http://up.98loving.ir/view/20325/lo498452453.jpg
نمایش نسخه قابل چاپ
روزی که مردم بفهمند هیچ چیز گناه نیست جز حق الناس هیچ چیز ثواب نیست جز خدمت به دیگران هیچکس اسطوره نیست الا در مهربانی هیچ دینی با ارزشتر از انسانیت نیست هیچ چیز جاودانه نمیماند جز عشق هیچ چیز ماندگار نیست جز خوبی وبدی هیچ سعادتی بالاتر از آگاهی نیست هیچ دشمنی خطرناکتر از جهل نیست هیچ چیز عیب نیست جز قضاوت ناعادلانه و به سخره گرفتن دیگران وهمه چیز زیباست جز صفات زشت زمین تبدیل می شد به بهشتی سراسر عشق ومهربانی . به امید ان روز
یادمان باشد با شکستن پای دیگران ما بهتر راه نخواهیم رفت. کاش یادمان بماند با شکستن دل دیگران ما خوشبخت تر نمی شویم... کاش بدانیم اگر دلیل اشک کسی شویم دیگر با او طرف نیستیم با خدای او طرفیم.
خاموش کن فانوس وابستگی ات را ...
گاهی چه اصرار بیهوده ایست ...
اثبات دوست داشتنمان به آدم ها ،
معرفت های بی جایمان ...
مهربانی کردن های الکیمان ...
بها دادن های بیش از حدمان ...
تلاش های بی مورد برای حفظ رابطه هایمان !
وقتی برای آدم های امروزی خوبی و بدی یکی است !
بیش از حد " حوا " بودن تاوان سنگینی دارد ...
وقتی آدمت " آدم " نیست
روزهایی هست که دلم میخواهد زندگی در پشتی داشته باشد، که از در پشتی فرار کنم و به قول قدیمی ها بزنم به چاک!"
شرمین نادری
این بغض برای شکستن نیست که تو گلو نشسته
این بغض برای بودنه
برای همیشه
تا یادم نره چی شد
تا یادم نره......
تا یادم نره راهم رو
این بغض باید بمونه
برای همیشه
شب خرداد
به آرامی یک مرثیه
از روی سر ثانیه ها می گذرد
و نسیمی خنک
از حاشیه سبز پتو خواب مرا می روبدبوی هجرت می آید:
بالش من پر آواز پر چلچله هاست
صبح خواهد شد
و به اين كاسه آب
آسمان هجرت خواهد كرد...
سهراب سپهری
خانه ی دوست کجاست؟در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است
و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است
می رود تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر بدر می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانه به گل
پای فوار جاوید اساطیر زمین می مانی
و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد
در صمیمیت سیال فضا خش خشی میشنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا جوجه بردارد از لانه نور
و از او میپرسی
خانه دوست کجاست؟
اونایی که فکر میکنن از همه بهترن!
کلاسشون ازهمه بالاتره!
حضرت موسی...
با این نبوتش!
با این کلیم الله بودنش!
با این اولوالعزمیش...
وقتی خدا به او فرمود : بدترین خلقم را بیاور !...
حتی سگ مریض چرک آلود را نیاورد!
طناب را دور گردن خودش انداخت...
خدایا از خودم بدتر پیدا نکردم...!
http://s1.picofile.com/file/79034837...8%B1%D9%85.jpg
امشب اومدم باهات حرف بزنم.... حرف که ن اومدم باهات دعوا کنم
آره دعوا .... ازت دلگیرم ... خیلی هم دلگیر
انقدر دلگیر که حتی جلوی سرریز شدن اشکامو نمیتونم بگیرم
یعنی چی این کارات !!!؟؟؟
میخوای چی رو ثابت کنی ؟!؟
با خودتم ... با تو که اون بالایی
با تو که الان داری ب حرفام گوش میدی ... با خودتم ...
من ازت چی خواستم ؟! هان ؟!
پس چرا این علاقه ی کوفتی رو انداختی تو دلم ؟! چراااا ؟؟؟؟؟؟
مگه چیز بدیه ؟ پس چرا همه باهم مخالفن ؟! چرا ؟! چرا هیچکس باهام موافق نیست ؟
من ازت کسی رو خواستم ؟ عاشق کسی بودم ؟! ازت پول خواستم ؟! ازت خونه و ماشین خواستم ؟! ازت رفاه و راحتی خواستم !؟
پس چی ؟!
اصلا برا چی اینو تو مخم انداختی ؟ هان ؟ میخواستی اخرش بخورم زمین و بقیه بگن دیدی ... دیدی من راست گفتم تو نباید میومدی تو این راه !!
همیشه فک میکردم هوامو داری ...
همیشه فک میکردم پشتمو خالی نمیکنی
پس کجایییییییییییییی ؟؟؟؟؟
چرااا جوابمو نمیدی ؟!
آره اینجا همه ب چشم اسکناس نگات میکنن
همه میخوان بجات تصمیم بگیرن
هیچکس نمیخواد درکت کنه
هیچکس حتی دوستم نداره .............
حتی خود توووووو
.........
شب بخیر
دلم واسه بچه گیام تنگ شده / همیشه ارزوم این بود که ببینم بزرگ شدم / بیست سالگی واسم ارزو بود/ چه خیالاتی داشتم / اگه اون روزا میدونستم دنیای ادم بزرگا چه شکلیه / سعی دعامیکردم بچه بمونم/ دعا میکردم بزرگ نشم / درد بزرگی ندارم ولی خسته شدم از اینکه سر مسایل مختلف همش ذهنم درگیره از سر ماه مهر تاالان خوبه خدا هست حرفامو بشنوه وگرنه از بنده خدا هیچ انتظاری نیست.
خودم را دوست میدارم
همه جا همراهم بوده است
همه جا
یکبار نگفت حاضر نیستم با تو بیایم
امد وهیچ نگفت
حرف نزد
گفتم واو شنید
رنجش دادم وتحمل کرد
خودم را سخت دوست میدارم
علیرضا روشن
نمی دونم اول از همه به یه عده آدم نفهم کی مدرک دکترا و تخصص میده؟!
دوم نمی دونم کی به اینا مجوز کار میده؟!
سوم بی شعور که از من ای که چیزی یاد ندارم کمتر می فهمی در رشته ی تخصصیت! کی میګه کار کنی و پای حرفت پا فشاری کنی؟!
(دوست داشتم ناسزا بګم به کسیم مربوط نیست[sokoot])
گاهی باید از بعضی از ادما دور شد
وقتی میمونی تورو شبیه خودشون میکنن
بدون اینکه متوجه بشی
احساسات بدشون.
افکار غلطشون رو بهت القا میکنن
هرچقدر هم که قوی باشی
هرچقدر هم که سر سخت باشی
باز تاثیر می پذیری
دلم نگیر انکه دیروز تو را میخواست رفت پس دلم نگیر از رفتن انکه دوستت نداشت
دیگه یاد گرفتم نباشم اینجوری میخندم به فراموش شدنم
خیلی ها خیلی وقت است...
که رویاهای خود را در ایستگاهی دور جا گذاشته اند
به عمد آمده اند زندگی کنند
می گویند بی خیال هرچه که بود و بی خیال هرچه که هست.
شیرین بهانه بود!
فرهاد تیشه می زد تا نشنود،
صدای مردمانی را که
در گوشش می خواندند: دوستت ندارد!
اعتراف میکنم از خدامیترسم
از عذاب خدا میترسم
اعتراف میکنم خدایا کمکم کن کاری نکنم حرفی نزنم که توراضی نباشی
خدایا کمکم کن نمیخوام گناه کنم
درسته تنهایی داره اذیتم میکنه اما تحمل میکنم بخاطر همسر ایندم که تمام قلبمو واحساسموبراش کنار بگذارم وهمسرخوبی ومادر خوبی باشم
آنکه عطش عشق دارد
جام وجودت را ذره ذره
سر می کشد
مراقب بلور جانت ست
از تو پر می شود و
لبریزت می کند
آنکه تشنه تمناست
می بلعد و
می شکند و
می رود
| لیلا هژیر |
بر آنچه گذشت ،
آنچه شکست ،
آنچه نشد ...
حسرت نخور ؛
زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد ...
زندگی را نفسی ارزش غم خورن نیست
و دلم بس تنگ است
بی خیالی سپر هر درد است ...
فرهاد علی پور (جبران)(آغاز دیگر )
شکستم ساز دل ، چون ساز دیگر
که بیخود می شود همساز دیگر
مرا روز و شب اش آه و فغان است
زبهردیگری ،دمساز دیگر
چنان ماتم بگیرد نوحه گوید
هزاران دلشود همراز دیگر
اگر در شاخه ی دیگرنشیند
چوبلبل می کندآواز دیگر
شدم من خسته از دست تو ای دل
ندارم غیراز این ، ابراز دیگر
فلک گوش تورا چنان بگیرد
چونیش عقربی وگاز دیگر
عزیزم چون کبوتر بی پناهی
گرفتارت کند ، وان باز دیگر
ندارم چاره ای دیگر برایت
بودبین من وتو ،راز دیگر
نشاندم درقفس دیگر نخواهی
هوای دیگر و پرواز دیگر
به دست خود بریزم آب و دانه
سرورویت کنم من ناز دیگر
فراموشش کنی جور زمان را
چو خواهی زندگی ، آغاز دیگر
نداند غیر از این «جبران » طریقی
مگر باشد رهی ، اعجاز دیگر
بیست و یکم خرداد 94
دیگه یاد گرفتم سرد بودن میدونی من ولی ترجیح میدم بجای اینکه مثل تو دل بشکنم لبخند بزنم تا ادمی به زندگیش ادامه بده نه اینکه از ترس تنهایی یه دل بشکنم
از ابراز نظر و پیشنهاد تون در مورد دلشکستن تشکر میکنم.
اما من میدونم به خاطر عجله ای که داشته اید زیاد به بحر شعر نرفتین.
منظور از متن شعر شکستن ساز دل خود است. نه خود دل. ساز دل یعنی آنچه که دلخواه است.
تازه اون هم دل خودم است نه دل دیگری.من یادم نمیاد دل کسی را بشکنم.
توضیحات اضافی را اگه جویا باشین در پیام خصوصی میگم....
..
امروز یه مطلب خوندم در رابطه با حجاب البته این موضوع مربوط به سال گذشته میشه
نامه زن آمریکایی به زنان مسلمان/ گول نخورید و نجیب بمانید
خیلی زیبا بود .چند بار خوندمش
درسته که خطاب این نامه زنان لبنان هست اما به نظر من صحبت این بانو بازنان و مخصوصا زنان مسلمان هستش.
گفتم اینجا اسم ببرم شاید بعضی ها علاقه داشته باشند وبخونندش.
اگه بخوای شبیه بقیه باشم همون بقیه هستن .....
برای رسیدن به همنوع خود در نردبان ترقی، سعی نکن اورا به پایین بکشی،
سعی کن خود را به او برسونی....
یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عهد خریدار ندارد
صائب تبریزی
درین دیار مترسک زده نمیسازد
در ازدحام ریا باکسی دلسردم
غلامرضا امام علیزاده
.......
از این ماه زیبای بارانی چند صباحی بیشتر نمونده
خدایا بوی خوش هوای پس از باران رو نصیب همه مخلوقاتت کن
پزشكان اصطلاحاتی دارند
كه ما نمی فهمیم
ما دردهایی داریم كه آنها نمی فهمند
نفهمی بد دردی است
خوش به حال دامپزشكان!