من نمیتونم بسازم خونه رویاتو
هی پای من بریزی همه دینا تو
نمایش نسخه قابل چاپ
من نمیتونم بسازم خونه رویاتو
هی پای من بریزی همه دینا تو
ولی فصلا رد شدن و دستا سرد شدن
حرفا بد شدن و ظرفا پرت شدن
نشکن دلمو به خدا آه ام میگیره دامنتو عاقبت یه روز
نگو بی خبری نگو نمیدونی دلم پر از یه نفرین سینه سوز[golrooz]
زآه شرربار این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پربسته! ز کنج قفس درآ
نغمهٔ آزادی نوع بشر سرا
محمد رضا شجریان
از این بی راهه ی تردید
از این بن بست می ترسم
میشه خدا رو حس کرد تو لحظه های ساده
تو حس راه عشق و گناه بی اراده
احسان خواجه امیری
من و اینیم منو این منو این
با هم دیگه خوشبختیم[nishkhand]
تهی
اگه یکمی بکنه کار رو اخلاق
میدم برن خواستگاریش با اقوام
من و این عین هو در و تخته ایم
به هیچکی نمی خوایم سر نخ بدیم
تهی
میون قلبای امروزی ما
نمی دونم چرا نمی شه پل بست
مثه دو ماهی افتاده بر خاک
به دور از چشم دریا رفتیم از دست
گوگوش