پاسخ : صفحه ی 284 از قرآن کریم شامل آیات 22 تا 38 از سوره ی فصلت
(آیه 36)
و از آنجا که بر سر راه وصول به این هدف بزرگ موانعى وجود دارد و وسوسه هاى شیطانى در اشکال مختلف انسانها را مانع مى شود، در این آیه شخص پیامبر صلّى اللّه علیه و اله را به عنوان الگو مخاطب ساخته، مى گوید: «و هر گاه وسوسه هایى از شیطان در این مسیر متوجه تو گردد، از خدا پناه بخواه که او شنونده و داناست» (وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).
در این گونه مواقع معمولا خطوراتى از ذهن مى گذرد، و یا افراد به اصطلاح مصلحت اندیش توصیه هایى از این قبیل مى کنند:
«مردم را جز با زور نمىتوان اصلاح کرد» «خون را با خون باید شست» و مانند اینها، و با این وسوسه ها مىخواهند مقابله به مثل را در همه جا توصیه کنند، و بدى را به بدى پاسخ گویند.
قرآن مىگوید: مبادا گرفتار این وسوسه ها شوید، و جز در موارد خاص و استثنایى تکیه بر خشونت کنید.
البته آیه فوق مفهوم وسیعى دارد و مى گوید: «در برابر همه وسوسههاى شیطانى باید به خدا پناه برد.»
(آیه 37)
فقط براى خدا سجده کنید! از این آیه به بعد فصل تازهاى در این سوره، در زمینه توحید و معاد، و بیان نبوت و عظمت قرآن است، و در حقیقت مصداقى است روشن از «دعوت الى اللّه» در برابر مشرکان که دعوت به سوى بت مى کردند.
نخست از مسأله توحید شروع کرده، از طریق آیات آفاقى مردم را به سوى خدا دعوت مى نماید، مى فرماید: «و از نشانه هاى او، شب و روز و خورشید و ماه است» (وَ مِنْ آیاتِهِ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ).
شب مایه آرامش، و روشنایى روز وسیله جنبش و حرکت است، و این دو توأما چرخهاى زندگى انسانها را به گردش منظم و متناوبى در مى آورند.
خورشید منبع همه برکات مادى در منظومه ماست، نور و گرما و حرکت و جنبش و نزول باران ها، و روییدن گیاهان، همه از پرتو وجود اوست.
ماه نیز روشنى بخش شبهاى تار، و چراغ پر فروغ و زیباى رهروان بیابانها و گمشدگان صحراهاست، و با جزر و مد خود نیز برکات فراوانى مى آفریند.
ولى به خاطر همین برکات، گروهى در مقابل این دو کوکب پر فروغ آسمان سجده مى کردند و آنها را پرستش مى نمودند، آنها در عالم اسباب، متوقف مانده، بى آنکه مسبب الاسباب را ببینند.
لذا قرآن بعد از این بیان بلا فاصله مى گوید: «براى خورشید و ماه سجده نکنید، براى خدایى که آفریننده آنهاست سجده کنید اگر مى خواهید او را عبادت نمایید» (لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَهُنَّ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ) «1».
شما چرا به سراغ سر چشمه این برکات نمىروید؟ چرا سر بر آستان او نمى سایید؟ چرا موجوداتى را مى پرستید که خود اسیر قوانین آفرینشاند.
(آیه 38)
سپس مى افزاید: اگر این دلیل منطقى در فکر آنها اثر نگذاشت و باز هم به سراغ بتها و معبودهاى مجازى رفتند و معبود حقیقى را به دست فراموشى سپردند، هرگز نگران نباش «و اگر (از عبادت پروردگار) تکبّر کنند، کسانى که نزد پروردگار تو هستند شب و روز براى او تسبیح مى گویند و (هیچ گاه) خسته نمى شوند» (فَإِنِ اسْتَکْبَرُوا فَالَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ یُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا یَسْأَمُونَ).
اگر گروهى نادان و جاهل و بى خبر در برابر ذات پاکش سجده نکنند مسأله اى نیست این عالم وسیع پر است از فرشتگان مقرب که دائما در حال رکوع و سجود و حمد و تسبیحند، تازه نیازى به عبادت آنها نیز ندارد، آنها نیازمند عبادت اویند، چرا که هر افتخار و کمالى براى ممکنات است در سایه عبودیت اوست.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/301
صفحه ی 285 از قرآن کریم شامل آیات 39 تا 51 از سوره ی فصلت
[golrooz] صفحه ی 285 از قرآن کریم شامل آیات 39 تا 51 از سوره ی فصلت [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَمِنْ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنَّكَ تَرَي الْأَرْضَ خَٰشِعَةً فَإِذَآ أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَآءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِيٓ أَحْيَاهَا لَمُحْيِ الْمَوْتَيٰٓ إِنَّهُ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(39)
و از [ديگر] نشانه هاي او اين است كه تو زمين را فسرده مي بيني و چون باران بر آن فروريزيم به جنبش درآيد و بردمد آري همان كسي كه آن را زندگي بخشيد قطعا زنده كننده مردگان است در حقيقت او بر هر چيزي تواناست(39)
إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِيٓ ءَايَٰتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَآ أَفَمَن يُلْقَيٰ فِي النَّارِ خَيْرٌ أَم مَّن يَأْتِيٓ ءَامِنًا يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ اعْمَلُوا۟ مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(40)
كساني كه در [فهم و ارائه] آيات ما كژ مي روند بر ما پوشيده نيستند آيا كسي كه در آتش افكنده مي شود بهتر است يا كسي كه روز قيامت آسوده خاطر مي آيد هر چه مي خواهيد بكنيد كه او به آنچه انجام مي دهيد بيناست(40)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ بِالذِّكْرِ لَمَّا جَآءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَٰبٌ عَزِيزٌ(41)
كساني كه به اين قرآن چون بديشان رسيد كفر ورزيدند [به كيفر خود مي رسند] و به راستي كه آن كتابي ارجمند است(41)
لَّا يَأْتِيهِ الْبَٰطِلُ مِنۢ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ(42)
از پيش روي آن و از پشت سرش باطل به سويش نمي آيد وحي [نامه]اي است از حكيمي ستوده[صفات](42)
مَّا يُقَالُ لَكَ إِلَّا مَا قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَذُو عِقَابٍ أَلِيمٍ(43)
به تو جز آنچه به پيامبران پيش از تو گفته شده است گفته نمي شود به راستي كه پروردگار تو داراي آمرزش و دارنده كيفري پر درد است(43)
وَلَوْ جَعَلْنَٰهُ قُرْءَانًا أَعْجَمِيًّا لَّقَالُوا۟ لَوْلَا فُصِّلَتْ ءَايَٰتُهُ ءَا۬عْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ هُدًي وَشِفَآءٌ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِيٓ ءَاذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًي أُو۟لَٰٓئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍۭ بَعِيدٍ(44)
و اگر [اين كتاب را] قرآني غير عربي گردانيده بوديم قطعا مي گفتند چرا آيه هاي آن روشن بيان نشده كتابي غير عربي و [مخاطب آن] عرب زبان بگواين [كتاب] براي كساني كه ايمان آورده اند رهنمود و درماني است و كساني كه ايمان نمي آورند در گوشهايشان سنگيني است و قرآن برايشان نامفهوم است و [گويي] آنان را از جايي دور ندا مي دهند(44)
وَلَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسَي الْكِتَٰبَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ(45)
و به راستي موسي را كتاب [تورات] داديم پس در آن اختلاف واقع شد و اگر از جانب پروردگارت فرمان [مهلت] سبقت نگرفته بود قطعا ميانشان داوري شده بود و در حقيقت آنان در باره آن به شكي سخت دچارند(45)
مَّنْ عَمِلَ صَٰلِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَآءَ فَعَلَيْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّٰمٍ لِّلْعَبِيدِ(46)
هر كه كار شايسته كند به سود خود اوست و هر كه بدي كند به زيان خود اوست و پروردگار تو به بندگان [خود] ستمكار نيست(46)
۞ إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَمَا تَخْرُجُ مِن ثَمَرَٰتٍ مِّنْ أَكْمَامِهَا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَيٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكَآءِي قَالُوٓا۟ ءَاذَنَّٰكَ مَا مِنَّا مِن شَهِيدٍ(47)
دانستن هنگام رستاخيز فقط منحصر به اوست و ميوه ها از غلافهايشان بيرون نمي آيند و هيچ مادينه اي بار نمي گيرد و بار نمي گذارد مگر آنكه او به آن علم دارد و روزي كه [خدا] آنان را ندا مي دهد شريكان من كجايند مي گويند با بانگ رسا به تو مي گوييم كه هيچ گواهي از ميان ما نيست(47)
وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا۟ يَدْعُونَ مِن قَبْلُ وَظَنُّوا۟ مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٍ(48)
و آنچه از پيش مي خواندند از [نظر] آنان ناپديد مي شود و مي دانند كه آنان را روي گريز نيست(48)
لَّا يَسَْٔمُ الْإِنسَٰنُ مِن دُعَآءِ الْخَيْرِ وَإِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَئَُوسٌ قَنُوطٌ(49)
انسان از دعاي خير خسته نمي شود و چون آسيبي به او رسد مايوس [و] نوميد مي گردد(49)
وَلَئِنْ أَذَقْنَٰهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِنۢ بَعْدِ ضَرَّآءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَٰذَا لِي وَمَآ أَظُنُّ السَّاعَةَ قَآئِمَةً وَلَئِن رُّجِعْتُ إِلَيٰ رَبِّيٓ إِنَّ لِي عِندَهُ لَلْحُسْنَيٰ فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ بِمَا عَمِلُوا۟ وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ(50)
و اگر از جانب خود رحمتي پس از زياني كه به او رسيده است بچشانيم قطعا خواهد گفت من سزاوار آنم و گمان ندارم كه رستاخيز برپا شود و اگر هم به سوي پروردگارم بازگردانيده شوم قطعا نزد او برايم خوبي خواهد بود پس بدون شك كساني را كه كفران كرده اند به آنچه انجام داده اند آگاه خواهيم كرد و مسلما از عذابي سخت به آنان خواهيم چشانيد(50)
وَإِذَآ أَنْعَمْنَا عَلَي الْإِنسَٰنِ أَعْرَضَ وَنََٔا بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَآءٍ عَرِيضٍ(51)
و چون انسان را نعمت بخشيم روي برتابد و خود را كنار كشد و چون آسيبي بدو رسد دست به دعاي فراوان بردارد(51)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 285 از قرآن کریم شامل آیات 39 تا 51 از سوره ی فصلت
(آیه 39)
بار دیگر به آیات توحید که زمینه ساز مسأله معاد است باز مى گردد.
مى فرماید: «و از آیات او این است که زمین را خشک (و بىجان) مى بینى، اما هنگامى که آب (باران) را بر آن مى فرستیم به جنبش در مى آید، و نموّ مى کند» (وَ مِنْ آیاتِهِ أَنَّکَ تَرَى الْأَرْضَ خاشِعَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ).
زمینى خشک و مرده و بى حرکت کجا، و این همه آثار حیات و جلوه هاى گوناگون آن کجا! سپس از این مسأله روشن توحیدى یعنى مسأله «حیات»- که هنوز اسرارش براى بزرگترین دانشمندان کشف نشده- با یک انتقال سریع و جالب به مسأله معاد پرداخته، مى گوید: «همان کس که آن (زمین مرده) را زنده کرد مردگان را نیز (در قیامت) زنده مى کند»! (إِنَّ الَّذِی أَحْیاها لَمُحْیِ الْمَوْتى).
آرى «او بر همه چیز تواناست» (إِنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ).
دلائل قدرتش در همه جا نمایان است و همه سال نشانه هاى آن را با چشم خود مى بینید، با این حال چگونه در مسأله معاد تردید مى کنید؟
(آیه 40)
تحریف گران آیات حق! بعد از بیان آیات الهى و نشانه هاى پروردگار در آیات پیشین، اکنون سخن از تهدید کسانى است که نشانه هاى توحید را تحریف مى کنند، و به اغفال و گمراه ساختن مردم مى پردازند، مى گوید: «کسانى که آیات ما را تحریف مى کنند بر ما پوشیده نخواهند بود» (إِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیاتِنا لا یَخْفَوْنَ عَلَیْنا).
ممکن است با مغالطه و سفسطه مردم را بفریبند، و ممکن است بر این عمل زشت و ننگین خود پرده بیفکنند و خود را از انظار مردم مستور دارند، اما هرگز نمى توانند کمترین عمل خود را از ما پنهان نمایند.
قرآن مجازات همه آنها را در ادامه این بحث با یک مقایسه روشن بیان کرده، مى گوید: «آیا کسى که در آتش افکنده مى شود بهتر است یا کسى که در سایه ایمان در نهایت امن و امان در قیامت قدم به عرصه محشر مى گذارد»؟! (أَ فَمَنْ یُلْقى فِی النَّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِناً یَوْمَ الْقِیامَةِ).
آنها که با ایجاد شک و فساد عقائد و ایمان مردم را به آتش کشیدند، باید در آن روز طعمه آتش شوند و آنها که در سایه ایمان محیط امن و امانى براى جامعه بشرى آفریدند باید در قیامت در نهایت امنیت به سر برند، مگر در آن روز همه اعمال ما تجسم نمى یابد؟
و از آنجا که وقتى از هدایت کسى مأیوس شوند او را به حال خود رها مى کنند، مى گویند: هر کارى مى خواهى بکن، در ادامه این آیه آنها را مخاطب ساخته، مى گوید: «هرچه مى خواهید انجام دهید»! (اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ).
اما بدانید «که خدا به آنچه انجام مى دهید بیناست» (إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ).
بدیهى است این امر به معنى آزادى عمل آنها، و یا الزام به انجام هر کار نیست، بلکه تهدیدى است نسبت به آنها که هیچ حرف حقى در گوششان فرو نمىرود.
(آیه 41)
این آیه سخن را از توحید و معاد به قرآن و نبوت مى کشاند، و باز به صورت هشدار به کافران لجوج و بى منطق مى فرماید: «آنها که به این ذکر [قرآن] هنگامى که به سراغشان آمد کافر شدند» نیز بر ما مخفى نخواهند ماند (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ).
و بعد براى بیان عظمت قرآن مى افزاید: «و این کتابى است قطعا شکست ناپذیر ...» (وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ).
کتابى است که هیچ کس نمىتواند همانند آن را بیاورد و بر آن غلبه کند، کتابى است بىنظیر، منطقش محکم و گویا، استدلالاتش قوى و نیرومند، تعبیراتش منسجم و عمیق، تعلیماتش ریشه دار و پر مایه، و احکام و دستوراتش هماهنگ با نیازهاى واقعى انسانها در تمام ابعاد زندگى.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/302
پاسخ : صفحه ی 285 از قرآن کریم شامل آیات 39 تا 51 از سوره ی فصلت
(آیه 42)
سپس به توصیف مهم و گویایى در باره عظمت این کتاب آسمانى پرداخته، مى گوید: «هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو، نه از پشت سر، به سراغ قرآن نمى آید»! (لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ).
یعنى نه تناقضى در مفاهیم آن است.
نه چیزى از کتب و علوم پیشین بر ضد آن مى باشد، و نه اکتشافات علمى آینده با آن مخالفت خواهد داشت.
نه کسى مى تواند حقایق آن را ابطال کند، و نه در آینده منسوخ مى گردد.
نه در معارف و قوانین و اندرزها و خبرهایش خلافى وجود دارد و نه خلافى بعدا کشف مى شود.
نه آیه و حتى کلمه اى از آن کم شده، و نه چیزى بر آن افزون مى شود، و به تعبیر دیگر دست تحریف کنندگان از دامان بلندش کوتاه بوده و هست.
چرا که «از سوى خداوند حکیم و حمید نازل شده است» (تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ).
خداوندى که افعالش روى حکمت و در نهایت کمال و درستى است و لذا شایسته هر گونه حمد و ستایش مى باشد.
(آیه 43)
از آنجا که کفار مکّه شدیدترین مبارزه را با آیین اسلام و شخص پیامبر صلّى اللّه علیه و اله آغاز کرده بودند و آیات گذشته از الحاد آنها در دلائل توحید و کفر و تکذیبشان نسبت به آیات الهى خبر مى داد، در این آیه به عنوان تسلى خاطر پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و آموختن درس استقامت و پایمردى به همه مسلمین که در فشار دشمنان قرار مى گیرند، مى فرماید: «آنچه به ناروا در باره تو مى گویند همان است که در باره پیامبران قبل از تو نیز گفته شده» (ما یُقالُ لَکَ إِلَّا ما قَدْ قِیلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِکَ).
اگر مجنون و ساحرت مى خوانند، به پیامبران بزرگ پیشین همین نسبتها را دادند، و اگر دروغگویت مى نامند آنها نیز از این نسبت در امان نبودند، خلاصه نه دعوت تو به سوى آیین توحید و حق مطلب تازه اى است، و نه تهمت و تکذیب آنها، محکم بایست و به این سخنان اعتنا مکن.
سپس در پایان آیه مى افزاید: «پروردگار تو هم داراى مغفرت و آمرزش و هم داراى مجازات دردناک است» (إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِیمٍ).
رحمت و آمرزش براى آنها که پذیرا شوند، و عذاب الیم براى آنها که تکذیب کنند و تهمت زنند و به مخالفت برخیزند.
(آیه 44)
قرآن هدایت است و درمان: در این آیه سخن از بهانه جویى این افراد لجوج به میان آورده و پاسخ یکى از بهانه هاى عجیب را مطرح مى کند و آن این که آنها مى گفتند: چرا قرآن به زبان عجم نازل نشده است تا ما براى آن اهمیت بیشترى قائل باشیم و غیر عرب نیز از آن بهره گیرند.
اینجاست که قرآن در پاسخ آنها مى گوید: «هر گاه آن را قرآنى عجمى قرار مى دادیم حتما مى گفتند: چرا آیاتش روشن نیست»؟ چرا پیچیده است؟ و ما از آن سر در نمى آوریم! (وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ).
سپس اضافه مى کردند: راستى عجیب است «قرآنى عجمى از پیغمبرى عربى»؟ (أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ).
یا مى گفتند: «کتابى است عجمى براى امّتى عربى»؟
خلاصه آنها بیمار دلانى هستند که هر طرحى ریخته شود و هر برنامهاى پیاده گردد به آن ایرادى مى کنند، و بهانه اى مى تراشند.
سپس قرآن خطاب به پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مى افزاید: «بگو: این (کتاب آسمانى) براى کسانى که ایمان آورده اند (مایه) هدایت و درمان است» (قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ).
«اما کسانى که ایمان نمى آورند در گوشهایشان سنگینى است» و آن را درک نمى کنند (وَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ فِی آذانِهِمْ وَقْرٌ).
«و گویى نابینا هستند و آن را نمى بینند» (وَ هُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى).
«آنها (همچون کسانى هستند که گویى) از راه دور صدا زده مى شوند»! (أُولئِکَ یُنادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ).
و معلوم است چنین کسانى نه مى شنوند و نه مى بینند!
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/302
پاسخ : صفحه ی 285 از قرآن کریم شامل آیات 39 تا 51 از سوره ی فصلت
(آیه 45)
در این آیه براى تسلى خاطر پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و مؤمنان نخستین مى فرماید: از انکار و لجاجت و بهانه جویى این قوم خیره سر نگران مباش، این سابقه طولانى دارد «ما به موسى کتاب آسمانى دادیم سپس در آن اختلاف شد» بعضى پذیرا گشتند و بعضى از در انکار در آمدند (وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ).
و اگر مشاهده مى کنى ما در مجازات این دشمنان لجوج تعجیل نمى کنیم به خاطر این است که مصالح تربیتى ایجاب مى کند آنها آزاد باشند، و تا آنجا که ممکن است اتمام حجت شود، «و اگر فرمانى از ناحیه پروردگارت در این زمینه صادر نشده بود (که باید به آنان مهلت داد تا اتمام حجّت شود) در میان آنها داورى مى شد» و به کیفر مى رسیدند! (وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ).
این فرمان الهى بر اساس مصالح هدایت انسانها و اتمام حجت بوده، و این سنت در میان تمام اقوام گذشته جارى شده و در باره قوم تو نیز جارى است.
«ولى آنها هنوز در باره آن شکّى تهمت انگیز دارند»! (وَ إِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ).
(آیه 46)
در این آیه یک قانون کلى که قرآن بارها روى آن تأکید کرده در ارتباط با اعمال انسانها بیان مىکند، و تکمیلى است بر بحث گذشته در زمینه بهره گیرى مؤمنان از قرآن، و محروم ماندن افراد بى ایمان از این سر چشمه فیض الهى.
مى فرماید: «هر کس عمل صالحى انجام دهد سودش براى خود اوست، و هر کسى بدى کند به خویشتن بدى کرده، و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمى کند» (مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها وَ ما رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ).
بنابر این اگر آنها به این کتاب و این آیین بزرگ ایمان نیاورند نه به خداوند زیانى مى رسانند، و نه به تو، چرا که خوبیها و بدیها همه به صاحبانش باز مى گردد.
تعبیر به «ظلّام» (بسیار ظلم کننده) در اینجا و در بعضى دیگر از آیات قرآن ممکن است اشاره به این باشد که مجازات بى دلیل از سوى خداوند بزرگ همیشه مصداق ظلم بسیار خواهد بود، چرا که از او هرگز چنین انتظارى نیست بخصوص این که او بندگان فراوانى دارد اگر بر هر کس مختصر ستمى کند مصداق «ظلّام» خواهد بود.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/302
پاسخ : صفحه ی 285 از قرآن کریم شامل آیات 39 تا 51 از سوره ی فصلت
(آیه 47)
اسرار همه چیز نزد اوست: در آیه قبل سخن از بازگشت اعمال نیک و بد به صاحبان آنها بود که اشاره ضمنى به مسأله ثواب و جزاى روز قیامت داشت.
در اینجا این سؤال براى مشرکان مطرح مى شد که این قیامت که مى گویى کى خواهد آمد؟! قرآن نخست در پاسخ این سؤال مى گوید: «علم به قیامت (و لحظه وقوع آن) تنها به خدا باز مى گردد» (إِلَیْهِ یُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ). هیچ پیامبر مرسل و فرشته مقربى نیز از آن آگاه نیست.
سپس مى افزاید: نه تنها آگاهى بر زمان قیام قیامت مخصوص خداست، علم به اسرار این عالم و موجودات پنهان و آشکارش نیز از آن اوست «هیچ میوهاى از غلاف خود خارج نمى شود، و هیچ زنى باردار نمى گردد، و وضع حمل نمى کند مگر به علم او» (وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَکْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ).
نه در عالم گیاهان و نه در عالم حیوان و انسان نطفه اى منعقد نمى شود و بارور نمى گردد و تولد نمى یابد مگر به فرمان خداوند بزرگ و به مقتضاى علم و حکمت او.
سپس مى افزاید: این گروه که قیامت را انکار مى کنند، یا به باد استهزاء مى گیرند، «در آن روز که (قیامت بر پا مى شود) آنها را ندا مى دهد: کجا هستند شریکانى که براى من مى پنداشتید! مى گویند: (پروردگارا!) ما عرضه داشتیم که هیچ گواهى بر گفته هاى خود نداریم» (وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ أَیْنَ شُرَکائِی قالُوا آذَنَّاکَ ما مِنَّا مِنْ شَهِیدٍ).
آنچه مى گفتیم سخنان بى اساس و بى پایه بود، امروز بهتر از هر زمان مى فهمیم که چه اندازه این ادعاها باطل و بى اساس بوده است.
(آیه 48)
و در این حال مى بینند «همه معبودانى را که قبلا مى خواندند محو و گم مى شوند» (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ).
اصلا صحنه قیامت آن چنان براى آنها وحشتناک است که خاطره بتها نیز از نظرشان محو و نابود مى شود.
آرى «در آن روز مى دانند که هیچ گریزگاهى ندارند» (وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ).
(آیه 49)
این انسانهاى کم ظرفیت! به تناسب بحثى که در آیات گذشته در باره مشرکان و سرنوشت آنها بیان شده بود، در اینجا ترسیمى از حال این انسانهاى ضعیف و بى ایمان شده.
نخست مى فرماید: «انسان هرگز از تقاضاى نیکى (و نعمت) خسته نمى شود» (لا یَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَیْرِ).
هرگز تنور حرص او از گرمى نمى افتد، هر چه بیشتر پیدا مى کند باز بیشتر مى خواهد، و هر چه به او بدهند باز سیر نمى شود.
«اما (اگر دنیا به او پشت کند، نعمتهاى او زائل گردد، و) شر و بدى به او رسد بسیار مأیوس و نومید مى شود» (وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَیَؤُسٌ قَنُوطٌ).
منظور از «انسان» در اینجا «انسان تربیت نایافته» اى است که قلبش به نور معرفت الهى و ایمان پروردگار، و احساس مسؤولیت در روز جزا روشن نشده.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/303
پاسخ : صفحه ی 285 از قرآن کریم شامل آیات 39 تا 51 از سوره ی فصلت
(آیه 50)
در این آیه به یکى دیگر از حالات نامطلوب انسانهاى دور مانده از علم و ایمان یعنى حالت غرور و از خود راضى بودن اشاره کرده، مى فرماید:
«و هر گاه او را (انسان) رحمتى از سوى خود، بعد از ناراحتى که به او رسیده بچشانیم، مى گوید: این به خاطر شایستگى و استحقاق من بوده است» (وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ هذا لِی).
این بینواى مغرور فراموش مى کند که اگر لطف خدا نبود به جاى این نعمت باید گرفتار بلا شود.
در دنباله آیه مى افزاید: این غرور سر انجام او را به انکار آخرت مى کشاند و مى گوید: «من باور ندارم قیامتى در کار باشد» (وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً).
و به فرض که قیامتى در کار باشد «هر گاه من به سوى پروردگارم باز گردم پاداشهاى نیک و مواهب بسیار از براى من نزد او آماده است» (وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى رَبِّی إِنَّ لِی عِنْدَهُ لَلْحُسْنى). خدایى که در دنیا مرا این چنین گرامى داشته حتما در آخرت بهتر از این پذیرایى خواهد کرد! ولى خداوند این افراد مغرور و خیره سر را در پایان این آیه چنین تهدید مى کند که: «ما به زودى کافران را از اعمالى که انجام داده اند آگاه خواهیم کرد، و از عذاب شدید به آنها مى چشانیم» (فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِیظٍ).
(آیه 51)
در این آیه سومین حالتى را که براى این گونه انسانها به هنگام اقبال و ادبار دنیاى مادى رخ مى دهد بازگو مى کند که حالت فراموشکارى به وقت نعمت، و جزع و فزع به هنگام مصیبت است.
مى فرماید: «و هر گاه به انسان (غافل و بىخبر) نعمت دهیم روى مى گرداند، و با حال تکبّر از حق دور مى شود» (وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ).
«ولى هر گاه مختصر ناراحتى به او رسد تقاضاى فراوان و مستمّر (براى برطرف شدن آن) دارد» (وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِیضٍ).
آرى! چنین است انسان فاقد ایمان و تقوا که دائما به این حالات گرفتار است، به هنگام روى آوردن نعمتها «حریص» و «مغرور» و «فراموشکار» و به هنگام پشت کردن نعمتها «مأیوس» و نومید و «پرجزع».
ولى در مقابل، مردان حق و پیروان راستین مکتب انبیا آن چنان پرظرفیت و پرمایه اند که نه روى آوردن نعمتها آنها را دگرگون مى سازد، و نه ادبار دنیا ضعیف و ناتوان و مأیوس.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/303
صفحه ی 286 از قرآن کریم شامل آیات 52 تا 54 از سوره ی فصلت و آیات 1 تا 12 از سوره ی الشورى
[golrooz] صفحه ی 286 از قرآن کریم شامل آیات 52 تا 54 از سوره ی فصلت و آیات 1 تا 12 از سوره ی الشورى [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُلْ أَرَءَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُم بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقَاقٍۭ بَعِيدٍ(52)
بگو به من خبر دهيد اگر [قرآن] از نزد خدا [آمده] باشد و آن را انكار كرده باشيد چه كسي گمراه تر از آن كس خواهد بود كه به مخالفتي دور و دراز [دچار] آمده باشد(52)
سَنُرِيهِمْ ءَايَٰتِنَا فِي الْءَافَاقِ وَفِيٓ أَنفُسِهِمْ حَتَّيٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ(53)
به زودي نشانه هاي خود را در افقها[ي گوناگون] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود تا برايشان روشن گردد كه او خود حق است آيا كافي نيست كه پروردگارت خود شاهد هر چيزي است(53)
أَلَآ إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَآءِ رَبِّهِمْ أَلَآ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطٌۢ(54)
آري آنان در لقاي پروردگارشان ترديد دارند آگاه باش كه مسلما او به هر چيزي احاطه دارد(54)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
حمٓ(1)
حاء ميم(1)
عٓسٓقٓ(2)
عين سين قاف(2)
كَذَٰلِكَ يُوحِيٓ إِلَيْكَ وَإِلَي الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(3)
اين گونه خداي نيرومند حكيم به سوي تو و به سوي كساني كه پيش از تو بودند وحي مي كند(3)
لَهُ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ(4)
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و او بلندمرتبه بزرگ است(4)
تَكَادُ السَّمَٰوَٰتُ يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَالْمَلَٰٓئِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِي الْأَرْضِ أَلَآ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ(5)
چيزي نمانده كه آسمانها از فرازشان بشكافند و [حال آنكه] فرشتگان به سپاس پروردگارشان تسبيح مي گويند و براي كساني كه در زمين هستند آمرزش مي طلبند آگاه باش در قيقت خداست كه آمرزنده مهربان است(5)
وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا۟ مِن دُونِهِۦٓ أَوْلِيَآءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَمَآ أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ(6)
و كساني كه به جاي او دوستاني براي خود گرفته اند خدا بر ايشان نگهبان است و تو بر آنان گمارده نيستي(6)
وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ قُرْءَانًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَيٰ وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ(7)
و بدين گونه قرآن عربي به سوي تو وحي كرديم تا [مردم] مكه و كساني را كه پيرامون آنند هشدار دهي و از روز گردآمدن [خلق] كه ترديدي در آن نيست بيم دهي گروهي در بهشتند و گروهي در آتش(7)
وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَٰحِدَةً وَلَٰكِن يُدْخِلُ مَن يَشَآءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّٰلِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ(8)
و اگر خدا مي خواست قطعا آنان را امتي يگانه مي گردانيد ليكن هر كه را بخواهد به حمت خويش درمي آورد و ستمگران نه ياري دارند و نه ياوري(8)
أَمِ اتَّخَذُوا۟ مِن دُونِهِۦٓ أَوْلِيَآءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِ الْمَوْتَيٰ وَهُوَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(9)
آيا به جاي او دوستاني براي خود گرفته اند خداست كه دوست راستين است و اوست كه مردگان را زنده مي كند و هموست كه بر هر چيزي تواناست(9)
وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَي اللَّهِ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ(10)
و در باره هر چيزي اختلاف پيدا كرديد داوريش به خدا [ارجاع مي گردد] چنين خدايي پروردگار من است بر او توكل كردم و به سوي او بازمي گردم(10)
فَاطِرُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَٰجًا وَمِنَ الْأَنْعَٰمِ أَزْوَٰجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ(11)
پديدآورنده آسمانها و زمين است از خودتان براي شما جفتهايي قرار داد و از دامها [نيز] نر و ماده [قرار داد] بدين وسيله شما را بسيار مي گرداند چيزي مانند او نيست و اوست شنواي بينا(11)
لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَآءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ(12)
كليدهاي آسمانها و زمين از آن اوست براي هر كس كه بخواهد روزي را گشاده يا تنگ مي گرداند اوست كه بر هر چيزي داناست(12)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 286 از قرآن کریم شامل آیات 52 تا 54 از سوره ی فصلت و آیات 1 تا 12 از سوره ی الشورى
(آیه 52)
در این آیه آخرین سخن را با این افراد لجوج در میان مى گذارد، و اصل عقلى معروف دفع ضرر محتمل را با بیانى روشن براى آنها تشریح مى کند، خطاب به پیامبر کرده، مى فرماید: «بگو: به من خبر دهید اگر این قرآن از سوى خداوند باشد و شما به آن کافر شوید، چه کسى گمراه تر خواهد بود از آن کس که در مخالفت دور و گمراهى شدید قرار دارد»؟! (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ثُمَّ کَفَرْتُمْ بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِی شِقاقٍ بَعِیدٍ).
این همان سخنى است که ائمه دین علیهم السّلام در برابر افراد لجوج در آخرین مرحله مطرح مى کردند چنانکه در حدیثى مى خوانیم: امام صادق علیه السّلام به «ابن ابى العوجاء» مادى و ملحد عصر خود فرمود: «اگر مطلب این باشد که تو مى گویى (و خدا و قیامتى در کار نباشد) که مسلما چنین نیست، هم ما اهل نجاتیم و هم تو، ولى اگر مطلب این باشد که ما مى گوییم، و حق نیز همین است، ما اهل نجات خواهیم بود و تو هلاک مى شوى».
(آیه 53)
نشانه هاى حق در جهان بزرگ و کوچک: در این آیه و آیه بعد که سوره فصّلت با آن پایان مى گیرد، به دو مطلب مهم که در حقیقت یک نوع جمع بندى از بحثهاى این سوره است اشاره شده آیه اول در باره توحید (با قرآن) سخن مى گوید و آیه دوم در باره معاد.
مى فرماید: «ما به زودى آیات و نشانه هاى خود را در آفاق و اطراف جهان، و همچنین در درون جان خود آنها، به آنان، نشان مى دهیم، تا براى آنها روشن شود که خداوند حق است» (سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ).
«آیات آفاقى» همچون آفرینش خورشید و ماه و ستارگان با نظام دقیقى که بر آنها حاکم است، و آفرینش انواع جانداران و گیاهان و کوهها و دریاها با عجائب و شگفتیهاى بى شمارش، و موجودات گوناگون اسرار آمیزش، که هر زمان اسرار تازهاى از خلقت آنها کشف مى شود. هر یک آیه و نشانه اى است بر حقانیت ذات پاک او! و «آیات انفسى» همچون آفرینش دستگاه هاى مختلف جسم انسان و نظامى که بر ساختمان حیرت انگیز مغز و حرکات منظم قلب و عروق و بافتها و استخوانها، و انعقاد نطفه و پرورش جنین در رحم مادران، و از آن بالاتر اسرار و شگفتیهاى روح انسان مى باشد. که هر گوشهاى از آن کتابى است از معرفت پروردگار و خالق جهان! و در پایان این آیه این بیان لطیف و جالب را با جمله زیبا و پرمعناى دیگرى تکمیل کرده، مى افزاید: «آیا کافى نیست که پروردگارت بر هر چیز شاهد و گواه است» (أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ).
چه شهادتى از این برتر و بالاتر که با خط تکوین قدرت خویش را بر پیشانى همه موجودات نوشته است، بر صفحه برگهاى درختان، در لابلاى گلبرگها، در میان طبقات اسرارآمیز مغز، و بر روى پردههاى ظریف چشم، بر صفحه آسمان و بر قلب زمین، و خلاصه بر همه چیز نشانه هاى توحید خود را نوشته و گواهى تکوینى داده است.
(آیه 54)
آخرین آیه این سوره، سر چشمه اصلى بدبختیهاى این گروه مشرک و فاسد و ظالم را بیان کرده، مى گوید: «آگاه باشید که آنها از لقاى پروردگارشان (و رستاخیز) در شک و تردیدند» (أَلا إِنَّهُمْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ).
و چون ایمان به حساب و جزا ندارند دست به هر جنایتى مى زنند «و آگاه باشید که خداوند به همه چیز احاطه دارد» (أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ).
همه اعمال و گفتار و نیات آنها در پیشگاه علمش روشن است، و تمام آن براى دادگاه بزرگ قیامت ثبت و ضبط خواهد شد.
در حقیقت جمله اخیر پاسخى است به بعضى از شبهات کفّار در مورد معاد، از جمله این که: چگونه ممکن است این خاکهاى پراکنده و به هم آمیخته شده از هم جدا گردد؟ و از این گذشته چه کسى آگاه از نیات و اعمال و گفتار همه انسانها در طول تاریخ بشر است.
قرآن در پاسخ همه این سؤالات مى گوید: خدایى که به همه چیز احاطه دارد تمام این مسائل براى او روشن است، و دلیل بر احاطه علمى او بر همه چیز تدبیر او نسبت به همه اشیاء است، چگونه ممکن است مدبر عالم از وضع جهان بى خبر باشد؟! منظور از «احاطه پروردگار» به همه چیز وابستگى همه موجودات در ذاتشان به وجود مقدس اوست.
به تعبیر دیگر در عالم هستى یک وجود اصیل و قائم به ذات بیش نیست، و بقیه موجودات امکانیه همه متکى و وابسته به او هستند که اگر یکدم این ارتباط از میان برداشته شود همه فانى و معدوم مى شوند.
«پایان سوره فصّلت»
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/303
پاسخ : صفحه ی 286 از قرآن کریم شامل آیات 52 تا 54 از سوره ی فصلت و آیات 1 تا 12 از سوره ی الشورى
سوره شورى [42]
این سوره 53 آیه دارد و همه آن- جز چند آیه که محل گفتگوست- در «مکّه» نازل شده است
محتواى سوره:
این سوره بحثهاى مختلفى دارد که بطور خلاصه چنین است:
بخش اول: که مهمترین بخش این سوره را تشکیل مى دهد بحث پیرامون وحى و ارتباط خداوند با پیامبران از این طریق مرموز است.
بخش دوم: اشاراتى است پر معنى به دلائل توحید، و آیات خداوند در آفاق و انفس که بحث وحى را تکمیل مى کند.
بخش سوم: اشاراتى به مسأله معاد و سرنوشت کفار در قیامت دارد.
بخش چهارم: یک سلسله مباحث اخلاقى است.
نامگذارى این سوره به این نام به خاطر آیه 38 است که مسلمانان را دعوت به مشورت در امور مى کند.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى خوانیم: «کسى که سوره شورى را بخواند روز قیامت با صورتى سفید و درخشنده همچون آفتاب محشور مى شود، تا به پیشگاه خدا مىآید، مى فرماید: بنده من! قرائت سوره حم، عسق را تداوم دادى، در حالى که پاداش آن را نمى دانستى، اما اگر مى دانستى چه پاداشى دارد هیچ گاه از قرائت آن خسته نمى شدى، ولى من امروز پاداش تو را به تو خواهم داد، سپس دستور مى دهد او را وارد بهشت کنند و غرق در نعمتهاى ویژه بهشتى».
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/304