گاهی دوست داشتن..
پنهان بماند قشنگ تر است..
دوست داشتن را باید..
کشف کرد ..درک کرد...
و از آن لذت برد..
نمایش نسخه قابل چاپ
گاهی دوست داشتن..
پنهان بماند قشنگ تر است..
دوست داشتن را باید..
کشف کرد ..درک کرد...
و از آن لذت برد..
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی…
گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی …
گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات…
گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که…
گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای…! که می شناسی بنشینی و”فقط” نگاه کنی…
گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود…
گاهی دلگیری…شاید از خودت…شاید
آدم هـا می آینـد
زنـدگی می کننـد
می میـرنـد و می رونـد
امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو آن هـنگـام آغـاز می شـود کـه
آدمی می رود امــا نـمی میـرد!
مـی مـــانــد و نبـودنـش در بـودن ِ تـو چنـان تـه نـشیـن می شـود کـه تـــو می میـری در حالـی کـه زنــده ای ...
من
دلتنگ می نویسم
اما تو
دلتنگ نخوان
دیروز و فردا هر دو نامردند ...!
دیروز با خاطراتش
و
فردا با وعده هایش ...
مرا فریب دادند
تا
نفهمم امروزم چگونه گذشت...
- - - به روز رسانی شده - - -
هروقت کم می آورم
می گویم...
اصلا مهم نیست!
اما تو که می دانی نبودنت چقدر مهم است...
دیده ای شیشه های اتومبیل را
وقتی ضربه ای می خورند و می شکنند!؟
دیده ای شیشه خرد می شود ولی از هم نمی پاشد!؟
این روزها همان شیشه ام؛
خرد و تکه تکه؛
از هم نمی پاشم..
.ولی شکسته ام...
باور کن!
بـیــروטּ ایــטּ פֿــانــہ ،
ایــטּ سـنــگ هــایــے ڪـہ بـہ پــایــم مـے گیــرنــد و
رفـتــטּ را درد آورتــر مــے ڪــنـنــد ؛
هـمــاטּ هــایــے انــد
ڪـہ ســرت بـہ آטּ هــا פֿــواهــد פֿــورد . . .
مــ ــن تنـ ــهــ ـا کـ ـــمی مـتـ ــفـ ــاوتـ ـم
وقــ ــتی تـمــ ــام دردهــ ــای دنــیـــ ــا
روی شـــ ـانـه هـ ـای دخــ ــتــرانــ ــه ام
کـ ـوه مـ ـی شـ ــود ...
مــ ـن بـ ـه پــ ـهـنــ ـای تـمــ ـام کــ ــوه پـ ــایــ ـه هـا
لبــ ــخـ ـنـ ـد مــ ـی زنـ ــم ...
دنبال تو نمی گردم! دنبال کسی می گردم... تا تو رو نشونش بدم و بگم... " مثل او نباش !
آلیــس ڪجایے؟؟؟
بیـا ... اینجـا عَجیـبـ تَـریـטּ سَرزمـیـטּ בنُـیـاسـﭞ...
مِهـربانیـَﭞ را بـﮧ حِســاب احتـیـاجَـﭞ میـگــُذارنـב
عِشـقَـﭞ را پـاے سـاבگـیَـﭞ
و حـَرف هــاے صاבقـانـﮧ اﭞ را بــﮧ پـاے בیـوانگیَـﭞ!!!
شعــر هــم اگــر نگــویــم،
مــرا کــه هیــچ گــلی
همنــامــم نیســت،
و هیــچ خیــابــانــی بــه نــامــم،
چگــونه بــه یــاد خــواهــی آورد؟!