آدمها برای هم مثل کتاب هستند.به صفحه آخر که میرسن میرن سراغ یکی دیگه!
مواظب باش پیش هرکسی ورق نخوری!!
نمایش نسخه قابل چاپ
آدمها برای هم مثل کتاب هستند.به صفحه آخر که میرسن میرن سراغ یکی دیگه!
مواظب باش پیش هرکسی ورق نخوری!!
آرام میروم…
آنچنان آرام که ندانی کی رفته ام
اما وقتی جایِ خالی ِ مرا ببینی…
آنچنان سخت رفته ا م که…
تمام عمر زمانِ رفتنم را فراموش نکنی…!!!
مهربانيت را به دستي ببخش ؛ که مي داني با او خواهي ماند ....
وگرنه حسرتي مي گذاري بر دلي که دوستت دارد ... !!!
http://uc-njavan.ir/images/uqeaqzm3w...ith_thumb.jpeg
خجالت نکش..
اینجوری هم به من نگاه نکن...
تو در چشمان من از تمام فرشته های دنیا زیبا تری...
حتی با ..
این لباس کهنه
...
با این دستهای چروک و سرما زده ..
لبخند بزن عروسک من...
سهم تو از دنیا لقمه ی کوچکی است که در دست داری...
من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی
که سُر نخوری !
که گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای ..
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم ،
عاشق تــوام …
افسانه ها را رها کن
دوری و دوستی کدام است؟
اگر نباشی دیگری جایت را میگیرد!!!
به همین سادگی...
کاش باز معلمی بودو انشایی میخواست..
روزگار خود را چگونه می گذرانید؟
تا چند خط برایش درد و دل کنم....
خنده هایم شکلاتی است.......
اما زیادی خالص....تلخ.....تلخ....
حرف آخر
هزار خواهش و آیا
هزار پرسش و اما
هزار چون و هزاران چرای بی زیرا
هزار بود و نبود
هزار شاید و باید
هزار باد و مباد
هزار کار نکرده
هزار کاش و اگر
هزار بار نبرده
هزار پوک و مگر
هزار بار همیشه
هزار بار هنوز ...
مگر تو ای همه هرگز
مگر تو ای همه هیچ
مگر تو نقطه ی پایان
بر این هزار خط ناتمام بگذاری
مگر تو ای دم آخر
در این میانه تو
سنگ تمام بگذاری
قیصر امین پور