-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
صفحه ی 121 از قرآن کریم شامل آیات 49 تا 63 از سوره ی یونس
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُل لَّآ أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَآءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَْٔخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ(49)
بگو براي خود زيان و سودي در اختيار ندارم مگر آنچه را كه خدا بخواهد هر امتي را زماني [محدود] است آنگاهكه زمانشان به سر رسد پس نه ساعتي [از آن] تاخير كنند و نه پيشي گيرند(49)
قُلْ أَرَءَيْتُمْ إِنْ أَتَيٰكُمْ عَذَابُهُ بَيَٰتًا أَوْ نَهَارًا مَّاذَا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ(50)
بگو به من خبر دهيد اگر عذاب او شب يا روز به شما دررسد بزهكاران چه چيزي از آن به شتاب مي خواهند(50)
أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ ءَامَنتُم بِهِۦٓ ءَآلَْٰٔنَ وَقَدْ كُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ(51)
سپس آيا هنگامي كه [عذاب بر شما] واقع شد اكنون به آن ايمان آورديد در حالي كه به [آمدن] آن شتاب مي نموديد(51)
ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا۟ ذُوقُوا۟ عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ(52)
پس به كساني كه ستم ورزيدند گفته شود عذاب جاويد را بچشيد آيا جز به [كيفر] آنچه به دست مي آورديد جزا داده مي شويد(52)
۞ وَيَسْتَنۢبُِٔونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّيٓ إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَآ أَنتُم بِمُعْجِزِينَ(53)
و از تو خبر مي گيرند آيا آن راست است بگو آري سوگند به پروردگارم كه آن قطعا راست است و شما نمي توانيد [خدا را] درمانده كنيد(53)
وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّوا۟ النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا۟ الْعَذَابَ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(54)
و اگر براي هر كسي كه ستم كرده است آنچه در زمين است مي بود قطعا آن را براي [خلاصي و] بازخريد خود مي داد و چون عذاب را ببينند پشيماني خود را پنهان دارند و ميان آنان به عدالت داوري شود و بر ايشان ستم نرود(54)
أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ أَلَآ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ(55)
بدانيد كه در حقيقت آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست بدانيد كه در حقيقت وعده خدا حق است ولي بيشتر آنان نمي دانند(55)
هُوَ يُحْيِ وَيُمِيتُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(56)
او زنده مي كند و مي ميراند و به سوي او بازگردانيده مي شويد(56)
يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَآءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَآءٌ لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًي وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ(57)
اي مردم به يقين براي شما از جانب پروردگارتان اندرزي و درماني براي آنچه در سينه هاست و رهنمود و رحمتي براي گروندگان [به خدا] آمده است(57)
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَٰلِكَ فَلْيَفْرَحُوا۟ هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ(58)
بگو به فضل و رحمت خداست كه [مؤمنان] بايد شاد شوند و اين از هر چه گرد مي آورند بهتر است(58)
قُلْ أَرَءَيْتُم مَّآ أَنزَلَ اللَّهُ لَكُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَامًا وَحَلَٰلًا قُلْ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَي اللَّهِ تَفْتَرُونَ(59)
بگو به من خبر دهيد آنچه از روزي كه خدا براي شما فرود آورده [چرا] بخشي از آن را حرام و [بخشي را] حلال گردانيده ايد بگو آيا خدا به شما اجازه داده يا بر خدا دروغ مي بنديد (59)
وَمَا ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ(60)
و كساني كه بر خدا دروغ مي بندند روز رستاخيز چه گمان دارند در حقيقت خدا بر مردم داراي بخشش است ولي بيشترشان سپاسگزاري نمي كنند(60)
وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُوا۟ مِنْهُ مِن قُرْءَانٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَآءِ وَلَآ أَصْغَرَ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَٰبٍ مُّبِينٍ(61)
و در هيچ كاري نباشي و از سوي او [=خدا] هيچ [آيه اي] از قرآن نخواني و هيچ كاري نكنيد مگر اينكه ما بر شما گواه باشيم آنگاه كه بدان مبادرت مي ورزيد و هم وزن ذره اي نه در زمين و نه در آسمان از پروردگار تو پنهان نيست و نه كوچكتر و نه بزرگتر از آن چيزي نيست مگر اينكه در كتابي روشن [درج شده] است(61)
أَلَآ إِنَّ أَوْلِيَآءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ(62)
آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمي است و نه آنان اندوهگين مي شوند(62)
الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَكَانُوا۟ يَتَّقُونَ(63)
همانان كه ايمان آورده و پرهيزگاري ورزيده اند(63)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
براتون آرزوي موفقيت مي كنم
-
صفحه ی 122 از قرآن کریم شامل آیات 64 تا 76 از سوره ی یونس
صفحه ی 122 از قرآن کریم شامل آیات 64 تا 76 از سوره ی یونس
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَهُمُ الْبُشْرَيٰ فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَفِي الْءَاخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَٰتِ اللَّهِ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(64)
در زندگي دنيا و در آخرت مژده براي آنان است وعده هاي خدا را تبديلي نيست اين همان كاميابي بزرگ است(64)
وَلَا يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(65)
سخن آنان تو را غمگين نكند زيرا عزت همه از آن خداست او شنواي داناست(65)
أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ شُرَكَآءَ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ(66)
آگاه باش كه هر كه [و هر چه] در آسمانها و هر كه [و هر چه] در زمين است از آن خداست و كساني كه غير از خدا شريكاني را مي خوانند [از آنها] پيروي نمي كنند اينان جز از گمان پيروي نمي كنند و جز گمان نمي برند(66)
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الَّيْلَ لِتَسْكُنُوا۟ فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ(67)
اوست كسي كه براي شما شب را قرار داد تا در آن بياراميد و روز را روشن [گردانيد] بي گمان در اين [امر] براي مردمي كه مي شنوند نشانه هايي است(67)
قَالُوا۟ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَٰنَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَٰنٍۭ بِهَٰذَآ أَتَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ(68)
گفتند خدا فرزندي براي خود اختيار كرده است منزه است او او بي نياز است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست شما را بر اين [ادعا] حجتي نيست آيا چيزي را كه نمي دانيد به دروغ بر خدا مي بنديد(68)
قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ(69)
بگو در حقيقت كساني كه بر خدا دروغ مي بندند رستگار نمي شوند(69)
مَتَٰعٌ فِي الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذَابَ الشَّدِيدَ بِمَا كَانُوا۟ يَكْفُرُونَ(70)
بهره اي [اندك] در دنيا [دارند] سپس بازگشتشان به سوي ماست آنگاه به [سزاي] آنكه كفر مي ورزيدند عذاب سخت به آنان مي چشانيم(70)
۞ وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَٰقَوْمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَّقَامِي وَتَذْكِيرِي بَِٔايَٰتِ اللَّهِ فَعَلَي اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوٓا۟ أَمْرَكُمْ وَشُرَكَآءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوٓا۟ إِلَيَّ وَلَا تُنظِرُونِ(71)
و خبر نوح را بر آنان بخوان آنگاه كه به قوم خود گفت اي قوم من اگر ماندن من [در ميان شما] و اندرز دادن من به آيات خدا بر شما گران آمده است [بدانيد كه من] بر خدا توكل كرده ام پس [در] كارتان با شريكان خود همداستان شويد تا كارتان بر شما ملتبس ننمايد سپس در باره من تصميم بگيريد و مهلتم ندهيد(71)
فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَي اللَّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ(72)
و اگر روي گردانيديد من مزدي از شما نمي طلبم پاداش من جز بر عهده خدا نيست و مامورم كه از گردن نهندگان باشم(72)
فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَٰهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْكِ وَجَعَلْنَٰهُمْ خَلَٰٓئِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَٰقِبَةُ الْمُنذَرِينَ(73)
پس او را تكذيب كردند آنگاه وي را با كساني كه در كشتي همراه او بودند نجات داديم و آنان را جانشين [تبهكاران] ساختيم و كساني را كه آيات ما را تكذيب كردند غرق كرديم پس بنگر كه فرجام بيم داده شدگان چگونه بود(73)
ثُمَّ بَعَثْنَا مِنۢ بَعْدِهِ رُسُلًا إِلَيٰ قَوْمِهِمْ فَجَآءُوهُم بِالْبَيِّنَٰتِ فَمَا كَانُوا۟ لِيُؤْمِنُوا۟ بِمَا كَذَّبُوا۟ بِهِ مِن قَبْلُ كَذَٰلِكَ نَطْبَعُ عَلَيٰ قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ(74)
آنگاه پس از وي رسولاني را به سوي قومشان برانگيختيم و آنان دلايل آشكار برايشان آوردند ولي ايشان بر آن نبودند كه به چيزي كه قبلا آن را دروغ شمرده بودند ايمان بياورند اين گونه ما بر دلهاي تجاوزكاران مهر مي نهيم(74)
ثُمَّ بَعَثْنَا مِنۢ بَعْدِهِم مُّوسَيٰ وَهَٰرُونَ إِلَيٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَإِي۟هِ بَِٔايَٰتِنَا فَاسْتَكْبَرُوا۟ وَكَانُوا۟ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ(75)
سپس بعد از آنان موسي و هارون را با آيات خود به سوي فرعون و سران [قوم] وي فرستاديم و[لي آنان] گردنكشي كردند و گروهي تبهكار بودند(75)
فَلَمَّا جَآءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوٓا۟ إِنَّ هَٰذَا لَسِحْرٌ مُّبِينٌ(76)
پس چون حق از نزد ما به سويشان آمد گفتند قطعا اين سحري آشكار است(76)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 122 از قرآن کریم شامل آیات 64 تا 76 از سوره ی یونس
(آيه 64)
در اين آيه روى مسأله عدم وجود ترس و غم و وحشت در اولياى حق با اين عبارت تأكيد مىكند كه: «براى آنان در زندگى دنيا و در آخرت بشارت است»َهُمُ الْبُشْرى فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ).
باز براى تأكيد اضافه مىكند: «سخنان پروردگار و وعدههاى الهى تغيير و تبديل ندارد» و خداوند به اين وعده خود نسبت به دوستانش وفا مىكند تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ).
«و اين پيروزى و سعادت بزرگى است» براى هر كس كه نصيبش شودلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ).
(آيه 65)
و در اين آيه روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه سر سلسله اولياء و دوستان خداست كرده و به صورت دلدارى و تسلى خاطر به او مىگويد: «سخنان ناموزون مخالفان و مشركان غافل و بىخبر تو را غمگين نكند» (وَ لا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ).
«چرا كه تمام عزت و قدرت از آن خداست» و در برابر اراده حق از دشمنان كارى ساخته نيست (إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً).
او از تمام نقشههاى آنها باخبر است «زيرا او شنوا و داناست» (هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-3.html
-
پاسخ : صفحه ی 122 از قرآن کریم شامل آیات 64 تا 76 از سوره ی یونس
(آيه 66)
قسمتى از آيات عظمت خداوند: اين آيه بار ديگر به مسأله توحيد و شرك كه يكى از مهمترين مباحث اسلام و مباحث اين سوره است بازگشته، مشركان را به محاكمه مىكشد و ناتوانى آنها را به ثبوت مىرساند.
نخست مىگويد: «آگاه باشيد تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند از آن خدا مىباشند» (أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ).
جايى كه اشخاص ملك او باشند، اشيايى كه در اين جهان مىباشند به طريق اولى از آن او هستند، بنابراين او مالك تمام عالم هستى است.
سپس اضافه مىكند: «و آنها كه غير خدا را همتاى او مىخوانند از دليل و منطقى پيروى نمىكنند» و هيچ سند و شاهدى بر گفتار خود ندارند (وَ ما يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكاءَ).
«آنها تنها از پندار (ها و گمانهاى) بىاساس پيروى مىكنند» (إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ).
«بلكه آنها فقط با مقياس حدس و تخمين سخن مىگويند، و دروغ مىگويند»! (وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ).
اصولا راستى و صدق براساس قطع و يقين استوار است و دروغ براساس تخمينها و پندارها و شايعهها!
(آيه 67)
سپس براى تكميل اين بحث و نشان دادن راه خداشناسى، و دورى از شرك و بت پرستى، به گوشهاى از مواهب الهى كه نشانه عظمت و قدرت و حكمت «اللّه» است اشاره كرده، مىگويد: «او كسى است كه شب را براى شما مايه آرامش قرار داد و روز را روشنى بخش» (هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً).
آرى! «در اين نظام حساب شده آيات و نشانههايى (از توانايى آفريدگار است، اما) براى آنها كه گوش شنوا دارند و حقايق را مىشنوند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ). آنها كه مىشنوند و درك مىكنند، و آنها كه پس از درك حقيقت، آن را به كار مىبندند.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-3.html
-
پاسخ : صفحه ی 122 از قرآن کریم شامل آیات 64 تا 76 از سوره ی یونس
(آيه 68)
اين آيه نيز همچنان بحث با مشركان را ادامه داده يكى از دروغها و تهمتهاى آنها را نسبت به ساحت مقدس خداوند بازگو مىكند، نخست مىگويد: «آنها گفتند: خداوند براى خود فرزندى اختيار كرده است»! (قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً).
اين سخن را در درجه اول مسيحيان در مورد حضرت «مسيح» سپس بت پرستان عصر جاهلى در مورد «فرشتگان» كه آنها را دختران خدا مىپنداشتند، و يهود در مورد «عزير» مىگفتند.
قرآن از دو راه به آنها پاسخ مىگويد نخست اين كه: «خداوند از هر عيب و نقص منزه است، و از همه چيز بىنياز است» (سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ).
اشاره به اين كه نياز به فرزند يا به خاطر احتياج جسمانى به نيرو، و كمك اوست، و يا به خاطر نياز روحى و عاطفى، از آنجا كه خداوند از هر عيب و نقصى و از هر كمبود و ضعفى منزه است و ذات پاكش يك پارچه غنا و بىنيازى است ممكن نيست براى خود فرزندى انتخاب كند.
«او مالك همه موجوداتى است كه در آسمانها و زمين است» (لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ).
دومين پاسخى را كه قرآن به آنها مىگويد اين است كه: هر كس ادّعايى دارد بايد دليل بر مدّعاى خود اقامه كند آيا شما بر اين سخن دليلى داريد؟ نه «هيچ دليلى نزد شما براى اين مدّعا وجود ندارد» (إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا).
با اين حال «آيا به خدا نسبتى مىدهيد كه (حد اقل) از آن آگاهى نداريد» (أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ).
(آيه 69)
در اين آيه سر انجام شوم افترا و تهمت بر خدا را بازگو مىكند روى سخن را متوجه پيامبرش كرده و مىگويد: «به آنها بگو: كسانى كه بر خدا افترا مىبندند و دروغ مىگويند هرگز روى رستگارى را نخواهند ديد» (قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ).
(آيه 70)
فرضا كه آنها بتوانند با دروغها و افتراهاى خود چند صباحى به مال و منال دنيا برسند «اين تنها يك متاع زود گذر اين جهان است، سپس بازگشتشان به سوى ماست و ما عذاب شديد را در مقابل كفرشان به آنها مىچشانيم» (مَتاعٌ فِي الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِيدَ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-3.html
-
پاسخ : صفحه ی 122 از قرآن کریم شامل آیات 64 تا 76 از سوره ی یونس
(آيه 71)
گوشهاى از مبارزات نوح: در اين آيه خداوند به پيامبرش دستور مىدهد گفتارى را كه با مشركان داشت با شرح تاريخ عبرت انگيز پيشينيان تكميل كند.
نخست سرگذشت «نوح» را عنوان كرده، مىگويد: «سرگذشت نوح را بر آنها تلاوت كن، هنگامى كه به قومش گفت: اى قوم من! اگر توقفم در ميان شما و يادآورى كردن آيات الهى برايتان سخت و غير قابل تحمل است» هر كار از دستتان ساخته است انجام دهيد و كوتاهى نكنيد (وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامِي وَ تَذْكِيرِي بِآياتِ اللَّهِ).
«چرا كه من بر خدا تكيه كردهام» و به همين دليل از غير او نمىترسم و نمىهراسم! (فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ).
سپس تأكيد مىكند: «اكنون كه چنين است فكر خود را جمع كنيد و از بتهاى خود نيز دعوت به عمل آوريد» تا در تصميم گيرى به شما كمك كنند (فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ).
«آن چنان كه هيچ چيز بر شما مكتوم نماند و غم و اندوهى از اين نظر بر خاطر شما نباشد»، بلكه با نهايت روشنى تصميم خود را در باره من بگيريد (ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً).
سپس مىگويد: اگر مىتوانيد «برخيزيد، و به زندگى من پايان دهيد، و لحظهاى مرا مهلت ندهيد» (ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ).
اين يك درس است براى همه رهبران اسلامى كه در برابر انبوه دشمنان هرگز نهراسند، بلكه با اتكاء و توكل بر پروردگار با قاطعيت هر چه بيشتر آنها را به ميدان فرا خوانند، و قدرتشان را تحقير كنند كه اين عامل مهمى براى تقويت روحى پيروان و شكست روحيه دشمنان خواهد بود.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-3.html
-
پاسخ : صفحه ی 122 از قرآن کریم شامل آیات 64 تا 76 از سوره ی یونس
(آيه 72)
در اين آيه بيان ديگرى از نوح براى اثبات حقانيت خويش نقل شده، آنجا كه مىگويد: «اگر شما از دعوت من سرپيچى كنيد (من زيانى نمىبرم چرا كه) من از شما اجر و پاداشى نخواستم» (فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ).
«چرا كه اجر و پاداش من تنها بر خداست» (إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ).
براى او كار مىكنم و تنها از او پاداش مىخواهم «و من مأمورم كه از مسلمين (تسليم شدگان در برابر فرمان خدا) باشم» (وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ).
(آيه 73)
در اين آيه سر انجام كار دشمنان نوح و صدق پيشگوئيش را به اين صورت بيان مىكند: «آنها نوح را تكذيب كردند ولى ما، او و تمام كسانى را كه با او در كشتى بودند نجات داديم» (فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ).
نه فقط آنها را نجات داديم بلكه: «آنها را جانشين قوم ستمگر ساختيم» (وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ).
«و كسانى را كه آيات ما را انكار كرده بودند غرق نموديم» (وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا).
و در پايان روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مىگويد «اكنون بنگر عاقبت آن گروهى كه انذار شدند (ولى تهديدهاى الهى را به چيزى نگرفتند) به كجا كشيد» (فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-3.html
-
پاسخ : صفحه ی 122 از قرآن کریم شامل آیات 64 تا 76 از سوره ی یونس
(آيه 74)
رسولان بعد از نوح: پس از پايان بحث اجمالى پيرامون سرگذشت نوح، اشاره به پيامبران ديگرى كه بعد از نوح و قبل از موسى (مانند ابراهيم و هود و صالح و لوط و يوسف) براى هدايت مردم آمدند كرده، مىگويد:
«سپس بعد از نوح رسولانى به سوى قوم و جمعيتشان فرستاديم» (ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلًا إِلى قَوْمِهِمْ).
«آنها با دلائل روشن و آشكار به سوى قومشان آمدند» و مانند نوح با سلاح منطق و اعجاز و برنامههاى سازنده مجهز بودند (فَجاؤُهُمْ بِالْبَيِّناتِ).
«ولى آنها كه (راه عناد و لجاج را مىپوييدند و) در گذشته به تكذيب پيامبران پيشين برخاسته بودند (اين پيامبران را نيز تكذيب كردند و به آنها) ايمان نياوردند» (فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ).
اين به خاطر آن بود كه بر اثر عصيان و گناه و دشمنى با حق پرده بر دلهاى آنها افتاده بود «آرى! اين چنين بر دلهاى متجاوزان مهر مىزنيم» (كَذلِكَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ).
(آيه 75)
بخشى از مبارزات موسى و هارون: از اينجا به بحث پيرامون موسى و هارون و مبارزات پيگيرشان با فرعون و فرعونيان مىپردازد.
آيه مىگويد: «سپس بعد از رسولان پيشين، موسى و هارون را به سوى فرعون و ملأ او همراه با آيات و معجزات فرستاديم» (ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى وَ هارُونَ إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ بِآياتِنا).
اما فرعون و فرعونيان از پذيرش دعوت موسى و هارون سر باز زدند، و از اين كه در برابر حق سر تسليم فرود آوردند «تكبر ورزيدند» (فَاسْتَكْبَرُوا).
آنها به خاطر كبر و خود برتربينى و نداشتن روح تواضع، واقعيتهاى روشن را در دعوت موسى ناديده گرفتند چرا كه: «آنها گروهى مجرم بودند» (وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ).
(آيه 76)
در اينجا سخن از مبارزات چند مرحلهاى فرعونيان با موسى و برادرش هارون است.
قرآن مىگويد: «هنگامى كه حق از نزد ما به سوى آنها آمد (با اين كه آن را از چهرهاش شناختند) گفتند: اين سحر آشكارى است»! (فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِينٌ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-3.html
-
پاسخ : صفحه ی 122 از قرآن کریم شامل آیات 64 تا 76 از سوره ی یونس
-
پاسخ : صفحه ی 122 از قرآن کریم شامل آیات 64 تا 76 از سوره ی یونس
برتری منتظران ظهور
امام سجّاد (علیه السلام) :
یا أبا خالِدٍ! إنَّ أهْلَ زَمانِ غَیْبَتِهِ، القائِلیِنَ بِإمامَتِهِ، المُنْتَظِرینَ لِظُهُورِهِ، أفْضَلُ مِنْ أهْلِ کُلِّ زَمانٍ
ای أبا خالد! مردمان زمان غیبت امام زمان (ع)، اگر به امامتش اعتقاد، و برای ظهورش انتظار برند، از مردم همۀ دورانها برترند
O ’Abā Khāled, the people living in the time of Imām Mahdī’s major occultation are superior to the people living in every other period, provided that they believe in his leadership and if they await his reappearance.
کمال الدین و تمام النّعمة، ص 320
-
پاسخ : صفحه ی 122 از قرآن کریم شامل آیات 64 تا 76 از سوره ی یونس
دستت درد نکنه عزیزم.
این ایه رو کسی میتونه برام واضح ترش کنه.
در اين آيه بيان ديگرى از نوح براى اثبات حقانيت خويش نقل شده، آنجا كه مىگويد: «اگر شما از دعوت من سرپيچى كنيد (من زيانى نمىبرم چرا كه) من از شما اجر و پاداشى نخواستم» (فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ).
-
صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قَالَ مُوسَيٰٓ أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَآءَكُمْ أَسِحْرٌ هَٰذَا وَلَا يُفْلِحُ السَّٰحِرُونَ(77)
موسي گفت آيا وقتي حق به سوي شما آمد مي گوييد [اين سحر است] آيا اين سحر است و حال آنكه جادوگران رستگار نمي شوند(77)
قَالُوٓا۟ أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ ءَابَآءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَآءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ(78)
گفتند آيا به سوي ما آمده اي تا ما را از شيوه اي كه پدرانمان را بر آن يافته ايم بازگرداني و بزرگي در اين سرزمين براي شما دو تن باشد ما به شما دو تن ايمان نداريم(78)
وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَٰحِرٍ عَلِيمٍ(79)
و فرعون گفت هر جادوگر دانايي را پيش من آوريد(79)
فَلَمَّا جَآءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَيٰٓ أَلْقُوا۟ مَآ أَنتُم مُّلْقُونَ(80)
و چون جادوگران آمدند موسي به آنان گفت آنچه را مي اندازيد بيندازيد(80)
فَلَمَّآ أَلْقَوْا۟ قَالَ مُوسَيٰ مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ(81)
پس چون افكندند موسي گفت آنچه را شما به ميان آورديد سحر است به زودي خدا آن را باطل خواهد كرد آري خدا كار مفسدان را تاييد نمي كند(81)
وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ(82)
و خدا با كلمات خود حق را ثابت مي گرداند هر چند بزهكاران را خوش نيايد(82)
فَمَآ ءَامَنَ لِمُوسَيٰٓ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَيٰ خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَإِي۟هِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ(83)
سرانجام كسي به موسي ايمان نياورد مگر فرزنداني از قوم وي در حالي كه بيم داشتند از آنكه مبادا فرعون و سران آنها ايشان را آزار رسانند و در حقيقت فرعون در آن سرزمين برتري جوي و از اسرافكاران بود(83)
وَقَالَ مُوسَيٰ يَٰقَوْمِ إِن كُنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوٓا۟ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ(84)
و موسي گفت اي قوم من اگر به خدا ايمان آورده ايد و اگر اهل تسليميد بر او توكل كنيد(84)
فَقَالُوا۟ عَلَي اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّٰلِمِينَ(85)
پس گفتند بر خدا توكل كرديم پروردگارا ما را براي قوم ستمگر [وسيله] آزمايش قرار مده(85)
وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَٰفِرِينَ(86)
و ما را به رحمت خويش از گروه كافران نجات ده(86)
وَأَوْحَيْنَآ إِلَيٰ مُوسَيٰ وَأَخِيهِ أَن تَبَوَّءَا لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُوا۟ بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ(87)
و به موسي و برادرش وحي كرديم كه شما دو تن براي قوم خود در مصر خانه هايي ترتيب دهيد و سراهايتان را رو به روي هم قرار دهيد و نماز برپا داريد و مؤمنان را مژده ده(87)
وَقَالَ مُوسَيٰ رَبَّنَآ إِنَّكَ ءَاتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَٰلًا فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا۟ عَن سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَيٰٓ أَمْوَٰلِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَيٰ قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا۟ حَتَّيٰ يَرَوُا۟ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ(88)
و موسي گفت پروردگارا تو به فرعون و اشرافش در زندگي دنيا زيور و اموال داده اي پروردگارا تا [خلق را] از راه تو گمراه كنند پروردگارا اموالشان را نابود كن و آنان را دل سخت گردان كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند(88)
قَالَ قَدْ أُجِيبَت دَّعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَآنِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ(89)
فرمود دعاي هر دوي شما پذيرفته شد پس ايستادگي كنيد و راه كساني را كه نمي دانند پيروي مكنيد(89)
۞ وَجَٰوَزْنَا بِبَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّيٰٓ إِذَآ أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ ءَامَنتُ أَنَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا الَّذِيٓ ءَامَنَتْ بِهِ بَنُوٓا۟ إِسْرَٰٓءِيلَ وَأَنَا۠ مِنَ الْمُسْلِمِينَ(90)
و فرزندان اسرائيل را از دريا گذرانديم پس فرعون و سپاهيانش از روي ستم و تجاوز آنان را دنبال كردند تا وقتي كه در شرف غرق شدن قرار گرفت گفت ايمان آوردم كه هيچ معبودي جز آنكه فرزندان اسرائيل به او گرويده اند نيست و من از تسليم شدگانم(90)
ءَآلَْٰٔنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ(91)
اكنون در حالي كه پيش از اين نافرماني مي كردي و از تباهكاران بودي(91)
فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ ءَايَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ ءَايَٰتِنَا لَغَٰفِلُونَ(92)
پس امروز تو را با زره [زرين] خودت به بلندي [ساحل] مي افكنيم تا براي كساني كه از پي تو مي آيند عبرتي باشد و بي گمان بسياري از مردم از نشانه هاي ما غافلند(92)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
(آيه 77)
اما «موسى» (ع) در مقام دفاع از خويش برآمد، با بيان دو دليل پردهها را كنار زده و دروغ و تهمت آنها را آشكار ساخت «موسى گفت: آيا در باره حق، هنگامى كه به سوى شما آمد چنين مىگوييد؟ آيا اين سحر است»؟ (قالَ مُوسى أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَكُمْ أَ سِحْرٌ هذا).
«در حالى كه ساحران هرگز رستگار (و پيروز) نمىشوند» (وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ).
(آيه 78)
سپس سيل تهمت خود را به سوى موسى ادامه دادند، و صريحا به او «گفتند: آيا تو مىخواهى ما را از راه و رسم پدران و نياكانمان منصرف سازى»؟
(قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا).
در واقع بت «سنتهاى نياكان» و عظمت خيالى و افسانهاى آنها را پيش كشيدند تا افكار عامه را نسبت به موسى و هارون بدبين كنند كه آنها مىخواهند با مقدسات جامعه و كشور شما بازى كنند.
سپس ادامه دادند دعوت شما به دين و آيين خدا دروغى بيش نيست، اينها همه دام است، و نقشههاى خائنانه براى اين كه در اين سرزمين حكومت كنيد «و رياست در روى زمين از آن شما دو تن باشد» (وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ).
در حقيقت آنها چون خودشان هر تلاش و كوششى براى حكومت ظالمانه بر مردم بود، ديگران را نيز چنين مىپنداشتند و تلاشهاى مصلحان و پيامبران را هم، اين گونه تفسير مىكردند.
اما بدانيد «ما به شما دو نفر هرگز ايمان نمىآوريم» زيرا دست شما را خواندهايم و از نقشههاى تخريبيتان آگاهيم (وَ ما نَحْنُ لَكُما بِمُؤْمِنِينَ).
و اين نخستين مرحله مبارزه آنها با موسى بود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
-
پاسخ : صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
(آيه 79)
مرحله دوم مبارزه موسى: هنگامى كه فرعون قسمتى از معجزات موسى مانند يد بيضاء و حمله مار عظيم را ملاحظه كرد و ديد ادعاى موسى بدون دليل نيست و اين دليل كم و بيش در جمع اطرافيان او و يا ديگران اثر خواهد گذاشت، به فكر پاسخ گويى عملى افتاد، چنانكه قرآن مىگويد: «فرعون صدا زد: تمام ساحران آگاه و دانشمند را نزد من آوريد»، تا به وسيله آنها زحمت موسى را از خود دفع كنم (وَ قالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ).
(آيه 80)
سپس «هنگامى كه ساحران (در روزى كه براى اين مبارزه تاريخى تعيين شده بود و دعوت عمومى نيز از مردم به عمل آمده بود) گرد آمدند، موسى رو به آنها كرد و گفت: نخست شما آنچه مىتوانيد بيفكنيد، بيفكنيد» (فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالَ لَهُمْ مُوسى أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ).
(آيه 81)
آنها آنچه را در توان داشتند بسيج كردند «و هنگامى كه وسائلى را كه با خود آورده بودند به وسط ميدان افكندند، موسى گفت: آنچه شما آورديد سحر است كه خداوند به زودى آن را ابطال مىكند» (فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ).
شما افرادى فاسد و مفسديد چرا كه در خدمت يك دستگاه جبار و ظالم و طاغى هستيد و علم و دانش خود را براى تقويت پايههاى اين حكومت خودكامه، فروختهايد، و اين خود بهترين دليل بر مفسد بودن شماست، و «خداوند عمل مفسدان را اصلاح نمىكند» (إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
-
پاسخ : صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
(آيه 82)
و در اين آيه مىفرمايد: موسى به آنها گفت در اين درگيرى و مبارزه مطمئنا پيروزى با ماست، چرا كه «خداوند وعده داده است كه حق را آشكار سازد (و به وسيله منطق كوبنده و معجزات قاهره پيامبرانش، مفسدان و باطل گرايان را رسوا كند) هر چند مجرمان (همچون فرعون و ملأش) كراهت داشته باشند» (وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ).
(آيه 83)
سومين مرحله مبارزه موسى با طاغوت مصر: در آغاز وضع نخستين گروه ايمان آورندگان به موسى را بيان مىكند و مىگويد: «بعد از اين (ماجرا) هيچ گروهى به موسى ايمان نياوردند مگر گروهى از فرزندان قوم او» (فَما آمَنَ لِمُوسى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ).
اين گروه كوچك و اندك كه به مقتضاى ظاهر كلمه «ذُرِّيَّةٌ» بيشتر از جوانان و نوجوانان تشكيل مىشدند، تحت فشار شديدى از ناحيه فرعون و اطرافيانش قرار داشتند، و هر زمان «از اين بيم داشتند كه دستگاه فرعونى (با فشارهاى شديدى كه روى مؤمنان وارد مىكرد) آنان را وادار به ترك آيين و مذهب موسى كند» (عَلى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ).
چرا كه «فرعون مردى بود كه در آن سرزمين برترى جويى داشت» (وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ).
«و اسرافكار و تجاوزكار بود» و هيچ حد و مرزى را به رسميت نمىشناخت (وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
-
پاسخ : صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
(آيه 84)
به هر حال موسى براى آرامش فكر و روح آنها با لحنى محبتآميز به آنان گفت: «اى قوم من! اگر شما به خدا ايمان آوردهايد، و در گفتار خود و ايمان و اسلام خود صادقيد، بايد بر او توكل و تكيه كنيد» و از امواج و طوفان بلا نهراسيد، چرا كه ايمان از توكل جدا نيست (وَ قالَ مُوسى يا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ).
حقيقت «توكل» واگذارى كار به ديگرى و انتخاب او به وكالت است.
مفهوم توكل اين نيست كه انسان دست از تلاش و كوشش بردارد. بلكه مفهوم آن اين است كه هرگاه نهايت تلاش و كوشش خود را به كار زد و نتوانست مشكل را حل كند، وحشتى به خود راه ندهد، و با اتكاء به لطف پروردگار و استمداد از ذات پاك و قدرت بىپايان او، ايستادگى به خرج دهد، و به جهاد پىگير خود همچنان ادامه دهد.
(آيه 85)
اين مؤمنان راستين دعوت موسى را به توكل اجابت كردند، «و گفتند: ما تنها بر خدا توكل داريم» (فَقالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنا).
سپس از ساحت مقدس خدا تقاضا كردند كه از شرّ دشمنان و وسوسهها و فشارهاى آنان در امان باشند، و عرضه داشتند: «پروردگارا ما را وسيله فتنه و تحت تأثير و نفوذ ظالمان و ستمگران قرار مده» (رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
-
پاسخ : صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
(آيه 86)
«پروردگارا! ما را به رحمت خود از قوم بىايمان رهايى بخش» (وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكافِرِينَ).
(آيه 87)
مرحله چهارم، دوران سازندگى براى انقلاب: در اينجا مرحله ديگرى از قيام و انقلاب موسى و هارون و بنى اسرائيل بر ضد فراعنه تشريح شده است.
نخست اين كه خداوند مىفرمايد: «ما به موسى و برادرش وحى فرستاديم كه براى قوم خود خانههايى در سرزمين مصر انتخاب كنيد» (وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً).
و مخصوصا «اين خانهها را نزديك به يكديگر و مقابل هم بسازيد» (وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً).
سپس به خودسازى معنوى و روحانى بپردازيد «و نماز را بر پا داريد» (وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ). و از اين طريق روان خود را پاك و قوى نماييد.
و براى اين كه آثار ترس و وحشت از دل آنها بيرون رود، و قدرت روحى و انقلابى را بازيابند «به مؤمنان بشارت بده» بشارت به پيروزى و لطف و رحمت خدا (وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
-
پاسخ : صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
(آيه 88)
سپس به يكى از علل طغيان فرعون و فرعونيان اشاره كرده، چنين مىگويد: «موسى گفت: پروردگارا! تو فرعون و اطرافيانش را زينت و اموال در زندگى دنيا بخشيدهاى» (وَ قالَ مُوسى رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَمْوالًا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا).
«پروردگارا! سر انجام اين ثروت و تجملات و عاقبت كارشان اين شده كه آنها بندگانت را از راه تو منحرف و گمراه مىسازند» (رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ).
سپس موسى (ع) از پيشگاه خدا تقاضا مىكند و مىگويد: «پروردگارا! اموال آنها را محو و بىاثر ساز» تا نتوانند از آن بهره گيرند (رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ).
بعد اضافه كرد: پروردگارا! «علاوه بر اين، قدرت تفكر و انديشه را نيز از آنان بگير» (وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ).
چه اين كه با از دست دادن اين دو سرمايه، آماده زوال و نيستى خواهند شد و راه ما به سوى انقلاب و وارد كردن ضربه نهايى بر آنان باز مىگردد.
خداوندا! اگر من از تو در باره فرعونيان چنين مىخواهم نه به خاطر روح انتقامجويى و كينه توزى است، بلكه به خاطر اين است كه آنها ديگر هيچ گونه آمادگى براى ايمان ندارند «و تا عذاب اليم تو فرا نرسد ايمان نمىآورند» (فَلا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
-
پاسخ : صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
(آيه 89)
خداوند به موسى و برادرش «فرمود: (اكنون كه شما آماده تربيت و سازندگى جمعيت بنى اسرائيل شدهايد) دعاى شما (نسبت به دشمنانتان) اجابت شد» (قالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما).
پس محكم در راه خود بايستيد و «استقامت به خرج دهيد» و از انبوه مشكلات نهراسيد و در كار خود قاطع باشيد (فَاسْتَقِيما).
و هرگز در برابر پيشنهادهاى افراد نادان و بىخبر تسليم نشويد «و از راه و رسم كسانى كه نمىدانند، تبعيّت نكنيد» بلكه كاملا آگاهانه برنامههاى انقلابى خود را ادامه دهيد (وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
-
پاسخ : صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
(آيه 90)
آخرين فصل مبارزه با ستمگران: در اينجا آخرين مرحله مبارزه بنى اسرائيل با فرعونيان و سرنوشت آنها، در عباراتى كوتاه اما دقيق و روشن، ترسيم شده است.
نخست مىگويد: «ما بنى اسرائيل را (به هنگام مقابله با فرعونيان در حالى كه تحت فشار و تعقيب آنها قرار گرفته بودند) از دريا (شط عظيم نيل كه به خاطر عظمتش كلمه بحر بر آن اطلاق شده) عبور داديم» (وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ).
«فرعون و لشكرش براى كوبيدن بنى اسرائيل و ظلم و ستم و تجاوز بر آنان به تعقيب آنها پرداختند» اما به زودى همگى در ميان طوفان امواج نيل غرق شدند (فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً).
اين جريان ادامه يافت «تا اين كه غرقاب دامن فرعون را فرو گرفت و او همچون پر كاهى بر روى امواج عظيم نيل مىغلتيد، در اين هنگام پردههاى غرور و بىخبرى از مقابل چشمان او كنار رفت، و نور توحيد فطرى درخشيدن گرفت) فرياد زد: من ايمان آوردم كه معبودى جز آن كس كه بنى اسرائيل به او ايمان آوردهاند، وجود ندارد» (حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ).
نه تنها با قلب خود ايمان آوردم بلكه عملا هم «در برابر چنين پروردگار توانايى تسليمم» (وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ).
در واقع هنگامى كه پيشگوييهاى موسى يكى پس از ديگرى به وقوع پيوست و فرعون بيش از پيش از صدق گفتار اين پيامبر بزرگ آگاه شد، و قدرت نمايى او را مشاهده كرد، ناچار اظهار ايمان نمود، به اميد اين كه همان گونه كه «خداى بنى اسرائيل» آنها را از اين امواج كوه پيكر رهايى بخشيد، او را نيز رهايى بخشد.
ولى بديهى است چنين ايمانى كه به هنگام نزول بلا و گرفتار شدن در چنگال مرگ اظهار مىشود، در واقع يك نوع ايمان اضطرارى است، كه هر جانى و مجرم و گنهكارى از آن دم مىزند، بىآنكه ارزشى داشته باشد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
-
پاسخ : صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
(آيه 91)
به همين جهت خداوند او را مخاطب ساخت و فرمود: «اكنون ايمان مىآورى در حالى كه قبل از اين طغيان و گردنكشى و عصيان نمودى، و در صف مفسدان فى الارض و تبهكاران قرار داشتى» (آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ).
(آيه 92)
ولى، امروز بدن تو را از امواج رهايى مىبخشيم تا درس عبرتى براى آيندگان باشى» براى زمامداران مستكبر و براى همه ظالمان و مفسدان، و نيز براى گروههاى مستضعف (فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً).
و در پايان آيه مىفرمايد: اما با اين همه آيات و نشانههاى قدرت خدا و با اين همه درسهاى عبرت كه تاريخ بشر را پر كرده است، «بسيارى از مردم از آيات و نشانههاى ما غافلند» (وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
-
پاسخ : صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
-
صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَٰهُم مِّنَ الطَّيِّبَٰتِ فَمَا اخْتَلَفُوا۟ حَتَّيٰ جَآءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ فِيمَا كَانُوا۟ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ(93)
به راستي ما فرزندان اسرائيل را در جايگاه[هاي] نيكو منزل داديم و از چيزهاي پاكيزه به آنان روزي بخشيديم پس به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براي آنان حاصل شد همانا پروردگار تو در روز قيامت در باره آنچه بر سر آن اختلاف مي كردند ميانشان داوري خواهد كرد(93)
فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّآ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ فَسَْٔلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَٰبَ مِن قَبْلِكَ لَقَدْ جَآءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ(94)
و اگر از آنچه به سوي تو نازل كرده ايم در ترديدي از كساني كه پيش از تو كتاب [آسماني] مي خواندند بپرس قطعا حق از جانب پروردگارت به سوي تو آمده است پس زنهار از ترديدكنندگان مباش(94)
وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَٰسِرِينَ(95)
و از كساني كه آيات ما را دروغ پنداشتند مباش كه از زيانكاران خواهي بود(95)
إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ(96)
در حقيقت كساني كه سخن پروردگارت بر آنان تحقق يافته ايمان نمي آورند(96)
وَلَوْ جَآءَتْهُمْ كُلُّ ءَايَةٍ حَتَّيٰ يَرَوُا۟ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ(97)
هر چند هر گونه آيتي برايشان بيايد تا وقتي كه عذاب دردناك را ببينند(97)
فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ ءَامَنَتْ فَنَفَعَهَآ إِيمَٰنُهَآ إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّآ ءَامَنُوا۟ كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَٰهُمْ إِلَيٰ حِينٍ(98)
چرا هيچ شهري نبود كه [اهل آن] ايمان بياورد و ايمانش به حال آن سود بخشد مگر قوم يونس كه وقتي [در آخرين لحظه] ايمان آوردند عذاب رسوايي را در زندگي دنيا از آنان برطرف كرديم و تا چندي آنان را برخوردار ساختيم(98)
وَلَوْ شَآءَ رَبُّكَ لَءَامَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّيٰ يَكُونُوا۟ مُؤْمِنِينَ(99)
و اگر پروردگار تو مي خواست قطعا هر كه در زمين است همه آنها يكسر ايمان مي آوردند پس آيا تو مردم را ناگزير مي كني كه بگروند(99)
وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَي الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ(100)
و هيچ كس را نرسد كه جز به اذن خدا ايمان بياورد و [خدا] بر كساني كه نمي انديشند پليدي را قرار مي دهد(100)
قُلِ انظُرُوا۟ مَاذَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْءَايَٰتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ(101)
بگو بنگريد كه در آسمانها و زمين چيست و[لي] نشانه ها و هشدارها گروهي را كه ايمان نمي آورند سود نمي بخشد(101)
فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا۟ مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوٓا۟ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ(102)
پس آيا جز مانند روزهاي كساني را كه پيش از آنان درگذشتند انتظار مي برند بگو انتظار بريد كه من [نيز] با شما از منتظرانم(102)
ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كَذَٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ(103)
سپس فرستادگان خود و كساني را كه گرويدند مي رهانيم زيرا بر ما فريضه است كه مؤمنان را نجات دهيم(103)
قُلْ يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي شَكٍّ مِّن دِينِي فَلَآ أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّيٰكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(104)
بگو اي مردم اگر در دين من ترديد داريد پس [بدانيد كه من] كساني را كه به جاي خدا مي پرستيد نمي پرستم بلكه خدايي را مي پرستم كه جان شما را مي ستاند و دستور يافته ام كه از مؤمنان باشم(104)
وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ(105)
و [به من دستور داده شده است] كه به دين حنيف روي آور و زنهار از مشركان مباش(105)
وَلَا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّٰلِمِينَ(106)
و به جاي خدا چيزي را كه سود و زياني به تو نمي رساند مخوان كه اگر چنين كني در آن صورت قطعا از جمله ستمكاراني(106)
وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَآدَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ(107)
و اگر خدا به تو زياني برساند آن را برطرف كننده اي جز او نيست و اگر براي تو خيري بخواهد بخشش او را ردكننده اي نيست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مي رساند و او آمرزنده مهربان است(107)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
(آيه 93)
و در اين آيه، پيروزى نهايى بنى اسرائيل و بازگشت به سرزمينهاى مقدسه را پس از رهايى از چنگال فرعونيان چنين بيان مىكند:
«ما بنى اسرائيل را در مكان صدق و راستى منزل داديم» (وَ لَقَدْ بَوَّأْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ).
تعبير به «مُبَوَّأَ صِدْقٍ» (منزلگاه راستين) مىتواند اشاره به سرزمين مصر و يا اراضى شام و فلسطين باشد.
سپس قرآن اضافه مىكند: «ما آنها را از روزيهاى پاكيزه، بهرهمند ساختيم» (وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ).
اما آنها قدر اين نعمت را ندانستند و به اختلاف و نزاع با يكديگر برخاستند «و اختلاف نكردند، مگر بعد از آن كه علم و آگاهى به سراغشان آمد» (فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جاءَهُمُ الْعِلْمُ).
ولى «پروردگار تو سر انجام در روز قيامت در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مىكند» و اگر امروز مجازات اختلاف را نچشند، فردا خواهند چشيد! (إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
-
پاسخ : صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
(آيه 94)
ترديد به خود راه مده! چون در آيات گذشته قسمتهايى از سرگذشتهاى انبياء و اقوام پيشين ذكر شده بود، و ممكن بود بعضى از مشركان و منكران دعوت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در صحت آن ترديد كنند، قرآن از آنها مىخواهد كه براى فهم صدق اين گفتهها به اهل كتاب مراجعه كنند، و چگونگى را از آنها بخواهند، چرا كه در كتب آنها بسيارى از اين مسائل آمده است.
ولى به جاى اين كه روى سخن را به مخالفان كند، پيامبر را مخاطب ساخته چنين مىگويد: «اگر از آنچه بر تو نازل كرديم در شك و ترديد هستى از كسانى كه كتب آسمانى را قبل از تو مىخوانند بپرس» (فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ). تا از اين طريق ثابت شود كه «آنچه بر تو نازل شده حق است و از طرف پروردگار» (لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ).
«بنابراين هيچ گونه شك و ترديد هرگز به خود راه مده» (فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِينَ).
(آيه 95)
در اين آيه اضافه مىكند: اكنون كه آيات پروردگار و حقانيت اين دعوت بر تو آشكار شده است «در صف كسانى كه آيات الهى را تكذيب كردهاند مباش كه از زيانكاران خواهى شد» (وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرِينَ).
در واقع، در آيه قبل مىگويد اگر ترديد دارى، از آنها كه آگاهى دارند بپرس، و در اين آيه مىگويد اكنون كه عوامل ترديد برطرف شد بايد در برابر اين آيات تسليم باشى، و گر نه مخالفت با حق، نتيجهاى جز خسران و زيان در بر نخواهد داشت.
(آيه 96)
سپس به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اعلام مىكند كه در ميان مخالفان تو گروهى متعصب و لجوج هستند كه انتظار ايمان آنها بيهوده است، آنها از نظر فكرى چنان مسخ شدهاند، و آنقدر در راه باطل گام برداشتهاند كه وجدان بيدار انسانى را بكلى از دست داده و به موجودى نفوذناپذير تبديل شدهاند، منتها قرآن اين موضوع را با اين تعبير بيان مىكند: «كسانى كه فرمان پروردگارت بر آنها ثابت و مسجل شده، ايمان نخواهند آورد» (إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ).
(آيه 97)
«و حتى اگر تمام آيات و نشانههاى پروردگار به سراغ آنها بيايد (ايمان نخواهند آورد) تا زمانى كه عذاب اليم الهى را با چشم خود ببينند» كه آن زمان ايمان برايشان اثرى ندارد (وَ لَوْ جاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
-
پاسخ : صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
(آيه 98)
تنها يك گروه به موقع ايمان آوردند! در آيات گذشته در باره فرعون و فرعونيان خصوصا و ديگر اقوام پيشين عموما اين نكته ذكر شده بود كه آنها از ايمان به خدا در حال اختيار و سلامت سر باز زدند، ولى به هنگام قرار گرفتن در آستانه مرگ و كيفر الهى، اظهار ايمان كردند، كه براى آنها سودمند نيفتاد.
در اين آيه اين مسأله را به عنوان يك قانون كلى بيان مىدارد و مىگويد: «چرا اقوام گذشته به موقع ايمان نياوردند تا ايمانشان سودمند باشد» (فَلَوْ لا كانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِيمانُها).
سپس قوم يونس (ع) را استثنا كرده، مىگويد: «مگر قوم يونس كه چون ايمان آوردند، مجازات رسوا كننده را در زندگى اين دنيا از آنها برطرف ساختيم» (إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا). «و آنها را تا وقت معلومى (تا پايان عمرشان) بهرهمند كرديم» (وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى حِينٍ).
ماجراى ايمان آوردن قوم يونس: هنگامى كه يونس از ايمان آوردن قوم خود كه در سرزمين «نينوا» (در عراق) زندگى مىكردند مأيوس شد، به پيشنهاد عابدى كه در ميان آنها مىزيست نفرين كرد در حالى كه عالم دانشمندى نيز در ميان آن گروه بود كه به يونس پيشنهاد مىكرد باز هم در باره آنان دعا كند و باز هم به ارشاد بيشتر بپردازد و مأيوس نگردد.
ولى يونس پس از اين ماجرا از ميان قوم خود بيرون رفت، آنها موقع را غنيمت شمرده و به رهبرى عالم از شهر بيرون ريختند، در حالى كه دست به دعا و تضرّع برداشته و اظهار ايمان و توبه كردند.
اين توبه و ايمان و بازگشت به سوى پروردگار كه به موقع انجام يافته بود و با آگاهى و اخلاص توأم بود كار خود را كرد، نشانههاى عذاب برطرف شد و آرامش به سوى آنها بازگشت، و هنگامى كه يونس پس از ماجراى طولانيش به ميان قوم خود بازگشت، او را از جان و دل پذيرا گشتند.
داستان فوق نشان مىدهد كه نقش يك رهبر آگاه و دلسوز در ميان يك قوم و ملت، تا چه اندازه مؤثر و حياتبخش است، در صورتى كه عابدى كه آگاهى كافى ندارد بيشتر روى خشنونت تكيه مىكند، و منطق اسلام در مقايسه ميان عبادت ناآگاهانه، و علم توأم با احساس مسؤوليت نيز از اين روايت مفهوم مىشود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
-
پاسخ : صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
(آيه 99)
ايمان اجبارى بيهوده است! در آيات گذشته خوانديم كه ايمان اضطرارى به هيچ دردى نمىخورد، به همين جهت در اين آيه مىگويد: «اگر (ايمان اضطرارى و اجبارى به درد مىخورد) و پروردگار تو اراده مىكرد همه مردم روى زمين ايمان مىآوردند» (وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً).
بنابراين از عدم ايمان گروهى از آنان دلگير و ناراحت مباش، اين لازمه اصل آزادى اراده و اختيار است كه گروهى مؤمن و گروهى بىايمان خواهند بود، «با اين حال آيا تو مىخواهى مردم را اكراه كنى كه ايمان بياورند» (أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ).
اين آيه بار ديگر تهمت ناروايى را كه دشمنان اسلام كرارا گفته و مىگويند با صراحت نفى مىكند، آنجا كه مىگويند: اسلام آيين شمشير است و از طريق زور و اجبار بر مردم جهان تحميل شده است.
اصولا دين و ايمان چيزى است كه از درون جان بر مىخيزد، نه از برون و به وسيله شمشير، و مخصوصا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را از اكراه و اجبار كردن مردم براى اسلام برحذر مىدارد.
(آيه 100)
در عين حال در اين آيه اين حقيقت را يادآور مىشود: درست است كه انسانها مختار و آزادند اما «هيچ كس نمىتواند ايمان بياورد، جز به فرمان خدا» و توفيق و يارى و هدايت او (وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ).
و لذا آنها كه در مسير جهل و عدم تعقل گام بگذارند و حاضر به استفاده از سرمايه فكر و خرد خويش نباشند «خداوند رجس و پليدى را بر آنها مىنهد» آن چنان كه موفق به ايمان نخواهند شد (وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
-
پاسخ : صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
(آيه 101)
تربيت و اندرز: در آيات گذشته سخن از اين بود كه ايمان بايد جنبه اختيارى داشته باشد نه اضطرارى و اجبارى، به همين مناسبت در اين آيه راه تحصيل ايمان اختيارى را نشان مىدهد و به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىفرمايد: «به آنها بگو:
درست بنگريد و ببينيد در آسمان و زمين چه نظام حيرت انگيز و شگرفى است» كه هر گوشهاى از آن دليلى بر عظمت و قدرت و علم و حكمت آفريدگار است (قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
اين جمله به روشنى مسأله جبر و سلب آزادى اراده را نفى مىكند و مىگويد:
ايمان نتيجه مطالعه جهان آفرينش است يعنى اين كار به دست خود شماست.
سپس اضافه مىكند ولى با اين همه آيات و نشانههاى حق باز جاى تعجب نيست كه گروهى ايمان نياورند، چرا كه آيات و نشانهها و اخطارها و انذارها تنها به درد كسانى مىخورد كه آمادگى براى پذيرش حق دارند «اما اين آيات و انذارها به حال كسانى كه به خاطر لجاجت ايمان نمىآورند مفيد نخواهد بود»! (وَ ما تُغْنِي الْآياتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ).
(آيه 102)
سپس در اين آيه با لحنى تهديد آميز اما در لباس سؤال و استفهام مىگويد: «آيا (اين گروه لجوج و بىايمان) جز اين انتظار دارند كه سرنوشتى همانند اقوام طغيانگر و گردنكش پيشين كه گرفتار مجازات دردناك الهى شدند پيدا كنند» سرنوشتى همچون فراعنه و نمرودها و شدّادها و اعوان و انصارشان! (فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ).
و در پايان آيه به آنها اخطار مىكند و مىگويد: «اى پيامبر! به آنها بگو: اكنون (كه شما در چنين مسيرى هستيد و حاضر به تجديد نظر نيستيد) شما در انتظار بمانيد و من نيز با شما انتظار مىكشم» (قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ).
شما در انتظار درهم شكستن دعوت حق، و ما در انتظار سرنوشت شوم و دردناكى براى شما، همچون سرنوشت اقوام مستكبر پيشين!
(آيه 103)
سپس براى اين كه چنين توهمى پيش نيايد كه خدا به هنگام مجازات تر و خشك را با هم مىسوزاند، اضافه مىكند: «سپس (هنگام آماده شدن مقدمات مجازات اقوام گذشته) فرستادگان خود و كسانى را كه به آنها ايمان مىآوردند نجات و رهايى بخشيديم» (ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا).
و در پايان مىگويد: اين اختصاص به اقوام گذشته و رسولان و مؤمنان پيشين نداشته است «و همين گونه، بر ما حق است كه مؤمنان به تو را نيز رهايى بخشيم» (كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
-
پاسخ : صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
(آيه 104)
قاطعيت در برابر مشركان! اين آيه و چند آيه بعد كه همگى در رابطه با مسأله توحيد و مبارزه با شرك و دعوت به سوى حق سخن مىگويد، آخرين آيات اين سوره است، و در واقع فهرست يا خلاصهاى است از بحثهاى توحيدى اين سوره، و تأكيدى است بر مبارزه با بت پرستى كه در اين سوره كرارا بيان شده است.
لحن آيات نشان مىدهد كه مشركان گاهى گرفتار اين توهم بودند، كه ممكن است پيامبر در اعتقاد خود پيرامون بتها نرمش و انعطافى به خرج دهد، و به نوعى آنها را بپذيرد.
قرآن با قاطعيت هرچه تمامتر به اين توهم بىاساس پايان مىدهد، و فكر آنها را براى هميشه راحت مىكند كه هيچ گونه سازش و نرمشى در برابر بت معنى ندارد، و جز «اللّه» معبودى نيست، تنها «اللّه» نه يك كلمه بيشتر، نه يك كلمه كمتر.
نخست به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مىدهد كه تمام مردم را مخاطب ساخته «بگو:
اى مردم! اگر شما در اعتقاد من شك و ترديدى داريد (آگاه باشيد كه) من كسانى را كه- غير از خدا- پرستش مىكنيد، هرگز نمىپرستم» (قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ).
تنها به نفى معبودهاى آنان قناعت نمىكند بلكه براى تأكيد بيشتر، تمام پرستش را براى خدا اثبات كرده، مىگويد: «ولى خدايى را مىپرستم كه شما را مىميراند» (وَ لكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ).
و باز براى تأكيد افزونتر مىگويد: اين تنها خواسته من نيست بلكه «اين فرمانى است كه به من داده شده است كه از ايمان آورندگان (به اللّه) بوده باشم» (وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-5.html
-
پاسخ : صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
(آيه 105)
پس از آن كه اعتقاد خود را در باره نفى شرك و بت پرستى با قاطعيت بيان كرده به بيان دليل آن مىپردازد، دليلى از فطرت، و دليلى از عقل و خرد.
بگو: به من دستور داده شده كه «روى خود را به آيين مستقيمى بدار كه از هر نظر خالص و پاك است» (وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً).
در اينجا نيز تنها به جنبه اثبات قناعت نكرده بلكه براى تأكيد، طرف مقابل آن را نفى كرده، مىگويد: «و هرگز و بطور قطع از مشركان نباش»! (وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ).
(آيه 106)
پس از اشاره به بطلان شرك از طريق فطرت، اشاره به يك دليل روشن عقلى مىكند و مىگويد دستور داده شده است كه «غير از خدا اشيايى را كه نه سودى به تو مىرساند، نه زيانى، پرستش مكن، چرا كه اگر چنين كارى كردى، از ستمگران خواهى بود» هم به خويشتن ستم كردهاى و هم به جامعهاى كه به آن تعلق دارى (وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ).
(آيه 107)
در اينجا نيز تنها به جنبه نفى قناعت نمىكند، و علاوه بر جنبه نفى روى جنبه اثبات نيز تكيه كرده، مىگويد: «و اگر ناراحتى و زيانى خدا به تو رساند (خواه براى مجازات باشد و يا به خاطر آزمايش) هيچ كس جز او نمىتواند آن را برطرف سازد» (وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ).
همچنين «اگر خداوند اراده كند خير و نيكى به تو برساند، هيچ كس توانايى ندارد كه جلو فضل و رحمت او را بگيرد» (وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ).
«او هر كس از بندگانش را اراده كند (و شايسته بداند) به نيكى مىرساند» (يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).
چرا كه آمرزش و رحمتش همگان را در بر مىگيرد «و اوست غفور رحيم» (وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-5.html
-
پاسخ : صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
-
پاسخ : صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
قال علی علیه السلام
هیچ کس با این قرآن همنشین نشد ، مگر آن که چون از نزد آن برخاست با فزونی و کاستی همراه بود؛ فزونی در هدایت، و کاستی ازکوردلی
-
صفحه ی 125 از قرآن کریم شامل آیات 108 تا 109 از سوره ی یونس و آیات 1 تا 10 از سوره ی هود
صفحه ی 125 از قرآن کریم شامل آیات (108) تا ا(109) از سوره ی یونس و آیات(1) تا 10 از سوره ی هود
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُلْ يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَآءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَيٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَايَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَآ أَنَا۠ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ(108)
بگو اي مردم حق از جانب پروردگارتان براي شما آمده است پس هر كههدايت يابد به سود خويش هدايت مي يابد و هر كه گمراه گردد به زيان خود گمراه ميشود و من بر شما نگهبان نيستم(108)
وَاتَّبِعْ مَا يُوحَيٰٓ إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّيٰ يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَٰكِمِينَ(109)
و از آنچه بر تو وحي مي شود پيروي كن و شكيبا باش تا خدا [ميان توو آنان] داوري كند و او بهترين داوران است(109)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الٓر كِتَٰبٌأُحْكِمَتْ ءَايَٰتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنلَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ(1)
الف لام راء كتابي است كه آيات آن استحكام يافته سپس از جانب حكيميآگاه به روشني بيان شده است (1)
أَلَّا تَعْبُدُوٓا۟ إِلَّا اللَّهَ إِنَّنِيلَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ(2)
كه جز خدا را نپرستيد به راستي من از جانب او براي شما هشداردهندهو بشارتگرم(2)
وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا۟ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوٓا۟ إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم مَّتَٰعًا حَسَنًا إِلَيٰٓأَجَلٍ مُّسَمًّي وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِن تَوَلَّوْا۟ فَإِنِّيٓأَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ(3)
و اينكه از پروردگارتان آمرزش بخواهيد سپس به درگاه او توبه كنيد[تا اينكه] شما را با بهره مندي نيكويي تا زماني معين بهره مند سازد و به هرشايسته نعمتي از ك ر م خود عطا كند و اگر رويگردان شويد من از عذاب روزي بزرگ برشما بيمناكم(3)
إِلَي اللَّهِ مَرْجِعُكُمْوَهُوَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(4)
بازگشت شما به سوي خداست و او بر هر چيزي تواناست(4)
أَلَآ إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا۟ مِنْهُ أَلَا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُمَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ الصُّدُورِ(5)
آگاه باشيد كه آنان دل مي گردانند [و مي كوشند] تا [راز خود را] ازاو نهفته دارند آگاه باشيد آنگاه كه آنان جامه هايشان را بر سر مي كشند [خدا] آنچهرا نهفته و آنچه را آشكار مي دارند مي داند زيرا او به اسرار سينه ها داناست(5)
۞ وَمَا مِن دَآبَّةٍفِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَي اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَاوَمُسْتَوْد َعَهَا كُلٌّ فِي كِتَٰبٍمُّبِينٍ(6)
و هيچ جنبنده اي در زمين نيست مگر [اينكه] روزيش بر عهده خداست و[او] قرارگاه و محل مردنش را مي داند همه [اينها] در كتابي روشن [ثبت] است (6)
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَالسَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُعَلَي الْمَآءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْأَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِنۢ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوٓا۟ إِنْ هَٰذَآإِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ(7)
و اوست كسي كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آببود تا شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد و اگر بگويي شما پس از مرگبرانگيخته خواهيد شد قطعا كساني كه كافر شده اند خواهند گفت اين [ادعا] جز سحري آشكار نيست (7)
وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُالْعَذَابَ إِلَيٰٓ أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍلَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًاعَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا۟ بِهِيَسْتَهْزِءُونَ(8)
و اگر عذاب را تا چندگاهي از آنان به تاخير افكنيم حتما خواهند گفتچه چيز آن را باز مي دارد آگاه باش روزي كه [عذاب] به آنان برسد از ايشان بازگشتني نيست و آنچه را كه مسخره مي كردند آنان را فرو خواهد گرفت(8)
وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنسَٰنَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَٰهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَئَُوسٌ كَفُورٌ(9)
و اگر از جانب خود رحمتي به انسان بچشانيم سپس آن را از وي سلبكنيم قطعا نوميد و ناسپاس خواهد بود(9)
وَلَئِنْ أَذَقْنَٰهُ نَعْمَآءَبَعْدَ ضَرَّآءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّذَهَبَ السَّئَِّاتُ عَنِّيٓ إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ(10)
و اگر پس از محنتي كه به او رسيده نعمتي به او بچشانيم حتما خواهدگفت گرفتاريها از من دور شد بي گمان او شادمان و فخرفروش است(10)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 125 از قرآن کریم شامل آیات 108 تا 109 از سوره ی یونس و آیات 1 تا 10 از سوره ی هود
(آيه 108 )
آخرين سخن! اين آيه و آيه بعد كه يكىاندرزى است به عموم مردم، و ديگرى به خصوص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستورهايىرا كه خداوند در سراسر اين سوره بيان داشه است، تكميل مىكند، و با آن سوره يونسپايان مىيابد.
نخست به عنوان يك دستور عمومى مىفرمايد: «بگو: اى مردم! از طرف پروردگارتان حق بهسوى شما آمده است» (قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْرَبِّكُمْ).
اين تعليمات، اين كتاب آسمانى، اين برنامه و اين پيامبر همه حق است و نشانههاى حقبودنش آشكار.
و با توجه به اين واقعيت «هر كس در پرتو اين حق هدايت شود، به سود خود هدايتيافته، و هر كس با عدم تسليم در برابر آن راه گمراهى را برگزيند به زيان خود گامبرداشته» (فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّفَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها).
«و من مأمور و و كيل و نگاهبان شما نيستم» (وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ).
يعنى نه وظيفه دارم كه شما را به پذيرش حق مجبور كنم، چرا كه اجبار در پذيرش ايمانمعنى ندارد، و نه اگر نپذيرفتيد مىتوانم شما را از مجازات الهى حفظ كنم، بلكهوظيفه من دعوت است و تبليغ، و ارشاد و راهنمايى و رهبرى!
(آيه109)
سپس وظيفه پيامبر را در دو جمله تعيين مىكند،نخست اينكه «تنها از آنچه به تو وحى مىشود پيروى كن» (وَ اتَّبِعْ ما يُوحىإِلَيْكَ).
مسير راهت را خدا از طريق وحى تعيين كرده است و كمترين انحراف از آن براى تو مجازنيست.
ديگر اين كه در اين راه مشكلات طاقت فرسا و ناراحتيهاى فراوان در برابر تو است،بايد از انبوه مشكلات ترس و هراسى به خود راه ندهى، «صبر و استقامت و پايدارى پيشهكن، تا خداوند حكم و فرمان خود را (براى پيروزى تو بر دشمنان) صادر كند» (وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ).
«چرا كه او بهترين حاكمان است» فرمانش حق و حكمتش عدالت، و وعدهاش تخلّف ناپذير(وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ).
«پايان سوره يونس»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-5.html
-
پاسخ : صفحه ی 125 از قرآن کریم شامل آیات 108 تا 109 از سوره ی یونس و آیات 1 تا 10 از سوره ی هود
سوره هود (11)
اينسوره در «مكّه» نازل شده و 123 آيه است
محتواىسوره:
اينسوره چهل و نهمين سورهاى است كه بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نازل گرديد ونيز در اواخر سالهايى بود كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در مكّه به سر مىبرديعنى بعد از مرگ «ابو طالب» و «خديجه» و طبعا در يكى از سختترين دورانهاى زندگانىپيامبر صلّى اللّه عليه و آله به همين جهت در آغاز اين سوره، تعبيراتى كه جنبهدلدارى و تسلّى نسبت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مؤمنان دارد ديده مىشود.
قسمتعمده آيات سوره را سرگذشت پيامبران پيشين مخصوصا «نوح» كه با وجود نفرات كم بردشمنان بسيار پيروز شدند تشكيل مىدهد.
وبه هر حال آيات اين سوره، همانند ساير سورههاى مكّى، اصول معارف اسلام مخصوصا«مبارزه با شرك و بت پرستى» و توجه به «معاد و جهان پس از مرگ» و «صدقدعوت پيامبر» را تشريح مىكند.
دراين سوره علاوه بر حالات نوح پيامبر به سرگذشت «هود» و «صالح» و «ابراهيم»و «لوط» و «موسى» و مبارزات دامنه دارشان بر ضد شرك و كفر و انحراف و ستمگرى اشارهشده.
اين سوره مرا پير كرد
آيات اين سوره بهروشنى اين امر را اثبات مىكند كه مسلمانان هرگز نبايد به خاطر كثرت دشمنان ميدانرا خالى كنند، بلكه بايد هر روز بر «استقامت» خويش بيفزايند.
بههمين دليل در حديث معروفى مىخوانيم كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
شيّبتنىسورة هود «سوره هود مرا پير كرد»! اين سوره آيات تكان دهندهاى مربوط به قيامت وبازپرسى در آن دادگاه عدل الهى و آياتى پيرامون مجازات اقوام پيشين و دستوراتى درباره مبارزه با فساد دارد كه همگى مسؤوليت آفرين است، و جاى تعجب نيست كه انديشهدر اين مسؤوليتها آدمى را پير مىكند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread306.html
-
پاسخ : صفحه ی 125 از قرآن کریم شامل آیات 108 تا 109 از سوره ی یونس و آیات 1 تا 10 از سوره ی هود
تأثير معنوى اين سوره:
امادر مورد فضيلت اين سوره، در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است:«كسى كه اين سوره را بخواند، پاداش و ثوابى به تعداد كسانى كه به هود و سايرپيامبران ايمان آوردند و كسانى كه آنها را انكار نمودند خواهد داشت، و روز قيامتدر مقام شهدا قرار مىگيرد، و حساب آسانى خواهد داشت.
روشناست كه تنها تلاوت خشك و خالى اين اثر را ندارد بلكه تلاوت اين سوره توأم باانديشه، و سپس عمل است كه، انسان را به مؤمنان پيشين نزديك، و از منكران پيامبراندور مىسازد.
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
چهار اصل مهم در دعوت انبياء: اين سوره با بياناهميت اين كتاب بزرگ آسمانى شروع مىشود، تا مردم به محتويات آن بيشتر توجه كنند.
ذكرحروف مقطعه خود دليلى است بر اهميت اين كتاب بزرگ آسمانى كه با تمام اعجاز و عظمتشاز حروف مقطعه سادهاى كه در اختيار همگان است همچون «الف، لام، راء» تشكيل شدهاست (الر).
وبه دنبال اين حروف مقطعه يكى از ويژگيهاى قرآن مجيد را با دو جمله بيان مىكند،نخست اين كه: «كتابى است كه تمام آياتش متقن و مستحكم است» (كِتابٌ أُحْكِمَتْآياتُهُ).
و«سپس شرح و تفصيل (تمام نيازمنديهاى انسان در زمينه زندگى فردى و اجتماعى، مادى ومعنوى، در آن) بيان شده است» (ثُمَّ فُصِّلَتْ).
اين كتاب بزرگ با اين ويژگى از سوى چه كسى نازل شده است؟ «از نزد خدايى كه هم حكيم استو هم آگاه» (مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread306.html
-
پاسخ : صفحه ی 125 از قرآن کریم شامل آیات 108 تا 109 از سوره ی یونس و آیات 1 تا 10 از سوره ی هود
(آيه2)
ر اين آيه مهمترين و اساسىترين محتواى قرآن يعنى توحيد و مبارزه با شرك رابه اين صورت بيان مىكند: نخستين دعوت من اين است كه «جز خداوند يگانه يكتا رانپرستيد» (أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ).
ودومين برنامه دعوتم اين است كه: «من براى شما از سوى او نذير و بشيرم» (إِنَّنِيلَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ)
دربرابر نافرمانيها و ظلم و فساد و شرك و كفر، شما را بيم مىدهم، و از عكس العملكارهايتان و مجازات الهى بر حذر مىدارم، و در برابر اطاعت و پاكى و تقوا شما رابشارت به سرنوشتى سعادتبخش مىدهم.
(آيه3)
سومين دعوتم اين است كه: «از گناهان خويش استغفار كنيد» و از آلودگيها خود راشستشو دهيد (وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ).
وچهارمين دعوتم اين است كه: «به سوى او باز گرديد» (ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ).
وپس از شستشوى از گناه و پاك شدن در سايه استغفار، خود را به صفات الهى بياراييد كهبازگشت به سوى او چيزى جز اقتباس از صفات او نيست.
سپسنتيجههاى عملى «موافقت» يا «مخالفت» با اين چهار دستور را چنين بيان مىكند:هرگاه به اين برنامهها جامه عمل بپوشانيد خداوند «تا پايان عمر شما را از زندگانىسعادتبخش اين دنيا بهرهمند و متمتع مىسازد» (يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلىأَجَلٍ مُسَمًّى).
بنابراينمذهب پيش از آن كه سراى آخرت را آباد كند، آباد كننده سراى دنياست و از آن بالاتراين كه به هر كس به اندازه كارش، بهره مىدهد و تفاوت مردم را در چگونگى عمل بهاين چهار اصل به هيچ وجه ناديده نمىگيرد، بلكه «به هر صاحب فضيلتى به اندازه فضيلتشعطا مىكند» (وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ).
«و اما اگر راه مخالفت را پيش گيريد، و (در برابر ايندستورهاى چهارگانه عقيدتى و عملى) سرپيچى كنيد، من از عذاب روز بزرگى بر شمابيمناكم» همان روز كه در دادگاه بزرگ عدل الهى حضور مىيابيد (وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّيأَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread306.html
-
پاسخ : صفحه ی 125 از قرآن کریم شامل آیات 108 تا 109 از سوره ی یونس و آیات 1 تا 10 از سوره ی هود
(آيه 4)
به هر حال بدانيد كه هر كس باشيد، و در هر مقامو منزلتى قرار گيريد، سر انجام «بازگشت همه شما به سوى خداست» (إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ).
واين جمله اشاره به اصل پنجمى از اصول تفصيلى قرآن يعنى مسأله معاد و رستاخيز است.
اماهيچ گاه فكر نكنيد كه قدرت شما در برابر قدرت خدا اهميتى دارد، يا مىتوانيد ازفرمان او، و دادگاه عدالتش فرار كنيد، و نيز تصور نكنيد كه او نمىتوانداستخوانهاى پوسيده شما را بعد از مرگ جمعآورى كند، و لباس حيات و زندگى نوينى برآن بپوشاند «چرا كه او بر همه چيز قادر و تواناست» (وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍقَدِيرٌ).
(آيه 5)
اين آيه بطور كلى اشاره به يكى از كارهاىاحمقانه دشمنان اسلام و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىكند كه با استفاده از روشنفاق آميز و دوركشى از حق مىخواستند ماهيت خود را از نظرها پنهان سازند تا گفتارحق را نشنوند.
لذامىگويد: «آگاه باشيد! آنها (سرها را به هم نزديك ساخته و) سينههايشان را در كنارهم قرار مىدهند تا خود (و سخنان خويش) را از او (پيامبر) پنهان دارند» (أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَصُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ).
تعبير«يَثْنُونَ» ممكن است اشاره به هرگونه «مخفى كارى» ظاهرى و باطنى دشمنان پيامبرصلّى اللّه عليه و آله باشد.
لذاقرآن بلافاصله اضافه مىكند: «آگاه باشيد آنها هنگامى كه خود را در جامههايشانپنهان مىدارند پروردگار پنهان و آشكار آنان را مىداند» (أَلا حِينَيَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ).
«چرا كه او از اسرار درون سينهها آگاه است» (إِنَّهُعَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread306.html