پاییز از زمستون غمگین تره چون بهارو ندیده،
ولی من از پاییز غمگین ترم ، چون خیلی وقته تو رو ندیدم
__________________
نمایش نسخه قابل چاپ
پاییز از زمستون غمگین تره چون بهارو ندیده،
ولی من از پاییز غمگین ترم ، چون خیلی وقته تو رو ندیدم
__________________
بی دلیل آسمان ابریست
بی دلیل باران می بارد
بی دلیل دلتنگ شده ام
در این ازدحام فکر و قهر و دغدغه
بی دلیل شعر می گویم
ملامتم مکن
من که دریا نیستم
من تنها شاعری هستم تهیدست
که به بهانه ابرو باران و قهر
شوریده می شود
وشعر می گوید.
خیلی وقت ها
مهمترین حرف میان دو نفر،
همانی است که هرگز به هم نمی گویند..
هر که آمد بار خود را بست و رفت.
ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب
زآن چه حاصل، جزدروغ و جز دروغ؟
زین چه حاصل، جز فریب و جز فریب؟
باز می گویند: فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوه ای پیدا نخواهد شد، امید!
کاشکی اسکندری پیدا شود...
سفر که می روی ،
یاد مرا ...
در کوله بارت بریز .
قول می دهم سنگینی نکنم !
کوله بارم بر پشت
کفشهایم دم در
یاران همه دلگیر
من تنها ، مدهوش
یارب این درد که دادی به تنم
نه مرا که یارانم را کشت...
گفته بودم که اگر بازاید درد
نه دگر طاقت جنگم هست
نه طاقت درد...
حالا که نه طاقت خاموشی
نه میل سخن دارم
یارب تو بگو ،یارب
تا کی وقت گفتن دارم..
در مکتب ما رسم فراموشی نیست
در مسلک ما عشق هم اغوشی نیست
مهر تو اگر به هستی ما افتاد
هرگز به سرم خیال خاموشی نیست
جز من اگرت عاشق وشیداست بگو
ور میل دلت به جانب ماست بگو
ور هیچ مرا دردل تو جاست بگو
گر هست بگو،نیست بگو،راست بگو
هر آنکس که عاشق است از جان نترسد
یقین از بند و زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد
در توالی سکوت تو ٬
در تداوم نبودنت ٬
رد پای آشنایی از صدای تو ٬
در میان حجم خاطرم هنوز زنده است ٬
هنوز می تپد و باورش نمیشود که نیستی
که رفته ای ٬
کجا نوشته اند؟
عشق
این چنین میان مرز سایه هاست؟
این چنین پر از هجوم فاصله
!
در تقابل میان آب و تشنگی ٬
تقابل میان درد و زندگی
کجا نوشته اند؟ ...
صدای پای قلب مهربانتان
به غم امید ماندنی نداد
امید ماندنی در این دل خراب
امید بودنی در این سرای پر سراب....
به برکت قدوم مهربان ناجی ام
دوباره زندگی به کام میشود
اسب سرکش وجود پر غرور من
برای زندگی دوباره رام میشود....
دوباره قلب این شکسته نحیف
ز نو جوانه میزند برای زندگی
زخم خورده ای که سرد بوده با خدا
دوباره گرم میشود برای بندگی....
تمام این امید و این نگاه
یادگار یک صدای جاودانه است
ان صدا که از برای بودنم
در دلم همیشه یک بهانه است...
"یک بهانه قشنگ و ماندنی"
"یک بهانه قشنگ و ماندنی"