-
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 14)
در اين آيه مطلب را صريحتر بيان مىكند و مىگويد: «سپس شما را جانشين آنها در زمين قرار داديم تا ببينيم چگونه عمل مىكنيد» (ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ).
از جمله «وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا» (چنان نبود كه ايمان بياورند) استفاده مىشود كه خداوند تنها آن گروهى را به هلاكت كيفر مىدهد كه اميدى به ايمان آنها در آينده نيز نباشد، و به اين ترتيب اقوامى كه در آينده ممكن است ايمان بياورند مشمول چنين كيفرهايى نمىشوند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 15)
شأن نزول:
اين آيه و دو آيه بعد از آن در باره چند نفر از بت پرستان نازل شده، چرا كه خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمدند و گفتند: آنچه در اين قرآن در باره ترك عبادت بتهاى بزرگ ما، لات و عزى و منات و هبل و همچنين مذمت از آنان وارد شده براى ما قابل تحمل نيست، اگر مىخواهى از تو پيروى كنيم، قرآن ديگرى بياور كه اين ايراد در آن نباشد! و يا حدّ اقل اين گونه مطالب را در قرآن كنونى تغيير ده!
تفسير:
اين آيات نيز در تعقيب آيات گذشته پيرامون مبدأ و معاد سخن مىگويد، نخست به يكى از اشتباهات بزرگ بت پرستان اشاره كرده، مىگويد:
«هنگامى كه آيات آشكار و روشن ما بر آنها خوانده مىشود، آنها كه به رستاخيز و لقاى ما ايمان ندارند مىگويند: قرآن ديگرى غير از اين بياور و يا لااقل اين قرآن را، تغيير ده» (وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ).
اين بىخبران بينوا، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را براى رهبرى خود نمىخواستند، بلكه او را به پيروى از خرافات و اباطيل خويش دعوت مىكردند.
قرآن با صراحت آنها را از اين اشتباه بزرگ در مىآورد، و به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مىدهد كه به آنها «بگو: براى من ممكن نيست كه از پيش خود آن را تغيير دهم» (قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي).
سپس براى تأكيد اضافه مىكند: «من فقط پيروى از چيزى مىكنم كه بر من وحى مىشود» (إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ).
نه تنها نمىتوانم تغيير و تبديلى در اين وحى آسمانى بدهم، بلكه «اگر كمترين تخلفى از فرمان پروردگار بكنم، از مجازات آن روز بزرگ (رستاخيز) مىترسم» (إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 16)
در اين آيه به دليل اين موضوع مىپردازد و مىگويد به آنها بگو:
من كمترين ارادهاى از خودم در باره اين كتاب آسمانى ندارم «و اگر خدا مىخواست اين آيات را بر شما تلاوت نمىكردم و از آن آگاهتان نمىساختم» (قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ).
به دليل اين كه «سالها پيش از اين در ميان شما زندگى كردم» (فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ). و هرگز اين گونه سخنان را از من نشنيدهايد، اگر آيات از ناحيه من بود لابد در اين مدت چهل سال از فكر من بر زبانم جارى مىشد و حد اقل گوشهاى از آن را بعضى از من شنيده بودند.
«آيا مطلبى را به اين روشنى درك نمىكنيد» (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 17)
باز براى تأكيد اضافه مىكند كه من به خوبى مىدانم بدترين انواع ظلم و ستم آن است كه كسى بر خدا افتراء ببندد «چه كسى ستمكارتر است از كسى كه دروغى را به خدا نسبت بدهد» (فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً).
بنابراين چگونه چنين گناه بزرگى را ممكن است من مرتكب بشوم.
«همچنين كار كسى كه آيات الهى را تكذيب مىكند» نيز بزرگترين ظلم و ستم است (أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ).
اگر شما از عظمت گناه تكذيب و انكار آيات حق بىخبريد من بىخبر نيستم، و به هر حال اين كار شما جرم بزرگى است، و «مجرمان هرگز رستگار نخواهند شد» (إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 18)
معبودهاى بىخاصيت: در اين آيه نيز بحث «توحيد»، از طريق نفى الوهيت بتها، تعقيب شده است، و با دليل روشنى بىارزش بودن بتها اثبات گرديده: «آنها غير از خدا معبودهايى را مىپرستند كه نه زيانى به آنان مىرساند (كه از ترس زيانشان آنها را بپرستند) و نه سودى مىرساند» كه به خاطر سودشان مورد، عبادت قرار دهند (وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ).
سپس به ادعاى واهى بت پرستان پرداخته، مىگويد: «آنها مىگويند: اين بتها شفيعان ما در پيشگاه خدا هستند» (وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ).
يعنى مىتوانند از طريق شفاعت، منشأ سود و زيانى شوند، هر چند مستقلا از خودشان كارى ساخته نباشد.
اعتقاد به شفاعت بتها يكى از انگيزههاى بت پرستى بود.
قرآن در پاسخ اين پندار مىگويد: «آيا شما خداوند را به چيزى خبر مىدهيد كه در آسمانها و زمين سراغ ندارد» (قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ).
كنايه از اين كه اگر خدا چنين شفيعانى مىداشت، در هر نقطهاى از زمين و آسمان كه بودند، از وجودشان آگاه بود.
و در پايان آيه براى تأكيد مىفرمايد: «خداوند منزه، و برتر است از شريكهايى كه براى او مىسازند» (سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 19)
اين آيه به تناسب بحثى كه در آيه قبل در زمينه نفى شرك و بت پرستى گذشت اشاره به فطرت توحيدى همه انسانها كرده، مىگويد: «در آغاز همه افراد بشر امت واحدى بودند» و جز توحيد در ميان آنها آيين ديگرى نبود (وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً).
اين فطرت توحيدى كه در ابتدا دست نخورده بود با گذشت زمان بر اثر افكار كوتاه و گرايشهاى شيطانى، دستخوش دگرگونى شد، گروهى از جاده توحيد منحرف شدند و به شرك روى آوردند و طبعا «جامعه انسانى به دو گروه مختلف تقسيم شد» گروهى موحد و گروهى مشرك (فَاخْتَلَفُوا).
بنابراين شرك در واقع يك نوع بدعت و انحراف از فطرت است، انحرافى كه از مشتى اوهام و پندارهاى بىاساس سر چشمه گرفته است.
در اينجا ممكن بود اين سؤال پيش بيايد كه چرا خداوند اين اختلاف را از طريق مجازات سريع مشركان بر نمىچيند.
قرآن بلافاصله براى پاسخ به اين سؤال اضافه مىكند: «و اگر فرمانى از طرف پروردگارت (در باره عدم مجازات سريع آنان) از قبل صادر نشده بود، در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مىشد» و سپس همگى به مجازات مىرسيدند (وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 20)
معجزات اقتراحى: دگر بار قرآن به بهانه جوييهاى مشركان به هنگام سرباز زدن از ايمان و اسلام پرداخته، مىگويد: «مشركان چنين مىگويند كه چرا معجزهاى از ناحيه خداوند بر پيامبر نازل نشده است» (وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ).
البته منظور آنها اين بوده كه هر وقت معجزهاى به ميل خود پيشنهاد كنند فورا آن را انجام دهد! لذا بلافاصله به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چنين دستور داده مىشود كه «به آنها بگو:
معجزه مخصوص خدا (و مربوط به جهان غيب و ماوراء طبيعت) است» (فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ).
بنابراين چيزى نيست كه در اختيار من باشد و من بر طبق هوسهاى شما هر روز معجزه تازهاى انجام دهم، و بعدا هم با عذر و بهانهاى از ايمان آوردن خوددارى كنيد.
و در پايان آيه با بيانى تهديدآميز به آنها مىگويد: «اكنون كه شما دست از لجاجت برنمىداريد در انتظار باشيد، من هم با شما در انتظارم» (فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ).
شما در انتظار مجازات الهى باشيد، و من هم در انتظار پيروزيم!
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 21)
در اين آيه باز سخن از عقايد و كارهاى مشركان است.
نخست اشاره به يكى از نقشههاى جاهلانه مشركان كرده، مىگويد:
«هنگامى كه مردم (را براى بيدارى و آگاهى، گرفتار مشكلات و زيانهايى مىسازيم سپس آن را برطرف ساخته) طعم آرامش و رحمت خود را به آنها مىچشانيم به جاى اين كه متوجه ما شوند در اين آيات و نشانهها نيرنگ مىكنند» و يا با توجيهات نادرست در مقام انكار آنها بر مىآيند (وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا). و مثلا بلاها، و مشكلات را به عنوان غضب بتها و نعمت و آرامش را دليل بر شفقت و محبت آنان مىگيرند و يا بطور كلى همه را معلول يك مشت تصادف مىشمرند اما خداوند به وسيله پيامبرش به آنها هشدار مىدهد كه «به آنها بگو: خدا از هر كس در چارهانديشى و طرح نقشههاى كوبنده قادرتر و سريعتر است» (قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً).
و به تعبير ديگر او هر زمان اراده مجازات و تنبيه كسى كند بلافاصله تحقق مىيابد، در حالى كه دگران چنين نيستند.
سپس آنها را تهديد مىكند كه گمان نبريد اين توطئهها و نقشهها فراموش مىگردد، «فرستادگان ما (يعنى فرشتگان ثبت اعمال) تمام نقشههايى را كه (براى خاموش كردن نور حق) مىكشيد مىنويسند» (إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ).
و بايد خود را براى پاسخگويى و مجازات، در سراى ديگر آماده كنيد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 22)
در اين آيه دست به اعماق فطرت بشر انداخته و توحيد فطرى را براى آنها تشريح مىكند كه چگونه انسان در مشكلات بزرگ و به هنگام خطر، همه چيز را جز خدا فراموش مىنمايد.
نخست مىگويد: «او خدايى است كه شما را در صحرا و دريا سير مىدهد» (هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).
«تا هنگامى كه در كشتىها قرار مىگيريد و (كشتىها) سرنشينان را به كمك بادهاى موافق آرام آرام به سوى مقصد حركت مىدهند و همه شادمان و خوشحالند» (حَتَّى إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها).
«اما ناگهان طوفان شديد و كوبندهاى مىوزد، و امواج از هر سو به طرف آنها هجوم مىآورد، آن چنان كه مرگ را با چشم خود مىبينند و دست از زندگانى مىشويند» (جاءَتْها رِيحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ).
درست در چنين موقعى به ياد خدا مىافتند «و او را از روى اخلاص مىخوانند و آيين خود را براى او از هرگونه شرك و بت پرستى خالص مىكنند»! (دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ).
در اين هنگام دست به دعا بر مىدارند و مىگويند: «خداوندا! اگر ما را از اين مهلكه رهايى بخشى سپاسگزار تو خواهيم بود» نه ستم مىكنيم و نه به غير تو روى مىآوريم (لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ).
با اين كه اين بيدارى موقتى، اثر تربيتى در افراد فوق العاده آلوده ندارد حجت را بر آنها تمام مىكند، و دليلى خواهد بود بر محكوميتشان.
ولى افرادى كه آلودگى مختصرى دارند در اين گونه حوادث معمولا بيدار مىشوند و مسير خود را اصلاح مىكنند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 23)
«اما هنگامى كه خدا آنها را رهايى مىبخشد و به ساحل نجات مىرسند شروع به ظلم و ستم در زمين مىكنند» (فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ).
ولى «اى مردم (بدانيد) هرگونه ظلم و ستمى مرتكب شويد و هر انحرافى از حق پيدا كنيد زيانش متوجه خود شماست» (يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى أَنْفُسِكُمْ).
آخرين كارى كه مىتوانيد انجام دهيد اين است كه «چند روزى از متاع زندگى دنيا بهرهمند شويد» (مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا).
«سپس بازگشت شما به سوى ماست» (ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ).
«آنگاه ما شما را از آنچه انجام مىداديد آگاه خواهيم ساخت» (فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
منبع:http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
مدارا کردن با مردم
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله):
مُداراةُ النّاسِ نِصْفُ الإیمانِ، وَ الرِّفقُ بِهِْم نِصْفُ العَیْشِ
مدارا کردن با مردم نیمى از ایمان است و ملاطفت با آنان نیمى از زندگی
Tolerance towards people secures half of one’s faith, and showing leniency towards them is half of one’s life.
کافی، ج 2، ص 117
-
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
۞ وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُم بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَآءَنَا فِي طُغْيَٰنِهِمْ يَعْمَهُونَ(11)
و اگر خدا براي مردم به همان شتاب كه آنان در كار خير مي طلبند در رساندن بلا به آنها شتاب مي نمود قطعا اجلشان فرا مي رسيد پس كساني را كه به ديدار ما اميد ندارند در طغيانشان رها مي كنيم تا سرگردان بمانند(11)
وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَٰنَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنۢبِهِۦٓ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَآ إِلَيٰ ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(12)
و چون انسان را آسيبي رسد ما را به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده مي خواند و چون گرفتاريش را برطرف كنيم چنان مي رود كه گويي ما را براي گرفتاريي كه به او رسيده نخوانده است اين گونه براي اسرافكاران آنچه انجام مي دادند زينت داده شده است(12)
- - - به روز رسانی شده - - -
۞ وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُم بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَآءَنَا فِي طُغْيَٰنِهِمْ يَعْمَهُونَ(11)
و اگر خدا براي مردم به همان شتاب كه آنان در كار خير مي طلبند در رساندن بلا به آنها شتاب مي نمود قطعا اجلشان فرا مي رسيد پس كساني را كه به ديدار ما اميد ندارند در طغيانشان رها مي كنيم تا سرگردان بمانند(11)
وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَٰنَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنۢبِهِۦٓ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَآ إِلَيٰ ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(12)
و چون انسان را آسيبي رسد ما را به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده مي خواند و چون گرفتاريش را برطرف كنيم چنان مي رود كه گويي ما را براي گرفتاريي كه به او رسيده نخوانده است اين گونه براي اسرافكاران آنچه انجام مي دادند زينت داده شده است(12)
-
صفحه ی 119 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 33 از سوره ی یونس
صفحه ی 119 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 33 از سوره ی یونس
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا كَمَآءٍ أَنزَلْنَٰهُ مِنَ السَّمَآءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَٰمُ حَتَّيٰٓ إِذَآ أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَآ أَنَّهُمْ قَٰدِرُونَ عَلَيْهَآ أَتَيٰهَآ أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَٰهَا حَصِيدًا كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْءَايَٰتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ(24)
در حقيقت مثل زندگي دنيا بسان آبي است كه آن را از آسمان فرو ريختيم پس گياه زمين از آنچه مردم و دامها مي خورند با آن درآميخت تا آنگاه كه زمين پيرايه خود را برگرفت و آراسته گرديد و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند شبي يا روزي فرمان [ويراني] ما آمد و آن را چنان در ويده كرديم كه گويي ديروز وجود نداشته است اين گونه نشانه ها[ي خود] را براي مردمي كه انديشه مي كنند به روشني بيان مي كنيم(24)
وَاللَّهُ يَدْعُوٓا۟ إِلَيٰ دَارِ السَّلَٰمِ وَيَهْدِي مَن يَشَآءُ إِلَيٰ صِرَٰطٍ مُّسْتَقِيمٍ(25)
و خدا [شما را] به سراي سلامت فرا مي خواند و هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مي كند(25)
۞ لِّلَّذِينَ أَحْسَنُوا۟ الْحُسْنَيٰ وَزِيَادَةٌ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(26)
براي كساني كه كار نيكو كرده اند نيكويي [بهشت] و زياده [بر آن] است چهره هايشان را غباري و ذلتي نمي پوشاند اينان اهل بهشتند [و] در آن جاودانه خواهند بود(26)
وَالَّذِينَ كَسَبُوا۟ السَّئَِّاتِ جَزَآءُ سَيِّئَةٍۭ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَآ أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ الَّيْلِ مُظْلِمًا أُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(27)
و كساني كه مرتكب بديها شده اند [بدانند كه] جزاي [هر] بدي مانند آن است و خواري آنان را فرو مي گيرد در مقابل خدا هيچ حمايتگري براي ايشان نيست گويي چهره هايشان با پاره اي از شب تار پوشيده شده است آنان همدم آتشند كه در آن جاودانه خواهند بود(27)
وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا۟ مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَآؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَكَآؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ(28)
و [ياد كن] روزي را كه همه آنان را گرد مي آوريم آنگاه به كساني كه شرك ورزيده اند مي گوييم شما و شريكانتان بر جاي خود باشيد پس ميان آنها جدايي مي افكنيم و شريكان آنان مي گويند در حقيقت شما ما را نمي پرستيديد(28)
فَكَفَيٰ بِاللَّهِ شَهِيدًۢا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَٰفِلِينَ(29)
و گواهي خدا ميان ما و ميان شما بس است به راستي ما از عبادت شما بي خبر بوديم(29)
هُنَالِكَ تَبْلُوا۟ كُلُّ نَفْسٍ مَّآ أَسْلَفَتْ وَرُدُّوٓا۟ إِلَي اللَّهِ مَوْلَيٰهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا۟ يَفْتَرُونَ(30)
آنجاست كه هر كسي آنچه را از پيش فرستاده است مي آزمايد و به سوي خدا مولاي حقيقي خود بازگردانيده مي شوند و آنچه به دروغ برمي ساخته اند از دستشان به در مي رود(30)
قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَآءِ وَالْأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَٰرَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ(31)
بگو كيست كه از آسمان و زمين به شما روزي مي بخشد يا كيست كه حاكم بر گوشها و ديدگان است و كيست كه زنده را از مرده بيرون مي آورد و مرده را از زنده خارج مي سازد و كيست كه كارها را تدبير مي كند خواهند گفت خدا پس بگو آيا پروا نمي كنيد(31)
فَذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَٰلُ فَأَنَّيٰ تُصْرَفُونَ(32)
اين است خدا پروردگار حقيقي شما و بعد از حقيقت جز گمراهي چيست پس چگونه [از حق] بازگردانيده مي شويد(32)
كَذَٰلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَي الَّذِينَ فَسَقُوٓا۟ أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ(33)
اين گونه سخن پروردگارت بر كساني كه نافرماني كردند به حقيقت پيوست [چرا] كه آنان ايمان نمي آورند(33)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 119 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 33 از سوره ی یونس
(آيه 24)
دورنماى زندگى دنيا: در آيات گذشته اشارهاى به ناپايدارى زندگى دنيا شده بود، در اين آيه اين واقعيت ضمن مثال جالبى تشريح شده تا پردههاى غرور و غفلت را از مقابل ديدههاى غافلان و طغيانگران كنار زند.
«مثل زندگى دنيا همانند آبى است كه از آسمان نازل كردهايم» (إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ).
اين دانههاى حياتبخش باران بر سرزمينهاى آماده مىريزند، «و به وسيله آن گياهان گوناگونى كه بعضى قابل استفاده براى انسانها، و بعضى براى حيوانات است، مىرويند» (فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ).
اين گياهان علاوه بر خاصيتهاى غذايى كه براى موجودات زنده دارند سطح زمين را مىپوشانند و آن را زينت مىبخشند، تا آنجا كه «زمين بهترين زيبايى خود را در پرتو آن پيدا كرده و تزيين مىشود» (حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ).
در اين هنگام شكوفهها، شاخساران را زينت داده و گلها مىخندند، دانههاى غذايى و ميوهها كم كم خود را نشان مىدهند، و صحنه پرجوشى را از حيات و زندگى به تمام معنى كلمه مجسم مىكنند، كه دلها را پر از اميد و چشمها را پر از شادى و سرور مىسازند، آن چنان كه «اهل زمين مطمئن مىشوند، كه مىتوانند از مواهب اين گياهان بهره گيرند» هم از ميوهها و هم از دانههاى حيات بخششان (وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها).
«اما ناگهان فرمان ما فرا مىرسد (سرماى سخت و يا تگرگ شديد و يا طوفان درهم كوبندهاى بر آنها مسلط مىگردد) و آنها را چنان درو مىكنيم كه گويا هرگز نبودهاند»! (أَتاها أَمْرُنا لَيْلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ).
در پايان آيه براى تأكيد بيشتر مىفرمايد: «اين چنين آيات خود را براى افرادى كه تفكر مىكنند تشريح مىكنيم» (كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 119 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 33 از سوره ی یونس
(آيه 25)
اين آيه با يك جمله كوتاه اشاره به نقطه مقابل اين گونه زندگى كرده و مىفرمايد: «خداوند به دار السلام، خانه صلح و سلامت و امنيت دعوت مىكند» (وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ).
به آنجا كه نه از اين كشمكشهاى غارتگران دنياى مادى خبرى است، و نه از مزاحمتهاى احمقانه ثروت اندوزان از خدا بىخبر، و نه جنگ و خونريزى و استعمار و استثمار.
سپس اضافه مىكند: «خدا هر كس را بخواهد (و شايسته و لايق ببيند) به سوى راه مستقيم (همان راهى كه به دار السلام و مركز امن و امان منتهى مىشود) دعوت مىكند» (وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 119 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 33 از سوره ی یونس
(آيه 26)
رو سفيدان و رو سياهان! در آيات گذشته اشاره به سراى آخرت و روز رستاخيز شده بود، به همين مناسبت، اين آيه و آيه بعد سرنوشت نيكوكاران و آلودگان به گناه را در آنجا تشريح مىكند.
نخست مىگويد: «كسانى كه كار نيك انجام دهند پاداش نيك و زياده بر آن دارند» (لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى وَ زِيادَةٌ).
منظور از «زِيادَةٌ» در اين جمله ممكن است پاداشهاى مضاعف و فراوانى باشد كه گاهى ده برابر و گاهى هزاران برابر بر آن افزوده مىشود.
سپس اضافه مىكند: نيكوكاران در آن روز چهرههاى درخشانى دارند «و تاريكى و ذلت، صورت آنها را نمىپوشاند» (وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ).
و در پايان آيه مىفرمايد: «اين گروه ياران بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند» (أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 119 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 33 از سوره ی یونس
(آيه 27)
در اين آيه سخن از دوزخيان به ميان مىآيد كه در نقطه مقابل گروه اولند مىگويد: «كسانى كه مرتكب گناهان مىشوند جزاى بدى به مقدار عملشان دارند» (وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها).
در اينجا سخنى از «زياده» در كار نيست، چرا كه در پاداش، «زياده» فضل و رحمت است اما در كيفر، عدالت ايجاب مىكند كه ذرهاى بيش از گناه نباشد.
ولى آنها به عكس گروه اول چهرههايى تاريك دارند «و ذلت، صورت آنها را مىپوشاند» (وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ).
و اين خاصيت و اثر عمل است كه از درون جان انسان به بيرون منعكس مىگردد.
به هر حال ممكن است بدكاران گمان كنند راه فرار و نجاتى خواهند داشت و يا بتها و مانند آنها مىتوانند برايشان شفاعت كنند اما جمله بعد صريحا مىگويد:
«هيچ كس و هيچ چيز نمىتواند آنها را از مجازات الهى دور نگه دارد» (ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ).
تاريكى چهرههاى آنها به اندازهاى زياد است كه «گويى پارههايى از شب تاريك و ظلمانى، يكى پس از ديگرى بر صورت آنها افكنده شده است» (كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً).
«آنها اصحاب آتشند و جاودانه در آن مىمانند» (أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 119 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 33 از سوره ی یونس
(آيه 28)
يك صحنه از رستاخيز بت پرستان! اين آيه نيز بحثهاى گذشته را در زمينه «مبدأ» و «معاد» و وضع مشركان دنبال مىكند.
نخست مىگويد: به خاطر بياوريد «روزى را كه همه بندگان را جمع و محشور مىكنيم» (وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً).
«سپس به مشركان مىگوييم شما و معبودهايتان در جاى خود باشيد» تا به حسابتان رسيدگى شود (ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكانَكُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَكاؤُكُمْ).
سپس اضافه مىكند: «ما اين دو گروه (معبودان و عابدان) را از يكديگر جدا مىكنيم» (فَزَيَّلْنا بَيْنَهُمْ).
و از هر كدام جداگانه سؤال مىنماييم- همان گونه كه در تمام دادگاهها اين مسأله معمول است كه از هر كس جداگانه بازپرسى به عمل مىآيد.
از بت پرستان سؤال مىكنيم به چه دليل اين بتها را شريك خدا قرار داديد و عبادت كرديد؟ و از معبودان نيز مىپرسيم به چه سبب شما معبود واقع شديد و يا تن به اين كار داديد؟
«در اين هنگام شريكانى را كه آنها ساخته بودند، به سخن مىآيند و مىگويند:
شما هرگز ما را پرستش نمىكرديد» (وَ قالَ شُرَكاؤُهُمْ ما كُنْتُمْ إِيَّانا تَعْبُدُونَ). شما در حقيقت هوى و هوسها و اوهام و خيالات خويش را مىپرستيديد.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 119 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 33 از سوره ی یونس
(آيه 29)
سپس براى تأكيد بيشتر مىگويند: «همين بس كه خدا گواه ميان ما و شماست كه ما به هيچ وجه از عبادات شما آگاه نبوديم» (فَكَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ إِنْ كُنَّا عَنْ عِبادَتِكُمْ لَغافِلِينَ).
(آيه 30)
به هر حال همان گونه كه قرآن در اين آيه مىگويد: «در آن هنگام هر كس اعمال خويش را كه قبلا انجام داده است مىآزمايد» (هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ).
و نتيجه بلكه خود آن را مىبيند چه عبادت كنندگان و چه معبودهاى گمراهى كه مردم را به عبادت خويش دعوت مىكردند، چه مشركان و چه مؤمنان از هر گروه و از هر قبيل.
«و در آن روز همگى به سوى «اللّه» كه مولى و سرپرست حقيقى آنان است باز مىگردند» و دادگاه محشر نشان مىدهد كه تنها حكومت به فرمان اوست (وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ).
«و سر انجام تمام بتها و معبودهاى ساختگى كه به دروغ آنها را شريك خدا قرار داده بودند، گم و نابود مىشوند» (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ).
چرا كه آنجا عرصه ظهور و بروز تمام اسرار مكتوم بندگان است و هيچ حقيقتى نمىماند مگر اين كه خود را آشكار مىسازد.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 119 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 33 از سوره ی یونس
(آيه 31)
در اين آيه سخن از نشانههاى وجود پروردگار و شايستگى او براى عبوديت است.
نخست مىفرمايد: به مشركان و بت پرستانى كه در بيراهه سرگردانند «بگو:
چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مىدهد؟» (قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).
البته زمين تنها به وسيله مواد غذايى خود ريشه گياهان را تغذيه مىكند و شايد به همين دليل است كه در آيه فوق سخن از ارزاق آسمان و سپس ارزاق زمين به ميان آمده است (به تفاوت درجه اهميت).
سپس به دو قسمت از مهمترين حواس انسان كه بدون آن دو، كسب علم و دانش براى بشر امكان پذير نيست اشاره كرده، مىگويد: و بگو «چه كسى است كه مالك و خالق گوش و چشم و قدرت دهنده اين دو حس آدمى است»؟ (أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ).
بعد، از دو پديده مرگ و حيات كه عجيبترين پديدههاى عالم آفرينش است سخن به ميان آورده، مىگويد: «و چه كسى زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج مىكند»؟ (وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ).
اين همان موضوعى است كه تاكنون عقل دانشمندان و علماى علوم طبيعى و زيست شناسان در آن حيران مانده است كه چگونه موجود زنده از موجود بىجان به وجود آمده است؟
آيه فوق علاوه بر مرگ و حيات مادى مرگ و حيات معنوى را نيز شامل مىشود، زيرا انسانهاى هوشمند و پاكدامن و با ايمان را مىبينيم كه گاهى از پدر و مادرى آلوده و بىايمان متولد مىشوند، عكس آن نيز مشاهده شده است.
بعد اضافه مىكند: «و چه كسى است كه امور اين جهان را تدبير مىكند»؟
(وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ).
در حقيقت نخست سخن از آفرينش مواهب، سپس سخن از حافظ و نگهبان و مدبر آنهاست.
بعد از آن كه قرآن اين سؤالات سه گانه را مطرح مىكند بلافاصله مىگويد: «آنها به زودى در پاسخ خواهند گفت: خدا» (فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ).
از اين جمله به خوبى استفاده مىشود كه حتى مشركان و بت پرستان عصر جاهليت خالق و رازق و حياتبخش و مدبر امور جهان هستى را خدا مىدانستند.
و در آخر آيه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مىدهد: «به آنها بگو: آيا با اين حال تقوا را پيشه نمىكنيد» (فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 119 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 33 از سوره ی یونس
(آيه 32)
پس از آن كه نمونههايى از آثار عظمت و تدبير خداوند را در آسمان و زمين بيان كرد و وجدان و عقل مخالفان را به داورى طلبيد و آنها به آن معترف گرديدند، در اين آيه با لحنى قاطع مىفرمايد: «اين است اللّه، پروردگار بر حق شما»! (فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ). نه بتها، و نه ساير موجوداتى را كه شريك خداوند در عبوديت قرار دادهايد و در برابر آنها سجده و تعظيم مىكنيد.
سپس نتيجهگيرى مىكند: «اكنون (كه حق را به روشنى شناختيد) آيا بعد از حق چيزى جز ضلال و گمراهى وجود دارد»؟ (فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ).
«با اين حال چگونه از عبادت و پرستش خدا روى گردان مىشويد» با اين كه مىدانيد معبود حقى جز او نيست؟! (فَأَنَّى تُصْرَفُونَ).
اين آيه در حقيقت يك راه منطقى روشن را براى شناخت باطل و ترك آن پيشنهاد مىكند، و آن اين كه نخست بايد از طريق وجدان و عقل براى شناخت حق گام برداشت، هنگامى كه حق شناخته شد، هر چه غير آن و مخالف آن است باطل و گمراهى است، و بايد كنار گذاشته شود.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 119 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 33 از سوره ی یونس
(آيه 33)
در اين آيه براى بيان اين نكته كه چرا آنها با وضوح مطلب و روشنايى حق به دنبال آن نمىروند مىگويد: «اين گونه فرمان خدا در باره اين افراد كه (از روى علم و عمد برخلاف عقل و وجدان) سر از اطاعت پيچيدهاند صادر شده كه آنها ايمان نياورند» (كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا يُؤْمِنُونَ).
در واقع اين خاصيت اعمال نادرست و مستمر آنهاست كه قلبشان را چنان تاريك و روحشان را چنان آلوده مىكند كه با وضوح و روشنى حق آن را نمىبينند و به بيراهه مىروند.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 119 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 33 از سوره ی یونس
خانواده
امام صادق (علیه السلام):
مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِأهْلِهِ زِیدَ فی عُمْرِهِ
هرکه با خانوادۀ خود خوشرفتار باشد، بر عمرش افزوده می شود
By treating one’s family members well, one will prolong his life.
کافی، ج 8، ص 219
-
صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَبْدَؤُا۟ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَؤُا۟ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّيٰ تُؤْفَكُونَ(34)
بگو آيا از شريكان شما كسي هست كه آفرينش را آغاز كند و سپس آن را برگرداند بگو خداست كه آفرينش را آغاز مي كند و باز آن را برمي گرداند پس چگونه [از حق] بازگردانيده مي شويد(34)
قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَهْدِيٓ إِلَي الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِيٓ إِلَي الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّيٓ إِلَّآ أَن يُهْدَيٰ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ(35)
بگو آيا از شريكان شما كسي هست كه به سوي حق رهبري كند بگو خداست كه به سوي حق رهبري مي كند پس آيا كسي كه به سوي حق رهبري مي كند سزاوارتر است مورد پيروي قرار گيرد يا كسي كه راه نمي نمايد مگر آنكه [خود] هدايت شود شما را چه شده چگونه داوري مي كنيد(35)
وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَئًْا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌۢ بِمَا يَفْعَلُونَ(36)
و بيشترشان جز از گمان پيروي نمي كنند [ولي] گمان به هيچ وجه [آدمي را] از حقيقت بي نياز نمي گرداند آري خدا به آنچه مي كنند داناست(36)
وَمَا كَانَ هَٰذَا الْقُرْءَانُ أَن يُفْتَرَيٰ مِن دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَٰبِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَٰلَمِينَ(37)
و چنان نيست كه اين قرآن از جانب غير خدا [و] به دروغ ساخته شده باشد بلكه تصديق [كننده] آنچه پيش از آن است مي باشد و توضيحي از آن كتاب است كه در آن ترديدي نيست [و] از پروردگار جهانيان است(37)
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَيٰهُ قُلْ فَأْتُوا۟ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُوا۟ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ(38)
يا مي گويند آن را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مي گوييد سوره اي مانند آن بياوريد و هر كه را جز خدا مي توانيد فرا خوانيد(38)
بَلْ كَذَّبُوا۟ بِمَا لَمْ يُحِيطُوا۟ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَٰقِبَةُ الظَّٰلِمِينَ(39)
بلكه چيزي را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاويل آن برايشان نيامده است كساني [هم] كه پيش از آنان بودند همين گونه [پيامبرانشان را] تكذيب كردند پس بنگر كه فرجام ستمگران چگونه بوده است(39)
وَمِنْهُم مَّن يُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُم مَّن لَّا يُؤْمِنُ بِهِ وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ(40)
و از آنان كسي است كه بدان ايمان مي آورد و از آنان كسي است كه بدان ايمان نمي آورد و پروردگار تو به [حال] فسادگران داناتر است(40)
وَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل لِّي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنتُم بَرِيُٓٔونَ مِمَّآ أَعْمَلُ وَأَنَا۠ بَرِيٓءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ(41)
و اگر تو را تكذيب كردند بگو عمل من به من اختصاص دارد و عمل شما به شما اختصاص دارد شما از آنچه من انجام مي دهم غير مسؤوليد و من از آنچه شما انجام نمي دهيد غير مسؤولم(41)
وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا۟ لَا يَعْقِلُونَ(42)
و برخي از آنان كساني اند كه به تو گوش فرا مي دهند آيا تو كران را هر چند در نيابند شنوا خواهي كرد(42)
وَمِنْهُم مَّن يَنظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُوا۟ لَا يُبْصِرُونَ(43)
و از آنان كسي است كه به سوي تو مي نگرد آيا تو نابينايان را هر چند نبينند هدايت تواني كرد(43)
إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَئًْا وَلَٰكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ(44)
خدا به هيچ وجه به مردم ستم نمي كند ليكن مردم خود بر خويشتن ستم مي كنند(44)
وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَن لَّمْ يَلْبَثُوٓا۟ إِلَّا سَاعَةً مِّنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بِلِقَآءِ اللَّهِ وَمَا كَانُوا۟ مُهْتَدِينَ(45)
و روزي كه آنان را گرد مي آورد گويي جز به اندازه ساعتي از روز درنگ نكرده اند با هم اظهار آشنايي مي كنند قطعا كساني كه ديدار خدا را دروغ شمردند زيان كردند و [به حقيقت] راه نيافتند(45)
وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلَيٰ مَا يَفْعَلُونَ(46)
و اگر پاره اي از آنچه را كه به آنان وعده مي دهيم به تو بنمايانيم يا تو را بميرانيم [در هر دو صورت] بازگشتشان به سوي ماست سپس خدا بر آنچه مي كنند گواه است(46)
وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَآءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(47)
و هر امتي را پيامبري است پس چون پيامبرشان بيايد ميانشان به عدالت داوري شود و بر آنان ستم نرود(47)
وَيَقُولُونَ مَتَيٰ هَٰذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ(48)
و مي گويند اگر راست مي گوييد اين وعده چه وقت است(48)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
سلام دوستای خوبم
من امروز ساعت 8 صبح امتحان پایان ترم مدار دارم واسه همین فرصت نکردم تفاسیر آیات رو بزارم بعد از اینکه از دانشگاه برگشتم تفاسیر رو قرار میدم
دعا کنید امتحانمو خوب بدم
مرسی
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
انشا الله خدا خودش کمکت کنه. [khoobboodan][khoobboodan]
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 34)
يكى از نشانههاى حق و باطل: قرآن همچنان استدلالات مربوط به مبدأ و معاد را تعقيب مىكند نخست به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مىدهد «به آنها بگو: آيا هيچ يك از اين معبودهايى كه شما شريك خدا قرار دادهايد مىتواند آفرينش را ايجاد كند و سپس بازگرداند» (قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ).
بعد اضافه مىكند «بگو: خداوند آفرينش را آغاز كرده و سپس باز مىگرداند» (قُلِ اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ).
«با اين حال چرا از حق روى گردان (و در بيراهه سرگردان) مىشويد» (فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 35)
بار ديگر به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مىدهد «به آنها بگو: آيا هيچ يك از معبودهاى ساختگى شما هدايت به سوى حق مىكند»؟ (قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ).
زيرا معبود بايد رهبر عبادت كنندگان خود باشد، آن هم رهبرى به سوى حق، در حالى كه معبودهاى مشركان اعم از بتهاى بىجان و جاندار هيچ كدام قادر نيستند بدون هدايت الهى كسى را به سوى حق رهنمون گردند.
لذا بلافاصله اضافه مىكند: «بگو تنها خداوند هدايت به سوى حق مىكند» (قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ).
با اين حال «آيا كسى كه هدايت به سوى حق مىكند شايستهتر براى پيروى است يا آن كس كه خود هدايت نمىشود مگر آن كه هدايتش كنند» (أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى).
و در پايان آيه با بيانى توبيخ آميز و سرزنش بار مىگويد: «شما را چه مىشود؟ چگونه قضاوت مىكنيد»؟ (فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 36)
و در اين آيه اشاره به سر چشمه و عامل اصلى انحرافات آنها، كرده، مىگويد: «اكثر آنها جز از پندار و گمان پيروى نمىكنند، در حالى كه گمان و پندار هرگز انسان را بىنياز از حق نمىكند و به حق نمىرساند» (وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً).
سر انجام با لحنى تهديد آميز نسبت به اين گونه افرادى كه تابع هيچ منطق و حسابى نيستند مىفرمايد: «خداوند به آنچه آنها انجام مىدهند عالم است» (إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 37)
عظمت و حقانيت دعوت قرآن: در اينجا قرآن به پاسخ قسمت ديگرى از سخنان نارواى مشركان مىپردازد، چرا كه آنها تنها در شناخت مبدأ گرفتار انحراف نبودند، بلكه به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله نيز افترا مىزدند، كه قرآن را با فكر خود ساخته و به خدا نسبت داده است.
آيه مىگويد: «شايسته نيست كه اين قرآن بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شده باشد» (وَ ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ).
سپس به ذكر دليل بر اصالت قرآن و وحى آسمانى بودنش پرداخته، مىگويد:
«ولى اين قرآن كتب آسمانى پيش از خود را تصديق مىكند» (وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ).
يعنى تمام بشارات و نشانههاى حقانيتى كه در كتب آسمانى پيشين آمده بر قرآن و آورنده قرآن كاملا منطبق است و اين خود ثابت مىكند كه تهمت و افترا بر خدا نيست و واقعيت دارد.
سپس دليل ديگرى بر اصالت اين وحى آسمانى ذكر كرده، مىگويد: «و اين قرآن شرح كتب اصيل انبياء پيشين و بيان احكام اساسى و عقائد اصولى آنها است و به همين دليل شكى در آن نيست كه از طرف پروردگار عالميان است» (وَ تَفْصِيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ).
و به تعبير ديگر هيچ گونه تضادى با اصول برنامه انبياء گذشته ندارد، بلكه تكامل آن تعليمات و برنامهها در آن ديده مىشود، و اگر اين قرآن مجعول بود حتما مخالف و مباين آنها بود.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 38)
در اين آيه دليل سومى بر اصالت قرآن ذكر كرده، مىگويد: «آنها مىگويند اين قرآن را پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به دروغ به خدا نسبت داده، به آنها بگو: اگر راست مىگوييد شما هم مثل يك سوره آن را بياوريد، و از هر كس مىتوانيد غير از خدا براى همكارى دعوت كنيد» ولى هرگز توانايى بر اين كار را نخواهيد داشت، به همين دليل ثابت مىشود كه اين وحى آسمانى است (أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).
اين آيه از جمله آياتى است كه با صراحت اعجاز قرآن را بيان مىكند نه تنها همه قرآن را بلكه حتى اعجاز يك سوره را، و از همه جهانيان بدون استثناء دعوت مىكند كه اگر معتقديد اين آيات از طرف خدا نيست همانند آن و يا لااقل همانند يك سوره آن را بياوريد.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 39)
در اين آيه اشاره به يكى از علل اساسى مخالفتهاى مشركان كرده، مىگويد: آنها قرآن را به خاطر اشكالات و ايرادهايى انكار نمىكردند «بلكه تكذيب و انكارشان به خاطر اين بود كه از محتواى آن آگاهى نداشتند» (بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ).
در حقيقت آنها هيچ گونه دليلى بر نفى مبدأ و معاد نداشتند و تنها جهل و بىخبرى ناشى از خرافات و عادت به مذهب نياكان سدّ راهشان بود.
و يا جهل به اسرار احكام، جهل به مفهوم بعضى از آيات متشابه، و جهل به درسهاى عبرت انگيزى كه هدف نهايى ذكر تاريخ پيشينيان بوده است.
مجموع اين جهالتها و بىخبريها، آنها را وادار به انكار و تكذيب مىكرد. «در حالى كه هنوز تأويل و تفسير و واقعيت مسائل مجهول براى آنها روشن نشده بود» (وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ).
قرآن سپس اضافه مىكند كه اين روش نادرست، منحصر به مشركان عصر جاهليت نيست بلكه «اقوام گمراه گذشته نيز (به همين گرفتارى مبتلا بودند، آنها نيز بدون اين كه تحقيق در شناخت واقعيتها بكنند و يا انتظار براى تحقق آنها بكشند) حقايق را انكار و تكذيب مىكردند» (كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
در حالى كه عقل و منطق حكم مىكند كه انسان چيزى را كه نمىداند، هرگز انكار نكند، بلكه به جستجو و تحقيق بپردازد.
و در پايان آيه روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مىگويد: «پس بنگر عاقبت كار اين ستمكاران به كجا كشيد» (فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ).
يعنى اينها نيز به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 40)
در اين آيه اشاره به دو گروه عظيم مشركان كرده، مىگويد: اينها همگى به اين حال باقى نمىمانند بلكه «گروهى از آنان (كه روح حق طلبى در وجودشان نمرده است سر انجام) به اين قرآن ايمان مىآورند، در حالى كه گروهى ديگر (همچنان در جهل و لجاجت پافشارى كرده و) ايمان نخواهند آورد» (وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ).
روشن است كه اين گروه مردم، افراد فاسد و مفسدى هستند و به همين دليل در پايان آيه مىفرمايد: «پروردگار تو مفسدان را بهتر مىشناسد» (وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ).
اشاره به اين كه افرادى كه زير بار حق نمىروند، در فاسد كردن نظام جامعه نقش مؤثرى دارند.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 41)
بحثى كه در آيات گذشته در زمينه انكار و تكذيب لجوجانه مشركان گذشت همچنان دنبال مىشود و در اين آيه طريق جديدى براى مبارزه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تعليم داده، مىگويد: «اگر آنها تو را تكذيب كنند به آنان بگو عمل من براى من و عمل شما براى خودتان باشد» (وَ إِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ).
«شما از آنچه من انجام مىدهم بيزاريد، و من هم از اعمال شما بيزارم» (أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ).
اين اعلام بيزارى و بىاعتنايى كه توأم با اعتماد و ايمان قاطع به مكتب خويشتن است به منكران لجوج مىفهماند كه با عدم تسليم در مقابل حق، خود را به محروميت مىكشانند و تنها به خويشتن ضرر مىزنند.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 42)
كوران و كران! در اين آيه اشاره به دليل انحراف و عدم تسليم آنها در برابر حق كرده، مىگويد: براى هدايت يك انسان تنها تعليمات صحيح و آيات تكان دهنده و اعجاز آميز و دلائل روشن كافى نيست، بلكه آمادگى و استعداد پذيرش و شايستگى براى قبول حق نيز لازم است، همان گونه كه براى پرورش سبزه و گل تنها بذر آماده كافى نمىباشد، زمين مستعد نيز لازم است.
لذا نخست مىگويد: «گروهى از آنها گوش به سوى تو فرا مىدهند» اما گويى كرند (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ).
با اين حال كه آنها گوش شنوايى ندارند «آيا تو مىتوانى صداى خود را به گوش كران برسانى هر چند درك نكنند» (أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 43)
«و گروهى ديگر از آنان چشم به تو مىدوزند و اعمال تو را مىنگرند» كه هر يك نشانهاى از حقانيت و صدق گفتار تو را در بر دارد، اما گويى كورند و نابينا (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ).
«آيا با اين حال تو مىتوانى اين نابينايان را هدايت كنى هر چند فاقد بصيرت باشند» (أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ).
(آيه 44)
ولى اين نارسايى فكر و نديدن چهره حق و ناشنوايى در برابر گفتار خدا، چيزى نيست كه با خود از مادر به اين جهان آورده باشند، و خداوند به آنها ستمى كرده باشد، بلكه اين خود آنها بودهاند كه با اعمال نادرستشان و دشمنى و عصيان در برابر حق روح خود را تاريك و چشم بصيرت و گوش شنوايشان را از كار انداختند «چرا كه خداوند به هيچ كس از مردم ستم نمىكند، ولى مردمند كه به خويشتن ستم روا مىدارند» (إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 45)
به دنبال شرح بعضى از صفات مشركان در آيات گذشته، در اينجا اشاره به وضع دردناكشان در قيامت كرده، مىگويد: «به خاطر بياور آن روز را كه خداوند همه آنها را محشور و جمع مىكند در حالى كه چنان احساس مىكنند كه تمام عمرشان در اين دنيا بيش از ساعتى از يك روز نبوده، به همان مقدار كه يكديگر را ببينند و بشناسند» (وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ).
سپس اضافه مىكند: در آن روز به همه آنها ثابت مىشود «افرادى كه روز رستاخيز و ملاقات پروردگار را تكذيب كردند، زيان بردند»، و تمام سرمايههاى وجود خود را از دست دادند بىآنكه نتيجهاى بگيرند (قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ).
«و اينها (به خاطر اين تكذيب و انكار و اصرار بر گناه و لجاجت) آمادگى هدايت نداشتند» (وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ). چرا كه قلبشان تاريك و روحشان ظلمانى بود.
(آيه 46)
در اين آيه به عنوان تهديد كفار و تسلى خاطر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چنين مىگويد: «اگر ما قسمتى از مجازاتهايى را كه به آنها وعده دادهايم به تو نشان دهيم (و در زمان حيات خود عذاب و مجازات آنها را ببينى) و يا اگر (پيش از آن كه به چنين سرنوشتى گرفتار شوند) تو را از اين دنيا ببريم به هر حال بازگشتشان به سوى ماست. سپس خداوند شاهد و گواه اعمالى است كه انجام مىدادند» (وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى ما يَفْعَلُونَ).
(آيه 47)
در اين آيه يك قانون كلى در باره همه پيامبران و از جمله پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و همه امتها از جمله امتى كه در عصر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىزيستهاند بيان كرده، مىگويد: «هر امتى رسول و فرستادهاى از طرف خدا دارد» (وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ).
«هنگامى كه فرستاده آنها آمد (و ابلاغ رسالت كرد و گروهى در برابر حق تسليم شدند و پذيرفتند و گروهى به مخالفت و تكذيب برخاستند) به عدالت در ميان آنها داورى مىشود و به هيچ كس ستمى نمىشود»، مؤمنان و نيكان مىمانند و بدان و مخالفان يا نابود مىشوند و يا محكوم به شكست (فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ).
همان گونه كه در باره پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و امت معاصرش چنين شد.
بنابراين قضاوت و داورى كه در اين آيه به آن اشاره شده همان قضاوت تكوينى و اجرايى در اين دنياست.
(آيه 48)
به دنبال تهديدهايى كه در آيات سابق راجع به عذاب و مجازات منكران حق ذكر شد در اين آيه از قول آنها چنين نقل مىكند كه از روى استهزاء و مسخره و انكار «مىگويند: اين وعدهاى كه در مورد نزول عذاب مىدهى اگر راست مىگويى چه موقع است»؟! (وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).
آنها با اين تعبير مىخواستند بىاعتنايى كامل خود را به تهديدهاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نشان دهند.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html