صفحه ی 288 از قرآن کریم شامل آیات 23 تا 39 از سوره ی الشورى
[golrooz] صفحه ی 288 از قرآن کریم شامل آیات 23 تا 39 از سوره ی الشورى [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ذَٰلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ قُل لَّآ أَسَْٔلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَيٰ وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ(23)
اين همان [پاداشي] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند [بدان] مژده داده است بگو به ازاي آن [رسالت] پاداشي از شما خواستار نيستم مگر دوستي در باره خويشاوندان و هر كس نيكي به جاي آورد [و طاعتي اندوزد] براي او در ثواب آن خواهيم افزود قطعا خدا آمرزنده و قدرشناس است(23)
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَيٰ عَلَي اللَّهِ كَذِبًا فَإِن يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَيٰ قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَٰطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِۦٓ إِنَّهُ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ الصُّدُورِ(24)
آيا مي گويند بر خدا دروغي بسته است پس اگر خدا بخواهد بر دلت مهر مي نهد و خدا باطل را محو و حقيقت را با كلمات خويش پا برجا مي كند اوست كه به راز دلها داناست(24)
وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُوا۟ عَنِ السَّئَِّاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ(25)
و اوست كسي كه توبه را از بندگان خود مي پذيرد و از گناهان درمي گذرد و آنچه مي كنيد مي داند(25)
وَيَسْتَجِيبُ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَالْكَٰفِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ(26)
و [درخواست] كساني را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده اند اجابت مي كند و از فضل خويش به آنان زياده مي دهد و[لي] براي كافران عذاب سختي خواهد بود(26)
۞ وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا۟ فِي الْأَرْضِ وَلَٰكِن يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا يَشَآءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌۢ بَصِيرٌ(27)
و اگر خدا روزي را بر بندگانش فراخ گرداند مسلما در زمين سر به عصيان برمي دارند ليكن آنچه را بخواهد به اندازه اي [كه مصلحت است] فرو مي فرستد به راستي كه او به [حال] بندگانش آگاه بيناست(27)
وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنۢ بَعْدِ مَا قَنَطُوا۟ وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ(28)
و اوست كسي كه باران را پس از آنكه [مردم] نوميد شدند فرود مي آورد و رحمت خويش را مي گسترد و هموست سرپرست ستوده(28)
وَمِنْ ءَايَٰتِهِ خَلْقُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَآبَّةٍ وَهُوَ عَلَيٰ جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَآءُ قَدِيرٌ(29)
و از نشانه هاي [قدرت] اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از [انواع] جنبنده در ميان آن دو پراكنده است و او هرگاه بخواهد بر گردآوردن آنان تواناست(29)
وَمَآ أَصَٰبَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُوا۟ عَن كَثِيرٍ(30)
و هر [گونه] مصيبتي به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [خدا] از بسياري درمي گذرد(30)
وَمَآ أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ(31)
و شما در زمين درمانده كننده [خدا] نيستيد و جز خدا شما را سرپرست و ياوري نيست(31)
وَمِنْ ءَايَٰتِهِ الْجَوَارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَٰمِ(32)
و از نشانه هاي او سفينه هاي كوه آسا در درياست(32)
إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَيٰ ظَهْرِهِۦٓ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ(33)
اگر بخواهد باد را ساكن مي گرداند و [سفينه ها] بر پشت [آب] متوقف مي مانند قطعا در اين [امر] براي هر شكيباي شكرگزاري نشانه هاست(33)
أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِمَا كَسَبُوا۟ وَيَعْفُ عَن كَثِيرٍ(34)
يا به [سزاي] آنچه [كشتي نشينان] مرتكب شده اند هلاكشان كند و[لي] از بسياري درمي گذرد(34)
وَيَعْلَمَ الَّذِينَ يُجَٰدِلُونَ فِيٓ ءَايَٰتِنَا مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٍ(35)
و [تا] آنان كه در آيات ما مجادله مي كنند بدانند كه ايشان را [روي] گريزي نيست(35)
فَمَآ أُوتِيتُم مِّن شَيْءٍ فَمَتَٰعُ الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَيٰ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَلَيٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ(36)
و آنچه به شما داده شده برخورداري [و كالاي] زندگي دنياست و آنچه پيش خداست براي كساني كه گرويده اند و به پروردگارشان اعتماد دارند بهتر و پايدارتر است(36)
وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَٰٓئِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَٰحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا۟ هُمْ يَغْفِرُونَ(37)
و كساني كه از گناهان بزرگ و زشتكاريها خود را به دور مي دارند و چون به خشم درمي آيند درمي گذرند(37)
وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا۟ لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَيٰ بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَٰهُمْ يُنفِقُونَ(38)
و كساني كه [نداي] پروردگارشان را پاسخ [مثبت] داده و نماز برپا كرده اند و كارشان در ميانشان مشورت است و از آنچه روزيشان داده ايم انفاق مي كنند(38)
وَالَّذِينَ إِذَآ أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ(39)
و كساني كه چون ستم بر ايشان رسد ياري مي جويند [و به انتقام بر مي خيزند](39)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 288 از قرآن کریم شامل آیات 23 تا 39 از سوره ی الشورى
(آیه 23)
شأن نزول:
در تفسیر مجمع البیان شأن نزولى براى آیات 23 تا 26 این سوره از پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و اله نقل شده است که حاصلش چنین است:
«هنگامى که پیامبر وارد مدینه شد و پایه هاى اسلام محکم گردید، انصار گفتند ما خدمت رسول خدا صلّى اللّه علیه و اله مى رسیم و عرض مى کنیم: اگر مشکلات مالى پیدا شد این اموال ما بدون هیچ گونه قید و شرط در اختیار تو قرار دارد.
هنگامى که این سخن را خدمتش عرض کردند آیه (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى)
نازل شد، و پیامبر صلّى اللّه علیه و اله بر آنها تلاوت کرد، آنها با خوشحالى و رضا و تسلیم از محضرش بیرون آمدند، اما منافقان گفتند: این سخنى است که او بر خدا افترا بسته، و هدفش این است که ما را بعد از خود در برابر خویشاوندانش ذلیل کند، آیه بعد نازل شد (أَمْ یَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً)، و به آنها پاسخ گفت، پیامبر صلّى اللّه علیه و اله به سراغ آنان فرستاد و آیه را بر آنها تلاوت کرد، گروهى پشیمان شدند و گریه کردند و سخت ناراحت گشتند آیه سوم نازل گردید: (وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ).
پیامبر به سراغ آنها فرستاد و آنها را بشارت داد که توبه خالصانه آنان مقبول درگاه خداست.
تفسیر:
مودت اهل بیت علیهم السّلام پاداش رسالت است: به دنبال آیه قبل که پاداش مؤمنان را بیان مى کرد در این آیه، براى بیان عظمت این پاداش بزرگ مى افزاید: «این همان چیزى است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند به آن نوید مى دهد» (ذلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ).
بشارت مى دهد تا رنج هاى طاعت و بندگى و مبارزه با هواى نفس و جهاد در برابر دشمنان بر آنها سخت نیاید.
و از آنجا که ابلاغ این رسالت از سوى پیامبر بزرگوار اسلام صلّى اللّه علیه و اله گاه این توهّم را ایجاد مى کرد که او چه اجر و پاداشى در برابر رسالت خود از مردم مىطلبد به دنبال این سخن به پیامبر دستور مى دهد: «بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىکنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم]» (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى).
دوستى ذوى القربى بازگشت به مسأله ولایت و قبول رهبرى ائمه معصومین علیهم السّلام از دودمان پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مىکند که در حقیقت تداوم خط رهبرى پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و ادامه مسأله ولایت الهیه است و پر واضح است که قبول این ولایت و رهبرى همانند نبوت پیامبر صلّى اللّه علیه و اله سبب سعادت خود انسانهاست و نتیجهاش به خود آنها بازگشت مى کند.
«احمد بن حنبل» در «فضائل الصحابه» با سند خود از سعید بن جبیر از عامر چنین نقل مى کند: «هنگامى که آیه «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» نازل شد اصحاب عرض کردند: اى رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت آنها بر ما واجب است کیانند؟
فرمود: «على و فاطمه و دو فرزند آن دو، و این سخن را سه بار تکرار فرمود»!
(آیه 24)
این آیه ادامه آیه قبل در زمینه رسالت و اجر رسالت، و مودت ذى القربى و اهل بیت است.
مى فرماید: آنها این وحى الهى را پذیرا نمى شوند «آیا مى گویند: او بر خدا دروغ بسته» و اینها زائیده فکر خود اوست که به خدا نسبت مى دهد؟ (أَمْ یَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً).
«در حالى که اگر خدا بخواهد بر قلب تو مهر مى نهد و» اگر خلاف بگویى قدرت اظهار این آیات را از تو مى گیرد (فَإِنْ یَشَإِ اللَّهُ یَخْتِمْ عَلى قَلْبِکَ).
این در حقیقت اشاره به استدلال منطقى معروفى است که اگر کسى دعوى نبوت کند و معجزات و آیات بینات بر دست و زبان او ظاهر شود، و مورد حمایت و نصرت الهى قرار گیرد، اما او بر خدا دروغ بندد حکمت خداوند ایجاب مى کند که آن معجزات و حمایتش را از او بگیرد، و رسوایش سازد.
سپس براى تأکید این مطلب مى افزاید: «و خداوند باطل را محو مى کند، و حق را به فرمانش محقق و پا برجا مى سازد» (وَ یَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ).
این وظیفه خداوند است که براساس حکمتش حق را آشکار و باطل را رسوا سازد، با این حال چگونه اجازه مى دهد کسى بر او دروغ بندد؟
و اگر تصور شود که ممکن است پیامبر پنهان از علم خدا دست به چنین کارى زند اشتباه بزرگى است «چرا که او به آنچه در درون دلهاست آگاه است» (إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/308
پاسخ : صفحه ی 288 از قرآن کریم شامل آیات 23 تا 39 از سوره ی الشورى
(آیه 25)
و از آنجا که خداوند راه بازگشت را همواره به روى بندگان باز مى گذارد کرارا در آیات قرآن بعد از مذمت از اعمال زشت مشرکان و گنهکاران به مسأله گشوده بودن درهاى توبه اشاره کرده در اینجا نیز پس از گفتار سابق مى افزاید:
«و او کسى است که توبه را از بندگانش پذیرا مى شود، و گناهان را مى بخشد» (وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ).
اما اگر تظاهر به توبه کنید، ولى در خفا کارى دیگر انجام دهید، تصور نکنید که از دیده تیزبین علم پروردگار مخفى خواهد ماند، نه «او آنچه را انجام مى دهید مى داند» (وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ).
(آیه 26)
در این آیه پاداش بزرگ مؤمنان و عذاب دردناک کافران را در جمله هایى کوتاه بیان کرده، مى فرماید: خداوند «درخواست کسانى را که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند اجابت مى کند» (وَ یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ).
«بلکه از فضل خود بر ایشان مى افزاید» و حتى مطالبى را که درخواست نکرده اند به آنها مى بخشد (وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ). و این نهایت لطف و مرحمت خداوند در باره مؤمنان است.
«اما براى کافران عذاب شدیدى است» (وَ الْکافِرُونَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ).
جمعى از مفسران معتقدند که این چهار آیه (آیه 23 تا 26)- در مدینه نازل شده است، و شأن نزولى که در آغاز تفسیر این آیات نقل کردیم گواه بر این معنى است، روایاتى که اهل بیت علیهم السّلام را به على علیه السّلام و فاطمه علیها السّلام و دو فرزند آنها امام حسن و امام حسین علیهما السّلام تفسیر مى کند نیز مناسب همین معنى است، زیرا مى دانیم ازدواج على علیه السّلام و بانوى اسلام در مدینه انجام گرفت، و تولد امام حسن و امام حسین علیهما السّلام در سالهاى سوم و چهارم هجرى- طبق نقل معروف- بوده است.
(آیه 27)
شأن نزول:
از «خباب بن ارت» صحابى معروف نقل شده که این آیه در باره ما نازل شد، و این به خاطر آن بود که ما به اموال فراوان طوایف «بنى قریظه» و «بنى نضیر» و «بنى قینقاع» از یهود نظر افکندیم، و آرزو داشتیم که اى کاش ما هم چنین اموالى داشتیم، آیه نازل شد و به ما هشدار داد که اگر خداوند روزى را براى بندگانش گسترده کند طغیان خواهند کرد.
تفسیر:
مرفّهین طغیانگر! پیوند این آیه با آیات گذشته ممکن است از این نظر باشد که در آیه قبل آمده بود که خداوند درخواست مؤمنان را اجابت مى کند، و به دنبال آن این سؤال پیش مى آید که پس چرا در میان آنها گروهى فقیرند، و هر چه درخواست مى کنند به جائى نمى رسد؟
مى فرماید: «هر گاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد در زمین طغیان و سرکشى و ستم مى کنند» (وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ).
«و لذا به مقدارى که مى خواهد (و مصلحت مى بیند) روزى را نازل مى کند» (وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ).
و به این ترتیب مسأله تقسیم روزى بر اساس حساب دقیقى است که پروردگار در باره بندگان دارد «چرا که او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست» (إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ). او پیمانه و ظرفیت وجودى هرکس را مى داند و طبق مصلحت او به او روزى مىدهد نه چندان مى دهد که طغیان کنند و نه چندان که از فقر فریادشان بلند شود.
(آیه 28)
درست است که خداوند روزى را با حساب نازل مى کند تا بندگان طغیان نکنند اما چنان نیست که آنها را محروم و ممنوع سازد، لذا در این آیه مى افزاید: «و او کسى است که باران نافع را بعد از آن که مردم مأیوس شدند نازل مى کند و دامنه رحمت خویش را مى گستراند» (وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ).
و باید هم چنین باشد «چرا که او ولىّ و سرپرستى است شایسته ستایش» (وَ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ).
این آیه در عین این که بیان نعمت و لطف پروردگار است از آیات و نشانه هاى توحید نیز سخن مى گوید، چرا که نزول باران نظام بسیار دقیق و حساب شده اى دارد.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/308
پاسخ : صفحه ی 288 از قرآن کریم شامل آیات 23 تا 39 از سوره ی الشورى
(آیه 29)
و باز به همین مناسبت در این آیه از یکى از مهمترین آیات علم و قدرت پروردگار سخن به میان آورده، مى گوید: «و از آیات و نشانه هاى اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها خلق و پراکنده ساخته است» (وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَثَّ فِیهِما مِنْ دابَّةٍ).
و در پایان آیه مى فرماید: «او هر گاه بخواهد قادر بر جمع کردن آنهاست» (وَ هُوَ عَلى جَمْعِهِمْ إِذا یَشاءُ قَدِیرٌ).
منظور از «جمع کردن تمام جنبندگان» در این آیه را بسیارى از مفسران به معنى جمع براى حساب و جزاى اعمال در قیامت دانسته اند این احتمال نیز وجود دارد که منظور از «جمع» نقطه مقابل «بث» (پراکندن) باشد، به این معنى که «بث» اشاره به آفرینش و گسترش انواع موجودات زنده و جنبندگان است، سپس مى فرماید هرگاه خدا بخواهد آنها را «جمع» کرده و نابود یا منقرض مى سازد.
همان گونه که در طول تاریخ تا کنون بسیارى از انواع جنبندگان در روى زمین گسترش عجیبى پیدا کرده، و در زمانى بعد از آن منقرض و جمع شده اند، هم گسترش آنها به دست خداست و هم جمع آنها.
(آیه 30)
از آنجا که در آیات گذشته سخن از رحمت خدا در میان بود و این سخن طبعا این سؤال را بر مى انگیزد که این مصائبى که ما با آن دست به گریبانیم از کجاست؟
آیه شریفه به این سؤال پاسخ مى گوید: «هر مصیبتى به شما رسد به خاطر اعمالى است که انجام داده اید» (وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ).
تازه این تمام مجازات اعمال نارواى شما نیست چرا که «بسیارى را نیز عفو مى کند» (وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ).
به این ترتیب یکى از فلسفه هاى حوادث دردناک و مشکلات زندگى مجازات الهى و کفاره گناهان است.
در حدیثى از امیر مؤمنان على علیه السّلام نقل شده که فرمود: «بلاها براى ظالم تأدیب است، و براى مؤمنان امتحان، و براى پیامبران درجه، و براى اولیاء کرامت و مقام است».
(آیه 31)
به هر حال ممکن است افرادى تصور کنند که مى توانند از این قانون حتمى و سنت اجتناب ناپذیر الهى بگریزند، لذا آیه شریفه مى فرماید: «شما هرگز نمى توانید از چنگال قدرت خداوند در زمین فرار کنید» در آسمانها نیز جایى براى شما نیست (وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ).
چگونه شما مى توانید از حیطه قدرت و حاکمیت او بگریزید در حالى که تمام عالم هستى عرصه حکومت بلا منازع پروردگار است.
و اگر تصور کنید کسى مى تواند به کمک شما بشتابد بدانید «غیر از خداوند هیچ ولى و یاورى براى شما نیست» (وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ).
در حقیقت این آیه ضعف و ناتوانى انسان را مجسم مى کند و آیه قبل عدالت و رحمت پروردگار را.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/308
پاسخ : صفحه ی 288 از قرآن کریم شامل آیات 23 تا 39 از سوره ی الشورى
(آیه 32)
وزش بادهاى منظم و حرکت کشتی ها از آیات اوست بار دیگر به بیان نشانه هاى پروردگار و دلائل توحید پرداخته، و بحثى را که در این زمینه در آیات قبل آمده ادامه مى دهد.
در اینجا به سراغ مطلبى مى رود که انسانها در زندگى مادى خود با آن بسیار سر و کار دارند، مخصوصا ساحل نشینان و مسافران دریاها، مى گوید: «از آیات و نشانه هاى خداوند کشتیهایى است همچون کوهها که بر صفحه دریاها به حرکت در مى آید» (وَ مِنْ آیاتِهِ الْجَوارِ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلامِ).
(آیه 33)
سپس براى تأکید بیشتر مى افزاید: «اگر خداوند اراده کند باد را ساکن مى سازد تا کشتیها بر پشت دریا ساکن و متوقف شوند»! (إِنْ یَشَأْ یُسْکِنِ الرِّیحَ فَیَظْلَلْنَ رَواکِدَ عَلى ظَهْرِهِ).
و در پایان آیه براى نتیجه گیرى اضافه مى کند: «در این نشانه هایى است براى هرکس که داراى مقام صبر و شکر است» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ).
آرى! در این حرکت بادها، و جریان کشتیها، و آفرینش دریاها، و نظام و هماهنگى مخصوصى که بر این امور حکمفرماست نشانههاى گوناگونى براى ذات پاک اوست.
تکیه بر دو وصف «صبّار» و «شکور» مجموعا ترسیم گویایى از حقیقت ایمان است، چرا که مؤمن در مشکلات و گرفتاریها صبور و در نعمتها شکور است.
لذا در حدیثى از پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مىخوانیم: «ایمان دو نیمه است، نیمى از آن صبر، و نیمى از آن شکر است».
(آیه 34)
باز در این آیه براى مجسم ساختن عظمت این نعمت الهى مى افزاید: «یا (اگر بخواهد) این کشتیها را به خاطر اعمالى که مسافران و سرنشینانش مرتکب شده اند نابود و هلاک مى سازد» (أَوْ یُوبِقْهُنَّ بِما کَسَبُوا).
ولى با این حال لطف خداوند شامل حال انسان است «و بسیارى را مى بخشد» (وَ یَعْفُ عَنْ کَثِیرٍ).
که اگر نبخشد هیچ کس جز معصومین و خاصان و پاکان از مجازات الهى مصون و برکنار نخواهند بود.
(آیه 35)
«تا کسانى که در آیات ما مجادله مى کنند (و به مخالفت و انکار بر مى خیزند) بدانند هیچ پناهگاهى (جز ذات پاک خداوند) ندارند» (وَ یَعْلَمَ الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِنا ما لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ).
چرا که آگاهانه به مخالفت برخاسته، و از روى عداوت و لجاج به ستیزه جویى ادامه مى دهند، آنها از عفو و رحمتش ممنوعند.
(آیه 36)
در این آیه روى سخن را به همگان کرده، مى گوید: «پس آنچه به شما عطا شده متاع زود گذر زندگى دنیاى فانى است» (فَما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا).
مبادا شما را فریب دهد و غافل سازد، و تصور کنید همیشه در اختیار شما است، برقى است مى جهد و به زودى خاموش مى شود، شعله اى است در برابر باد و حبابى است بر سطح آب، و غبارى است در مسیر طوفان.
«ولى پاداشها و مواهبى که نزد خداست بهتر و پایدارتر است براى کسانى که ایمان آورده اند و بر پروردگارشان توکل مى کنند» (وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقى لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ).
اگر بتوانید این متاع زود گذر را با آن سرمایه جاودان مبادله کنید تجارتى پرسود نصیب شما شده، و موفقیتى است بى نظیر! لذا در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و اله مىخوانیم: «به خدا سوگند دنیا در برابر آخرت مثل این است که یکى از شما انگشت خود را به دریا زند و سپس بیرون آورد، باید دید چه مقدار آب دریا را با آن برداشته است»؟!
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/309
پاسخ : صفحه ی 288 از قرآن کریم شامل آیات 23 تا 39 از سوره ی الشورى
(آیه 37)
بعد از وصف ایمان و توکل در باره مؤمنان به هفت قسمت از برنامههاى عملى آنها اشاره مى کند، برنامه اى که بیانگر ارکان یک جامعه سالم با حکومت صالح و قدرتمند است.
نخستین وصف را از پاک سازى شروع مى کند، مى فرماید: پاداش الهى و آنچه نزد خداست «براى کسانى (بهتر و پایدارتر است) که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مى ورزند» (وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ).
در روایات اهل بیت علیهم السّلام «کبائر» به این صورت تفسیر شده: «گناهان کبیره گناهانى است که خداوند مجازات آتش براى آن مقرّر داشته است».
به این ترتیب نخستین نشانه هاى ایمان و توکل پرهیز و اجتناب از گناهان کبیره است.
در توصیف دوم که آن نیز جنبه پاکسازى دارد در باره تسلط بر نفس به هنگام خشم و غضب که بحرانىترین حال انسان است سخن مى گوید، مى فرماید:
«و هنگامى که خشمگین شوند عفو مى کنند» (وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ).
نه تنها در موقع غضب زمام اختیار از کفشان ربوده نمى شود، و دست به اعمال زشت و جنایات نمى زنند، بلکه با آب عفو و غفران قلب خود و دیگران را از کینه ها شستشو مى دهند و این صفتى است که جز در پرتو ایمان راستین و توکل بر حق پیدا نمى شود.
در حدیثى از امام باقر علیه السّلام مى خوانیم: «کسى که به هنگام شوق و علاقه، و به هنگام ترس و وحشت، و هنگام خشم و غضب مالک نفس خویشتن باشد خداوند بدن او را بر آتش دوزخ حرام مى کند».
(آیه 38)
در این آیه به سومین تا ششمین اوصاف آنها اشاره کرده، مى فرماید: «و آنها که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده، و فرمان هاى او را از جان و دل پذیرفته اند» (وَ الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ).
«و نماز را بر پا داشته اند» (وَ أَقامُوا الصَّلاةَ).
«و کار آنها به طریق شورى و مشورت در میان آنها صورت مى گیرد» (وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ).
«و از آنچه به آنها روزى داده ایم، در راه خداوند انفاق مى کنند» (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ).
در آیه قبل سخن از پاک سازى وجودشان از گناهان و غلبه بر خشم و غضب بود، اما در این آیه سخن از بازسازى وجودشان در جنبه هاى مختلف است که از همه مهمتر اجابت دعوت پروردگار و تسلیم در برابر فرمان اوست.
(آیه 39)
در توصیف دیگر که هفتمین توصیف مؤمنان راستین است مى فرماید: «و کسانى که هر گاه ستمى به آنان رسد تسلیم ظالم نمى شوند و از دیگران یارى مى طلبند» (وَ الَّذِینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ).
هم مظلوم موظف به مقاومت در برابر ظالم و فریاد برآوردن است، و هم مؤمنان دیگر موظف به پاسخگویى او هستند.
این برنامه مثبت و سازنده به ظالمان هشدار مى دهد که اگر دست به ستم بیالایند مؤمنان ساکت نمى نشینند، و در برابر آنها به پا مى خیزند، و هم به مظلومان اعتماد مى بخشد که اگر استغاثه کنند دیگران به یارى آنها مى شتابند.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/309
صفحه ی 289 از قرآن کریم شامل آیات 40 تا 53 از سوره ی الشورى
[golrooz] صفحه ی 289 از قرآن کریم شامل آیات 40 تا 53 از سوره ی الشورى [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَجَزَٰٓؤُا۟ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَي اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّٰلِمِينَ(40)
و جزاي بدي مانند آن بدي است پس هر كه درگذرد و نيكوكاري كند پاداش او بر [عهده] خداست به راستي او ستمگران را دوست نمي دارد(40)
وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُو۟لَٰٓئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ(41)
و هر كه پس از ستم [ديدن] خود ياري جويد [و انتقام گيرد] راه [نكوهشي] بر ايشان نيست(41)
إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَي الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(42)
راه [نكوهش] تنها بر كساني است كه به مردم ستم مي كنند و در [روي] زمين به ناحق سر برمي دارند آنان عذابي دردناك [در پيش] خواهند داشت(42)
وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ(43)
و هر كه صبر كند و درگذرد مسلما اين [خويشتن داري حاكي] از اراده قوي [در] كارهاست(43)
وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِيٍّ مِّنۢ بَعْدِهِ وَتَرَي الظَّٰلِمِينَ لَمَّا رَأَوُا۟ الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَيٰ مَرَدٍّ مِّن سَبِيلٍ(44)
و هر كه را خدا بي راه گذارد پس از او يار [و ياور]ي نخواهد داشت و ستمگران را مي بيني كه چون عذاب را بنگرند مي گويند آيا راهي براي برگشتن [به دنيا] هست(44)
وَتَرَيٰهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَٰشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِنَّ الْخَٰسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ أَلَآ إِنَّ الظَّٰلِمِينَ فِي عَذَابٍ مُّقِيمٍ(45)
آنان را مي بيني [كه چون] بر [آتش] عرضه مي شوند از [شدت] زبوني فروتن شده اند زيرچشمي مي نگرند و كساني كه گرويده اند مي گويند در حقيقت زيانكاران كساني اند كه روز قيامت خودشان و كسانشان را دچار زيان كرده اند آري ستمكاران در عذابي پايدارند(45)
وَمَا كَانَ لَهُم مِّنْ أَوْلِيَآءَ يَنصُرُونَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن سَبِيلٍ(46)
و جز خدا براي آنان دوستاني [ديگر] نيست كه آنها را ياري كنند و هر كه را خدا بي راه كذارد هيچ راهي براي او نخواهد بود(46)
اسْتَجِيبُوا۟ لِرَبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَكُم مِّن مَّلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَمَا لَكُم مِّن نَّكِيرٍ(47)
پيش از آنكه روزي فرا رسد كه آن را از جانب خدا برگشتي نباشد پروردگارتان را اجابت كنيد آن روز نه براي شما پناهي و نه برايتان [مجال] انكاري هست(47)
فَإِنْ أَعْرَضُوا۟ فَمَآ أَرْسَلْنَٰكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَٰغُ وَإِنَّآ إِذَآ أَذَقْنَا الْإِنسَٰنَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌۢ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنسَٰنَ كَفُورٌ(48)
پس اگر روي برتابند ما تو را بر آنان نگهبان نفرستاده ايم بر عهده تو جز رسانيدن [پيام] نيست و ما چون رحمتي از جانب خود به انسان بچشانيم بدان شاد و سرمست گردد و چون به [سزاي] دستاورد پيشين آنها به آنان بدي رسد انسان ناسپاسي مي كند(48)
لِّلَّهِ مُلْكُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَآءُ يَهَبُ لِمَن يَشَآءُ إِنَٰثًا وَيَهَبُ لِمَن يَشَآءُ الذُّكُورَ(49)
فرمانروايي [مطلق] آسمانها و زمين از آن خداست هر چه بخواهد مي آفريند به هر كس بخواهد فرزند دختر و به هركس بخواهد فرزند پسر مي دهد(49)
أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَٰثًا وَيَجْعَلُ مَن يَشَآءُ عَقِيمًا إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ(50)
يا آنها را پسر[ان] و دختر[اني] توام با يكديگر مي گرداند و هر كه را بخواهد عقيم مي سازد اوست داناي توانا(50)
۞ وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَآئِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَآءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ(51)
و هيچ بشري را نرسد كه خدا با او سخن گويد جز [از راه] وحي يا از فراسوي حجابي يا فرستاده اي بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحي نمايد آري اوست بلندمرتبه سنجيده كار(51)
وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَٰبُ وَلَا الْإِيمَٰنُ وَلَٰكِن جَعَلْنَٰهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَن نَّشَآءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِيٓ إِلَيٰ صِرَٰطٍ مُّسْتَقِيمٍ(52)
وهمين گونه روحي از امر خودمان به سوي تو وحي كرديم تو نمي دانستي كتاب چيست و نه ايمان [كدام است] ولي آن را نوري گردانيديم كه هر كه از بندگان خود را بخواهيم به وسيله آن راه مي نماييم و به راستي كه تو به خوبي به راه راست هدايت مي كني(52)
صِرَٰطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَآ إِلَي اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ(53)
راه همان خدايي كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست هش دار كه [همه] كارها به خدا بازمي گردد(53)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 289 از قرآن کریم شامل آیات 40 تا 53 از سوره ی الشورى
(آیه 40)
ولى از آنجا که یارى کردن یکدیگر نباید از مسیر عدالت خارج شود، و به انتقام جویى، و کینه توزى، و تجاوز از حد منتهى گردد، در این آیه فورا آن را مشروط ساخته، مى افزاید: توجه داشته باشید «کیفر بدى، مجازاتى همانند آن است» (وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها).
البته کار ظالم باید «سیّئه» و بدى نامیده شود، اما کیفر او مسلما «سیّئه» نیست، و اگر در آیه از آن تعبیر به «سیّئه» شده، به خاطر این است که مجازات، آزار و ایذاء است و آزار و ایذاء ذاتا بد است، هر چند به هنگام قصاص و کیفر ظالم کار خوبى محسوب مى شود.
ولى به هر حال این تعبیر مى تواند مقدمه اى باشد براى دستور عفو که در جمله بعد آمده، گویى مى فرماید: مجازات هر چه باشد یک نوع آزار است، و اگر طرف پشیمان شده باشد شایسته عفو است.
در این گونه موارد عفو کنید چرا که «هر کس عفو و اصلاح کند اجر و پاداش او برخداست» (فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ).
و در پایان آیه مى فرماید: «خداوند قطعا ظالمان را دوست ندارد» (إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ).
عفو و مجازات هر کدام جاى ویژه اى دارد، عفو در جایى است که انسان قدرت بر انتقام دارد، و اگر مى بخشد از موضع ضعف نیست، این عفو سازنده است.
و کیفر و انتقام و مقابله به مثل در جایى است که هنوز ظالم از مرکب شیطان پیاده نشده، مظلوم پایه هاى قدرت خود را محکم نکرده، و عفو از موضع ضعف است، اینجاست که باید اقدام به مجازات کند.
(آیه 41)
یارى طلبیدن عیب نیست، ظلم کردن عیب است باز براى تأکید آیات گذشته، در زمینه انتصار، و مجازات ظالم، و عفو و گذشت در موارد مناسب مى فرماید: «و کسى که بعد از مظلوم شدن یارى بطلبد ایرادى بر او نیست» (وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ). چرا که انتصار و استمداد، حق مسلّم هر مظلومى است، و یارى مظلومان وظیفه هر انسان آزاده و بیدارى است.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/309
پاسخ : صفحه ی 289 از قرآن کریم شامل آیات 40 تا 53 از سوره ی الشورى
(آیه 42)
«تنها ایراد و مجازات بر کسانى است که به مردم ستم مى کنند، و در زمین بنا حق ظلم روا مى دارند» (إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ).
آنها علاوه بر کیفر و مجازات در دنیا، «در آخرت نیز عذاب دردناکى در انتظارشان است» (أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).
(آیه 43)
در این آیه باز به سراغ مسأله صبر و شکیبایى و عفو مى رود تا بار دیگر بر این حقیقت تأکید کند که حق انتقام گیرى و قصاص و کیفر براى مظلوم در برابر ظالم هرگز مانع از مسأله گذشت و عفو و بخشش نیست، مى فرماید: «اما کسانى که شکیبایى کنند، و طرف را مورد عفو قرار دهند این از کارهاى پر ارزش است» (وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ).
تعبیر به «عزم الامور» ممکن است اشاره به این باشد که این از کارهایى است که خداوند به آن فرمان داده و هرگز نسخ نمى شود و یا از کارهایى است که انسان باید نسبت به آن عزم راسخ داشته باشد.
(آیه 44)
آیا راه بازگشتى وجود دارد؟ در آیات گذشته سخن از ظالمان و بیدادگران و متجاوزان بود در اینجا به سر انجام کار این گروه و گوشه هایى از مجازاتهاى آنان اشاره مى کند.
نخست آنها را از گمراهانى مى شمرد که هیچ ولى و سرپرستى ندارند، مى فرماید: «کسى را که خدا گمراه کند ولى و یاورى بعد از او نخواهد داشت» (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِیٍّ مِنْ بَعْدِهِ).
نه هدایت جنبه اجبارى دارد، نه ضلالت، بلکه نتیجه مستقیم اعمال انسانهاست، گاه انسان کارى انجام مى دهد که خدا توفیقش را از او سلب کرده و نور هدایت را از قلب او مى گیرد، و او را در ظلمات گمراهى رها مى سازد.
به هر حال این یکى از دردناکترین مجازاتهاى این ظالمان است.
سپس مى افزاید: «ظالمان را در روز قیامت مى بینى که وقتى عذاب الهى را مشاهده مى کنند (سخت پشیمان مى شوند، و) مى گویند: آیا راهى به سوى بازگشت (و جبران این بدبختیها) وجود دارد»؟! (وَ تَرَى الظَّالِمِینَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ یَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ). ولى این تقاضا با پاسخ منفى رو برو خواهد شد.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/309
پاسخ : صفحه ی 289 از قرآن کریم شامل آیات 40 تا 53 از سوره ی الشورى
(آیه 45)
این آیه سومین مجازات این گروه را چنین بیان مى کند: «در آن روز آنها را مى بینى که بر آتش عرضه مى شوند، در حالى که از شدت خوارى خاشعند، و زیر چشمى و مخفیانه به آن نگاه مى کنند» (وَ تَراهُمْ یُعْرَضُونَ عَلَیْها خاشِعِینَ مِنَ الذُّلِّ یَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِیٍّ).
این ترسیمى است از حالت کسى که شدیدا از چیزى مى ترسد و نمى خواهد آن را با تمام چشمش ببیند و در عین حال نمى تواند از آن غافل بماند، ناچار پیوسته مراقب آن است اما با گوشه چشم! آخرین مجازاتى که در اینجا بیان شده شنیدن ملامت و سرزنش دردناک مؤمنان است، چنانکه در پایان آیه آمده است: «و کسانى که ایمان آورده اند مى گویند: زیانکاران واقعى آنها هستند که سرمایه هاى جان و خانواده خود را در روز قیامت از دست داده، و زیان کرده اند» (وَ قالَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
چه زیانى از این بالاتر که انسان هستى خویشتن را از دست دهد، و سپس همسر و فرزند و بستگان خود را، و در درون عذاب الهى گرفتار آتش حسرت و فراق نیز بشود.
سپس مى افزایند: اى اهل محشر! همه «بدانید که ظالمان (آن روز) در عذاب دائمند» (أَلا إِنَّ الظَّالِمِینَ فِی عَذابٍ مُقِیمٍ).
توجه به این نکته لازم است که «عذاب جاویدان» براى این ظالمان قرینه بر این است که منظور از آن کافران است.
(آیه 46)
این آیه نیز گواه بر این حقیقت است که مى گوید: «آنها جز خدا اولیا و یاورانى ندارند که آنان را یارى کنند» و عذاب الهى را از آنها دفع نمایند (وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِیاءَ یَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ).
آنها رشته هاى ارتباط خود را با بندگان خالص با انبیا و اولیا بریدهاند، لذا در آنجا یار و یاورى ندارند، قدرتهاى مادى نیز در آنجا همه از کار مى افتد، و به همین دلیل تک و تنها در برابر عذاب الهى قرار مى گیرند.
و براى تأکید این معنى در پایان آیه مى افزاید: «هر کس را خداوند گمراه سازد راه نجاتى براى او نیست» (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِیلٍ).
(آیه 47)
از آنجا که در آیات گذشته گوشه اى از مجازات دردناک و هول و وحشت کافران و ظالمان منعکس شده، در اینجا روى سخن را به همه مردم کرده، به آنها هشدار مى دهد پیش از آنکه گرفتار چنان سرنوشت شومى شوند دعوت پروردگارشان را اجابت کرده به راه حق باز آیند.
مى فرماید: «دعوت پروردگار خویش را اجابت کنید پیش از آن که روزى فرا رسد که دیگر بازگشتى براى آن در برابر اراده پروردگار نیست» (اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ).
و اگر تصور کنید در آن روز پناهگاهى جز سایه لطف او، و مدافعى جز رحمت او وجود دارد اشتباه است، چرا که «در آن روز براى شما نه ملجأ و پناهى است (که در برابر عذاب الهى پناهتان دهد) و نه یار و یاورى» که از شما دفاع کند (ما لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ یَوْمَئِذٍ وَ ما لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/310