وقتــــی حرفــت را نمی فهـــمد
سکــــوت کن
شـــاید سکـــوتت را بفهــــمد . . .
نمایش نسخه قابل چاپ
وقتــــی حرفــت را نمی فهـــمد
سکــــوت کن
شـــاید سکـــوتت را بفهــــمد . . .
تعلقات است که مانع پرواز انسان میشود.
در آسمان غزل عاشقانه بال زدم
به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم
در انزوای خودم با تو عالمی دارم
به لطف قول و غزل قید قیل و قال زدم
کتاب حافظم از دست من کلافه شدست
چقدر آمدنت را چقدر فال زدم
غرور کاذب مهتاب ناگزیر شکست
همان شبی که برایش تورا مثال زدم
غزال من غزلم، محو خط و خال تو شد
چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم
به قدر یک مژه بر هم زدن تورا دیدم
تمام حرف دلم را در این مجال زدم
تقدیم به کسی که با بودنش معنای واقعی زندگی را به من آموخت
آناهیتا
10:35
06/06/1390
زندگی کوتاه است، قواعد را بشکن، سریع فراموش کن، به آرامی ببوس، واقعاً عاشق باش، بدون محدودیت بخند، و هیچ چیزی که باعث خنده ات میگردد را رد نکن
آناهیتا
10:43
06/06/1390
باید یاد بگیرم ،باید یاد بگیرم که یادم نرود
باید یاد بگیرم که یادم باشد همیشه خوشیهایم یادم باشد
باید یاد بگیرم که یادم باشد همیشه شاکر خوشیهایم باشم
باید یاد بگیرم که یادم باشد همیشه اهدافم را ببینم
باید یاد بگیرم که یادم باشد همیشه انگیزه هایم را تقویت کنم
باید یاد بگیرم که یادم باشد برای چه این طرز زندگی را انتخاب کرده ام
باید یاد بگیرم که یادم باشد قرار است به کجا برسم
باید یاد بگیرم که یادم باشد برای خودمان زندگی کنیم نه برای دیگران
باید یاد بگیرم که یادم باشد عاشق چه چیزهایی هستم
باید یاد بگیرم که یادم باشد روزهای سختی را باید یاد داشت تا از روزهای خوشی لذت برد
باید یاد بگیرم یادم باشد من هم کم از این سختی ها را نداشته ام
باید یاد بگیرم یادم باشد حالا دیگر نوبت من است که از سختی هایم ،خوشی برداشت کنم
باید یاد بگیرم که یادم باشد ...
آناهیتا
10:44
06/06/1390
ای خدا گر من نمی بودم چراغت کور بود ؟!!!!!
گاهی نمیشود بسرایم؛
وقتی تو، دورترین اتفاق جهانی
من ناتوانترینِ شاعر در این زمینم...
اول سفر الی الله سحرخیزی است.
روی شانه های گرم خدا بودیمافتادیم . . .و این پایین زمین آغوش سردی داشت !
تنها هوشیارانند که میدانند
هیچ نمیدانند ...