پاسخ : صفحه ی 259 از قرآن کریم شامل آیات 15 تا 32 از سوره ی فاطر
(آیه 29)
معامله پرسود با پروردگار! از آنجا که در آیه قبل به مقام خوف و خشیت عالمان اشاره شده بود در این آیه به مقام «امید و رجاء» آنها اشاره کرده، مى فرماید: «کسانى که کتاب الهى را تلاوت مى کنند، و نماز را بر پا مى دارند، و از آنچه به آنها روزى داده ایم در پنهان و آشکار انفاق مى کنند، آنها امید تجارتى دارند که نابودى و فساد و کساد در آن نیست» (إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ).
بدیهى است که «تلاوت» در اینجا به معنى قرائت سرسرى و خالى از تفکر و اندیشه نیست، خواندنى است که سر چشمه فکر باشد، فکرى که سر چشمه عمل صالح گردد، عملى که از یک سو انسان را به خدا پیوند دهد که مظهر آن نماز است، و از سوى دیگر به خلق خدا ارتباط دهد که مظهر آن انفاق است.
این انفاق گاهى مخفیانه صورت مى گیرد تا نشانه اخلاص کامل باشد «سرّا».
و گاه آشکارا تا مشوق دیگران گردد و تعظیم شعائر شود «علانیة».
آرى! علمى که چنین اثرى دارد مایه رجاء و امیدوارى است.
(آیه 30)
این آیه هدف این مؤمنان راستین را چنین بیان مى کند: «آنها (این اعمال صالح را انجام مى دهند) تا خداوند اجر و پاداششان را بطور کامل بپردازد، و از فضلش بر آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکور است» (لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ).
این جمله در حقیقت اشاره به نهایت اخلاص آنهاست که در اعمال نیک خود جز به پاداش الهى نظر ندارند، و خداوند علاوه بر پاداش معمولى که آن خود گاهى صدها یا هزاران برابر عمل است از فضل خود بر آنان مى افزاید، و مواهبى، از فضل گسترده اش به آنها مى بخشد.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/258
پاسخ : صفحه ی 259 از قرآن کریم شامل آیات 15 تا 32 از سوره ی فاطر
(آیه 31)
از آنجا که در آیات گذشته سخن از مؤمنان پاکدلى در میان بود که آیات کتاب الهى را تلاوت مىکنند و به کار مىبندند، در این آیه از این کتاب آسمانى و دلائل صدق آن و همچنین حاملان واقعى کتاب سخن مىگوید، و بحثى را که در آیات پیشین پیرامون توحید بود با این بحث که پیرامون نبوت است تکمیل کرده، مىفرماید: «و آنچه از کتاب بر تو وحى فرستادیم حق است، و آنچه را در کتب پیشین آمده تصدیق مىکند، خداوند نسبت به بندگانش آگاه و بیناست» (وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ).
جمله (إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ) بیانگر علت حقانیت قرآن و هماهنگى آن با واقعیتها و نیازهاست، چرا که از سوى خداوندى نازل شده که بندگان خود را به خوبى مىشناسد و نسبت به نیازهایشان بصیر و بیناست.
«خبیر» به معنى آگاهى از بواطن و عقائد و نیات و ساختمان روحى انسان، و «بصیر» به معنى بینایى نسبت به ظواهر و پدیدههاى جسمانى اوست.
(آیه 32)
وارثان حقیقى میراث انبیا: این آیه به موضوع مهمى در این رابطه- یعنى حاملان این کتاب بزرگ آسمانى، همان کسانى که بعد از نزول قرآن بر قلب پاک پیامبر صلّى اللّه علیه و اله این مشعل فروزان را در آن زمان و قرون و اعصار دیگر حفظ و پاسدارى نمودند- اشاره کرده، مىفرماید: «سپس این کتاب آسمانى را به گروهى از بندگان برگزیده خود به ارث دادیم» (ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا).
منظور از «کتاب» در اینجا قرآن مجید است.
«ارث» به چیزى گفته مىشود که بدون داد و ستد و زحمت به دست مىآید، و خداوند این کتاب بسیار بزرگ را این گونه در اختیار مسلمانان قرار دارد.
سپس به یک تقسیمبندى مهم در این زمینه پرداخته، مىگوید: «از میان آنها عدهاى به خویشتن ستم کردند، و گروهى راه میانه را در پیش گرفتند، و گروهى به فرمان خدا در نیکیها بر دیگران پیشى گرفتند، و این فضیلت بزرگى است» (فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ).
خداوند پاسدارى این کتاب آسمانى را بعد از پیامبرش بر عهده این امت گذاشته، امتى که برگزیده خداست، ولى در میان این امت گروههاى مختلفى یافت مى شوند: بعضى به وظیفه بزرگ خود در پاسدارى از این کتاب و عمل به احکامش کوتاهى کرده، و در حقیقت بر خویشتن ستم نمودند.
گروهى دیگر تا حد زیادى به این وظیفه پاسدارى و عمل به کتاب قیام نمودهاند، هر چند لغزشها و نارسائی هایى در کار خود نیز داشته اند.
و بالأخره گروه ممتازى وظائف سنگین خود را به نحو احسن انجام داده، و در این میدان مسابقه بزرگ بر همگان پیشى گرفته اند که در رأس این گروه امامان معصوم علیهم السّلام قرار دارند.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/259
صفحه ی 260 از قرآن کریم شامل آیات 33 تا 43 از سوره ی فاطر
[golrooz] صفحه ی 260 از قرآن کریم شامل آیات 33 تا 43 از سوره ی فاطر [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
جَنَّٰتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ(33)
[در] بهشتهاي هميشگي [كه] به آنها درخواهندآمد در آنجا با دستبندهايي از زر و مرواريد زيور يابند و در آنجا جامه شان پرنيان خواهد بود(33)
وَقَالُوا۟ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِيٓ أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ(34)
و مي گويند سپاس خدايي را كه اندوه را از ما بزدود به راستي پروردگار ما آمرزنده [و] حق شناس است(34)
الَّذِيٓ أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ(35)
همان [خدايي] كه ما را به فضل خويش در سراي ابدي جاي داد در اينجا رنجي به ما نمي رسد و در اينجا درماندگي به ما دست نمي دهد(35)
وَالَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَيٰ عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا۟ وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا كَذَٰلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ(36)
و[لي] كساني كه كافر شده اند آتش جهنم براي آنان خواهد بود حكم به مرگ بر ايشان [جاري] نمي شود تا بميرند و نه عذاب آن از ايشان كاسته شود [آري] هر ناسپاسي را چنين كيفر مي دهيم(36)
وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَآ أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَٰلِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَآءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا۟ فَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِن نَّصِيرٍ(37)
و آنان در آنجا فرياد برمي آورند پروردگارا ما را بيرون بياور تا غير از آنچه مي كرديم كار شايسته كنيم مگر شما را [آن قدر] عمر دراز نداديم كه هر كس كه بايد در آن عبرت گيرد عبرت مي گرفت و [آيا] براي شما هشداردهنده نيامد پس بچشيد كه براي ستمگران ياوري نيست(37)
إِنَّ اللَّهَ عَٰلِمُ غَيْبِ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ الصُّدُورِ(38)
خدا[ست كه] داناي نهان آسمانها و زمين است و اوست كه به راز دلها داناست(38)
هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَٰٓئِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَلَا يَزِيدُ الْكَٰفِرِينَ كُفْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتًا وَلَا يَزِيدُ الْكَٰفِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَارًا(39)
اوست آن كس كه شما را در اين سرزمين جانشين گردانيد پس هر كس كفر ورزد كفرش به زيان اوست و كافران را كفرشان جز دشمني نزد پروردگارشان نمي افزايد و كافران را كفرشان غير از زيان نمي افزايد(39)
قُلْ أَرَءَيْتُمْ شُرَكَآءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا۟ مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَٰوَٰتِ أَمْ ءَاتَيْنَٰهُمْ كِتَٰبًا فَهُمْ عَلَيٰ بَيِّنَتٍ مِّنْهُ بَلْ إِن يَعِدُ الظَّٰلِمُونَ بَعْضُهُم بَعْضًا إِلَّا غُرُورًا(40)
بگو به من خبر دهيد از شريكان خودتان كه به جاي خدا مي خوانيد به من نشان دهيد كه چه چيزي از زمين را آفريده اند يا آنان در [كار] آسمانها همكاري داشته اند يا به ايشان كتابي داده ايم كه دليلي بر [حقانيت] خود از آن دارند [نه] بلكه ستمكاران جز فريب به يكديگر وعده نمي دهند(40)
۞ إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَآ إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّنۢ بَعْدِهِۦٓ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا(41)
همانا خدا آسمانها و زمين را نگاه مي دارد تا نيفتند و اگر بيفتند بعد از او هيچ كس آنها را نگاه نمي دارد اوست بردبار آمرزنده(41)
وَأَقْسَمُوا۟ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَٰنِهِمْ لَئِن جَآءَهُمْ نَذِيرٌ لَّيَكُونُنَّ أَهْدَيٰ مِنْ إِحْدَي الْأُمَمِ فَلَمَّا جَآءَهُمْ نَذِيرٌ مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا(42)
و با سوگندهاي سخت خود به خدا سوگند ياد كردند كه اگر هرآينه هشداردهنده اي براي آنان بيايد قطعا از هر يك از امتها[ي ديگر] راه يافته تر شوند و[لي] چون هشداردهنده اي براي ايشان آمد جز بر نفرتشان نيفزود(42)
اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا(43)
[انگيزه] اين كارشان فقط گردنكشي در [روي] زمين و نيرنگ زشت بود و نيرنگ زشت جز [دامن] صاحبش را نگيرد پس آيا جز سنت [و سرنوشت شوم] پيشينيان را انتظار مي برند و هرگز براي سنت خدا دگرگوني نخواهي يافت(43)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 260 از قرآن کریم شامل آیات 33 تا 43 از سوره ی فاطر
(آیه 33)
آنجا که نه غمى است، نه رنجى، و نه درماندگى! این آیات در حقیقت نتیجهاى است براى آنچه در آیات گذشته آمده بود، مىفرماید: پاداش پیشگامان در خیرات و نیکیها «باغهاى جاویدان بهشت است که همگى در آن وارد مىشوند» (جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها).
سپس به سه بخش از نعمتهاى بهشتى که بعضى جنبه مادى دارد و ظاهرى، و بعضى جنبه معنوى و باطنى، و قسمتى نیز ناظر به نفى و طرد هر گونه مانع و مزاحم است اشاره کرده، مىگوید: «این پیشگامان در خیرات در آن بهشت جاویدان به دستبندهایى از طلا و مروارید آراستهاند و لباسشان در آنجا حریر است»! (یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ).
آنها در این دنیا به زرق و برقها بىاعتنایى کردند، در بند لباسهاى فاخر نبودند، خداوند به جبران اینها در جهان دیگر بهترین لباسها و زیورها را بر آنها مىپوشاند.
(آیه 34)
بعد از ذکر این نعمت مادى به نعمت معنوى خاصى اشاره کرده، مىفرماید: «آنها مىگویند: حمد (و ستایش) براى خداوندى است که اندوه را از ما بر طرف ساخته» (وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ).
سپس این مؤمنان بهشتى مىافزایند: «پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است» (إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ).
با وصف غفوریتش اندوه سنگین لغزشها و گناهان را بر طرف ساخته، و با وصف شکوریتش مواهب جاودانى که هرگز سایه شوم غم بر آنها نمىافتد به ما ارزانى داشته.
(آیه 35)
سر انجام به سراغ آخرین نعمت که نبودن عوارض ناراحتى و عوامل مشقت و خستگى و رنج و تعب است رفته، از قول آنها مىگوید: ستایش براى «آن کسى است که با فضل خود ما را در این سراى اقامت (جاویدان) جاى داد که نه در آنجا رنجى به ما مىرسد و نه سستى و واماندگى»! (الَّذِی أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ).
و به این ترتیب در آنجا نه عوامل مشقتبار جسمانى وجود دارد، نه از اسباب رنج روحى خبرى است.
(آیه 36)
معمولا قرآن در کنار «بشارتها» به «انذارها» مىپردازد تا دو عامل خوف و رجا را که انگیزه حرکت تکاملى است تقویت کند. لذا در اینجا سخن از مجازاتهاى مادى و معنوى است.
نخست مىفرماید: «آنها که راه کفر را پیش گرفتند آتش دوزخ براى آنهاست» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ).
همان گونه که بهشت دار مقام و سراى جاویدان است، دوزخ نیز براى این گروه جایگاه ابدى است.
سپس مىافزاید: «هرگز فرمان مرگ آنها صادر نمىشود تا بمیرند» و از این رنج و الم رهایى یابند (لا یُقْضى عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا).
مرگ براى این گونه اشخاص یک دریچه نجات است، اما با جمله گذشته این دریچه بسته شده، باقى مىماند دریچه دیگر و آن این که زنده بمانند و مجازاتشان تدریجا تخفیف یابد، و یا تحمل آنها را بیفزاید تا نتیجه آن تخفیف درد و رنج باشد، این دریچه را نیز با جمله دیگرى مىبندد، مىگوید: «چیزى از عذاب دوزخ از آنها تخفیف داده نخواهد شد» (وَ لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها).
و در پایان آیه به عنوان تأکید بر قاطعیت این وعید الهى مى فرماید: «این گونه هر کفران کنندهاى را جزا مى دهیم»! (کَذلِکَ نَجْزِی کُلَّ کَفُورٍ).
آرى! جزاى کفران کننده سوختن در عذاب دردناک آتش است، آتشى که با دست خود افروخته و هیزمش را افکار و اعمال و وجود او تشکیل مى دهد.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/259
پاسخ : صفحه ی 260 از قرآن کریم شامل آیات 33 تا 43 از سوره ی فاطر
(آیه 37)
ما را بازگردانید تا عمل صالح انجام دهیم! این آیه به قسمت دیگرى از عذاب دردناک آنها پرداخته، و انگشت روى بعضى از نکات حساس در این زمینه گذارده، مىگوید: «آنها در دوزخ فریاد مىزنند: پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحى به جا بیاوریم غیر از آنچه انجام مىدادیم» (وَ هُمْ یَصْطَرِخُونَ فِیها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ).
آرى! آنها با مشاهده نتایج اعمال سوء خود در ندامت عمیقى فرو مىروند، و تقاضاى بازگشت به دنیا مىکنند براى انجام اعمال صالح.
به هر حال در برابر این تقاضا یک پاسخ قاطع از سوى خداوند به آنها داده مىشود، مىفرماید: «آیا شما را به اندازهاى که هر کس اهل تذکر است در آن متذکر مىشود عمر ندادیم»؟! (أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ).
«و (آیا) بیم دهنده الهى به سراغ شما نیامد»؟! (وَ جاءَکُمُ النَّذِیرُ).
اکنون که چنین است و تمام وسائل نجات در اختیارتان بوده و از آن بهره نگرفتید باید در همین جا گرفتار باشید «اکنون بچشید که براى ستمگران یاورى نیست»! (فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ).
(آیه 38)
در این آیه به تقاضایى که کفّار در دوزخ براى بازگشت به دنیا دارند پاسخ داده، مىگوید: «خداوند غیب آسمانها و زمین را مىداند، چنین خدایى مسلما از آنچه در درون دلهاست آگاه است» (إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَیْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).
آرى! او مىداند اگر به درخواست دوزخیان پاسخ مثبت گفته شود و باز به دنیا برگردند همان اعمال گذشته را ادامه خواهند داد.
علاوه بر این، آیه هشدارى است به همه مؤمنان که در اخلاص نیّات خویش بکوشند و جز خدا کسى را در نظر نداشته باشند.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/259
پاسخ : صفحه ی 260 از قرآن کریم شامل آیات 33 تا 43 از سوره ی فاطر
(آیه 39)
به دنبال بحثهایى که در آیات گذشته پیرامون سرنوشت کفار و مشرکان آمده بود، در اینجا از طریق دیگرى آنها را مورد بازخواست قرار داده، بطلان طریقه آنها را با دلائل آشکارى روشن مىسازد.
نخست مىگوید: «او کسى است که شما را جانشینان در زمین قرار داد» (هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ).
او عقل و شعور و فکر و هوش داده، و طریقه استفاده کردن از این امکانات را به شما انسانها آموخته است، با این حال چگونه ولى نعمت اصلى خود را فراموش کردید.
این جمله، هشدارى است به همه انسانها که بدانند دوران آنها ابدى و جاودانى نیست، همان گونه که آنها جانشین اقوام دیگر شدند پس از چند روزى آنها نیز مىروند و اقوام دیگرى جانشین آنها خواهند شد.
به همین دلیل بلا فاصله مى گوید: «پس هر کس کافر شود کفر او به زیان خودش خواهد بود» (فَمَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ).
«و کفر کافران در نزد پروردگارشان چیزى جز خشم و غضب نمىافزاید» (وَ لا یَزِیدُ الْکافِرِینَ کُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتاً). خشم الهى به معنى بر چیدن دامنه رحمت و دریغ داشتن لطف از کسانى است که مرتکب اعمال زشتى شده اند.
و به هر حال «کفرشان چیزى جز زیان و خسران به آنان نمىافزاید» (وَ لا یَزِیدُ الْکافِرِینَ کُفْرُهُمْ إِلَّا خَساراً).
(آیه 40)
این آیه پاسخ قاطع دیگرى به مشرکان مى دهد و به آنها خاطر نشان مىسازد که اگر انسان از چیزى تبعیت مىکند یا به آن دل مىبندد باید دلیلى از عقل بر آن داشته باشد، یا دلیلى از نقل قطعى، شما که هیچ یک از این دو را در اختیار ندارید تکیه گاهى جز فریب و غرور نخواهید داشت.
مىفرماید: «بگو: این معبودانى را که جز خدا مىخوانید به من نشان دهید چه چیزى از زمین را آفریدهاند»! (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ شُرَکاءَکُمُ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ).
«یا این که در آفرینش آسمان شریکند»؟! (أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ).
با این حال پرستش آنها چه دلیلى دارد؟! معبود بودن فرع بر خالق بودن است، حال که ثابت شد هیچ دلیل عقلى براى مدعاى شما نیست، آیا دلیلى از نقل در اختیار دارید؟ «آیا کتابى (آسمانى) در اختیار آنها گذاردهایم و آنها دلیل روشنى از آن بر کار خود دارند»؟ (أَمْ آتَیْناهُمْ کِتاباً فَهُمْ عَلى بَیِّنَةٍ مِنْهُ).
نه آنها هیچ دلیل و بینه و برهان روشنى از کتب الهى در اختیار ندارند. پس سرمایه آنها چیزى جز مکر و فریب نیست «بلکه این ستمگران به یکدیگر جز وعدههاى دروغین نمى دهند» (بَلْ إِنْ یَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلَّا غُرُوراً).
(آیه 41)
آسمانها و زمین با دست قدرت او برپاست! در این آیه سخن از حاکمیت خدا بر مجموعه آسمانها و زمین است، و در حقیقت بعد از نفى دخالت معبودهاى ساختگى در جهان هستى به اثبات توحید خالقیت و ربوبیت پرداخته، مىفرماید: «خداوند آسمانها و زمین را نگاه مىدارد تا از نظام خود منحرف نشوند» (إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا).
نه تنها آفرینش در آغاز با خداست که نگهدارى و تدبیر و حفظ آنها نیز به دست قدرت اوست، بلکه آنها هر لحظه آفرینش جدیدى دارند و فیض هستى لحظه به لحظه به آنها مىرسد، که اگر لحظهاى رابطه آنها با آن مبدأ بزرگ قطع شود راه فنا و نیستى را پیش مىگیرند.
اگر نازى کند یکدم فرو ریزند قالبها!
سپس به عنوان تأکید مىافزاید: «و هرگاه منحرف گردند، کسى جز او نمىتواند آنها را نگاه دارد» (وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ).
نه بتهاى ساختگى شما، نه فرشتگان، و نه غیر آنها، هیچ کس قادر بر این کار نیست.
در پایان آیه براى این که راه توبه را به روى مشرکان گمراه نبندد و اجازه بازگشت در هر مرحله به آنها دهد مى فرماید: «او بردبار و غفور است» (إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً).
به مقتضاى حلمش در مجازات آنها تعجیل نمى کند و به مقتضاى غفوریتش توبه آنها را با شرائطش در هر مرحله که باشد پذیرا مى شود.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/260
پاسخ : صفحه ی 260 از قرآن کریم شامل آیات 33 تا 43 از سوره ی فاطر
(آیه 42)
شأن نزول:
«مشرکان عرب هنگامى که مىشنیدند بعضى از امتهاى پیشین همچون یهود، پیامبران الهى را تکذیب کردند، و آنها را به شهادت رساندند، مىگفتند: ولى ما چنین نیستم! اگر فرستاده الهى به سراغ ما بیاید ما هدایت پذیرترین امتها خواهیم بود! ولى همانها هنگامى که آفتاب عالمتاب اسلام از افق سرزمینشان طلوع کرد و پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله همراه بزرگترین کتاب آسمانى به سراغشان آمد نه تنها نپذیرفتند بلکه در مقام تکذیب و مبارزه و انواع مکر و فریب برآمدند.
این آیه و دو آیه بعد نازل شد و آنها را بر این ادعاهاى تو خالى و بىاساس مورد ملامت و سرزنش قرار داد.
تفسیر:
استکبار و حیلهگرى، سر چشمه بدبختیهاى آنها بود در آیات پیشین سخن از مشرکان و سرنوشت آنها در دنیا و آخرت در میان بود.
در این آیه مىفرماید: «آنها با نهایت تأکید سوگند یاد کردند اگر انذار کنندهاى به سراغشان بیاید بطور مسلم از همه امتها هدایت یافتهتر خواهند بود» (وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذِیرٌ لَیَکُونُنَّ أَهْدى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ).
آرى! آنها هنگامى که تماشاگر صفحات تاریخ گذشته بودند، بسیار تعجب مىکردند و همه گونه ادعا در باره خود داشتند و لافها مىزدند.
اما هنگامى که «محک تجربه آمد به میان» و کوره امتحان سخت داغ شد و خواسته آنها عملى شد نشان دادند که آنها نیز از همان قماشند، بطوریکه قرآن در دنباله همین آیه فرموده: «پس هنگامى که انذار کننده الهى آمد جز فرار و فاصله گرفتن از حق چیزى بر آنها نیفزود»! (فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذِیرٌ ما زادَهُمْ إِلَّا نُفُوراً).
این تعبیر نشان مىدهد که آنها قبلا نیز بر خلاف ادعاهایشان طرفدار حق نبودند، قسمتى از آیین ابراهیم را که در میان آنها وجود داشت محترم نمىشمردند.
(آیه 43)
این آیه توضیحى است بر آنچه در آیه قبل گذشت، مى گوید:
دورى آنها از حق «به خاطر این بود که طریق استکبار در زمین را پیش گرفتند» و هرگز حاضر نشدند در برابر حق تسلیم شوند (اسْتِکْباراً فِی الْأَرْضِ).
و نیز به خاطر آن بود که «حیلهگریهاى زشت و بد را» پیشه کردند (وَ مَکْرَ السَّیِّئِ).
«ولى این حیلهگریهاى سوء تنها دامان صاحبانش را مىگیرد» (وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ).
او را در برابر خلق خدا رسوا و بینوا، و در پیشگاه الهى شرمسار مىکند. در حقیقت این آیه مىگوید: آنها تنها به دورى کردن از این پیامبر بزرگ الهى قناعت نکردند، بلکه براى ضربه زدن به او از تمام توان و قدرت خود کمک گرفتند، و انگیزه اصلى آن کبر و غرور و عدم خضوع در مقابل حق بود.
در دنباله آیه این گروه مستکبر مکار و خیانتکار را با جمله پر معنى و تکان دهندهاى تهدید کرده، مىگوید: «آیا آنها انتظارى جز این دارند که گرفتار همان سرنوشت پیشینیان شوند»؟! (فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ).
این جمله کوتاه اشارهاى دارد به تمام سرنوشتهاى شوم اقوام گردنکش و طغیانگرى همچون قوم نوح، و عاد، و ثمود، و قوم فرعون که هر کدام به بلاى عظیمى گرفتار شدند.
سپس براى تأکید بیشتر مىافزاید: «هرگز براى سنت الهى تغییر و تبدیلى نمىیابى، و هرگز براى سنت الهى دگرگونى نخواهى یافت» (فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا).
نوسان و دگرگونى سنتها در باره کسى تصور مىشود که آگاهى محدودى دارد، ولى پروردگارى که عالم و حکیم و عادل است سنتش در باره آیندگان همان است که در باره پیشینیان بوده است، سنت هایش ثابت و تغییر ناپذیر است.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/260
صفحه ی 261 از قرآن کریم شامل آیات 44 تا 45 از سوره ی فاطر و آیات 1 تا 18 از سوره ی يس
[golrooz]صفحه ی 261 از قرآن کریم شامل آیات 44 تا 45 از سوره ی فاطر و آیات 1 تا 18 از سوره ی يس[golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَوَلَمْ يَسِيرُوا۟ فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا۟ كَيْفَ كَانَ عَٰقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَكَانُوٓا۟ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِن شَيْءٍ فِي السَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا(44)
آيا در زمين نگرديده اند تا فرجام [كار] كساني را كه پيش از ايشان [زيسته] و نيرومندتر از ايشان بودند بنگرند و هيچ چيز نه در آسمانها و نه در زمين خدا را درمانده نكرده است چرا كه او همواره داناي تواناست(44)
وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا۟ مَا تَرَكَ عَلَيٰ ظَهْرِهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَٰكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَيٰٓ أَجَلٍ مُّسَمًّي فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًۢا(45)
و اگر خدا مردم را به [سزاي] آنچه انجام داده اند مؤاخذه مي كرد هيچ جنبنده اي را بر پشت زمين باقي نمي گذاشت ولي تا مدتي معين مهلتشان مي دهد و چون اجلشان فرا رسد خدا به [كار] بندگانش بيناست(45)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يسٓ(1)
يس[/ياسين](1)
وَالْقُرْءَانِ الْحَكِيمِ(2)
سوگند به قرآن حكمت آموز(2)
إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ(3)
كه قطعا تو از [جمله] پيامبراني(3)
عَلَيٰ صِرَٰطٍ مُّسْتَقِيمٍ(4)
بر راهي راست(4)
تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ(5)
[و كتابت] از جانب آن عزيز مهربان نازل شده است(5)
لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّآ أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمْ فَهُمْ غَٰفِلُونَ(6)
تا قومي را كه پدرانشان بيم داده نشدند و در غفلت ماندند بيم دهي(6)
لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَيٰٓ أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ(7)
آري گفته [خدا] در باره بيشترشان محقق گرديده است در نتيجه آنها نخواهند گرويد(7)
إِنَّا جَعَلْنَا فِيٓ أَعْنَٰقِهِمْ أَغْلَٰلًا فَهِيَ إِلَي الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ(8)
ما در گردنهاي آنان تا چانه هايشان غلهايي نهاده ايم به طوري كه سرهايشان را بالا نگاه داشته و ديده فرو هشته اند(8)
وَجَعَلْنَا مِنۢ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَٰهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ(9)
و [ما] فراروي آنها سدي و پشت سرشان سدي نهاده و پرده اي بر [چشمان] آنان فرو گسترده ايم در نتيجه نمي توانند ببينند(9)
وَسَوَآءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ(10)
و آنان را چه بيم دهي [و] چه بيم ندهي به حالشان تفاوت نمي كند نخواهند گرويد(10)
إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ(11)
بيم دادن تو تنها كسي را [سودمند] است كه كتاب حق را پيروي كند و از [خداي] رحمان در نهان بترسد [چنين كسي را] به آمرزش و پاداشي پر ارزش مژده ده(11)
إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتَيٰ وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا۟ وَءَاثَٰرَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَٰهُ فِيٓ إِمَامٍ مُّبِينٍ(12)
آري ماييم كه مردگان را زنده مي سازيم و آنچه را از پيش فرستاده اند با آثار [و اعمال]شان درج مي كنيم و هر چيزي را در كارنامه اي روشن برشمرده ايم(12)
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَٰبَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَآءَهَا الْمُرْسَلُونَ(13)
[داستان] مردم آن شهري را كه رسولان بدانجا آمدند براي آنان مثل زن(13)
إِذْ أَرْسَلْنَآ إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوٓا۟ إِنَّآ إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ(14)
آنگاه كه دو تن سوي آنان فرستاديم و[لي] آن دو را دروغزن پنداشتند تا با [فرستاده] سومين [آنان را] تاييد كرديم پس [رسولان] گفتند ما به سوي شما به پيامبري فرستاده شده ايم(14)
قَالُوا۟ مَآ أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَآ أَنزَلَ الرَّحْمَٰنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ(15)
[ناباوران آن ديار] گفتند شما جز بشري مانند ما نيستيد و [خداي] رحمان چيزي نفرستاده و شما جز دروغ نمي پردازيد(15)
قَالُوا۟ رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّآ إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ(16)
گفتند پروردگار ما مي داند كه ما واقعا به سوي شما به پيامبري فرستاده شده ايم(16)
وَمَا عَلَيْنَآ إِلَّا الْبَلَٰغُ الْمُبِينُ(17)
و بر ما [وظيفه اي] جز رسانيدن آشكار [پيام] نيست(17)
قَالُوٓا۟ إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا۟ لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ(18)
پاسخ دادند ما [حضور] شما را به شگون بد گرفته ايم اگر دست برنداريد سنگسارتان مي كنيم و قطعا عذاب دردناكي از ما به شما خواهد رسيد(18)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 261 از قرآن کریم شامل آیات 44 تا 45 از سوره ی فاطر و آیات 1 تا 18 از سوره ی يس
(آیه 44)
در این آیه این گروه مشرک و مجرم را به پیگیرى آثار گذشتگان و سرنوشتى که به آن گرفتار شدند دعوت مىکند، تا آنچه را از تاریخ در باره آنها شنیدهاند با چشم در سرزمینهاى متعلق به آنها، و در لابلاى آثارشان ببینند، مىفرماید: «آیا سیر در زمین نکردند تا بنگرند عاقبت کار کسانى که پیش از آنها بودند چه شد»؟! (أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
اگر اینها چنین تصور مىکنند که از آنان نیرومندترند سخت در اشتباهند، چرا که «آنها از اینها قویتر و پر قدرتتر بودند» (وَ کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً).
به علاوه انسانها هر قدر نیرومند و قوى باشند قدرت آنها در برابر قدرت خداوند صفر است، چرا که «نه چیزى در آسمان، نه در زمین، از حوزه قدرت او فرار نخواهد کرد، و او را عاجز و ناتوان نخواهد ساخت» (وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعْجِزَهُ مِنْ شَیْءٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ).
زیرا «او دانا و تواناست» (إِنَّهُ کانَ عَلِیماً قَدِیراً).
نه چیزى از نظرش مخفى و پنهان مىماند، و نه کارى در برابر قدرتش مشکل است، و نه کسى بر او چیره مى شود.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/260
پاسخ : صفحه ی 261 از قرآن کریم شامل آیات 44 تا 45 از سوره ی فاطر و آیات 1 تا 18 از سوره ی يس
(آیه 45)
اگر لطف او نبود جنبندهاى بر پشت زمین نبود! این آیه که آخرین آیه سوره «فاطر» است بحثهاى تند و تهدیدهاى شدید گذشته این سوره را با بیان لطف و رحمت پروردگار بر مردم روى زمین پایان مىدهد، همان گونه که این سوره را با گشایش رحمت خدا بر مردم آغاز کرد.
آیه قبل که مجرمان بىایمان را تهدید به سرنوشت پیشینیان مىکرد این سؤال را براى بسیارى از آنها و دیگران مطرح مىسازد که اگر سنت الهى در باره همه گردنکشان چنین است پس چرا این قوم مشرک و سرکش مکّه را مجازات نمىکند؟! در پاسخ این سؤال مىفرماید: «اگر خداوند همه مردم را به خاطر اعمالى که انجام دادهاند مجازات کند (و هیچ مهلتى براى اصلاح و تجدید نظر و خودسازى به آنان ندهد) جنبندهاى را بر پشت زمین باقى نخواهد گذاشت» (وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ).
آن چنان مجازاتهاى پى در پى نازل مىشد و صاعقهها و زلزلهها و طوفانها گنهکاران ظالم را در هم مىکوبید که زمین جاى زندگى براى کسى نبود.
«ولى خداوند (به لطف و کرمش) آنها را تا زمان معینى به تأخیر مىاندازد» و به آنها فرصت براى توبه و اصلاح مىدهد (وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى).
اما این حلم و فرصت الهى حسابى دارد، تا زمانى است که اجل آنها فرا نرسیده باشد، «اما هنگامى که اجل آنها فرارسد (هر کس را به مقتضاى عملش جزا مىدهد چرا که) خداوند نسبت به بندگانش بصیر و بیناست» هم اعمال آنها را مىبیند و هم از نیات آنها با خبر است (فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِعِبادِهِ بَصِیراً).
«پایان سوره فاطر»
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/261