-
پاسخ : صفحه ی 115 از قرآن کریم شامل آیات 112 تا 120 از سوره ی توبه
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ ﴿119)
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا پروا كنيد و با راستان باشيد»
ارزیابی اعمال و درستی رفتار و حقانیت اعتقادات، نیازمند معیاری برای تشخیص است که این مسألۀ اساسی را خداوند در این آیۀ شریف بیان کرده است. همچنین آیۀ فوق از دلائل محکمی است که برای اثبات حقانیت مذهب امامیه و امامت ائمه طاهرین علیهم السلام به آن استناد شده است.
ویژگی های صادقان
قرآن مجید صادقان را با ویژگی هایی معرفی کرده است؛ از جمله :
الف – ایمان به تمام مقدسات و عمل در تمام زمینه ها
«لَّيْسَ الْبِرَّ ... وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ »{بقره :177}
در این آیه، حقیقت نیکوکاری را چنین تفسیر می کند: ایمان به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتب آسمانی و پیامبران، سپس انفاق در راه خدا به نیازمندان و محرومان، و برپا داشتن نماز و پرداختن زکات و وفای به عهد و استقامت برابر مشکلات هنگام جهاد و پس از ذکر همۀ اینها می فرماید: کسانی که این صفات رادارا باشند، صادقان و پرهیزگارانند.
و به این ترتیب، صادق کسی است که دارای ایمان به تمام مقدسات و به دنبال آن، عمل در تمام زمینه ها باشد.
-
پاسخ : صفحه ی 115 از قرآن کریم شامل آیات 112 تا 120 از سوره ی توبه
ب – متعهد برابر پروردگار
«صدق» مجموعه ای از ایمان و عمل است که در آن، هیچ گونه تردید و تخلفی نباشد.
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ»{حجرات:15}
«در حقيقت مؤمنان كسانىاند كه به خدا و پيامبر او گرويده و [ديگر] شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كردهاند اينانند كه راستكردارند»
در جای دیگر می فرماید:
«لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ» {حشر : 8}
در این آیه، مؤمنان محرومی که برخلاف همۀ مشکلات، استقامت به خرج دادند و از خانه و اموال خود، بیرون رانده شدند و جز رضای خدا و یاری پیامبر صلی الله علیه و آله هدفی نداشتند، «صادقان» معرفی شده اند. از این آیات، بدست می آید که «صادقین» آن هایی هستند که تعهدات خود را برابر ایمان به پروردگار به خوبی انجام می دهند، نه تردیدی به خود راه می دهند، نه عقب نشینی می کنند، نه از انبوه مشکلات می هراسند؛ بلکه با انواع فداکاری ها، صدق ایمان خود را ثابت می کنند.
شک نیست که این صفات مراتبی دارد؛ بعضی ممکن است در قلۀ آن قرار گرفته باشند که آنها را معصومان می نامیم و بعضی در مراحل پایین تر.
-
پاسخ : صفحه ی 115 از قرآن کریم شامل آیات 112 تا 120 از سوره ی توبه
صادقان چه کسانی هستند؟
در آیۀ فوق، دو دستور داده شده است؛ نخست دستور به تقوا و سپس دستور به همراه بودن با صادقان. اگر مفهوم صادقان در عایه عام باشد و همۀ مؤمنان را شامل گردد، باید گفته شود «کونوا من الصادقین» از صادقان باشید، نه اینکه با صادقان باشید. این خود دلیل روشنی است که «صادقان» در آیه به معنای گروه خاصی است. آیا اگر کسی معصوم نباشد، ممکن است بدون قید و شرط، دستور پیروی و همگامی با او صادر شود آیا این خود دلیل بر آن نیست که این گروه تنها معصومانند؟
چون صدق مراتبی دارد، صدق در کلام و صدق در افعال و صدق در اخلاق و صدق در عقاید و از سویی آیه، صادق مطلق را مطرح می کند که در همۀ مراتب صادق باشند؛ زیرا اگر در یک مرتبه صداقت نداشته باشند، پیروی از آنان حرام است و خداوند نیز به حرام دستور نمی دهد؛ پس صادق مطلق در همۀ مراتب مترادف با معصوم است که آنان کسانی جز چهارده معصوم علیهم السلام نیستند.
در روایات شیعه و سنی آمده است که مقصود از «صادِقِینَ»، خاندان حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می باشند.
منظور از همراهی چیست؟
همراهی، فقط همنشینی نیست؛ بلکه همگامی و اطاعت از آنان است. مولا امام رضا علیه السلام در جواب پرسش ها دربارۀ آیۀ مذکور می فرمایند:
«بودن با صادقان به معنای اطاعت از آنان است».
دلالت آیه بر وجود امام معصوم علیه السلام در هر عصر
آیه، همۀ مؤمنان در همۀ روزگاران را شامل می شود. آیندگان نیز مأمور به همراهی و اطاعت از معصوم صادقِ زمانۀ خود می باشند؛ چون همراهی با آنان دستور الهی و یک ضرورت اجتناب ناپذیر است؛ پس در هر زمانه باید معصومی بین مردم باشد. آیۀ فوق از آیاتی است که بر وجود معصوم در هر عصر و زمان دلالت می کند؛ چون اگر در هر زمان معصوم نباشد، این آیه در بسیاری از زمان ها مصداق نداشته و کلامی لغو خواهد بود.
-
پاسخ : صفحه ی 115 از قرآن کریم شامل آیات 112 تا 120 از سوره ی توبه
پیام های این آیۀ شریفه
1 . دوستی، همنشینی و همراهی با راستگویان، یکی از عوامل تربیت و جلوگیری انسان از انحراف است «اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ».
2 . جایگاه صدق تا حدی است که خداوند به جای «معصومین»، «صادقین» به کار برده است و کسانی را که مراحل ایمان و تقوا را پشت سر گذاشته اند، با این عنوان ستایش کرده است «آمَنُواْ ...اتَّقُواْ ... الصَّادِقِينَ».
3 . تکامل جامعه در سایۀ ایمان، تقوا و اطاعت از رهبر معصوم است« آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ ... مَعَ الصَّادِقِينَ».
برگرفته از کتاب تفسیر همراه
-
پاسخ : صفحه ی 115 از قرآن کریم شامل آیات 112 تا 120 از سوره ی توبه
از همۀ عزیزان معذرت میخوام که دیر شد.
شب بیمارستان بودم وقت نکردم تایپ کنم
الان تایپ کردم و اومدم سایت دیدم که خانم کریمی لطف کردن و تفاسیر رو گذاشتن.
ازهمۀ عزیزان ممنون
-
صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
وَلَا يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(121)
و هيچ مال كوچك و بزرگي را انفاق نمي كنند و هيچ واديي را نمي پيمايند مگر اينكه به حساب آنان نوشته مي شود تا خدا آنان را به بهتر از آنچه مي كردند پاداش دهد(121)
۞ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا۟ كَآفَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا۟ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا۟ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوٓا۟ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ(122)
و شايسته نيست مؤمنان همگي [براي جهاد] كوچ كنند پس چرا از هر فرقه اي از آنان دسته اي كوچ نمي كنند تا [دسته اي بمانند و] در دين آگاهي پيدا كنند و قوم خود را وقتي به سوي آنان بازگشتند بيم دهند باشد كه آنان [از كيفر الهي] بترسند(122)
يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ قَٰتِلُوا۟ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا۟ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ(123)
اي كساني كه ايمان آورده ايد با كافراني كه مجاور شما هستند كارزار كنيد و آنان بايد در شما خشونت بيابند و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است(123)
وَإِذَا مَآ أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَٰذِهِۦٓ إِيمَٰنًا فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ فَزَادَتْهُمْ إِيمَٰنًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ(124)
و چون سوره اي نازل شود از ميان آنان كسي است كه مي گويد اين [سوره] ايمان كدام يك از شما را افزود اما كساني كه ايمان آورده اند بر ايمانشان مي افزايد و آنان شادماني مي كنند(124)
وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَيٰ رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا۟ وَهُمْ كَٰفِرُونَ(125)
اما كساني كه در دلهايشان بيماري است پليدي بر پليديشان افزود و در حال كفر درمي گذرند(125)
أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ(126)
آيا نمي بينند كه آنان در هر سال يك يا دو بار آزموده مي شوند باز هم توبه نمي كنند و عبرت نمي گيرند(126)
وَإِذَا مَآ أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَيٰ بَعْضٍ هَلْ يَرَيٰكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُوا۟ صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ(127)
و چون سوره اي نازل شود بعضي از آنان به بعضي ديگر نگاه مي كنند [و مي گويند] آيا كسي شما را مي بيند سپس [مخفيانه از حضور پيامبر] بازمي گردند خدا دلهايشان را [از حق] برگرداند زيرا آنان گروهي هستند كه نمي فهمند(127)
لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ(128)
قطعا براي شما پيامبري از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد به [هدايت] شما حريص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است(128)
فَإِن تَوَلَّوْا۟ فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ(129)
پس اگر روي برتافتند بگو خدا مرا بس است هيچ معبودي جز او نيست بر او توكل كردم و او پروردگار عرش بزرگ است(129)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الٓر تِلْكَ ءَايَٰتُ الْكِتَٰبِ الْحَكِيمِ(1)
الف لام راء اين است آيات كتاب حكمت آموز(1)
أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَآ إِلَيٰ رَجُلٍ مِّنْهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَٰفِرُونَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ مُّبِينٌ(2)
آيا براي مردم شگفت آور است كه به مردي از خودشان وحي كرديم كه مردم را بيم ده و به كساني كه ايمان آورده اند مژده ده كه براي آنان نزد پروردگارشان سابقه نيك است كافران گفتند اين [مرد] قطعا افسونگري آشكار است(2)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
(آيه 121)
«همچنين هيچ مال كم يا زيادى را در مسير جهاد، انفاق نمىكنند» (وَ لا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً).
«و هيچ سرزمينى را (براى رسيدن به ميدان جهاد و يا به هنگام بازگشت) زير پا نمىگذارند، مگر اين كه تمام اين گامها، و آن انفاقها، براى آنها ثبت مىشود» (وَ لا يَقْطَعُونَ وادِياً إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ).
«تا سر انجام خداوند اين اعمال را به عنوان بهترين اعمالشان پاداش دهد» (لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ).
(آيه 122)
شأن نزول:
هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به سوى ميدان جهاد حركت مىكرد، همه مسلمانان به استثناى منافقان و معذوران در خدمتش حركت مىكردند، حتى در جنگهايى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله شخصا شركت نمىكرد (سريهها) همگى به سوى ميدان مىرفتند و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را تنها مىگذاردند.
آيه نازل شد و اعلام كرد كه در غير مورد ضرورت، شايسته نيست همه مسلمانان به سوى ميدان جنگ بروند.
تفسير:
جهاد با جهل و جهاد با دشمن- اين آيه كه با آيات گذشته در زمينه جهاد پيوند دارد، اشاره به واقعيتى مىكند كه براى مسلمانان جنبه حياتى دارد و آن اين كه: گرچه جهاد بسيار پراهميت است و تخلف از آن ننگ و گناه، ولى در مواردى كه ضرورتى ايجاب نمىكند كه همه مؤمنان در ميدان جهاد شركت كنند، مخصوصا در مواقعى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شخصا در مدينه باقى مانده نبايد همه به جهاد بروند بلكه لازم است هر جمعيتى از مسلمانان به دو گروه تقسيم شوند گروهى فريضه جهاد را انجام دهند، و گروه ديگرى در مدينه بمانند و معارف و احكام اسلام را بياموزند همان گونه كه آيه مىفرمايد: «شايسته نيست مؤمنان همگى به سوى ميدان جهاد كوچ كنند چرا از هر گروهى از آنان، طايفهاى كوچ نمىكند (و طايفهاى در مدينه بماند) تا در دين و معارف و احكام اسلام آگاهى يابند» (وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ).
«و به هنگامى كه ياران مجاهدشان از ميدان بازگشتند احكام و فرمانهاى الهى را به آنها تعليم دهند و از مخالفت آن انذارشان نمايند» (وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ).
«باشد (كه اين برنامه موجب شود) كه آنها از مخالفت فرمان خدا بپرهيزند» و وظايف خويش را انجام دهند (لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ).
مسأله مهمى كه از آيه مىتوان استفاده كرد، احترام و اهميت خاصى است كه اسلام براى مسأله «تعليم» و «تعلم» قائل شده است، تا آنجا كه مسلمانان را ملزم مىسازد كه همه در ميدان جنگ شركت نكنند، بلكه گروهى بمانند و معارف اسلام را بياموزند.
يعنى جهاد با جهل همانند جهاد با دشمن بر آنها فرض است، و اهميت يكى كمتر از ديگرى نيست، بلكه تا مسلمانان در مسأله جهاد با جهل، پيروز نشوند در جهاد با دشمن پيروز نخواهند شد، زيرا يك ملت جاهل همواره محكوم به شكست است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html
-
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
(آيه 123)
دشمنان نزديكتر را دريابيد! به تناسب بحثهايى كه تاكنون پيرامون جهاد در اين سوره ذكر شده در اين آيه به دو دستور ديگر در زمينه اين موضوع مهم اسلام اشاره گرديده است.
نخست روى سخن را به مؤمنان كرده، مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! با كفارى كه به شما نزديكترند پيكار كنيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ).
آيه فوق گرچه از «پيكار مسلحانه»، و از «فاصله مكانى» سخن مىگويد، ولى بعيد نيست كه روح آيه در پيكارهاى منطقى و فاصلههاى معنوى نيز حاكم باشد، به اين معنى كه مسلمانان به هنگام پرداختن به مبارزه منطقى و تبليغاتى با دشمنان، اول بايد به سراغ كسانى بروند كه خطرشان براى جامعه اسلامى بيشتر و نزديكتر است، مثلا در عصر ما كه خطر الحاد و مادّيگرى همه جوامع را تهديد مىكند، بايد مبارزه با آن را مقدم بر مبارزه با مذاهب باطله قرار داد، نه اين كه آنها فراموش شوند، بلكه بايد لبه تيز حمله متوجه گروه خطرناكتر گردد، يا مثلا مبارزه با استعمار فكرى و سياسى و اقتصادى بايد در درجه اول قرار گيرد.
دومين دستورى كه در زمينه جهاد، در اين آيه مىخوانيم، دستور شدت عمل است، آيه مىگويد: «دشمنان بايد در شما يك نوع خشونت احساس كنند» (وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً).
بنابراين تنها، وجود قدرت كافى نيست، بلكه بايد در برابر دشمن نمايش قدرت داد.
و در پايان آيه به مسلمانان با اين عبارت نويد پيروزى مىدهد كه: «بدانيد خدا با پرهيزكاران است» (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ).
اين تعبير ممكن است علاوه بر آنچه گفته شد، اشاره به اين معنى نيز باشد كه توسل به خشونت و شدت عمل بايد توأم با تقوا باشد، و هيچ گاه از حدود انسانى تجاوز نكند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html
-
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
(آيه 124)
تأثير آيات قرآن بر دلهاى آماده و آلوده: به تناسب بحثهايى كه در باره منافقان و مؤمنان گذشت، در اين آيه و آيه بعد اشاره به يكى از نشانههاى بارز اين دو گروه شده است.
نخست مىگويد: «و هنگامى كه سورهاى نازل مىشود، بعضى از منافقان به يكديگر مىگويند: ايمان كداميك از شما را نزول اين سوره افزون ساخت»؟ (وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً).
و با اين سخن مىخواستند عدم تأثير سورههاى قرآن و بىاعتنايى خود را نسبت به آنها بيان كنند.
اما قرآن با لحن قاطعى به آنها پاسخ مىدهد و ضمن تقسيم مردم به دو گروه، مىگويد: «اما كسانى كه ايمان آوردهاند! نزول اين آيات بر ايمانشان افزوده و آنها به فضل و رحمت الهى خوشحالند» (فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ).
(آيه 125)
«و اما آنها كه در دلهايشان بيمارى (نفاق و جهل و عناد و حسد) است، پليدى تازهاى بر پليديشان مىافزايد»! (وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ).
چرا كه در برابر هر فرمان تازهاى نافرمانى و عصيان جديدى مىكنند و در مقابل هر حقيقت لجاجت جديدى، و اين سبب تراكم عصيانها و لجاجتها، در وجودشان مىشود، و چنان ريشههاى اين صفات زشت در روح آنان قوى مىگردد «و سر انجام در حال كفر و بىايمانى از دنيا خواهند رفت» (وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ).
قرآن در دو آيه بالا بر اين واقعيت تأكيد مىكند كه تنها وجود برنامهها و تعليمات حياتبخش براى سعادت يك فرد، يا يك گروه كافى نيست، بلكه آمادگى زمينهها نيز بايد به عنوان يك شرط اساسى مورد توجه قرار گيرد.
آيات قرآن مانند دانههاى حياتبخش باران است كه مىدانيم «در باغ، سبزه رويد و در شورهزار، خس!»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html
-
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
(آيه 126)
در اين آيه و آيه بعد نيز سخن را در باره منافقان ادامه مىدهد، و آنها را مورد سرزنش و اندرز قرار داده مىگويد: «آيا آنها نمىبينند كه در هر سال، يك يا دو بار، مورد آزمايش قرار مىگيرند»! (أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ).
و عجب اين كه با اين همه آزمايشهاى پىدرپى «از راه خلاف باز نمىايستند و توبه نمىكنند و متذكر نمىشوند» (ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ).
از تعبير آيه چنين بر مىآيد كه اين آزمايش غير از آزمايش عمومى است كه همه مردم در زندگى خود با آن رو برو مىشوند. بلكه از آزمايشهايى بوده كه بايد باعث بيدارى اين گروه گردد مثل فاش شدن اعمال سوءشان و ظاهر شدن باطنشان.
(آيه 127)
سپس اشاره به قيافه انكار آميزى كه آنها در برابر آيات الهى به خود مىگرفتند كرده، مىگويد: «و هنگامى كه سورهاى از قرآن نازل مىشود، بعضى از آنها با نظر تحقير و انكار نسبت به آن سوره به بعض ديگر نگاه مىكنند» و با حركات چشم، مراتب نگرانى خود را ظاهر مىسازند (وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ).
ناراحتى و نگرانى آنها از اين نظر است كه مبادا نزول آن سوره، رسوايى جديدى برايشان فراهم سازد.
و به هر حال تصميم بر اين مىگيرند كه از مجلس بيرون بروند، تا اين نغمههاى آسمانى را نشنوند، اما از اين بيم دارند كه به هنگام خروج كسى آنها را ببيند، لذا آهسته از يكديگر سؤال مىكنند: آيا كسى متوجه ما نيست «آيا كسى شما را مىبيند»؟! (هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ).
و همين كه اطمينان پيدا مىكنند جمعيت به سخنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مشغولند و متوجه آنها نيستند «از مجلس بيرون مىروند» (ثُمَّ انْصَرَفُوا).
در پايان آيه، به ذكر علت اين موضوع پرداخته و مىگويد: «آنها به اين جهت از شنيدن كلمات خدا ناراحت مىشوند كه «خداوند قلوبشان را (به خاطر لجاجت و عناد و به خاطر گناهانشان) از حق منصرف ساخته (و يك حالت دشمنى و عداوت نسبت به حق پيدا كردهاند) چرا كه آنها افرادى بىفكر و نفهم هستند» (صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html
-
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
(آيه 128)
آخرين آيات قرآن مجيد: اين آيه و آيه بعد كه آخرين آياتى است كه بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نازل شده است، و با آن سوره برائت پايان مىپذيرد، در واقع اشارهاى است به تمام مسائلى كه در اين سوره گذشت.
نخست روى سخن را به مردم كرده، مىگويد: «پيامبرى از خودتان به سوى شما آمد»! (لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ).
«مِنْ أَنْفُسِكُمْ» (از خودتان) اشاره به شدت ارتباط پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با مردم است، گويى پارهاى از جان مردم و روح جامعه در شكل پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ظاهر شده است.
پس از ذكر اين صفت به چهار قسمت ديگر از صفات ممتاز پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه در تحريك عواطف مردم و جلب احساساتشان اثر عميق دارد اشاره كرده، نخست مىگويد: «هر گونه ناراحتى و زيان و ضررى به شما برسد براى او سخت ناراحت كننده است» (عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ).
و به شدت از رنجهاى شما رنج مىبرد.
ديگر اين كه: «او سخت به هدايت شما علاقهمند است» و به آن عشق مىورزد (حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ).
سپس به سومين و چهارمين صفت اشاره كرده، مىگويد: «او نسبت به مؤمنان رءوف و رحيم است» (بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ).
بنابراين هرگونه دستور مشكل و طاقت فرسايى را مىدهد- حتى گذشتن از بيابانهاى طولانى و سوزان در فصل تابستان، با گرسنگى و تشنگى، براى مقابله با يك دشمن نيرومند در جنگ تبوك- آن هم يك نوع محبت و لطف از ناحيه او و براى نجات شما، از چنگال ظلم و ستم و گناه و بدبختى است.
(آيه 129)
در اين آيه كه آخرين آيه سوره توبه است، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را دلدارى مىدهد كه از سركشيها و عصيانهاى مردم، دلسرد و نگران نشود، مىگويد: «اگر آنها روى از حق بگردانند (نگران نباش و) بگو: خداوند براى من كافى است» چرا كه او بر هر چيزى تواناست (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ).
«همان خداوندى كه هيچ معبودى جز او نيست» و بنابراين تنها پناهگاه اوست (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).
آرى «من تنها بر چنين معبودى تكيه كردهام، و به او دلبستهام و كارهايم را به او واگذاردهام» (عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ).
«و او پروردگار عرش بزرگ است» (وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ).
جايى كه عرش و عالم بالا و جهان ماوراء طبيعت با آن همه عظمتى كه دارد، در قبضه قدرت او، و تحت حمايت و كفالت اوست، چگونه مرا تنها مىگذارد و در برابر دشمن يارى نمىكند؟ مگر قدرتى در برابر قدرتش تاب مقاومت دارد؟ و يا رحمت و عطوفتى بالاتر از رحمت و عطوفت او تصور مىشود؟
منبع:http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html
-
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
سوره يونس [10]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 109 آيه است.
محتوا و فضيلت اين سوره:
اين سوره كه به گفته بعضى از مفسران بعد از سوره اسراء و قبل از سوره هود نازل شده است روى چند مسأله اصولى و زير بنايى تكيه مىكند، كه از همه مهمتر مسأله «مبدأ» و «معاد» است.
منتها نخست از مسأله وحى و مقام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سخن مىگويد، سپس به نشانههايى از عظمت آفرينش مىپردازد، بعد مردم را به ناپايدارى زندگى مادى دنيا و لزوم توجه به سراى آخرت متوجه مىسازد.
و به تناسب همين مسائل قسمتهاى مختلفى از زندگى پيامبران بزرگ از جمله نوح و موسى و يونس عليهم السّلام را بازگو مىكند و به همين مناسبت نام سوره يونس بر آن گذارده شده است.
و بالأخره براى تكميل بحثهاى فوق در هر مورد مناسبى از بشارت و انذار، بشارت به نعمتهاى بىپايان الهى براى صالحان و انذار و بيم دادن طاغيان و گردنكشان، استفاده مىكند.
لذا در روايتى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم كه فرمود: «كسى كه سوره يونس را در هر دو يا سه ماه بخواند بيم آن نمىرود كه از جاهلان و بىخبران باشد، و روز قيامت از مقربان خواهد بود».- و اين به خاطر آن است كه آيات هشدار دهنده و بيدار كننده در اين سوره فراوان است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
در اين سوره بار ديگر با «حروف مقطعه» قرآن رو برو مىشويم كه به صورت «الف- لام- راء» (الر). ذكر شده است.
به دنبال آن نخست اشاره به عظمت آيات قرآن كرده، مىگويد: «آنها آيات كتاب حكيم است» (تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ).
توصيف قرآن به «حكيم» اشاره به اين است كه آيات قرآن داراى آن چنان استحكام و نظم و حسابى است كه هرگونه باطل و خرافه و هزل را از خود دور مىسازد، جز حق نمىگويد و جز به راه حق دعوت نمىكند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
(آيه 2) سوره ی یونس
رسالت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله: اين آيه به تناسب اشارهاى كه در آيه قبل به قرآن مجيد و وحى آسمانى شده، يكى از ايرادات رائج مشركان را نسبت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بيان مىكند، همان اشكالى كه بطور مكرر در قرآن مجيد آمده و آن اين كه چرا وحى آسمانى از ناحيه خدا بر انسانى نازل شده، چرا فرشتهاى مأموريت اين رسالت بزرگ را به عهده نگرفته است؟! قرآن در پاسخ اين گونه سؤالات مىگويد: «آيا تعجبى براى مردم دارد كه ما وحى به مردى از آنان فرستاديم» (أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنا إِلى رَجُلٍ مِنْهُمْ).
سپس به محتواى اين وحى آسمانى اشاره كرده، آن را در دو چيز خلاصه مىكند: نخست اين كه به او وحى فرستاديم كه: «مردم را انذار كن و از عواقب كفر و گناه بترسان» (أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ).
ديگر اين كه: «به افراد با ايمان بشارت ده كه براى آنان در پيشگاه خدا قدم صدق است» (وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ).
تعبير «قَدَمَ صِدْقٍ» يا اشاره به آن است كه ايمان «سابقه فطرى» دارد و يا اشاره به مسأله معاد و نعمتهاى آخرت است و يا اين كه قدم به معنى پيشوا و رهبر است، يعنى براى مؤمنان پيشوا و رهبرى صادق فرستاده شده است.
و ممكن است بشارت به همه اين امور، هدف از تعبير فوق بوده باشد.
باز در پايان آيه به يكى از اتهاماتى كه مشركان كرارا براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ذكر مىكردند اشاره كرده، مىگويد: «كافران گفتند اين مرد ساحر آشكارى است» (قالَ الْكافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِينٌ).
اين گونه تعبيرها كه از ناحيه دشمنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله صادر مىشد خود دليل روشنى است بر اين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كارهاى خارق العادهاى داشته كه افكار و دلها را به سوى خود جذب مىكرده است، مخصوصا تكيه كردن روى سحر در مورد قرآن مجيد خود گواه زندهاى بر جاذبه فوق العاده اين كتاب آسمانى است كه آنها براى اغفال مردم آن را زير پرده سحر مىپوشاندند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
http://uc-njavan.ir/images/jxo4qfs2a736v6iejqc.gif
صورت دشمن علی(ع) سیاه شد:
روایت شده است که مردی از قریش بنی هاشم گفت:
در شام مردی رادیدم که صورتش سیاه شده بود,در مورد سیاهی صورتش از او سوال کردم
گفت :باخود عهد بستم که هرکس علتش راپرسید
علتش را به گویم که من دشمنی سرسختی باعلی ابن ابی الطالب داشتم و اورا زیاد دشنام میدادم
تا این که شبی خوابیدم و کسی به خوابم امده و به من گفت:
ایا تو دشمن و هتک کننده علی بن ابیطالب هستی؟
گقتم بله!
در این هنگام محکم به صورت من زد وگفت:
خداوند صورتت را سیاه کند وصورتم سیاه شد,هم چنان که می بینی.
بحار الانوار.ج 42.ص8
-
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
اهمیت دوستی
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله):
المَرءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ فَلیَنظُرْ أحَدُکُم مَن یُخالِلُ
آدمى بر آیین دوست خود است؛ پس هر یک از شما مراقب باشد که با چه کسى دوستى مىکند
Man is influenced by the faith of his friends; be careful of whom you associate with.
بحارالأنوار: 74 / 192
-
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
هر جامعه ای برای ادارۀ خود، نیازمند مدیر و رهبری لایق است، تا بتواند در سایۀ مدیریت صحیح، جامعه و افراد آن را به سوی اهداف صحیح سوق دهد؛ معمولا برای انتخاب چنین مدیری، شرایط ویژه ای را در نظر گرفته و از میان کسانی که دارای این اوصاف و ویژگی ها باشند، بهترین را انتخاب می کنند. با همۀ اینها می بینیم رهبران و مدیران شایسته برای ادارۀ جوامع بشری بسیار محدود و اندک است. در این میان، خداوند برای راهنمایی مردم در انتخاب صحیح رهبر و مدیر جامعه، رهبرانی را در قالب پیامبر و رسول، فرستاده، تا ضمن هدایت مردم به سوی خدا، الگوی کامل مدیر و رهبر جامعه را نیز به مردم بنمایانند. علاوه بر آن، صفات رهبران موفق را نیز در کتاب کامل خود بیان داشته که به برخی از آن صفات در این آیه پرداخته شده است.
-
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
صفات ویژۀ رهبران الهی
الف – مردمی بودن
رهبر در یک جامعه، باید احساس همدردی با دیگران داشته باشند؛ تا به نیازها و مشکلات و... آشنا باشد و بتواند راهکارهای مناسب برای رفع نیازهای بشر ارائه دهد و خود نیز در مقام عمل، پیشتاز باشد، تا مردم با دیدن او، عملی بودن دستورات و فرمان هایش را درک و دنبال او حرکت کنند« رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ ».
ب – همدردی با مردم
رهبران باید احساس همدردی با دیگران داشته باشند؛ به طوری که رنج و گرفتاری افراد جامعه، میۀ رنج و تأثر شدید آنان شود و خود را شریک غم های جامعه بدانند تا بتوانند برای رفع آلام مردم، گام های جدی بردارند « عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ ».
ج – دلبستگی عمیق به مردم و علاقه به هدایت آن ها
رهبر جامعه باید به مردم علاقه مند بوده، به هدایت آن ها عشق بورزد. همچنین برای خیر و سعادت جامعه و هرگونه پیشرفت و ترقی و خوشبختی جامعه از هیچ کوششی دریغ نورزد؛ به طوری که در موارد لازم، از جان و مال خویش نیز بگذرد « حَرِيصٌ عَلَيْكُم ».
د- محبت و مهربانی به دوستان
محبت و مهربانی، صفت دیگر رهبر جامعه است که باید به دوستان و فرمانبرداران جامعه ابراز دارد، به طوری که افراد جامعه این محبت و مهربانی را احساس کرده و در مقابل، مردم نیز محبت خویش را در قالب وفاداری و اطاعت پذیری از فرامین وی اظهار نمایند « بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ».
ه – ترحم و بخشش دربارۀ، گناهکاران و مخالفان
در هر جامعه، خطاکار و مخالف حکومت وجود دارد. حاکم باید در برخورد با این گروه نیز از در رحمت وارد شده و هدفش، هدایت آنها به صراط مستقیم باشد « رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ».
-
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
مصداق روشن و کامل رهبران الهی
کامل ترین مصداق این رهبری، پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله است که آیۀ مورد نظر، دربارۀ آن حضرت نازل شده و از زبان خداوند این اوصاف برای این رهبر الهی تبیین شده است. به راستی پیامبر صلی الله علیه و آله از میان خود مردم برخاست و با آنها زندگی کرد، به طوری که سختی هاو مشقت های مردم، او را می آزرد و به آنها عشق می ورزید و با آنها رئوف و مهربان بود. پس از پیامبر، امیرالمؤمنین علی(ع) دارای چنین اوصافی بودند و فرزندان گرانقدرش یکی پس از دیگری پا جای پای پدر و جدّ گرامیشان گذاشته و رهبری معنوی جامعه را به عهده داشتند، تا روزی که – انشاالله – امام زمان (عج) ظهور کند و رهبری ظاهری را بر عهده گیرد و جهان را با بهترین مدیریت به سوی عدل و داد سوق دهد.
-
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
پیام های این آیۀ شریفه
1 . امتنان الهی بر مؤمنان به سبب انتخاب فردی دلسوز، رئوف و مهربان از میان آنان برای پیامبری « لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ ... رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ».
2 . از عوامل تأثیر کلام در دیگران، خیرخواهی، دلسوزی، مهربانی، بی توقعی و تواضع است « عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ».
3 . توجه به خصلت های پیامبر صلی الله علیه و آله ، زمینه ساز سرنهادن انسان ها به اطاعت او است « لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ».
برگرفته از کتاب تفسیر همراه
-
پاسخ : صفحه ی 114 از قرآن کریم شامل آیات 102 تا 111 از سوره ی توبه
قربون خدا برم من اشتباهات زیاذی تو زندگیم داشتم ولی موقعی که یه ببخشید به خدا گفتم دیدم چقدر راحت میبخشه چه برسه به اینکه توبه واقعی داشته باشیم شاید باورتون نشه ولی خدا دو سه بار منو از مرگ حتمی نجات داد کافیه از کارهای اشتباهمون توبه کنیم و به سمت خدا بریم اون در هر حالی مارو قبول میکنه .
-
پاسخ : صفحه ی 114 از قرآن کریم شامل آیات 102 تا 111 از سوره ی توبه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
arzu
من يه كاري كردم ولي توبه كردم برام دعا كنين توبه ام رو نشكنم ديگه دارم ديگه از خدام خجالت ميكشم .
خداوند ارحم الراحمینه
از مادر به بنده هاش مهربانتره
و هر کسی با هر قدر گناه هر وقت که به سمت او برگرده و نیت ترک گناه داشته باشه خداوند آغوش مغفرت و رحمتش رو باز می کنه
و در همین حال خداوند راضی نیست که بنده هاش ابروشون رو از دست بدن
انشاالله خداوند همه ما رو ببخشه و بیامرزه.
-
صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَيٰ عَلَي الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلَّا مِنۢ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ(3)
پروردگار شما آن خدايي است كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد سپس بر عرش استيلا يافت كار [آفرينش] را تدبير مي كند شفاعتگري جز پس از اذن او نيست اين است خدا پروردگار شما پس او را بپرستيد آيا پند نمي گيريد(3)
إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَؤُا۟ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌۢ بِمَا كَانُوا۟ يَكْفُرُونَ(4)
بازگشت همه شما به سوي اوست وعده خدا حق است هموست كه آفرينش را آغاز مي كند سپس آن را باز مي گرداند تا كساني را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند به عدالت پاداش دهد و كساني كه كفر ورزيده اند به سزاي كفرشان شربتي از آب جوشان و عذابي پر درد خواهند داشت(4)
هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَآءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا۟ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَٰلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْءَايَٰتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ(5)
اوست كسي كه خورشيد را روشنايي بخشيد و ماه را تابان كرد و براي آن منزلهايي معين كرد تا شماره سالها و حساب را بدانيد خدا اينها را جز به حق نيافريده است نشانه ها[ي خود] را براي گروهي كه مي دانند به روشني بيان مي كند(5)
إِنَّ فِي اخْتِلَٰفِ الَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَتَّقُونَ(6)
به راستي در آمد و رفت شب و روز و آنچه خدا در آسمانها و زمين آفريده براي مردمي كه پروا دارند دلايلي [آشكار] است(6)
إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَآءَنَا وَرَضُوا۟ بِالْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا۟ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ ءَايَٰتِنَا غَٰفِلُونَ(7)
كساني كه اميد به ديدار ما ندارند و به زندگي دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافته اند و كساني كه از آيات ما غافلند(7)
أُو۟لَٰٓئِكَ مَأْوَيٰهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا۟ يَكْسِبُونَ(8)
آنان به [كيفر] آنچه به دست مي آوردند جايگاهشان آتش است(8)
إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُم بِإِيمَٰنِهِمْ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَٰرُ فِي جَنَّٰتِ النَّعِيمِ(9)
كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند پروردگارشان به پاس ايمانشان آنان را هدايت مي كند به باغهاي [پر ناز و] نعمت كه از زير [پاي] آنان نهرها روان خواهد بود [در خواهند آمد](9)
دَعْوَيٰهُمْ فِيهَا سُبْحَٰنَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَٰمٌ وَءَاخِرُ دَعْوَيٰهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَٰلَمِينَ(10)
نيايش آنان در آنجا سبحانك اللهم [=خدايا تو پاك و منزهي] و درودشان در آنجا سلام است و پايان نيايش آنان اين است كه الحمد لله رب العالمين [=ستايش ويژه پروردگار جهانيان است](10)
۞ وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُم بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَآءَنَا فِي طُغْيَٰنِهِمْ يَعْمَهُونَ(11)
و اگر خدا براي مردم به همان شتاب كه آنان در كار خير مي طلبند در رساندن بلا به آنها شتاب مي نمود قطعا اجلشان فرا مي رسيد پس كساني را كه به ديدار ما اميد ندارند در طغيانشان رها مي كنيم تا سرگردان بمانند(11)
وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَٰنَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنۢبِهِۦٓ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَآ إِلَيٰ ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(12)
و چون انسان را آسيبي رسد ما را به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده مي خواند و چون گرفتاريش را برطرف كنيم چنان مي رود كه گويي ما را براي گرفتاريي كه به او رسيده نخوانده است اين گونه براي اسرافكاران آنچه انجام مي دادند زينت داده شده است(12)
وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا۟ وَجَآءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَٰتِ وَمَا كَانُوا۟ لِيُؤْمِنُوا۟ كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ(13)
و قطعا نسلهاي پيش از شما را هنگامي كه ستم كردند به هلاكت رسانديم و پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند و[لي] بر آن نبودند كه ايمان بياورند اين گونه مردم بزهكار را جزا مي دهيم(13)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
(آيه 3)
خداشناسى و معاد: قرآن پس از اشاره به مسأله وحى و نبوت در نخستين آيات اين سوره، به سراغ دو اصل اساسى تعليمات همه انبياء يعنى «مبدأ» و «معاد» مىرود، و اين دو اصل مهم را در ضمن عباراتى كوتاه و گويا بيان مىكند.
نخست مىگويد: «پروردگار شما همان خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز (دوران) آفريد» (إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ).
«سپس بر تخت قدرت قرار گرفت، و به تدبير كار جهان پرداخت» (ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ).
پس از آن كه روشن شد خالق و آفريدگار «اللّه» است و زمام اداره جهان هستى به دست اوست و تدبير همه امور به فرمان او مىباشد معلوم است كه بتها اين موجودات بىجان و عاجز و ناتوان هيچ گونه نقشى در سرنوشت انسانها نمىتوانند داشته باشند لذا در جمله بعد مىفرمايد: «هيچ شفاعت كنندهاى جز به اذن و فرمان او وجود ندارد» (ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ).
آرى! «اين چنين است «اللّه» پروردگار شما، او را پرستش كنيد» نه غير او (ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ).
«آيا با اين دليل روشن متذكر نمىشويد؟» أَ فَلا تَذَكَّرُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
(آيه 4)
سپس در اين آيه سخن از معاد مىگويد و در جملههاى كوتاهى هم اصل اين مسأله و هم دليل و هم هدف آن را بيان مىدارد.
نخست مىگويد: «بازگشت همه شما به سوى خداست» (إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً).
سپس روى اين مسأله مهم تأكيد كرده، اضافه مىكند: «اين وعده قطعى خداوند است» (وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا).
بعد اشاره به دليل آن كرده، مىگويد: «خداوند آفرينش را آغاز كرد و سپس تجديد مىكند» (إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ).
آيات مربوط به معاد در قرآن نشان مىدهد كه علت عمده ترديد مشركان و مخالفان، اين بوده كه در امكان چنين چيزى ترديد داشتهاند و با تعجب سؤال مىكردند آيا اين استخوانهاى پوسيده و خاك شده بار ديگر لباس حيات و زندگى در بر مىكند و به شكل نخست باز مىگردد؟ لذا قرآن مىگويد: همان گونه كه شما را در آغاز ايجاد كرد باز مىگرداند.
سپس سخن از هدف معاد به ميان مىآيد كه اين برنامه «براى آن است كه خداوند افرادى را كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند به عدالت پاداش دهد» (لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ).
بىآنكه كوچكترين اعمال آنها از نظر لطف و مرحمت او مخفى و بىاجر بماند.
«و آنها كه راه كفر و انكار پوييدند (و طبعا عمل صالحى نيز نداشتند زيرا ريشه عمل خوب اعتقاد خوب است مجازات دردناك، و) نوشيدنى از آب گرم و سوزان و عذاب اليم به خاطر كفرشان در انتظارشان است» (وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
(آيه 5)
گوشهاى از آيات عظمت خدا: در آيات گذشته اشاره كوتاهى به مسأله مبدأ و معاد شده بود، ولى از اين به بعد اين دو مسأله اصولى كه مهمترين پايه دعوت انبياء بوده است بطور مشروح مورد بحث قرار مىگيرد.
نخست اشاره به قسمتهايى از آيات عظمت خدا در جهان آفرينش كرده، مىگويد: «او كسى است كه خورشيد را ضياء و روشنى و قمر را نور قرار داد» (هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً).
خورشيد با نور عالمگيرش نه تنها بستر موجودات را گرم و روشن مىسازد بلكه در تربيت گياهان و پرورش حيوانات سهم عمده و اساسى دارد و اگر روزى اين اشعه حياتبخش از كره خاكى ما قطع شود در فاصله كوتاهى تاريكى و سكوت و مرگ همه جا را فرا خواهد گرفت.
ماه با نور زيبايش چراغ شبهاى تار ماست، و روشنايى ملائمش براى همه ساكنان زمين مايه آرامش و نشاط است.
سپس به يكى ديگر از آثار مفيد وجود ماه اشاره كرده، مىگويد: «خداوند براى آن منزلگاههايى مقدر كرد تا شماره سالها و حساب زندگى و كار خويش را بدانيد» (وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ).
يعنى يك تقويم بسيار دقيق و زنده طبيعى است كه عالم و جاهل مىتوانند آن را بخوانند و حساب تاريخ كارها و امور زندگى خود را نگهدارند و اين اضافه بر نورى است كه ماه به ما مىبخشد.
سپس اضافه مىكند: اين آفرينش و اين گردش مهر و ماه سرسرى و از بهر بازيگرى نيست «خداوند آن را نيافريده است مگر به حق» (ما خَلَقَ اللَّهُ ذلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ).
و در پايان آيه تأكيد مىكند كه: «خدا آيات و نشانههاى خود را براى آنها كه مىفهمند و درك مىكنند شرح مىدهد» (يُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ).
اما بىخبران بىبصر چه بسيار از كنار همه اين آيات و نشانههاى پروردگار مىگذرند و كمترين چيزى از آن درك نمىكنند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
(آيه 6)
در اين آيه به قسمتى ديگر از نشانهها و دلائل وجودش در آسمان و زمين پرداخته، مىگويد: «درآمد و شد شب و روز و آنچه خداوند در آسمان و زمين آفريده است نشانههايى است براى گروه پرهيزكاران» (إِنَّ فِي اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ).
يعنى تنها كسانى اين آيات را درك مىكنند كه در پرتو تقوا و پرهيز از گناه، صفاى روح و روشن بينى يافتهاند اگر نور آفتاب يكنواخت و بطور مداوم بر زمين مىتابيد مسلما درجه حرارت در زمين به قدرى بالا مىرفت كه قابل زندگى نبود و همچنين اگر شب بطور مستمر ادامه مىيافت همه چيز از شدت سرما مىخشكيد ولى خداوند اين دو را پشت سر يكديگر قرار داده تا بستر حيات و زندگى را در كره زمين آماده و مهيا سازد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
(آيه 7)
بهشتيان و دوزخيان: از اين آيه به بعد نيز شرحى پيرامون معاد و سرنوشت مردم در جهان ديگر آمده است.
نخست مىفرمايد: «كسانى كه اميد لقاى ما را ندارند و به رستاخيز معتقد نيستند و به همين دليل تنها به زندگى دنيا خشنودند و به آن اطمينان مىكنند ...» (إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها).
«و همچنين آنها كه از آيات ما غافلند و در آنها انديشه نمىكنند» تا قلبى بيدار و دلى مملو از احساس مسؤوليت پيدا كنند ... (وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
(آيه 8)
«اين هر دو گروه جايگاهشان آتش است، به خاطر اعمالى كه انجام مىدهند» (أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ).
در حقيقت نتيجه مستقيم عدم ايمان به معاد همان دلبستگى به اين زندگى محدود و مقامهاى مادى و اطمينان و اتكاء به آن است.
همچنين غفلت از آيات الهى، سر چشمه بيگانگى از خدا، و بيگانگى از خدا سر چشمه عدم احساس مسؤوليت، و آلودگى به ظلم و فساد و گناه است، و سر انجام آن چيزى جز آتش نمىتواند باشد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
(آيه 9)
سپس اشاره به حال گروه ديگرى مىكند كه نقطه مقابل اين دو گروه مىباشند، مىگويد: «كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، خداوند به كمك ايمانشان آنها را هدايت مىكند» (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ).
اين نور هدايت الهى كه از نور ايمانشان سر چشمه مىگيرد، تمام افق زندگانى آنها را روشن مىسازد، در پرتو اين نور آن چنان روشن بينى پيدا مىكنند كه جار و جنجالهاى مكتبهاى مادى، و وسوسههاى شيطانى، و زرق و برقهاى گناه، و زر و زور، فكر آنها را نمىدزدد، و از راه به بيراهه گام نمىنهند.
اين حال دنياى آنان و در جهان ديگر خداوند قصرهايى به آنها مىبخشد كه «از زير آنها در باغهاى بهشت نهرها جارى است» (تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
(آيه 10)
آنها در محيطى مملو از صلح و صفا و عشق به پروردگار و انواع نعمتها به سر مىبرند.
هر زمان كه جذبه ذات و صفات خدا وجودشان را روشن مىسازد «گفتار و دعاى آنها در بهشت اين است كه: پروردگارا! منزه و پاك از هر گونه عيب و نقصى» (دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ).
و هر زمان به يكديگر مىرسند سخن از صلح و صفا مىگويند: «و تحيت آنها در آنجا سلام است» (وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ).
و سر انجام هرگاه از نعمتهاى گوناگون خداوند در آنجا بهره مىگيرند به شكر پرداخته «و آخرين سخنشان اين است كه: حمد و سپاس مخصوص پروردگار عالميان است» (وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
(آيه 11)
انسانهاى خودرو! در اين آيه نيز همچنان سخن پيرامون مسأله پاداش و كيفر بدكاران است.
نخست مىگويد: «اگر خداوند مجازات مردم بدكار را سريعا و در اين جهان انجام دهد و همان گونه كه آنها در به دست آوردن نعمت و خير و نيكى عجله دارند، در مجازاتشان تعجيل كند، عمر همگى به پايان مىرسد و اثرى از آنها باقى نمىماند» (وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ).
ولى از آنجا كه لطف خداوند همه بندگان حتى بدكاران و كافران و مشركان را نيز شامل مىشود، در مجازاتشان عجله به خرج نمىدهد، شايد بيدار شوند و توبه كنند، و از بيراهه به راه بازگردند.
و در پايان آيه مىفرمايد: مجازاتشان همين بس كه «افرادى را كه ايمان به رستاخيز و لقاى ما ندارند به حال خود رها مىكنيم تا در طغيانشان حيران و سرگردان شوند»، نه حق را از باطل بشناسند، و نه راه را از چاه (فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
(آيه 12)
آنگاه اشاره به وجود نور توحيد در فطرت و عمق روح آدمى كرده، مىگويد: «هنگامى كه به انسان زيانى مىرسد، و دستش از همه جا كوتاه مىشود، دست به سوى ما دراز مىكند و ما را (در همه حال) در حالى كه به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده است مىخواند» (وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً).
آرى! خاصيت مشكلات و حوادث دردناك، كنار رفتن حجابها از روى فطرت پاك آدمى است، و براى مدتى، هر چند كوتاه درخشش اين نور توحيدى آشكار مىگردد.
سپس مىگويد: اما اين افراد، چنان كم ظرفيت و بىخردند كه «به مجرد اين كه بلا و ناراحتى آنها را برطرف مىسازيم، آن چنان در غفلت فرو مىروند كه گويا هرگز از ما تقاضايى نداشتند» و ما نيز به آنها كمكى نكرديم (فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ).
«آرى! اين چنين اعمال مسرفان در نظرشان جلوه داده شده است» (كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ).
خداوند اين خاصيت را در اعمال زشت و آلوده آفريده كه هر قدر انسان به آنها بيشتر آلوده شود، بيشتر خو مىگيرد و نه تنها قبح و زشتى آنها تدريجا از ميان مىرود بلكه كم كم به صورت عملى شايسته در نظرش مجسم مىگردد! و اما چرا در آيه فوق اين گونه افراد به عنوان «مسرف» (اسرافكار) معرفى شدهاند؟ به خاطر اين است كه چه اسرافى از اين بالاتر كه انسان مهمترين سرمايه وجود خود يعنى عمر و سلامت و جوانى و نيروها را بيهوده در راه فساد و گناه و عصيان و يا در مسير به دست آوردن متاع بىارزش و ناپايدار اين دنيا به هدر دهد، و در برابر اين سرمايه چيزى عايد او نشود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
(آيه 13)
ستمگران پيشين و شما: در اين آيه نيز اشاره به مجازاتهاى افراد ستمگر و مجرم در اين جهان مىكند و با توجه دادن مسلمانان به تاريخ گذشته به آنها گوشزد مىنمايد كه اگر راه آنان را بپويند به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.
نخست مىگويد: «ما امتهاى قبل از شما را هنگامى كه دست به ستمگرى زدند و با اين كه پيامبران با دلائل و معجزات روشن براى هدايت آنان آمدند هرگز به آنها ايمان نياوردند، هلاك و نابود ساختيم» (وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا).
و در پايان آيه مىافزايد: اين برنامه مخصوص جمعيت خاصى نيست «اين چنين مجرمان را كيفر مىدهيم» (كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
در قرآن مجید، آیات بسیاری به ترسیم سیمای بهشت و بهشتیان پرداخته است. برخی آیات، به قسمتهای مادی پرداخته و برخی آیات به بیان لذت های معنوی و روحانی بهشت اختصاص یافته است. آیۀ مورد بحث از جملۀ این موارد است.
تسبیح، آغاز نیایش بهشتیان
اولین کرامتی که خدای سبحان به اولیایش عنایت فرموده، این است که دلهایشان را از محبت غیر خود پاک کرده، تا آنجا که جز به خدا به هیچ چیز دیگر نمی اندیشند و جز در راه او قدمی بر نمی دارند؛ هیچ چیز دیگر دل های آنان را به سوی خدا نمی کشد و از یاد خدا غافل نمی کتد. در سایۀ همین کرامت الهی است که خدایشان را از هر چیزث که لایق ساحت قدس او نیست، منزه دانسته و در اولین گام، خدایشان را تسبیح می کنند؛ نه تنها با زبان، بلکه با تمام وجود، او را ستوده و از هر کاستی منزه می دانند؛ چرا که نشانۀ ادب در عبودیت و بندگی، تسبیح خداوند است. این مهم در آیات قرآن به خوبی مشهود است. اولیای خدا، از پروردگار خود محجوب نیستند خدا را حاضر می بینند و او را چنین تسبیح می کنند.
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
اهمیت و جایگاه سلام
تمام مردم، برای اظهار محبت به یکدیگر در هنگام ملاقات، نوعی تحیت دارند که گاهی جنبۀ لفظی دارد و گاهی به صورت عملی است. در اسلام نیز سلام، یکی از روشن ترین تحیت ها است و بر آن تأکید زیادی شده است؛ به اندازه ای که از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است:
«کسی که پیش از سلام، آغاز به سخن کند، پاسخ او را نگویید»
همان طور که در آیۀ فوق ذکر شد، بهشتیان در بهشت نیز به یکدیگر تحیت و سلام می گویند: « وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ ». از آیات دیگر استفاده می شود که خداوند نیز به آنها تحیت و سلام می گوید:
« سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِيمٍ » {یس:58}
«برای آن ها سلامی است از سوی پروردگار رحیم»
فرشتگان هم به آن ها سلام می دهند:
«... وَالمَلاَئِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ سَلاَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ » {رعد: 23 و 24}
«فرشتگان از هر دری وارد می شوند و به آن ها می گویند: سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان».
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
دیدار دوستان
بهشتیان، هنگام دیدار، یکدیگر را با سلام و تحیت مورد لطف قرار داده و حیات و زندگی سرشار از سلامتی را برای هم طلب می کنند. این برخورد اهل بهشت می تواند الگوی خوبی باشد برای تمام کسانی که می خواهد درست زیستن را بیاموزند، از این رو می توانند هنگام صلۀ رحم و دیدار دوستان، برای آنان آرزوی سلامتی کرده و آنان را از بهترین دعاهای خود بهره مند سازند.
ستایش خدا، پایان بخش نیایش
ساکنان بهشت، کلام خود را با تسبیح پروردگار آغاز کرده و پس از دیدار یکدیگر و بهره مندی از الطاف الهی، نیایش خود را با ستایش الهی و سپاسگزاری از خداوند به دلیل نعمت هایی که به آن ها ارزانی داشته است، به پایان می رسانند . چنان که از آیات قرآن نمایان است، هر حمد و ستایشی مورد توجه نیست؛ بلکه فقط حمد و ستایش انسان های مخلص و برگزیده – همانند پیامبران – مورد امضای الهی است؛ چنان که می فرماید:
« سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ » {صافات : 159 و 160}
در آیات قرآن هم، از حمد و ستایش پیامبران و صالحانی چون نبیّ مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و نوح و ابراهیم و داود و سلیمان علیهم السلام سخن گفته است{ مؤمنون:28 ؛ ابراهیم :39 ؛ نمل:15 و 93} ؛ بنابراین از آیه استفاده می شود که خدای سبحان، مؤمنان اهل بهشت را سرانجام به بندگان مخلص خود ملحق می سازد که این، وعده ای زیبا و بشارتی بزرگ به مؤمنان است.
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
پیام های این آیۀ شریفه
1 . تسبیح آمیخته با حمد الهی عالی ترین نوع تسبیح است « دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ ... وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ».
2 . مؤمن، عاشق خدا است، بهشت و لذّت های بهشتی او را از یاد محبوب باز نمی دارد، بلکه در همه چیز، لطف و قدرت خدا را می بیند« سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ ... الْحَمْدُ لِلّهِ ».
3 . دوستان خوب، همیشه و همه جا خیرخواه هم هستند « وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ ».
برگرفته از کتاب تفسیر همراه
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
همسایه
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها):
یا بُنَیَّ، الجارُ ثُمَّ الدّارِ
پسرم، اول همسایه، سپس اهل خانه
My dear son, always place your neighbors before your own family.
بحار الانوار، ج 43، ص 81
-
پاسخ : صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس
-
صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ثُمَّ جَعَلْنَٰكُمْ خَلَٰٓئِفَ فِي الْأَرْضِ مِنۢ بَعْدِهِمْ لِنَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ(14)
آنگاه شما را پس از آنان در زمين جانشين قرار داديم تا بنگريم چگونه رفتار مي كنيد(14)
وَإِذَا تُتْلَيٰ عَلَيْهِمْ ءَايَاتُنَا بَيِّنَٰتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَآءَنَا ائْتِ بِقُرْءَانٍ غَيْرِ هَٰذَآ أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَآئِ نَفْسِيٓ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَيٰٓ إِلَيَّ إِنِّيٓ أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ(15)
و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود آنانكه به ديدار ما اميد ندارند مي گويند قرآن ديگري جز اين بياور يا آن را عوض كن بگو مرا نرسد كه آن را از پيش خود عوض كنم جز آنچه را كه به من وحي مي شود پيروي نمي كنم اگر پروردگارم را نافرماني كنم از عذاب روزي بزرگ مي ترسم(15)
قُل لَّوْ شَآءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَآ أَدْرَيٰكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِۦٓ أَفَلَا تَعْقِلُونَ(16)
بگو اگر خدا مي خواست آن را بر شما نمي خواندم و [خدا] شما را بدان آگاه نمي گردانيد قطعا پيش از [آوردن] آن روزگاري در ميان شما به سر برده ام آيا فكر نمي كنيد(16)
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَيٰ عَلَي اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بَِٔايَٰتِهِۦٓ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ(17)
پس كيست ستمكارتر از آن كس كه دروغي بر خداي بندد يا آيات او را تكذيب كند به راستي مجرمان رستگار نمي شوند(17)
وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبُِّٔونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَٰنَهُ وَتَعَٰلَيٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ(18)
و به جاي خدا چيزهايي را مي پرستند كه نه به آنان زيان مي رساند و نه به آنان سود مي دهد و مي گويند اينها نزد خدا شفاعتگران ما هستند بگو آيا خدا را به چيزي كه در آسمانها و در زمين نمي داند آگاه مي گردانيد او پاك و برتر است از آنچه [با وي] شريك مي سازند(18)
وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّآ أُمَّةً وَٰحِدَةً فَاخْتَلَفُوا۟ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ(19)
و مردم جز يك امت نبودند پس اختلاف پيدا كردند و اگر وعده اي از جانب پروردگارت مقرر نگشته بود قطعا در آنچه بر سر آن با هم اختلاف مي كنند ميانشان داوري مي شد(19)
وَيَقُولُونَ لَوْلَآ أُنزِلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُوٓا۟ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ(20)
و مي گويند چرا معجزه اي از جانب پروردگارش بر او نازل نمي شود بگو غيب فقط به خدا اختصاص دارد پس منتظر باشيد كه من هم با شما از منتظرانم(20)
وَإِذَآ أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّنۢ بَعْدِ ضَرَّآءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّكْرٌ فِيٓ ءَايَاتِنَا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْرًا إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ(21)
و چون مردم را پس از آسيبي كه به ايشان رسيده است رحمتي بچشانيم بناگاه آنان را در آيات ما نيرنگي است بگو نيرنگ خدا سريع تر است در حقيقت فرستادگان [=فرشتگان] ما آنچه نيرنگ مي كنيد مي نويسند(21)
هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّيٰٓ إِذَا كُنتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا۟ بِهَا جَآءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَآءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوٓا۟ أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا۟ اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هَٰذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّٰكِرِينَ(22)
او كسي است كه شما را در خشكي و دريا مي گرداند تا وقتي كه در كشتيها باشيد و آنها با بادي خوش آنان را بب ر ند و ايشان بدان شاد شوند [بناگاه] بادي سخت بر آنها وزد و موج از هر طرف بر ايشان تازد و يقين كنند كه در محاصره افتاده اند در آن حال خدا را پاكدلانه مي خوانند كه اگر ما را از اين [ورطه] بر هاني قطعا از سپاسگزاران خواهيم شد(22)
فَلَمَّآ أَنجَيٰهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَيٰٓ أَنفُسِكُم مَّتَٰعَ الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(23)
پس چون آنان را رهانيد ناگهان در زمين بناحق سركشي مي كنند اي مردم سركشي شما فقط به زيان خود شماست شما بهره زندگي دنيا را [مي طلبيد] سپس بازگشت شما به سوي ما خواهد بود پس شما را از آنچه انجام مي داديد باخبر خواهيم كرد(23)
صدق الله العلي العظيم