صفحه ی 296 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 24 از سوره ی جاثیه
[golrooz] صفحه ی 296 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 24 از سوره ی جاثیه [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
مِّن وَرَآئِهِمْ جَهَنَّمُ وَلَا يُغْنِي عَنْهُم مَّا كَسَبُوا۟ شَئًْا وَلَا مَا اتَّخَذُوا۟ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَآءَ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(10)
پيشاپيش آنها دوزخ است و نه آنچه را اندوخته و نه آن دوستاني را كه غير از خدا اختيار كرده اند به كارشان مي آيد و عذابي بزرگ خواهند داشت(10)
هَٰذَا هُدًي وَالَّذِينَ كَفَرُوا۟ بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ(11)
اين رهنمودي است و كساني كه آيات پروردگارشان را انكار كردند بر ايشان عذابي دردناك از پليدي است(11)
۞ اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا۟ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(12)
خدا همان كسي است كه دريا را به سود شما رام گردانيد تا كشتيها در آن به فرمانش روان شوند و تا از فزون بخشي او [روزي خويش را] طلب نماييد و باشد كه سپاس داريد(12)
وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ(13)
و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است به سود شما رام كرد همه از اوست قطعا در اين [امر] براي مردمي كه مي انديشند نشانه هايي است(13)
قُل لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ يَغْفِرُوا۟ لِلَّذِينَ لَا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْمًۢا بِمَا كَانُوا۟ يَكْسِبُونَ(14)
به كساني كه ايمان آورده اند بگو تا از كساني كه به روزهاي [پيروزي] خدا اميد ندارند درگذرند تا [خدا هر] گروهي را به [سبب] آنچه مرتكب مي شده اند به مجازات رساند(14)
مَنْ عَمِلَ صَٰلِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَآءَ فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَيٰ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ(15)
هر كه كاري شايسته كند به سود خود اوست و هر كه بدي كند به زيانش باشد سپس به سوي پروردگارتان برگردانيده مي شويد(15)
وَلَقَدْ ءَاتَيْنَا بَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ الْكِتَٰبَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ وَرَزَقْنَٰهُم مِّنَ الطَّيِّبَٰتِ وَفَضَّلْنَٰهُمْ عَلَي الْعَٰلَمِينَ(16)
و به يقين فرزندان اسرائيل را كتاب [تورات] و حكم و پيامبري داديم و از چيزهاي پاكيزه روزيشان كرديم و آنان را بر مردم روزگار برتري داديم(16)
وَءَاتَيْنَٰهُم بَيِّنَٰتٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوٓا۟ إِلَّا مِنۢ بَعْدِ مَا جَآءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًۢا بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ فِيمَا كَانُوا۟ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ(17)
و دلايل روشني در امر [دين] به آنان عطا كرديم و جز بعد از آنكه علم برايشان [حاصل] آمد [آن هم] از روي رشك و رقابت ميان خودشان دستخوش اختلاف نشدند قطعا پروردگارت روز قيامت ميانشان در باره آنچه در آن اختلاف مي كردند داوري خواهد كرد(17)
ثُمَّ جَعَلْنَٰكَ عَلَيٰ شَرِيعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَآءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ(18)
سپس تو را در طريقه آييني [كه ناشي] از امر [خداست] نهاديم پس آن را پيروي كن و هوسهاي كساني را كه نمي دانند پيروي مكن(18)
إِنَّهُمْ لَن يُغْنُوا۟ عَنكَ مِنَ اللَّهِ شَئًْا وَإِنَّ الظَّٰلِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَآءُ بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ(19)
آنان هرگز در برابر خدا از تو حمايت نمي كنند [و به هيچ وجه به كار تو نمي آيند ] و ستمگران بعضي شان دوستان بعضي [ديگر]ند و خدا يار پرهيزگاران است(19)
هَٰذَا بَصَٰٓئِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًي وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ(20)
اين [كتاب] براي مردم بينش بخش و براي قومي كه يقين دارند رهنمود و رحمتي است(20)
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا۟ السَّئَِّاتِ أَن نَّجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ سَوَآءً مَّحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَآءَ مَا يَحْكُمُونَ(21)
آيا كساني كه مرتكب كارهاي بد شده اند پنداشته اند كه آنان را مانند كساني قرار مي دهيم كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند [به طوري كه] زندگي آنها و مرگشان يكسان باشد چه بد داوري مي كنند(21)
وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَيٰ كُلُّ نَفْسٍۭ بِمَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(22)
و خدا آسمانها و زمين را به حق آفريده است و تا هر كسي به [موجب] آنچه به دست آورده پاداش يابد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت(22)
أَفَرَءَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَيٰهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَيٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَيٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَيٰ بَصَرِهِ غِشَٰوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِنۢ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ(23)
پس آيا ديدي كسي را كه هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانيده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر ديده اش پرده نهاده است آيا پس از خدا چه كسي او را هدايت خواهد كرد آيا پند نمي گيريد(23)
وَقَالُوا۟ مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَآ إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذَٰلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ(24)
و گفتند غير از زندگاني دنياي ما [چيز ديگري] نيست مي ميريم و زنده مي شويم و ما را جز طبيعت هلاك نمي كند و[لي] به اين [مطلب] هيچ دانشي ندارند [و] جز [طريق] گمان نمي سپرند(24)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 296 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 24 از سوره ی جاثیه
(آیه 10)
این آیه «عذاب مهین» را چنین شرح مىدهد: «پشت سرشان دوزخ است» (مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ).
تعبیر به پشت سر، با این که دوزخ جلو آنها قرار دارد، و در آینده به آن مىرسند، ممکن است از این نظر باشد که آنها اقبال به دنیا کرده، و آخرت و عذاب الهى را نادیده گرفته و پشت سر انداختهاند.
و به هر حال در دنباله آیه مىافزاید: اگر آنها گمان مىکنند اموال سرشار، و بتها و خدایان ساختگیشان، گرهى از کار آنها مىگشاید سخت در اشتباهند، چرا که «هرگز آنچه را به دست آوردند آنها را (از عذاب الهى) نجات نمىبخشد و نه اولیائى که غیر از خدا براى خود برگزیدند» مایه نجاتشان خواهند بود (وَ لا یُغْنِی عَنْهُمْ ما کَسَبُوا شَیْئاً وَ لا مَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ).
و چون هیچ راه فرار و نجاتى نیست باید در آتش قهر و غضب الهى بمانند «و عذاب بزرگى براى آنهاست» (وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ).
آنها آیات الهى را کوچک شمردند، خداوند عذاب آنها را بزرگ مىکند، آنها بزرگى فروختند خدا نیز عذاب عظیم به آنها مىدهد.
(آیه 11)
به دنبال بحثهائى که در باره عظمت آیات الهى در آیههاى گذشته آمده در اینجا همین معنى را تعقیب کرده، مىگوید: «این (قرآن) مایه هدایت است» (هذا هُدىً).
حق را از باطل جدا مىسازد، صحنه زندگى انسان را روشن مىکند، و دست رهروان راه حق را گرفته به سر منزل مقصود مىرساند.
«و کسانى که به آیات پروردگارشان کافر شدند عذابى سخت و دردناک دارند» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِیمٌ).
(آیه 12)
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار! سپس رشته سخن را به بحث توحید که در آیات نخستین این سوره مطرح شده مىکشاند و درسهاى مؤثرى از توحید و خداشناسى به مشرکان مىدهد.
گاه در عواطف آنها چنگ زده، مىگوید: «خداوند همان کسى است که دریا را براى شما مسخّر کرد تا کشتیها به فرمانش در آن حرکت کنند، و بتوانید از فضل او بهره گیرید و شاید شکر نعمتهایش را به جا آورید» (اللَّهُ الَّذِی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
(آیه 13)
بعد از بیان نعمت کشتیها که تماس نزدیکى با زندگى روز مره انسانها دارد به مسأله تسخیر سایر موجودات بطور کلى پرداخته، مىگوید: «و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است همه را از ناحیه خودش مسخّر شما ساخت» (وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ).
با توجه به این که همه مواهب از ناحیه اوست و خالق و مدبر و پروردگار همه، ذات پاک او مىباشد پس چرا انسان به سراغ غیر او رود؟ و سر بر آستان مخلوقات ضعیف بگذارد؟ و از معرفت منعم حقیقى غافل بماند؟
لذا در پایان آیه مىافزاید: «در این، نشانههاى مهمى است براى کسانى که تفکر و اندیشه مىکنند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ).
در آیه قبل از عواطف انسانها استفاده مىشد، و در اینجا از عقول و اندیشههاى آنها، چه خداى مهربانى که با هر زبان ممکن با بندگانش سخن مىگوید، گاه با زبان دل، و گاه با زبان فکر، و هدف در همه اینها یک چیز بیش نیست، و آن بیدارى انسانهاى غافل و به حرکت در آوردن آنها در سیر الى اللّه است.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/321
پاسخ : صفحه ی 296 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 24 از سوره ی جاثیه
(آیه 14)
سپس به ذکر یک دستور اخلاقى در برخورد با کفار مىپردازد تا بحثهاى منطقى سابق را به این وسیله تکمیل کند روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و اله کرده، مىفرماید: «به مؤمنان بگو: کسانى را که امید به ایام اللّه (روز رستاخیز) ندارند مورد عفو قرار دهند، و نسبت به آنها سخت نگیرند» (قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لا یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّهِ).
ممکن است آنها بر اثر دور بودن از مبادى ایمان و تربیت الهى برخوردهاى خشن و نامطلوب، و تعبیرات زشت و زنندهاى داشته باشند، شما باید با بزرگوارى و سعه صدر با این گونه اشخاص برخورد کنید، مبادا بر لجاجت خود بیفزایند، و فاصله آنها از حق بیشتر شود.
ولى براى این که این گونه افراد از این بزرگوارى و عفو و گذشت سوء استفاده نکنند در پایان آیه مىافزاید: «این به خاطر آن است که (خداوند در آن روز) هر قومى را به اعمالى که انجام مىدادند جزا دهد» (لِیَجْزِیَ قَوْماً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).
(آیه 15)
مىفرماید: «کسى که عمل صالحى به جا آورد به سود خود به جا آورده است، و کسى که کار بدى انجام دهد به زیان خود اوست، سپس همه شما به سوى پروردگارتان بازگردانده مىشوید» و نتیجه اعمال خود را مىیابید (مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها ثُمَّ إِلى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ).
این تعبیر که در آیات قرآن کرارا و با عبارات مختلف آمده است پاسخى است به آنها که مىگویند اطاعت و عصیان ما براى خدا چه سود و زیانى دارد؟
و این چه اصرارى است که در زمینه اطاعت و نهى از معصیت او مىشود؟! این آیات مىگوید: همه اینها سود و زیانش متوجه خود شماست، این شما هستید که در پرتو اعمال صالح تکامل مىیابید، و این شما هستید که بر اثر جرم و گناه سقوط کرده در پرتگاه غضب و بعد از رحمت او گرفتار لعنت ابدى مىشوید.
(آیه 16)
این همه موهبت به بنى اسرائیل دادیم ولى ...! در تعقیب بحثهایى که در آیات گذشته پیرامون انواع نعمتهاى خداوند و شکرگزارى و عمل صالح آمده، در اینجا نمونهاى از زندگى اقوام بعضى اقوام پیشین را که مشمول نعمتهاى خداوند شدند اما کفران کردند شرح مىدهد.
مىفرماید: «ما به بنى اسرائیل کتاب آسمانى و حکومت و نبوّت دادیم، و از روزیهاى پاکیزه به آنها عطا کردیم، و آنان را بر جهانیان (هم عصر خود) برترى بخشیدیم» (وَ لَقَدْ آتَیْنا بَنِی إِسْرائِیلَ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمِینَ).
در این آیه مجموعا پنج موهبت را که خداوند به بنى اسرائیل عطا کرده، بیان مىکند.
نخست مسأله کتاب آسمانى یعنى «تورات» است، که مبیّن معارف دینى و حلال و حرام و طرق هدایت و سعادت بود.
دوم مقام حکومت و قضاوت.
سومین نعمت الهى بر آنها مقام «نبوت» بود که خداوند انبیاى بسیارى را از آنها برگزید.
در روایتى آمده است: «عدد انبیاى بنى اسرائیل بالغ بر هزار نفر مىشد» و در روایت دیگرى انبیاى بنى اسرائیل چهار هزار نفر ذکر شده است.
چهارمین موهبت مواهب مادى و روزیهاى پاکیزه است.
و پنجمین موهبت، برترى و قدرت بلا منازع آنها بود.
(آیه 17)
در این آیه به ششمین موهبت بزرگى که خدا به این قوم حق نشناس داد اشاره کرده، مىگوید: «و ما دلائل روشنى (از امر نبوت و شریعت) در اختیار آنها گذاردیم» (وَ آتَیْناهُمْ بَیِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ).
با وجود این مواهب بزرگ و دلائل بیّن و روشن جایى براى اختلاف وجود نداشت، ولى این کفران کنندگان به زودى دست به اختلاف زدند.
چنانکه قرآن در دنباله همین آیه مىگوید: «پس آنها اختلاف نکردند مگر بعد از آنکه علم و آگاهى به سراغشان آمد و سر چشمه این اختلاف همان حب ریاست و برترى جوئى بود» (فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ).
قرآن در پایان آیه آنها را با این عبارت هشدار مىدهد: «پروردگار تو روز قیامت در میان آنها در باره آنچه اختلاف نمودند داورى مىکند» (إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ).
و به این ترتیب با کفران نعمت و ایجاد اختلاف هم عظمت و قدرت خود را در دنیا از دست دادند و هم مجازات آخرت را براى خود خریدند.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/322
پاسخ : صفحه ی 296 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 24 از سوره ی جاثیه
(آیه 18)
بعد از بیان مواهبى که خداوند به بنى اسرائیل داده بود و کفران کردند، سخن از موهبت عظیمى به میان مىآورد که به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله و مسلمین ارزانى داشت، مىفرماید: «سپس ما تو را بر شریعت و مسیرى به سوى آیین حق قرار دادیم» (ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلى شَرِیعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ).
و از آنجا که این مسیر، مسیر نجات و پیروزى است به دنبال آن به پیامبر صلّى اللّه علیه و اله دستور مىدهد «پس از آن پیروى کن» (فَاتَّبِعْها).
و نیز از آنجا که نقطه مقابل آن چیزى جز پیروى از هوى و هوس جاهلان نیست، در آخر آیه مىافزاید: «و از هوى و هوسهاى کسانى که آگاهى ندارند پیروى مکن» (وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ).
(آیه 19)
این آیه در حقیقت علتى است براى نهى از تسلیم شدن در برابر پیشنهاد مشرکان مىگوید: «آنها هرگز نمىتوانند تو را در برابر خداوند بىنیاز کنند» و از عذابش برهانند (إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً).
هر گاه از آئین باطل آنها پیروى کنى و عذاب الهى دامان تو را بگیرد هرگز نمىتوانند به کمک تو بشتابند، گرچه روى سخن در این آیات به پیامبر است ولى منظور همه مؤمنان مىباشند.
سپس مىافزاید: «و ظالمان یار و یاور (و دوست و ولىّ) یکدیگرند» (وَ إِنَّ الظَّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ).
همه از یک قماشند و در یک مسیر و سر و ته یک کرباس و همگى ضعیف و ناتوانند! اما گمان نکن که تو و افراد با ایمان که اکنون در اقلیت هستید یار و یاورى ندارید «خداوند یار و یاور پرهیزکاران است» (وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ).
درست است آنها ظاهرا جمعیتى عظیم و قدرت و ثروت قابل ملاحظهاى دارند ولى در برابر قدرت بىانتهاى حق ذرّه ناچیزى بیش نیستند.
(آیه 20)
در این آیه به عنوان تأکید بر آنچه گذشت و دعوت به پیروى از این آیین الهى مىگوید: «این قرآن و شریعت وسیله بینائیها براى مردم و مایه هدایت و رحمت براى گروهى است که اهل یقین هستند» (هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ).
این تعبیر زیبائى است که از عظمت و تأثیر و عمق این کتاب آسمانى حکایت مىکند براى آنها که رهرو راهند و جستجوگر حق.
(آیه 21)
حیات و مرگ این دو گروه یکسان نیست! در تعقیب آیات گذشته که سخن از دو گروه «مؤمنان» و «کافران»، یا «پرهیزکاران» و «مجرمان» در میان بود در این آیه این دو را در یک مقایسه اصولى در برابر هم قرار داده، مىگوید: «آیا کسانى که مرتکب سیئات شدند گمان کردند آنها را همچون کسانى قرار مىدهیم که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند که حیات و مرگشان یکسان باشد»؟! (أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ). «چه بد داورى مىکنند»! (ساءَ ما یَحْکُمُونَ).
آیه مىگوید: این یک پندار غلط است که تصور کنند ایمان و عمل صالح، یا کفر و گناه، تأثیرى در زندگى انسان نمىگذارد، چنین نیست زندگى و مرگ این دو گروه کاملا با هم متفاوت است.
(آیه 22)
این آیه در حقیقت تفسیر و تعلیلى است براى آیه قبل، مىفرماید: «و خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است» (وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ).
«و هدف آن است که هر کس در برابر اعمالى که انجام داده است جزا داده شود، و به آنها ظلم و ستمى نخواهد شد» (وَ لِتُجْزى کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ).
سراسر عالم نشان مىدهد که آفریننده این جهان آن را بر محور حق قرار داده، و در همه جا حق و عدالت حاکم است.
با این حال چگونه ممکن است مؤمنان صالح العمل و مجرمان بىایمان را یکسان قرار دهد.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/322
پاسخ : صفحه ی 296 از قرآن کریم شامل آیات 10 تا 24 از سوره ی جاثیه
(آیه 23)
این آیه نیز توضیح و تعلیل دیگرى است براى عدم مساوات کافران و مؤمنان، مىفرماید: «آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرارداده»؟! (أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ).
و فرمان خدا را رها کرده، و به دنبال خواست دل و هواى نفس افتاد و اطاعت آن را بر اطاعت حق مقدم شمرد.
«و خداوند او را با آگاهى (بر این که شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته» (وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ).
«و بر گوش و قلبش مهر زده، و بر چشمش پردهاى افکنده است» تا در وادى ضلالت همواره سرگردان بماند (وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً).
«با این حال چه کسى مىتواند غیر از خدا او را هدایت کند» (فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ).
«آیا متذکر نمىشوید»؟ (أَ فَلا تَذَکَّرُونَ). و تفاوت چنین کسى را با آنها که در پرتو نور حق راه خود را یافتهاند نمىفهمید؟
راستى چه بت خطرناکى است هوى پرستى که تمام درهاى رحمت و طرق نجات را به روى انسان مىبندد، و چه گویا و پرمعنى است حدیثى که از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و اله نقل شده: «هرگز در زیر آسمان معبودى مبغوضتر نزد خدا از هواى نفس، پرستش نشده است»! چرا که بتهاى معمولى موجوداتى بىخاصیتند، ولى بت هوى و هوس اغوا کننده، و سوق دهنده به سوى انواع گناه و انحراف است.
(آیه 24)
عقاید دهریین: در اینجا بحث دیگرى پیرامون منکران توحید است، منتها تنها از گروه خاصى از آنها یعنى «دهریین» نام مىبرد که مطلقا وجود صانع حکیم را در عالم هستى انکار مىکردند، در حالى که اکثر مشرکان ظاهرا به خدا ایمان داشتند و بتها را شفیعان درگاه او مىدانستند.
مىفرماید: «و آنها گفتند چیزى جز همین زندگى ما در دنیا در کار نیست، گروهى از ما مىمیرند و گروهى زنده مىشوند» و جاى آنها را مىگیرند، و نسل بشر همچنان تداوم مىیابد (وَ قالُوا ما هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا).
«و چیزى جز دهر و گذشت روزگار ما را هلاک نمىکند» (وَ ما یُهْلِکُنا إِلَّا الدَّهْرُ).
جمله نخست ناظر به انکار معاد است و جمله بعد ناظر به انکار مبدأ.
قرآن مجید در پاسخ این بیهوده گویان جمله کوتاه و پرمحتوائى بیان کرده که در موارد دیگرى از قرآن نیز به چشم مىخورد، مىفرماید: «آنها به این سخن (که مىگویند معادى نیست و مبدأ جهان نیز دهر است) یقین ندارند، بلکه تنها گمان بىپایهاى دارند» (وَ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/323
صفحه ی 297 از قرآن کریم شامل آیات 25 تا 37 از سوره ی جاثیه و آیات 1 تا 3 از سوره ی احقاف
[golrooz] صفحه ی 297 از قرآن کریم شامل آیات 25 تا 37 از سوره ی جاثیه و آیات 1 تا 3 از سوره ی احقاف [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَإِذَا تُتْلَيٰ عَلَيْهِمْ ءَايَٰتُنَا بَيِّنَٰتٍ مَّا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّآ أَن قَالُوا۟ ائْتُوا۟ بَِٔابَآئِنَآ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ(25)
و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود دليلشان همواره جز اين نيست كه مي گويند اگر راست مي گوييد پدران ما را [حاضر] آوريد(25)
قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَيٰ يَوْمِ الْقِيَٰمَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ(26)
بگو خدا[ست كه] شما را زندگي مي بخشد سپس مي ميراند آنگاه شما را به سوي روز رستاخيز كه ترديدي در آن نيست گرد مي آورد ولي بيشتر مردم [اين را] نمي دانند(26)
وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ(27)
و فرمانروايي آسمانها و زمين از آن خداست و روزي كه رستاخيز بر پا شود آن روز است كه باطل انديشان زيان خواهند ديد(27)
وَتَرَيٰ كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَيٰٓ إِلَيٰ كِتَٰبِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(28)
و هر امتي را به زانو در آمده مي بيني هر امتي به سوي كارنامه خود فراخوانده مي شود [و بديشان مي گويند] آنچه را مي كرديد امروز پاداش مي يابيد(28)
هَٰذَا كِتَٰبُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(29)
اين است كتاب ما كه عليه شما به حق سخن مي گويد ما از آنچه مي كرديد نسخه بر مي داشتيم(29)
فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ(30)
و اما كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند پس پروردگارشان آنان را در جوار رحمت خويش داخل مي گرداند اين همان كاميابي آشكار است(30)
وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوٓا۟ أَفَلَمْ تَكُنْ ءَايَٰتِي تُتْلَيٰ عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنتُمْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ(31)
و اما كساني كه كافر شدند [بدانها مي گويند] پس مگر آيات من بر شما خوانده نمي شد و[لي] تكبر نموديد و مردمي بدكار بوديد(31)
وَإِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لَا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُم مَّا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِن نَّظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ(32)
و چون گفته شد وعده خدا راست است و شكي در رستاخيز نيست گفتيد ما نمي دانيم رستاخيز چيست جز گمان نمي ورزيم و ما يقين نداريم(32)
وَبَدَا لَهُمْ سَئَِّاتُ مَا عَمِلُوا۟ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا۟ بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ(33)
و [حقيقت] بديهايي كه كرده اند بر آنان پديدار مي شود و آنچه را كه بدان ريشخند مي كردند آنان را فرو مي گيرد(33)
وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَيٰكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَآءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا وَمَأْوَيٰكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّٰصِرِينَ(34)
و گفته شود همان گونه كه ديدار امروزتان را فراموش كرديد امروز شما را فراموش خواهيم كرد و جايگاهتان در آتش است و براي شما ياوراني نخواهد بود(34)
ذَٰلِكُم بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ ءَايَٰتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْكُمُ الْحَيَوٰةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لَا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ(35)
اين بدان سبب است كه شما آيات خدا را به ريشخند گرفتيد و زندگي دنيا فريبتان داد پس امروز نه از اين [آتش] بيرون آورده مي شوند و نه عذرشان پذيرفته مي گردد(35)
فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَٰوَٰتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَٰلَمِينَ(36)
س سپاس از آن خداست پروردگار آسمانها و پروردگار زمين پروردگار جهانيان(36)
وَلَهُ الْكِبْرِيَآءُ فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(37)
و در آسمانها و زمين بزرگي از آن اوست و اوست شكست ناپذير سنجيده كار(37)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
حمٓ(1)
حاء ميم(1)
تَنزِيلُ الْكِتَٰبِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ(2)
فرو فرستادن اين كتاب از جانب خداي ارجمند حكيم است(2)
مَا خَلَقْنَا السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَآ إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّي وَالَّذِينَ كَفَرُوا۟ عَمَّآ أُنذِرُوا۟ مُعْرِضُونَ(3)
[ما] آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است جز به حق و [تا] زماني معين نيافريديم و كساني كه كافر شده اند از آنچه هشدار داده شده اند رويگردانند(3)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 297 از قرآن کریم شامل آیات 25 تا 37 از سوره ی جاثیه و آیات 1 تا 3 از سوره ی احقاف
(آیه 25)
در این آیه به یکى از بهانه جوئیهاى بىاساس این گروه در مورد معاد اشاره کرده، مىگوید: «و هنگامى که آیات بینات و آشکار ما بر آنها خوانده مىشود تنها دلیلى که در برابر آن دارند این است که مىگویند: اگر راست مىگوئید، پدران ما را زنده کنید و بیاورید» تا بر صدق گفتار شما گواهى دهند (وَ إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ ما کانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
آرى! این تنها دلیل آنها بود، دلیلى سست و واهى، چرا که خداوند قدرت خویش را بر احیاى مردگان از طرق مختلف به انسانها نشان داده است.
(آیه 26)
در آن دادگاه عدل همه به زانو در مىآیند! در اینجا پاسخ دیگرى به سخن دهریین که منکر مبدأ و معاد بودند داده، مىفرماید: «بگو: خداوند شما را زنده مىکند، سپس مىمیراند سپس (بار دیگر حیات مىبخشد و) براى حساب در روز قیامت، روزى که در آن شکّ و تردیدى نیست جمع آورى مىکند» (قُلِ اللَّهُ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یَجْمَعُکُمْ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْبَ فِیهِ).
آنها نه خدا را قبول داشتند و نه روز جزا را، و محتواى این آیه در حقیقت استدلال براى هر دو قسمت است، چرا که روى مسأله حیات نخستین تکیه شده، از سوى دیگر، کسى که قادر بر حیات نخستین است چگونه قادر بر اعاده آن نیست.
و از آنجا که بسیارى از مردم در این دلائل تأمل و دقت نمىکنند در پایان آیه مىافزاید: «ولى اکثر مردم نمىدانند» (وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ).
(آیه 27)
این آیه دلیل دیگرى بر مسأله معاد است که شبیه آن را در آیات دیگر قرآن خواندهایم، مىفرماید: «مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست» (وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
او که مالک و حاکم بر تمام پهنه عالم هستى است، مسلما قدرت بر احیاى مردگان را دارد، و چنین کارى در برابر قدرت او هرگز مشکل نیست.
او این جهان را مزرعهاى براى قیامت، و تجارتخانه پرسودى براى عالم پس از مرگ، قرار داده است، لذا در پایان آیه مىافزاید: «و آن روز که قیامت بر پا شود اهل باطل زیان مىبینند» (وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یَوْمَئِذٍ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ).
حیات و عقل و هوش و مواهب زندگى سرمایههاى انسان است باطل گرایان آنها را با متاع زود گذرى که نسبت به آن هیچ ارزشمند نیست مبادله مىکنند، و روز رستاخیز که تنها قلب سلیم و ایمان و عمل صالح به کار مىآید زیانکار بودن خود را با چشم مشاهده مىکنند.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/323
پاسخ : صفحه ی 297 از قرآن کریم شامل آیات 25 تا 37 از سوره ی جاثیه و آیات 1 تا 3 از سوره ی احقاف
(آیه 28)
این آیه صحنه قیامت را به طرز بسیار گویائى ترسیم کرده، مىگوید: «در آن روز هرامتى را مىبینى (که از شدت ترس و وحشت) بر زانو نشسته» (وَ تَرى کُلَّ أُمَّةٍ جاثِیَةً).
سپس دومین صحنه از صحنههاى قیامت را به این صورت بیان مىکند که:
«هرامتى به سوى کتابش خوانده مىشود (و به آنها مىگویند:) امروز جزاى آنچه را انجام مىدادید به شما مىدهند» (کُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى کِتابِهَا الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
این کتاب همان نامه اعمالى است که تمام نیکیها و بدیها، زشتیها و زیبائیهاى گفتار و کردار انسانها در آن ثبت است.
تعبیر «کُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى کِتابِهَا» نشان مىدهد که علاوه بر نامه اعمالى که براى هر انسانى جداگانه موجود است هر امتى نیز نامه اعمالى متعلق به جمع و گروه خود دارد.
(آیه 29)
بار دیگر از سوى خداوند به آنها خطاب مىشود و به عنوان تأکید مىگوید: «این کتاب ما است که به حق با شما سخن مىگوید» و اعمال شما را بازگو مىکند! (هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ).
آن روز که شما هر چه مىخواستید انجام مىدادید هرگز باور نمىکردید که اعمالتان در جایى ثبت شود، ولى «ما آنچه را انجام مىدادید مىنوشتیم» (إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
(آیه 30)
در این آیه مرحله نهائى دادرسى قیامت را بیان مىکند، آنجا که هرگروهى به نتیجه اعمال خود مىرسند.
مىفرماید: «اما کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند پروردگارشان آنها را در رحمت خود وارد مىکند» (فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ).
و در پایان آیه مىفرماید: «این پیروزى آشکار است» (ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ).
(آیه 31)
در این آیه سرنوشت گروه دیگرى را که نقطه مقابل این گروهند یادآور شده، مىفرماید: «و اما کسانى که کافر شدند (به آنها گفته مىشود) مگر آیات من بر شما خوانده نمىشد و شما استکبار مىکردید (و تسلیم حق نمىشدید) و قومى مجرم و گناهکار بودید» (وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا أَ فَلَمْ تَکُنْ آیاتِی تُتْلى عَلَیْکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَ کُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِینَ).
قابل توجه این که در این آیه تنها سخن از کفر است، و اما اعمال سوء به عنوان یک عامل دخول به عذاب الهى ذکر نشده، این به خاطر آن است که مسأله کفر به تنهایى موجب عذاب است.
(آیه 32)
آن روز که اعمال سوء انسان آشکار مىشود! این آیه توضیحى است بر مسأله استکبار کافران در برابر آیات الهى و دعوت انبیا که در آیه قبل به صورت اجمالى بیان شده بود، مىفرماید: «هنگامى که گفته مىشد وعده الهى حق است و در قیامت هیچ شکّى نیست شما مىگفتید: ما نمىدانیم قیامت چیست؟ ما تنها گمانى در این باره داریم و به هیچ وجه یقین نداریم» (وَ إِذا قِیلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَیْبَ فِیها قُلْتُمْ ما نَدْرِی مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/323
پاسخ : صفحه ی 297 از قرآن کریم شامل آیات 25 تا 37 از سوره ی جاثیه و آیات 1 تا 3 از سوره ی احقاف
(آیه 33)
این آیه از مجازات و کیفر آنها سخن مىگوید، کیفرى که شباهت با مجازاتهاى قراردادى دنیاى ما ندارد، مىفرماید: «در آنجا سیّئات اعمالشان براى آنها آشکار مىشود» (وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا).
زشتیها و بدیها تجسّم مىیابند، جان مىگیرند، و در برابر آنها آشکار مىشوند، و همدم و همنشین آنها هستند و دائما آزارشان مىدهند! «و سر انجام آنچه را استهزا مىکردند آنها را فرا مىگیرد» (وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).
(آیه 34)
و از همه دردناکتر این که از سوى خداوند رحمن و رحیم به آنها خطاب مىگردد: «و گفته مىشود: امروز شما را فراموش مىکنیم همان گونه که شما دیدار امروزتان را فراموش کردید»! (وَ قِیلَ الْیَوْمَ نَنْساکُمْ کَما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا).
در دنباله آیه مىافزاید: به آنها گفته مىشود: «و جایگاه شما دوزخ است»! (وَ مَأْواکُمُ النَّارُ).
و اگر گمان مىکنید کسى به یارى شما مىشتابد قاطعانه به شما مىگوئیم «هیچ یار و یاورى براى شما نیست» (وَ ما لَکُمْ مِنْ ناصِرِینَ).
(آیه 35)
اما چرا و به چه دلیل شما گرفتار چنین سرنوشتى شدید؟ «این به خاطر آن است که آیات خدا را به سخریه گرفتید و زندگى دنیا شما را مغرور کرد» (ذلِکُمْ بِأَنَّکُمُ اتَّخَذْتُمْ آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا).
و در پایان آیه بار دیگر آنچه را که در آیه قبل آمده بود به تعبیر دیگرى تکرار و تأکید کرده، مىگوید: «پس امروز آنها از آتش دوزخ خارج نمىشوند، و هیچ گونه عذرى از آنها پذیرفته نیست» (فَالْیَوْمَ لا یُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ).
در آنجا سخن از مأوى و جایگاه ثابت آنها بود و در اینجا سخن از عدم خروج آنها از دوزخ است، در آنجا مىفرمود یاورى ندارند، و در اینجا مىگوید عذرى از آنها از دوزخ است، در آنجا مىفرمود یاورى ندارند، و در اینجا مىگوید عذرى از آنها پذیرفته نمىشود، و در نتیجه راه نجاتى براى آنها نیست.
(آیه 36)
در پایان این سوره براى تکمیل بحث توحید و معاد که بیشترین مباحث این سوره را در بر مىگرفت، ضمن دو آیه وحدت ربوبیت و عظمت خداوند و قدرت و حکمت او را بیان کرده و پنج وصف از صفات خدا را منعکس مىسازد، نخست مىگوید: «پس تمام حمد و ستایش مخصوص خداست» (فَلِلَّهِ الْحَمْدُ).
چرا که او «پروردگار همه آسمانها، و پروردگار زمین، و پروردگار همه جهانیان است» (رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِینَ).
(آیه 37)
بعد از توصیف ذات پاک او به مقام «حمد» و «ربوبیت» در سومین توصیف مىافزاید: «و براى اوست کبریا و عظمت و علوّ و رفعت در آسمانها و زمین» (وَ لَهُ الْکِبْرِیاءُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). چرا که آثار عظمتش در پهنه آسمان و سراسر زمین و تمام جهان آشکار است.
و بالاخره در چهارمین و پنجمین توصیف مىگوید: «او قادر شکست ناپذیر و حکیم على الاطلاق است» (وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
به این ترتیب سوره جاثیه که با توصیف خداوند به «عزیز و حکیم» آغاز شده با همین اوصاف پایان مىیابد، و سراسر محتواى آن نیز گواه بر عزّت و حکمت بىپایان اوست.
«پایان سوره جاثیه»
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/324
پاسخ : صفحه ی 297 از قرآن کریم شامل آیات 25 تا 37 از سوره ی جاثیه و آیات 1 تا 3 از سوره ی احقاف
سوره احقاف [46]
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 35 آیه است
محتواى سوره:
این سوره اهداف زیر را تعقیب مىکند:
1- بیان عظمت قرآن.
2- مبارزه قاطع بر ضد هرگونه شرک و بت پرستى.
3- توجیه مردم در مسأله معاد و دادگاه عدل پروردگار.
4- ضمنا به عنوان هشدار به مشرکان و مجرمان گوشهاى از داستان قوم عاد را که ساکن سرزمین «احقاف» بودند بیان مىدارد- نام سوره نیز از همین جا گرفته شده است.
5- اشاره به گسترش و عمومیت دعوت پیامبر اسلام، تا آنجا که غیر از انسانها یعنى طایفه جن را نیز شامل مىشود.
6- تشویق مؤمنان و انذار کافران و ایجاد مبادى خوف و رجاء.
7- دعوت پیامبر اسلام به صبر و استقامت.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مىخوانیم: «هر کس سوره احقاف را هر شب، یا هر جمعه، بخواند خداوند وحشت دنیا را از او بر مىدارد، و از وحشت روز قیامت نیز در امان مىدارد».
بدیهى است این گونه حسنات و درجات تنها به خاطر تلاوت الفاظ نیست بلکه تلاوتى است سازنده و بیدارگر در مسیر ایمان و تقوا، و محتواى سوره احقاف به راستى چنین اثرى را دارد، اگر انسان طالب حقیقت و آماده عمل باشد.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/324