صفحه ی 275 از قرآن کریم شامل آیات 38 تا 51 از سوره ی الزمر
[golrooz] صفحه ی 275 از قرآن کریم شامل آیات 38 تا 51 از سوره ی الزمر [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَءَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَٰشِفَٰتُ ضُرِّهِۦٓ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَٰتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ(38)
و اگر از آنها بپرسي چه كسي آسمانها و زمين را خلق كرده قطعا خواهند گفت خدا بگو [هان] چه تصور مي كنيد اگر خدا بخواهد صدمه اي به من برساند آيا آنچه را به جاي خدا مي خوانيد مي توانند صدمه او را برطرف كنند يا اگر او رحمتي براي من اراده كند آيا آنها مي توانند رحمتش را بازدارند بگو خدا مرا بس است اهل توكل تنها بر او توكل مي كنند(38)
قُلْ يَٰقَوْمِ اعْمَلُوا۟ عَلَيٰ مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَٰمِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ(39)
بگو اي قوم من شما بر حسب امكانات خود عمل كنيد من [نيز] عمل مي كنم پس به زودي خواهيد دانست(39)
مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُّقِيمٌ(40)
[كه] چه كس را عذابي كه رسوايش كند خواهد آمد و عذابي پايدار بر او نازل مي شود(40)
إِنَّآ أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَٰبَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَيٰ فَلِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَآ أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ(41)
ما اين كتاب را براي [رهبري] مردم به حق بر تو فروفرستاديم پس هر كس هدايت شود به سود خود اوست و هر كس بيراهه رود تنها به زيان خودش گمراه مي شود و تو بر آنها وكيل نيستي(41)
اللَّهُ يَتَوَفَّي الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَيٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَيٰٓ إِلَيٰٓ أَجَلٍ مُّسَمًّي إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ(42)
خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامي باز مي ستاند و [نيز] روحي را كه در [موقع] خوابش نمرده است [قبض مي كند] پس آن [نفسي] را كه مرگ را بر او واجب كرده نگاه مي دارد و آن ديگر [نفسها] را تا هنگامي معين [به سوي زندگي دنيا] بازپس مي فرستد قطعا در اين [امر] براي مردمي كه مي انديشند نشانه هايي [از قدرت خدا]ست(42)
أَمِ اتَّخَذُوا۟ مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَآءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا۟ لَا يَمْلِكُونَ شَئًْا وَلَا يَعْقِلُونَ(43)
آيا غير از خدا شفاعتگراني براي خود گرفته اند بگو آيا هر چند اختيار چيزي را نداشته باشند و نينديشند(43)
قُل لِّلَّهِ الشَّفَٰعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(44)
بگو شفاعت يكسره از آن خداست فرمانروايي آسمانها و زمين خاص اوست سپس به سوي او باز گردانيده مي شويد(44)
وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْءَاخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ(45)
و چون خدا به تنهايي ياد شود دلهاي كساني كه به آخرت ايمان ندارند منزجر مي گردد و چون كساني غير از او ياد شوند بناگاه آنان شادماني مي كنند(45)
قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ عَٰلِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَٰدَةِ أَنتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا۟ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ(46)
بگو بار الها اي پديدآورنده آسمانها و زمين [اي] داناي نهان و آشكار تو خود در ميان بندگانت بر سر آنچه اختلاف مي كردند داوري مي كني(46)
وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا۟ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا۟ بِهِ مِن سُوٓءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ وَبَدَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا۟ يَحْتَسِبُونَ(47)
و اگر آنچه در زمين است يكسره براي كساني كه ظلم كرده اند باشد و نظيرش [نيز] با آن باشد قطعا [همه] آن را براي رهايي خودشان از سختي عذاب روز قيامت خواهند داد و آنچه تصور[ش را] نمي كردند از جانب خدا بر ايشان آشكار مي گردد(47)
وَبَدَا لَهُمْ سَئَِّاتُ مَا كَسَبُوا۟ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا۟ بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ(48)
و [نتيجه] گناهاني كه مرتكب شده اند برايشان ظاهر مي شود و آنچه را كه بدان ريشخند مي كردند آنها را فرا مي گيرد(48)
فَإِذَا مَسَّ الْإِنسَٰنَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَٰهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَآ أُوتِيتُهُ عَلَيٰ عِلْمٍۭ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ(49)
و چون انسان را آسيبي رسد ما را فرا مي خواند سپس چون نعمتي از جانب خود به او عطا كنيم مي گويد تنها آن را به دانش خود يافته ام نه چنان است بلكه آن آزمايشي است ولي بيشترشان نمي دانند(49)
قَدْ قَالَهَا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَمَآ أَغْنَيٰ عَنْهُم مَّا كَانُوا۟ يَكْسِبُونَ(50)
قطعا كساني كه پيش از آنان بودند [نيز] اين [سخن] را گفتند و آنچه به دست آورده بودند كاري برايشان نكرد(50)
فَأَصَابَهُمْ سَئَِّاتُ مَا كَسَبُوا۟ وَالَّذِينَ ظَلَمُوا۟ مِنْ هَٰٓؤُلَآءِ سَيُصِيبُهُمْ سَئَِّاتُ مَا كَسَبُوا۟ وَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ(51)
تا [آنكه] كيفر آنچه مرتكب شده بودند بديشان رسيد و كساني از اين [گروه] كه ستم كرده اند به زودي نتايج سوء آنچه مرتكب شده اند بديشان خواهد رسيد و آنان درمانده كننده [ما] نيستند(51)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 275 از قرآن کریم شامل آیات 38 تا 51 از سوره ی الزمر
(آیه 38)
آیا معبودان شما توانائى بر حل مشکلى دارند؟ از آنجا که در آیات پیشین سخن از عقیده انحرافى مشرکان و عواقب شوم آن بود، در اینجا از دلائل توحید سخن مىگوید تا بحث گذشته را با ذکر دلیل تکمیل کند.
نخست مىفرماید: «و اگر از آنها بپرسى چه کسى آسمانها و زمین را آفریده؟
حتما مىگویند: خدا!» (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ).
چرا که هیچ وجدان و خردى نمىپذیرد که این عالم وسیع و پهناور با آن همه عظمت، مخلوق موجودى زمینى باشد تا چه رسد به بتهاى بىروح و فاقد عقل و شعور، و به این ترتیب قرآن آنها را به داورى عقل و حکم وجدان و فطرت مىبرد، تا نخستین پایه توحید را که مسأله خالقیت آسمان و زمین است در قلوب آنها محکم کند.
در مرحله بعد سخن از مسأله سود و زیان و تأثیر در منافع و مضار انسان به میان مىآورد، تا ثابت کند بتها هیچ نقشى در این زمینه ندارند، مىافزاید: «بگو: آیا هیچ در باره معبودانى که غیر از خدا مىخوانید اندیشه مىکنید که اگر خدا زیانى براى من بخواهد آیا آنها مىتوانند گزند او را بر طرف سازند؟ و یا اگر رحمتى براى من بخواهد آیا آنها مىتوانند جلو رحمت او را بگیرند»؟! (قُلْ أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ).
اکنون که نه «خالقیت» از آن آنهاست و نه «قدرت بر سود و زیانى» دارند پرستش آنها چه معنى دارد؟
اینجاست که به عنوان یک نتیجهگیرى کلى و نهائى مىفرماید: «بگو: خدا مرا کافى است، و همه متوکلان تنها بر او توکل مىکنند» (قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ).
این سخن که مشرکان خالقیت آسمان و زمین را مخصوص خداوند مىدانستند کرارا در آیات قرآن آمده است.
این امر نشان مىدهد که مطلب نزد آنها کاملا مسلم بوده است، و این خود بهترین سندى است بر ابطال شرک چرا که «توحید خالقیت و مالکیت و ربوبیت» عالم هستى خود بهترین دلیل بر «توحید عبودیت» است، و نتیجه آن توکل بر ذات پاک خدا و چشم برگرفتن از غیر اوست.
(آیه 39)
در این آیه آنهائى را که در برابر منطق عقل و وجدان تسلیم نیستند با یک تهدید الهى و مؤثر مخاطب ساخته، مىفرماید: به آنها «بگو:
اى قوم من! شما هر چه در توان دارید انجام دهید، من نیز به وظیفه خود عمل مىکنم، اما به زودى خواهید دانست» (قُلْ یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَکانَتِکُمْ إِنِّی عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ).
(آیه 40)
خواهید دانست «چه کسى عذاب خوار کنندهاى (در دنیا) به سراغش مىآید و (سپس) عذابى جاویدان (در آخرت) بر او وارد مىگردد» (مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزِیهِ وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقِیمٌ).
و به این ترتیب آخرین سخن را به آنها مىگوید که یا تسلیم منطق عقل و خرد شوید و به نداى وجدان گوش فرا دهید و یا در انتظار دو عذاب دردناک باشید:
عذابى در دنیا که باعث خوارى و رسوائى است، و عذابى در آخرت که جاودانى و همیشگى است، و اینها همان عذابهائى است که با دست خود فراهم کرده اید، و آتشى است که هیزم آن را خودتان جمع کرده و افروخته اید.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/283
پاسخ : صفحه ی 275 از قرآن کریم شامل آیات 38 تا 51 از سوره ی الزمر
(آیه 41)
بعد از ذکر دلائل توحید، و بیان سرگذشت مشرکان و موحدان، در این آیه این حقیقت را توضیح مىدهد که پذیرش و عدم پذیرش شما سود و زیانش متوجه خودتان است، و اگر پیامبر صلّى اللّه علیه و اله در این زمینه اصرار مىورزد نه برگزیده تفسیر نمونه، ج4، ص: 233
به خاطر نفعى است که عائد او شود، بلکه صرفا انجام وظیفه الهى است، مىفرماید:
«ما این کتاب (آسمانى) را براى مردم به حق نازل کردیم» (إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ).
«هر کس هدایت را پذیرد به نفع خود اوست، و هر کس گمراهى را برگزیند تنها به زیان خود گمراه مىگردد» (فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها).
«و تو مأمور اجبار آنها به هدایت نیستى» وظیفه تو تنها ابلاغ و انذار است (وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ).
(آیه 42)
سپس براى این که روشن سازد همه چیز انسانها و از جمله حیات و مرگشان به دست خداست مىگوید: «خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مىکند» (اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها).
«و ارواحى را که نمردهاند نیز به هنگام خواب» مىگیرد (وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها).
و به این ترتیب «خواب» برادر «مرگ» است و شکل ضعیفى از آن.
بعد مىافزاید: «سپس ارواح کسانى را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه مىدارد (به گونهاى که هرگز از خواب بیدار نمىشوند) و ارواح دیگرى را (که باید زنده بمانند) باز مىگرداند تا سر آمدى معین» (فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى).
آرى «در این امر نشانههاى روشنى است براى کسانى که اندیشه مىکنند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ).
(آیه 43)
از آنجا که در آیه قبل حاکمیت «اللّه» بر وجود انسان و تدبیر او از طریق نظام مرگ و حیات و خواب و بیدارى مسلم شد در این آیه سخن از انحراف مشرکان در مسأله شفاعت به میان مىآورد تا به آنها ثابت کند مالک شفاعت همان مالک مرگ و حیات آدمى است، نه بتهاى فاقد شعور، مىفرماید:
«آیا آنها غیر از خدا شفیعانى گرفتهاند» (أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ).
مىدانیم که یکى از بهانههاى معروف بت پرستان در مورد پرستش بتها این بود که مىگفتند: «ما آنها را به خاطر این مىپرستیم که شفیعان ما نزد اللّه بوده باشند».
ولى از آنجا که شفاعت اولا فرع بر درک و شعور است و ثانیا فرع بر قدرت و مالکیت و حاکمیت، در دنباله آیه در پاسخ آنها چنین مىفرماید: به آنها «بگو: آیا (از آنها شفاعت مىطلبید) هر چند مالک چیزى نباشند، و درک و شعورى براى آنها نباشد»؟ (قُلْ أَ وَ لَوْ کانُوا لا یَمْلِکُونَ شَیْئاً وَ لا یَعْقِلُونَ).
اگر شفیعان خود را فرشتگان و ارواح مقدسه مىدانید آنها از خود چیزى ندارند، هر چه دارند از ناحیه خداست، و اگر از بتهاى سنگى و چوبى شفاعت مىطلبید آنها علاوه بر عدم مالکیت کمترین عقل و شعورى ندارند.
(آیه 44)
لذا در این آیه اضافه مىکند: «بگو: تمام شفاعت از آن خداست» (قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِیعاً).
زیرا «حاکمیت آسمانها و زمین از آن اوست، و سپس همه شما به سوى او باز گردانده مىشوید» (لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).
و به این ترتیب آنها را بکلى خلع سلاح مىکند، چرا که توحیدى که بر کل عالم حاکم است مىگوید: شفاعت نیز جز به اذن پروردگار ممکن نیست.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/284
پاسخ : صفحه ی 275 از قرآن کریم شامل آیات 38 تا 51 از سوره ی الزمر
(آیه 45)
آنها که از نام خدا وحشت دارند! باز هم در اینجا سخن از توحید و شرک است و یکى از چهرههاى بسیار زشت و زننده مشرکان و منکران معاد را در برخورد با توحید منعکس ساخته، مىفرماید: «و هنگامى که خداوند به یگانگى یاد مىشود دلهاى کسانى که به آخرت ایمان ندارند مشمئز (و متنفر) مىگردد، اما هنگامى که از معبودهاى دیگر یاد مىشود، آنان خوشحال مىشوند» (وَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُکِرَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ). گاه انسان چنان به زشتیها خو مىگیرد و از پاکیها و نیکیها بیگانه مىشود که از شنیدن نام حق ناراحت و از شنیدن باطل مسرور و شاد مىگردد.
نقطه مقابل آنها مؤمنانى هستند که از شنیدن نام خداوند یگانه چنان مجذوب نام مقدسش مىشوند که حاضرند هر چه دارند نثار راه او کنند.
(آیه 46)
هنگامى که سخن به اینجا مىرسد که این گروه لجوج و این جاهلان مغرور حتى از شنیدن نام خداوند یگانه متنفر و بیزارند به پیامبرش دستور مىدهد که از آنها روى بگرداند، و رو به سوى درگاه خدا آورد، با لحنى که حاکى از ایمان عمیق و سرشار از عشق اوست با او سخن گوید، و شکایت این گروه را به درگاه او برد، تا هم قلب خود را که آکنده از اندوه است آرامش بخشد، و هم از این راه تکانى به آن ارواح خفته غافل دهد.
مىفرماید: «بگو: خداوندا! اى آفریننده آسمانها و زمین، و آگاه از اسرار نهان و آشکار، تو در میان بندگانت در آنچه اختلاف داشتند داورى خواهى کرد» (قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبادِکَ فِی ما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ).
آرى! روز قیامت این گمراهان لجوج به اشتباه خود پى مىبرند و آنجاست که به فکر جبران مىافتند، اما چه سود؟!
(آیه 47)
در این آیه مىگوید: «اگر ستمکاران تمام آنچه را روى زمین است مالک باشند و همانند آن نیز بر آن افزوده شود، حاضرند همه را فدا کنند تا از عذاب شدید روز قیامت رهائى یابند» اما چنین چیزى ممکن نیست (وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
سپس مىافزاید: «و از سوى خدا براى آنها امورى ظاهر مىشود که هرگز گمان نمىکردند» (وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ).
و عذابهائى را با چشم خود مىبینند که هرگز به فکر آنها خطور نمىکرد!
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/284
پاسخ : صفحه ی 275 از قرآن کریم شامل آیات 38 تا 51 از سوره ی الزمر
(آیه 48)
این آیه توضیح یا تکمیل براى مطلبى است که در آیه قبل گذشت مىفرماید: در آن روز «اعمال بدى را که انجام دادهاند براى آنها آشکار مىشود» (وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا).
«و آنچه را استهزا کردند بر آنها واقع مىگردد» (وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).
(آیه 49)
در سختی ها به یاد خدا هستند، اما ...! باز در اینجا موضوع سخن، افراد و ظالمانند، و چهره دیگرى از چهره هاى زشت آنها را منعکس مى کند.
نخست مى فرماید: «هنگامى که انسان را زیانى (و درد و رنج و فقرى) رسد، ما را (براى حل مشکلش) مى خواند» (فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا).
اما آن هم موقتى است «سپس هنگامى که از جانب خود به او نعمتى دهیم (و درد و رنجش را بر طرف سازیم لطف و عطاى ما را به دست فراموشى مى سپارد، و) مى گوید: این نعمت را به خاطر کاردانى خودم به من داده اند» (ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى عِلْمٍ).
این غافلان بى خبر هیچ فکر نمى کنند که آن علم و دانش نیز موهبتى از سوى خداست.
سپس قرآن در پاسخ این افراد خودبین و کم ظرفیت که چون به نعمتى رسند به زودى خود را گم مى کنند چنین مى گوید: «ولى این (نعمت) وسیله آزمایش (آنها) است ولى بیشترشان نمى دانند» (بَلْ هِیَ فِتْنَةٌ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ).
هدف این است که با بروز حوادث سخت، و به دنبال آن رسیدن به نعمتهاى بزرگ، آنچه را در درون دارند آشکار کنند.
(آیه 50)
در این آیه مى افزاید: «این سخن را کسانى که قبل از آنها بودند گفتند (آنها نیز ادعا مى کردند که نعمتهاى ما زائیده علم و لیاقت ماست) ولى آنچه را به دست مى آوردند براى آنها سودى نداشت» (قَدْ قالَهَا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ).
آرى! قارون هاى مغرور اموالشان را مولود لیاقت خودشان مى پنداشتند و مواهب الهى را بر خویش فراموش کرده، و تنها چشم به اسباب ظاهرى دوخته بودند.
(آیه 51)
«سپس بدیهاى اعمالشان به آنها رسید» (فَأَصابَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا). و هر کدام به نوعى از عذابهاى الهى، طوفان، سیلاب، زمین لرزه، و صیحه هاى آسمانى، گرفتار شدند، و از میان رفتند.
بعد مى افزاید: این سرنوشت منحصر به آنها نبود «و ظالمان این گروه [اهل مکّه] نیز به زودى گرفتار بدیهاى اعمالى که انجام داده اند خواهند شد، و هرگز نمى توانند از چنگال عذاب الهى بگریزند» (وَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِینَ).
بلکه از آنها نیز فراتر مى رود و همه ستمگران مغرور و بىخبر از خدا را در تمام اعصار و قرون شامل مى شود.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/285
صفحه ی 276 از قرآن کریم شامل آیات 52 تا 69 از سوره ی الزمر
[golrooz] صفحه ی 276 از قرآن کریم شامل آیات 52 تا 69 از سوره ی الزمر[golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَوَلَمْ يَعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَآءُ وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(52)
آيا ندانسته اند كه خداست كه روزي را براي هر كس كه بخواهد گشاده يا تنگ مي گرداند قطعا در اين [اندازه گيري] براي مردمي كه ايمان دارند نشانه هايي [از حكمت] است(52)
۞ قُلْ يَٰعِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا۟ عَلَيٰٓ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا۟ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ(53)
بگو اي بندگان من كه بر خويشتن زياده روي روا داشته ايد از رحمت خدا نوميد مشويد در حقيقت خدا همه گناهان را مي آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است(53)
وَأَنِيبُوٓا۟ إِلَيٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا۟ لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ(54)
و پيش از آنكه شما را عذاب در رسد و ديگر ياري نشويد به سوي پروردگارتان بازگرديد و تسليم او شويد(54)
وَاتَّبِعُوٓا۟ أَحْسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ(55)
و پيش از آنكه به طور ناگهاني و در حالي كه حدس نمي زنيد شما را عذاب دررسد نيكوترين چيزي را كه از جانب پروردگارتان به سوي شما نازل آمده است پيروي كنيد(55)
أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَٰحَسْرَتَيٰ عَلَيٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنۢبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّٰخِرِينَ(56)
تا آنكه [مبادا] كسي بگويد دريغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهي ورزيدم بي ترديد من از ريشخندكنندگان بودم(56)
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَيٰنِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ(57)
يا بگويد اگر خدايم هدايت مي كرد مسلما از پرهيزگاران بودم(57)
أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَي الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ(58)
يا چون عذاب را ببيند بگويد كاش مرا برگشتي بود تا از نيكوكاران مي شدم(58)
بَلَيٰ قَدْ جَآءَتْكَ ءَايَٰتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَٰفِرِينَ(59)
[به او گويند] آري نشانه هاي من بر تو آمد و آنها را تكذيب كردي و تكبر ورزيدي و از [جمله] كافران شدي(59)
وَيَوْمَ الْقِيَٰمَةِ تَرَي الَّذِينَ كَذَبُوا۟ عَلَي اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًي لِّلْمُتَكَبِّرِينَ(60)
و روز قيامت كساني را كه بر خدا دروغ بسته اند رو سياه مي بيني آيا جاي سركشان در جهنم نيست(60)
وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا۟ بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوٓءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ(61)
و خدا كساني را كه تقوا پيشه كرده اند به [پاس] كارهايي كه مايه رستگاري شان بوده نجات مي دهد عذاب به آنان نمي رسد و غمگين نخواهند گرديد (61)
اللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ(62)
خدا آفريدگار هر چيزي است و اوست كه بر هر چيز نگهبان است(62)
لَّهُ مَقَالِيدُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا۟ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْخَٰسِرُونَ(63)
كليدهاي آسمان و زمين از آن اوست و كساني كه نشانه هاي خدا را انكار كردند آنانند كه زيانكارانند(63)
قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُوٓنِّيٓ أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَٰهِلُونَ(64)
بگو اي نادانان آيا مرا وادار مي كنيد كه جز خدا را بپرستم(64)
وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَي الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَٰسِرِينَ(65)
و قطعا به تو و به كساني كه پيش از تو بودند وحي شده است اگر شرك ورزي حتما كردارت تباه و مسلما از زيانكاران خواهي شد(65)
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُن مِّنَ الشَّٰكِرِينَ(66)
بلكه خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش(66)
وَمَا قَدَرُوا۟ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ وَالسَّمَٰوَٰتُ مَطْوِيَّٰتٌۢ بِيَمِينِهِ سُبْحَٰنَهُ وَتَعَٰلَيٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ(67)
و خدا را آنچنان كه بايد به بزرگي نشناخته اند و حال آنكه روز قيامت زمين يكسره در قبضه [قدرت] اوست و آسمانها در پيچيده به دست اوست او منزه است و برتر است از آنچه [با وي] شريك مي گردانند(67)
وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَآءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَيٰ فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُونَ(68)
و در صور دميده مي شود پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است بيهوش درمي افتد مگر كسي كه خدا بخواهد سپس بار ديگر در آن دميده مي شود و بناگاه آنان بر پاي ايستاده مي نگرند(68)
وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَٰبُ وَجِا۟يٓءَ بِالنَّبِيِّۦنَ وَالشُّهَدَآءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(69)
و زمين به نور پروردگارش روشن گردد و كارنامه [اعمال در ميان] نهاده شود و پيامبران و شاهدان را بياورند و ميانشان به حق داوري گردد و مورد ستم قرار نگيرند(69)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 276 از قرآن کریم شامل آیات 52 تا 69 از سوره ی الزمر
(آیه 52)
قرآن در پاسخ این سخن که مىگفتند: نعمتهاى ما مولود آگاهى و توانائى خود ماست به آنها گوشزد کرد که سرى به تاریخ گذشتگان بزنید و ببینید همین سخن را دیگران گفتند و به چه مصائب و عذابهائى گرفتار شدند- این یک جواب تاریخى است.
سپس در این آیه به یک جواب عقلى پرداخته، مىگوید: «آیا آنها ندانستند که خداوند روزى را براى هرکس بخواهد گسترده یا تنگ مىسازد»؟! (أَ وَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ).
چه بسیارند افراد شایستهاى که در زندگى محروم و منزوى هستند، و چه بسیار افراد ضعیف و ناتوانى که از هر نظر متنعمند، اگر پیروزیهاى مادى همگى در سایه تلاش و کوشش خود افراد و لیاقتهاى آنها به دست مىآمد نباشید شاهد چنین صحنههائى باشیم.
لذا در پایان آیه مىافزاید: «در این، آیات و نشانههایى است براى گروهى که ایمان مىآورند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).
نشانههائى براى ذات پاک خدا همان گونه که امیر مؤمنان على علیه السّلام فرمود:
«عرفت اللّه بفسخ العزائم و حلّ العقود و نقض الهمم من خدا را بوسیله بر هم خوردن تصمیمها، گشوده شدن گرهها و درهم شکستن ارادهها شناختم».
اینها نشانه هایى است از ضعف و ناتوانى انسان تا خود را گم نکند و گرفتار غرور و خودبینى نگردد.
(آیه 53)
خداوند همه گناهان را مىآمرزد: به دنبال تهدیدهاى مکررى که در آیات گذشته در مورد مشرکان و ظالمان آمده بود در اینجا راه بازگشت را توأم با امیدوارى به روى همه گنهکاران مىگشاید زیرا هدف اصلى از همه این امور تربیت و هدایت است نه انتقامجوئى و خشونت، با لحنى آکنده از نهایت لطف و محبت آغوش رحمتش را به روى همگان باز کرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده، مىفرماید: «به آنها بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد زیرا که او آمرزنده و مهربان است» (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً).
دقت در تعبیرات این آیه نشان مىدهد که از امید بخشترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، و گستردگى آن به حدى است که طبق روایتى امیر مؤمنان على علیه السّلام فرمود: «در تمام قرآن آیهاى وسیعتر از این آیه نیست».
این وعده غفران مشروط بر این است که: بعد از ارتکاب گناه به خود آیند، و تغییر مسیر دهند، رو به سوى درگاه خدا آورند، در برابر فرمانش تسلیم باشند و با عمل، صداقت خود را در این توبه و انابه نشان دهند.
منیع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/285
پاسخ : صفحه ی 276 از قرآن کریم شامل آیات 52 تا 69 از سوره ی الزمر
(آیه 54)
در این آیه راه ورود در این دریاى بىکران رحمت الهى را به همه مجرمان و گنهکاران نشان مىدهد، مىفرماید: «و به درگاه پروردگارتان باز گردید» و مسیر زندگى خود را اصلاح کنید (وَ أَنِیبُوا إِلى رَبِّکُمْ).
«و در برابر او تسلیم شوید (و فرمانش را به گوش جان بشنوید و پذیرا گردید) پیش از آن که عذاب (الهى) به سراغ شما آید، سپس از سوى هیچ کس یارى نشوید»! (وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ).
(آیه 55)
بعد از پیمودن مرحله انابه و اسلام سخن از مرحله سوم که مرحله «عمل» است به میان آورده، مىافزاید: «و از بهترین دستوراتى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پیروى کنید، پیش از آن که عذاب (الهى) ناگهان به سراغ شما آید در حالى که از آن خبر ندارید» (وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ).
و به این ترتیب مسیر وصول به رحمت خدا سه گام بیشتر نیست:
گام اول توبه و پشیمانى از گناه و روى آوردن به سوى خداست.
گام دوم ایمان و تسلیم در برابر فرمان او، و گام سوم عمل صالح است.
(آیه 56)
آن روز پشیمانى بیهوده است: در آیات گذشته دستور مؤکدى براى توبه و اصلاح و جبران اعمال گذشته آمده بود، در اینجا در تعقیب آن مى گوید: این دستورها براى آن است «مبادا کسى (روز قیامت) بگوید: افسوس بر من از کوتاهیهائى که در اطاعت فرمان خدا کردم! و از مسخره کنندگان (آیات او) بودم»! (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ).
آرى! هنگامى که انسان وارد عرصه محشر مى شود و نتیجه تفریط ها، و مسامحه کاری ها و خلافکاری ها، و شوخى گرفتن جدیها را در برابر چشم خود مىبیند، اندوهى سنگین توأم با ندامتى عمیق بر قلب او سایه مىافکند، و این حالت درونى خود را بر زبان آورده و به صورت جمله هاى فوق بیان مىدارد.
منیع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/285
پاسخ : صفحه ی 276 از قرآن کریم شامل آیات 52 تا 69 از سوره ی الزمر
(آیه 57)
سپس مى افزاید: «یا بگوید: اگر خداوند مرا هدایت مىکرد از پرهیزکاران بودم» (أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ).
این سخن را گویا زمانى مىگوید که او را به پاى میزان حساب مى آورند، گروهى را مىبیند که با دست پر از حسنات به سوى بهشت روانه مىشوند، او نیز آرزو مىکند در صف آنان باشد و همراه آنان به سوى نعمت هاى الهى برود.
(آیه 58)
باز مىافزاید: «یا هنگامى که عذاب الهى را مىبیند بگوید: اى کاش بار دیگر (به دنیا) باز مىگشتم و از نیکوکاران بودم»؟! (أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ).
و این هنگامى است که او را به سوى دوزخ مىبرند و چشمش به آتش سوزان و منظره عذاب دردناک آن مىافتد، آهى از دل بر مىکشد و آرزو مىکند اى کاش به او اجازه داده مىشد تا به دنیا باز گردد.
(آیه 59)
قرآن در برابر این سه گفتار دوم چنین پاسخ مىگوید:
«آرى آیات من به سراغ تو آمد اما آن را تکذیب کردى، و تکبر نمودى، و از کافران بودى» (بَلى قَدْ جاءَتْکَ آیاتِی فَکَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَکْبَرْتَ وَ کُنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ).
یعنى این که مىگوئى «اگر هدایت الهى به سراغ من آمده بود از پرهیزکاران بودم» هدایت الهى چیست؟ جز این همه کتب آسمانى و فرستادگان خدا و آیات و نشانههاى حق در آفاق و انفس؟
همه این آیات را دیدى و شنیدى عکس العمل تو در مقابل آن چه بود؟
تکذیب و استکبار و کفر! از میان این سه عمل «استکبار» ریشه اصلى است و به دنبال آن «تکذیب آیات الهى» و نتیجه آن «کفر و بىایمان» است.
(آیه 60)
از آنجا که در آیات گذشته سخن از مشرکان دروغ پرداز و مستکبرى بود که در روز قیامت از کرده خود پشیمان مىشوند و تقاضاى بازگشت به این جهان مى کنند - تقاضائى بى حاصل و غیر قابل قبول- در اینجا در ادامه همین سخن مى گوید: «و روز قیامت کسانى را که بر خدا دروغ بستند مىبینى که صورتهایشان سیاه است»! (وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَى الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ).
سپس مى افزاید: «آیا در جهنم جایگاهى براى مستکبّران نیست»؟! (أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَکَبِّرِینَ).
(آیه 61)
در این آیه سخن از نقطه مقابل این گروه یعنى گروه پرهیزکاران و سعادت آنها در قیامت در میان است، مى فرماید: «و خداوند کسانى را که تقوا پیشه کردند با رستگارى رهایى مى بخشد» (وَ یُنَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ).
سپس این فلاح و پیروزى را با این دو جمله کوتاه و پر معنى توضیح مى دهد:
«هیچ بدى به آنها نمى رسد و هرگز غمگین نخواهند شد» (لا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).
در جهانى زندگى مى کنند که جز نیکى و پاکى و وجد و سرور چیزى وجود ندارد، این تعبیر کوتاه در حقیقت تمام مواهب الهى را در خود جمع کرده است.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/286
پاسخ : صفحه ی 276 از قرآن کریم شامل آیات 52 تا 69 از سوره ی الزمر
(آیه 62)
این آیه بار دیگر به مسأله توحید و مبارزه با شرک باز مىگردد و گفتگوهائى را که با مشرکان داشت ادامه داده، مى فرماید: «خداوند آفریدگار همه چیز است و حافظ و ناظر بر همه اشیا است» (اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ).
جمله اول اشاره به «توحید خالقیت» است و جمله دوم اشاره به «توحید ربوبیت».
مسأله توحید خالقیت چیزى است که حتى مشرکان غالبا به آن معترف بودهاند.
ولى آنها در توحید ربوبیت گرفتار انحراف شده بودند گاه حافظ و نگهبان و مدبر کارهاى خود را بتها مىدانستند و در مشکلات به آنها پناه مىبردند.
(آیه 63)
این آیه با ذکر توحید مالکیت خداوند بحث توحیدى آیه قبل را تکمیل کرده، مىگوید: «کلیدهاى آسمانها و زمین از آن اوست» (لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
این تعبیر معمولا کنایه از مالکیت و یا سلطه بر چیزى است، چنانکه مىگوئیم: کلید این کار به دست فلانى است.
قرآن بعد از این جمله چنین نتیجه گیرى مىکند: «و کسانى که به آیات خداوند کافر شدند زیانکارانند» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ).
چرا که منبع اصلى و سر چشمه واقعى همه خیرات و برکات را رها کرده و در بیراههها سرگردان شدهاند، از کسى که تمام کلیدهاى آسمانها و زمین به دست اوست روى بر تافته و به سراغ موجودات ناتوانى رفتهاند که مطلقا کارى از آنها ساخته نیست.
(آیه 64)
از مجموع آنچه در باره شاخههاى توحید در آیات گذشته ذکر شد به خوبى مىتوان نتیجه گرفت که توحید در عبادت یک حقیقت غیر قابل انکار است، تا آنجا که هیچ انسان فهمیده و عاقلى نباید به خود اجازه دهد که در برابر بتها سجده کند، لذا به دنبال آن با لحنى قاطع و تشدد آمیز مىگوید: «بگو: آیا به من دستور مىدهید که غیر خدا را بپرستم اى جاهلان»؟! (قُلْ أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیُّهَا الْجاهِلُونَ).
این سخن مخصوصا با توجه به این که کفار و مشرکان گاهى پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله را دعوت مىکردند که خدایان آنها را احترام و پرستش کند، و یا حد اقل از عیبجوئى و انتقاد نسبت به بتها بپرهیزد مفهوم عمیقترى پیدا مىکند، و با صراحت اعلام مىدارد که مسأله توحید و نفى شرک مطلبى نیست که بتوان بر سر آن معامله و سازش کرد، شرک باید در تمام چهرههایش درهم کوبیده شود و از صفحه جهان محو گردد!
(آیه 65)
اگر مشرک شوى اعمالت بر باد مىرود! قرآن همچنان مسائل مربوط به شرک و توحید را که در آیات قبل از آن سخن بود تعقیب مىکند.
نخست با لحن قاطع خطر شرک را بازگو کرده، مىفرماید: «به تو و همه پیامبران پیشین وحى شده که اگر مشرک شوى تمام اعمالت تباه مىشود و از زیانکاران خواهى بود» (وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ).
به این ترتیب شرک دو پیامد خطرناک دارد حتى در مورد پیامبران الهى اگر به فرض محال مشرک شوند.
نخست مسأله حبط اعمال است، و دوم گرفتار خسران و زیان زندگى شدن.
اما «حبط اعمال» به معنى محو آثار و پاداش عمل به خاطر شرک است چرا که شرط قبولى اعمال اعتقاد به اصل توحید است و بدون آن هیچ عملى پذیرفته نیست.
و اما زیانکار شدن آنها به خاطر این است که بزرگترین سرمایه هاى خود را که عقل و خرد و عمر گرانبهاست در این بازار بزرگ تجارت دنیا از دست داده و «جز حسرت و اندوه متاعى نخریدند»!
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/286