بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی
شاکی بشی ولی شکایت نکنی
گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن
خیلی چیزا رو ببینی ولی ندیدش بگیری
خیلی حرفا رو بشنوی ولی نشنیده بگیری
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی. . .
نمایش نسخه قابل چاپ
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی
شاکی بشی ولی شکایت نکنی
گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن
خیلی چیزا رو ببینی ولی ندیدش بگیری
خیلی حرفا رو بشنوی ولی نشنیده بگیری
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی. . .
پـروردگــارا :
در ایــن "ارزانـــیِ ارزشها "
"گــرانی ِ ســـکــوت" را
به مــن بــیـــآمــوز
خسته ام......
نه اینکه کوه کنده باشم.......
نه..................
درس خوانده ام.[nishkhand]
- - - به روز رسانی شده - - -
خسته ام......
نه اینکه کوه کنده باشم.......
نه..................
درس خوانده ام.[nishkhand]
من گمان می کردم
دوستی همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی ست
من چه می دانستم
هیبت باد زمستانی هست
من چه می دانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی دی
من چه می دانستم دل هر کس دل نیست
قلبها ز آهن و سنگ
قلبها بی خبر از عاطفه اند
فرقـے نمـے کند !!
بگویم و بدانـے …!
یا …
نگویم و بدانـے..!
فاصله دورت نمی کند …!!!
در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ …!
جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:
دلــــــــــــــم…..!!!
با دست های خودم
بند محبت میانمان را پاره می کنم
شاید گره اش بزنند
به تو نزدیک تر شوم...
- - - به روز رسانی شده - - -
با دست های خودم
بند محبت میانمان را پاره می کنم
شاید گره اش بزنند
به تو نزدیک تر شوم...
تو آنجا....من اینجا....همه راست می گفتند ، توکجا من کجا....
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
دیگه نمی تونن مثل قبل دوست باشن....
چون به قلب همدیگه زخم زدن...
نمی تونن دشمن همدیگه باشن...
چون زمانی عاشق بودن...
تنها می تونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن....
- - - به روز رسانی شده - - -
تو آنجا....من اینجا....همه راست می گفتند ، توکجا من کجا....
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
دیگه نمی تونن مثل قبل دوست باشن....
چون به قلب همدیگه زخم زدن...
نمی تونن دشمن همدیگه باشن...
چون زمانی عاشق بودن...
تنها می تونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن....
سكوت مي كنم نه اينكه دردي نيست گلويي نمانده براي فرياد دلتنگي
- - - به روز رسانی شده - - -
سكوت مي كنم نه اينكه دردي نيست گلويي نمانده براي فرياد دلتنگي
امشب باورم شد که برای بعـضـی دردهـا . . .
نه مـی تـوان گـریــه کــرد . . .
نه مـی تـوان فـریــاد زد . . .
بـرای بـعـضـی درد هـا فـقـط مـی تــوان نـگــاه کــرد . . .
و بـی صـدا شـکـسـت . . . !
- - - به روز رسانی شده - - -
امشب باورم شد که برای بعـضـی دردهـا . . .
نه مـی تـوان گـریــه کــرد . . .
نه مـی تـوان فـریــاد زد . . .
بـرای بـعـضـی درد هـا فـقـط مـی تــوان نـگــاه کــرد . . .
و بـی صـدا شـکـسـت . . . !
اجازه خدا...؟؟
میشه ورقمو بدم .....؟
میدونم وقت امتحان تموم نشده .....؟
ولی من خسته شدم ....
- - - به روز رسانی شده - - -
اجازه خدا...؟؟
میشه ورقمو بدم .....؟
میدونم وقت امتحان تموم نشده .....؟
ولی من خسته شدم ....