Squish
خورد کردن
نمایش نسخه قابل چاپ
Squish
خورد کردن
handle
دسته ، دستگيره
Exhort
نصیحت کردن
temblor
زلزله
rabbit
خرگوشــــــ[nishkhand]
toil = رنج - محنت
Lorn
گم شده، از دست رفته، نابود شده، متروک
night
شب
TremOr
تپش،لرزش
raze
زخم سطحي زدن ، خراشاندن