از حد جزر تا عمق ۲۰۰ متر گسترش دارد و فلات قاره را میپوشاند. رسوبات از نوع مواد درشت دانه تا ریز دانه همراه با بقایا و صدف جانوران دریایی معمولا فراوان میباشد.
▪ محیط همی پلاژیک یا مزوپلاژیک :
رسوبات این محیط بین ۲۰۰ تا ۲۰۰۰ متر قرار داشته یعنی کف منطقه باتیال و محدوده فلات شیب (Continental slope) را شامل میگردد که در برخی حوضهها تا ۴۰۰۰ متر نیز میرسد. این محیط دارای رسوبات شیمیایی و در بخش کم عمقتر همراه با عناصر تخریبی زمینی دانه ریز با کمی از بقایای جانوران پلانکتون میباشد.
به عنوان مثال گلهای آبی رنگ از نوع رسوبات همی پلاژیک هستند که حاوی روزنه داران پلانکتون میباشند، میزان آهک در این گلها به ۳۵% میرسد. در این منطقه حمل مواد تخریبی زمینی به علت دانه ریز بودن به حالت معلق انجام میگیرد.
▪ گلهای مرجانی :
نتیجه تجمع قطعات اسکلتی مرجانهای مخلوط با قطعات جلبکهای آهکی هستند، همچنین خردههای صدف نرم تنان ، خارپوستان و روزنه داران در رسوبات این محیط دیده میشوند.
▪ گلهای آهکی :
نوعی از رسوبات همی پلاژیک هستند که نسبت درصد کربنات کلسیم آنها زیاد است.
▪ گلهای آتشفشانی :
نتیجه آتشفشانهای زیردریایی و از نوع خاکسترهای آتشفشانی هستند احیانا در این منطقه وجود دارند.
منطقه آبیسال (Abyssal Zone) یا محیط یوپلاژیک (Eupelagic) :
معمولا رسوبات عمیق تر از ۲۰۰۰ متر در آن قرار دارد. این رسوبات از نوع رسوبات شیمیایی بوده و بطور فراوان دارای آثار و بقایای جانوران پلاژیک هستند.
● رسوبات فسیل دار منطقه آبیسال
رسوبات آهکی بسیار دانه ریز (Micrite) حاوی فرامینیفرهای پلاژیک مانند گلوبی ژرینا (Globigerina) یا سنگهای سیلیسی رادیولردار از رسوبات این منطقه است که گاه نسبت درصد گلوبی ژرین و یا رایولر در آنها به ۹۰% میرسد. ذرات رسی به حالت کلوئیدی و معلق در آبهای این منطقه وجود دارند و به علت وزن مخصوص کمتری که دارند در شرایطی که آب دریا کاملا آرام و جریانهای دریایی وجود نداشته باشد به آرامی رسوب میکنند .
▪ انواع آنها عبارتند از :
ـ لجنهای آهکی ( Calcareous ooze ) :
این لجنها اصولا از نوع رسوبات آلی بوده، یا اینکه صدف آهکی ارگانیسمهای پلاژیک قسمت مهمی از این رسوبات را تشکیل میدهند.
ـ لجنهای سیلیسی (Siliceous ooze) :
شامل لجنهای حاوی پوسته رادیولاریا (Radiolaria) و لجنهای دیاتومهدار هستند. نسبت درصد هر یک از موجودات (رادیولر یا دیاتومه) در این لجنها از ۲۰% تا ۷۰% تغییر میکند.
ـ رخسارههای پلاژزیک (Pelagic Facies) :
این رخسارهها در مناطق عمیق دریاها گسترش دارد و فاقد عناصر تخریبی بوده ولی حاوی بقایای موجودات پلاژیک است. رخسارههای پلاژیک را بر حسب عمق محیط و اینکه مواد تخریبی داشته یا نداشته باشد، تقسیم بندی میشوند.
ـ رخسارههای محیط باقی پلاژیک و آبسیوپلاژیک :
دارای رسوبات شیمیایی و بسیار دانه ریز بوده ، نسبت درصد موجودات پلاژیک آنها زیاد است.
ـ رخسارههای محیط اپی و فروپلاژیک :
نسبت درصد کمی عناصر تخریبی دارد. از رخساره های این محیطها میتوان آهکهای مارنی یا گلهای گلوبی پریندار را که گاهی تا ۹۰% گلوبی ژرین دارد، نام برد. همچنین گلهای رادیولردار و گلهای دیاتومهدار جزو این رخسارهها به شمار میروند.
ـ تناوب سنگهای منطقه آبیسال :
در این منطقه ، گاه تناوب سنگهای سرپانتین و پریدوتیت در قاعده و سپس روی آن گابرو و دایکهایی که ترکیب بازالتی دارند و گدازه بالشی (Pillow Lawa) مشاهده میشود که روی آنها رسوبات پلاژیک که اغلب چرتهای رادیولار است قرار میگیرند. این تناوب قسمتی از پوسته اقیانوسی و مقداری از قسمت بالای قشر فانتل است که باهم در حین تصادم صفحات قارهای تلفیق و مخلوط شدهاند.
● منطقه هادال (Hadal zone)
از عمق ۶۰۰۰ متر بیشتر بوده و شامل گودال کف اقیانوسی (trench) هم میشود. اگرچه نور در این منطقه به هیچ وجه نفوذ نمیکند، ولی موجودات زندهای در این منطقه وجود دارند. آثار موجودات به صورت کانالهای حفرشده بوسیله موجودات در این منطقه مشاهده شده است که احتمالا ممکن است از نواحی کم عمق به این منطقه آورده شده باشند.
زمین شناس جوان : میلاد جان جانی گودرزی
zaminshenasejavan.blogfa.com