صفحه ی 283 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 21 از سوره ی فصلت
[golrooz] صفحه ی 283 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 21 از سوره ی فصلت [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُلْ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَيٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَٰحِدٌ فَاسْتَقِيمُوٓا۟ إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ(6)
بگو من بشري چون شمايم جز اينكه به من وحي مي شود كه خداي شما خدايي يگانه است پس مستقيما به سوي او بشتابيد و از او آمرزش بخواهيد و واي بر مشركان(6)
الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَوٰةَ وَهُم بِالْءَاخِرَةِ هُمْ كَٰفِرُونَ(7)
همان كساني كه زكات نمي دهند و آنان كه به آخرت ناباورند(7)
إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ(8)
كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند آنان را پاداشي بي پايان است(8)
۞ قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَٰلِكَ رَبُّ الْعَٰلَمِينَ(9)
بگو آيا اين شماييد كه واقعا به آن كسي كه زمين را در دو هنگام آفريد كفر مي ورزيد و براي او همتاياني قرار مي دهيد اين است پروردگار جهانيان(9)
وَجَعَلَ فِيهَا رَوَٰسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَٰرَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَآ أَقْوَٰتَهَا فِيٓ أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَآءً لِّلسَّآئِلِينَ(10)
و در [زمين] از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد و در آن خير فراوان پديد آورد و مواد خوراكي آن را در چهار روز اندازه گيري كرد [كه] براي خواهندگان درست [و متناسب با نيازهايشان] است(10)
ثُمَّ اسْتَوَيٰٓ إِلَي السَّمَآءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَآ أَتَيْنَا طَآئِعِينَ(11)
سپس آهنگ [آفرينش] آسمان كرد و آن بخاري بود پس به آن و به زمين فرمود خواه يا ناخواه بياييد آن دو گفتند فرمان پذير آمديم(11)
فَقَضَيٰهُنَّ سَبْعَ سَمَٰوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَيٰ فِي كُلِّ سَمَآءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْيَا بِمَصَٰبِيحَ وَحِفْظًا ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ(12)
پس آنها را [به صورت] هفت آسمان در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسماني كار [مربوط به] آن را وحي فرمود و آسمان [اين] دنيا را به چراغها آذين كرديم و [آن را نيك] نگاه داشتيم اين است اندازه گيري آن نيرومند دانا(12)
فَإِنْ أَعْرَضُوا۟ فَقُلْ أَنذَرْتُكُمْ صَٰعِقَةً مِّثْلَ صَٰعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ(13)
پس اگر روي برتافتند بگو شما را از آذرخشي چون آذرخش عاد و ثمود بر حذر داشتم(13)
إِذْ جَآءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنۢ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوٓا۟ إِلَّا اللَّهَ قَالُوا۟ لَوْ شَآءَ رَبُّنَا لَأَنزَلَ مَلَٰٓئِكَةً فَإِنَّا بِمَآ أُرْسِلْتُم بِهِ كَٰفِرُونَ(14)
چون فرستادگان [ما] از پيش رو و از پشت سرشان بر آنان آمدند [و گفتند] زنهار جز خدا را مپرستيد گفتند اگر پروردگار ما مي خواست قطعا فرشتگاني فرومي فرستاد پس ما به آنچه بدان فرستاده شده ايد كافريم(14)
فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا۟ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا۟ مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا۟ أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا يَجْحَدُونَ(15)
و اما عاديان به ناحق در زمين سر برافراشتند و گفتند از ما نيرومندتر كيست آيا ندانسته اند كه آن خدايي كه خلقشان كرده خود از ايشان نيرومندتر است و در نتيجه آيات ما را انكار مي كردند(15)
فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِيٓ أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْءَاخِرَةِ أَخْزَيٰ وَهُمْ لَا يُنصَرُونَ(16)
پس بر آنان تندبادي توفنده در روزهايي شوم فرستاديم تا در زندگي دنيا عذاب رسوايي را بدانان بچشانيم و قطعا عذاب آخرت رسواكننده تر است و آنان ياري نخواهند شد(16)
وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَٰهُمْ فَاسْتَحَبُّوا۟ الْعَمَيٰ عَلَي الْهُدَيٰ فَأَخَذَتْهُمْ صَٰعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا۟ يَكْسِبُونَ(17)
و اما ثموديان پس آنان را راهبري كرديم و[لي] كوردلي را بر هدايت ترجيح دادند پس به [كيفر] آنچه مرتكب مي شدند صاعقه عذاب خفت آور آنان را فروگرفت(17)
وَنَجَّيْنَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَكَانُوا۟ يَتَّقُونَ(18)
و كساني را كه ايمان آورده بودند و پروا مي داشتند رهانيديم(18)
وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَآءُ اللَّهِ إِلَي النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ(19)
و [ياد كن] روزي را كه دشمنان خدا به سوي آتش گردآورده و بازداشت [و دسته دسته تقسيم] مي شوند(19)
حَتَّيٰٓ إِذَا مَا جَآءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَٰرُهُمْ وَجُلُودُهُم بِمَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(20)
تا چون بدان رسند گوششان و ديدگانشان و پوستشان به آنچه مي كرده اند بر ضدشان گواهي دهند(20)
وَقَالُوا۟ لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوٓا۟ أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِيٓ أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(21)
و به پوست [بدن] خود مي گويند چرا بر ضد ما شهادت داديد مي گويند همان خدايي كه هر چيزي را به زبان درآورده ما را گويا گردانيده است و او نخستين بار شما را آفريد و به سوي او برگردانيده مي شويد(21)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 283 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 21 از سوره ی فصلت
(آیه 6)
مشرکان چه کسانى هستند؟ این آیه همچنان سخن از مشرکان و کافران مى گوید، و در حقیقت پاسخى است به گفتارى که از آنها در آیات قبل نقل شده، و دفع هر گونه توهّم و اشتباه در زمینه دعوت پیامبر صلّى اللّه علیه و اله.
مى فرماید: «بگو: من تنها انسانى مثل شما هستم و این حقیقت پیوسته بر من وحى مى شود که معبود شما فقط یکى است» (قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ).
نه مدعى فرشته بودنم، و نه انسانى از یک نژاد برتر و نه خداوند و نه فرزند خدا هستم بلکه انسانى همچون شما هستم با این تفاوت که پیوسته فرمان توحید به من وحى مى شود.
سپس ادامه مى دهد: «اکنون که چنین است تمام توجه خویش را به این معبود یکتا کنید و (از شرک و گناه) توبه و استغفار نمایید» (فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ).
سپس به عنوان هشدار و اعلام خطر مى افزاید: «واى بر مشرکان» (وَ وَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ).
(آیه 7)
این آیه به معرفى مشرکان پرداخته، و جمله اى را در این زمینه بازگو مى کند که منحصر به این آیه است مى فرماید: «همان کسانى که زکات را ادا نمى کنند و نسبت به آخرت کافرند» (الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ).
منظور از ترک زکات، ترک انفاقى است که نشانه عدم ایمان آنها به خداست و به همین دلیل در ردیف عدم ایمان به معاد ذکر شده، و یا ترک زکات توأم با انکار وجوب آن است.
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام آمده است: «خداوند بزرگ براى فقیران در اموال اغنیا فریضه اى قرار داده که جز با اداء آن شایسته ستایش نیستند، و آن زکات است که به وسیله آن خون خود را حفظ مى کنند و نام مسلمان بر آنها گذارده مى شود».
(آیه 8)
در این آیه به معرفى گروهى که در نقطه مقابل این مشرکان بخیل و بى ایمان قرار دارند، و جزاى آنها، پرداخته مى گوید: «کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند اجر و پاداشى جاودانى و قطع ناشدنى دارند» (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ).
(آیه 9)
دورانهاى آفرینش آسمانها و زمین: در اینجا نمونه اى از آیات آفاقى و نشانه هاى عظمت و علم و قدرت خدا در آفرینش زمین و آسمان و آغاز خلقت موجودات را ذکر مى کند و به پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و اله دستور مى دهد کافران و مشرکان را مخاطب ساخته و از آنها سؤال کند آیا خداوندى را که مبدأ این عوالم پهناور و گسترده است هرگز مى توانند انکار کنند؟ تا از این طریق وجدان و عقل و هوش آنها را بیدار کند.
مى فرماید: «بگو: آیا شما به آن کسى که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید»؟! (قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ).
«و براى او شبیه و نظیرهایى قائل مى شوید» (وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً).
«او پروردگار جهانیان است» (ذلِکَ رَبُّ الْعالَمِینَ).
آیا کسى که این جهان را هم اکنون تدبیر مى کند، او خالق این آسمان و زمین نیست؟
(آیه 10)
در این آیه به آفرینش کوهها، و معادن و برکات زمین، و مواد غذایى پرداخته، مى فرماید: «او در زمین کوههایى قرار داد و برکات و منافعى در آن آفرید، و مواد غذایى مختلف آن را مقدر فرمود، اینها همه در چهار روز بود» (وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فِیها وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ).
«این مواد غذایى درست به اندازه نیاز نیازمندان و تقاضا کنندگان است» (سَواءً لِلسَّائِلِینَ).
به این ترتیب خداوند نیازمندیهاى همه نیازمندان را پیش بینى کرده، و براى همه آنها آنچه لازم بوده است آفریده.
تعبیر «بارک فیها» اشاره به معادن و منابع زیر زمینى و روى زمینى و درختان و نهرها و منابع آب است که مایه برکت و استفاده همه موجودات زنده زمین مى باشد.
(آیه 11)
بعد از پایان سخنان مربوط به آفرینش زمین و مراحل تکاملى آن به بحث از آفرینش آسمانها پرداخته، مى فرماید: «سپس اراده آفرینش آسمان نمود- در حالى که به صورت دود بود- در این هنگام به آسمان و زمین فرمود: به وجود آیید و شکل گیرید، چه از روى طاعت و چه اکراه» (ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً).
«آنها گفتند: ما از روى طاعت و امتثال فرمان مى آییم» (قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/298
پاسخ : صفحه ی 283 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 21 از سوره ی فصلت
(آیه 12)
«در این هنگام خداوند آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید و کامل کرد» (فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ).
«و در هر آسمان آنچه را مى خواست امر و فرمان داد» (وَ أَوْحى فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها). و موجودات و مخلوقات مختلف را در آنها آفرید و به آنها نظام بخشید.
«و آسمان پایین را با چراغ هایى [ستارگان] زنیت بخشیدیم، و (با شهابها از رخنه شیاطین) حفظ کردیم» (وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَ حِفْظاً).
آرى «این است تقدیر خداوند توانا و دانا» (ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ).
1- جمله «وَ هِیَ دُخانٌ» (آسمانها در آغاز به صورت دود بود) نشان مى دهد که آغاز آفرینش آسمانها از توده گازهاى گسترده و عظیمى بوده است، و این با آخرین تحقیقات علمى در مورد آغاز آفرینش کاملا هماهنگ است.
2- جمله «خداوند به آسمان و زمین فرمود به شکل خود درآیید» به این معنى نیست که واقعا سخنى با لفظ گفته شده باشد، بلکه گفته خداوند همان فرمان تکوینى، و اراده او بر امر آفرینش است، و تعبیر به «طوعا او کرها» (از روى اطاعت یا اکراه) اشاره به این است که اراده قطعى خداوند به شکل گرفتن آسمانها و زمین تعلق یافته بود و در هر صورت مى بایست آن مواد به چنین صورت مطلوبى درآیند بخواهند یا نخواهند.
3- جمله «فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ» (آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید) اشاره به وجود دو دوران در آفرینش آسمان هاست که هر دورانى از آن میلیونها یا میلیاردها سال به طول انجامیده، و هر دوران به نوبه خود به ادوار دیگرى تقسیم مى شود، این دو دوران ممکن است دوران تبدیل گازهاى فشرده به مایع و مواد مذاب، و دوران تبدیل مواد مذاب به جامد بوده باشد.
4- عدد «سبع» (هفت) ممکن است در اینجا «عدد تکثیر» باشد یعنى آسمانهاى فراوان و کرات بىشمارى آفریدیم، و نیز ممکن است «عدد تعداد» باشد، یعنى عدد آسمانها درست هفت است، با این قید که تمام آنچه از کواکب و ستارگان ثوابت و سیارات را مى بینیم طبق گواهى جمله بعد در این آیه جزء آسمان اول است، به این ترتیب عالم آفرینش از هفت مجموعه بزرگ تشکیل یافته که تنها یک مجموعه آن در برابر دیدگان انسانها قرار گرفته است.
5- جمله «وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ» (آسمان پایین را به چراغهاى روشن ستارگان زینت بخشیدیم) دلیل بر این است که همه ستارگان زینت بخش آسمان اول مى باشند و نه تنها زینت، بلکه در شبهاى تاریک براى گمشدگان بیابانها چراغهایى هستند که هم با روشنایى خود راهنمایى مى کنند، و هم سمت و جهت حرکت را معین مى سازند.
(آیه 13)
از صاعقه اى همچون صاعقه عاد و ثمود بترسید! به دنبال گفتار مؤثرى که در زمینه توحید و شناسایى خداوند در آیات قبل آمد، در اینجا مخالفان لجوج را که این همه نشانه هاى روشن و آیات بینات را نادیده مى گیرند شدیدا انذار کرده و به آنان هشدار داده، مى گوید: «اگر با این همه دلائل روى گردان شوند به آنها بگو: من شما را به صاعقه اى همچون صاعقه قوم عاد و ثمود تهدید مى کنم» (فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ).
از آن بترسید که همان صاعقه هاى مرگبار و آتشزا و درهم کوبنده به سراغ شما بیاید و به زندگى ننگین شما خاتمه دهد.
(آیه 14)
سپس در این آیه مى افزاید: «در آن هنگام که رسولان از پیش رو و پشت سر (و از هر سو) به سراغشان آمدند (و آنان را دعوت کردند) که جز خداوند را نپرستید» (إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ).
یعنى پیامبران الهى از تمام وسائل هدایت و تبلیغ استفاده کردند، و از هر درى وارد شدند تا در دل این سیاه دلان نفوذ کنند.
اما ببینیم آنها در برابر تلاش عظیم و گسترده این رسولان الهى چه پاسخى گفتند؟! مى فرماید: «آنها گفتند: اگر پروردگار ما مى خواست فرشتگانى نازل مى کرد» تا دعوت او را به ما ابلاغ کنند نه انسانهایى همانند خود ما (قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِکَةً).
اکنون که چنین است «پس ما بطور مسلم به آنچه شما به آن فرستاده شده اید کافریم» و اصلا اینها را از سوى خداوند نمى دانیم (فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/299
پاسخ : صفحه ی 283 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 21 از سوره ی فصلت
(آیه 15)
در اینجا- چنانکه روش قرآن است- بعد از ذکر اجمال به تفصیل در باره عاد و ثمود پرداخته، مى گوید: «اما قوم عاد به ناحق در زمین تکبر ورزیدند (تا آنجا که) گفتند: چه کسى از ما نیرومندتر است»؟! (فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً).
اما قرآن در پاسخ این ادعا مى گوید: «آیا آنها نمى دانستند خداوندى که آنان را آفریده از آنها قویتر است»؟! (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً).
نه تنها خالق آنها که خالق تمام آسمانها و زمین است.
در پایان آیه مى افزاید: «و آنها (بر اثر این پندار بى اساس) پیوسته آیات ما را انکار مى کردند» (وَ کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ).
(آیه 16)
آرى! انسان بىمایه و کم ظرفیت هنگامى که مختصر قدرتى در خود احساس کند سر به طغیان بر مىذدارد، و حتى گاه از بىذخردى به مبارزه با قدرت خدا بر مىذخیزد، و خداوند بزرگ چقدر ساده و آسان با یک اشاره عوامل حیاتشان را به عامل مرگشان تبدیل مىذکند، چنانکه در همین ماجراى عاد در این آیه اضافه مى کند: «سر انجام تند بادى شدید و پر صدا و هول انگیز و سرد و سخت، در روزهایى شوم و پر غبار، بر آنها فرستادیم، تا عذاب خوار کننده را در زندگى دنیا به آنها بچشانیم» (فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی أَیَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا).
این تند باد عجیب چنانکه در آیات دیگر قرآن آمده چنان آنها را از زمین بلند مى کرد و زمین مى کوبید، همچون تنههاى درخت خرما که از ریشه کنده شده باشد.
هفت شب و هشت روز مى وزید، و تمام زندگى این قوم جبّار خودخواه مغرور را درهم مى کوبید، و جز ویرانهاى از آن قصرهاى پر شکوه و زندگى مرفّه و اموال سرشار باقى نماند.
در پایان آیه مى گوید: تازه این عذاب دنیا است، «و عذاب آخرت از آن هم خوار کننده تر است» (وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى).
و از همه سختتر این که: هیچ کس به یارى آنها نمى شتابد «و از هیچ سو یارى نمى شوند» (وَ هُمْ لا یُنْصَرُونَ).
(آیه 17)
سرنوشت قوم سرکش ثمود: بعد از توضیحى که در آیات گذشته پیرامون قوم عاد آمد در این آیه و آیه بعد از قوم ثمود سخن به میان آورده، مى گوید:
«اما ثمود را هدایت کردیم (پیامبرمان صالح را با دلائل روشن به سوى آنها فرستادیم) ولى آنها نابینایى و گمراهى را بر هدایت ترجیح دادند»! (وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى).
«لذا صاعقه عذاب خوار کننده به خاطر اعمالى که انجام مى دادند دامان آنها را فرو گرفت» (فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).
(آیه 18)
ولى از آنجا که گروهى هر چند اندک به صالح ایمان آورده بودند و ممکن است کسانى سؤال کنند: پس سرنوشت آنها در میان موج وحشتناک صاعقه چه شد؟ آیا آنها نیز به آتش دیگران سوختند؟ قرآن در این آیه مى افزاید:
«و کسانى را که ایمان آوردند و پرهیزکار بودند نجات بخشیدیم» (وَ نَجَّیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ).
بعضى از مفسّران گفته اند: تنها 110 نفر به صالح ایمان آوردند.
این گروه را ایمان و تقوایشان نجات داد، و آن گروه طاغى را کفر و اعمال سوئشان گرفتار عذاب الهى ساخت.
(آیه 19)
در آیات پیشین سخن از مجازات دنیوى کفار مغرور و ظالمان مجرم بود، اما در اینجا از عذاب آخرت آنها سخن مى گوید.
نخست مى فرماید: «به خاطر بیاورید روزى را که دشمنان خدا را جمع کرده به سوى دوزخ مى برند» (وَ یَوْمَ یُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ).
و براى این که صفوف آنها به هم پیوسته باشد «صفوف پیشین را نگه مى دارند» تا صف هاى بعد به آنها ملحق شوند (فَهُمْ یُوزَعُونَ).
(آیه 20)
«وقتى به آن مى رسند گوشها و چشمها و پوستهاى تنشان به آنچه مى کردند گواهى مى دهد»! (حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).
از پارهاى روایات بر مى آید که همه اعضاى تن به نوبه خود اعمالى را که انجام داده اند گواهى مى دهند.
چه شاهدان عجیبى! که عضو پیکر خود انسانند، و شهادتشان به هیچ وجه قابل انکار نیست، چرا که در همه صحنه ها حاضر و ناظر بوده، و به فرمان الهى به سخن آمده اند! جمله «حَتَّى إِذا ما جاؤُها» نشان مى دهد که دادگاه آنها در کنار جهنّم بر پا مى شود.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/299
پاسخ : صفحه ی 283 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 21 از سوره ی فصلت
(آیه 21)
به هر حال آن روز، روز رسوایى بزرگ است، روزى است که تمام وجود انسان به سخن درآمده تمامى اسرار او را فاش مى کنند، و تمام گنهکاران را در وحشت عمیقى فرو مى برد، اینجاست که «آنها به پوسته اى تنشان مى گویند: چرا شما بر ضدّ ما گواهى دادید»؟ (وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا).
ما که سالیان دراز شما را نوازش دادیم، از سرما و گرما حفظ کردیم، شستشو و نظافت و پذیرایى نمودیم، شما چرا این چنین؟! آنها در پاسخ «مى گویند: همان خدایى که هر موجودى را به نطق در آورده، ما را به سخن در آورده است» (قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ).
خداوند مأموریت افشاگرى را در این روز و این دادگاه بزرگ بر عهده ما گذارده، و ما چارهاى جز اطاعت فرمان او نداریم.
سپس ادامه مى دهند: «و او شما را نخستین بار آفرید، و بازگشتتان به سوى اوست» (وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/300
صفحه ی 284 از قرآن کریم شامل آیات 22 تا 38 از سوره ی فصلت
[golrooz] صفحه ی 284 از قرآن کریم شامل آیات 22 تا 38 از سوره ی فصلت [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَمَا كُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَن يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَآ أَبْصَٰرُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ وَلَٰكِن ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِّمَّا تَعْمَلُونَ(22)
و [شما] از اينكه مبادا گوش و ديدگان و پوستتان بر ضد شما گواهي دهند [گناهانتان را] پوشيده نمي داشتيد ليكن گمان داشتيد كه خدا بسياري از آنچه را كه مي كنيد نمي داند(22)
وَذَٰلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُمْ أَرْدَيٰكُمْ فَأَصْبَحْتُم مِّنَ الْخَٰسِرِينَ(23)
و همين بود گمانتان كه در باره پروردگارتان برديد شما را هلاك كرد و از زيانكاران شديد(23)
فَإِن يَصْبِرُوا۟ فَالنَّارُ مَثْوًي لَّهُمْ وَإِن يَسْتَعْتِبُوا۟ فَمَا هُم مِّنَ الْمُعْتَبِينَ(24)
پس اگر شكيبايي نمايند جايشان در آتش است و اگر از در پوزش درآيند مورد اجابت قرار نمي گيرند(24)
۞ وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَآءَ فَزَيَّنُوا۟ لَهُم مَّا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِيٓ أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ كَانُوا۟ خَٰسِرِينَ(25)
و براي آنان دمسازاني گذاشتيم و آنچه در دسترس ايشان و آنچه در پي آنان بود در نظرشان زيبا جلوه دادند و فرمان [عذاب] در ميان امتهايي از جن و انس كه پيش از آنان روزگار به سر برده بودند بر ايشان واجب آمد چرا كه آنها زيانكاران بودند(25)
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَا تَسْمَعُوا۟ لِهَٰذَا الْقُرْءَانِ وَالْغَوْا۟ فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ(26)
و كساني كه كافر شدند گفتند به اين قرآن گوش مدهيد و سخن لغو در آن اندازيد شايد شما پيروز شويد(26)
فَلَنُذِيقَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ عَذَابًا شَدِيدًا وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(27)
و قطعا كساني را كه كافر شده اند عذابي سخت مي چشانيم و حتما آنها را به بدتر از آنچه مي كرده اند جزا مي دهيم(27)
ذَٰلِكَ جَزَآءُ أَعْدَآءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَآءًۢ بِمَا كَانُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا يَجْحَدُونَ(28)
آري سزاي دشمنان خدا همان آتش است كه در آن منزل هميشگي دارند [اين] جزا به كيفر آن است كه نشانه هاي ما را انكار مي كردند(28)
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ رَبَّنَآ أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانَا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ الْأَسْفَلِينَ(29)
و كساني كه كفر ورزيدند گفتند پروردگارا آن دو [گمراه گري] از جن و انس كه ما را گمراه كردند به ما نشان ده تا آنها را زير قدمهايمان بگذاريم تا زبون شوند(29)
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا۟ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَٰمُوا۟ تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَٰٓئِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا۟ وَلَا تَحْزَنُوا۟ وَأَبْشِرُوا۟ بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ(30)
در حقيقت كساني كه گفتند پروردگار ما خداست سپس ايستادگي كردند فرشتگان بر آنان فرود مي آيند [و مي گويند] هان بيم مداريد و غمين مباشيد و به بهشتي كه وعده يافته بوديد شاد باشيد(30)
نَحْنُ أَوْلِيَآؤُكُمْ فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَفِي الْءَاخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِيٓ أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ(31)
در زندگي دنيا و در آخرت دوستانتان ماييم و هر چه دلهايتان بخواهد در [بهشت] براي شماست و هر چه خواستار باشيد در آنجا خواهيد داشت(31)
نُزُلًا مِّنْ غَفُورٍ رَّحِيمٍ(32)
روزي آماده اي از سوي آمرزنده مهربان است(32)
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَآ إِلَي اللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ(33)
و كيست خوشگفتارتر از آن كس كه به سوي خدا دعوت نمايد و كار نيك كند و گويد من [در برابر خدا] از تسليم شدگانم(33)
وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَٰوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ(34)
و نيكي با بدي يكسان نيست [بدي را] آنچه خود بهتر است دفع كن آنگاه كسي كه ميان تو و ميان او دشمني است گويي دوستي يكدل مي گردد(34)
وَمَا يُلَقَّيٰهَآ إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا۟ وَمَا يُلَقَّيٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ(35)
و اين [خصلت] را جز كساني كه شكيبا بوده اند نمي يابند و آن را جز صاحب بهره اي بزرگ نخواهد يافت(35)
وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَٰنِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(36)
و اگر دمدمه اي از شيطان تو را از جاي درآورد پس به خدا پناه ببر كه او خود شنواي داناست(36)
وَمِنْ ءَايَٰتِهِ الَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لَا تَسْجُدُوا۟ لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا۟ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ(37)
و از نشانه هاي [حضور] او شب و روز و خورشيد و ماه است نه براي خورشيد سجده كنيد و نه براي ماه و اگر تنها او را مي پرستيد آن خدايي را سجده كنيد كه آنها را خلق كرده است(37)
فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا۟ فَالَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِالَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لَا يَسَْٔمُونَ ۩(38)
پس اگر كبر ورزيدند كساني كه در پيشگاه پروردگار تواند شبانه روز او را نيايش مي كنند و خسته نمي شوند(38)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 284 از قرآن کریم شامل آیات 22 تا 38 از سوره ی فصلت
(آیه 22)
و باز مى افزایند: «شما اگر گناهانتان را مخفى مى کردید نه به خاطر این بود که از شهادت گوش و چشم ها و پوست هاى تنتان بیم داشتید» بلکه شما باور نمى کردید روزى اینها بر ضد شما گواهى دهند (وَ ما کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لا أَبْصارُکُمْ وَ لا جُلُودُکُمْ).
«بلکه (مخفى کارى شما به خاطر این بود که) گمان مى کردید خداوند بسیارى از اعمالى را که انجام مى دهید نمى داند» (وَ لکِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا یَعْلَمُ کَثِیراً مِمَّا تَعْمَلُونَ).
غافل از این که هم خداوند در همه جا شاهد و ناظر بر اعمال شماست، و از اسرار درون و برون شما آگاه است، و هم مأموران مراقبت او همه جا با شما هستند، آیا هرگز مى توانید پنهان از چشم و گوش و حتى پوست تنتان عملى انجام دهید؟!
(آیه 23)
در این آیه که ادامه سخنان اعضاى تن انسان است، مى افزاید:
«این گمان بدى بود که در باره پروردگارتان داشتید، و همان موجب هلاکت شما گردید، و سر انجام از زیانکاران شدید» (وَ ذلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذِی ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ أَرْداکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ).
آیات فوق به خوبى گواهى مى دهد که گمان بد در باره خداوند به قدرى خطرناک است که گاه موجب هلاکت و عذاب ابدى انسان مى گردد به عکس، حسن ظن در باره خداوند موجب نجات در دنیا و آخرت است.
(آیه 24)
همنشینان بد: در تعقیب بحثى که در آیات گذشته پیرامون سرنوشت دشمنان خدا (أَعْداءُ اللَّهِ) آمد در این آیه و آیه بعد به دو قسمت از مجازات دردناک آنها در آخرت و دنیا اشاره مى کند.
نخست خداوند مى فرماید: «اگر آنها صبر و شکیبایى کنند (یا نکنند) آتش دوزخ قرارگاهشان است» و رهایى از آن امکان پذیر نیست (فَإِنْ یَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ).
سپس براى تأکید این مطلب مى افزاید: «و اگر آنها تقاضاى رضایت و عفو پروردگار کنند (به جایى نمى رسد و) مورد عفو قرار نمى گیرند» (وَ إِنْ یَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِینَ).
(آیه 25)
سپس به مجازات دردناک دنیوى آنها اشاره کرده، مى فرماید: «ما براى آنها همنشینانى (زشت سیرت) قرار دادیم، که زشتیها را از پیش رو و پشت سر آنها در نظرشان جلوه دادند» (وَ قَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَیَّنُوا لَهُمْ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ).
همین معنى به صورت گویاترى در آیات 36 و 37 سوره زخرف آمده آنجا که مى فرماید: «بر آنها که از یاد خداوند رحمان روى گردان شوند شیاطین را مسلّط مى سازیم که همواره با آنان قرین هستند، این شیاطین آنها را از راه حق باز مى دارند در حالى که گمان مىکنند هدایت یافته اند».
سپس مى افزاید: به سبب این وضع اسفبار «فرمان عذاب الهى در باره آنها تحقق یافت، و به سرنوشت اقوام گمراهى از جن و انس که قبل از آنها بودند گرفتار شدند» (وَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ).
سر انجام آیه را با این جمله پایان مى دهد «آنها مسلما زیانکار بودند» (إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرِینَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/300
پاسخ : صفحه ی 284 از قرآن کریم شامل آیات 22 تا 38 از سوره ی فصلت
(آیه 26)
جنجال کنید تا صداى دل نواز قرآن را نشنوند! به تناسب بحثهایى که در باره بعضى اقوام پیشین، در آیات گذشته آمد، و نیز به تناسب همنشینان بد سیرتى که حقایق را در نظر انسان وارونه جلوه مى دهند در اینجا گوشه اى از انحراف و بد اندیشى مشرکان عصر پیامبر صلّى اللّه علیه و اله را مجسم ساخته، مى گوید: «و کافران گفتند: گوش به این قرآن فرا ندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید شاید غالب شوید»! (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ).
این یک روش قدیمى براى مبارزه در برابر نفوذ حق است که امروز نیز به صورت گسترده تر و خطرناک ترى ادامه دارد که براى منحرف ساختن افکار مردم و خفه کردن صداى منادیان حق و عدالت، محیط را آن چنان پر از جنجال مى کنند، که هیچ کس صداى آنها را نشنود.
گاه با جار و جنجال و سوت و صفیر.
گاه با داستانهاى خرافى و دروغین.
گاه با افسانه هاى عشقى و هوس انگیز.
گاه از مرحله سخن نیز فراتر رفته، مراکز سرگرمى و فساد، و انواع فیلم هاى مبتذل، و مطبوعات بى محتواى سرگرم کننده، و بازی هاى دروغین سیاسى و هیجان هاى کاذب، و خلاصه هر چیزى که افکار مردم را از محور حق منحرف سازد به وجود مى آورند.
(آیه 27)
این آیه به مجازات شدید این گونه افراد اشاره کرده، مى فرماید:
«بطور مسلم به کافران (و در صف مقدم آنها، افرادى که مردم را از شنیدن آیات الهى باز مى داشتند) عذاب شدیدى مى چشانیم» (فَلَنُذِیقَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا عَذاباً شَدِیداً).
این عذاب ممکن است در دنیا به صورت اسارت و کشته شدن به دست لشکریان ظفرمند اسلام باشد، و یا در آخرت، و یا هر دو.
«و آنها را به بدترین اعمالى که انجام مى دادند کیفر مى دهیم» (وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی کانُوا یَعْمَلُونَ).
چه عملى بدتر از کفر و شرک، و انکار آیات الهى، و مانع شدن مردم از شنیدن سخنان حق است؟
(آیه 28)
سپس براى تأکید بیشتر مى افزاید: «این آتش کیفر دشمنان خداست» آتش سوزان جهنم! (ذلِکَ جَزاءُ أَعْداءِ اللَّهِ النَّارُ).
اما نه آتشى موقتى و زود گذر بلکه «سراى جاویدشان در آن خواهد بود» (لَهُمْ فِیها دارُ الْخُلْدِ).
آرى! این عذاب شدید و دردناک «کیفرى است به خاطر این که آیات ما را انکار مى کردند» (جَزاءً بِما کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ).
(آیه 29)
از آنجا که انسان وقتى به بلائى مبتلا مى شود مخصوصا اگر بلاى سخت و سنگینى باشد به فکر مسبب اصلى مى افتد، تا او را پیدا کند و انتقام خود را از او بگیرد، گاه مى خواهد اگر دستش برسد عامل اصلى را قطعه قطعه کند، لذا آیه شریفه به چنین حالتى که براى کفار در دوزخ پیدا مى شود اشاره کرده، مى فرماید:
«و کافران مى گویند: پروردگارا! آنهایى را که از جن و انس ما را گمراه کردند به ما نشان ده تا آنها را زیر پاى خود نهیم (و لگدمالشان کنیم!) تا از پست ترین مردم باشند»! (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا رَبَّنا أَرِنَا الَّذَیْنِ أَضَلَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِیَکُونا مِنَ الْأَسْفَلِینَ). همان کسانى که به ما مى گفتند: گوش به سخنان محمد ندهید.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/300
پاسخ : صفحه ی 284 از قرآن کریم شامل آیات 22 تا 38 از سوره ی فصلت
(آیه 30)
نزول فرشتگان بر مؤمنان با استقامت: مى دانیم روش قرآن براى تبیین مطالب این است که امور متضاد را در برابر هم قرار مى دهد تا با مقایسه با یکدیگر وضع آنها به خوبى روشن گردد، و از آنجا که در آیات گذشته سخن از منکران لجوجى در میان بود که بر کفر پافشارى داشتند، در اینجا سخن از مؤمنانى است که در ایمانشان راسخ و پا برجا هستند، و خداوند به هفت پاداش و موهبت که براى آنها قرار داده اشاره مى کند.
نخست مى گوید: «به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند فرشتگان الهى بر آنها نازل مى شوند که نترسید و غمگین مباشید» (إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا). نه از حوادث بیمناک آینده نگران باشید و نه از گناهان گذشته خود غمى به دل راه دهید.
بسیارند کسانى که دم از عشق «اللّه» مى زنند، ولى در عمل استقامت ندارند، افرادى سست و ناتوانند که وقتى در برابر طوفان شهوات قرار مى گیرند با ایمان وداع کرده، و در عمل مشرک مى شوند، و هنگامى که منافعشان به خطر مىافتد همان ایمان ضعیف و مختصر را نیز از دست مى دهند.
البته نباید فراموش کرد که «استقامت» همچون «عمل صالح» میوه درخت «ایمان» است زیرا ایمان هنگامى که عمق و نفوذ کافى پیدا کند انسان را دعوت به استقامت خواهد کرد، همان گونه که استقامت در مسیر حق نیز بر عمق ایمان مى افزاید، و این دو تأثیر متقابل دارند.
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و اله آمده که شخصى خدمتش عرض کرد:
«دستورى به من ده که به آن چنگ زنم و در دنیا و آخرت اهل نجات شوم».
پیغمبر صلّى اللّه علیه و اله فرمود: «قل ربّى اللّه ثمّ استقم بگو: پروردگار من اللّه است و بر این گفته خود بایست.»
پس از نخستین و دومین بشارت در مورد عدم «خوف» و «حزن» که به آن اشاره شد. در سومین مرحله مى گویند: «و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است» (وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ).
(آیه 31)
و در چهارمین بشارت مى افزایند: «ما یاران و مددکاران شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم» (نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ).
هرگز شما را تنها نمى گذاریم در نیکیها به شما کمک مى کنیم و از لغزش ها شما را حفظ مى نماییم تا وارد بهشت شوید.
در پنجمین بشارت مى گویند: «و در بهشت براى شما هر چه دلتان بخواهد از مواهب و نعمتها فراهم است» و هیچ قید و شرطى در کار نیست (وَ لَکُمْ فِیها ما تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ).
ششمین بشارت این که نه تنها نعمتهاى مادى و آنچه دلخواه شماست به شما مى رسد، بلکه «آنچه (از مواهب معنوى) طلب کنید به شما داده مى شود» (وَ لَکُمْ فِیها ما تَدَّعُونَ).
(آیه 32)
و بالأخره هفتمین و آخرین مژدهاى که به آنها مى دهند این است که شما میهمان خدا در بهشت جاویدان او هستید و همه این نعمتها «به عنوان پذیرایى یک میزبان از یک میهمان گرامى از سوى پروردگار غفور و رحیم به شما ارزانى داشته مى شود» (نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ).
نکته: این که فرشتگان در چهارمین بشارت به مؤمنان با استقامت مى گویند:
«ما دوستان شما در دنیا و آخرت هستیم» دلیل بر آن است که این مژده ها را به هنگامى که آنها در دنیا زنده اند از فرشتگان مى شنوند، اما نه بشارتى با زبان و الفاظ، بلکه بشارت هایى که مؤمنان با گوش جان مى شنوند، و در مشکلات و گرفتاریها در اعماق دل احساس مى کنند و آرامش مى یابند. و در پرتگاهها و لغزشگاه ها به آنها ثبات قدم مى دهد.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/301
پاسخ : صفحه ی 284 از قرآن کریم شامل آیات 22 تا 38 از سوره ی فصلت
(آیه 33)
بدى را با نیکى دفع کن! در آیات گذشته سخن از کسانى در میان بود که مردم را از شنیدن آیات قرآن نهى مى کردند، ولى در اینجا از نقطه مقابل آنها که گفتارشان بهترین گفتار است سخن مى گوید، مى فرماید: «چه کسى خوش گفتارتر است از آن کس که دعوت به سوى خدا مى کند و عمل صالح انجام مى دهد و مى گوید: من از مسلمانانم»؟ و با تمام وجودم اسلام را پذیرفته ام (وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ).
این آیه با صراحت، بهترین گویندگان را کسانى معرفى کرده که داراى این سه وصفند: دعوت به اللّه، عمل صالح، و تسلیم در برابر حق.
(آیه 34)
بعد از بیان دعوت به سوى خداوند و اوصاف داعیان الى اللّه، روش دعوت را شرح داده، مى گوید: «هرگز نیکى و بدى یکسان نیست» (لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ).
در حالى که مخالفان حق سلاحى جز بدگویى و افترا و سخریه و استهزاء و انواع فشارها و ستم ها ندارند، باید سلاح شما پاکى و تقوا و سخن حق و نرمش و محبت باشد.
گر چه «حسنه» و «سیّئه» مفهوم وسیعى دارد، تمام نیکىها و خوبیها و خیرات و برکات در مفهوم حسنه جمع است، همان گونه که هر گونه انحراف و زشتى و عذاب در مفهوم سیئه خلاصه شده است، ولى در آیه مورد بحث آن شاخهاى از «حسنه» و «سیئه» که مربوط به روشهاى تبلیغى است منظور مى باشد.
سپس براى تکمیل این سخن مى افزاید: «بدى را با نیکى دفع کن» (ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ).
به وسیله حق باطل را دفع کن، و با حلم و مدارا، جهل و خشونت را، و با عفو و گذشت به مقابله با خشونتها برخیز، هرگز بدى را با بدى، و زشتى را با زشتى پاسخ مگوى، که این روش انتقام جویان است و موجب لجاجت و سرسختى منحرفان مى گردد.
در پایان آیه به فلسفه عمیق این برنامه در یک جمله کوتاه اشاره کرده، مى فرماید: «ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است گویى دوست گرم و صمیمى است»! (فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ).
(آیه 35)
از آنجا که چنین برخوردى با مخالفان کار ساده و آسانى نیست، و رسیدن به چنین مقامى نیاز به خودسازى عمیق اخلاقى دارد، در این آیه مبانى اخلاقى این گونه برخورد با دشمنان را در عبارتى کوتاه و پر معنى بیان کرده، مى فرماید: «اما جز کسانى که داراى صبر و استقامتند به این مقام نمى رسند» (وَ ما یُلَقَّاها إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا).
«و جز کسانى که بهره عظیمى (از ایمان و تقوا) دارند به آن نائل نمى گردند» (وَ ما یُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ).
آرى! انسان مدتها باید خودسازى کند تا بتواند بر خشم و غضب خویش چیره گردد باید در پرتو ایمان و تقوا آنقدر روح او وسیع و قوى شود که به آسانى از آزار دشمنان متأثر نگردد.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/301