پاسخ : صفحه ی 233 از قرآن کریم شامل آیات 76تا 86 از سوره ی القصص
(آیه 85)
شأن نزول: هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به قصد هجرت از «مکّه» به سوى مدینه مىآمد به سر زمین «جحفه» که رسید، به یاد موطنش «مکّه» افتاد، آثار این شوق که با تأثر و اندوه آمیخته بود در چهره مبارکش نمایان گشت.
در اینجا پیک وحى خدا جبرئیل نازل شد و پرسید آیا به راستى به شهر و زادگاهت اشتیاق دارى؟
پیامبر فرمود: آرى! جبرئیل عرض کرد: خداوند این پیام را براى تو فرستاده: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى مَعادٍ) آن کس که این قرآن را بر تو فرض کرده است تو را به سر زمین اصلیت باز مىگرداند.» و مىدانیم این وعده بزرگ سر انجام تحقق یافت.
بنا بر این آیه فوق یکى از پیشگوئیهاى اعجازآمیز قرآن است که چنین خبرى را بطور قطع و بدون هیچ قید و شرط بیان کرده و بعد از مدت کوتاهى تحقق یافت.
تفسیر: وعده بازگشت به حرم امن خدا- در شأن نزول آمد که این آیه طبق مشهور در سر زمین «جحفه» در مسیر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به سوى مدینه نازل شد، او مىخواهد به «یثرب» برود و آن را «مدینة الرسول» کند، اما با این حال عشق و دلبستگى او به مکه سخت او را آزار مىدهد.
اینجاست که نور وحى به قلب پاکش مىتابد و بشارت بازگشت به سر زمین مألوف را به او مىدهد، و مىگوید: «همان کسى که قرآن را بر تو فرض کرد تو را به جایگاه و زادگاهت باز مىگرداند» (إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى مَعادٍ).
غم مخور همان خدایى که موسى را در طفولیت به مادرش باز گرداند، همان خدایى که او را بعد از یک غیبت ده ساله از مصر به زادگاه اصلیش باز گردانید، همان خدا تو را با قدرت و قوت تمام به مکه باز مىگرداند، و چراغ توحید را با دست تو در این سرزمین مقدس بر مىافروزد.
سپس مىافزاید در برابر خیره سرى مخالفان سر سخت «بگو: پروردگار من از همه بهتر مىداند چه کسى هدایت را (از سوى او) آورده، و چه کسى در ضلال مبین است» (قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى وَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).
راه هدایت روشن است و گمراهى آنها آشکار، آنها بیهوده خود را خسته مىکنند، خدا به خوبى مىداند و دلهاى حق طلب نیز از این واقعیت آگاه است.
(آیه 86)
این آیه به یکى دیگر از بزرگترین نعمتهاى پروردگار به پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله پرداخته، و مىگوید: «تو هرگز این امید را نداشتى که این کتاب (بزرگ آسمانى) به تو القاء گردد، لکن رحمت پروردگار تو چنین ایجاب کرد» (وَ ما کُنْتَ تَرْجُوا أَنْ یُلْقى إِلَیْکَ الْکِتابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ).
سپس مىافزاید: اکنون به شکرانه این نعمت بزرگ «هرگز از کافران پشتیبانى مکن» (فَلا تَکُونَنَّ ظَهِیراً لِلْکافِرِینَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/210
صفحه ی 234 از قرآن کریم شامل آیات 87تا 88 از سوره ی القصص و آیات 1 تا 11 از سوره ی العنكبوت
[golrooz] صفحه ی 234 از قرآن کریم شامل آیات 87تا 88 از سوره ی القصص و آیات 1 تا 11 از سوره ی العنكبوت [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ ءَايَٰتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَيٰ رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ(87)
و البته نبايد تو را از آيات خدا بعد از آنكه بر تو نازل شده است باز دارند و به سوي پروردگارت دعوت كن و زنهار از مشركان مباش(87)
وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(88)
و با خدا معبودي ديگر مخوان خدايي جز او نيست جز ذات او همه چيز نابودشونده است فرمان از آن اوست و به سوي او بازگردانيده مي شويد(88)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الٓمٓ(1)
الف لام ميم(1)
أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوٓا۟ أَن يَقُولُوٓا۟ ءَامَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ(2)
آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم رها مي شوند و مورد آزمايش قرار نمي گيرند(2)
وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا۟ وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَٰذِبِينَ(3)
و به يقين كساني را كه پيش از اينان بودند آزموديم تا خدا آنان را كه راست گفته اند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد(3)
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّئَِّاتِ أَن يَسْبِقُونَا سَآءَ مَا يَحْكُمُونَ(4)
آيا كساني كه كارهاي بد مي كنند مي پندارند كه بر ما پيشي خواهند جست چه بد داوري مي كنند(4)
مَن كَانَ يَرْجُوا۟ لِقَآءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَءَاتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(5)
كسي كه به ديدار خدا اميد دارد [بداند كه] ا ج ل [او از سوي] خدا آمدني است و وست شنواي دانا(5)
وَمَن جَٰهَدَ فَإِنَّمَا يُجَٰهِدُ لِنَفْسِهِۦٓ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَٰلَمِينَ(6)
و هر كه بكوشد تنها براي خود مي كوشد زيرا خدا از جهانيان سخت بي نياز است(6)
وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَئَِّاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(7)
و كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند قطعا گناهانشان را از آنان مي زداييم و بهتر از آنچه مي كردند پاداششان مي دهيم(7)
وَوَصَّيْنَا الْإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيْهِ حُسْنًا وَإِن جَٰهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَآ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(8)
و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكي كند و[لي] اگر آنها با تو دركوشند تا چيزي را كه بدان علم نداري با من شريك گرداني از ايشان اطاعت مكن سرانجامتان به سوي من است و شما را از [حقيقت] آنچه انجام مي داديد باخبر خواهم كرد(8)
وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّٰلِحِينَ(9)
و كساني كه گرويده و كارهاي شايسته كرده اند البته آنان را در زمره شايستگان درمي آوريم(9)
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَآ أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِن جَآءَ نَصْرٌ مِّن رَّبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَٰلَمِينَ(10)
و از ميان مردم كساني اند كه مي گويند به خدا ايمان آورده ايم و چون در [راه] خدا آزار كشند آزمايش مردم را مانند عذاب خدا قرار مي دهند و اگر از جانب پروردگارت پيروزي رسد حتما خواهند گفت ما با شما بوديم آيا خدا به آنچه در دلهاي جهانيان است داناتر نيست(10)
وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَٰفِقِينَ(11)
و قطعا خدا كساني را كه ايمان آورده اند مي شناسد و يقينا منافقان را [نيز] مي شناسد(11)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 234 از قرآن کریم شامل آیات 87تا 88 از سوره ی القصص و آیات 1 تا 11 از سوره ی العنكبوت
(آیه 87)
دو آیه پایان این سوره تأکیدى است بر مسأله توحید با تعبیرها و استدلالات گوناگون، توحیدى که خمیر مایه تمام مسائل دینى است.
در این دو آیه چهار دستور به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله داده شده و چهار توصیف از پروردگار به عمل آمده است، و مجموع بحثهایى را که در آیات این سوره آمده تکمیل مىکند.
نخست مىگوید: «نباید (کفار) تو را از آیات خداوند بعد از آن که بر تو نازل شد باز دارند» (وَ لا یَصُدُّنَّکَ عَنْ آیاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَیْکَ).
گر چه نهى متوجه کفار است، اما مفهومش عدم تسلیم پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در برابر کار شکنیها و توطئههاى آنهاست.
و به این ترتیب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مىدهد هنگامى که آیات الهى نازل شد باید با قاطعیت روى آن بایستى و به سوى مقصد با قدمهاى محکم پیش بروى که خدا همراه تو و پشتیبان تو است.
به دنبال این دستور که جنبه نفى داشت، دستور دوم را که جنبه اثبات دارد صادر کرده، و مىگوید «و به سوى پروردگارت دعوت کن» (وَ ادْعُ إِلى رَبِّکَ).
خداوندى که مالک تو و صاحب اختیار توست، و مربى و پرورش دهنده تو مىباشد.
سومین دستور بعد از دعوت به سوى اللّه، نفى هر گونه شرک و بت پرستى است، مىگوید: «و قطعا از مشرکان مباش» (وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ).
که راه توحید آشکار است و نورانى، و رهروان آن بر صراط مستقیمند.
(آیه 88)
بالاخره چهارمین دستور، تأکید مجددى است بر نفى هر گونه شرک، مىفرماید: «و هیچ معبود دیگرى را با خدا مخوان» (وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ).
این دستورهاى پى در پى که هر کدام دیگرى را تأکید مىکند، اهمیت مسأله توحید را در برنامههاى اسلامى روشن مىسازد.
به دنبال این دستورات چهارگانه، توصیفهاى چهار گانهاى از خدا مىکند، که آنها نیز تأکید پى در پى در مسأله توحید است.
نخست مىگوید: «هیچ معبودى جز او نیست» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).
«همه چیز جز ذات پاک او فانى و نابود مىشود» (کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ).
و هنگامى که دانستیم تنها چیزى که در این عالم باقى مىماند ذات پاک خداست روشن مىشود هر چیز به نحوى با ذات پاک او پیوند و ارتباط داشته باشد از آن نظر فنا و هلاک براى او نیست.
«حکم و حاکمیت (در جهان تکوین و تشریع) مخصوص ذات پاک اوست» (لَهُ الْحُکْمُ).
«و همه به سوى او باز گردانده مىشوید» (وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).
توصیفهاى سه گانه اخیر مىتواند دلیلى بر اثبات توحید و ترک هر گونه بت پرستى باشد که در توصیف اول آمده است.
«پایان سوره قصص»
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/210
پاسخ : صفحه ی 234 از قرآن کریم شامل آیات 87تا 88 از سوره ی القصص و آیات 1 تا 11 از سوره ی العنكبوت
سوره عنکبوت [29]
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 69 آیه است
محتواى سوره:
بطور کلى مىتوان گفت بحثهاى این سوره در چهار بخش خلاصه مىشود:
1- بخش آغاز این سوره که پیرامون مسأله «امتحان» و «وضع منافقان» است و این دو پیوند ناگسستنى با هم دارند.
2- بخش دیگرى که در حقیقت براى دلدارى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان اندک نخستین از طریق بیان گوشههایى از سر نوشت پیامبران بزرگى همچون نوح و ابراهیم و لوط و شعیب است.
3- بخش دیگرى از توحید، نشانههاى خدا در عالم آفرینش، و مبارزه با شرک، سخن مىگوید.
4- قسمت دیگرى از این سوره بر محور ضعف و ناتوانى معبودهاى ساختگى، و عابدان «عنکبوت صفت» آنها و همچنین عظمت قرآن و دلائل حقانیت پیامبر اسلام و لجاجت مخالفان و نیز یک سلسله مسائل تربیتى همچون نماز، نیکى به پدر و مادر، و اعمال صالح دور مىزند.
نامگذارى این سوره به «سوره عنکبوت» از آیه 41 آن گرفته شده که بت پرستان را که تکیه بر غیر خدا مىکنند تشبیه به عنکبوت مىکند که تکیهگاهش، تارهاى سست و بىبنیاد است.
فضیلت تلاوت سوره: از پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله چنین آمده است: «هر کس سوره عنکبوت را بخواند به تعداد تمام مؤمنان و منافقان، ده حسنه براى او نوشته مىشود».
مخصوصا درباره تلاوت سوره عنکبوت و روم در ماه رمضان در شب بیست و سوم، فضیلت فوقالعادهاى وارد شده است تا آنجا که در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مىخوانیم: «هر کس سوره عنکبوت و روم را در ماه رمضان شب بیست و سوم تلاوت کند به خدا سوگند اهل بهشت است، و من هیچ کس را از این مسأله استثنا نمىکنم، و نمىترسم که خداوند در این سوگند قاطع من گناهى بر من بنویسد، و مسلما این دو سوره در پیشگاه خدا بسیار ارج دارد».
بدون شک محتواى پر بار این دو سوره و درسهاى مهم توحیدى آن، و برنامههاى سازنده عملى که در این سوره ارائه شده است کافى است که هر انسانى را که اهل اندیشه و الهام و عمل باشد به بهشت جاویدان سوق دهد.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/210
پاسخ : صفحه ی 234 از قرآن کریم شامل آیات 87تا 88 از سوره ی القصص و آیات 1 تا 11 از سوره ی العنكبوت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
(آیه 1)
باز در آغاز این سوره به حروف مقطّعه «الف- لام- میم» (الم).
بر خورد مىکنیم که تاکنون بارها تفسیر آن را بیان کردهایم.
(آیه 2)
آزمایش الهى یک سنت جاویدان: بعد از ذکر حروف مقطعه به یکى از مهمترین مسائل زندگى بشر که مسأله شداید و فشارها و آزمونهاى الهى است اشاره کرده، مىگوید: «آیا مردم گمان کردند همین اندازه که اظهار ایمان کنند (و شهادت به توحید و رسالت پیامبر دهند) به حال خود واگذارده خواهند شد و آنها امتحان نمىشوند»؟! (أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ).
(آیه 3)
بعد بلا فاصله به ذکر این حقیقت مىپردازد که امتحان یک سنّت همیشگى و جاودانى الهى است، امتحان مخصوص شما جمعیت مسلمانان نیست، سنتى است که در تمام امتهاى پیشین جارى بوده است، مىفرماید: «ما کسانى را که قبل از آنها بودند آزمایش کردیم» (وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
آنها را نیز در کورههاى سخت امتحان افکندیم، آنها نیز همچون شما در فشار دشمنان بىرحم و جاهل و بىخبر و متعصب و لجوج قرار داشتند.
باید هم چنین باشد چرا که در مقام ادعا هر کس مىتواند خود را برترین مؤمن، بالاترین مجاهد، و فداکارترین انسان معرفى کند، باید وزن و قیمت و ارزش این ادعاها از طریق آزمون روشن شود.
آرى «باید خدا بداند چه کسانى راست مىگویند، و چه کسانى دروغگو هستند» (فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ).
بدیهى است خدا همه اینها را مىداند، منظور از «علم» در اینجا ظهور آثار و شواهد عملى است، یعنى باید علم خدا درباره مردم عملا در خارج پیاده شود، و تحقق عینى یابد، و هر کس آنچه را در درون دارد بیرون ریزد، تا ثواب و جزا و کیفر مفهوم داشته باشد.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/210
پاسخ : صفحه ی 234 از قرآن کریم شامل آیات 87تا 88 از سوره ی القصص و آیات 1 تا 11 از سوره ی العنكبوت
(آیه 4)
فرار از حوزه قدرت خدا ممکن نیست! در آیات گذشته سخن از آزمایش عمومى مؤمنان بود، و این آیه تهدید شدیدى براى کفار و گنهکاران است، تا گمان نکنند اگر مؤمنان را تحت فشار قرار دادند و مجازاتهاى الهى فورا دامان آنها را فرو نگرفت خدا از آنها غافل است.
مىفرماید: «آیا کسانى که سیئات را انجام مىدهند گمان کردند بر ما پیشى خواهند گرفت (و از چنگال کیفر ما رهایى خواهند یافت؟) چه بد قضاوتى کردند»! (أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْکُمُونَ).
مهلت الهى آنها را مغرور نکند که این نیز براى آنها آزمونى است و فرصتى براى توبه و بازگشت.
(آیه 5)
سپس بار دیگر به سراغ برنامههاى مؤمنان و اندرز به آنها مىرود مىگوید: «هر کس امید لقاء پروردگار دارد (باید آنچه در توان دارد از اطاعت فرمان او مضایقه نکند) زیرا زمانى را که خداوند تعیین کرده (سر انجام) فرا مىرسد» (مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ). آرى! این وعده الهى تخلفناپذیر است.
و از این گذشته خداوند سخنان شما را مىشنود و از اعمال و نیات شما آگاه است که «او شنوا و داناست» (وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).
لقاى پروردگار در قیامت، نه یک ملاقات حسى است که یک لقاى روحانى و یک نوع شهود باطنى است، چرا که در آنجا پردههاى ضخیم عالم ماده از مقابل چشم جان انسان کنار مىرود، و حالت شهود به انسان دست مىدهد.
(آیه 6)
این آیه در حقیقت تعلیلى است براى آنچه در آیه قبل گذشت، مىگوید: این که دستور داده شده مؤمنان به «لقاء اللّه» آنچه در توان دارند فرو گذار نکنند به خاطر این است که «هر کسى جهاد و تلاش و کوششى کند (و تحمل مصائب و مشکلاتى نماید) در حقیقت براى خود جهاد کرده است، چرا که خدا از همه جهانیان بىنیاز است» (وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ).
برنامه آزمون الهى، جهاد با هواى نفس، و مبارزه با دشمنان سر سخت براى حفظ ایمان و پاکى و تقوا، به سود خود انسان است.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/210
پاسخ : صفحه ی 234 از قرآن کریم شامل آیات 87تا 88 از سوره ی القصص و آیات 1 تا 11 از سوره ی العنكبوت
(آیه 7)
این آیه توضیح و تکمیلى است براى آنچه بطور سر بسته در آیه قبل تحت عنوان «جهاد» آمده بود، در اینجا حقیقت جهاد را شکافته و چنین باز گو مىکند: «کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند گناهان آنها را مىپوشانیم» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ).
بنا بر این نخستین فایده این جهاد بزرگ (ایمان و عمل صالح) تکفیر و پوشاندن گناهان است که عائد خود انسان مىشود، همانگونه که ثواب آن هم از آن خودشان مىباشد.
چنانکه قرآن در پایان آیه مىگوید: «و ما بطور قطع آنها را به بهترین اعمالى که انجام دادند پاداش مىدهیم» (وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کانُوا یَعْمَلُونَ).
(آیه 8)
شأن نزول:
«بعضى از مردانى که در مکّه بودند ایمان و اسلام را پذیرفتند هنگامى که مادران آنها از این مسأله آگاه شدند تصمیم گرفتند که غذا نخورند، آب ننوشند، تا فرزندانشان از اسلام باز گردند! گر چه هیچ کدام از این مادران به گفته خود وفا نکردند و اعتصاب غذا را شکستند، ولى آیه نازل شد و خط مشى روشنى در برخورد با پدر و مادر در زمینه مسأله ایمان و کفر به دست همگان داد.
تفسیر:
برترین توصیه نسبت به پدر و مادر: یکى از مهمترین آزمایشهاى الهى مسأله «تضاد» خط ایمان و تقوا، با پیوندهاى عاطفى و خویشاوندى است، قرآن در این زمینه تکلیف مسلمانان را به روشنى بیان کرده است.
نخست به عنوان یک قانون کلى- که از ریشههاى عواطف و حق شناسى سر چشمه مىگیرد- مىفرماید: «و ما به انسان توصیه کردیم نسبت به پدر و مادرش نیکى کند» (وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً).
بنا بر این هر کس شایسته نام انسان است باید در برابر پدر و مادر حق شناس باشد، و احترام و تکریم و نیکى به آنها را در تمام عمر فراموش نکند، هر چند با این اعمال هرگز نمىتواند دین خود را به آنها ادا کند.
سپس براى این که کسى تصور نکند که پیوند عاطفى با پدر و مادر مىتواند بر پیوند انسان با خدا و مسأله ایمان حاکم گردد، با یک استثنا صریح مطلب را در این زمینه روشن کرده، مىفرماید: «و اگر آن دو (پدر و مادر) تلاش و کوشش کنند و به تو اصرار ورزند که براى من شریکى قائل شوى، که به آن علم ندارى، از آنها اطاعت مکن» (وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما).
و در پایان آیه مىافزاید: «باز گشت همه شما به سوى من است پس من شما را از اعمالى که انجام مىدادید آگاه مىسازم» (إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ). و پاداش و کیفر آن را بى کم و کاست در اختیارتان خواهم گذاشت.
این جمله در حقیقت تهدیدى است براى کسانى که راه شرک را مىپویند، و کسانى که دیگران را به این راه دعوت مىکنند.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/211
پاسخ : صفحه ی 234 از قرآن کریم شامل آیات 87تا 88 از سوره ی القصص و آیات 1 تا 11 از سوره ی العنكبوت
(آیه 9)
این آیه بار دیگر حقیقتى را که قبلا در مورد کسانى که ایمان و عمل صالح دارند بیان شد، تکرار و تأکید کرده، مىفرماید: «کسانى که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام مىدهند آنها را در زمره صالحان داخل خواهیم کرد» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحِینَ).
اصولا عمل انسان به انسان رنگ مىدهد، عمل صالح انسان را از نظر روحى به رنگ خود در مىآورد و در زمره «صالحان» وارد مىکند، و عمل سوء در زمره بدان و «ناصالحان».
(آیه 10)
در پیروزیها شریکند اما در مشکلات نه! از آنجا که در آیات گذشته بحثهاى صریحى از «مؤمنان صالح» و «مشرکان» آمده بود در این آیه به گفتگو پیرامون گروه سوم یعنى «منافقان» مىپردازد، مىگوید: «و از مردم کسانى هستند که مىگویند: به خدا ایمان آوردهایم! اما هنگامى که در راه خدا شکنجه و آزار مىبینند، آزار مردم را همچون عذاب الهى مىشمارند» و از آن سخت وحشت مىکنند (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِیَ فِی اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کَعَذابِ اللَّهِ).
«ولى هنگامى که پیروزى از سوى پروردگارت (براى شما) بیاید، مىگویند:
ما هم با شما بودیم» و در این پیروزى شریکیم (وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنَّا کُنَّا مَعَکُمْ).
آیا اینها گمان مىکنند خدا از اعماق قلبشان با خبر نیست؟
«آیا خداوند به آنچه در سینههاى جهانیان است آگاهتر نیست»؟ (أَ وَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِی صُدُورِ الْعالَمِینَ).
(آیه 11)
در این آیه باز براى تأکید بیشتر مىافزاید: «بطور قطع خداوند مؤمنان را مىشناسد، و نیز بطور یقین خداوند منافقان را نیز مىشناسد» (وَ لَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِینَ).
اگر ساده لوحانى فکر مىکنند مىتوانند با اخفاى حقایق از قلمرو علم خدا دور بمانند سخت در اشتباهند.
«منافقین» معنى وسیعى دارد و افراد ضعیف الایمانى را که با مختصر فشارى تغییر عقیده مى دهند نیز شامل مىشود.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/211
صفحه ی 235 از قرآن کریم شامل آیات 12تا 25 از سوره ی العنكبوت
[golrooz] صفحه ی 235 از قرآن کریم شامل آیات 12تا 25 از سوره ی العنكبوت [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ اتَّبِعُوا۟ سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَٰيَٰكُمْ وَمَا هُم بِحَٰمِلِينَ مِنْ خَطَٰيَٰهُم مِّن شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَٰذِبُونَ(12)
و كساني كه كافر شده اند به كساني كه ايمان آورده اند مي گويند راه ما را پيروي كنيد و گناهانتان به گردن ما و[لي] چيزي از گناهانشان را به گردن نخواهند گرفت قطعا آنان دروغگويانند(12)
وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَّعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَيُسَْٔلُنَّ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ عَمَّا كَانُوا۟ يَفْتَرُونَ(13)
و قطعا بارهاي گران خودشان و بارهاي گران [ديگر] را با بارهاي گران خود برخواهند گرفت و مسلما روز قيامت از آنچه به دروغ برمي بستند پرسيده خواهند شد(13)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَيٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَٰلِمُونَ(14)
و به راستي نوح را به سوي قومش فرستاديم پس در ميان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ كرد تا طوفان آنها را در حالي كه ستمكار بودند فرا گرفت(14)
فَأَنجَيْنَٰهُ وَأَصْحَٰبَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَٰهَآ ءَايَةً لِّلْعَٰلَمِينَ(15)
و او را با كشتي نشينان برهانيديم و آن [سفينه] را براي جهانيان عبرتي گردانيديم(15)
وَإِبْرَٰهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا۟ اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(16)
و [ياد كن] ابراهيم را چون به قوم خويش گفت خدا را بپرستيد و از او پروا بداريد اگر بدانيد اين [كار] براي شما بهتر است(16)
إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْثَٰنًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا۟ عِندَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا۟ لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(17)
واقعا آنچه را كه شما سواي خدا مي پرستيد جز بتاني [بيش] نيستند و دروغي برمي سازيد در حقيقت كساني را كه جز خدا مي پرستيد اختيار روزي شما را در دست ندارند پس روزي را پيش خدا بجوييد و او را بپرستيد و وي را سپاس گوييد كه به سوي او بازگردانيده مي شويد(17)
وَإِن تُكَذِّبُوا۟ فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِّن قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَي الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَٰغُ الْمُبِينُ(18)
و اگر تكذيب كنيد قطعا امتهاي پيش از شما [هم] تكذيب كردند و بر پيامبر [خدا] جز ابلاغ آشكار [وظيفه اي] نيست(18)
أَوَلَمْ يَرَوْا۟ كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَي اللَّهِ يَسِيرٌ(19)
آيا نديده اند كه خدا چگونه آفرينش را آغاز مي كند سپس آن را باز مي گرداند در حقيقت اين [كار] بر خدا آسان است(19)
قُلْ سِيرُوا۟ فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا۟ كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْءَاخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(20)
بگو در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز كرده است سپس [باز ] خداست كه نشاه آخرت را پديد مي آورد خداست كه بر هر چيزي تواناست(20)
يُعَذِّبُ مَن يَشَآءُ وَيَرْحَمُ مَن يَشَآءُ وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ(21)
كه را بخواهد عذاب و هر كه را بخواهد رحمت مي كند و به سوي او بازگردانيده مي شويد(21)
وَمَآ أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَآءِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ(22)
و شما نه در زمين و نه در آسمان درمانده كننده [او] نيستيد و جز خدا براي شما يار و ياوري نيست(22)
وَالَّذِينَ كَفَرُوا۟ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ وَلِقَآئِهِۦٓ أُو۟لَٰٓئِكَ يَئِسُوا۟ مِن رَّحْمَتِي وَأُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(23)
و كساني كه آيات خدا و لقاي او را منكر شدند آنانند كه از رحمت من نوميدند و ايشان را عذابي پر درد خواهد بود(23)
فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوا۟ اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنجَيٰهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(24)
و پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند بكشيدش يا بسوزانيدش ولي خدا او را از آتش نجات بخشيد آري در اين [نجات بخشي خدا] براي مردمي كه ايمان دارند قطعا دلايلي است(24)
وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَوْثَٰنًا مَّوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُم بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُم بَعْضًا وَمَأْوَيٰكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّٰصِرِينَ(25)
و [ابراهيم] گفت جز خدا فقط بتهايي را اختيار كرده ايد كه آن هم براي دوستي ميان شما در زندگي دنياست آنگاه روز قيامت بعضي از شما بعضي ديگر را انكار و برخي از شما برخي ديگر را لعنت مي كنند و جايتان در آتش است و براي شما ياوراني نخواهد بود(25)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 235 از قرآن کریم شامل آیات 12تا 25 از سوره ی العنكبوت
(آیه 13)
سپس براى این که تصور نشود این دعوت کنندگان به کفر و شرک و بت پرستى و ظلم، در برابر این عملشان مجازاتى ندارند در این آیه مىافزاید، «آنها بارهاى سنگین گناهانشان را بر دوش مىکشند، و بارهاى دیگرى را اضافه بر بارهاى سنگین خودشان»! (وَ لَیَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ).
این بار گناه اضافى همان بار گناه اضلال و اغوا کردن و تشویق دیگران به گناه است، همان بار سنت بد گذاردن.
و در پایان آیه مىافزاید: «آنها بطور قطع در روز قیامت از افتراها و دروغهایى که مىبستند سؤال مىشوند» و باید خود جوابگوى آن باشند (وَ لَیُسْئَلُنَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَمَّا کانُوا یَفْتَرُونَ).
(آیه 14)
اشارهاى به سر گذشت نوح و ابراهیم: از آنجا که بحثهاى گذشته سخن از آزمایش عمومى انسانها بود از اینجا به بعد بخشهایى از آزمایشهاى سخت انبیا و اقوام پیشین را منعکس مىکند.
نخست از اولین پیامبر اولوا العزم یعنى نوح (ع) شروع مىکند و در عبارتى کوتاه آن بخش از زندگانیش را که بیشتر متناسب وضع مسلمانان آن روز بود بازگو مىکند.
مىگوید: «و ما نوح را به سوى قومش فرستادیم و او در میان آنها هزار سال- مگر پنجاه سال- درنگ کرد» (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عاماً).
شب و روز مشغول تبلیغ و دعوت به سوى توحید بود، یعنى 950 سال! به سوى خدا فرا خواند، و از این تلاش پىگیر خسته نشد اما با این همه جز گروه اندکى ایمان نیاوردند- حدود هشتاد نفر طبق نقل تواریخ یعنى بطور متوسط هر دوازده سال یک نفر!.
بنا بر این شما در راه دعوت به سوى حق و مبارزه با انحرافات خسته نشوید که برنامه شما در مقابل برنامه نوح (ع) سهل و آسان است.
ولى ببینید پایان این قوم ستمگر و لجوج به کجا رسید: «سر انجام طوفان عظیم آنها را فرو گرفت، در حالى که ظالم و ستمگر بودند» (فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/211