دوش در میکده زاهدی دیدم مست/تسبیح به گردن وصراحی در دست
گفتم :زچه در میکده جا کردی توگفت/در میکده هم به سوی حق راهی هست[golrooz]
نمایش نسخه قابل چاپ
دوش در میکده زاهدی دیدم مست/تسبیح به گردن وصراحی در دست
گفتم :زچه در میکده جا کردی توگفت/در میکده هم به سوی حق راهی هست[golrooz]
دست از طلب ندارم تا کام دل برآید/ یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید
یکی از بزرگان اهل خرد
برای خرش ساندویچ می خرد[golrooz]
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به دریا بنگرم دریا تو بینم
بر درت می آمدم هر شب مرا وا می زدی
گفتمت نا مهربانی دم ز حاشا می زدی[golrooz]
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز خوب رویان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می گیرد جهان با مردمان سخت کوش
سرخوشانند ، ستایشگر خورشید و زمین
همه مهر است و محبت ، نه جدال است و نه کین
هوای تو در سر دارم دمی از کنارم گذر کن
و از شکستن این دل ای بی وفا حذر کن
(من درآوردی خودم بود)[nishkhand][nishkhand]