و هر سازی که میبینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است...
نمایش نسخه قابل چاپ
و هر سازی که میبینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است...
من آواره در دنیا،
به دنبال کسی هستم که با مهر آشنا باشد
دلش غمگین، خودش ساده، کمی از جنس ما باشد.
به دنبال کسی هستم ...
به دنبال کسی هستم ...
به دنبال کسی هستم ...
(•̪●)
مهرناز
4:40صبح
سه شنبه1شهریور90
خدا در دستي است كه به ياري ميگيري...
در قلبي است كه شاد ميكني...
آن جاست كه عهدي ميبندي و عمل ميكني...
آن جاست كه زندگي ميكني و زندگي مي بخشي...
گاهی چه بی رحمانه قلبی را توصیف میکنی ،
چه ساده دلی را فراموش می کنی ...
آهسته گفت : " خدا نگهدارت "
در را بست و رفت ...
آدمها مسئولیت خودشان را به گردن خدا می اندازند
شنیده بودم زیبا رویان بى وفاویند
آخه زشت! تو دیگه چرا؟!
وصال او زعمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به
ایا براستی اینجاست سرزمین ما ایران هست
سرزمین پاک اریایی ها
سرزمین دارا و سارا
سرزمین کورش و داریوش
سرزمین شاهنامه فردوسی
سرزمین دکتر محمد معین
سرزمین دکتر علی شریعتی
ولی
واقعا
ایا اینجا ایران .....سرزمین منه !
سارا بهنام
چهارشنبه 2 شهریور1390
ساعت8 : 32
حافظ وصال می طلبد از ره دعا
یارب دعای خسته دلان مستجاب کن
آنقدر بزرگ و گرفتار شده ایم که یادمان می رود توپمان در حیاط شبها تنها می ترسد ویادمان رفته که مدادهای سیاه و سفید که هرگز تراشیده نشدند پدر مادر ده مداد رنگی دیگر هستند که ما همیشه تراشیده ایم وکوچک شده اند .
اما از شما چه پنهان گاهی آنقدر کودک می شوم که یادم میرود بزرگ شده ام و هنوز عروسکهایم سر تاقچه ی زندگیم خاله بازی می کنند ، هنوز در مراسم تدفین گنجشکها شرکت می کنم و باران پا برهنه تمام کودکی را درمن می دود ...
وبلاگ خانم لیلا حیدری : بالهای شناور
(•̪●)
مهرناز
10:420شب
چهارشنبه2شهریور90