پاسخ : صفحه ی 294 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 39 از سوره ی الدخان
(آیه 9)
آن روز که دودى کشنده همه آسمان را فرا مىگیرد:
از آنجا که در آیات گذشته سخن از این در میان بود که اگر آنها طالب یقین باشند اسباب تحصیل یقین فراوان و فراهم است، در این آیه مىافزاید: آنها جویاى یقین و طالب حق نیستند، «بلکه آنها در شکّند و با حقایق بازى مىکنند»! (بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ یَلْعَبُونَ).
اگر آنها در حقانیت این کتاب آسمانى و نبوت تو تردید دارند به خاطر این نیست که مسأله پیچیدهاى است، بلکه از این جهت است که آن را جدّى نمىگیرند، و به شوخى با آن برخورد مىکنند.
(آیه 10)
در این آیه به تهدید این منکران لجوج و سرسخت پرداخته، و در حالى که روى سخن را به پیامبر کرده، مىگوید: «پس منتظر روزى باش که آسمان دود آشکارى پدید آورد»! (فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ).
(آیه 11)
دودى که «تمام مردم را فرا مىگیرد»! (یَغْشَى النَّاسَ).
و سپس به آنها گفته مىشود: «این عذاب دردناک الهى است»! (هذا عَذابٌ أَلِیمٌ).
منظور از «دخان مبین» همان دود غلیظى است که در پایان جهان و در آستانه قیامت صفحه آسمان را مىپوشاند، و نشانه فرا رسیدن لحظات آخر دنیا و سر آغاز عذاب الیم الهى براى ظالمان و مفسدان است.
(آیه 12)
وحشت و اضطراب تمام وجود آنها را فرا مىگیرد، و پردههاى غفلت از مقابل چشمشان کنار مىرود، و به اشتباه بزرگ خود واقف مىشوند رو به درگاه خدا مىآورند و مىگویند: «پروردگارا! عذاب را از ما بر طرف کن که ایمان مىآوریم»! (رَبَّنَا اکْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ).
(آیه 13)
ولى او دست رد بر سینه این نامحرمان زده، مىفرماید: «اینها چگونه و از کجا متذکر مىشوند (و از راه خود باز مىگردند) با این که رسول آشکار (با معجزات و دلائل روشن) به سراغ آنها آمد»؟! (أَنَّى لَهُمُ الذِّکْرى وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِینٌ).
رسولى که هم خودش آشکار بود و هم تعلیمات و برنامهها و دلائل و معجزاتش همه مبین و واضح بود.
(آیه 14)
اما آنها به جاى این که سر بر فرمان او نهند و به خداوند یگانه ایمان آورند و دستوراتش را به جان پذیرا شوند «از او روى گردان شدند و گفتند: او دیوانهاى است که دیگران این مطالب را به او القا کردهاند»! (ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ).
(آیه 15)
سپس مىافزاید: «ما کمى عذاب را از شما بر طرف مىسازیم (ولى عبرت نمىگیرید و) بار دیگر به کارهاى خود باز مىگردید» (إِنَّا کاشِفُوا الْعَذابِ قَلِیلًا إِنَّکُمْ عائِدُونَ).
(آیه 16)
و در این آیه مىفرماید: ما از آنها انتقام مىگیریم «در آن روز که آنها را با قدرت خواهیم گرفت آرى ما انتقام گیرندهایم» (یَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْکُبْرى إِنَّا مُنْتَقِمُونَ).
(آیه 17)
در تعقیب آیات گذشته که از سرکشى مشرکان عرب و عدم تسلیم آنها در مقابل حق سخن مىگفت، در اینجا به نمونهاى از امم پیشین که آنها نیز همین مسیر را طى کردند و سر انجام به عذابى دردناک و شکستى فاحش مبتلا شدند، اشاره مىکند، تا هم تسلى خاطرى باشد براى مؤمنان و هم تهدیدى براى منکران لجوج. و آن داستان موسى و فرعون است، مىفرماید: «ما پیش از اینها قوم فرعون را آزمودیم» (وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ).
«و در این هنگام) رسول بزرگوارى به سراغشان آمد» (وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ کَرِیمٌ).
(آیه 18)
موسى با لحنى بسیار مؤدّبانه و دلپذیر و آکنده از محبت آنها را مخاطب قرار داد و گفت: امور «بندگان خدا را به من واگذارید که من فرستاده امینى براى شما هستم» (أَنْ أَدُّوا إِلَیَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/318
پاسخ : صفحه ی 294 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 39 از سوره ی الدخان
(آیه 19)
سپس موسى بعد از دعوت آنها به اطاعت خداوند یا آزاد ساختن بنى اسرائیل مىگوید: مأموریت دیگر من این است که به شما بگویم: «در برابر خداوند تکبر نورزید (و حدّ خویش نگهدارید) که من براى شما دلیل روشنى (بر گفتههاى خود) آوردهام» (وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّی آتِیکُمْ بِسُلْطانٍ مُبِینٍ).
هم معجزات آشکار، و هم دلائل منطقى روشن.
(آیه 20)
و از آنجا که مستکبران دنیا پرست هر کس را در جهت مخالف منافع نامشروع خود ببینند از هیچ گونه تهمت و ناسزا، و حتى قتل و اعدام، فرو گذار نمىکنند، موسى به عنوان پیشگرى مىافزاید: «و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مىبرم از این که مرا- متهم یا- سنگسار کنید» (وَ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ).
این تعبیر ممکن است اشاره به این باشد که من از تهدیدهاى شما باک ندارم، و تا آخرین نفس ایستادهام و خدا حافظ و نگاهبان من است.
(آیه 21)
در این آیه آخرین سخنش را به آنها مىگوید که: «اگر به من ایمان نمىآورید لا اقل مرا رها کنید، و کنارهگیرى کنید» و مزاحم ایمان آوردن مردم نشوید (وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِی فَاعْتَزِلُونِ).
ولى مگر ممکن است جباران مغرور که قدرت شیطانى و منافع نامشروعشان را در خطر مىبینند خاموش بنشینند و چنین پیشنهادى را بپذیرند؟
(آیه 22)
موسى از تمام وسائل هدایت براى نفوذ در دلهاى تاریک این مجرمان استفاده کرد، ولى هیچ اثرى در فرعونیان نبخشید، لذا مأیوس شد و چارهاى جز نفرین به آنها ندید، چرا که قوم فاسدى که هیچ امیدى به هدایتشان نباشد از نظر نظام آفرینش حق حیات ندارند.
لذا آیه شریفه مىگوید: «پس موسى به پیشگاه پروردگارش عرضه داشت که اینها قومى مجرم و گنهکارند» (فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ).
چه نفرین مؤدبانه اى؟ نمىگوید خداوندا! آنها را چنین و چنان کن، بلکه همین اندازه مىگوید: خداوندا! اینها گروهى مجرمند که امیدى به هدایتشان باقى نمانده.
(آیه 23)
خداوند نیز دعاى موسى را اجابت کرد، و به عنوان مقدمه نزول عذاب بر فرعونیان و نجات بنى اسرائیل به او دستور داده شد: «بندگان مرا شبانه حرکت ده که شما (از طرف فرعون و لشکریانش) تعقیب مىشوید»! (فَأَسْرِ بِعِبادِی لَیْلًا إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ).
اما نگران نباش، لازم است آنها شما را تعقیب کنند تا به سرنوشتى که در انتظار آنهاست گرفتار آیند.
(آیه 24)
سپس مىافزاید: هنگامى که از دریا همگى به سلامت گذشتید «دریا را آرام و گشاده بگذار» و بگذر (وَ اتْرُکِ الْبَحْرَ رَهْواً).
منظور از دریا در این آیات همان رود عظیم نیل است.
طبیعى است که موسى و بنى اسرائیل مایل بودند هنگامى که خود از دریا گذشتند بار دیگر آبها سر بر هم بگذارند و این فاصله عظیم را پر کنند، ولى به آنها دستور داده شد که به هنگام گذشتن از دریاى نیل عجله نکنید، بگذارید فرعون و لشکریانش تا آخرین نفر وارد شوند، چرا که فرمان مرگ و نابودى آنها به امواج خروشان نیل داده شده است! لذا در پایان آیه مىافزاید: «آنها لشکرى غرق شده خواهند بود» (إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/319
پاسخ : صفحه ی 294 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 39 از سوره ی الدخان
(آیه 25)
باغها و گنجها را گذاردند و رفتند! اکنون ببینیم بعد از غرق فرعون و فرعونیان چه ماجراهاى عبرت انگیزى تحقق یافت. قرآن در آیات بعد میراث عظیم آنها را که به بنى اسرائیل رسید طىّ پنج موضوع که فهرست تمام زندگى آنهاست بیان کرده، نخست مىفرماید: «چه بسیار باغها و چشمهها که از خود به جا گذاشتند و رفتند»! (کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ).
باغها، و چشمه ها، دو سرمایه از جالبترین و ارزنده ترین اموال آنها بود.
(آیه 26)
سپس مىافزاید: «و زراعتها، و قصرهاى جالب و زیبا و پرارزش» (وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ).
و این دو سرمایه مهم دیگر آنها بود، زراعتهاى عظیمى که در بستر نیل در سرتاسر مصر از آن استفاده مىکردند و همچنین قصرها و مساکن آباد که یکى از مهمترین وسائل زندگى انسان مسکن مناسب است.
(آیه 27)
و از آنجا که غیر از امور مهم چهارگانه فوق وسائل تنعم فراوان دیگرى داشتند، به همه آنها نیز در یک جمله کوتاه اشاره کرده، مىگوید:
«و نعمتهاى فراوان دیگرى که در آن متنعم بودند و در ناز و نعمت زندگى مىکردند» (وَ نَعْمَةٍ کانُوا فِیها فاکِهِینَ).
(آیه 28)
سپس مىافزاید: آرى «این چنین بود (ماجراى آنها) و ما همه اینها (و سرمایهها و ما ترک فرعونیان) را میراث براى اقوام دیگرى قرار دادیم»! (کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِینَ).
آیه فوق و آیه همانند آن در سوره «شعراء» نشان مىدهد که بنى اسرائیل بعد از غرق فرعونیان به سرزمین مصر بازگشتند، و وارث میراث فراعنه شدند و در آنجا حکومت کردند.
(آیه 29)
در این آیه مىفرماید: «پس نه آسمان بر آنها گریست و نه زمین، و نه به هنگام نزول بلا به آنها مهلتى داده شد»! (فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرِینَ).
گریه نکردن آسمان و زمین بر آنها ممکن است کنایه از حقارت آنها و عدم وجود یار و یاور و دلسوز براى آنها باشد.
(آیه 30)
بنى اسرائیل در بوته آزمایش: در آیات گذشته سخن از غرق و هلاکت فرعونیان و نابودى قدرت و شوکت آنها و انتقال آن به دیگران بود، در اینجا از نقطه مقابل آن یعنى از نجات و رهائى بنى اسرائیل چنین سخن مىگوید: «ما بنى اسرائیل را از عذاب خوار کننده رهائى بخشیدیم» (وَ لَقَدْ نَجَّیْنا بَنِی إِسْرائِیلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهِینِ).
از شکنجه هاى سخت و طاقت فرساى جسمى و روحى که تا اعماق جان آنها نفوذ مىکرد.
(آیه 31)
آرى! خداوند این قوم مظلوم را در پرتو قیام الهى موسى بن عمران از چنگال این ظالمان سفاک تاریخ رهائى بخشید، لذا به دنبال آن مىافزاید:
«از (چنگال) فرعون» (مِنْ فِرْعَوْنَ).
«چرا که او مردى متکبر و از اسرافکاران و متجاوزان بود»! (إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/319
پاسخ : صفحه ی 294 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 39 از سوره ی الدخان
(آیه 32)
در این آیه به یکى دیگر از مواهب خداوند به بنى اسرائیل اشاره کرده، مىگوید: «ما آنها را از روى علم خویش بر جهانیان (در آن عصر و زمان) برترى دادیم و برگزیدیم» (وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِینَ).
ولى آنها قدر این نعمتها را ندانستند و کفران کردند و مجازات شدند.
و به این ترتیب آنها «امت برگزیده عصر خویش» بودند، زیرا منظور از «عالمین» مردم جهان در آن عصر و زمان است نه در تمام قرون و اعصار.
(آیه 33)
در این آیه به بعضى از مواهب دیگر که خدا به آنها داده بود اشاره کرده، مىفرماید: «ما آیات و نشانههایى از عظمت و قدرت خویش به آنان دادیم که در آن آزمایش آشکارى بود» (وَ آتَیْناهُمْ مِنَ الْآیاتِ ما فِیهِ بَلؤُا مُبِینٌ).
و این اخطارى است به همه امتها و ملتها در مورد پیروزیها و مواهبى که از لطف الهى به دست مىآورند، که دام امتحان در این هنگام سخت است.
(آیه 34)
جز همین مرگ چیزى در کار نیست! بعد از ترسیم صحنهاى از زندگى فرعون و فرعونیان و عاقبت کفر و انکارشان در آیات گذشته، بار دیگر سخن از مشرکان به میان مىآورد، و تردید آنها را در مسأله معاد- که در آغاز سوره آمده بود- به شکل دیگرى بازگو مىکند: «اینها چنین مىگویند» (إِنَّ هؤُلاءِ لَیَقُولُونَ).
(آیه 35)
«مرگ ما جز همان مرگ اول نیست، و ما هرگز بار دیگر زنده نخواهیم شد» (إِنْ هِیَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِینَ).
و آنچه محمد صلّى اللّه علیه و اله پیرامون معاد و حیات بعد از مرگ و پاداش و کیفر و بهشت و دوزخ مىگوید: هیچ کدام واقعیت ندارد، اصلا حشر و نشرى در کار نیست!
(آیه 36)
سپس سخن آنها را نقل مىکند که براى اثبات مدعاى خود به دلیل واهى و بىاساسى دست زده و مىگفتند: «اگر راست مىگویید (که بعد از مرگ، حیاتى در کار است) پس پدران ما را زنده کنید و نزد ما بیاورید» تا بر صدق گفتار شما گواهى دهند! (فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
(آیه 37)
آنها بهترند یا قوم «تبّع»! سرزمین یمن که در جنوب جزیره عربستان قرار دارد از سرزمینهاى آباد و پربرکتى است که در گذشته مهد تمدن درخشانى بوده است، پادشاهانى بر آن حکومت مىکردند که «تبع» نام داشتند، به خاطر این که مردم از آنها «تبعیت» مىکردند، و یا از این نظر که یکى بعد از دیگرى روى کار مىآمدند.
در اینجا به دنبال بحثى که پیرامون مشرکان مکّه و لجاجت و انکار آنها نسبت به معاد آمده با اشاره به سرگذشت «قوم تبع» آنها را تهدید مىکند که نه تنها عذاب الهى در قیامت در انتظارشان است که در این دنیا نیز سرنوشتى همچون قوم گنهکار و کافر تبع پیدا خواهند کرد.
مىفرماید: «آیا آنها بهترند، یا قوم تبع، و کسانى که پیش از آنان بودند؟! ما آنها را هلاک کردیم، چرا که آنها مجرم بودند» (أَ هُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَکْناهُمْ إِنَّهُمْ کانُوا مُجْرِمِینَ).
(آیه 38)
سپس بار دیگر به مسأله معاد باز مىگردد و با استدلال لطیفى این واقعیت را اثبات کرده، مىگوید: «ما آسمانها و زمین و آنچه را در میان این دو است بیهوده و بىهدف نیافریدیم» (وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ).
اگر به گفته شما مرگ نقطه پایان زندگى است این آفرینش لعب و لغو و بیهوده خواهد بود.
(آیه 39)
سپس براى تأکید این سخن مىافزاید: «ما آن دو را جز به حق نیافریدیم» (ما خَلَقْناهُما إِلَّا بِالْحَقِّ).
حقّ بودن این دستگاه ایجاب مىکند که هدف معقولى داشته باشد، و آن بدون وجود جهان دیگر ممکن نیست.
«ولى غالب آنها (این حقایق را) نمىدانند» (وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ).
چرا که اندیشه و فکر خود را به کار نمىگیرند، و گر نه دلائل مبدأ و معاد واضح و آشکار است.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/319
صفحه ی 295 از قرآن کریم شامل آیات 40 تا 59 از سوره ی الدخان و آیات 1 تا 9 از سوره ی جاثیه
[golrooz] صفحه ی 295 از قرآن کریم شامل آیات 40 تا 59 از سوره ی الدخان و آیات 1 تا 9 از سوره ی جاثیه [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقَٰتُهُمْ أَجْمَعِينَ(40)
در حقيقت روز جدا سازي موعد همه آنهاست(40)
يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًي عَن مَّوْلًي شَئًْا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ(41)
همان روزي كه هيچ دوستي از هيچ دوستي نمي تواند حمايتي كند و آنان ياري نمي شوند(41)
إِلَّا مَن رَّحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ(42)
مگر كسي را كه خدا رحمت كرده است زيرا كه اوست همان ارجمند مهربان(42)
إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ(43)
آري درخت زقوم(43)
طَعَامُ الْأَثِيمِ(44)
خوراك گناه پيشه است(44)
كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ(45)
چون مس گداخته در شكمها مي گدازد(45)
كَغَلْيِ الْحَمِيمِ(46)
همانند جوشش آب جوشان(46)
خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَيٰ سَوَآءِ الْجَحِيمِ(47)
او را بگيريد و به ميان دوزخش بكشانيد(47)
ثُمَّ صُبُّوا۟ فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ(48)
آنگاه از عذاب آب جوشان بر سرش فرو ريزيد(48)
ذُقْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ(49)
بچش كه تو همان ارجمند بزرگواري(49)
إِنَّ هَٰذَا مَا كُنتُم بِهِ تَمْتَرُونَ(50)
اين است همان چيزي كه در باره آن ترديد مي كرديد(50)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ(51)
به راستي پرهيزگاران در جايگاهي آسوده [اند](51)
فِي جَنَّٰتٍ وَعُيُونٍ(52)
در بوستانها و كنار چشمه سارها(52)
يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَٰبِلِينَ(53)
پرنيان نازك و ديباي ستبر مي پوشند [و] برابر هم نشسته اند(53)
كَذَٰلِكَ وَزَوَّجْنَٰهُم بِحُورٍ عِينٍ(54)
[آري] چنين [خواهد بود] و آنها را با حوريان درشت چشم همسر مي گردانيم(54)
يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَٰكِهَةٍ ءَامِنِينَ(55)
در آنجا هر ميوه اي را [كه بخواهند] آسوده خاطر مي طلبند(55)
لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَيٰ وَوَقَيٰهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ(56)
در آنجا جز مرگ نخستين مرگ نخواهند چشيد و [خدا] آنها را از عذاب دوزخ نگاه مي دارد(56)
فَضْلًا مِّن رَّبِّكَ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(57)
[اين] بخششي است از جانب پروردگار تو اين است همان كاميابي بزرگ(57)
فَإِنَّمَا يَسَّرْنَٰهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ(58)
در حقيقت [قرآن] را بر زبان تو آسان گردانيديم اميد كه پند پذيرند(58)
فَارْتَقِبْ إِنَّهُم مُّرْتَقِبُونَ(59)
پس مراقب باش زيرا كه آنان هم مراقبند(59)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
حمٓ(1)
حاء ميم(1)
تَنزِيلُ الْكِتَٰبِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ(2)
فرو فرستادن اين كتاب از جانب خداي ارجمند سنجيده كار است(2)
إِنَّ فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ لَءَايَٰتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ(3)
به راستي در آسمانها و زمين براي مؤمنان نشانه هايي است(3)
وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِن دَآبَّةٍ ءَايَٰتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ(4)
و در آفرينش خودتان و آنچه از [انواع] جنبنده[ها] پراكنده مي گرداند براي مردمي كه يقين دارند نشانه هايي است(4)
وَاخْتِلَٰفِ الَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَآ أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَآءِ مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَٰحِ ءَايَٰتٌ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ(5)
و [نيز در] پياپي آمدن شب و روز و آنچه خدا از روزي از آسمان فرود آورده و به [وسيله] آن زمين را پس از مرگش زنده گردانيده است و [همچنين در] گردش بادها [به هر سو] براي مردمي كه مي انديشند نشانه هايي است(5)
تِلْكَ ءَايَٰتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍۭ بَعْدَ اللَّهِ وَءَايَٰتِهِ يُؤْمِنُونَ(6)
اين[ها]ست آيات خدا كه به راستي آن را بر تو مي خوانيم پس بعد از خدا و نشانه هاي او به كدام سخن خواهند گرويد(6)
وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ(7)
واي بر هر دروغزن گناه پيشه(7)
يَسْمَعُ ءَايَٰتِ اللَّهِ تُتْلَيٰ عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ(8)
[كه] آيات خدا را كه بر او خوانده مي شود مي شنود و باز به حال تكبر چنانكه گويي آن را نشنيده است سماجت مي ورزد پس او را از عذابي پردرد خبر ده(8)
وَإِذَا عَلِمَ مِنْ ءَايَٰتِنَا شَئًْا اتَّخَذَهَا هُزُوًا أُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ(9)
و چون از نشانه هاي ما چيزي بداند آن را به ريشخند مي گيرد آنان عذابي خفت آور خواهند داشت(9)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 295 از قرآن کریم شامل آیات 40 تا 59 از سوره ی الدخان و آیات 1 تا 9 از سوره ی جاثیه
(آیه 40)
روز جدائیها! در آیات گذشته در مورد مسأله معاد از طریق «حکمت آفرینش این جهان» براى وجود رستاخیز استدلال شده بود، آیه شریفه از این استدلال چنین نتیجهگیرى مىکند که: «یوم الفصل و روز جدائیها وعدهگاه همه آنهاست» (إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ مِیقاتُهُمْ أَجْمَعِینَ).
(آیه 41)
سپس به شرح کوتاهى در باره این روز جدائى پرداخته، مىگوید:
«در همان روزى که (هیچ کس به فریاد دیگرى نمىرسد و) هیچ دوستى کمترین کمکى به دوستش نمىکند، و از هیچ سو یارى نمىشوند»! (یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ).
آرى! آن روز، روز فصل و جدائى است، روزى است که انسان از همه چیز جز عملش جدا مىشود، و مولى به هر معنى که باشد- دوست، سرپرست، ولى نعمت، خویشاوند، همسایه، یاور، و مانند آن- توانائى حل کوچکترین مشکلى را از مشکلات قیامت براى کسى ندارد.
(آیه 42)
تنها یک گروه مستثنا هستند همان گونه که این آیه مىگوید: «مگر کسى که خدا او را مورد رحمت قرار داده است، چرا که او توانا و رحیم است» (إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ).
بدون شک این رحمت الهى بىحساب نیست و تنها شامل مؤمنانى مىشود که داراى عمل صالحند.
(آیه 43)
درخت زقّوم! در اینجا توصیف وحشتناک و تکان دهندهاى از عذابهاى دوزخى منعکس شده که بحث آیات قبل را در مورد «یوم الفصل» و روز رستاخیز تکمیل مىکند.
مىفرماید: «مسلّما درخت زقّوم ...» (إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ).
(آیه 44)
«غذاى گنهکاران است»! (طَعامُ الْأَثِیمِ).
اینها هستند که از این گیاه تلخ و بدبو و بد طعم و کشنده مىخورند.
(آیه 45)
سپس مىافزاید: «همانند فلز گداخته در شکمها مىجوشد»! (کَالْمُهْلِ یَغْلِی فِی الْبُطُونِ).
(آیه 46)
«جوششى همچون آب سوزان» (کَغَلْیِ الْحَمِیمِ).
هنگامى که گیاه زقوم وارد شکم آنها مىشود، حرارت فوق العادهاى ایجاد کرده، و همچون آبى جوشان غلیان پیدا مىکند، و به جاى این که این غذا مایه قوت و قدرت گردد بدبختى و عذاب و درد و رنج مىآفریند.
(آیه 47)
سپس مىفرماید: به مأموران دوزخ خطاب مىشود: «این (کافر پرگناه) را بگیرید، و به میان دوزخ پرتابش کنید»! (خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلى سَواءِ الْجَحِیمِ).
(آیه 48)
باز به یکى دیگر از مجازاتهاى دردناک آنها اشاره کرده، مىگوید:
«سپس (به مأموران دوزخ دستور داده مىشود، که) بر سر او، از عذاب سوزان بریزید» (ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِیمِ).
به این ترتیب هم از درون مىسوزند و هم از بیرون تمام وجودشان را آتش فرا مىگیرد، و در وسط آتش نیز آب سوزان بر آنها مىریزند.
(آیه 49)
و بعد از این همه عذابهاى دردناک جسمانى مجازات جانکاه روانى آنها شروع مىشود به این مجرم گناهکار سرکش و بىایمان گفته مىشود:
«بچش که (به پندار خود) بسیار قدرتمند و محترم بودى» (ذُقْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ).
آرى! این تو بودى که با آن همه غرور هر جنایتى را مرتکب شدى، اکنون بچش نتیجه اعمالت را که در برابر چشمان تو مجسم شده است، و همان گونه که جسم و جان مردم را سوزاندى اکنون درون و برونت در آتش قهر الهى و با آب سوزان مىسوزد.
(آیه 50)
در این آیه مىافزاید: به آنها خطاب مىشود: «این همان چیزى است که پیوسته در باره آن شک و تردید مىکردید» (إِنَّ هذا ما کُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ).
چقدر در آیات مختلف قرآن با انواع دلائل، واقعیت و حقانیت این روز به شما گوشزد شد.
افسوس که گوش شنوا نداشتید!
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/320
پاسخ : صفحه ی 295 از قرآن کریم شامل آیات 40 تا 59 از سوره ی الدخان و آیات 1 تا 9 از سوره ی جاثیه
(آیه 51)
پرهیزکاران و انواع نعمتهاى بهشتى: از آنجا که در آیات گذشته کیفرهاى دردناک دوزخیان مطرح بود در اینجا مواهب و پاداشهاى بهشتیان را مىشمرد تا از قرینه مقابله اهمیت هریک از این دو آشکارتر گردد.
این پاداشها در هفت قسمت خلاصه شده:
نخست این که: «پرهیزکاران در جایگاه امن و امانى هستند» (إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی مَقامٍ أَمِینٍ).
بنابر این هیچ گونه ناراحتى و ناامنى به آنها نمىرسد، و در امنیت کامل از آفات و بلاها، از غم و اندوهها، از شیاطین و طاغوتها به سر مىبرند.
(آیه 52)
سپس به ذکر نعمت دوم پرداخته، مىگوید: آنها «در میان باغها و چشمهها به سر مىبرند» و جایگاه آنها از هر سو با درختان و چشمهها احاطه شدهِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ).
(آیه 53)
در مرحله سوم به لباسهاى زیباى آنها اشاره کرده، مىافزاید: «آنها لباسهایى از حریر نازک و ضخیم مىپوشند، و در برابر یکدیگر (بر تختها) جاى دارند» (یَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَقابِلِینَ).
البته در بهشت گرما و سرماى شدیدى وجود ندارد تا به وسیله پوشیدن لباس دفع شود، بلکه اینها اشاره به لباسهاى متنوع و گوناگون بهشتى است.
(آیه 54)
در مرحله چهارم نوبت به همسران آنها مىرسد، مىگوید: «آرى این چنینند بهشتیان، و آنها را با حور العین تزویج مىکنیم»! (کَذلِکَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِینٍ).
(آیه 55)
سپس به ذکر پنجمین نعمت بهشتیان پرداخته، مىافزاید: «آنها در آنجا هر نوع میوهاى را بخواهند در اختیارشان قرار مىگیرد و در نهایت امنیت به سر مىبرند» (یَدْعُونَ فِیها بِکُلِّ فاکِهَةٍ آمِنِینَ).
(آیه 56)
جاودانگى بهشت و نعمتهاى بهشتى ششمین موهبت الهى بر متقین است، چرا که آنچه فکر انسان را به هنگام وصال ناراحت مىکند بیم فراق است، لذا مىفرماید: «آنها هیچ مرگى جز همان مرگ اول (که در دنیا چشیدند) نخواهند چشید»! (لا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولى).
سر انجام هفتمین و آخرین نعمت را در این سلسله چنین بیان مىکند:
«و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ کرده است» (وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحِیمِ).
کمال این نعمتها در این است که احتمال عذاب و فکر مجازات، بهشتیان را به خود مشغول نمىدارد و نگران نمىکند.
اشاره به این که اگر پرهیزکاران لغزشهایى هم داشتهاند خدا به لطف و کرمش آنها را بخشیده، و به آنها اطمینان داده است که از این نظر نگرانى به خود راه ندهند.
(آیه 57)
در این آیه اشاره به تمام این نعمتهاى هفتگانه کرده، به صورت یک جمع بندى مىگوید: همه اینها «به عنوان فضل و بخششى از سوى پروردگار تو است و این فوز عظیم و پیروزى بزرگى است» که شامل حال پرهیزکاران مىشود (فَضْلًا مِنْ رَبِّکَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ).
درست است که پرهیزکاران حسنات بسیارى در دنیا انجام دادهاند، ولى مسلما پاداش عادلانه آن اعمال ناچیز این همه نعمت بىپایان و جاودانى نیست این فضل خداست که این همه پاداش را در اختیار آنها گذارده.
(آیه 58)
گفتیم: «سوره دخان» با بیان عظمت و عمق آیات قرآن شروع شده است، و با این آیه که آن هم بیانگر تأثیر عمیق آیات قرآن است پایان مىگیرد، تا آغاز سوره با انجامش هماهنگ باشد.
مىفرماید: «ما آن [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختیم شاید آنان متذکّر شوند» (فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ).
با این که محتوایش فوق العاده عمیق و ابعادش بسیار گسترده است، ساده، روان، همه کس فهم و قابل استفاده براى همه قشرهاست.
(آیه 59)
ولى از آن جا که با همه این اوصاف باز گروهى در برابر کلام حق تسلیم نمىشوند در آخرین آیه آنها را مورد تهدید قرار داده، مىگوید: اگر با این همه آنها پذیرا نشوند «پس تو منتظر باش، آنها نیز منتظرند»! (فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ).
تو منتظر وعدههاى الهى در زمینه پیروزى بر کفار باش، و آنها منتظر شکست باشند.
«پایان سوره دخان»
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/320
پاسخ : صفحه ی 295 از قرآن کریم شامل آیات 40 تا 59 از سوره ی الدخان و آیات 1 تا 9 از سوره ی جاثیه
سوره جاثیه [45]
این سوره در «مکّه» نازل شده، و داراى 37 آیه است
محتواى سوره:
محتواى این سوره را مىتوان در هفت بخش خلاصه کرد:
1- عظمت قرآن مجید و اهمیت آن.
2- بیان گوشهاى از دلائل توحید در برابر مشرکان.
3- ذکر پارهاى از ادعاهاى «طبیعى مسلکان» و پاسخ قاطع به آن.
4- اشاره کوتاهى به سرنوشت بعضى از اقوام پیشین همچون بنى اسرائیل.
5- تهدید شدید نسبت به گمراهانى که اصرار و پافشارى بر عقائد انحرافى خود دارند.
6- دعوت به عفو و گذشت در عین قاطعیت و عدم انحراف از مسیر حق.
7- اشارات گویایى به حوادث تکان دهنده قیامت.
نام این سوره «جاثیه» است به تناسب آیه 28 این سوره- جاثیه یعنى کسى که به زانو در آمده- و اشاره به وضع بسیارى از مردم در صحنه قیامت در دادگاه عدل الهى است.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مىخوانیم: «کسى که سوره جاثیه را بخواند (و البته در آن اندیشه کند و در زندگى خود به کار بندد) خداوند عیوب او را روز قیامت مىپوشاند و ترس و وحشت او را به آرامش مبدل مىسازد».
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/321
پاسخ : صفحه ی 295 از قرآن کریم شامل آیات 40 تا 59 از سوره ی الدخان و آیات 1 تا 9 از سوره ی جاثیه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
(آیه 1)
همه جا نشانه هاى اوست: این سوره ششمین سورهاى است که با حروف مقطعه «حا- میم» (حم). آغاز شده است.
مفسّر معروف «طبرسى» در آغاز این سوره مىگوید: بهترین سخن این است که گفته شود «حم» نام این سوره است و نامگذارى این سوره به «حم» اشاره به این است که این قرآن که سراپا اعجاز است از حروف الفبا تشکیل شده.
(آیه 2)
و شاید به همین دلیل بلافاصله از عظمت قرآن یاد کرده، مىگوید: «این کتاب از سوى خداوند عزیز و حکیم نازل شده است» (تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ).
«عزیز» به معنى قدرتمند و شکست ناپذیر، و «حکیم» به معنى کسى است که از اسرار همه چیز آگاه است و تمام افعالش روى حساب و حکمت مىباشد.
(آیه 3)
سپس به بیان آیات و نشانههاى عظمت خدا در آفاق و انفس پرداخته، مىگوید: «در آسمانها و زمین نشانههاى فراوانى است براى آنها که اهل ایمانند و طالب حقند» (إِنَّ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ).
عظمت آسمانها از یک سو، و نظام شگفت انگیز آنها- که میلیونها سال مىگذرد و برنامههاى آنها بدون کمترین انحراف و دگرگونى ادامه مىیابد- از سوى دیگر، و ساختمان زمین و عجائب آن از سوى سوم هر یک آیتى از آیات خداست.
(آیه 4)
پس از این آیات آفاقى به آیات انفسى پرداخته، مىگوید: «و در آفرینش شما و جنبندگانى که در سراسر زمین پراکنده ساخته نیز نشانههایى است براى جمعیتى که اهل یقینند» (وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آیاتٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ).
آرى! هر یک به نوبه خود آیت و نشانهاى از علم و حکمت و قدرت بىپایان مبدأ آفرینش است.
(آیه 5)
در این آیه از سه موهبت بزرگ که هر یک نقش مهمى در حیات انسان و موجودات زنده دیگر دارد، و هر یک آیتى از آیات خداست، نام مىبرد:
مسأله «نور» و «آب» و «هوا».
مىفرماید: «در آمد و شد شب و روز، و رزقى را که خداوند از آسمان نازل کرده و به وسیله آن زمین را بعد از مرگش حیات بخشیده، و همچنین در وزش بادها، نشانههایى است براى جمعیتى که تعقل و اندیشه مىکنند» (وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ).
مسأله نظام «نور و ظلمت» و آمد و شد شب و روز که هر یک با نظام خاصى جانشین و خلیفه دیگرى مىشود بسیار حساب شده و شگفت انگیز است.
در مرحله دوم از رزق حیاتبخش آسمانى، یعنى باران، سخن به میان آمده که نه در لطافت طبعش کلامى است، و نه در قدرت احیا گریش سخنى، و همه جا نشانه زندگى و طراوت و زیبائى است.
و در مورد سوم سخن از وزش بادها است بادهایى که هواى پر اکسیژن زنده را جابهجا مىکنند، و در اختیار جانداران مىگذارند، هواى آلوده به کربن را براى تصفیه به دشتها و جنگلها و صحراها مىفرستند، و پس از تصفیه به شهرها و آبادیها مىبرند، و عجب این که این دو دسته از موجودات زنده یعنى «حیوانات» و «گیاهان» درست بر ضد هم عمل مىکنند، اولى اکسیژن را مىگیرد و گاز کربن مىدهد، و دومى کربن را مىگیرد و اکسیژن مىدهد تا تعادل در نظام حیات برقرار گردد، و با گذشت زمان ذخیره هواى مفید زمین نابود نشود.
وزش بادهایى که علاوه بر این، تلقیح گر گیاهان، و بارور کننده آنها، و افشاننده انواع بذرها در سرزمینهاى مختلف، و پرورش دهنده مراتع طبیعى و جنگلها، و موج آفرین در دل اقیانوسهاست، موجى که به دریا حیات و حرکت مىبخشد، و آب را از عفونت و فساد حفظ مىکند، و نیز همین بادها کشتیها را بر صفحه اقیانوسها به حرکت در مىآورند.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/321
پاسخ : صفحه ی 295 از قرآن کریم شامل آیات 40 تا 59 از سوره ی الدخان و آیات 1 تا 9 از سوره ی جاثیه
(آیه 6)
سپس در این آیه به عنوان یک جمع بندى نسبت به بحثهاى گذشته، و بیان عظمت و اهمیت آیات قرآن، مىفرماید: «اینها آیات الهى است که ما آن را به حق بر تو تلاوت مىکنیم» (تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ).
به راستى اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند به چه چیز ایمان خواهند آورد؟
و لذا در پایان آیه مىافزاید: «پس این گروه کافر به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان مىآورند»؟! (فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَ آیاتِهِ یُؤْمِنُونَ).
آرى! به راستى قرآن مجید آن چنان محتوائى از نظر استدلال و براهین توحیدى و همچنین از نظر پند و اندرز دارد که هر دلى کمترین آمادگى در آن باشد، او را به سوى خدا و پاکى و تقوا دعوت مىکند، هرگاه این آیات بینات در کسى اثر نبخشد هرگز امیدى به هدایت او نیست.
(آیه 7)
واى بر دروغگوى گنهکار! آیات گذشته نشان مىداد که گروهى هستند که سخنان الهى با انواع دلائل توحیدى و مواعظ و اندرزها را مىشنوند ولى در آنها اثر نمىکند، در اینجا از این گروه و عواقب اعمال آنها بطور مشروح سخن مىگوید.
نخست مىفرماید: «واى بر هر دروغگوى گنهکار»! (وَیْلٌ لِکُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ).
«افّاک» به معنى کسى است که بسیار دروغ مىگوید، و گاه به کسى که دروغ بزرگ مىگوید هر چند زیاد هم نباشد گفته شده.
از این آیه به خوبى روشن مىشود که موضع گیرى خصمانه در برابر آیات الهى کار کسانى است که سر تا پا آلوده گناه و کذب و دروغند، نه پاک نهادان راستگو.
(آیه 8)
سپس به چگونگى موضع گیریهاى آنها اشاره کرده، مىافزاید:
«پیوسته آیات الهى را که بر او تلاوت مىشود مىشنود اما بر اثر تکبر همواره اصرار بر مخالفت دارد گوئى اصلا آن را نشنیده» (یَسْمَعُ آیاتِ اللَّهِ تُتْلى عَلَیْهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها).
و در پایان آیه آنها را شدیدا به کیفر سختى تهدید کرده، مىگوید: «چنین کسى را به عذاب دردناک بشارت ده»! (فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِیمٍ).
همان گونه که او دل پیامبر و مؤمنان را به درد آورده ما نیز او را به عذاب دردناکى مبتلا مىسازیم.
(آیه 9)
سپس مىافزاید: «و هر گاه (این مستکبر لجوج) چیزى از آیات ما را بداند و از آن آگاه شود آن را به باد استهزا مىگیرد» (وَ إِذا عَلِمَ مِنْ آیاتِنا شَیْئاً اتَّخَذَها هُزُواً).
او همه آیات ما را- چه آنها را که دانسته و چه آنها را که ندانسته- به استهزا و سخریه مىگیرد! و این نهایت جهل و بىخبرى است که انسان چیزى را انکار یا مسخره کند که اصلا نفهمیده است، و این بهترین دلیل لجاج و عناد آنهاست.
و در پایان آیه مجازات این گروه را چنین بیان مىکند: «براى آنها عذاب خوار کننده اى است» (أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/321